اشعار #شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
"آب زنید راه را هین که نگار میرسد"
دختر مرتضی علی، فاطمهوار میرسد
زانوي شاهزادهها هست ركاب محملش
با چه شكوه و شوکتی کوه وقار میرسد
هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر
قامت عصمتش در این حصن و حصار میرسد
دار و ندار فاطمه، گوهر ناب مصطفی
به كربلا حسين با دار و ندار میرسد
خامس آل پنج تن، همره طفل شیرخوار
زودتر از روز دهم سر قرار میرسد
شانهی آسمانیان، محمل دختران شده
چه نازدانه دختری به این دیار میرسد
گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری
بال فرشته از یمین یا که یسار میرسد
رونق کار مأذنه، رکن شباب هاشمی
وارث هیبت نبی، یکّهسوار میرسد
"رونق باغ میرسد، چشم و چراغ میرسد"
"عنبر و مشک میدمد" دولت يار میرسد
وزير اعظم حسين آيهی محكم حسين
صاحب پرچم حسین آن جلودار میرسد
آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار
ارتش زمهریرها چند هزار میرسد
رفت قرار ناگهان، از دل خواهر حسین
در نظرش همه جهان تیره و تار میرسد
پرده کنار میرود، واقعهی روز دهم
صحنه به صحنه از دل گرد و غبار میرسد
"چاک شده است آسمان غلغلهایست در جهان"
ديد ز هر طرف غمی همچو شرار میرسد
ديد كه از جور فرس، چه استخوانها كه شكست
ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار میرسد
حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش
صداي طبل شادی و داد و هوار میرسد
طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از
لشكر شاميان بر اين طرز شكار میرسد
لحظهی تلخ حادثه چکمهی نونوار شمر
همره کهنه خنجری سرکش و هار میرسد
گوشه به گوشه آسمان سرختر از خون گلو
پنجهی شمر و زلف او! آخرکار میرسد
وقت نفس نفس زدن، زمان دست و پا زدن
نالهی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار میرسد
"آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه
با پر و بال زخمی و حالت زار میرسد
گوش زمین و آسمان میشنود در آن زمان
آه صدای پای آن چند سوار میرسد
چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور
موقع غارت از حرم، وقت فرار میرسد
شاعر:
#رضا_جوان_بخت
اشعار #شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
کاروان در مدار می آید
بر سر آن قرار می آید
فخر این روزگار می آید
وه! چه با اقتدار می آید
شیر بهر شکار می آید
هان خبر دار! این سپاه علیست
مست از جذبه نگاه علیست
کودک و پیر در پناه علیست
تحت فرماندهی ماه علیست
او که با ذوالفقار میآید
تیغ در دست، یاعلی به زبان
پادشاه زمین، امیر زمان
تحت فرمان او هم این و هم آن
لشکرش مثل رود در جریان
وه! چه با افتخار می آید
دشت انگار غرق احساس است
عطر سیب و شمیمی از یاس است
این که تصویر اشجع الناس است
پسر فاطمه است، عباس است
حیدر آشکار می آید
محضر آفتاب عالمتاب
لشکری مثل کوه، پا به رکاب
جان نثاران حضرت ارباب
همه از شوق وصل در تب و تاب
لشکری جان نثار می آید
می رسد کاروان به شور و نوا
دل اهل حرم پر از غوغا
نام این دشت چیست اهل ولا؟
ماریه غاضریه کرب و بلا
غصه ای ناگوار میآید
دل هفت آسمان پر از خون شد
خاک عالم به چرخ گردون شد
نفس جبرئیل محزون شد
که چرا در حصیر مدفون شد؟
صحبت از اضطرار می آید
بعد از آن وای بر یتیم حسین
چشم نامحرم و حریم حسین
وای از ماتم عظیم حسین
لعن بر دشمن لئیم حسین
که پی گوشوار می آید
چارده قرن آسمان خون است
کفن نسل شیعه گلگون است
حال شیعه اگر دگرگون است
به همین چای روضه مدیون است
شیعه پای قرار می آید
شاعر:
#محمد_جواد_خراشادی_زاده
اشعار #شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
جانا ! ببین فکر مرا مشغول کرده
این سرزمین فکر مرا مشغول کرده
ناگفتنی ها را ز چشمان تو خواندم
"هل من معین..." فکر مرا مشغول کرده
میترسم از خنّاس های شهر کوفه
درّ و ثمین فکر مرا مشغول کرده
دلواپسی من فقط محض رباب است
آری همین فکر مرا مشغول کرده
محکم گره زد معجرم را در مدینه
ام البنین فکر مرا مشغول کرده
ای وای اگر سنگی به ابرویت بگیرد
زخم جبین فکر مرا مشغول کرده
رأس به روی نی به مویی بند باشد
باد اینچنین فکر مرا مشغول کرده
انگار مادر نوحه میخواند برایت
صوتی حزین فکر مرا مشغول کرده
انگشترت را در بیاور جان زینب
برق نگین فکر مرا مشغول کرده
گودی حنجر نه فقط کندی خنجر
جانا ! ببین فکر مرا مشغول کرده
شاعر:
#علیرضا_خاکساری
#ورود_به_کربلا
دیدهام بر نینوا افتاد ، دلواپس شدم
بارها از ناقه تا افتاد،دلواپس شدم
نام این صحرا حسین، با قلب زینب آشناست
بر لبانت کربلا افتاد دلواپس شدم
خاکِ سرخ این بیابان بوی کوچه میدهد
گوئیا مادر ز پا افتاد دلواپس شدم
این دمِ پیری مرا آواره صحرا مکن
راهمان دیدی کجا افتاد، دلواپس شدم
من کنارِ تو نباشم زود میمیرم حسین
تا عمود خیمه جا افتاد، دلواپس شدم
این دلم از کودکی بر گیسویت حساس بود
باد در موی شما افتاد دلواپس شدم
حنجر تو معجر من هر دو پاره میشود؟
حرف بین ما دو تا افتاد دلواپس شدم
حنجرت را بازیِ دستان این و آن نکن
چشم من بر نیزهها افتاد، دلواپس شدم
حرمله زانو زده، ای وای بیچاره رباب
صحبت شش ماهه تا افتاد دلواپس شدم
دردِ گوشِ پاره کمتر از شکافِ نیزه نیست
دیدهام بر بچهها افتاد، دلواپس شدم
شاعر:
#قاسم_نعمتی
#ورود_به_کربلا
#ورودیه
عباس آمده است و علی اکبر آمده است
وقتی رباب هست علی اصغر آمده است
جمعند خانواده زهرا کنار هم
اینجا برادری است که با خواهر آمده است
یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار
یک سو عزیز فاطمه بی لشکر آمده است
صفین دیده اند که با دیدن حسین
آه از نهاد این همه لشکر برآمده است
اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت
ایمان بیاورید که پیغمبر آمده است
حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است!
با بچه های فاطمه آب آور آمده است
گیرم فرات بخل کند چشم ما که هست
رودی کشیده ایم که از کوثر آمده است
زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت
اینجا چقدر خار مغیلان درآمده است
شاید به شام می رسد این ره که هر زنی
در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است
#محسن_ناصحی
#ورود به کربلا
#محرم۱۴۰۱
می رسد از کربلا هم بوی عشق هم بوی خون
می رسد بر گوش دل اِنّا اِلیه راجعون
زینب اینجا با نظر بر روی محزون حسین
می شود بیتاب و دارد اضطراب و شور و شین
گشته او دلواپس و گوید حسین اینجا کجاست؟
بر مشام جان من اینجا چرا بوی بلاست؟
خاک این صحرا ، حسینم ، بوی ماتم می دهد.
بوی هجران و اسارت ، بویی از غم می دهد
خیمه ها اینجا چرا بوی عجیبی می دهد؟
بوی جانسوز یتیمی و غریبی می دهد
زبانحال برادر :
خواهرم اینجا زمین لاله های پرپر است
زینب اینجا وعده گاه ناله های مادر است
اکبر من در همین جا اِرباً اِرباً می شود
پیکر قاسم همین جا فرش صحرا می شود
سرزمین کربلا گهواره ی اصغر شود
در همین جا مقتل عباس آب آور شود
دشمنم اینجا اسیرت می کند ای خواهرم
میشوی تو همسفر منزل به منزل با سرم
هم رقیه هم سکینه رویشان نیلی شود
مونس آنها در این آوارگی سیلی شود
این زمین وادیِ غم یعنی زمین کربلاست
چون سر ما در همینجا بر فراز نیزه هاست
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
# نوحه واحد یاسنگین ورود به کربلا
رسیده ، کربلا قافله از راه
از غربت ، می کشیم از دل و جان آه
با گوش جان شنو ، آوای کاروان
در کربلا رسد ، آقای عاشقان
آه ، چشم گریان ، رسد اینجا ، بوی هجران
وای ، { ای حسین جان 3 } ۲
زینبم ، حسین تو غریبه
می بینی ، بی یار و بی حبیبه
پایان این سفر ، درد و غم و بلاست
سرهای قدسیان ، بر روی نیزه هاست
آه ، خنجر و تیر ، وایِ من از ، تیر و شمشیر
وای ، { ای حسین جان 3 } ۲
رسیدم ، حالا به حرف مادر
برای ، غربتت بمیره خواهر
زینب نباشه که ، تنها شدی حسین
آخه که همدم ، غم ها شدی حسین
آه ، با تاب وتب ، شده مضطر ، قلب زینب
وای ، { ای حسین جان ۳} ۲
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#نوحه ورود به کربلا
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
کاروان لاله ها وارد کرببلا شد
بهشت آلاله ها سرزمین نینوا شد
خیمه ها میشه بر پا غم میشینه رو دلها
واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا (۴)
زمین کرببلا بوی خدایی می دهد
بوی عشق و بوی خون بوی جدایی میدهد
پیچیده در این صحرا بوی عطر شهدا
واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا
شاه عالم فرموده این سرزمین کربلاست
عصر عاشورا اینجا سرهای ما بر نیزه هاست
آقامون تنها می شه همدم غمها می شه
واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا
ابوالفضل و عبدلله ،قاسم و اکبر و اصغر
جلو چشمان ارباب می شَند یکی یکی پرپر
بَرا شاه کربلا همه میشَن جان فدا
واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_چهارم_محرم
غم ندیدن تو کرده قصد جان مرا
غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا
از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام
عجین به داغ نوشتند داستان مرا
تو جانِ زینبی اما زمانه درصدد است
بگیرد از منِ محنت کشیده جان مرا
زغربتت رمق راه رفتن از من رفت
اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا
اجازهای بده نذری سفره ات باشند
کرم کن و بپذیر این دو قرص نان مرا
مرا سهیم کنی در منای کرب و بلا
اگر قبول کنی این دو نوجوان مرا
فدای شرم تو … اما بیا و کامل کن
ستاره های درخشان آسمان مرا
ادا اگر بشود حق تو زجانب من
توان مگر بدهد جان ناتوان مرا
قیام کردم و در خیمه گرم تکبیرم
برو میانه ی میدان ببین اذان مرا
قدم خمید ز تنهایی ات ، غم فرزند
خمیدهتر نکند قامت کمان مرا
نصیب باغ دلم از بهار اندک بود
خدا به خیر کند قصهی خزان مرا
بلا عظیمتر و من صبورتر شده ام
چه سخت کرده خداوند امتحان مرا
#هادی ملک_پور
هدایت شده از حسین ترکان
#حضرت_حر
#شب_چهارم_محرم
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم
مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی
چگونه آب نگردم که دست یخزدهام را
دویدی و نرسیده به خیمهگاه گرفتی
چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
حسین فاطمه! میگفتم اشتباه گرفتی.
اگر تو کشتی نوحی, کسی غریق نماند
چنین که مثل منی را, تو در پناه گرفتی
نشاندهای به لبانت چنان تبسم گرمی
که از دل نگرانم مجال آه گرفتی
رسید خون سرم تا به دستمال سفیدت
تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
شاعر:#قاسم_صرافان
.
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
ماه محرم است علیک الاسلام حسین
اول سلام و بعد دگر والسلام....حسین
خون تو را حلال شمردند مسلمین
آه ای ذبیح عشق به ماه حرام حسین
از این هزار و نهصد و پنجاه زخم تو
شاید به اشک ما یکی شد التیام حسین
هر شب کتابخانه من گریه می کند
در بین مقتل است دم و نوحه هام حسین
هرکس برای قبر خودش توشه ای گرفت
دارایی من است فقط یک امام حسین
اینجا به جمع سینه زنان سینه می زنیم
ما را نبر ز یاد در آن ازدحام حسین
دیگ سیاه نذری تو شستم و بشوی
قلب مرا ز زنگ که من رو سیام حسین
مجید احدزاده - محرم۱۴۰۲
#طلیعه_محرم
.
.
دیگر غزل جواب دلم را نمیدهد
باید که فی البداهه برای تو جان دهم
بهمن عظیمی
..............
.
#امام_حسین
بی کس و کارترین عبد خدا بودم که...
عشق تو خیمه در این سینه ی پُر آهم زد
تا نفس بود و نفس هست و نفس خواهد بود
از تو دم میزدم و میزنم و خواهم زد
#بهمن_عظیمی
.
حضرت اباالفضل(ع)
دشمن چی آورده سرت غرقه به خونه پیکرت
ای پاسبان خیمه ها.بدون تو.تنها میشه برادرت
بگو دوباره به من یه داداش پاشو علمدار
ازغصه ی تو پیش چش من دنیا شده تار
تنهام نزار ای پشت و پناهم ای ساقی عشق
حسین بدون پشت وپناهش میشه گرفتار میشه گرفتار
گل بوسه از روت میچینم سقا سقا
شرمندگیتو نبینم سقا سقا
بعد تو به غم می شینم سقا سقا
عباس من عباس من ای وای ای وای
وقتی صدام زدی داداش با ناله ی ادرک اخاک
رسوندم اینجا خودمو.اما دیدم.باصورت افتادی روخاک
پاشو اباالفضل یه باردیگه منو صدا کن
قدم خمیده دلم شکسته چشاتو واکن
به گریه ی من به ناله ی من دشمن میخنده
یه باردیگه ای کاشف الکرب منو نگا کن منو نگا کن
به دور تو کمین زدن ای وای ای وای
عمود آهنین زدن ای وای ای وای
آخر تورو زمین زدن ای وای ای وای
عباس من عباس من ای وای ای وای
مثه بابا علی شدی دوتاشده فرق سرت
دستات قلم شده داداش.باتیرکین.بسته شده چشم ترت
خودت میدونی بری دل من بی تو میگیره
اگه نباشی علی اصغر حتما می میره
چه جور بگم تا آزرده خاطر نشی برادر
ای غیرت الله بدون که بی تو زینب اسیره زینب اسیره
خیره شدی به مشک آب عباس عباس
توو فکرته طفل رباب عباس عباس
نده خودت روهی عذاب عباس عباس
عباس من عباس من ای وای ای وای
حضرت علی اکبر(ع)
پاشو برام اذون بگو دلخوشی دنیای من
علی چقد صدات کنم.ببین بابا.در نمیاد صدای من
تنت رو دیدم تسبیح قلبم شد پاره پاره
بابای پیرت بعد تو دیگه رمق نداره
غرق به خونی پهلوت شکسته شبیه زهرا
داغ مدینه شد توو دل من تازه دوباره تازه دوباره
با کنده ی زانو میام ای وای ای وای
بادست بر پهلو میام ای وای ای وای
با بغض توو گلو میام ای وای ای وای
علی اکبرم مرو ای وای ای وای
وقتی علی نامردما تورو باشمشیر میزدن
انگارکه به قلب بابات.باکینشون.یکی یکی تیر میزدن
فهمیدن اینا که جوون من به جوون تو بنده
شبای هجرون بی تو علی جون خیلی بلنده
بالاسرتو اشکامو دیدن هلهله کردن
دشمن داره با دوتا جوونش بهم میخنده بهم میخنده
نفس نفس نفس بزن بابا بابا
بامن بگو کمی سخن بابا بابا
تا که نگیره قلب من بابا بابا
علی اکبرم مرو ای وای ای وای
این تنتو به خیمه ها بگو چه جوری ببرم
پاشو ببین از غم تو.خون جگرم.ای پسرم ای پسرم
بهاربابا ای اربا اربا شدی خزوونی
بالا سرتو برام نمونده تاب و توونی
یه بار دیگه منو علی جون باباصدا کن
پاشو ببین از غم تو قدم شده کمونی شده کمونی
بگو چیکارکنم بابا ای وای ای وای
تنت شده از هم جدا ای وای ای وای
چه جور بزارم توو عبا ای وای ای وای
علی اکبرم مرو ای وای ای وای
حضرت علی اصغر(ع)
کمتر تلظی کن علی ببین شده حالم خراب
شرمنده ام از مادرت.بابای تو.نداره یه قطره ی آب
چرا علی جون صدای گریه ات نمیشه خاموش
آماده ای تا بری به میدون طفل کفن پوش
برات بمیرم تاب وتوونی برات نمونده
به روی دست مادر بی شیر هی میری ازهوش هی میری ازهوش
ای گلم آسوده بخواب لای لای لای لای
شاید ببینی خواب آب لای لای لای لای
دلم برات شده کباب لای لای لای لای
علی علی علی علی لای لای لای لای
چطور برم به خیمه ها قنداقه پرازخون شده
علی جواب مادرت.روچی بدم.ببین بابات حیرون شده
تیر سه شعبه از قامت تو خیلی بلنده
دارم می میرم به قلبم آتیش زدی باخنده
شتاب این تیر گلوتو بابا چه جور دریده
به روی دوشم سرت علی جون به مویی بنده به مویی بنده
ازداغ خشکی لبات بابا بابا
شرمنده شد شط فرات بابا بابا
میخونه لالایی برات بابا بابا
علی علی علی علی لای لای لای لای
ازپشت خیمه ها میرم به خاطر مادرتو
به روت عبامو میکشم.تا نبینه.پاره شده حنجرتو
تیر سه شعبه مگه که حق شیش ماهه اینه
رباب چه جوری اینهمه درد و غم و ببینه
چه حالی داره مادر بی طفل غروب امروز
"وقتی که برگ گلش به روی نیزه میشینه"نیزه میشینه
سه شعبه و حنجر تو وای وای وای وای
چی اومده بر سرتو وای وای وای وای
وای ازدل مادرتو وای وای وای وای
علی علی علی علی لای لای لای لای
حضرت عبداله ابن الحسن(ع)
عمه رها کن دستمو تا عمر من نشه تباه
ببین عموی غریبم.تنهاشده.افتاده توی قتله گاه
طاقت ندارم ببینم آقام روی زمینه
باخنجر کین به روی سینش شمر لعینه
طاقت ندارم سرش رو روی نیزه ببینم
میخام برم تا براش بمیرم قصدم همینه قصدم همینه
تنها شده عموی من ای وای ای وای
افتاده روبه روی من ای وای ای وای
میگه بیا به سوی من ای وای ای وای
عمو حسین عموحسین ای وای اوی وای
دلم میخاد عمو حسین مثله گلی پرپر بشم
آرزومه توو آغوشت.جوون بدم و.مثله علی اصغر بشم
چی میشه من هم توو راه عشقت بی بال و پر شم
میخام توو غربت جلوی دشمن برات سپر شم
میخام توو این راه به روی نیزه همسفرت شم
دلم میخاد که به روی سینت بریده سر شم بریده سرشم
من رسیدم به آرزوم بابا بابا
به روی سینه ی عموم بابا بابا
سه شعبه خورده به گلوم بابا بابا
عموحسین عموحسین ای وای ای وای
اینا که رحم نمیکنن حتی به یه بچه یتیم
میدونم اینجا پیش تو.نصیب من.میشه بلاهایی عظیم
دیدی عموجون آخر رسیدم میون گودال
گریم گرفته وقتی می بینم رفتی تو از حال
الهی که با پیکر پاره شبیه قاسم
تنم به زیر سم ستوران بشه لگدمال بشه لگدمال
اون ساعتی که سرما ای وای ای وای
میره عمو رو نیزه ها ای وای ای وای
غارت میشه این خیمه ها ای وای ای وای
عموحسین عموحسین ای وای ای وای
حضرت رقیه(س)
کنج خرابه روی خاک چندشبه هق هق میکنم
امشب اگه پیشم نیای.ازغم تو.دیگه بابا دق میکنم
دلم شده تنگ برا طنین صدات بابایی
ازآسمونا خبر میگیریم که تو کجایی
توون نمونده دیگه توو دستام حالم خرابه
شکسته قلبم ازاین زمونه از بی وفایی از بی وفایی
حال رقیه ناخوشه بابا بابا
هجرتو من رو می کشه بابا بابا
جز تو دلم به کی خوشه بابا بابا
بابا حسین بابا حسین وای وای وای وای
بابا سوال دارم ازت من الذی ایتمنی؟
خاکستری شده موهات.بگو چرا.کبود و خونین دهنی
غمام زیاده دلم گرفته ازاین زمونه
تنهایی رفتی تنهام گذاشتی یادت بمونه
بچه های شام باطعنه گفتن بابا نداره
ازدوری تو موهام سفید و قدم کمونه قدم کمونه
بازم برام قرآن بخون بابا بابا
خودم دیدم چه بی امون بابا بابا
میزد لباتو خیزرون بابا بابا
بابا حسین بابا حسین وای وای وای وای
الهی قربونت برم دردت به جوونم بابایی
روضه های نگفته رو.امشب میخوام.برات بخونم بابایی
توو دل صحرا گم شده بودم اون شب نبودی
از روی بغضش بهم لگد زد مرد یهودی
بازو و پهلوم گوشه ی چشمام دردش زیاده
شبیه زهرا شده تن من پره کبودی پره کبودی
رو زخم ما زدن نمک بابا بابا
دست وپاهام خورده ترک بابا بابا
عمه رو میزدن کتک بابا بابا
بابا حسین بابا حسین وای وای وای وای
حضرت حر(ع)
با کوله باری از گناه باز اومدم نعم الامیر
تو رو قسم میدم حسین.به مادرت.دستای خالیمو بگیر
آی اهل عالم توبه ی اهل گناه رسیده
دیگه زمان عفو دلای سیاه رسیده
میدونم آقا برای تو هیچ کاری نداره
پناه عالم ببین چقد بی پناه رسیده پناه رسیده
با ناله و آه میخونیم العفو العفو
استغفرالله میخونیم العفو العفو
هرگه و بی گاه میخونیم العفو العفو
آقام حسین آقام حسین العفو العفو
باپشیمونی اومدم باگریه و بازمزمه
به عشق تو میگم حسین.زیر لبم.لبیک یابن فاطمه
نگام کن آقا تورو به جون علی اکبر
باروسیاهی به درگه تو اومده نوکر
راهتو بستم دل سکینه بدجوری لرزید
بگو رسیده حر پریشون باچشمای تر باچشمای تر
مولی الموالی اومدم آقا آقا
بادست خالی اومدم آقا آقا
ببین چه حالی اومدم آقا آقا
آقام حسین آقام حسین العفو العفو
توو راه تو دلم میخاد آخر بشم مثله زهیر
بایه نگاهت آقاجون.خداییم کن.تابشم عاقبت بخیر
کاری که کردم میزنه آقا آتیش به جوونم
میخام توو راهت جبران کنم با همه توونم
حرفای دشمن از قتل و غارت توو کربلا بود
دلشوره دارم خیلی براتو دل نگروونم دل نگروونم
دل نگرون سرتم مولا مولا
گریه کن دخترتم مولا مولا
فکر علی اصغرتم مولا مولا
آقام حسین آقام حسین العفو العفو
ورودیه
صدای پای قافله از راه دوری میرسه
به این زمین پربلا.نگاکنید.داره یه نوری میرسه
کاروونی که رسیده اینجا خسته ی راهه
سوغاتی این قافله ی غم غصه و آهه
آی سینه زنها آی گریه کنها باهم بخونید
پناه عالم حسین زهرا چه بی پناهه چه بی پناهه
ازآسمون نوا رسید ای وای ای وای
دم یا لیتنا رسید ای وای ای وای
حسین به کربلا رسید ای وای ای وای
حسین غریب حسین غریب آقا آقا
وقتی سفینه النجاه به روی این ساحل نشست
برادری تا پاگذاشت.روخاک غم.دل یه خواهری شکست
می پیچه توی صحرا صدایی از موج دریا
وقتی قدمهاشو برمیداره حضرت سقا
آرووم میخابن بچه ها وقتی عمو بیداره
رباب برای علی اصغر میخونه لالا میخونه لالا
یه روزی بی پسر میشه ای وای ای وای
رباب خونجگر میشه ای وای ای وای
توو صحرا دربه در میشه ای وای ای وای
حسین غریب حسین غریب آقا آقا
زینب میگه حسین ببین چشام شده یه کاسه خون
میشه ازاین صحرا بریم.برادرم.دارم میدم ازغصه جون
از وقتی که ما اینجا رسیدیم دلشوره دارم
آروم جونم کنارمن باش آروم ندارم
امن یجیب و به زیرلبهام دارم میخونم
مگه که اینجا کجای دنیاس که بیقرارم که بیقرارم
پیچیده توو این سرزمین ای وای ای وای
صدای ناله ای حزین ای وای ای وای
میگه بلند هل من معین ای وای ای وای
حسین غریب حسین غریب آقا آقا
زمزمه
شب عاشورا
حسین جان.شبه آخراست وجدایی
جزآهم برادر ندارم دعایی.حسین جان
الهی.نبینم پس ازظهر فردا
برادر.تن بی سرت زیر پاها
ترسم اینه توو کربلا.برادر برادر برادر
سرت بره رونیزه ها.برادر برادر برادر
برادر.سرم را به زانو گذارم
زتو چشم پرخون خود برندارم.برادر
ببین که.به دام مصیبت اسیرم
دعاکن.رسد برلبم جان بمیرم
تورو خدا اینقد نخون.حسین جان حسین جان حسین جان
انا الیه راجعون.حسین جان حسین جان حسین جان
برادر.چوشمعی غمت کرده آبم
زکابوس فردا رود صبر و تابم.برادر
ببین تو.دل مضطر خواهرت را
زانگشت.درآور تو انگشترت را
حسین غریب مادرم.واویلا واویلا واویلا
کم نشه سایت از سرم.واویلا واویلا واویلا
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
زمزمه
حضرت اباالفضل (ع)
اباالفضل.علمدار نام آور من
واویلا چه خاکی شده برسر من. اباالفضل
به راهم.فتاده زمین هر دودستت
سه شعبه.دریده اخا چشم مستت
پاشو پناه خواهرم.برادر برادر برادر
غمت شکسته کمرم.برادر برادر برادر
اباالفضل.ببین جانم از پیکرم رفت
بدون تو نور ازدوچشم ترم رفت. اباالفضل
تورفتی.حسینت پناهی ندارد
تورفتی.حرم تکیه گاهی ندارد
دشمنا لبخند میزنن.واویلا واویلا واویلا
دور حسین کف میزنن.واویلا واویلا واویلا
بمیرم.سرت واشد ازضرب آهن
زغم میرود تا فلک ناله ی من.بمیرم
نباشی.رود زینبم در اسارت
به خیمه.کند دشمن من جسارت
کنار تو درعلقمه.ابالفضل ابالفضل ابالفضل
پیچیده بوی فاطمه.ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
زمزمه
حضرت علی اکبر (ع)
علی جان.دلم را مبر ماه لیلا
برو سوی میدان تو آهسته بابا.علی جان
جوانم.به پشت سرت کن نگاهی
گل من.تو راهی این قتله گاهی
تازه جوانم اکبرم.علی جان علی جان علی جان
روح و روانم اکبرم.علی جان علی جان علی جان
واویلا.سرت واشد ازتیغ لشکر
گرفته گلوی تورا خون حنجر.واویلا
علی جان.برایم نمانده توانی
نخواهم.بدون تو این زندگانی
جوون بابا نفس بکش.واویلا واویلا واویلا
پاهاتو رو زمین نکش.واویلا واویلا واویلا
علی جان.بمیرم شدی اربا اربا
پراز پیکر توشده خاک صحرا.علی جان
ببین که.زمین خورده ام درکنارت
زهرسو.شده تیغ و نیزه نثارت
چشاتو واکن پسرم.علی جان علی جان علی جان
منو نگا کن پسرم.علی جان علی جان علی جان
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
زمزمه
حضرت علی اصغر (ع)
لالایی.قناری خاموش مادر
درآغوش بابا علی جان زدی پر.لالایی
علی جان.ببین صبر بابا سراومد
علی جان.ببین لرزه برپیکر اومد
گلوی تو دریده شد.واویلا واویلا واویلا
قامت من خمیده شد.واویلا واویلا واویلا
علی جان.سه شعبه شده چاره ی تو
بمیرم برا حلق صدپاره ی تو.علی جان
واویلا.داری روی دستم میدی جوون
واویلا.با خندت دلم رو نسوزون
ندادنت یه قطره آب.علی جان علی جان علی جان
واویلا از غم رباب.علی جان علی جان علی جان
لالایی.گل پرپرم وقت خوابه
برام حنجر پاره ی تو عذابه.لالایی
واویلا.تنت رو علی تاحرم من
واویلا.به زیر عبا میبرم من
تووخیمه ها دل بیقرار.گل من گل من گل من
مادر توچشم انتظار.گل من گل من گل من
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
زمزمه
حضرت قاسم (ع)
عموجان.کجایی عزیز برادر
مرا کن صدا قاسمم بارآخر.عموجان
واویلا.زداغت ببین جان ندارم
واویلا.به روی تو سرمیگذارم
من مرثیه خوان توام.واویلا واویلا واویلا
زاین غصه گریان توام.واویلا واویلا واویلا
گل من.چه زیباشکوفاشدی تو
اجل شد عسل غرق احلی شدی تو.گل من
بمیرم.بریزد عسل ازدهانت
بمیرم.شکسته شده استخوانت
ای قاسمم جان برلبی.عموجان عموجان عموجان
به زیرسم مرکبی.عموجان عموجان عموجان
مکش پا.به روی زمین در بر من
مزن دست وپاپیش چشم ترمن. واویلا
عموجان.شده دیدنی قتله گاهت
میدونم.یتیمی تو شد گناهت
دین حسن گشته ادا.واویلا واویلا واویلا
آخرشدی حاجت روا.واویلا واویلا واویلا
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
زمزمه
ورودیه
واویلا.پیاده شد ازناقه زینب
شده سینه ازغصه وغم لبالب.واویلا
عصایش.شده شانه ی ماه لیلا
رکابش.شده دست و زانوی سقا
عجب شکوه و عزتی یازینب یازینب یازینب
عجب جلال وهیبتی یازینب یازینب یازینب
برادر.کسی اینجا رحمی نداره
فراقت جونم روبه لبهام میاره.برادر
ببین که.چشام بارون خون میباره
یه بغضی.گلوی منو میفشاره
بال وپرت روبپوشون حسینم حسینم حسینم
تو حنجرت رو بپوشون حسینم حسینم حسینم
واویلا.دراین سو همه زارومضطر
درآن سو همه فکرسیلی ومعجر واویلا
یه روزی.میفته گره بین کارم
یه روزی.میشه حرمله همجوارم
سرا میره رونیزه ها.واویلا واویلا واویلا
آتیش میگیره خیمه ها.واویلا واویلا واویلا
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#غزل
بابا رسید و آورد گُل بوسههای خود را
عمه بیا درآور رختِ عزایِ خود را
مَنکه نمرده بودم بر روی نیزه باشی
آماده کردم از اشک ویرانسرای خود را
خوابم اگر نبرده تقصیرِ عادتم بود
بابا بکش به رویم امشب عبای خود را
انگشتهای لَمسم انگار حس ندارند
بر دامنم تو بنشان رأسِ جُدای خود را
طفلی که داده بودم دیشب شفای او را
انداخت پیشم امروز قدری غذای خود را
ای وای خیزران زد مثل حصیر گَشتی
بدجور بر لبانت انداخت جای خود
خون گریه کرد نیزه بر حالِ دخترانت
داده عمو به نیزه حال و هوای خود را
تقصیر هیچ کس نیست در سینهام نفس نیست
زجر امتحان نموده هِی ضربِ پایِ خود را
چیزی نخورده بودیم بر حالِ ما دلش سوخت
دیدی تعارفم کرد ته ماندههای خود را
فهمیدم از سرِ تو از وضعِ حنجرِ تو
رفته سنان و داده بر شمر جای خود را
تا دق کنیم در راه از دیدنش دوباره
آن بی حیا نَشُسته خونِ ردای خود را
بویِ تو را گرفته دستانِ سرخِ خولی
دادی چرا به دستش مویِ رهای خود را
تنها نه نیزهها را تنها نه تیغها را
پیش فرات میشُست پیری عصای خود را
#حسن_لطفی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
زخمي شده حنجرَت؟ بميرم بابا!
بي سَر شده پيكرَت؟ بميرم بابا!
گيسوي تو را كدام وحشي آشفت؟
چه آمده بر سرَت؟ بميرم بابا!
#عارفه_دهقانی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
پدر جان! کوثرت را میشناسی؟
گل نیلوفرت را میشناسی؟
نگاهی کن به حال و روزم امشب
ببینم دخترت را میشناسی!
#یوسف_رحیمی
#ورود_کاروان_به_کربلا
این قافله دارد به کجا میآید؟
به مهبط اشک انبیا میآید
این خاک پُر از خاطرهی اشک علیست
این قافله سمت کربلا میآید...
#سیدمهدی_حسینی_رکن_آبادی
روح بزرگش دمیدهست جان در تن کوچک من
سرگرم گفت و شنود است او با من کوچک من...
یک لحظه از من جدا نیست بابای خوبم، ببینید
دستان خود حلقه کردهست بر گردن کوچک من
میخواستم از یتیمی، از غربت خود بنالم
دیدم سر خود نهادهست بر دامن کوچک من...
در این خزان محبت، دارم دلی داغپرور
هفتاد و دو لاله رُستهست از گلشن کوچک من
از کربلا تا مدینه گلفرش داغ دل ماست
با ردّ پایی که ماندهست از دشمن کوچک من
دنیا چه بیاعتبار است در پیش چشمی که دیدهست
دارالامان جهان را در مأمن کوچک من
آنان که بر سینه دارند داغ سفر کردهای را
شاخه گلی میگذارند بر مدفن کوچک من
#محمدعلی_مجاهدی