#غدیر
غیر حیدر چه کسی شافع محشر بشود
جز علی کیست که بر فاطمه همسر بشود
عشق مولا نشود قسمت هر بی سر و پا
تا ملک سجده کنان سائل این در بشود
تا سحر شیعه فقط ذکر علی میگیرد
تا که مشمول دعای شب مادر بشود
در زمین گشتم و در اوج فلک هم حتی
هیچکس نیست که هم پایه ی حیدر بشود
تیغ ابروش کند معرکه در میدانها
لشکری در پی یک حادثه بی سر بشود
جز علی هیچکسی لایق این منسب نیست
تا که بر خلق جهان سید و رهبر بشود
حق علی، قبله علی ، اصل عبادات علی
منکرش گفته نبی بزدل و کافر بشود
ما به محشر همگی رقص کنان می آییم
ساقی ار روز جزا ساقی کوثر بشود
#حسین_کریمی_نیا
#غدیر
ای که جانم فدای این جانان
عید مبعث غدیر را قربان
آن غدیری که فاش در قرآن
گفته «أکمَلتُ دینُکُم» یزدان
همهء حرف در همین آیه ست
عشق حیدر(ع) ستون و سرمایه ست
و نبی(ص) بیمه کرد ایمان را
روی دستش گرفت قرآن را
زیر پا میگذاشت شیطان را
میشنید از خدا علی(ع) جان را
در دلش شور و التهاب افتاد
تازه کشتی دین به آب افتاد
به لب مرتضی(ع) چه لبخندیست
حیدر و مصطفی چه پیوندیست
خلق این دو تهِ هنرمندیست
سند واضح خداوندیست
دو دلاور دو دلبر دلبند
این دو دریا بهم چه می آیند
حرفی از بخشش کثیر نبود
بهر اسلام یک امیر نبود
به محمد کسی وزیر نبود
گر سر راه دین غدیر نبود
گر نبی خاتم النبیین است
اقتضای ولایتش این است
علوی زاده ام سرودم علیست(ع)
رشته رشته به تار و پودم علیست(ع)
علت سینهء کبودم علیست(ع)
مثل زینب(س) همه وجودم علیست(ع)
مثل زهرا(س) شده ترانهء لب
لَکَ لَبَّیک یٰا اَبَالزِّینَب(س)
زینبش(س) ربناست جان زینب(س)
جانِ جانان ماست جان زینب(س)
همهء کربلاست جان زینب(س)
زینت مرتضاست(ع) جان زینب(س)
میپرم با دلم به عشق علی(ع)
نجف زینب(س) و دمشق علی(ع)
بانوی اعظم جلیله مدد
حضرت مریم قبیله مدد
تا به عرش خدا وسیله مدد
جبل الصبر یا عقیله مدد
صبر تو ذوالفقار برّان است
بی تو اسلام نامسلمان است
چون دراز است پیش تو دستم
چشم بر لطف دیگران بستم
تا که ام المصائبی هستم
با خودم عشق میکنم، مستم
نام تو ذکر ربنای من است
اولین زینبی(س) خدای من است
تو بهاری خزان نخواهی شد
بحر آبی و دهر ماهی شد
لشگرت سوی شام راهی شد
با رقیه(س) عجب سپاهی شد
در کنارت سکینه را داری
آبروی مدینه را داری
ام کلثوم هم علمدارت
یاور لحظه های دشوارت
فضه(س) هم شد حبیب لشگر تو
و رقیه(س) علی اصغر(ع) تو
از فتوحات شام و کوفه بگو
از سخنرانی ات بگو بانو
مرحبا که ذلیلشان کردی
بد به روز یزید آوردی
زینب(س) و این شریعه را عشق است
شصت و نه بار شیعه را عشق است
#عمادبهرامی
#غدیر
از همان بدو تولد ز همه سر بودی
خب تعارف که نداریم تو بهتر بودی
باده نوشان غدیر از نفست حیرانند
تو چه دریای شرابی ؟! تو چه ساغر بودی؟!
با نگاهی به تواریخ عرب دانستم
دو سه جا ,جای پیمبر تو پیمبر بودی
ذوالفقارست به دستان تو و پیغمبر
آن زمانی که خودت یک تنه لشگر بودی
گفت ؛ لا حول ولا قوت الا بالله
اسدالله دمت گرم که محشر بودی
اسدالله دمت گرم که غوغا کردی
گرد و خاکی وسط معرکه برپا کردی
لا به لای رجزت ذکر جلی خوانده مگر؟!
فاطمه پشت سرت “نادعلی” خوانده مگر؟!…
قالب شعر بهم خورده و سرگردانم
و مرید تو و از طایفه ی سلمانم
مست و بیخود شده از جام بلایم آقا
من مسلمان شده ی دست شمایم آقا
کلب زنجیری ام آقا…به بزرگیت ببخش
و غزلخوانی مارا به بزرگیت ببخش
من ندانم زکجا و ز چه رو میگویم
“آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم” ؛
“هاء علی بشر کیف بشر…” یعنی که
“ربه فیه تجلی و ظهر…” یعنی که ؛
هنر ذاتی ‘الله’ شدن را داری
دو قدم مانده که جا پای خدا بگذاری
یک شبه تا همه ی عرش معلی رفتی
تا ملاقات خدا یکسره بالا رفتی
مات و حیرت زده از دیدن تو پیغمبر
نه خدایی, نه بشر, پس تو چه هستی حیدر؟!…
تو نظر کرده ی مخصوص خدایی آقا
نقطه ی واسطه ی خلقت مایی آقا
پدر خاک! قدمهای تو یادم بوده
خاک نعلین شما در گل “آدم” بوده
اینچنین محضرتان شور و شعف را عشق است
راه رفتن وسط صحن نجف را عشق است
روبروی حرمت دین و دلم را دادم
دست من نیست اگر سجده کنان افتادم ؛
من به پابوسی دربار تو عادت دارم
و به اولاد شما سخت ارادت دارم
ای به قربان تو و شور و دم و همهمه ات
جان من خاک کف پای تو و فاطمه ات…
شکر از گوشه ی لبهای تو خوردن دارد
و به روح تو قسم…پای تو مردن دارد.
شاعر: #سیدنیمانجاری
#غدیر
با سجده بر خاک نجف شاه زمینم
با سجده بر خاک نجف شاه زمینم
در باغ انگور ولایت خوشه چینم
با خط زهرا حک شده روی جبینم:
من تا ابد عبد امیرالمومنینم
هرکس قدم برداشته در راه مولا
قطعا نشسته زیر ابر لطف زهرا
از روز اول که نجف رفتم خمارم
طی می شود با حب حیدر روزگارم
بی او خزانی هستم و با او بهارم
در قبر هم جز با علی کاری ندارم
در روز غربت دلخوشی ماست حیدر
تنها پناه و ملجا دنیاست حیدر
دنیای بی صحن نجف ذاتش عذاب است
از غصه و هجر حرم حالم خراب است
با هر نفس یاد علی کردن ثواب است
شرح همین قول پیمبر صد کتاب است...
..."حبُّ علیِّ بن ابیطالب عباده"
الحمدللهِ علی طیبِ الولاده
ای نفس پیغمبر نظر کن بر گدایت
فکری بکن بر عاشق گنبد طلایت
یک شب مرا مهمان نما پایین پایت
من دوستت دارم علی جان بی نهایت
پیش کسی سر خم نکردم من به جز تو
در زیر ایوان گفته ام واللهِ فُزتُ
ریزه خور این در شدم الحمدلله
دیوانه ی حیدر شدم الحمدلله
مست از خم کوثر شدم الحمدلله
خاک در قنبر شدم الحمدلله
خوشبخت یعنی من که بر کویش اسیرم
من عبد دربار و علی باشد امیرم
وقتی میان صحن مولا مینشینی
در عرش هستی گرچه بر روی زمینی
بر حق حیدر تو اگر اهل یقینی
هستی به زیر دِین علامه امینی
با الغدیرش شیعه هر دم رو سپید است
با تیغ برهانش حماسه آفریده است
دیگر نباشد فایده در شبهه سازی
علامه ی هندی نموده سرفرازی
متن کتاب او ندارد هم طرازی
مالیده شد بر خاک پوز فخررازی
کرده دفاع از حق مولا در شدائد
جان همه گردد فدای میرحامد
هر تشنه که سیراب از جام غدیر است
دنبال بالا بردن نام غدیر است
برخیز ای شیعه که هنگام غدیر است
از برترین اعمال اطعام غدیر است
آن کس که میبرده به دوشش کیسه ی نان
خیلی سفارش کرده ما را بر فقیران
رسم پیمبر دائما مدح علی بود
با دیدن روی علی میگشت خشنود
وابستگی او به مولا بود مشهود
در پیش روی قوم خود اینگونه فرمود:
اَنتَ وَلیٌّ لِلَّذی کُنتُ نَبیَّه
یَا مُرتضی شیعَتُکَ خَیرُالبَریَّه
در کل عالم شهریاری جز علی نیست
در سختی محشر حصاری جز علی نیست
بر کعبه ی ایمان مداری جز علی نیست
بهر پیمبر جان نثاری جز علی نیست
در جنگ ها تنها شود هم غم ندارد
حیدر که باشد، هیچ چیزی کم ندارد
هرکه طرف شد با علی کارش تمام است
کار علی کشتارِ یل های به نام است
با منکر حیدر خطابم یک کلام است
تنها یل خیبر گشا بر ما امام است
نه آن که در هر معرکه نیرنگ می کرد
مثل بز کوهی فرار از جنگ می کرد
ای من فدای مرتضی و خلق و خویش
هستم زمان مرگ خود در جست و جویش
من آرزو دارم که باشم کلب کویش
مرهم به نیش دشمنان نوش سبویش
مست امیرم در دو عالم شاد هستم
چون آهوی دامش پی صیاد هستم
ما عاشقان مرتضی مشتاقِ داریم
ما دست از لعن و تبری بر نداریم
بر چشم های منکرین شیعه خاریم
با این تبری های خود امیدواریم...
...فردا بگیرد دست ما را در قیامت
وقتی که زهرا می رسد بهر شفاعت
فضل علی بن ابیطالب عیان است
غیر از علی گفتن به هر منبر زیان است
در سینه ی شیعه دو گوهر جاودان است...
...از یک طرف بغض فلانی و فلان است
از یک طرف حب علی و عترت اوست
این حب و بغض ما نشان از رحمت اوست
ما بر در میخانه ی حیدر اسیریم
ما باده نوشان مست از دست امیریم
اهل سقیفه نیستیم اهل غدیریم
آخر تقاص از قاتل زهرا بگیریم
امروز روز شرح و بسط و موشکافی است
فردا که مهدی می رسد، روز تلافی است
مردم همه با مرتضی بیعت نمودند
ده ها هزاران بی وفا بیعت نمودند
زن ها ز پشت پرده ها بیعت نمودند
حیدر نشد مولا؟ چرا بیعت نمودند؟
اصلا چه شد که دومی می گفت: " بَخٍّ
أَصْبَحْتَ مَوْلاَیَ وَ مَوْلَی کُلِّ مُؤْمِن.."
حق پیمبر را چه زود امت ادا کرد
بیعت شکستند آن همه مردان بی درد
آنکس که بَخٍّ گفت آخر هیزم آورد
هر کینه ای که از ولایت داشت نامرد...
...پشت در خانه تلافی کرد با پا
می سوخت بر روی زمین دنیای مولا
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
#غدیر
هرچه گویم همه اش بوی تو دارد سخنم
آنکه دارد به سرش حال و هوای تو منم
"اشهد ان علیا ولی الله" ام را
گفته ام تا بنویسند به روی کفنم
هر کجا غیر سرای تو نمازم قصر است
غیر دربار نجف نیست سرایی وطنم
چند وقتی است فقط خواب نجف می بینم
بده رخصت به خدا طول کشید آمدنم
پسرم هست غلامی زغلامان شما
گر دم از غیر تو زد ریشه ی او را بکنم
نام دادند مرا خادم دربار حسن
من غدیری شده ی دست امام حسنم
بس که شیرینی نام تو به من ساخته است
غیر نام تو دگر ذکر نگفته دهنم
از خدا خواسته ام تا که به من اذن دهد
پیر راه تو شوم، وقف تو باشد بدنم
نذر کردم که به پای تو سرم را بدهم
نذر کردم که نباشد به رهت سر به تنم
هر طرف می نگرم نام تو را می بینم
کنده ام نام تو را روی عقیق یمنم
همه جا جار زده، سینه سپر می گویم:
اهل عالم بشناسید سگ پنج تنم
دست من را تو بیا تا به محرم برسان
دائما فکر دم و روضه و سینه زدنم
#مهدی_علی_قاسمی
#غدیر
نشسته ام بنویسم به هر دل آگاه
علی است زوج بتول و علی ولی الله
نشسته ام بنویسم فقط امیر یکی است
علی است ماه دو عالم علی است شاهنشاه
نشسته ام بنویسم مخالف حیدر
اگر زچاله در آید به سر رود در چاه
کسی که منکر لعن مخالف مولاست
کنار او ننشینم مگر که با اکراه
علی امام مبین است در کتاب خدا
که گفته است در او "کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ"۱
مدال حب علی آبروی سلمان شد
سپس به اذن علی شد مقرب درگاه
فقط عنایت و لطف و اجازه ی زهراست
اگر به سمت نجف می رود دلم گهگاه
غمی که در دل من مانده دوری نجف است
من از فراق نجف دائما کشیدم آه
کسی که خوشه ی انگور، بر ضریح تو دید
خمار وصل عنب گشته خواه یا ناخواه
مرا که ساکن آن جا نکرده ای آقا
بده به من خبری از حرم که واشوقاه
۱)وَ کُلَّ شَیْء اَحْصَیْناهُ فِی اِمام مُبِین (سوره یس:۱۲)
از امام باقر(علیه السلام) از پدرش از جدش(علیهم السلام) نقل شده است که فرمود:
هنگامى که این آیه نازل شد «ابوبکر» و «عمر» برخاستند و عرض کردند:
اى پیامبر! آیا منظور از آن «تورات» است؟
فرمود: نه.
عرض کردند: «انجیل» است؟
فرمود: نه.
عرض کردند: منظور «قرآن» است؟
فرمود: نه.
در این حال امیر مومنان على(علیه السلام) به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، هنگامى که چشم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر او افتاد، فرمود: «هُوَ هذا! اِنَّهُ الاِمامُ الَّذِى اَحْصَى اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى فَیْهِ عِلْمَ کُلِّ شَىء»؛
امام مبین این مرد است! او است امامى که خداوند متعال علم همه چیز را در او احصا فرموده.(معانى الاخبار صدوق صفحه 95)
#مهدی_علی_قاسمی
#غدیر
از همان آغاز چشم مرتضی ما را گرفت
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علیه السلام و الائمة المعصومین علیهم السلام
از همان آغاز چشم مرتضی ما را گرفت
از ازل نام علی بر روی لبها جا گرفت
این دل ویرانه ی مارا علی آباد کرد
از همان روزی که عشقش در دل ما پاگرفت
من گدای بی پناه و زار و بی کس بوده ام
پنجه ی مشکل گشای یار دستم را گرفت
شیعه در محشر ندارد غصه ی فردوس را
چون ز دستان یل خیبر گشا امضا گرفت
با تمام روسیاهی آمدم بیعت کنم
بلکه دستان مراهم همسرش زهرا گرفت
فوق ایدیهم »«یداللهِ» علی گردیده از...
...آن زمان که دست او را مصطفی بالا گرفت
پیک حق بهر ادای احترامی آمد و
بوسه ای از دستهای حضرت مولا گرفت
بی ولای مرتضی توحید هم پوشالی است
تا علی شد مقتدا دینِ خدا معنا گرفت
عاشق آن باشد که امشب از سر شوق وصال
تا سحر با نام مولایش علی احیا گرفت
کور می گردد دو چشم منکر مولای من
تا ببیند فاطمه دست مرا فردا گرفت
#مهدی_علی_قاسمی
#غدیر
با خط داور نوشته اول دفتر علی
ظاهر و باطن علی و اول و آخر علی
انبیا دست توسل بر عبای او زدند
انبیا گویند در هنگامه ی محشر علی
ما کجا و خاک پای کلب کوی مرتضی
ما کجا و شیعه ی داماد پیغمبر علی
روز و شب خوردیم نان از سفره ی شاه نجف
آب خوردیم از غدیر ساقی کوثر علی
با علی و احمد و زهرا یقینا دشمن است
آن سه ظالم را مقدم کرده هرکس بر علی
گفت پیغمبر علی ممسوس در ذات خداست
پس علی را در خدا بنگر خدا را در علی
#مهدی_علی_قاسمی
#السلام_علیک_یاامیرالمومنین
#غدیر
الله گویم و پس از آن بی معطلی
دارم همیشه نام تو را بر لبم علی
ترسی ز طعنه ها به دلش نیست شیعه ات
همواره برده نام تو بر ماذنه، جلی
زنگار غم به سینه ی ما هر زمان نشست
این سینه شد به نام شما پاک و صیقلی
راه ابوحنیفه کجا راه شیعیان
یا مالکی و شافعی و راه حنبلی
ما رهرو غدیر و جدا از سقیفه ایم
ما گفته ایم پای ولای شما "بلی"
قرآن پُر است از جلوات فضائلت
کوری چشم دومی و چشم اولی
راه ورود قرب خدا هست از حرم
غیر از نجف به پیش خدا نیست مدخلی
امشب که اولیاء خدا زائر تو اند
قسمت نشد دوباره بیایم نجف ولی...
...خود را رسانده ام به صف شیعه در غدیر
بیعت کند غلام ، شب عید با ولی
باشد قبول غصه ی هجران چِشَم ولی
یک روز ساکن نجفت می شوم علی
#مهدی_علی_قاسمی
#غدیر
قطره حریف شوکت دریا نمی شود
نور علی به ظرف دلی جا نمی شود
مدحش درون دفتری املا نمی شود
گفتم نخوانمش به لب اما نمی شود
زیباترین تجلی گفتار حیدر است
نام علی که می شنوم شاد می شوم
شیرینی اش چشیده و فرهاد می شوم
از بند نفس سرکشم آزاد می شوم
پاک از گناه خویش چو نوزاد می شوم
حصن حصین عبد گنهکار حیدر است
مهر علی دهد به دلِ مرده ام حیات
جز خوان رحمت و کرمش تا دم وفات
هرگز نمی کنم به سوی خوانی التفات
دارم به این یقین که در امواج حادثات
آرامش و قرار دل زار حیدر است
ذکر علی اگر به لب آید عبادت است
از عشق او درون دل ما حرارت است
هرکس که شیعه نیست خودش بی لیاقت است
سرتاسر کتاب همین یک عبارت است:
در این جهان امیر جهاندار حیدر است
تنها علی امیر و امام من است و بس
جز او نمی روم سوی دربار هیچکس
از حبّ غیر نیست به دل قدر یک عدس
تنها به عشق او زده ام هر نفس، نفس
یار و قرار هر دل بیدار حیدر است
من روز و شب برای نجف گریه می کنم
یاد غروب های نجف گریه می کنم
تا مردنم به پای نجف گریه می کنم
تا که شوم فدای نجف گریه می کنم
اشک مرا یگانه خریدار حیدر است
مثل امیر ما که فقیرانه کرد زیست
گشتم نبوده هیچ امیری نگرد نیست
رزمش عیان نموده به عالم نبرد چیست
فهمیده ایم از آیه ی نجوا که مرد کیست
تنها محب احمد مختار حیدر است
هرچه دم از علی بزنم باز هم کم است
نامش برای هر دل غمدیده مرهم است
کوری هرچه منکر حیدر در عالم است
گویم فقط علی است که فاروق اعظم است
بر منصب امام، سزاوار حیدر است
هر دو خلیفه از دل خیبر گریختند
هی لاف می زدند، در آخر گریختند
پیش نگاه آن همه لشکر گریختند
احمد نداشت واهمه ای گر گریختند...
...یار نبی دلاور کرّار حیدر است
تیغ علی فقط سرِ فرمانده می زند
هرگز کسی حریف نبردش نمی شود
زانو مقابلش زده عمرو بن عبدوَد
مرحب به گرد دلدل حیدر نمی رسد
یکه سوار، در دل پیکار حیدر است
تبلیغ در غدیر بیان حقیقت است
یک عده گفته اند که پمپاژ نفرت است
قائل به این سخن چقدَر بی بصیرت است
از اعتقاد رد شده دنبال وحدت است
وحدت، به محور شه ابرار حیدر است
در پیش منکرش علنی جار می زنم
نام غدیر را حسنی جار می زنم
همچون اویسم و قرنی جار می زنم
در دسته های سینه زنی جار می زنم
ذکر لب تمامی احرار حیدر است
شأن نزول آیه ی اکمال دین شده
بر خاتم رسول مکرّم نگین شده
کوری چشم هرکه در آن جا حزین شده
حیدر امیر بر همه ی مؤمنین شده
در چشم هر حسودِ لعین خار حیدر است
اول پیمبر اذن ز بالا گرفت و بعد
یک خطبه خواند و ذکر تولا گرفت و بعد
اقرار بر ولایت عظمی گرفت و بعد
بر روی دست، دستِ علی را گرفت و بعد
اعلان نمود ماه شب تار حیدر است
توحید بی ولای علی یک توهّم است
دوریّ از غدیر متاعش تجسّم است
شیعه اگر که فاتح بحث و تکلّم است
با تیغ خطبه های علی در تهاجم است
محور برای پاکی افکار حیدر است
حب علی نوشته شده در صحیفه ام
لعنت به منکران علی شد وظیفه ام
عشق ولایِ مادر پاک و عفیفه ام
باعث شده که مبغض اهل سقیفه ام
از قاتلین فاطمه بیزار حیدر است
در روز حشر منکر او رو سپید نیست
حتی درون جنگ بمیرد شهید نیست
اصلا کسی به جز علویّون سعید نیست
بهر نجات منکر حیدر امید نیست
راه نجات عبد گرفتار حیدر است
آن دم که بر مخالف حیدر شود عتاب
شیعه درون جنت و او می چشد عذاب
یا لیتنی... بگوید و قلبش شود کباب
این است وجه و جلوه ی نام ابوتراب
در روز حشر حاکم و معیار حیدر است
در راه انتشار مطاعن نشد تلاش
ما جار می زدیم در این روزگار کاش...
...خون دلی که خورد پیمبر از این قماش
بر آن زنی که سرّ نبی را نموده فاش
اعلان کنید محرم اسرار حیدر است
در راه بغض دشمن او کرده تنبلی
هرکس نبرده است به لب لعن اولی
با ذکر لعن دل بشود پاک و صیقلی
ما را بر این حساب مذمّت کنی ولی
آن کس که کرده لعنت بسیار حیدر است
دنیای بی غدیر جسارت به خاتم است
از نحسی سقیفه جهان غرق ماتم است
دنیای بی غدیر تهش داغ فاطمه است
با چاه کوفه حیدر کرار همدم است
گریان روضه ی در و دیوار حیدر است
دنیای بی غدیر به جنجال می رسد
تیر خلیفه تا ته گودال می رسد
هر دم صدای گریه ی اطفال می رسد
وقتی زمان غارت خلخال می رسد...
... دلخون از این جنایت اشرار حیدر است
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
#تضمین_غزلی_ازمهدی_جهاندار
#غدیر
عهدی شکسته شد غم آن ماجرا که هست
مَن کنتُ را غدیر نخواندی، منا که هست
پیمان ببند فرصت قالو بلی که هست
"باشدعلی خدا نه، ولی ناخدا که هست
بعدازخدا بزرگ همه ماسوا که هست"
ناد علی بخوان و بگو یکصدا علی
فریاد کن به ماذنه ، حیّ علی علی
هم فاطمه است حیدر و هم مصطفی علی
"بعدازخدا و بعد رسول خدا ،علی
ساقی است گرشراب نداری بیا که هست"
یک یا علی است فاصله از عشق تا علی
یوسف ! چه غم زمکر زنان ، باش با علی
وا میشود تمامی درها به یا علی
"لشگر گشاعلی است ومشکل گشاعلی
فرمانروا که بود و شه لافتی که هست"
هم مبتدای عاشقی ماست هم خبر
در کوچه اش یتیم و اسیرند رهگذر
دور کریمهاست گدایانِ بیشتر
"ما سائل رکوع علی نیستیم اگر
او اِنّما ولیّکم الله ِما که هست"
گفتی علی خداست نه آیینه ی خداست
پس هرچه از بزرگی او دم زنم رواست
هم ابتدای صبح قیامت هم انتهاست
"محشرصفی ز وسعت آغوش مرتضاست
ای عاشقان هجوم نیارید جا که هست"
نقّاش ، حیدر است که عالم منقّش است
مهرش حلول کرد به جان و دلم نشست
دل عاشق علی است، در این حُب دو آتشه است
"عاشق گناهکار اگر شد درآتش است
اما حسابش ازهمه عالم جداکه هست"
تاریخ را سپرد به ما ، رفت مصطفی
قرآن ورق ورق شد و عترت جدا جدا
آتش به در رسید و همان شد که مرتضی...
"فرق علی شکافت،بخون خفت مجتبی
عباس من ! صبور بمان کربلاکه هست"
زهرا نفس کشید که جان داشت از علی
فریاد اگر کشید زبان داشت از علی
بازو ، کبود بود و نهان داشت از علی
" آن بی نشانه ای که نشان داشت ازعلی
دل بیقرار یافتنش هرکجا که هست "
شاعر : #محسن_ناصحی
#غدیر
از همان آغاز چشم مرتضی ما را گرفت
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علیه السلام و الائمة المعصومین علیهم السلام
از همان آغاز چشم مرتضی ما را گرفت
از ازل نام علی بر روی لبها جا گرفت
این دل ویرانه ی مارا علی آباد کرد
از همان روزی که عشقش در دل ما پاگرفت
من گدای بی پناه و زار و بی کس بوده ام
پنجه ی مشکل گشای یار دستم را گرفت
شیعه در محشر ندارد غصه ی فردوس را
چون ز دستان یل خیبر گشا امضا گرفت
با تمام روسیاهی آمدم بیعت کنم
بلکه دستان مراهم همسرش زهرا گرفت
فوق ایدیهم »«یداللهِ» علی گردیده از...
...آن زمان که دست او را مصطفی بالا گرفت
پیک حق بهر ادای احترامی آمد و
بوسه ای از دستهای حضرت مولا گرفت
بی ولای مرتضی توحید هم پوشالی است
تا علی شد مقتدا دینِ خدا معنا گرفت
عاشق آن باشد که امشب از سر شوق وصال
تا سحر با نام مولایش علی احیا گرفت
کور می گردد دو چشم منکر مولای من
تا ببیند فاطمه دست مرا فردا گرفت
#مهدی_علی_قاسمی
#غدیر
این قَدَر باده مده باز به هم میریزم
آن قَدرَ باده بده تا بشود برخیزم
"باب قبله" شده ای باب خداهم آری
تو عبایی به سر "آل عبا" هم آری...
تا که "أکملت لکم" از دمش آوازه گرفت
دینم از حب تو مولا نفس تازه گرفت
نفسی تازه ز صحرای غدیرم داده
مادرم ذکر علی گفته و شیرم داده
عشق بین المللی، عشق تو طالب دارد
بردن نام شما سجده ی واجب دارد
#نیما_نجاری
#غدیر
تا ابد هستم ثنا گوی غدیر
مست مست از جام دلجوی غدیر
مژده با اصل و نسب های جهان
بر مشامم می رسد بوی غدیر
#محمدحسین_رحیمیان
#امیرالمومنین_مدح
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیر
مشغول تو بودن خودش گیراترین پند است
تلخ است کامم، مدح تو شیرین تر از قند است
انگشترت قسمت نشد ما خاک پا بردیم ..
خاکی که پایت را ببوسد آبرومند است
دستی که انگشتر به او دادی که جای خود
دستی که قطعش کرده ای هم از تو خرسند است
خوبان ندارند آنچه را در چنته داری تو
آنچه نداری و همه دارند، مانند است
آن که تحیر را به چشمش دیده اعجاز است
آن که کمر بسته به اثبات تو سوگند است
درک من از الیوم اکملت لکم ... این است
در زیر دینت تا ابد دین خداوند است
#ناصر_دودانگه
#یاعلی_مدد
#غدیر
در محفلی که نام تو باشد گناه نیست
غیر از دو دست تو بخدا تکیه گاه نیست
در مکتب تو بحث سفید و سیاه نیست
حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست
توصیف قدر و منزلتت کار هرکه نیست
دریایی و وجود تو مانند برکه نیست
نامت به زیر سلطه کشیده لغات را
در شیشه کرده خون رقیق دوات را
بر هم زده نظام همه کائنات را
میخواهم از دو دست تو برگ برات را
لطفت زیاد و خواهش دستان ما زیاد
ما کم ارادتیم و مرام شما زیاد
دست غزل به مرز کمالت نمیرسد
قدّ قلم به اوج جلالت نمیرسد
صد چشمه هم به جوی زلالت نمیرسد
بیچاره هر کسی به وصالت نمیرسد
قول فمن یمت یرنی ات بعید نیست
جز دیدنت به وقت وفاتم امید نیست
باید نوشت نام تو را با دوات عشق
زیرا که از تو بوده همیشه حیات عشق
پنهان شده به سایه ی عشق تو ذات عشق
پس اهدنا صراط علی شد صراط عشق
با تو مشخصاست مسیر درست مان
جانم فدای نام امام نخست مان
دنیا شبیه نقطهای بین کتاب تو
مانده نگاه چرخ و فلک بر جناب تو
جز فاطمه نبوده کسی بازتاب تو
صد آفرین به فاطمه صد مرحبا به تو
از تو تمام خلق بگویند هم کم است
آیینه دار جلوه ی پاک تو فاطمه است
تاریخ شاهد است که جز تو دلیر نیست
ذکری به غیر نام "علی" دلپذیر نیست
عیدی شبیه عید سعید "غدیر" نیست
هرکس که با ولایت تو هم مسیر نیست
بیراهه رفته است-به پایش ثبات نیست
راهی به غیر راه تو راه نجات نیست
پیدا نمی شود احدی برتر از علی
آقا تر و عزیز تر و بهتر از علی
در معرکه کجاست دلاورتر از علی
صدها هزار مرتبه پیغمبر از علی
تعریف کرده ست چنان و چنین علیست
با امر حق برای نبی جانشین علیست
#محمدحسن_بیات_لو
#غدیر
بر زلف یار تا که گره خورد کار ما
ما را خرید احمد عالی تبار ما
پس رفت بر جهاز شتر شهریار ما
سنجید با ولایت حیدر عیار ما
ذی الحجه شد به یُمن ولایت بهار ما
می گفت مصطفی سخن از جانب خداست
بعد از من این علی به جهان شاه و مقتداست
هرکس جدا شود ز علی از خدا جداست
هان! گوش کن کلام محمد چه آشناست
یادآوری عهد الست و قرار ما
در گفتن پیام خدا اهتمام کرد
پس پیروی ز غیر علی را حرام کرد
تا روز حشر بر همه حجت تمام کرد
عالم به احترام محمد قیام کرد
راضی شد از حبیب خودش کردگار ما
دست خدا و بانی ایجاد، مرتضی
بر انبیا مربی و استاد، مرتضی
تنها خوشی این دل ناشاد، مرتضی
چون وعده ی “یمت یرنی” داد مرتضی
با شوق مرگ می گذرد روزگار ما
آن سروری که یکه یل کارزار بود
هرشب برای جمع یتیمان قرار بود
لطفش به جن و انس و ملک بیشمار بود
نعلین شاه هر دو جهان وصله دار بود
عالم فدای وصله ی نعلین یار ما
از صحن او که هم دل و هم اختیار برد
زائر برای سرمه ی چشمش غبار برد
با یک امید آمده بود و هزار برد
هر کس ز خانه ی پدری یادگاربرد
انگشتری “دُر نجف” یادگار ما
ریزه خوران اشرف اولاد آدمیم
هرجا رویم تحت عنایات پرچمیم
مدیون روضه ایم، اگر شاد با غمیم
بعد از غدیر چشم به راه محرمیم
گریه برای خون خدا اعتبار ما
روح عبادت از تن کعبه جدا شده
رفته حسین و سعی و صفا بی صفا شده
خون خدا مسافر دشت بلا شده
با اهل بیت راهی کرب و بلا شده
برده ست فکر غارت خیمه قرار ما
#مرضیه_نعیم_امینی
#امیرالمومنین علیه السلام
#غدیر
🔺۱۸ بیت تقدیم به مولی الموالی علی علیه السلام
خورشید ؛ خانه اش چه حساب وکتابی است
شبهای صحن شاه نجف آفتابی است
انگورهای باغ علی فرق می کنند
عمری لبِ ضریح چشیده شرابی است
سِرِّ ابوترابی او خلق آدم است
بیهوده نیست دامن ودستش ترابی است
فرموده وقت مرگ نشان می دهد رخش
با هر نفس ندیدن آقا عذابی است
وقتی قسیم جنت و نار است مرتضی
بالاتر از رضایت او چه ثوابی است
حاکم اگر به روز جزا مرتضی علیست
دیگر برای شیعه چه روز حسابی است
فرموده اند نام علی لحظهٔ دعا
در نزد عرشیان قسم مستجابی است
تشخیص بین رب و علی سخت می شود
وقتی به زیر ابروی حیدر نقابی است
معراج با صدای علی حرف زد خدا
این اوج عشق بازی ختمی مآبی است
با این همه شواهد روز غدیر خم
پای امامتش چه سوال و جوابی است
ما قائلیم امر امامت پس از نبی
از جانب خدای احد انتصابی است
لعنت به روزگار که بین علی و غیر
یک روز انتصاب ولی انتخابی است
تا فاطمه کنار علی می کشد نفس
تا عرش آسمان حرمخانه آبی است
تا سالم است دست قنوت حبیبه اش
شب تا سپیده خانهٔ او ماهتابی است
لعنت به روزگار چه کردند باعلی
دیدند دور بازوی آقا طنابی است
زهرا زمین که خورد، علی گریه کرد و گفت :
از این به بعد موسم خانه خرابی است
تسکینِ داغِ صورت نیلی فاطمه
محراب ِکوفه ، صورتِ از خون خضابی است
پایان ِ کوچه ای که در آن دست، بسته شد
طشتِ طلا و زینب و بزم شرابی است
#قاسم_نعمتی
#غدیر
#عید_غدیر
دیدم غدیری را که مولا سرفراز است
من کنت مولا پرچمش در احتزاز است
زهرا بنازد بر امیرالمومنینش
او مست دیدار و علی هم غرق ناز است
برهردعایی پاسخ لبیک آید
باب اجابت بر دعای خیر باز است
اکمال دین حق به نام مرتضی شد
گویا که مُهر یا علی پای جواز است
احمد زند آوا : الا یا اهل العالم
این حیدر است و میر و آقای حجاز است
بهر قبول زحمت راه رسالت
لبیک آغازولایت را نیاز است
حب علی را هرکه دارد در دل خویش
در بارگاه قرب صاحب امتیاز است
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیر المومنین حق است حیدر
حقت سلامت میرساند یامحمد
خیل ملک تمحید خواند یا محمد
دست علی را گر نگیری روی دستت
راه تو نیمه کاره ماند یا محمد
ابلاغ وحدانیت حق است حیدر
او بار بر منزل رساند یا محمد
هرکس که بر پیشانیش نام علی خورد
حق را شفیع خود بداند یا محمد
هر شیعه اش را تاکنار حوض کوثر
آرَد سر سفره نشاند یا محمد
گو منکرش را وای بر حالش خدا هم
از رحمتش اورا براند یا محمد
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیر المومنین حق است حیدر
تاپای جان پابند مولای غدیرم
لبیک گو بر میر و آقای غدیرم
با لطف او دریای طوفانی عشقم
از بیکرانها تا به پهنای غدیرم
گر مسلم دین رسول الله هستم
از شیعیان با حکم و امضای غدیرم
از وال من والاه حبش روزیم شد
مجنون صهبای تولای غدیرم
با این وضوح محض در بیعت گرفتن
عمریست در فکر معمای غدیرم
دلمرده بودم با صد و ده بار یاهو
سرزنده از هوی مسیحای غدیرم
اوکیست بیرق دار حق تا روز محشر
سلطان امیرالمومنین حق است حیدر
شد خلق دنیا با صدو ده بار حیدر
بالاتر از بالا صدو ده بار حیدر
در کارزار و جلوه کشف الکروبی
ذکر لب طاها صدو ده بار حیدر
باشد گواهم تربت خونین حمزه
تسبیحة الزهرا صد و ده بار حیدر
ثارالهی تثبیت در کرببلا شد
تکبیر عاشورا صدو ده بار حیدر
تهلیل حجاج حسینی از لبانِ
شهزاده لیلا صدو ده بار حیدر
برروی سربند ابوفاضل نوشته
حق یار سقا با صدو ده بار حیدر
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیرالمومنین حق است حیدر
روزی نیاید دلبر ما غم ببیند
یک لحظه ای در زندگی ماتم ببیند
سر تاکمر با چاه درد دل نماید
خودرا زبسکه بیکس و همدم ببیند
یا استخوانی در گلویش باشد عمری
یا خار در چشمان پر شبنم ببیند
خاکم بسر بادست بسته بین کوچه
یک چادر خاکی در این عالم ببیند
یارب زبانم لال آن روزی نیاید
ناموس خود را بین نامحرم ببیند
گفت آن یهودی بایقینی غرق ایمان
آن قدرت اله را چودر ماتم ببیند
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیرالمومنین حق است حیدر
#قاسم_نعمتی
#غدیر
درظهر غدير تا كه موساي نبي
بوسه به رخ منوّر هارون زد
چشمان حسودان و بخيلان عرب
از شدت غم ، از حدقه بيرون زد
از مشرق دستهاي پر مهر نبي
خورشيد ولايت و امامت تابيد
با شوق ملائك همه فرياد زدند:
« تا كور شود هر آنكه نتواند ديد»
فرمود خدا ولايت حيدر را
بر آدم و نسل بعد او واجب كرد
در روز ازل كليد فردوسش را
تقديم ِ علي بن ابيطالب كرد
فرمود: برادرم علي مَحرم ماست
از عالم غيب مثل من آگاه است
قرآن چقدر مدح و ثنايش را گفت
او نقطهٔ زير باء بسم الله است
ذكر صلوات عرشيان مي آمد
تا رفت به سوي آسمان دستِ علي
از عرش بلند و يك صدا ميگفتند:
اَلحَق كه اميرمومنان است علي...
#حضرت_علی
#غدیر
#مدح
#ترکیب_بند
#محمدرضامسعودی
حسبی امام اسمه فی الحشر و فی الدنیا علی
دنیا و ما فیها علی عقبی و ما فیها علی
فرمانروای هر چه دل حتی دل زهرا علی
ماعرف الله العلی الا نبی الا علی
ختم صد و ده یا علی امشب اراده می کنم
ختمم که کامل می شود از نو اعاده می کنم
....................
عید غدیر است و در میخانه را هی در زنم
تا در به رویم وا شود فریاد یا حیدر زنم
بهر وساطت رفته رو بر حضرت قنبر زنم
شاید که جامی می ز دست ساقی کوثر زنم
منعم مکن بینی اگر بی تابی و مشتاقی ام
زیرا که مستان مست می من مست دست ساقی ام
...................
از عرش تا فرش عرشیان با خویش تاج آورده اند
پیغام صاحب خانه را بر خیل حاج آورده اند
گویی به تاریکی دل با خود سراج آورده اند
یا آیه اکمال دین با ابتهاج آورده اند
الیوم اکملت لکم از عرش رحمان آمده
نعمت تمام و موعد ابلاغ ایمان آمده
.................
احمد به جمع حاجیان فرمانروایی می کند
با حسن تبلیغش دل و جان را ولایی می کند
از متن این ابلاغ تا پرده گشایی می کند
مولا امیرالمومنین را رونمایی می کند
فرمود ای مردم من و حیدر چنان مغزیم و پوست
هر کس که مولایش منم زین پس علی مولای اوست
...............
نور ولایت منجلی از چشم غماز علی
اعجاز موسی می کند دست سرافراز علی
سر بسته می گویم همه باشید سرباز علی
در آسمان ها دیده ام من خویش اعجاز علی
معراج؛ آنجایی که پرهای ملک هم بسته بود
رفتم خدا بینم علی جای خدا بنشسته بود
...............
با خلقت حیدر خدا بر خلق عزت داده است
حق قصد خلقت کرد و او فرمان خلقت داده است
بر انبیا با دست او حکم نبوت داده است
حالا به دست خود به او حکم امامت داده است
جبریل آورده به من این حکم از عرش برین
یوم الازل حتی الابد حیدر امیرالمومنین
...............
خورشید دارد اعتبار اما به زیر سایه اش
بازار عالم دارد از لبخند او سرمایه اش
بیت الغزل آن بیت که نام علی آرایه اش
بالاست عرش حق ولی یک دست حیدر پایه اش
یک دست عمود عرش حق دست دگر بر ذوالفقار
از قدرت یک دست او دارند صد لشکر فرار
...............
هرگز نباشد در جهان دست کسی فوق علی
بر گردن گردون زده عشق علی طوق علی
حتی خداوند جلی دارد به دل ذوق علی
قرآن در دست شما نازل شد از شوق علی
حق خواست اعجازی کند با مدحتش در شان دوست
قرآن که نازل شد به من شعر خدا در مدح اوست
.............
امروز دست آسمان با یار بیعت می کند
جبریل با شاهنشه ابرار بیعت می کند
با دلبر افلاکیان دلدار بیعت می کند
دست خدا با حیدر کرار بیعت می کند
حیدر زبان حق بود کوس انااللهی زند
با امر احمد تکیه بر تخت شهنشاهی زند
..............
لب ها پر از لبخنده و دل ها پر از شور و شعف
لطف خدا دارد تمامی عوالم را هدف
خیل ملائک در نزول از عرش رحمان صف به صف
یک حلقه گل آورده بهر گردن شاه نجف
این لحظه از هر لحظه ای عاشق تر و مجنون ترم
مستی بیفزا ساقیا جامی بده از کوثرم
.............
جامی بده مستانه ام کن عاشقم کن ساقیا
وانگه نگاهی بر نگاه شائقم کن ساقیا
بر خدمت میخانه ی خود لایقم کن ساقیا
لا یق که کردی از کرامت واثقم کن ساقیا
هر کس به نامی مِی زند من مِی زنم با نام یار
با لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
...............
امروز پر وا می کنم پروا ز دنیا می کنم
دنیا رها ؛ پرواز تا ایوان مولا می کنم
وقتی رسیدم دیده را از اشک دریا می کنم
اذن دخولم می رسد تا یاد زهرا می کنم
ایوان زیبای علی خورشید را شرمنده کرد
زائر اگر دل مرده بود آنجا دلش را زنده کرد
............
شعری اگر زیبا شود اوصاف حیدر گفته است
شاعر غلام قنبر است از شاه قنبر گفته است
شاید مراعات از می و ساقی و کوثر گفته است
یا استعاره از دل و دلدار و دلبر گفته است
مستفعلن مستفعلن دیگر رها سازم کنون
با فاعلاتن فاعلن می آورم شعر جنون
...............
لحظه ی تاریخی عشق آمده
لشکر ابلیس ها زانو زده
می کشند از درد و غصه عربده
از غدیر انوار ایمان سرزده
شیعیان را شد زمان سروری
حیدریم ام حیدری ام حیدری
.............
از دوعالم آنکه دل برده علیست
مُهر حق با نام او خورده علیست
داروی هر قلب افسرده علیست
با قدومش عشق آورده علیست
تشنه را سیراب کرد از ساغری
حیدری ام حیدری ام حیدری
............
قبله را در صورت او دیده اند
در رخش وجه هوالهو دیده اند
با حقش پهلو به پهلو دیده اند
در شبی او را به هر سو دیده اند
عالمی لبخند او را مشتری
حیدری ام حیدری ام حیدری
...........
ای اذان از پیش زیباتر شدی
یا رسول الله والاتر شدی
ای خدای عشق پیداتر شدی
حضرت زهرا تو زهراتر شدی