.
#امیرالمؤمنین
در مسیر ولایت مولا علی علیه السلام
-----------
در دیده ی من مهر تو شد صبح درخشان
در سینه ی من نور تو شد تابش قرآن
داری به دلم ای گل حق جلوه ی تابان
بنوشته چنین آینه بر چهره ی گلها
مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا
مولای من و روح من و راحت جانی
ای هستی من صاحب دل جان جهانی
هم نور خدا عطر ولا عطر جنانی
هر مرده دلی می شود از نور تو احیا
مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا
از کودکی ام در همه جا دل به تو دادم
بر درگه تو آمدم و چهره نهادم
ای راه من و مقصد من ای تو مرادم
هرگز ندهم دل به کسی غیر تو مولا
مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا
ای دست خدا چشم خدا وجه الهی
ای آن که به ما در همه جا پشت و پناهی
بر عاشق خود با کرمت کن تو نگاهی
بر لطف تو و جود تواَم غرق تمنا
مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا
قرآن تویی و دین تویی و مظهر حقی
ایمان تویی و گل تویی و گوهر حقی
در فُلک جهان بحر کرم لنگر حقی
در سینه ی ما مهر تو گل عشق تو دریا
مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا
در هر دو جهان با دل و جان دل به تو بستم
با عشق تو حق جام ولا داده به دستم
نوشنده ای از جام تو و جام الستم
از مهر علی باغ دلم گشته شکوفا
مَن ماتَ علی حُب علی ماتَ شَهیدا
#حاج_محمود_تاری «یاسر
.
#غزل_مثنوی
ایام #عید_غدیر
"قُلهواللهاحد" در برِ "طاها" میرفت
نور قرآن مبین تا به کجاها میرفت
فازَ مَن کانَ مِنَ الشیعةُ حَیدَر والله؛
تا به امّت برسد خیر دو دنیا میرفت
مرتضی روی جهاز شتران نه! بی شک،
کعبه بر روی بلندی به تماشا میرفت
اینطرف احمد و حیدر روی منبر بودند
آنطرف نیز دل حضرت زهرا میرفت
هر فضیلت که نبی گفت از اوصاف علی
تیر میشد...، طرف دیدهی اعدا میرفت
و یدُالله به دستان اولوالعزم آن روز
بعد نازل شدن مائده بالا میرفت
با چه شوقی دو لب پاک پیمبر آنگاه
رفتهرفته به سوی واژهی مولا میرفت
ایهاالناس! بدانید! که والاست علی
بعد من بر همگان رهبر و مولاست علی
مرتضی حامی دین است، شجاعت دارد
جز علی کیست که اینقدر فضیلت دارد؟
غیر او در شب هجرت که گرفتارم بود؟
جان من بود، که با جان خودش یارم بود
جز علی کیست که اینگونه مسلمان باشد
شأن نازل شدن سورهی انسان باشد
پیش چشمان شما مردم خاتم در دست
مرتضی بین رکوعش دل مسکین نشکست
که ز دستان علی جود و کرم میجوشد
از کَفَش سائل لب تشنه، سخا مینوشد
فرش زیر قدمش عرش الهی ست علی
نه! خدا نیست! ولی لایتناهی ست علی
کهکشان چیست بجز رشتهی تسبیح علی؟
چیست باران خدا غیر تواشیح علی؟
طُرُقِ ارض و سما خطّ کف دست علی ست
در دلش علم خدای احد لم یزلی ست
بوده شاگرد دبستان علی جبرائیل
هست در دست علی زندگی عزرائیل
خضر از روز ازل نوکر دربست علی ست
بخداوند قسم نبض جهان دست علی ست
حاجیان! قبله علی، کعبهی سیّار، علی ست
اسدالله علی، حیدر کرّار، علی ست
چه کسی غیر علی بوده یل بدر و حنین؟
این فقط فخر علی هست که دارد حَسَنین
آل او از همه عالم _بخداوند_ سر است
بهترین عبد خدا شیعهی اثنیعشر است
مؤمنان را بخدا غیر علی نیست امیر
برترین عید شما عید غدیر است، غدیر
ساحران! سحر شما تا به ابد باطل شد
البشاره! که دگر دین خدا کامل شد
ای مؤذن پس از این با دل آگاه بگو
"اَشهد انّ علیّاً ولیُ الله" بگو...
چارده قرن گذشته ست ولیکن زیباست
باز با دست نبی دست "یدُالَّه" بالاست
"فوق ایدیهمِ دستان خدا دیدنی اَست
روز بیعت شده این دست چه بوسیدنی اَست"
نسل در نسل همه دست علی بوسیدیم
ما علیدوست نبودیم که میپوسیدیم
ای علیدوست! بدان! آخرتت آباد است
گو به دشمن که خداوند "لبِالمرصاد" است
چه غم از تشنگی عرصهی محشر دارم؟
زانکه در روز جزا ساقی کوثر دارم
تا که سرمست غدیرم دل من پرشعف است
پدرم هست علی، خانهی من هم نجف است
دور هستم من اگر، شکر! رسد نور نجف
حسرتش مانده ولی مزّهی انگور نجف!
اوج معناست در آن میکده سرمست شدن
عبد مولاشدن و بندهی پابست شدن
خوش بحالم که چنین بندهی حیدر شدهام
خوردهام شیر ولایت که معطّر شدهام
آنکه در سینهی خود کینهی حیدر دارد
ننگ این تیرِگی از دامن مادر دارد
فاطمه کرده دعا عاشق مولا شدهام
قطره بودم من اگر، وصل به دریا شدهام
از دعاهای شب فاطمه، جان میگیرم
میشوم میثم و با مدح علی میمیرم
#امیرالمؤمنین
#غدیریه
#علی_بیرقدار
.
#عید_غدیر
بی علی در کوچه هــــــای تنگ دنیا گم شدیم
بی خیــــال مــــــــاجرای پر شکوه خم شدیم
هــــــرچه از او دور تر شد شــــــاهراه زندگی
بیشتر غـــــــــرق فریب و قصهی گندم شدیم
جعبهی ابزار دنیا چشم مــــــــــان را کور کرد
بین دستان خــــــــــدانشناس هـا اهرم شدیم
رنگ انسان مـــانده و انسانیـت بی رنگ و رو
بسکه در هر پیچوخم همرنگ با مردم شدیم
قصد مــــــــــا سکوی اول بود اما یک سوال؛
بین حیوان، جن، فرشته، رتبهی چندم شدیم؟
درد ما و درد دنیـــــــا معضل بی صاحبیست
بی علی در کوچه های تنگ دنیـــــا گم شدیم
#اسماعیلعلیخانی
.
#عید_غدیر
#امیرالمؤمنین
یک ذره از نگاه علی آفتاب شد
انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد
ما را ز خاک پای علی آفریدهاند...
پس با همین حساب علی بوتراب شد!
#احمد_ایرانی_نسب
.
#عید_الله_اکبر
#قصیده
۹۱۹
عید غدیر بر همه عالم مبارک است
این عید بر رسول مکرم مبارک است
این عید حاصل همهی انبیا بوَد
بر انبیا ز خاتم و آدم مبارک است
تبریک باد بر همه از کوچک و بزرگ
بر فاطمه ولیک دمادم مبارک است
عید بزرگ عالم امکان رسیده است
این عید بر حسین و حسن هم مبارک است
جبریل آمدهست شود مدح گسترش
مداح مرتضی شده از سوی داورش
****
این عید، عید شادی قلب پیمبر است
عید بزرگ کوثرو ساقی کوثر است
تنها نه عید شیعه، که عید غدیر خم
باور کنید عید خداوند اکبر است
اینکه به روی دست محمد بُوَد علیست
ای مؤمنین! امیر بدانید، حیدر است
حیدر چه حیدری که بوَد جان مصطفی
این حیدر است فاتح بدر است و خیبر است
این جان فاطمهست که بر دست احمد است
حیدر تمام دارو ندار محمد است
****
بر روی دست حضرت خاتم فقط علی است
از این به بعد امیر دو عالم فقط علی است
عیس اگر که دم به دم مرده میدهد
احیایِ دم به عیسیِ مریم فقط علی است
غیر از علی کلام دگر بر لبش نبود
فرمایش پیمبر اعظم فقط علی است
تنها نه حرف احمد و جبریل و انبیاست
حرف خدای عزوجل هم فقط علی است
عید غدیر از همه اعیاد برتر است
حرف خود خداست که این عیدِ حیدر است
****
عید است پس چرا دلمان هست شعله ور
گویا فتاده است ز غم، خال بر جگر
تبریک گفت دومیِ بی حیا ولی
هفتاد روز بعد به دل میزند شرر
با ریسمان دست علی بسته میشود
هفتاد روز بعد لگد میخورَد به در
بکروز درد و غصهی ما میشود تمام
آن لحظهای که میرسد از راه منتظَر
شائق ! همیشه در همه حالی فقط بخوان
عجّل علیٰ ظهورک یا صاحب الزمان
#محمود_اسدی_شائق
#غدیریه #عید_غدیر #امیرالمؤمنین
.
السلام علیک یا #امیرالمؤمنین
نور دو جهان برق نگاه علی است
یک پرتوی از چشم سیاه علی است
فتوای من این است : شهیدش خوانید
هر کس که هلاک روی ماه علی است
#محمدعلی_شهاب
.
#انتخابات
#سردار_دلها_رای_خواهیم_داد
ایران مـا همچون «حرم» باشد
سـردار، حـرفت محتـرم بـاشد
تــا بــه اَبــد در بـاورم بـاشد
این سرزمین چون مادرم باشد
ایران نگردد تا کـه دشمن شاد
سـردار دلها ، رأی خـواهیم داد
هیهات اگـر حرفت زمین مـانَد
رنجیده ملت بعـد از ایـن ماند
هیهات اگـر اوضاع چنین ماند
تنـها «امـام المسلـمین» مـاند
ایـران مـان تـا کـه شـود آبـاد
سردار دلهـا ، رأی خـواهیم داد
با ما هر آنچه «مـارقین» کردند
گرفتنه ها این«قاسطین»کردند
نان راگران هم «ناکِسین»کردند
هـر ظلم را بـا نـام دین کردند
تـا که شویم از دست شان آزاد
سـردار دلـها ، رأی خواهیم داد
گَـر کُشتَـنَت آن قــوم عُثمانی
در خــاطره هـا زنده می مانی
در انتـــخابِ «مـردمــیدانی»
در راه تـو هستیم «سلیمانی»
سوگند به آن دست تو که افتاد
سردار دلـها ، رأی خـواهیم داد
گرچه از ایـن اوضاع گله مندیم
در حسرت یـک جـرعه لبخندیم
اَمّــا بـــه فـرداها خوشایندیم
سـربنـد یــازهـرا بـه سر بندیم
تــا بَــر کَنیم ما ریشه ی اَفساد
سـردار دلـها ، رأی خـواهیم داد
اَشــرافـیت تــا کـه فـنا گـردد
تــا حــقِ مظـلومان ادا گـردد
تـــا زنــدگی پــر از صفا گردد
آرامــــش اَرزانــیِ مــا گـردد
تـا مَحـو گـردد ظلـم و اِستبداد
سردار دلهـا ، رأی خـواهیم داد
هم«همت» وهم«باکری» گویند
هم«کاظمی»هـم «باقری»گویند
«صـیّاد»و هر دین باوری گویند
مـــولای جـانها«رهبری»گویند
تـا کـه رسد از سوی حق امداد
سـردار دلـها, رای خـواهیم داد
مـا گر چه مـدیون «شهیدانیم»
مدیون همچون «سید ابراهیم»
هرچندمشکل هست،می دانیم
سـربـازهای گـوش بـه فرمانیم
«سـید علـی» حکم حضورم داد
سـردار دلـها ، رأی خـواهیم داد
گـر چـه خـدا بـر ما نظر دارد
«پیغمـبرش» مـا را نظـر دارد
هم «حیدر» و «زهرا» نظر دارد
بـه «حضـرت رضـا»نظـر دارد
«مداح»ازایشان گیرد استمداد
سردار دلهـا ، رأی خواهیم داد
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
#عید_غدیرخم_مدح
خبری آمداز خدای جلیل
هان همه گوش ای اهالیه ایل
خبری که از آن خبر دادند
در صحف در زبور در انجیل
خبری آنقدر حیاتی که
پابرهنه دویده جبراییل
رفتگان هر جه زود باز آیند
ماندگان هم رسند با تعجیل
این خبر را نسیم هم چون باد
برساند به گوشهای اصیل
بعداز این ناقص است دین اله
بی ولای علی ولی الله
مشکن این حس بی تکلم را
مزنی برهم این تجسم را
که غدیراست و در خیال خودم
دیده ام داده ایی به من خم را
چقدر گویمت سلام و علیک
چقدر نشنوم علیکم را
مثل مرداب خشکم ای باران
تو به روحم بده تلاطم را
نظری کن بر این دل خاموش
بزن آتش شکسته هیزم را
از چه جز نان جو نخوردی تو
پدرت خورده بود گندم را
مثل توحید چون خداوندی
که نداری شبیه و مانندی
ای الفبای شیعه ها مولا
مشق عین و لام و میم یا مولا
قلم عشق روی لوح وجود
مینویسد فقط تو را مولا
تو چه کردی که خلق مبهوط است
که تویی بنده یا خدا مولا
هر چه خواهی بریز چون نیکوست
برسد هر چه از شما مولا
ای که خون تو در رگ شیعه
محشری میکند به پا مولا
شاعر : مهدی میری
عید غدیرخم
مدح امیرالمومنیت
#عید_غدیرخم_مدح
در هجده ذی الحجه و سال ده هجری
آخر حج پیغمبر ما جان جهان شد
در وادی زیبای غدیر آن شه والا
مأمور به ابلاغ یکی سر نهان شد
منبر ز جهاز شتران گشت مهیا
از امر خدا ختم رسل شاد بر آن شد
همراه نبی بود علی بر سر منبر
دستش بگرفت احمد و مشغول بیان شد
هر کس که منم سرور و مولای زمانش
این گونه علی سرور او در دو جهان شد
یا رب تو محب باش محبان علی را
دشمن شو کسی را که بر او خصم عیان شد
از بعد سخنرانی آن مظهر اسلام
هر کس شتابان به ره بیعتیان شد
این واقعهٔ خم غدیر است عزیزان
محکم سندی شیعه ترا خط امان شد
شاعر : اسماعیل تقوایی
عید غدیرخم
مدح
#عید_غدیرخم_مدح
خم غدیر و ساقی و صهبای احمد است
بـــزم سرور و عــیـــد احــبّای احـــمـــد است
شور عــظیــم تـاج گذاری مرتضی است
روز ظـــهـــور آیـــت کــبـــرای احـــمــــد است
فــرمــان رسیده از طــرف ذات کــبــریـــا
بعد از نبی، علی است که همتای احمد است
یــعــنـی یکی است امر نبی و وصی او
احــکــام مــرتضی، همــه فــتوای احمد است
در پــرده گفــت، آنـچه خدا گفت از علی
امــروز روز جـــلــــوه مـعـــنـــای احــمد است
دهـهــا هـــزار زائـــر حق کـرده ازدحام
مـــرآت حـــق نــمــا، قــد و بالای احمد است
طــاهـا بر روی منبر و حیدر کنار اوست
امـــروز یــــک نـــمــونــه ز فردای احمد است
نزدیک شد که شمس نبوت کند غروب
وقت طــلـــوع مــاه یــکــم، جـای احمد است
شاعر : حبیب الله چابچیان
عید غدیرخم
مدح
#عید_غدیرخم_مدح
دوباره وقت عشق است و صدا پیچیده در دنیا
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِر کَأساً وَ ناوِلها
به دست حضرتِ احمد(ص) بود دستِ اَمیرُ العِشق
به فرمانِ خداوندی رَوَد دَستانِ او بالا
علی رَسماً شده امروز اَمیرَالمومِنین ، بَه بَه
چه کس لایق بود جز او ؟ لَنا بی او بگردد ... لا
اگر چه عده ای بعد از غدیر از روی نادانی
خلیفه گشته و کردند غصب از او خلافت را
به قول صائبِ خوش ذوق که این بیت را گفته
خدا رحمت کند اورا ، رود در جنت الاعلی
(من از ناچیزیِ خارِ سَرِ دیوار فهمیدم...
که ناکَس کَس نمیگردد اَز این بالا نِشینی ها)
خدا را شکر عمری سائلِ کوی علی هستیم
شفاعت میکند در روز محشر از همه مولا
---
یونسوصالیخوراسگانی (یونس)
عید غدیرخم
مدح
#عید_غدیرخم_مدح
تا که این شور را شعور کنم
میروم از نجف عبور کنم
لحظه ای از زمین جدا بشوم
آسمان را کمی مرور کنم
از سلیمان اجازه می گیرم
که خودم را شبیه مور کنم
گریه ها کرده ام برایش تا
شعر را غرق در سرور کنم
من که از شوق مَنْ یَمُتْ یَرَنی
زندگی با خیال گور کنم
آنقدر میزنم صدایش تا
خلوتم را پر از «حضور» کنم
گفته ام «اوریا» که مدحش را
گاهی اوقات از زبور کنم
حرفی از معجزات او بزنم
یادی از نور کوه طور کنم
شرحی از دردهای او بدهم
تا که ایوب را صبور کنم
دل و جان شستشو دهم با اشک
قلب را شیشه ی بلور کنم
با عنایات او وجودم را
خالی از هرچه غیر نور کنم
مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی
تشنه ام تشنه ی شراب توام
من خرابم اگر خراب توام
مایه ی افتخار من هستی
گرچه من مایه ی عذاب توام
با همه جز تو بی حساب شدم
به امیدی که در حساب توام
باز هم می دهم سلام به تو
باز هم سر خوش از جواب توام
از ازل تو ابوتراب منی
تا ابد ذره ای تراب توام
خطبه های توخط به خط اعجاز
عاجزم عاجز از خطاب توام
واژه ای دست پا شکسته ام
خط خطی هایی از کتاب توام
مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی
نه فقط شاه و سرور است علی
نور خورشید محشر است علی
من نمی گویم او خداست ولی
با چه چیزی برابر است علی
عشق از روز اول است علی
عشق تا روز آخر است علی
فاتح جنگ خندق است علی
فاتح جنگ خیبر است علی
در حقیقت علی ست پیغمبر
در حقیقت پیمبر است علی
نام او مست می کند مارا
ساقی حوض کوثر است علی
مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی
آفرینش گدای ثروت او
پادشاهان غلام همت او
تربت کربلا شفاست ولی
مستی ماست دست تربت او
کُشته های بدون زخم نبرد
چشمه ای از شکوه قدرت او
روز مشغول کار و شب بیدار
چه زمانی ست استراحت او ؟؟
گِل بد بو کجا و نور خدا
طینت ما کجا و طینت او
همه عالم گواه ذلت ما
همه عالم گواه عزت او
بار ما مانده بود روی زمین
جور ما را کشید رأفت او
عاشق از حرف لغو بیزار است
همه جا می کنیم صحبت او
در دو عالم فقیر نیست کسی
که خریده کمی محبت او
تا نجف می رویم قبل از مرگ
که مبادا دهیم زحمت او
مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی
عاشقانش فراتر از عددند
ازلی بوده والی العبد ند
تا نجف پا برهنه می آیند
مست ها راه خویش را بلدند
ذره ها در کنار ایوانش
بی قرار اند و تشنه ی مددند
عارفان غرق در خیال وصال
عالمان نیز طالب خردند
عاشقان مست جام کوثر او
زاهدان هم به فکر خوب و بدند
به الست و به ربکم سوگند
عده ای امتحان نداده ردند
وحده لا اله الا هو
اهل این خانواده هم احدند
او اگر شمع آستان باشد
همه پروانه اند در صددند
مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی
در نجف ذکر باد،هوست فقط
شرح اذکار موبه موست فقط
خواهش مست های ایوانش
قطره ای باده از سبوست فقط
گرچه آب از سرم گذشته ولی
درد من درد آبروست فقط
اشک های مرا زیاد کنید
که طهارت درین وضوست فقط
گوش گوش است وقف او باشد
حرف خوب است حرف دوست فقط
کی ازین عشق می شویم آگاه
جان که در گودی گلوست فقط
عشقانه ترین غزل هایم
درخورجایگاه اوست فقط
مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سر خوش از ولای علی
علی اصغر یزدی
عید غدیرخم
مدح