eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان (عج) 🌹 ای پادشاه خوبان، آخر بگو کجایی رخسار کن نمایان، آخر بگو کجایی بی آفتاب رویت عالم صفا ندارد تنها صفای عالم آخر بگو کجایی بازآ که دردمندان محتاج یک نگاهت ای رهبر مسیحا، آخر بگو کجایی رویت ندیده گویم زیبا و باشکوهی ای شاه خوب رویان، آخر بگو کجایی در دست تو درخشد انگشتر سلیمان ای وارث رسولان، آخر بگو کجایی از هیبتت بلرزد طاغوت، یابن زهرا از بیم ذوالفقارت، آخر بگو کجایی باشد عصای موسی در دست پر توانت تا معجزه نماید آخر بگو کجایی شاید تو را نبینم، باعشق تو بمیرم دنیا وفا ندارد، آخر بگو کجایی با گوشه نگاهت، این شعر شد عنایت تقدیم شد برایت، آخرت .
یا اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه اللهم عجل لولیک الفرج شاعر جناب سازگار زخم دل هجران زدگان را تو شفايي درد غم بي نسخة ما را تو دوايي عالم همه جا پر شده از تيرگي محض ما گمشد گانيم و تو مصباح هدايي مگذار كه با ما همه عالم بستيزند ما با همه گفتيم كه تو صاحب مايي سوگند به تنهايي تنهاي مدينه! تنها تو فقط منتقم خون خدايي تو وارث بازوي علمدار حسيني تو پاسخ فرياد تمام شهدايي با خون دل و اشك روان هر شب جمعه با مادر خود فاطمه، در كرببلايي اي كاش كه يك لحظه به چشم همه عالم زآن گوشة شش گوشه، به ما رخ بنمايي ما پيش تو بوديم ولي حيف نبوديم تو در دل مايي و ندانيم كجايي گفتم كه دعايي كنم از بهر ظهورت ديدم تو دعايي، تو دعايي، تو دعايي "ميثم" همه گوش است كه از خويش بگويي كعبه همه چشم است كه در كعبه درآيي
نمیدانم چرا امشب، به سر خوف و خطر دارم؟ چه خواهد بر سرم آید، که من از آن حذر دارم؟ من از این حسِ غم امّا، ز عمقِ جان پریشانم گمانم تیغِ ظالم را، من امشب پشتِ در دارم خداوندا امانم ده، مرا از چنگِ بدخواهان چه مکری گو عدو دارد، که من از آن خبر دارم الها تو به جانم ده، فقط صبر و شکیبایی تو میدانی که امشب من، دلی پُر از شرر دارم عدو در پشتِ در آمد، ولیکن من هراسانم بسویش می روم امٌا، قدم آهسته تر دارم نمیدانم چرا دشمن، به پشتِ در کمین آمد مگر دردم نمی داند، که من داغِ پدر دارم؟ چنان با ضربِ پا کوبیده او در را به پهلویم گلِ نشکفته محسن را، به خونم غوطه ور دارم به پهلو می فشارد در، به سینه می گدازد میخ چه سازم بیتِ بابا را، در آتش شعله ور دارم پدر جان دخترت زهرا، میانِ درب و دیوار است که یک دستم به پهلو و، یکی را بر کمر دارم چنان شیون کنان زینب، پی ام می آمد و میگفت مزن ظالم تو مادر را، چو حیدر من پدر دارم چگونه کنده ام آخر، ز سینه میخِ سوزان را که روی سینه ام حتی، نشان از میخِ در دارم مرا با چادرِ خونین، به مسجد می برند امٌا دو دستِ بسته حیدر را، فقط در پشتِ سر دارم پدر جان سیرم از دنیا، بگو کی وقتِ دیدار است؟ ز بعدِ رفتنت بابا، منم عزمِ سفر دارم خَلاصم کن از این دنیا، دگر شد طاقتم تاریک مناجاتِ شبانگاهان، توسل بر سحر دارم من از داغِ فراقِ تو، فقط در بیت الاحزانم که بی تو آخر ای بابا، بسی خونین جگر دارم چه دیدم پشت در بابا، چه محنتها کشیدم من که من از گفتنِ آنها، دگر صرفِ نظر دارم! هستی محرابی میانِ خانه ام بود و، بساطِ خون به پا کردند سفارش کرد بابایم، عجب حقش ادا کردند خدایا! جسمِ بابا را، نه تغسیل و عزا کردند به جای تسلیت بر ما، امامت ادّعا کردند ببین بابا که این امت، به حقِ ما چِها کردند مرا با پیکرِ خونین، به بستر مبتلا کردند جلویِ دیده ی طفلان چنان ظلم و جفا کردند میان کوچه جانم را، گرفتارِ بلا کردند امان از این همه غمها، ز بعدِ رفتنت بابا علی را جانبِ مسجد، طنابی از قفا کردند قسم بر زخمِ بازویم، که قلبم را جدا کردند همانا بدترین ظلم و، شقاوت بهرِ ما کردند برای اخذِ یک بیعت، چه آشوبی به پا کردند مرا با محسنِ زارم، میانِ خون رها کردند خدا داند که درحقٌم، چه ظلمِ ناروا کردند بسا این کودکانِ من پیمبر را صدا کردند که این جسم نحیفم را، ز میخِ در جدا کردند! امان از این همه غمها، ز بعدِ رفتنت بابا هستی محرابی
⇦🕊سینه زنی _ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام_ کربلایی سیدمجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ مولا امام عسگری اقا امام عسگری مثل امام مجتبی تنها امام عسگری حسن حسن.... ای کاش،غریب نمیموندی ای کاش دلت نمی لرزید ، ای کاش ، ای کاش دشمن ، به اشک چشمِ تو ، ای کاش آقا نمی‌خندید ، ای کاش ، ای کاش از مردم شدی تو خسته از دنیا ، دلت شکسته ... ندیدن که دلت تنگه برایِ پسرت آقا ... الهی من فدایِ تو چی اومد به سرت آقا ... غریبِ سامرا آقا .... امام عسکری مولا ... ای وای،لبت پُر از خونِ ای وای دلت پریشونه ، ای وای ای وای دردِ دلِ تو رو مولا اینجا کسی نمیدونه ، ای وای ، ای وای خون لخته رویِ زمینِ دل میره تویِ مدینه به یادِ پشت در هستی غم تو غم مسمارِ به یادِ پهلویِ زهرا که خونش رویِ دیوارِ ... غریبِ سامرا آقا .... امام عسکری مولا ... حسن ..... رو لب ، یه نالۀ ممتد ، مردُم نفس نفس میزد ، ای وای ای وای دستاش ، یه جوری میلرزید مردُم جون به لبش اومد ، ای وای ای وای از دنیا دیگه بریده بالا سر پسر رسیده بمیرم ، من برا اون که رو خاکا ، بی کسُ و تنها رو سینه ش تا که شمر اومد تو گودال ناله زد زهرا ... شهید بی کفن ارباب ... ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود.
@babolharam_ir@babolharam_ir- Banifateme Shahadat Emam Askari 95-02.mp3
زمان: حجم: 2.3M
⇦🕊سینه زنی _ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام_ کربلایی سیدمجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ @majmaozakerine
شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن در عزای عسگری آید زنای اهل دل صد فغان همراه با شور و نوا یابن الحسن آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن در جوانی رفت از دنیا امام عسگری شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن 🌹نثار روح پاک ع 🌹 @majmaozakerine
و توسل جانسوز ویژۀ هفتم ماه صفر شهادت کریم آل الله مجتبی علیه السلام به نفسِ مداحِ روشندل : 👈 ┄┅═══••↭••═══┅┄ از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته تنهاترین سردارِ بی لشگر شکسته سجاده اش بر غربتِ او گریه کرده پایِ غریبی اش دلِ منبر شکسته بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش او دستگیری می کند از هر شکسته تا زهر را نوشید،فرمود:آه مادر! راحت شد این آئینه یِ یکسر شکسته بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست اما غرورم را کسی دیگر شکسته یک کوچه ی باریك و دو دیوارِ سنگی یک راه بُن بست و دو برگ و بر شکسته فهمید فرزندِ بزرگم، ناسزا گفت می خواست من باشم ولیکن سر شکسته گفتم که با رویم بگیرم ضربه اش را رفتم نبینم حُرمَتِ مادر شکسته اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را من میزدم بال و پَر و او پر شکسته *یکی از خصلت های خوبه شیعه،غیرت داشتن رو ناموسشِ،هر چند یک مشت نامردِ بی حیا، می خوان مارو از حجاب و بحث غیرت جدا کنند،نمی تونند،چون ما نونِ حلال خوردیم...این بیت مالِ ما بچه غیرتی هاست...* از رویِ چادر، پایِ خود را برنمیداشت پایی که قبل از این جسارت،دَر شکسته در زیر پاها گوشواره خوردتر شد خندید وقتی دید نیلوفر شکسته خون لخته از تیزیِ سنگی بر زمین ریخت فهمیدم از دیوارِ کوچه،سر شکسته لایوم کَ یومَک حسینم گریه کم کن تنها نه من،از گریه ات خواهر شکسته می بینمت با مادرم بر شیبِ گودال در لا به لایِ نیزه و خنجر شکسته ای کاش می شد تا نبینم ساربان هم انگشت را دنبال انگشتر شکسته *یک نفر سوال کرد:آقاجان!یا امام حسن!محاسنِ شما خیلی سفید شده...چه حکمتی داره؟داداشِ شما هم تقریباً هم سن و سالِ شماست،یکی دو سه سال کوچیکترِ؟ امام حسن فرمود:هر کسی غیر از من بود،این جریان کوچه رو می دید،اونم مثل من پیر میشد...آخه مادرش فرموده بود:حسن جان! تا من زنده ام به بابات چیزی نگی،قربونت برم... بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها از مَدبَخ وارد حُجره شدن،دید پیغمبرِ اکرم گوشه ی حجره نشستن،دو تا آقازاده حسن و حسین با هم دارن بازی میکنند،به قول و نقلی دارن کُشتی میگیرن...بی بی نگاه کرد به لب های مبارکِ پیغمبر دید داره یه ذکری میگه...خوب دقت کرد دید پیغمبر زیر لب دارن میگن:ای جانم حسن!...بی بی ناراحت شد فرمود:بابا! قربونتون برم،حسینم کوچیکترِ،چرا اسمِ حسینم رو نمی برید؟فرمود:نگاه کردم به تمام آسمانها،دیدم همه ی آسمان ها دارن میگن:جانم حسین! دیدم حسنم غریبِ...گفتم: من بگم:حسن!... تا زهر رو نوشید به اون زنِ نانجیبش فرمود: برو حسینم بیاد میکشه تو رو...یه جایی هم دیدن بدن امام حسن به تابوت با تیر دوخته شده بود،اینقدر تیر به بدن امام حسن زدن... اما رفقا من اینجا میخوام یه حرفی بزنم...اون زمانی که ابی عبدالله کنار بدن امام حسن فرمود:غارت زده به اونی نمیگن که پول و ثروتی از دست داده باشه...غارت زده به من میگن که داداشی مثلِ حسن رو دارم از دست میدم...چشمای امام مجتبی هی باز و بسته میشد،آروم نفس می کشید،فرمود:داداش! امروز کنار من تو هستی،زینبم هست،عباسم هست،بچه هام هستن...هر چند کوچیکن، اما حسینم! "لایوم کیومک یا اباعبدالله" برای اون روزی گریه هات رو نگه دار،که بابام وعده داده،مادرم میدونه،جدم رسول خدا میدونه...کدام روز؟...* نمیشه باورم که وقتِ رفتنه تموم این سفر بارش،رو شونه ی منه کجا میخوای بری؟ چرا...منو نمی بری؟ حسین! این دَمِ آخری چقدر شبیهِ مادری *ابی عبدالله فرمود:زینب! پیراهنی که مادرم دوخته و به تو امانت داده بردار بیار عزیزم...دید خواهر داره گریه میکنه...گریه چرا؟ تو باید حواست به خیمه ها باشه...عزیزِ دلم! مادر وقتی این پیراهن رو داشت امانت میداد،فرمود: زینبم! هر وقت حسینم این پیراهن رو طلب کرد بدون لحظات آخرِ...بمیرم برای اون زمانی که زینب باید هم خیمه هارو آروم کنه...و هم هوای امام سجاد رو داشته باشه...یه لحظه نگاه کرد دید گرد و غبار سرزمین کربلا رو فرا گرفته...آمد بالای تَل...دید بدن حسینش پاره پاره...* ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄
مداحی آنلاین - حسین کاتب - دلتنگی.mp3@Maddahionlin
زمان: حجم: 2.31M
❤️ شب زیارتی امام حسین(ع) 🌺 شبای جمعه دلم میگیره 🌺 دلم برای دیدن حرم میگیره 🎤 حسین کاتب کربلایی 🌷 @majmaozakerine
باز آمدم گدایِ "شبِ جمعه ها" شدم مِس بوده ام که با نظرِ تو طلا شدم "زهرا"رسید، کُنجِ حرم دیدنی تر است شُکرِ خدا که راهیِ "کرب وبلا" شدم یاحسین(ع)