eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
251 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
517 ویدیو
292 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدان زنده اند ... خوشا آنانکه در خون آرمیدند وطن را جاه و عزّت آفریدند به حیدر اقتدا کردند و چون او از این دنیای فانی دل بریدند به جز مدح علی چیزی نگفتند به جز حُبِّ علی چیزی ندیدند همانهایی که با چشم بصیرت هر آنچه ما نمی بینیم دیدند همانهایی که با گوش حقیقت همه نشنیده هامان را شنیدند برای یاری بانوی غمها نه با پا، بلکه با سَر می دویدند همانها که به ایثار و شجاعت به عباس عَلَم پَروَر مریدند همان عشّاق سَرمَستی که طعم گوارای شهادت را چشیدند زخون بر تارکِ تاریخ عالَم... نقوشی از شرافت را کشیدند همانها که نَمُردند و نمیرند به اوج آسمانها پَر کشیدند به نصّ آیهٔ قرآن مُنزل شهیدند و شهیدند و شهیدند همانهایی که سر دادند امّا برای کشور امنیّت خریدند بخوان(فیضی)دوباره مطلعت را خوشا آنانکه در خون آرمیدند.
مدح حضرت امیر (ع) محی الدین مهدی الهی شاهد کلّ الجمال ایزد یکتا علیست پرتو اشراق آن پیدای ناپیدا علیست معنی فرقان، فروغ ملک جان، فخر جهان شاهد ایمان، شه امکان، مه بطحا علیست سرّ مطلق، والی حق، پیشوای ما خَلَق کاشف اسرار قرآن، راز ما اوحی علیست بلبل گویای اسرار گلستان وجود سرّ سبحان،شاه ایمان،ماه او ادنی علیست بر همه خوبان عالم قبلهگاه رحمت اوست جمله پاکان جهان را سرور ومولی علیست در صف احزاب میر و بر همه اُمّت امام نزد خاصان «کانَ عهد اللّه مسؤلا» علیست . تکیه گاه وی سریر هل اتی در قرب دوست زان که در حبّ خدا آن فرد بی همتا علیست . بر سر از سلطان عزّت یافت تاج إنّما آری ایمان را نگهبان در صف هیجا علیست . نزد دانا باطنِ «إنّا هَدَیناهُ السّبیل» پیش اهل دل بهشت و کوثر و طوبی علیست . آدم و نوح و خلیل و یونس و هود و ذبیح صالح و شیث و شعیب و موسی و عیسی علیست . نوحِ اوّل، آدمِ اوّل، نخستین راز خلق فتح ذوالقرنین و «تَجْعَلْ بینهم سدّا» علیست . سرّ خضر و موسی و دریای علمِ مِن لَدُن حوت و آب زندگی زآن چشمه خضرا علیست . قصّه کهف و رقیم و سرّ سیصد ساله خواب وآن شکوه حق «مُلِئتُ مِنْهُم رُعبا» علیست . داستان موسی و فرعون و اعجاز مسیح کشتی نوح و خلیل و آتش و دریا علیست . حکمت وحی و نبوّت، سرِّ «تنزیل الکتاب» آیتِ «یفجرلنا من ارض ینبوعا» علیست . قافله عشّاق را «السّابقونَ السّابقون» سالکان شوق را کشتی این دریا علیست . در کتاب آفرینش سوره توحید عشق در حساب اهل بینش عروة الوثقی علیست . بهر مشتاقان عالم مطلعِ اللّه نور بهر فرعونان عالم آیت کبری علیست . آن که تخم معرفت در مزرع دلها فشاند از لسان اللّه ناطق، منطق گویا علیست . آن که گلشن ساخت آتش را شرار عشق او بر خلیل پاک باز خوش سر و سودا علیست . در لب عیسی دم جانبخش و در طور کلیم شعله «اِنّی اَنَا اللّه» و یدِ بیضا علیست . از همه خاصان حق آن کس که بنماید به صدق امتثال «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّک الاْعْلی» علیست . در وجود اوست «آیاتٌ لِقومٍ یعْقِلون» بهترین برهان رب در دیده بینا علیست . در عروج عشق و معراج نبوّت همسفر با همایون شاهِ «سُبْحانَ الَّذی اَسرا» علیست . عاشقان را شاهد و مشهودِ حُسنِ مطلق اوست عارفان را قطب و قلب و نقطه اخفا علیست . بینوایان را نوا زآن بحر بی پایان جود دردمندان را طبیب از لعل شکر خا علیست . آن که عالم را بیاراید به زیب عدل و داد بشکند بازار جورِ قیصر و کسری علیست . آن که دست حق برون از آستین آرد به قهر تا کند فرعونیان را غرقه دریا علیست . در کف مهدی، امام انس و جان، سرِّ جهان پرچم إنّا فتحنا در همه دنیا علیست . هل اتی قدر و سلونی علم و لاهوتی مقام ملک دین را تاجدار لافتی إلاّ علیست . صاحب سرّ ولایت، درگه علم نبی باب سبطین رسول و همسر زهرا علیست . کشورِ «الیوم اکملتُ لکم» را شهریار بر سریر «ما عَبَدتُک» شاه بی همتا علیست . معنی نورٌ عَلی نور است قلب مرتضی صورت زیبای عالم را بهین معنی علیست . آن که در چشم جهان بینش خدا را دید و بس غیر حق را ریخت در کام نهنگ لا علیست . آن یداللّه غیرتیکز دست عزّت برنهاد بر سر اولاد آدم تاج کرّمنا علیست . شیر یزدانی که زد در عرصه بدر و اُحُد تیغ آتش بار را بر تارک اعدا علی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح حضرت علی (ع) زِ ازل، جمالِ تو زد چو دَم زِ تجلّیات، علی علی بِفُزود حُسنِ تو دَم به دَم به مُلَمَّعات، علی علی نِگهَت چو رفت سوی عَدَم، کُند التفات، علی علی سِپَه وجود کشد عَلَم، سوی مُمکنات، علی علی تویی جلوه گاه شَهِ قِدَم به صفات و ذات، علی علی نه مرا رهی ست به کوی تو، که چو گو به سَر بِدَوَم شَها نه نشانه ای ست زِ سوی تو، که رَسَم به «سِدرۀ مُنتَهی» نه مِیَم به کف زِ سَبوی تو، که مرا زِ خویش، کُند رَها فِتَدَم به کف نه زِ موی تو، که دو عالَمی دَهَمَش بَها نه مَجالِ دیدنِ روی تو، زِ مُشَعشَعات، علی علی نه ز تیغِ تو به من این عطا، که به خونِ خویش، وضو کنم نه رَهَم دَهی به سوی فنا، گُسَلَم ز خود، به تو رو کنم نه ز حبسِ تن کُنیَم رها، به فَلَک چو مَه تک و پو کنم همه جا تو می زنیَم صَلا، به کجا روم، به که رو کنم؟ که، به دیده، دید، نَتَوان تو را، زِ مُلَمَّعات، علی علی نه به بحرِ ذاتِ تو انتها ، که به فُلکِ عقل ، بُود توان نه به کُنهِ تو ، رَهِ وَهمها ، که کسی به وَهم دهد نشان نه مرا دَهی تو لبِ ثنا ، صفتت کنم به دو صد زبان به جهان ، نه صاحبِ گوش تا ، که من آنچه هست ، کنم بیان نه فَراخ ، عَرصۀ فَهمها ، که کنم ثَنات علی علی منم از غَمَت، غَریقِ بُکا، تو به قَهقَهاتِ تَبَسُّمی من و چون «کلیم» به کف عصا، تو به «لَن تَری» مُتَرَنِّمی میِ «مَن یَمُت یَرَني» مرا، ز قرار بُرده، تَرَحُّمی به خدا، به مرگ شده ام رضا، نه تَجَبُّری، نه تَحَکُّمی سر و جان چه است، بیا بیا، دو جهان فِدات، علی علی همۀ طوائفِ انبیا ، به دَرَت ، سِتاده ، کلیم سا به دل استِغاثه ، به کف عصا ، همه را به سَر ، هوسِ لِقا همه گشته مستِ میِ ولا ، دلِ من به عشقِ تو مُبتلا نه کَلیمم ؛ آن که رَوَم زِ جا ، به یکی ترانۀ « لَن تَری » چو کُشی ، زِ سَر نرود شَها ، هوسِ لِقات علی علی زِ تجلّیت لمهات من ، چو کلیم ، محو به طورِجان به تعلُّقت ، صَلَواتِ من ، چو خدا ، بر احمدِ خوش بیان زِ تَنَفُّخَت ، نَفَخاتِ من ، که زِ نَفخِ من ، شده حَیّ ، جهان قَبَساتِ آتشِ ذاتِ من ، همۀ جهان و جهانیان شده لیک ذات و صفاتِ من ، به تو ، محو و مات علی علی به رُخَت که هست کتابِ من ، تو کتابِ اکبر و اعظمی بُوَد این مَدیح ، عَذبِ من ، تو نه از کتاب ، مُعلَّمی به تو ، راجِع ست حسابِ من ، که مُشیرِ آدم و عالَمی تو سِرِشته ای گِل و آبِ من ، به خدا ، خدای مجسَّمی نبُوَد به جز تو ، ایابِ من ، به دَمِ مَمات علی علی تو ، دَم از ازل بدمیده ای ، به لبِ مَلیح ، بر آتشم به سِجاعِ جان ، بشنیده ای: که زِ جامِ عشقِ تو سرخوشم منم آن گدای خمیده ای ، تو شهنشهیّ و تو محترم زِ من اَر تو دست کشیده ای ، بکش ، از تو دست نمیکشم دَوَم هر کجا که تو میروی ، چو سگ از قَفات علی علی دو جهان شده است فِدایِ من ، که تو را زِ جان شده ام فِدا شده کائِنات گدایِ من ، به دَرَت چو من شده ام گدا چو رضایِ تو ست رضایِ من ، به رضای من برود قضا چه اگر کنی تو رَها مرا، به خدا که مَنَت نکنم رَها ببُرند گر دَمِ نایِ من ، نَرَوَد هوات،علی علی زِمُشَعشَعاتِ جمالِ حقّ،که من از شُعاعِ تو،مُشتَقَم زِ مَواجِ قُلزُمِ ذو الغَرَق،تو نَجات دادی، زورَق ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میلادیه حضرت امیرالمومنین (ع) محمد رضا بیگلی ( رضوی زنجانی ) ای جلوۀ جانان علی خورشیدِ نور افشان علی فرمانروای ملک دین جانها به تو قربان علی مولا علی مولا علی ... از عالم غیبی ندا آمد که آمد مقتدا وی لمعۀ نور خدا بر مقدمت جانها فدا مولا علی مولا علی ... یکسر ملائک گشت شاد گفتند مولا زنده باد در سیزده ماه رجب بر ملک هستی پا نهاد مولا علی مولا علی ... محبوب دلها یا علی داماد طاها یا علی جز تو نبوده در جهان هم کفّو زهرا یا علی مولا علی مولا علی ... ای تاج فرق کائنات ای مظهر صدق و ثبات نور صراط المستقیم ای مشعل راه نجات مولا علی مولا علی ... ای شهریار ملک دین ای نور قرآن مبین احمد امین عالم است اما تو بر احمد امین مولا علی مولا علی ... جانها فدای مقدمت عیسی فدای یک دمت جنّو بشر اهل سما در زیر حکم پرچمت مولا علی مولا علی ... ای افتخار ما خلق ای چلچراغ طاق حق گُل ریزد اهل آسمان بر مقدمت صدها طبق مولا علی مولا علی ... ائتدی گوی اهلی زمزمه گلدی آقامیز عالمه ثبت اولدی آدی نوریدن عرش خداده پرچمه مولا علی مولا علی ... غرق سرور اولدی فلک گویدن گلور صف صف ملک دهره گوز آچدی کعبه ده ملک حق آچدی گول چیچک مولا علی مولا علی ...
در سینه ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینۀ سینا نمی دهم تا زنده ام ز درگه او پا نمی کشم دامان او ز دست تمنّا نمی دهم. سیدرضا https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi/3058
زبانحال حضرت امام کاظم علیه السلام محمدحسن فرحبخشیان(ژولیدهٔ نیشابوری) من در این زندان به جرم عشق یار افتاده ام بهر حفظ دین و کسب و افتخار افتاده ام در مقام سر نوشتم چاره جز تسلیم نیست بر گ زردم در مسیر جویبار افتاده ام یوسفی هستم که از جور و جفای ظالمان کنج زندان با دو چشم اشکبار افتاده ام من حسینی مذهبم که از بهر ارشاد بشر گوشه محبس حزین وبی قرار افتاده ام من امام هفتمینم کز پی ترویچ دین بی کس و تنها در این زندان تار افتاده ام من گلی از گلشن آل رسولم کز ستم بارخ پژمرده ای درپای خار افتاده ام محرم رازم به غیر از کنده و زنجیر نیست کاین چنین بی مونس و بی غمگسار افتاده ام مرغ بی بال و پری هستم که از جور عدو اندر این کنج قفس دور از دیار افتاده ام شد دل شوریده از این ماتم عظمی حزین کاندر این محبس غریب و دل فکار افتاده ام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت امام موسی بن جعفر(ع) زندان شده نورانی از مـــــاه جمال تو ‍ دشمن به غل و زنجیر بسته پروبــال تو دلها از داغ تو گردیده مضطر جانم فدایت یا موسی ابن جعفر (( یاباب الحوائج موسی ابن جعفر ))............ نور بصر زهــرا از چه شده زنـــــدانی در بند غل و زنجیر آن جلوه ربانی با بغض و کینه میزد بی بهانه دشمن بر پیکر تو تازیـــــانه (( یاباب الحوائج موسی ابن جعفر ))............ این زهر ستم آخر آتش زده بر جانت زهرا به جنان گرید برحال پریشــانت برلب داری دم آخـــــر نوایی ای رضا ای رضاجانم کجایی (( یاباب الحوائج موسی ابن جعفر ))............ لب تشنه دم آخر یاد شهدا بودی باذکر حسین جانم در کرببلا بودی در تشییع پیکرت شد جسارت اما نرفتـــــه دخترت اســـارت (( یاباب الحوائج موسی ابن جعفر ))............ شوری دگر اندازد یاد حرمت در دل ما را بطلب یکشب مارا تو بدان قابل ما زنده از فیـــض نام حسینیم عاشـــق و دلـــداه کاظمیـــــنیم (( یاباب الحوائج موسی ابن جعفر ))............ سجاد آبباز
غریب بغداد حاج رحمان اسیر دام صیادم الهی غریب شهر بغدادم الهی قفس تاریک و نمناک وغم انگیز از این محبس کن آزادم الهی غریبه عالم آغلار دوتاندا ماتم آغلار نوا باشلار ملک لر سزیلدار آدم آغلار چتیندور محنت هجران الهی چنان سیلی به رویم می زند سِند رود بر آسمان دادم الهی اهانت میکند بر سید پیر نداند کیست اجدادم الهی غریبه باغلار آغلار گوروکن داغلار آغلار گوی اهلی وای دیئنده گوزونی باغلار آغلار چتیندور محنت هجران الهی اگرچه غرق بحر ابتلایم ولی از عشق تو شادم الهی رضا اندر مدینه من به بغداد نیاید کس به امدادم الهی غریب آغلار، یل آغلار گل اوسته بلبل آغلار گوزون یاشین توکنده گلوب درده ، دل آغلار چتیندور محنت هجران الهی کنون مأوای من قعر سیه چال نجاتم ده کن ارشادم الهی غریبه عالم آغلار دوتاندا ماتم آغلار نوا باشلار ملک لر سزیلدار آدم آغلار چتیندور محنت هجران الهی . ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام کاظم علیه السلام خوشدل تهرانی پای بر گردون گذارد تکیه بر اختر کند هر که از جان بندگیّ موسی جعفر کند حضرت موسی بن جعفرآنکه خاک درگهش فخر بر تاج قباد و افسر قیصر کند آنکه گشتی لن ترانی‌گو به موسای کلیم من رآنی را بدین موسای خود از بر کند نام او مفتاح ابواب علوم سرمدی ست کسب فیض ازمَدرسش ادریس پیغمبرکند صادق آل محمد باب او، او همچو باب راستی و صدق را تعلیم بر بوذر کند گفت بربابُ الحوائج خودملقّب زانکه وی از کرم حاجت‌روا، هرخستهء مضطر کند بهر زالی گر به گاوی جان دهدنبوَد شگفت کاو به امر حق حلول روح در پیکر کند آنکه جدّ وی رسول و جدّه اش باشد بتول نی عجب گر در بلایا صبر چون حیدر کند صابر آل رسولش زیبد ار خوانی، بلی همسری ایّوب کی با صبر آن سرور کند شد به زندان تاکه از زندان رهاند خلق را تا برَد غم ازمحبان خود به محنت سر کند ظلم ها دید از ستمکاران امّت در حیات تا شفاعت از گنهکاران، صف محشر کند دوستانش را خدا در عرصهء رضوانِ خُلد خرّم اندر سایهء طوبی لب کوثر کند ای دریغا با چنین جاه و فضیلت سال ها جای اندر محبس هارون بد گوهر کند با زبان روزه شد افطار وی از زهر کین کس چنین ظلم وستم راکی توان باورکند کُند بر پابودو زنجیرش به گردن،بعد قتل خواست گویی اینچنین دیدار از داور کند گیسوان دخترش معصومه ازغم‌ شدپریش هم رضا شال عزا بر گردن آن سرور کند چارحمّالش به روی تخته می بردند جسم دشمن از آن شه پذیرایی ازین بهتر کند؟ روزمحشرهمچو"خوشدل"کی شوددستش تهی هرکه دامان زاشک خونین پُر دُر و گوهرکند.
قصیده در مصیبت امام هفتم حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام محمود وزنه (ضامن اصفهانی) شیعیان آمد مرا شرحی زنو در خاطرا کز شرارش همچو نی صد شور دارم در سرا گوش دل بگشا اگر خواهیکه از من بشنوی شرح جانسوز و غم افزا با دو چشمان ترا گریه کن هرجا که دیدی یک غریبی را اسیر ز کف ظالم بزنجیر ستم بی یاورا یاد آور آن غریبی را که در زندان کین زیر زنجیر جفا بودی بحال مضطرا گوشه زندان هارون با هزاران رنج و غم هفت سال از راه کین بد آن امام و رهبرا خون جگر بودی در آن زندان تاریک عدو سالها موسی ابن جعفر زاده پیغمبرا همدمی ز حلقۀ زنجیر کین بر سر نداشت مونسی جز رنج و غم هرگز نبودش در برا آنزمان از درگه حق مرک خود کردی طلب مستجاب آمد دعای او بنزد داورا چونکه رفت از دار دنیا از جفای دشمنان مرغ روحش سوی جنت باز کردی شهپرا با خبر از مرک او شد چونکه هارون دغا چار حمالش فرستاد آن لعین ابترا آمدند آن چار تن حمال در زندان کین تا که بردارند تن آزردۀ آن سرورا کاش بودی یک نفر اندر زمین کربلا تا که بردارد ز خاک تیره جسم بی سرا آه و واویلا که اندر قتلگه سلطان دین دریم خون غوطه ور شد از جفای لشگرا شور محشر شد بپا آندم که آمد بر سرش در دریای حقیقت زینب غم پرورا جسم آنشه را بدید از جور و ظلم کوفیان پاره پاره از دم شمشیر و تیر و خنجرا آن تن صد پاره را چونجان خود در برگرفت در مناجات آنزمان شد با خدای اکبرا پس چو قرآن بر گرفتی جسم شه را روی دست در مناجات آنزمان شد با خدای اکبرا گفت یارب کن قبول این هدیه از آل رسول چونکه در راه تو شد مقتول قوم کافرا ضامن از این گفته ی جانسوز ترسم در جهان شورشی بر پا شود مانند روز محشرا.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین سفینة النجاة است اصل اصول حسنات است *** نوحه ای ماندگار با صدای غلامحسین اشرفی.
غمناکم و از کوی تو با غم نروم جز شاد و امیدوار و خُرّم نروم از درگه همچون تو کریمی هرگز نومید کسی نرفت و، من هم نروم. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi/3058
(ع) پربسته بود و وقت پریدن توان نداشت مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت خو کرده بود با غم زندان خود ولی دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت جز آه زخم‌های دهن‌باز‌کرده‌اش در چارچوب تنگ قفس هم‌زبان نداشت آنقدر زخمی غل و زنجیر بود که اندازه‌ی کشیدن یک آه جان نداشت زیر لگد صداش به جایی نمی‌رسید زیر لگد شکست و توان فغان نداشت با تازیانه ساخت که دشنام نشنود دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت هرچند میزبان تنش تخته‌پاره شد هرچند روی پل بدنش سایبان نداشت دیگر تنش اسیر سم اسب‌ها نشد دیگر سرش به خانه‌ی نیزه مکان نداشت. بیابانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. هركجا مرغ اسیرى است، ز خود شاد كنید تا نمرده است، ز كنج قفس آزاد كنید مُرد اگر كنج قفس، طایر بشكسته پرى یاد از مردن زندانى بغداد كنید چون به زندان، به ملاقاتى محبوس روید از عزیز دل زهرا و على یاد كنید كُند و زنجیر گشایید، ز پایش دم مرگ زین ستمكارى هارون، همه فریاد كنید چار حمّال، اگر نعش غریبى ببرند خاطر موسى جعفر، همه امداد كنید تا دم مرگ، مناجات و دعا كارش بود گوش بر زمزمه ی آن شه عبّاد كنید پسرش نیست، كه تا گریه كند بر پدرش پس شما گریه بر آن كشته ی بیداد كنید نگذارید كه معصومه خبردار شود رحم بر حال دل دختر ناشاد كنید "خوشدل" از ماتم آن باب حوائج گوید تا شما نیز پس از مرگ ز وی یاد کنید. تهرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمزمه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بیا حضرت زهرا بیا به شهر بغداد که فرزند غریبت ز زندان شده آزاد واویلا... نگشته احترامی بر آن پیکر اطهر تنش با غل و زنجیر به روی تخته ی در واویلا... نشانه های زنجیر به دست وگردن اوست که آثار شکنجه چو لاله بر تن اوست واویلا.... به زندان دم آخر که از نفس فتاده به لبهای شریفش کسی آب نداده واویلا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موسی ابن جعفرع حاج ناظم طایرقدسم درقفس فتادم نالیدم ازبس ازنفس فتادم نیابم رهائی رضاجان کجائی کنج قفس عمری اسیرم زنجیرکین بنموده پیرم واویلتا آه وواویلا۴بار قعرسیه چالم به زیرزنجیر زنجیرهاکرده مرازجان سیر ازاین سجن هارون شدم من جگرخون سائیده کند این ساق پایم نایدنفس دیگر ز نایم واویلتا خلصنی یارب شدمرامناجات باب المرادم ممنوع الملاقات خدا ده نجاتم که سیرازحیاتم دیگرتوان درتن ندارم اجل بیاتاجان سپارم واویلتا من روزه دارم سندی ستمکار مراشکنجه داده جای افطار زندوحشیانه مراتازیانه ازمادرخودارث بردم ازبس زدستش سیلی خوردم واویلتا سندی زبس داده مراآزارم زنجیرخون گریدبحال زارم شدم من زجان سیر بصورت تصویر آخرز زهر پرشراره کرده دلم راپاره پاره واویلتا رضابیا مرگم نمانظاره تابوت من گردیده تخت پاره تویاری من کن تنم راکفن کن این جسم بیجانم زبیداد ماندسه روزبرجسر بغداد واویلتا محبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁠⁣نوحه شهادت موسی‌بن جعفر (ع) در کنج زندان ستم یارب اسیرم از جور هارون بستهء غل و زنجیرم چون فاطمه/ باشد دعایم از این جهان/ بنما رهایمواویلتا واویلتا آه و واویلا (2) سندی شاهک می‌دهد هر دم آزارم جز او نمی‌آید کسی بهر دیدارم آن بی‌حیا/ آید شبانه بالین من/ با تازیانه واویلتا واویلتا آه و واویلا (2) بیا رضا جان در برم این دم آخر بنگر که از زهر جفا گشته‌ام پرپر معصومه جان بابا کجایی دیگر شده وقت جدایی واویلتا واویلتا آه و واویلا (2) علیه‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا