|⇦•نشستم یه گوشه ...
#قسمت_دوم / #روضه امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفسِ سيدرضا نريماني•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
نشستم یه گوشه با حال خراب
شدم نِی که از غم حکایت کنم
گِلوم و گرفته یه بغض غریب
میخوام قصه ای رو روایت کنم
ابوحمزه میگه که وارد شدم
تویِ خونه ی سیدالساجدین
دیدم آسمونِ چشاش اَبریه
بازم خیسه سجاده ي روی زمین
تحمل نکردم به حرف اومدم
با یه حالی گفتم که جونم فدات
چهل ساله که حال و روزت اینه
چقد گریه آخه فدای چشات؟
شده زخمْ پلکات بمیرم برات
چقد گریه آخه گُلِ فاطمه؟
شهادت که ارث تبارِ شماست
شهادت که ارث بنی هاشمه
مگه حمزه کشته نشد تو اُحد
مگه سجده گاهِ علی خون نشد
نیفتاد زهرا مگه پشت در
مگه مجتبی تیر بارون نشد
*ابوحمزه ميگه: گفتم:آقا! چقدر گريه مي كنيد؟ شهادت كه تويِ خانواده ي شما رسمِ، اميرالمؤمنين، امام حسن،حمزه ي پيغمبر همه به شهادت رسيدن، چرا اينقدر بي تابي مي كنيد؟حالا آقا ميخواد جواب بده....*
رسید اینجا تا حرف دیدم امام
هنوزم دلش انگاری کربلاست
صدا زد ابوحمزه رحمت به تو
شهادت همیشه تو تقدیر ماست
ولی میدونی تا که یادم میاد
میگم کاش عُمرم به فردا نبود
شهادت آره ارثِ ما طایفه است
اسارت ولی ارثِ ماها نبود
*وقتي از امام سجاد سئوال كردن: از مدينه تا مكه، از مكه تا كربلا، از كربلا تا كوفه، از كوفه تا شام، همراه اين كاروان بوديد، كجا به شما بيشتر از همه سخت گذشت؟ نه يه بار، نه دو بار، سه مرتبه آقا فرمود:" الشام،الشام، الشام" آقا فرمودن: كاش از مادر زاييده نشده بودم و اين صحنه ها رو نمي ديدم...
مگه چه صحنه هايي ديديد؟ خودم با چشم هاي خودم ديدم چطوري اين دست و پاي زن و بچه رو دارن با طناب مي بندن، همه ي مارو با يه طناب به هم بستن، جلوتر از همه من بودم، عقب تر از همه عمه ام زينب، وسط هم بچه هارو بسته بودن، اون جلو هي من رو با تازيانه ميزدن، مي گفتن: تندتر حركت كن، تند حركت مي كردم بچه ها زمين ميخوردن....*
نبودی ندیدی که تو کربلا
چطور خواهرام میدویدن رو خار
فرار کردن از خیمه ها عمه هام
بیا و دیگه رو دلم دست نذار
#شاعر ميلاد حسني
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
|⇦•نگفته ام غم دل را...
#قسمت_پایانی / #روضه امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفسِ سيدرضا نريماني•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
نگفته ام غم دل را نگفته بسیار است..
غمی که میکُشدم عاقبت غمِ یار است
به یاد خواب رقیه به یاد حمله ي زجر
زمان خواب،دو چشمم همیشه بیدار است
*غلام حضرت ميگه وقتي براي آقا غذا مي آوُردم آقا نمي خورد، اول مي نشست يه دلِ سير گريه مي كرد، آب مي آوُردم گريه مي كرد، مي گفتم: آقا چي شده مگه؟ حدودِ سي و پنج سالِ داريد گريه مي كنيد... مي دونيد آقا چي فرمودن؟ "قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً،قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَانا" يعني بابام هم تشنه بود و هم گرسنه بود كُشتنش...
هر وقت از كربلا تا كوفه و شام، مَردم از آقا سئوال مي كردن: شما كي هستيد؟ آقا مي فرمودند:" أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا" يعني من فرزندِ اون آقايي هستم كه با قتلِ صبر كشتنش، يعني بابام رو يواش يواش كشتن، يعني نيزه دار با نيزه ميزنه، شمشير دار با شمشير ميزد، اونايي كه شمشير و نيزه نداشتن با چوب و عصا و سنگ بابام رو ميزدن...*
تورو خدا جلویم گوسفند سر نبرید
دلم ز دیدن این صحنه سخت بیزار است
صدای گریه نوزاد میکُشد مارا!
خداکند که بخوابد!رباب تبدار است
نمیروم سَرِ بازار دردسر دارد
عذاب هرشب من ازدحامِ بازار است..
حصیر پهن نکردم به خانه ام اصلاً
حصیر، روضه ی مکشوفه ی من زار است
هنوز بعد چهل سال درد پا دادم
هنوز بر کف پایم نشانی خار است
هنوز جای غل وسلسله بر گردنم است
هنوز چشم من از مشت بی هوا تار است
آهای مردم "اَذَلَّ عزیزنا"یعنی
محله ای بروی که هجوم اشرار است
مقابلم به زن و بچه ام اهانت شد
امان ز غربت مردی که بدگرفتار است
#شاعر سید پوریا هاشمی
*بدن اربابِ مارو رها كردن رويِ خاكِ كربلا، حالا امام سجاد موقع خداحافظي از كربلا چي مي گفت:..*
سپردمت به خدا و به ریگ های بیابان
سپردمت به غبار و به خارهای مغیلان
سپردمت به وحوش و به شیرهای درنده
به مردمان دهاتی به آهوان پریشان
سپردمت به هر آنچه كه هست
اما تو سپرديم به كه رفتي؟
سپرديم به كه رفتي؟ به دلقكان و به كنيزان؟
به شمر و خولي و اَخنَس، به حرمله به سنان؟
تو كس و كارِ مني، شمر جلو دار شده
با سرت راهنمایِ من و طفلان شده ای
*سهل بن ساعدي ميگه: از مسافرت برگشتم به شهرِ شام، تا از دروازه ميخواستم وارد بشم، ديدم چه خبر شده، شهر رو آذين بستن، شلوغ شده، قيامتي شده، سئوال كردم عيدِ، خبري شده؟ گفتن: عيد نيست، يه عده خارجي قرارِ واردِ شهر بشن...
در كتاب كاملِ بهايي اومده: اينقدر شلوغ شده بود، صبح زود كاروانِ اهلبيت رو وارد كردن، از دَمِ دروازه تا كاخ يزيد ملعون راهي نبوده، اما فقط همين رو بگم: دَمِ غروب بود كاروان واردِ كاخِ اون ملعون شد، نميذاشتن اين كاروان حركت كنه.
يه عده از رو پشت بام سنگ ميزدن، يه عده خاكستر مي ريختن، يه عده ناسزا ميگفتن، نمي دونم چه جوري سنگ ميزدن، بعضي از مقاتل ميگن: اين سر چندين بار از نيزه افتاد زمين، اي حسين...ديدن اين سر به زبان اومد، هي مي گفت: " اَنَا المَظلوم..."
امام سجاد ميگه: همين كه مارو مي بردن، به هم بسته بودن، همه به هم وصل بوديم، با يه طناب مارو به هم بسته بودن به هم، همينجور كه حركت مي كرديم، تا رسيديم مجلس يزيد، هر چي اين طناب رو مي كشيدن ديدن اين سلسله حركت نميكنه، اين قافله حركت نميكنه، چه خبر شده؟ نگاه كردم ديدم، عمه ام زينب ايستاده، ميگه: من كجا! مجلسِ نامَحرم كجا!؟ ميگه: اينقدر با تازيانه زدن...اي حسين
اينجا يه جا بود بازويِ يه خانوم رو با تازيانه زدن، يه جا ديگه هم من سراغ دارم، تو كوچه ها همچين كه كمر بندِ علي رو گرفته، مي گفت: نميذارم عليم رو جايي ببريد، اينقدر با تازيانه و با غلاف شمشير به اين بازو زدن...ناله ات رو آزاد كن، با همه ي وجودت،بگو: يا حسين...*
#ایام_محرم الحرام 🏴
#اربعین
سبک #شور
#کربلایی_امیر_برومند
اگه اجازه بدی اربعین بیام آقا
از نجف تا خود کرببلا برات میبارم
راهی کن منو آقا رو سیاه داغونم
آبرومو باز بیا و بخر آبرو ندارم
منتظر میشینم باز کنار جاده
شیرین زیارت با پای پیاده
(حسین... . دلتنگ صداتم
مست کربلاتم چه کنم عمری گداتم)🔃
قدم قدم دل من
جاده ها رو میشناسه
پای پای همه زائرات زبون میگیره
کاش بشه منم امسال
مثل دخترت نازت
این سفر بیام و از غم تو برات بمیرم
قلب این پرنده تو قفس اسیره
بشکن این قفس رو تا که پر بگیره
حسین.... حسین... . دلتنگ صداتم
مست کربلاتم چه کنم عمری گداتم
▪️
▫️▪️
◾️▫️▪️
◽️◾️▫️▪️
امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمة الفداه
هر کس مصیبت جد غریبم حسین را یاد کند و بعد از آن برای تعجیل در ظهورم دعا کند من هم برای او دعا میکنم سند مصباح الهدی
@majmaozakerine
4_6037122910202627175.mp3
8.48M
🔳 #شهادت_امام_سجاد (ع)
🌴پیرمردِ بلا کشیده منم
🌴پسرِ شاهِ سر بریده منم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
@majmaozakerine
4_5884158255545976548.mp3
2.7M
🔳 #شهادت_حضرت_پیامبر(ص)
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
🌴امشب هوای غربت رخنه به سینه کرده
🌴آخر #ماه_صفر یاد مدینه کرده
🎤حاج #سعید_حدادیان
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
@majmaozakerine
امشب هوای غربت رخنه به سینه کرده
آخر ماه صفر یاد مدینه کرده
غریب مادر حسن
غریب مادر حسن
تو آسمون قلبم خدا خودش نوشته
یه لحظه با تو بودن بالاتر از بهشته
تو در رکاب حیدر
دلیل بی نظیری
برای تو همن بس
که بر حسین امیری
کرامت الهی
میباره از نگاهت
آسمونو سوزونده
آتیش سوز آهت
دلت میخواست همیشه
به همراه برادر
باشی به وقت پیری
عصای دست مادر
اما یه روز تو کوچه...:((
مداحی حاج سعید حدادیان
منبع: پایگاه سایبری استان خوزستان
4_5868752791970778404.mp3
10.44M
#واحد_تند🎙
#موضوع_عمومی
امیری حسین و نعم الامیر
بیا سینه زن که مُرادت رسید
بیا شاه مشهد به دادت رسید
علی بن موسی الرضا امضا کرد
جواز زیارت به دستت رسید
تشکر آقا تشکر آقا خریدی دلم رو مثل حُر آقا
تشکر آقا تشکر آقا شده کاسم از لطفتون پر آقا
تشکر آقا تشگر آقا جوازم رو دادی تشکر آقا
خودت غم دادی توآهم دادی
توی روضه ها تو راهم دادی
تو سینه زنی بهم دم دادی
گذاشتی بیام تازه مزدم دادی
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
دارن می رسن نوکرا صف به صف
با هر اسمی و رسمی از هر طرف
جواز از امامِ رضا دارن و
جنون رو شروع می کنند از نجف
میگه یا علی۲ یکی پا نداره نشسته میاد
میگه یاعلی۲ یه نابینا با چشم بسته میاد
میگه یاعلی۲ جوونی که قلبش شکسته میاد
یکی گریونه یکی حیرونه
یکی پرچمش رو می چرخونه
یکی مشک آب رو می گردونه
یکی روضه ی زینب و می خونه
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
چه شوقی داره قلب بی تابشون
که پیدا شده دُرّ نایابشون
عجب صحنه های قشنگی شده
گداها رسیدن به اربابشون
حسین اومده ۲ به این تک تک زائرا سر زده
حسین اومده ۲ حسین اومده عجب بوی سیبی توی مرقده
حسین اومده ۲ تو هم دست به سینه سلامی بده
سلام علی شه سر جدا
سلام علی عزیز خدا
سلام علی امیر دلا
سلام علی ساکن کربلا
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیر حسین و نعم الامیر
🎤سیدرضانریمانی
#واحد
#نوحه
#اربعین
@majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀آقا دفع بلا کن باز راه کربلارو وا کن...
🎧 حاج حسین سیب سرخی
🚩 #اربعین موج دریای ظهور است.
📱 استوری
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
@marthiyeh-khalaj.mp3
9.29M
🏴 #روضه بسیار سوزناک و دلنشین🖤
🎼 امشب برای حسن گریه میکنم
🎤 #حاج_حسن_خلج
🌙 #شهادت_امام_حسن
التماس دعا🙏
👇👇
آهسته آستین به دهن گریه می کنم
گاهی میان لطمه زدن گریه می کنم
از بین بچه های تو ای مادر غریب
امشب برای حسن گریه می کنم
حسن جان حسن جان
نام تو چیست؟گفت :به نام خدا کریم
از ابتدای واقعه تا انتها کریم
مشغول ذکر خیر تو امشب شدم چه خوب
لبهای خسته جمله بسازید با کریم
یا کریم ابن الکریم ادرکنا یا مولا
روزی که به کوچه خصم راهم بگرفت
ابر سیهی چهره ماهم بگرفت
از زهر دست زجر تنم درد می کند
آنقدر زد مرا که گمان کرد مرده ام
مردم از این الم که نمردم برای تو
ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو
@majmaozakerine
.
#وداع_با_محرم
.
#شام_بلا
🔹 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ 🔹
ای دل! مگر نه خاتمه ماه محرّم است؟
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟"
گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت
"باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟"
گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق
"کآشوب در تمامی ذرّات عالم است"
صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن
"کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است"
سرهای کشتگان همه بر دوش نیزهها
"سرهای قدسیانهمه بر زانوی غم است"
آن محشری که کرد به پا چوب خیزران
"بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است"
رشک مَلَک خرابهنشین شد که "محتشم"
گفتا: "عزای اشرف اولاد آدم است"
ویرانه و دل شب و دردانه و پدر
آری؛ بساط عشق بهخوبی فراهم است
فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود
بر گِرد شمع دید که پروانهای کم است
محتشم كاشانی
جواد هاشمی تربت
#ورود_به_شام
#اسارت
#آخر_محرم #وداع_با_محرم
.
#امام_حسین
✅ وداع محرم
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم
قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم
ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم
این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم
تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه
جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم
خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم
یک عمر دم حسن شده و بازدم حسین
این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم
یک اربعین زیارت مارا ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
🔸شاعر: #احمد_ایرانی_نسب ✍
_______________
.
4_5861628626637686189.mp3
2.16M
روضه اسارت اهل بیت
حاج محسن عرب خالقی
روضه جانسوز اسارت خاندان اهلبیت علیهم السلام _حاج محسن عرب خالقی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
این کار را برای رضای خدا نکرد
پر میگشود اگر همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوه بی انتها نکرد
این کربلا چه بود که جز این مسافرت
او را ز جان عزیزتر خود رها نکرد
یک روز هم اگر چه نخورده غذای سیر
یکبار هم نماز شبش را قضا نکرد
بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد
کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد
یحیی مازنی بیست سال همسایه خونه امیرالمؤمنین بود. میگه بیست سال همسایه خونه مولا علی .ع. بودم، یکبار سایه زینبم ندیدم.
غیر این روضه کلامی قاتل سادات نیست
جای زینب بر در دروازه ساعات نیست
دیر آذین بسته شد این شهر خیلی دیر شد
بر در دروازه ساعات زینب پیر شد
ولأندبن عليك بدل الدموع دماً ... به امام زمان عرض کرد آقا برا کدوم روضه خون گریه میکنی؟ فرمود برا اسارت عمه ام زینب
سنگ می آمد ز هر سو و دل خواهر شکست
سر شکست و سر شکست و سر شکست و سر شکست
سر میفتد بر زمین ، خواهر میفتد بر زمین (سادات ببخشند)
پیش چشمان رباب ، اصغر میفتد بر زمین
((روضه خوانها از بیان روضه هایش جا زدند
بر در دروازه ساعات ، زینب را زدند .... )
سلام میدیم.السلام علیکِ یا کعبة الرزایا ... بذار یه چیزی بگم . پارسال روز اول صفر دم دروازه ساعات گفتم بذار ببینم چقد راهه تا کاخ اون ملعون. پیاده بیست دقیقه راهه.
اما امام سجاد فرمود صبح مارو از دم دروازه وارد کردن غروب رسیدیم.
عمه جانم عمه جانم
کعبة الرزایا یعنی کعبه درد و رنج ...
... من کعبة الرزایایم چون در این سفر
هر کس حسین گفت به جایش مرا زدند ...
حسین ....
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حاج_محسن_عرب_خالقی
4_5857448403687965792.mp3
1.33M
روضه جانسوز شهر شام وحضرتِ رقیه سلام الله علیها _😭😭😭😭
_سید مجید بنی فاطمه
🔴➖⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️➖🔴
تمام سنگ ها بر صورتم خورد
چرا که دخترت کوتاه قد بود ...
مرا پایِ سر عباس می زد
کسی که زجر دادن را بلد بود ...
در این یک هفته مشکل در نمازم
ادایِ صادِ اللهُ الصمد بود
*یعنی بابا دندونام شکسته*
مرا در بزم نامحرم بردند
گمانم فقط یک خواب بد بود
در آن مجلس که ما اصلاً نرفتیم
هر آنکس که مرا آن روز زَد بود
شمردم زخم هایت را به خوابم
حدود یک هزار و هشتصد بود
همان خشتی که هر شب بالشم شد
که می دانست که سنگ لحد بود
*یه اشاره کنم زود برگردم ، وَ اِلا روضه نمیخواد ، فقط همین که یه دختر بچه از ناقه اُفتاد ... بعد از ناقه هی می گفت: عمه دستم ... می گفت:رقیه مادرمم می گفت دستم ... هی می گفت عمه بازوم ، می گفت : مادرم هم می گفت بازوم ... برا همین بود وقتی از دنیا رفت، زینب یاد مادرش افتاد ، آخه رقیه هم نیمه شب از دنیا رفت،برا مادرش تشییع جنازه نگرفتن ، برا این دختر هم نگرفتن، بی بی خودشون طاقت نیاوردن ، زن غساله ای آوردن، تا این بچه رو دید گفت:من دست نمیزنم، تا علتش رو نگید چرا بدن این بچه اینقدر کبوده؟ ناله ی زینب بلند شد ، فرمود : از کربلا تا شام هر جا می گفت : بابا ! تازیانه می خورد ....*
حسین ....
@majmaozakerine
.
#اسارت
#حضرت_زینب
ذوالفقار خطبه
زینب به شام وکوفه همین که قدم زدی
یک جا بساط ظلم و ستم را بهم زدی
با ذوالفقار خطبه ی آتشفشانی ات
آتش به جان خصم به تیغ دو دم زدی
با گفتن رأیت وجمیلا خدا گواست
برگفته های دشمن ظالم قلم زدی
دشمن اسیر صبرو فداکاری تو شد
با عزم خود به بام دو عالم علم زدی
از کربلا به کوفه و از شام تا دمشق
هرجا که پا نهاده ای آن جا حرم زدی
دیدی به نیزه ها سر خورشید را غروب
دم از سپیده دم زدی از صبحدم زدی
ام المصائبی و پر از داغ شد دلت
بر فرش و عرش از غم خود رنگ غم زدی
باشعر خود«وفایی» محزون به یاد ما
در صحن سینه، خیمه ی درد والم زدی
#سیدهاشم وفایی
.
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣
♨️ #سینه_زنی_امام_حسین_ع
💢 #شور
♨️ #آقای_بهمنی
💢#آقای_هلالی
♨️#پیشنهادم 👌👌
منی که نوکرم
دوری از حرم
حقّم نیست
اربابم اربابم
هر کی کربلاته، خوشبخته
دوری از حرم، آقا سخته
من نیومدم، خیلی وقته
من تا وقتِ مُردنم
از تو دل نمیکَنم
از پدر مادر بیشتر حق داری گردنم
♨️ارباب، فقط اربابم، حسین
نگو نیام حرم
قربونت برم
حقّم نیست
اربابم اربابم
هر شب مجنونِ کربلاتم
هر روز گریونِ عاشوراتم
خودت میدونی خاطرخواتم
پس کی میشه نوبتم
کربلا شه قسمتم
از بچگی آقا چاییریزِ روضهتم
♨️ارباب، فقط اربابم، حسین
نگو به من برو
دوست دارم تو رو
حقّم نیست
اربابم اربابم
من رو نوکریتون حسّاسم
راهِ خونتونو میشناسم
سفارش شدۀ عباسم
هستی نور نَیِّرین
این ذکر عالمین
صلی الله علی الباکین علی الحسین
♨️ارباب، فقط اربابم، حسین
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5864009838110970340.mp3
9.73M
زمزمه حضرت ابوالفضل(علیه السلام)🎙
دل گرفتارم مست اباالفضله
کلید حاجاتم دست اباالفضله
پر از غم و دردم دوام اباالفضله
غم ندارم وقتی آقام اباالفضله
آقام اباالفضله آقام اباالفضله
کی داره تو دنیا وفای آقامو
دستاشو داده تا بگیره دستامو
حرمله ی نامرد با تیر چشاشو بست
ولی داره میره یه ساقیه بی دست
ناله میزد ارباب کجایی ای یارم
نوحه ی زینب بود وای علمدارم
عمود آهن خورد یاور و دلدارم
نوحه ی زینب بود وای علمدارم
وای علمدارم وای علمدارم
#زمزمه
#نوحه
⚫روضه جانسوز_هفت صفر به روایتی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام_ روضه حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج حسن خلج⚫️
◾️▪️🔲▪️◾️
(آهسته آستین به دهن گریه میکنم) 2
گاهی میان لطمه زدن گریه میکنم
از بین بچه های تو ای مادر غریب
امشب برای حسن گریه میکنم
حسن جان حسن جان ..........
نام تو چیست؟گفت :به نام خدا کریم 2
از ابتدای واقعه تا انتها کریم
مشغول ذکر خیر توامشب شدم چه خوب
لبهای خسته جمله بسازید با کریم
یا کریم ابن الکریم ادرکنا یا مولا
*عرض کردم عبدالزهرا آقا رو به خواب دید آقا فرمود:عبدالزهرا چرا روضه ی منو نمیخونی؟ عرض کردم آقاجان من کارم روضه خونیه،مکرر روضه شما رو خوندم،شما کدوم روضه منظور نظر شماست بفرمایید من همون و بخونم فرمود:*
(غروب بودو یک کوچه ی تنگ و باریک
غروب بود و من بودم و مادر من ) 2
*عبدالزهرا،دستم تو دست مادرم بود، نمیدونی مادرم چه قندی تو دلش آب میکرد،میگفت حسن جان؛فدکم و گرفتم ...."
یه وقت دیدیم کوچه تاریک شد،يه لندهور بی قواره از روبرو داره مياد، مادرم به سمت راست رفت،از سمت راست اومد راه مادرم و گرفت"
مادرم به سمت چپ رفت"عبدالزهرا،"
ببین کینه با دین چه کرده به مادر
ببین بغض دیرین چه کرده به مادر
@majmaozakerine
┗━━━ ◾️▪️🔲▪️◾️━┛
باید روضه مقداد براتون بخونه بگه:
دست سنگین چه کرده به مادر ...."
*عبدالزهرا،دیدم مادرم داره با دست دنبال من میگرده ....." میگه حسن جان بیا کنار مادر این خیلی وحشيه ...." حسن جان بیا کنار مادر این حیا نداره ...." زن و مرد سرش نمیشه ....."
یه مدتی گذشت از ماجرای شهادت،بی بی . زینب دید حسن هی میره یه گوشه کز میکنه ... تنهایی ميشينه گریه میکنه زیر لب میگه وای مادرم .....
دستها رو انداخت دور گردن حسن،حسن جان داغ مادر دیدی،منم دیدم؛حسن جان سینه ی شکسته دیدی،منم دیدم،حسن جان پهلوی ......." منم دیدم" چته اينجور کز میکنی ؟!! سرش و بلند کرد گفت،اما زینب من یه چیز دیدم شما ندیدی ..."
روزی که به کوچه خصم راهم بگرفت
ابر سیهی چهره ی ماه م بگرفت
*دیدم مادرم داره با دست دنبالم میگرده،جیگرم آب شد"
میخوام عرض کنم آقا بله درسته مقام بی بی مقامیست هیچ احدی زیر این آسمون به اون مقام نمیرسه پس به ظاهر دارم عرض میکنم،یکی بود،یه نفر بود،یه مادر بود،جلوی چشمت یه سیلی زدن،یه دونه،تا عمر داشتی اون لحظه ای که زهر پاره کرد قلب و گفتی خوب شد این زهر قلب منو پاره کرد دیگه طاقت دیدن قاتل های مادرم و نداشتم ..." آقاجان شما بگید چی گذشت به دل حسین چهل منزل از بالای نیزه نگاه کرد هشتاد و چهار زن و بچه، یکی با تازیانه میزنه، یکی با کعب نی میزنه .....
حسین ......
از همه ی اینا جانسوز تر از بین دخترا و نوامیس حسین جانسوزتر از همه،اون خانومیه که امروز روز سومشه،سیلی خوردن زهرا رو دیدی،کجا بودی بیای ببینی زهرا کوچولوی خرابه ......."
(خریدارشی منم فروشنده شم تو تحویل میگیری منم میخونم چرا نخونم تا تو گریه میکنی منم هستم)
گفت بابا :
ازضرب دست زجر تنم درد میکند ....
*اگراین است تاثیرشنیدن شنیدن کی بود*
از ضرب دست زجر تنم درد میکند
انقدر زد مرا،که گمان کرد مرده ام .....
*اما برادرا،بعضی غمها سنگین تر از تازیانه و شلاق و سیلی میشه،کدوم غمه هزارتا به آدم سیلی بزنن آدم و تحقیر نکنند ...." آدم و کوچیک نکنند ...." این خانم شاهزاده بوده چطور مگه گفت بابا:
بابا آهسته شکوه میکنم از من به دل نگیر
امروز هم گذشت و غذایی نخورده ام ...
*بابا با نون و خرما اومدن سراغ ما اما بابا لب نزدم ......*
امروز هم گذشت و غذایی نخوردم ....
*امام حسن،سرتو زمین گذاشتی قاسم سه ساله داشتی،اما خیالت راحت بود برادرات امام حسین،عباس، عون،جعفر اینا سایه شون بالا سر پسرت هست آقا،
خواهری مثل زینب بالا سرش هست مادرش هست،کجا بودی بیای سه ساله حسین و ببینی ....."
گفت بابا ....
بس که دویدم عقب قافله ...
( مردم از این الم که نمردم برای تو ) 2
ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو .....
┏━━━◾️▪️🔲▪️◾️━
#حاج_حسن_خلج
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
|⇦•دلشوره دارم امسال...
#روضه و توسل به به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس کربلایی حسین سیب سرخی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ"
*خوشبحال اونايي كه الان حرمِ حسين هستند*
" اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
"ياحسين"
دلشوره دارم امسال، چي ميشه آخر روضه
واجب تر از نونِ شب، برايِ نوكر روضه
يعني ميشه كه امسال، بپيچه بويِ اسپند
تو كوچه هايِ اين شهر، بساطِ چايي و قند
بازم هيئت ها با هم، نوكرها با تو بيعت مي كنن
مَردم رو برات، سمتِ روضه ها دعوت مي كنن
حسين! اي جانم حسين، اي جانم حسين...
*ممنونم كه باز هم آقا نگام كردي، آقا خيلي حرف ها شنيدم، خيلي طعنه ها شنيدم، خيلي جاها مسخره ام مي كردن، ولي باشه، قشنگيش به همينه هر كي حسين رو بخواد بايد طعنه بشنوه، هر كي ارباب رو ميخواد، هر كي كربلا رو ميخواد، بايد طعنه بشنوه، مگه نبود غروبِ عاشورا، همون هايي كه آقا اميرالمؤمنين يه روزي بهشون محبت كرده بود، غروبِ عاشورا رسيدن به پسرِ همين آقا، اينقدر توهين كردن، اينقدر بي ادبي كردن، آقارو نگران كشتن، حسين!...*
چي فكر مي كردم، چي شد، حرم نديدن سختِ
تو اين مُحرم آقا، طعنه شنيدن سختِ
چي فكر مي كردم، چي شد، چشام برات مي بارن
مَردم اين شهر حتماً، سنگِ تموم ميذارن
خودِت مي بيني آقا، اوضاعي شده، تويِ شهرِ ما
كاري كن برام، امسال اربعين، پابوست بيام
حسين! اي جانم حسين، اي جانم حسين...
*شبِ گريه است، هر جوري ميتوني خودت رو وصل كن به مادرِ سادات خانوم فاطمه ي زهرا، امشب مادرش كربلاست...*
چي فكر مي كردي، چي شد، تو رو تو گودال بُردن
با زور و تيغِ نيزه، پيكرت رو آزُردن
چي فكر مي كردي، چي شد،لباسِ تو غارت شد
جلو چشايِ زينب، به تو هم جسارت شد
حسين! اي دورِ از وطن
بينِ بوريا، موندي بي كفن
حسين! تويِ قتلگاه
كُشتنت تو رو، بي جُرم و گناه
*دوست دارم اين ناله ات رو ببري قتلگاه..*
هر شبِ جمعه صدايِ مادر آيد از حرم
من تمامِ عُمر دنبالِ صدايِ مادرم
مي زند: ناله "بُنَيَّ!" كو لباسِ كهنه ات
كو سرت؟ كو حنجرت؟ كو مادرت؟ كو دخترت؟
بشكند دستِ كسي كه دست بر مويت زده
گيسويت خاكي شد و من خاك مي ريزم به سر
*جوري صدا بزن صدا به صدا نرسه، معني اين صدا به صدا نرسه رو ميخواي بدوني چيِ؟ آخه يه روزي تويِ مدينه كه ميخواستن مادرش رو بزنن، ايستادن مردم مدينه هلهله مي كردن، كه صدايِ فاطمه رو علي نشنوه...علي ميگه: من ديدم يه نانجيبي با غلاف شمشير...*
زنِ جوانِ مرا مي زدن نامردان
مدينه فاطمه ام را در احتضار انداخت
و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد
و دستِ فاطمه را عاقبت از كار انداخت
خودم ز سينه ي او ميخ را در آوردم
ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت
*حالا از اينجا مي برمت كربلا، شب اولِ اين مجلس از مدينه بريم كربلا...اينجا به مادرش جسارت كردن، حُرمتش رو نگه نداشتن، غروبِ عاشورا مادرش برگشت گودالِ قتلگاه...چه زماني؟..." وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ"*
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
اسخوان هايِ گلويش زقفا ريخت بهم
* هر كجا نشستي جوري صدا بزن اين صدات تويِ عالم بپيچه، بدونن عزايِ ابي عبدالله ست، بچه شيعه پايِ ابي عبدالله تعصب داره، بلند صدا بزن: حسين....*
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
↜
▪️🎤روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت امام سجاد علیه السلام و بازگشت خاندان اهل بیت علیهم السلام به مدینه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
خیلی این آقا غریبِ ... از غربت این آقا همین بس ، 35 سال گریه می کرد ... براش غذا می آوردم میزاشت کنار ، گریه می کرد ... آب براش می آوردن میزاشت کنار ، گریه می کرد ... هی می گفتن آقا ، چرا انقدر گریه می کنی؟ ناله ش بلند میشد ، می گفت خودم دیدم ... بابام گرسنه بود ، تشنه بود ...
همچین که برگشتن مدینه ( خیلی جانسوزِ این روضه ) همچنین که از کربلا برگشتن مدینه وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهلِ مدینه ، دسته دسته مردم میومدن بیرون از مدینه میگفتن آقا چطوری شد باباتون رو کشتن ؟ ... فقط یه جمله جواب می داد ( به امام حسین ، ساعت ها باید برا این جمله گریه کنی ) میگفت فقط همینُ براتون بگم حیوانات هم کربلا آب خوردن .... میفرمود أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا ... من فرزندِ اون آقایی ام که با قتلِ صبر کشتنش ... (یعنی چی آقا ) یعنی یواش یواش کشتنش ... یعنی اول با نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن .... تازه سنگ میزدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال ...
ته گودال پیکر اُفتاده
توی گودال مادر افتاده
خواهر افتاده ، یک سر افتاده ...
نالۀ واعطشا بر جگرش می افتاد
آب میدید به یادِ قمرش می افتاد
بی سبب نیست که از جملۀ بَکّائون است
اشک از گوشۀ چشمانِ ترش می افتاد
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
با دلی خون شده میگفت که الشام الشام
تا به بازار مدینه گذرش می افتاد
جلوی پای سکینه دم دروازۀ شهر
از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
میشکست آینۀ صبر و غرورش را زجر
تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد
روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ
خنجرِ کُند و گلویِ پدرش می افتاد ....
شاعر : رضا قربانی
*تا می دید گوسفندی رو دارن سر میبرن ، سریع میومد به قصاب میگفت ببینم آب بهش دادید یا نه ؟ عرضه میداشت آقا ما مسلمانیم ، خودِ شما به ما یاد دادید آب بدیم به قربانی قبل از ذبح شدن ... آقا می نشست گریه میکرد ... میگفت بیا برات تعریف کنم ... یه عده به ظاهر مسلمون کربلا بابایِ منو .... آب بهش ندادن ... آی حسین .... *
گریه بر کشتۀ عریان خوب است
گریه بر آن لبُ دندان خوب است
گریه خوب است که هر شب باشد
گریه بر چادر زینب باشد
*یه چیزی همیشه آقا رو خیلی اذیت میکرد ، تا نگاه به دستاش می کرد ، هی می گفت با همین دستا خاکش کردم ... با همین دستا بود بوریا آوردم ... با همین دستا بود بابام رو تو قبر گذاشتم ...*
حسین ......
@majmaozakerine
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
▪️🎤روضه جانسوز امام سجاد (ع)
@majmaozakerine
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فدای تن خسته ات یاامام سجاد .آی اونایی که درد دارید گرفتارید مریض دارید التماس دعا.فقط یه اشاره ای کنم اونی که اهلش باشه طاقت نمیاره . میگن وقتی از امام سجاد سوال کردن یابن رسول الله شما مصیبتای زیادی دیدی . داغ پدر. داغ برادر . داغ عموجانت عباس . همه ی اینارو میدونیم اما می خوایم بدونیم کجا . کجا بیشتر از همه به شما سخت گذشت کجا بیشتر دلتون آتیش گرفت . تا این حرفو زدن دیدن آقا داره بلند بلند گریه میکنه ناله میزنه .فرمود الشام .الشام. الشام بخدا همه مصیبتها دل منو آتش زد. اما بخدا به اونجایی نمیرسه که مردم با صدای بلند به بچه های فاطمه میگفتن خارجی. آقا می فرماد دیگه طاقت نیاوردم صدا زدم مردم اون سری که بالای نیزه داره نگامون میکنه پسره فاطمه حسینه .. گفت همه اینا بمونه از کربلا تا کوفه تا شام حتی یک نفر هم سلاممون نکرد تا اینکه یه وقت دیدم یه جونی اومد جلو سلامم کرد گفتم تویی که منو دراین بند اسارت نمیشناسی چراسلامم کردی .گفت آقا جان الهی بمیرم براتون آخه من شمارو خوب میشناسم گف مگه توکی هستی .عرض کرد منم سعدابن ساعدی از محبان شما .تا خودشو معرفی کرد صدازد آی پسر ساعدی حالایی که مارو میشناسی علاقه ای به ماداری باید دوتا کار بکنی .گفت بگو یابن رسول الله چه کنم . فرمود اول اگر میتونی یه مقدار پول به این نیزه دارا بده بزار یه مقدار این سرهای بالای نیزه رو جلوتر ببرن آخه بچه های بی بابای حسین دارن جان میدن
گفت چشم انجام میدم .. بفرما دیگه چی می خوای .. فرمود آی سعد ابن ساعدی اگه یه مقدار پارچه ای داری زیر این زنجیر گردنم بگذار آخه نگاه کن داره خون زیادی میریزه . اینجارو دیگه من دارم میگم حتما آقا درحق ساعدی دعا کرد حتما گفت آی سعد الهی فردای قیامت پیش بابام حسینو مادرم زهرا و جدم رسول الله روسفید باشی آخه کار بزرگی کردی
▪️زبانحال امام سجاد
برو بَوین چتی هسمه نالون
غریبی سخته
خله برمه کنه رز رزه وچون
جدایی سخته
چه اون وَته نشونه نیزه دارون
جدایی سخته
برو بوین مه گردن در انه خون
جدایی سخته
من بعد شه پیر بهیمه امام
جدایی سخته
مره هیچ مسلمون نکرده سلام
جدایی سخته
خدادونده دشمنون بی بهونه
جدایی سخته
عمه زینبه زونه تازیونه
جدایی سخته
خداپرست
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine