eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
در به هم خورد ولی حیف که با سرعت خورد ضربه را فاطمه این مرتبه با شدت خورد پسرش...نه، سپرش خورد زمین و زهرا ضربه ها را پس از آن از دوسه تا قسمت خورد معنی بیست و سه سال آهِ تو مولا این است؛ که زمان حق تو را آه، سرفرصت خورد نه فقط حق علی را که چو ظرف آبی غاصبی حق من و حق تو را راحت خورد *خر فروشی سرکار آمد و با قیمت روز خورد نانی اگر از جهل همین امت خورد جالب این است که در ذهن همه نام علی؛ صدر نام همگان بود ولیکن خط خورد محسن و کوچه و سیلی به فحول شیعه؛ هرچه برخورد تمامش به رگ غیرت خورد کشته ی راه ولایت شده محسن یعنی؛ اگر آیینه لگد خورد به این قیمت خورد *در کتاب طرائف به نقل از نهایة الطلب آمده که دومی ملعون قبل از اسلام(خر فروش) بود.
آن غنچه که سوخت لاله‌سان جان و تنش خون، آب و، شراره‌های شد چمنش صد جلدِ قطور، بازخوانی نکند یک برگ ز پروندۀ پرپر شدنش!
آمَن هستیم، کاش آمِن باشیم* در سایه ی فاطمیه ساکن باشیم دیری ست عزادار حسین و حسنیم تا سینه زنان "داغ محسن" باشیم *يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ...
خدایا گنج با گنجینه ام سوخت میان شعله ها آیینه ام سوخت چنان مسمار در قلبم فرو ریخت که محسن گفت مادر سینه ام سوخت
افتاد گره پشت در خانه به کارم در نقطه آغاز خزان گشت بهارم از بار فشار در و دیوار نشد تا یک بار تو را تنگ در آغوش فشارم حالا که نشد از رخ تو بوسه بچینم در مقتلت از خون جگر لاله بکارم هر قدر نگه داشتم این در که نیایند ...پهلوم شکستندو تو رفتی ز کنارم تشییع ،تو را با عجله خادمه ام کرد فهمید که بر دیدن تو تاب ندارم اینگونه که داغ تو بر این سینه تنگ است لاله شکفد یاد تو از سنگ مزارم رختی که نشد قسمت تو تا که بپوشی باید که برای علی اصغر بگذارم
ای جذبه عشق در نگاهت محسن .ای چشم امید ما براهت محسن آخر گنهم چیست که باید هرروز .افتد نظرم به قتلگاهت محسن
مثل حسن ، مثل حسین ، آقاست محسن نور دو چشم حضرت زهراست محسن در این فضیلت مثل و مانندی ندارد اول شهیدِ غربت مولاست محسن روز قیامت او شفیع شیعیان است مشکل گشای عرصه ی عقباست محسن با مادرش آمد ، که بابایش بماند مانند اصغر ، حامیِ باباست محسن اصلا به دنیا هم بیاید یا نیاید یک سومِ ساداتِ این دنیاست محسن هرکس که دستِ کم گرفته داغ او را با او بگو: اصلِ عزای ماست محسن از پشتِ در آتش به جان خیمه افتاد پس ریشه ی اصلی عاشوراست محسن روز قیامت اولین حکم الهی است پایه گذار محشر کبراست محسن
زمین به لرزه در آمد به دل شرر افتاد دمیکه مادر سادات پشت در افتاد بهشت، شعله گرفت و ز هرم آن آتش عزیز حیدر کرار، در خطر افتاد صدای فاطمه را پشت در شنید،ولی .. چنان لگد به در خانه زد، که در، افتاد صدای یا ابتایش به آسمانها رفت که آه یا ابتا محسنم دگر ، افتاد چنان هجوم به درب سرای او بردند ... که از درخت ولای على ، ثمر ، افتاد طناب بسته به دستان مرتضی اما طنابشان به گلوی پیامبر افتاد اگرچه دست ، شکسته ، ولی امانش برد دمیکه نیمه ی شب، درد بر کمر افتاد علی ندید ، ولی پیش دیده ی زینب ... شکست مادر و کم کم شکسته تر افتاد بجز کبودی رخ ، یادگاری از کوچه ... به کتف و بازو و ابروی او اثر افتاد شکست درب و خدا هم عزا گرفت آنروز چرا که مادر سادات پشت در افتاد
نقشه ی قتل علی بعد از نبی تنظیم شد با جسارت های قنفذ این سند ترسیم شد محسنیه شد میان شیعه،در این روزها؛ از مقام روح و از تأثیر آن تکریم شد با حضور میخ در زهرا برای محسنش پشت در صاحب عزای مجلس ترحیم شد بابت اینکه ولی شد در حقیقت،پشت در؛ هدیه ی زهرا به مولا زودتر تقدیم شد یک نفر پشت در و آن یک میان کوچه ها فرق محسن با حسن از این جهت یک میم شد حال مادر در میان بسترش بدتر شد و زخم های در به لطف فاطمه ترمیم شد غیر از اینکه قبر زهرا گشت پنهان از همه روز قتل محسنش هم حسرت تقویم شد اینکه زهرا با ولایت ماند با اهدای جان نکته ی برجسته ی تربیت و تعلیم شد
خستند پرت را و شکستند سرت را ای وای که کشتند حسودان پسرت را پشت در آن خانه چه گویم که چه ها شد با ضرب لگد چید حرامی ثمرت را فریاد زدی فضه بیا بال و پرم سوخت جز اشک چه سازم شرر بال و پرت را ای مادر غم دیده که در اوج شقاوت بردند به یغما همه ارث پدرت را پنهان شدی از ظلمت این عالم خاکی حاشا که بیابند خلایق اثرت را
کشته یار محسن بن علی مرد پیکار محسن بن علی با شهادت سقیفه ای ها را می کند خوار محسن بن علی می زنم جار -چشم دشمن کور- آبرودار محسن بن علی داده درس دفاع از حیدر یاد عمار محسن بن علی سپر جان حضرت زهرا بین اشرار محسن بن علی پا به پای گل رسول خدا دیده آزار محسن بن علی روضه من همین سه تا کلمه است شعله ، مسمار ، محسن بن علی ... در مدینه نداشت منتقمی مثل مختار محسن بن علی
حضرت محسن (ع) به قصد عشق که آمیخت با خطر پنهان به پای شمع خودش سوخت بال و پر پنهان چو عاشقان در گوشی همیشه حرف زنند نگفت فاطمه چیزی به او مگر پنهان قیام فاطمه باید سر و صدا می‌کرد شکست شیشه‌ی او ، پخش شد خبر پنهان و قرن‌هاست که نامش نشسته بر لب ما کسی که بود سراسر ز هر نظر پنهان شبیه گنج به گنجینه‌ای که در پستوست جنین میان صدف شد چنان گهر پنهان خوشا که بطن بتول‌ست جایگاه پسر که بین آتش و مادر شده سپر پنهان اگرچه ضربه به محسن زدند ، درواقع سه شعبه خورد به ششماهه پشت در پنهان شبیه نامه‌ی سربسته پاره‌اش کردند مزار محسن اگر گشت مختصر ؛ پنهان