#امیرالمومنین_علیه_السلام
زبان قاصر ما مانده در بیان علی
چقدر فاصله داریم با جهان علی!
علی که بود؟ نفهمیده هیچ کس هرگز
نه در زمان معاصر، نه در زمان علی
نکرد سجده به درگاهِ جز خدا همه عمر
رواست سجده ی عالم بر آستان علی
کدام رایِ به ناحق! کدام حرف خلاف!
کدام تیر خطا رفته از کمان علی؟!
به جستجوی کدام آیه ای؟ کدام دلیل؟
که آیه آیه خدا هست در بیان علی
دو پیکرند به یک جان، تفاوتی نکند
قسم به جان پیمبر، قسم به جان علی
غدیر درس بزرگی ست درس این که مباد
که سربلند نباشی در امتحان علی
#میترا_سادات_دهقانی
.
#حضرت_زهرا
سائلم بر سفره اى که سفره دارش فاطمه است
هرکه مى آید کنار آن کنارش فاطمه است
معنى خیر کثیر این است, اگر لطف خدا
بر زمین جارى است قطعاً آبشارش فاطمه است
شرط پیغمبر شدن بوسه به دست فاطمه است
تاج پیغمبر نگین افتخارش فاطمه است
گر به کعبه رو نمودم زادگاه مرتضى است
گر به کعبه تکیه کردم مستجارش فاطمه است
مى شود فهمید از طرز مناجات شبش
هرکه شد عبد خدا پروردگارش فاطمه است
فاطمه قبرى نمى خواهد نجف وقتى که هست
مرتضى نقش روى سنگ مزارش فاطمه است
پنج بار از آن کسا خورشید اگر بیرون زده
مطمئناً منشاء هر پنج بارش فاطمه است
به تلافى دویدن هاى بین کوچه اش
ناقه اى دارد قیامت که سوارش فاطمه است
هرکه اینجا نوکرى کرده خیالش راحت است
آنکه محشر مى دود دنبال کارش فاطمه است
آنکه در وقت اسیرى با سلاح خطبه اش
کوفه را ساکت نمود آموزگارش فاطمه است
زور بازویش چهل تن را به زانو مى زند
حیدرِ تنها سپاه استوارش فاطمه است
مى چکد از دامنش خون, مى چکد اشک از رخش
باغ سرسبز ولایت لاله زارش فاطمه است
محسنى که ثلثى از سادات مى ماندند از او
پشت آن دیوار حالا سوگوارش فاطمه است
#حسین_قربانچه
#مناجات_با_حضرت_زهرا_سلام_الله
#حضرت_محسن علیه_السلام
#هجوم_به_بیت_وحی
..............
.
#فاطمیه
اشک از دیده ی دریا افتاد
ثمر از شاخه طوبی افتاد
این سخن ورد زبان ها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
چقدر مَردم این شهر بَدَند
منُ و زهرای مرا چَشمْ زدند
کاش در سینه من درد نبود
مرتضی این همه شبگرد نبود
صورت همسرِ من زرد نبود
بین این شهر یکی مَرد نبود
تا که در را به لگد وا کردند
همه ی شهر تماشا کردند
آسمان تیره شد و تار شد و
پشت در ، یار گرفتار شد و
روبرو با نوک مسمارشد و
پهلویش زخم شد و زار شد و
سرِ حیدر کتک از دشمن خورد
زنِ من ضربه مَرد اَفْکن خورد
به دلم غم چه شکافی می زد
آه ..، قنفذ چه غلافی می زد
همسرم را به تلافی می زد
چند تا ضربه ، اضافی می زد
که خیال همه را تخت کند
غسل زهرای مرا سخت کند
غصه خوب است مرتب نرسد
آفتابم نرود شب نرسد
خاک بر چادر زینب نرسد
وای اگر آب برآن لب نرسد
چادرت را به سرِ ماه بکش
لب گودال بیا آه بکش
حسینقربانچه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هر زمان سختی هر مرحله بی حد می شد
فاطمه مادر دلسوز محمد می شد
گاه با تیغ زبان یک تنه حیدر بود و
گاه در خواندن خطبه خود احمد می شد
برساند به نبی، یا به علی، یا زهرا؟
حامل وحی در این بیت مردد می شد
چه یتیم و چه اسیر و چه فقیر و مسکین
بهره مند از کرمش هر که می آمد می شد
چادر فاطمه از گبر مسلمان می ساخت
لاابالی درِ این خانه مقید می شد
پشت این در ملک الموت سه بار اذن گرفت
آتش و دود به اذن چه کسی رد می شد؟
چه گذشته است مگر در پس این در؟ که علی -
حرف در می شد اگر، حال دلش بد می شد
پاره ی جان نبی داشت به همراه پسر
روزی از کوچه ی شهر پدرش رد می شد
ناگهان شیشه ی عمر پسر افتاد و شکست
وسط کوچه همان شد که نباید می شد
مانده ام! دشمنش آخر چه گره داشت مگر؟
وا نمی شد اگر اینگونه نمی زد؟... می شد!
کاش می آمد و با کندن بنیان ستم
بانی ساختن مرقد و گنبد می شد
#داوود_رحیمی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
چند روزی می شود با بغض صحبت می کنی
روشنای خانه ام! کم استراحت می کنی
با همان دستی که بالا هم نمی آید دگر
روزیِ افلاک را هر صبح قسمت می کنی
هم میان کوچه ها و هم میان شعله ها
با علی جای تمام شهر بیعت می کنی
بیشتر از خود به فکر روزیِ همسایه ای
مثل بارانی و بی منت محبت می کنی
این منم از رو گرفتن های تو دق می کنم
این تویی در خانه ات احساس غربت می کنی
لاقل مرگ مرا هم از خدای خود بخواه
نیمه شب وقتی که با معبود خلوت می کنی
##
اسم این دیگر گدایی نیست وقتی سال هاست
بیشتر از حاجت سائل عنایت می کنی
روز محشر شعله ها وقتی محیا می شوند
مادرانه می رسی ما را شفاعت می کنی
#احسان_نرگسی
#یازهرا_سلام_الله_علیها
ای شمع من نبودن نورت مصیبت است
از کوچه رد نشو که عبورت مصیبت است
بعد از عبور زخم غرورت مصیبت است
طی کردن مسافت دورت مصیبت است
زخم زبان برای فدک میخوری نرو
هنگام بازگشت کتک میخوری نرو
هرکس به تو رسید علی را صدا بزن
فریاد اگر کشید علی را صدا بزن
جانت به لب رسید علی را صدا بزن
رنگ از رخت پرید علی را بزن
سد شد اگر که راه تو اصلا به رو نیار
وقت خطر سریع خودت را بکش کنار!
آرامش دم گذرت میخورد به هم
یکجور میزند که پرت میخورد به هم!
باضربه ای حجاب سرت میخورد به هم
دیوار سنگی و کمرت میخورد به هم
پا میخوری و جسم تو خونمرده میشود
از ضربه لگد تنت آزرده میشود
تا میخوری زمین بدنت تیر میکشد
بال و پرت ز پر زدنت تیر میکشد
تا ناله میزنی دهنت تیر میکشد
مثل سرت سر حسنت تیر میکشد
سرگیجه ای شدید بلای تو میشود
تا که حسن دوباره عصای تو میشود
تب میکنی و مثل تو سهم تنم تب است
باور بکن که کاسه ی صبرم لبالب است
روز علی همیشه ازین غصه ها شب است
صورتکبود بعدی این خانه زینب است
پای برهنه تا که به گودال میرود
هی تازیانه میخورد از حال میرود
مثل تو چادرش ز سرش باز میشود
یک کوچه لحظه گذرش باز میشود
به محض اینکه بال و پرش باز میشود
شلاق های دور و برش باز میشود
حس میکنم که مثل تو از غصه تا شده
نقش زمین ز سیلی چپ دست ها شده
#سیدپوریاهاشمی
#یازهرا_علیهاسلام
جانی نمانده در تنت از بس گریستی
هم بین بستری و هم انگار نیستی
این بار چندم است به دیوار رو زدی
تا حیدرت به در نرسیده بایستی
این رخت چیست رج به رجش آه میکشی
مادر به فکر روز مبادای کیستی؟
پیراهنت ز فرط تقلا به خون نشست
تا نخ برای پیرهن کهنه ریستی
زینب ببیند آتش اگر، گریه میکند
مادر چرا تو آب که دیدی گریستی؟
#مرضیه_نعیم_امینی
#مدح_امیرمومنان_علی_علیه_السلام
فقط کافی است در میدان علی سر را بچرخاند
به دستش لحظه ای تیغ دو پیکر را بچرخاند
چنان با سرعت از این سو به آن سو می رود لشگر
اگر فرصت کند شاید فقط سر را بچرخاند
اگر حیدر بخواهد روی انگشتش به آسانی
در قلعه که چیزی نیست خیبر را بچرخاند
برازنده است نام ساقی مستان برای او
که اول می بریزد بعد ساغر را بچرخاند
خدا دور سر حیدر اگر روزی عالم را
یقینا دور قنبر رزق نوکر را بچرخاند
همیشه وقت گندم آرد کردن آسیابان هم
به ذکر یا علی هر روز محور را بچرخاند
برای زینت هر مجلسی روحانی اش باید
که با ذکر فضائل چرخ منبر را بچرخاند
گلابی که بگیرند از گل قالی ایوانش
برای سال ها بازار قمصر را بچرخاند
تمام اهل محشر را شفاعت میکند زهرا
به روی دست اگر قنداق اصغر را بچرخاند
#علی_کاوند_بروجرد
#الحمدالله_الذي_جعلنا_من_المتمسكين_بولايه_اميرالمومنين_و_ع
.
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#زبانحال_امام_حسن با مادر ...
کاش لبخند تو یکروز به ما برگردد
باز از نانِ تو این سفره معطر گردد
میشود پیشِ خودت گریه کنم آهسته؟
میکنم دِق اگر این درد مکرر گردد
قول دادم به تو حرفی نزنم اما کاش
دو سه شب داد کِشَم سینه سبکتر گردد
میشود روضه بخوانم؟همه خوابند ببین
میشود گریه کنم ؟ چشم کمی تر گردد
کاش میشد بنویسند سَرِ کوچهی ما
آینه زود به یک آه مکدر گردد
کاش میشد بنویسند خدایا نکند
پسری شاهدِ اُفتادنِ مادر گردد
شیر شد تا که علی را وسط کوچه ندید
خواست تا بغضِ علی مُزدِ پیمبر گردد
کوچهای تنگ ، پُر از سنگ حریفت بیمار
اثرِ ضربه چنین چند برابر گردد
یادم اُفتاد که بالای سرت میگفتم
چه کنم تا نَفَست تا نَفَست برگردد
***
یادم اُفتاد که آرام بسوزم با تو
وای اگر خانه پُر از هِق هِقِ دختر گردد
زینبت پا بشود خانه بهم میریزد
نوبتِ او که شود حالِ تو بدتر گردد:
کاشکی تشنهی ما آب نخواهد از شمر
نکند حنجرِ او قسمتِ خنجر گردد
#حسن_لطفی
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#ترکیب_بند
سلام سورهٔ کوثر؛ سلام ای مادر
دلیلِ شوقِ پیمبر(ص)؛ سلام ای مادر
تویی جوابِ تمام کنایه هایِ مدام
به کوریِ بُتِ أبتر؛ سلام ای مادر
مقام ِ أمّ أبیها به تو تعلّق یافت
تویی هر آینه أطهر؛ سلام ای مادر
نشسته حور و ملَک پایِ درس ِ چادرِ تو
سلام حوریه پرور؛ سلام ای مادر
شدی به إذنِ خدا همسرانه، همراهش
تمام ِ هستیِ حیدر؛ سلام ای مادر
گمان کنم بنویسد به خطّ ثُلث؛ حسین(ع)
در آستانهٔ محشر: سلام ای مادر
خبر رسانده خدا و بشارتش زیباست
شفاعتِ همهٔ ما به عهدهٔ زهراست(س)
عنایتَت همگانی، کرامتَت ازلی ست
جواب سائلِ بیچاره تا همیشه "بلی" ست
شبِ زفاف، لباسِ عروس میبخشی
چنین زکات، فقط کارِ نوعروس ِ علی ست(ع)
به روی مُهر نمازت نوشته این جمله؛
علی(ع) امام من است و برای شیعه "ولی" ست
از آن زمان که نگاهت نشست بر جبرییل
میانِ عرش، به دورش عجیب نورِ جلی ست
سپرده هر که دلش را به دستِ مادری ات
ضرر نکرده و گفته: چه دلنشین-عملی ست
هدر نداده دلش را و میزند فریاد:
به غیرِ فاطمه(س) عشقِ دیگری بدلی ست
بعید نیست به ما رشته کوهِ زر برسد
به گَردِ چادر تو دستمان اگر برسد
تویی امیدِ زمانِ ممات؛ یازهرا(س)
تویی جوازِ عبور از صراط؛ یازهرا(س)
تویی دلیل هماهنگیِ همه افلاک
تویی مدیرِ همه کائنات؛ یازهرا(س)
بنایِ کعبه به نام علیست(ع)! چونکه تویی
بنایِ مستحب و واجبات؛ یازهرا(س)
امیرِ بی بدلِ مؤمنین فقط حیدر
تویی عزیزِ دلِ مؤمنات؛ یازهرا(س)
حدیثه، مرضیه، کوثر، فهیمه، مُمتَحَنِه
تویی علیمهٔ عالی صفات؛ یازهرا(س)
کمالِ شرحِ تو آیاتِ "لیلةُ القَدر" است
قسم به سورهٔ "والذاریات" یازهرا(س)
شده ست نذرِ تو یک عمر، عشق ِ خالصِ ما
به درکِ تو نرسد گرچه عقلِ ناقصِ ما
#مرضیه_عاطفی
#بسم_رب_الزهراءعلیهاالسلام
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بصیرت فاطمی
(بخش دوم)
.....
به پیش چشم علی تازیانه خورد ولی
چو کوه بود سرافراز و استقامت داشت
به آیه آیة قرآن که تا دمِ آخر
ز غاصبینِ حقوق علی شکایت داشت
نخواست اجر رسالت ، پیمبر از مردم
اگرچه دعوتِ ایشان به دین ، مشقّت داشت
بجای مُزد ، محبّت به اهل بیتش خواست
سفارشات فراوان به خیل اُمّت داشت
مدافعینِ صحابه ، جوابِ من بدهید
مگرنه مصحفِ حق ، آیة مودّت داشت
چرا صحابه شکستند قلب زهرا را
که از فراق پدر ، نالة مصیبت داشت
پس از رسول خدا ، جای تسلیت گفتن
عدو شرر به سرایش زد و شرارت داشت
«عُمَر» به خانة زهرا شرر نمی افروخت
به قدر یک سرِ سوزن اگر شرافت داشت
شهید شد پسرِ دخترِ رسول خدا
که تا زمان ولادت ، سه ماه فرصت داشت
شکست پهلوی زهرا کبود شد رویش
نشان پنجة دشمن به روی صورت داشت
گرفته شد فدک از او ، خلافت حیدر
به حکم آنکه به ظاهر ، دم از دیانت داشت
به مسجد النبی آمد که حقّ خود گیرد
خطابه خواند و بسی شکوه زآن جماعت داشت
کلام فاطمه در هم شکست دشمن را
در اوج غصّه و غم ، خطبه اش بلاغت داشت
نگویم آنچه عدو گفت ، گویم این سخنش
ز عیبِ ریشه و اندیشه اش حکایت داشت
گواه خواست ز بانوی بانوان بهشت
ببین عدو به جسارت ، چقدر جرات داشت
مثال اُمّ طحال و کلامِ شاهد و دُم
نشان دهد که عدو تا چه حد ، خباثت داشت
نداشتی پسر بوقحانه ، شرم از حق
به هر رَوِش همه دم ، سعی در خیانت داشت
ز قول ختم رسل چون دروغ گفت ، دو زن
شدند شاهد وی کاین سخن ، حقیقت داشت
ز جعل جملة «لانورث» این شود معلوم
که قصد غصب فدک ، غاصب خلافت داشت
بتول طاهره در ردّ این دروغِ بزرگ
اشاره کرد به قرآن و پنج حجّت داشت
بگفت : کِیْ پدرم گفته ارثِ ما صدقه است ؟
خلاف آیه قرآن مگر روایت داشت !
رسیده ارث ز داوود بر سلیمانش
بر این قضیّه ، کتابِ خدا صراحت داشت
دعای حضرت یحیی ، دلیل کذب شماست
که حق ، به مُصحفِ مُنزَل به آن اشارت داشت
دلایلی که بیان کرد در خطابة خود
به کفرِ دشمن بیدادگر دلالت داشت
کسی که منکرِ قرآن شود ، بُود کافر
خصوص آنکه به عترت ، سرِ عداوت داشت
پیِ عوام فریبیّ و صحنه پردازی
عدو خیال عیادت پس از جنایت داشت
نداد فاطمه رخصت به دیدنش آیند
کز آن دو فاسقِ فاجر به سینه نفرت داشت
برای اذن گرفتن ، شدند نزد علی
که او به دختر ختم رسل ، ولایت داشت
علی که بندة فرمانبرش بُوَد خورشید
علی که سیطره بر چرخة طبیعت داشت
گرفت اذن ز زهرا و داد رخصتشان
چگونه شرح دهم این عمل ، چه حکمت داشت
پس از ورود گشودند لب به عرض درود
سلامشان برِ ناموس حق ، چه قیمت داشت ؟
سلامِ آن دو بتِ قوم را جواب نداد
چرا که فاطمه از مشرکین برائت داشت
سلام ، مستحب و پاسخش بُوَد واجب
اگر سلام دهنده به حق عقیدت داشت
نداد پاسخشان ، کفرشان شود اثبات
وگرنه دخت نبی ، آگهی ز سنّت داشت
خدا گواه پس از هر نمازِ خود ، زهرا
سوای ذکر ، به طاغوت و جبت ، لعنت داشت
کدام عقل سلیمی قبول خواهد کرد
که کفوِ شیر خدا زآن دو تن رضایت داشت
ز ظلم و کینة آنها ، حبیبة داور
به دست و سینه و پهلو و رخ ، جراحت داشت
رضا نبود که بر پیکرش نماز آرند
دلی شکسته ز بیدادِ آن جماعت داشت
قسم به حضرتِ حقّ و هزار و یک صفتش
که این وصیّت زهرا ، هزار علّت داشت
اگرچه قبر شریفش چو قدرِ او مخفی است
به شوقِ دیدنِ آن شیعه، اشک حسرت داشت
یگانه حامی حیدر ، سرور قلب رسول
دلم همیشه سرِ کویتان اقامت داشت
گروه ناجیه ، اصحاب روضه ات هستند
خوشا کسی که بر این در ، سر ارادت داشت
خوشا کسی که به درگاه اهل بیت نبی
گشود دست گداییّ و عرض حاجت داشت
قسم به عزّت زهرایی ات که این شاعر
به یُمنِ از تو سرودن ، جلال و عزّت داشت
ز فیض دوستی ات «ایزدی» شرافت یافت
گرفت اوج و هزاران هزار نعمت داشت
****
التماس دعای فرج.
#بسم_رب_الزهراعلیهاالسلام
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بصیرت فاطمی
(بخش اول)
سلام باد به زهرا که قدر و عزّت داشت
یگانه بود و به خیل زنان شرافت داشت
سلام باد بر آن اُسوه ای که از سوی حق
به نصّ آیه قرآن ، مدال عصمت داشت
سلام باد بر آن دختری که با قَدِ خَم
پدر به بوسه گرفتن ز دستش عادت داشت
سلام باد بر آن همسری که شیر خدا
کنارِ او دلی از قیدِ غصّه ، راحت داشت
سلام باد بر آن اُمِّ اب که زادة او
کریم آل نبی بود و صبر و حکمت داشت
سلام باد بر آن بانویی که فرزندش
به جملة شهدای جهان ، سیادت داشت
سلام باد بر آن بانویی که در بیتش
امین وحی خدا ، افتخار خدمت داشت
به قدر و کوثر و انسان ، خدا ستود او را
کدام بانوی وارسته این جلالت داشت
جواب طعنة ابتر به مشرکین او بود
عطیّه ای است که با خود خبر ز کثرت داشت
فدای مقدم آن نازنین که آمدنش
نوید رحمت حق ، بر رسول رحمت داشت
بتول ، طاهره ، مرضیّه ، راضیه ، زهرا
شهیده ، هانیه ، صدّیقه بود و عفت داشت
حیا نگر ، که رخ از کور هم نهان می کرد
وقار بین که چه اندازه او نجابت داشت
لباس شامِ عروسیّ خود به سائل داد
کریمه ای که به هر دم ، دو صد کرامت داشت
سه شب فقیر و یتیم و اسیر را نان داد
گرسنه خفت و سحر بهر روزه نیّت داشت
فقط برای خدا بود بذل و ایثارش
بر آنچه گفته ام آیات حق ، دلالت داشت
برای خادمه اش می رسد غذا ز بهشت
کنیزِ فاطمه ، این قدر ، شان و حُرمت داشت
کدام فاطمه ؟! آنکس که نام نیکویش
میان اهل کسا حُکمِ محوریّت داشت
رسول ، پارة تن خوانْد و گفت جان بفداش
فزون تر از همه بر دخترش محبّت داشت
چو گل ز سینة او بوسه چیده ، می بویید
چرا که سینة او عطر و بوی جنّت داشت
حدیث قدسیِ لولاک را بخوان و بدان
که خَلقِ نُه فلک و اهل آن چه علّت داشت
دلیل خلقت افلاک ، زُهرة زهراست
که از شمارِ کواکب ، فزون سجیّت داشت
چگونه وصف کنم آن عطیّة حق را
که بیش از عدد ریگها ، فضیلت داشت
ائمّه حجّت حقّند بین مخلوقات
ز امر حق به حجج ، او مقامِ حجّت داشت
خدای کعبه از آن بنده می شود راضی
که دخت ختم رسالت از او رضایت داشت
مرا عقیده چنین است کز زنانِ زمان
هر آنکه کرد از او پیروی ، سعادت داشت
نداشت خواهشی از شوهرش به هیچ عنوان
به یاد از پدرش این چنین وصیّت داشت
به دست خویش به دستاس کرد جُو را آرد
جهاد بود وِرا کارِ خانه لذّت داشت
اگر چه بانوی اسلام بود و دخت نبی
به رَختِ ساده و نان جوین قناعت داشت
گشود پردة کاشانه را ، تصدّق کرد
سرای فاطمه ز آیات وحی ، زینت داشت
به پیشِ ماه جمالش ، هلال می شد محو
ز بسکه نورِ یقین ، آن خجسته طلعت داشت
خداش فاطمه خوانده است و مردمان محروم
از اینکه درک کنند او چه جاه و رفعت داشت
برای فاطمه آوَرْد مصحفی جبریل
به اصل و فرعِ مسائل در آن اشارت داشت
امینِ وحی ، پس از عقل کل به این خوش بود
که با حبیبة حق ، افتخارِ صحبت داشت
قسم به خیلِ رسل ، خاصه عقل کل که فقط
علی به همسریِ فاطمه ، لیاقت داشت
وجودِ فاطمه ، تفسیر ناب عرفان بود
نهالِ معرفت از یُمنِ او طراوت دشت
سجودِ فاطمه ، سرشار بود از اخلاص
خدا به خیل ملک فَخر از آن عبادت داشت
همیشه در حقِ همسایگان دعا می کرد
مدام بر همه درماندگان ، عنایت داشت
سرای فاطمه زآن خانه های بگزیده است
که پر ز ذکر خدا بود و معنویت داشت
به صبح و شام ، نبی رو به خانة زهرا
سلام داد ز بس این حرم قداست داشت
دمی که در تنِ وی ، ضعف آشکارا شد
درون حجرة صدّیقه ، استراحت داشت
غنود زیر کسا با چهار تن ، آن جان
دعا نمود و ز حق ، خواهش اجابت داشت
رسید پیک خدا ، خواند آیت تطهیر
به حُکمِ عصمت آن پنجتن صراحت داشت
فدای فاطمه ، جانم اگرچه ناچیز است
ببخش بندة خود را ، همین بضاعت داشت
ز هُولِ روز قیامت بُود خلاص آنکس
که از حبیبة حق وعدة شفاعت داشت
امامِ دختِ محمد (ص) علیّ عمرانی است
سقیفه ای نَبُوَد ، با غدیر بیعت داشت
برای حفظ ولیّ زمان گذشت از جان
که در شناخت مولایِ خود ، بصیرت
داشت
**
التماس دعای فرج.
#شراب_ساقی_کوثر
باز امشب بیقرار حضرت دلبر شدم
تشنه ی جام شرابِ ساقی کوثر شدم
یا علی گفتم صد و ده مرتبه ، دل تا نجف
پر کشید و بعد از آن هم زائر حیدر شدم
عاشق مولا شدم با لطف زهرای بتول
تا ابد مدیون لطف حضرت مادر شدم
گفت پیغمبر علی ممسوس در ذات خداست
می پرستم من خدا را یا علی ؟ کافر شدم ؟
تا که دیدم انبیا ریزه خور خوانش شدند
کاسه لیس بی نوای فاتح خیبر شدم
من که خود کمتر ز کلب آستانش بوده ام
با چه رویی دم زنم در خانه اش نوکر شدم ؟
تا شنیدم آن حدیث حارث همدانی اش ....
آرزومند وصالش در دم آخر شدم
حال و روزم نامناسب بود از فرط گناه
آنقدر گفتم "علی جانم علی" بهتر شدم
از زمانی که نگاهش شامل حالم شده
نوکر حلقه به گوش خادمش قنبر شدم
یاد آن ساعت بخیر از درب ایوان طلا
وارد صحن نجف با دیدگان تر شدم
از کرامات حرم پیران عاشق بارها ...
... گفته اند اما خودم آخر بر این باور شدم :
"هر کسی آمد نجف دیوانه و مجنون شده"
عاقلی بودم ولی مجنون ز پا تا سر شدم
در قیامت من چه غم دارم که در دنیا فقط
دست بر دامان و عبد شافع محشر شدم
یا قسیمَ النّارِ وَ الجَنَّه دخیلک یا علی
یا إمامَ الإنسِ و الجِنَّه دخیلک یا
علی
#علی_سپهری