eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
256 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
295 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با شوکت بی نظیرش آمد از راه می‌آمد از آسمان و در دستش ماه دیدی که دهان کعبه هم وا مانده لا حول و لا قوة الا بالله. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
💠ولادت اميرالمومنين صلوات الله عليه💠 🔻حبیبب الله چایچیان نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا کند قسم به ذات کبریا، ز یمن مرتضی کند خدا چو هست رهنمون، مگو دگر چرا و چون که او کند هر آنچه را که حکمت اقتضا کند ز قدرت یَدُ اللَّهی، کسی ندارد آگهی وسیله‌اش بُود علی، خدا هر آن چه را کند به جنگ بدر و نهروان، علی است یِکّه قهرمان نگر که دست حق عیان ، قتال اشقیا کند به روی دوش مصطفی، نهد چو پای مرتضی نگر به بت شکستنش، که در جهان صدا کند به رزم خندق و اُحُد، به قتل عَمْرو عَبْدُوُد خدا به دستِ دست خود، لوای حق بپا کند چو افضل از عبادتِ خلایق است، ضربتش علی تواند این عمل، شفیع ما‌سِوی کند به پیشگاه کردگار، ز بس که دارد اعتبار دُیون جمله بندگان، تواند او ادا کند نماز، بی ولای او، عبادتی است بی‌وضو به منکر علی بگو، نماز خود قضا کند هر آنکه نیست مایلش، جفا نموده با دلش بگو دل مریض خود، به عشق او شفا کند علی ست آن که تا سحر، سرشک ریزد از بصر پی سعادت بشر، ز سوز دل دعا کند علی انیس عاشقان، علی پناه بی‌کسان علی امیر‌مؤمنان، که مدح او خدا کند پس از شهادت نبی، که را سِزَد به جز علی که تا به حشر آدمی، به کارش اقتدا کند قسیم نار و جنتّش، ترازوی محبّتش که مؤمنان خویش را، ز کافران جدا کند گهی به مسند قضا، گهی به صحنۀ غزا گهی به جای مصطفی، که جان خود فدا کند علی است فرد و بی‌نظیر، علی مجیر و دستگیر که نام دل‌گشای او، گره ز کار وا کند زکار قهرمانیش، پر است زندگانیش نگین پادشاهیش، به سائلی عطا کند امیر کشور عرب، ثنا کنان، دعا به لب برد طعام نیمه شب، عطا به بی‌نوا کند ز کوی شاه اولیا، که مهر اوست کیمیا کجا روی، بیا بیا، که دردها دوا کند کنیم چون‌که های‌ و‌ هو، به پیشگاه لطف هو خدا نظر کند به او، علی نظر به ما کند دل علی گداخته، که با زمانه ساخته امام ناشناخته، ز خلق شکوه‌ها کند پس از وفات فاطمه، کشید دامن از همه که ختم عمر خویش را، به کنج انزوا کند ز قبر بنت مصطفی، کجا رود علی، کجا که نیست یار آشنا، دلش ز غم رها کند سرشک بر دو عین او، ز اشک زینبین او که گریه بر حسین او، به یاد کربلا کند علی غریب و خون جگر، ز هجر یار نوحه‌گر کنار آن جدار و در، اقامۀ عزا کند (حسان) بگیر دامنش، قسم به حقّ محسنش گره گشای انبیا، حوائجت روا کند. عليه السلام عليه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ع) ﺩﺭ ﺣﺮﻳﻢ ﻛﻌﺒﻪ ﺷﺎﻩ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺩﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ، ﺁﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﻛﻌﺒﻪ ﺧﻮﺩ ﻗﻠﺐ ﺟﻬﺎﻧﺴﺖ ﻭ ﺯ ﻏﻴﺐ ﺫﺍﺕ ﺧﻮﻳﺶ سرِّ ﻏﻴﺐُ ﺍﻟﻐﻴﺐ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﻣﻤﻜﻨﻲ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﺪ ﺍﻣّﺎ ﻭﺍﺟﺐ ﺁﻣﺪ ﺩﺭ ﻇﻬﻮﺭ ﮔﺸﺖ ﺟﺴﻤﻲ ﻇﺎﻫﺮ ﺍﻣّﺎ ﺳﺮِّ ﺟﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﮔﺮﺩ ﻋﺎﻟﻢ ﭼﻨﺪ ﻣﻲ‌ﺟﻮﻳﻲ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﻲ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﻴﻨﺶ ﺍﺭ ﺩﺍﺭﻱ ﺟﻤﺎﻝ ﺑﻲ ﻧﺸﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﺗﺎ ﻛﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻭﺻﻒ ﻭ ﺷﺌﻮﻥ ﺩﺭ ﺷﻬﻮﺩ ﺍﺯ ﻏﻴﺐ ﺁﻥ ﮔﻨﺞ ﻧﻬﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻩ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﺁﻣﺪ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻴﻜﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻦ ﺧﺒﺮ ﭘﻴﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﻋﺸﻘﺒﺎﺯﺍﻥ ﺭﺍ ﺣﺒﻴﺐ ﺑﺎﻭﻓﺎ ﮔﺸﺖ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺩﺭﺩﻣﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﻃﺒﻴﺐ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﺍﺣﻤﺪ ﻣُﺮﺳﻞ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺡ ﺭﻭﺍﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﻬﺮ ﺁﻥ ﺭﻭﺡ ﺭﻭﺍﻥ، ﺭﻭﺡ ﺭﻭﺍﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﺗﺎ ﻛﻪ ﺑﻨﻤﺎﻳﺪ ﺑﻠﺎﻏﺖ ﺭﺍ ﻧَﻬَﺞ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺁﻥ ﺧﺪﺍﻱ ﻧﻄﻖ ﻭ ﺧﻠّﺎﻕ ﺑﻮﺳﺘﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪید ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺧﻮﺍﻧﻤﺶ ﺟﺰ ﺣﻖ ﭼﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻓﺎﺵ ﻣﻲ‌ﺑﻴﻨﻢ ﻛﻪ ﺣﻖ ﻓﺎﺵ ﻭ ﻋﻴﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﺑﺎ ﻭﻟﺎﻳﺶ ﺩﻝ ﺯ ﻫﻮﻝ ﺭﻭﺯ ﻣﺤﺸﺮ ﺍﻳﻤﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻣﻌﻨﻲ ﻛﻬﻒ ﺍﻟﺎﻣﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﺣﺐّ ﻭ ﺑﻐﻀﺶ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ ﺍﺯ ﻫﺎﻟﻚ ﻭ ﻧﺎﺟﻲ ﺧﺒﺮ ﺑﻬﺮ ﻧﻘﺪ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺧﺎﻟﺺ، ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﻛﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻛﻒِ ﻓﻴّﺎﺽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺤﺮ ﻭ ﻛﺎﻥ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻮﺩ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺑﺤﺮ ﻭ ﻛﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﻳﺪ؟ ﺧﻴﺰﺩ ﺍﺯ ﻫﺮﺟﺎ ﻏﻠﺎﻣﻲ ﺑﻬﺮ ﺩﺭﮔﺎﻫﺶ ﺑﻠﻲ ﻗﻨﺒﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﮓ ﻭ"صغیر" ﺍﺯ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﭘﺪید. مرحوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 «السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُتَّقِینَ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَصِیَّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبَأُ الْعَظِیمُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْکَرِیمُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُّ التَّقِیُّ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الرَّضِیُّ الزَّکِیُ‏ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَدْرُ الْمُضِی‏ءُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْفَارُوقُ الْأَعْظَمُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السِّرَاجُ الْمُنِیرُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْهُدَى السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَلَمَ التُّقَى السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ الْکُبْرَى‏ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَاصَّةَ اللَّهِ وَ خَالِصَتَهُ وَ أَمِینَ اللَّهِ وَ صَفْوَتَهُ وَ بَابَ اللَّهِ وَ حُجَّتَهُ‏ وَ مَعْدِنَ حُکْمِ اللَّهِ وَ سِرِّهِ وَ عَیْبَةَ عِلْمِ اللَّهِ وَ خَازِنَهُ وَ سَفِیرَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ‏».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به گردون ابرش از رحمت برآمد از دل دریا که دریا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دریا بخار از دشت پیدا شد چو ترکان بخارایی ز تیر ترکشش سوزد سر خارا ز بُن خارا زبان بگشود سوسن چون بشیر از مژده‌ ی یوسف ز حسرت چشم نرگس همچنان یعقوب شد نابینا پی معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادی تجلی کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسی علیِّ عالیِ اعلا ، ولیِ والی والا وصی سیدِ بطحا به حکمش جمله ما فیها قوام جسم را جوهر ، زمانی روح را رهبر کلام نیک پیغمبر ، ولیّ ایزد دانا حدیثی خاطرم آمد که می‌ فرمود پیغمبر به اصحابش شب معراج سرّ لیله الاسرا به طاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت هزاران مسجدی اندر درون مسجد اقصی به هر مسجد هزاران طاق ، بر هر طاق محرابی به هر محراب صد منبر ، به هر منبر علی پیدا ز پیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن گفتند که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یک جا تبسم کرد سلمان ، این سخن گفتا به پیغمبر به غیر از خود ندیدم هیچ کس در نزد آن مولا اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها به گوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب که تا صبح از درون خانه پا ننهد برون اصلا که ناگه جبرئیل از حق سلام آورد بر احمد که ای مسند نشین بارگاه قرب او ادنی اگر چه بر همه ظاهر شده بر صورتی اما ولیّت از همه بگذشت ، با ما بود در بالا جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم به هر عالم دو صد آدم به هر آدم دو صد حوا به حکمش صد هزاران طور بر هر طور صد موسی به هر موسی هزاران بیضه اندر بیضه صد عیسا نه وصفش این چنین باشد که می‌ گویند در عالم ز خندق جست و مرحب کشت اندر بیشه‌ ی هیجا علی سرّی ست در وحدت که باشد سِرّ بی همتا علی خلقی است در خلقت که باشد خلقتش یکتا چو این اوصاف را بشنید از وصف کمال او گرفت انگشت حیرت بر دهانش ” بوعلی سینا “.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیهاالسلام ای زینب ای که بی‌تو حقیقت زبان نداشت خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت آگاه بود عشق که بی‌تو غریب بود اقرار داشت صبر، که بی‌تو توان نداشت در پهن‌دشت حادثه با وسعت زمان دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت گر پای صبر و همّت تو در میان نبود اسلام جز به گوشهٔ عزلت مکان نداشت... روزی به زیر سایهٔ پیغمبر خدای روزی به جز سر شهدا سایه‌بان نداشت؟ محمل درست در وسط نیزه‌دارها یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود آزادی این چنین شرف جاودان نداشت «میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی حرفی به‌جز مناقب این خاندان نداشت.
ویرانگر بنیاد استبداد زینب آن اسوه ی ایمان و استعداد زینب لرزاند کاخ دشمنانش را چو حیدر تا خطبه اندر کوفه کرد ایراد زینب. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi