#امام_حسین_شهادت
#گودال #عاشورا
بر آن شهیدِ غریبِ به خاک و خون غلطان
رواست چشم جهان تا ابد شود گریان
چرا که گریه کند روز و شب امام زمان
(روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
بماند از حرکت ذوالجناح و از جولان)
نه قلب اهل حرم تاب آن مصیبت داشت
نه چشم های عطش خیز خواب راحت داشت
نه آن امام دگر یاوری به غربت داشت
(نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت)
هجوم نیزه و شمشیرها فزون گردید
صدای هلهله از شش جهت برون گردید
زمین به لرزه درآمد به رنگ خون گردید
(هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید)
ز خاتم همه پیغمبران نگین افتاد
شکوه قامت آن محشر آفرین افتاد
ز جمع آل کسا نور پنجمین افتاد
(بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد)
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
#دوبیتی
منم که حرف دلم را مدام می گویم
ثنای حضرت عالی مقام می گویم
همیشه رو به حرم می شوم به عشق حسین
به شوق پاسخ مولا سلام می گویم
#اسماعیل_شبرنگ
#امام_زمان_فاطمیه
#امام_زمان_مناجات
بلا عظیم و گره کور و امتحان سخت است
چقدر پیروی از صاحب الزمان سخت است
شبیه هرکه به جز اوست زندگی کردیم
ولی شبیه به آقا ...!؟برایمان سخت است
قصور ماست اگر تحبس الدعا شده ایم
مقصریم که رفتن به آسمان سخت است
برای دیده ی هرجایی منِ دلسنگ
مجال دیدن دلدار هر زمان سخت است
چقدر فاصله مانده چقدر از او دوریم
و راه رفتن با پای ناتوان سخت است
اگرچه غرق گناهیم دوستش داریم
نبودن ولیِ مهربانمان سخت است
اگرچه دورم از او بین روضه نزدیکم
نفس کشیدن بی روضه بی گمان سخت است
همیشه قصه ی بی مادری غم انگیز است
همیشه رفتن یک مادر جوان سخت است
ز میخ سخت تر آغاز بی کسی علیست
به روضه خوان بگو این روضه را نخوان ..سخت است
به پیش دیده ی مردم زدند فاطمه را
اگرچه روضه عیان است در بیان سخت است
#رضا_تاجیک
#امام_زمان_فاطمیه
#امام_زمان_مناجات
#حضرت_اباالفضل
خبری میرسد از راه، خبر نزدیک است
آب و آیینه بیارید سحرنزدیک است
طبق آیات و روایات رسیده، ای قوم!
جمعۀ آمدن او به نظر نزدیک است
قطره چون رود شود راه به جایی ببرد
به دعای فرج جمع، اثر نزدیک است
راه دور دل ما تا به درخیمه او
از درخانۀ زهرا چقدر نزدیک است
آه گفتم که در خانه و یادم آمد
غربت مادر و اندوه پدر نزدیک است
گرچه از آتش در سوخته جانم اما
بیشتر، روضۀ کوچه به جگر نزدیک است
باز کابوس سراغ پسری آمده است
باز میلرزد و انگار که شر نزدیک است
تا که افتاد زمین زلزله درعرش افتاد
هاتفی گفت: قیامت به نظر نزدیک است
دو قدم رفته نرفته نفسش بند آمد
پسرش گفت بیا، خانه دگر نزدیک است
داغ مادر به جگر میرسد اما انگار
اثر داغ برادر به کمر نزدیک است
#محسن_عربخالقی
#امام_زمان_فاطمیه
#رباعی
در غُصه و غم، پناه دادی ما را
در ظلمتِ شب، پگاه دادی ما را
در روضهی مادرت ، عزیزِ زهرا
ممنونم از اینکه راه دادی ما را
#سیدمجتبی_شجاع
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #دوبیتی
خودم دیدم گلم افتاد ای داد
زدم از سوز دل فریاد ای داد
زدم هی دست پشت دست و گفتم
شدم بی فاطمه ای داد ای داد...
#محسن_صرامی
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
شکر! به اذن خدای حضرت زهرا
هستم مدحتسرای حضرت زهرا
شاید بیگانه گردد از همهی خلق
هر که شود آشنای حضرت زهرا
غیر خدا و علیّ و احمد و آلش
کیست شناسد بهای حضرت زهرا؟
هست روایت چنین ز ختم رسولان
گفت که جانم فدای حضرت زهرا
بوی شفاعت نمیرسد به مشامش
هر که ندارد ولای حضرت زهرا
فخریه دارد بر انس و جان به فضیلت
هر که دهد جان، برای حضرت زهرا
فیض عظیم از دو دیده دیده کسی کاو
گریه کند در عزای حضرت زهرا
"شیفته" از بس که شیفته است به مدحش
میکند از جان، ثنای حضرت زهرا
#عزیزالله_مبارکی
#شیفته_تهرانی #شیفته
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
از این آتش زدن هرگز تن زهرا نمیسوزد
که مادر جز برای غربت بابا نمیسوزد
زدند آتش در این خانه را اما نفهمیدند
که با آتش زدن هرگز تن دریا نمیسوزد
خود آتش هم از این غصه دارد شعله میگیرد
که دارد بالهای زخمی پروانه میسوزد
همین آتش ولی از چشم تو دستور میگیرد
اگر امروز می سوزد اگر فردا نمیسوزد
کسی که سوخت از داغت در این دنیا بدون شک
در آن دنیا نمیسوزد در آن دنیا نمیسوزد
#علی_نقیب
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
مادر از دست دادهای تنها، معنی داغدار می فهمد
کوهِ غم روی دوش بردن را، شانه ای زیر بار می فهمد
وسط شعله ها عذاب شدن، سوختن ذره ذره آب شدن
بین دیوار و در گلاب شدن، گل میان فشار می فهمد
هرکه پرسید درد یعنی چه، سرخیِ رنگ زرد یعنی چه
سیلی از دستِ مرد یعنی چه، هاله ی چشم تار می فهمد
بارِ شیشه اگر زمین بخورد، بی سپر در گذر زمین بخورد
یک زن از پشتِ سر زمین بخورد، بانویی باوقار می فهمد
ضربه ی تازیانه را تنها، لگد وحشیانه را تنها
درد های زنانه را تنها....یک زنِ باردار می فهمد
نایِ ناله نوای ناموسی، مُردن از ماجرای ناموسی
داد با درد های ناموسی، مردِ غیرت مدار می فهمد
علّت پرشکسته بودن را، عَرَقِ سرشکسته بودن را
معنیِ ورشکسته بودن را، صاحب ذوالفقار می فهمد
سهم بازو اگر غلاف شود، باعث حلِ اختلاف شود
از مواجب کسی معاف شود، قنفذِ جیره خوار می فهمد
#ظهیر_مومنی
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم
آشوب فتنه در مدینه قائله انداخت
دیوار بیت وحی را از شاکله انداخت
آتش زبانه می کشید از خانه ی مولا
این شعله ها در آسمان ها ولوله انداخت
دنیا به عاشق ها همیشه سخت می گیرد
مابین زهرا س و علی ع هم فاصله انداخت
جای غلاف تیغ بر بازوی مادر ماند
یک دست او را از قنوت نافله انداخت
آن دست که با ریسمان دست علی را بست
در کوفه دور دست زینب سلسله انداخت
ثانی ملعون در مدینه ظلم کرد اما
در کربلا تیر جفا را حرمله انداخت
#محمدحسین_مهدی_پناه
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#دوبیتی
دانی ز چه رو سرشک، مأنوس علی است؟
یا آه چرا به سینه، محبوس علی است؟
یک مرد نبود تا بگوید: نامرد!
این زن که تو میزنیش ناموس علی است
#جواد_هاشمی_تربت
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
آن زهرهای که مهر به نورش منور است
دردانه پیمبر و زهرای اطهر است
بر تارک زنان جهان ، تاج افتخار
بر گردن عروس فلک عِقد گوهر ست
بانوی بانوان جهان ، سرور زنان
درج عفاف و عصمت کبرای داور است
او را پدر ، رسول خدا ، صدر کاینات
او را علی ، ولی خداوند همسر است
بحری ست پر ز دُر و گهرهای شاهوار
یزدان ورا ، ستوده به قرآن که کوثر است
کیهان تابش دو فروزنده آفتاب
گردون گردش دو رخشنده اختر است
خونی که داد سرور آزادگان حسین
مرهون حسن تربیت و شیر مادر است
خواندش پدر به ام ابیها که نور او
فیض نخست و صادر اول ز مصدر است
زین رو ز جمع اهل کسا ، نام فاطمه
در گفته ی خدای تعالی مکرر است
تا روزگار بوده و تا هست پایدار
عرش خدا ، ز زهره ی زهرا منور است
نور مقدسی که به گرداب حادثات
کشتی نوح را وسط موج ، لنگر است
نوری که زیب بخش مکان است و لامکان
از باختر ، فروغ رخش تا به خاور است
حورای انسی است و ز مشکین شمیم او
گیسوی حور و روضه ی رضوان معطر است
شه بانوی حجاز ، ولی کارِ خانه را
با فضه ی کنیز ، شریک و برابر است
در خانهای که رد قدم های جبرییل
گاه نزول وحی خدا ، زیب و زیور است
از رنج کار ، آبله میزد به دست او
دستی که بوسه گاه لبان پیمبر است
پیراهن عروسی خود را به مستمند
بخشد شب زفاف که مهمان شوهر ست
در منتهای اوج بلاغت ، خطابه اش
آهنگ، چون پیمبر و منطق، چو حیدر است
با آن جلال و رتبه ی والا شنیده ام
پهلوی او شکسته به یک ضربت در است
آن هم دری که روح الامین اذن میگرفت
والله ، جای گفتن الله اکبرست
گویند تهمتی ست که ما شیعه میزنیم
پس آتش خیام حسین از چه اخگر است؟
خواهد چو خونبهای جگرگوشه های خویش
فردای حشر ، محشر کبرای دیگر است
خون خداست خون حسین عزیز او
هر قطره خونش از دو جهان پربهاتر است
این افتخار بس که ریاضی به درگهش
عبد و غلام و بنده و مولا و چاکر است
#ریاضی_یزدی