eitaa logo
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
@mamanjoona
413 دنبال‌کننده
815 عکس
582 ویدیو
8 فایل
اینجام تا از مادرانه‌هام و لذت نابش بگم،دل به لطافتِ کودکانه‌ی فرزندانم بدم،همراهشون بزرگ بشم و از نشاط و انگیزه‌ای که از بودنشون میگیرم برات واگویه کنم.شاید تو هم علاقه‌مند شدی مظهر صفت خالقیت خداوند بشی. ارسال مطالب بدون منبع مورد رضایت نیست @meshkat_99
مشاهده در ایتا
پرسش‌ها
قوانین
داغ‌ترین‌ها
چندسکویی
پیوستن
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
413 دنبال‌کننده
دانلود
مطالب قبلی
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
دخترها از همون اول مامان به دنیا میان. همینکه از مدرسه رسید خونه و دید داداشش تب‌دار و بی‌حال دراز کشیده،لباس عوض نکرده نشست کنارش؛ _داداشی چی شده چرا مریض شدی؟ فدات بشم!کجات درد می‌کنه؟ ماماااان یه شربت عسل آبلیمو درست کن برا داداشی کلی قربون صدقه‌اش رفت که راضیش کنه شربت تب‌بر بخوره الآنم مداد رنگی‌هایی که نصف دعواهاشون سربرداشتن همیناست واسش آورده که نقاشی بکشه. خواهر است دیگر... @mamanjoona
1 مشاهده
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
_مامان چقدر خونه تاریکه؟ +مثل همیشه‌اس که! _نه! یعنی میگم خیلی سوت و کوره +خوبه دیگه! مگه همینو نمیخواستی!؟ _اَه بَدَم میاد انگار خاک مرده پاشیدن تو خونه +میخوای بیدارشون کنم!؟ پ.ن: وی دو ساعت قبل می‌گفت: خوش به حال فاطمه(دوستش)که خواهر و برادری نداره ...😐😁 @mamanjoona
377 مشاهده
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
بابایی میخواد بره سر کار و طبق معمول محمد دنبالش گریه میکنه؛ طهورا با اون حال نزارش واسه ساکت کردن و دلداریِ محمد ، رفته مداد و تراش (محمد عاشق ایناست) اورده بهش میده خواهره دیگه... پ.ن: آدم اینا رو می‌بینه چقدر حالش خوب میشه!چقدر ازشون یاد می‌گیره! چقدر امید به زندگیش میره بالا... واقعا نمی‌دونم چی بگم @mamanjoona
344 مشاهده
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
_تو کشو پاکت داریما برات بیارم؟ +نه اونا بدرد بچه نمیخوره ، این بهتره ! ماشین کشیدم که پسرونه بشه. (وی بخشی از عیدی‌هایش را در پاکت خلاقانه‌ای که خودش درست کرده به برادرش هدیه داد) [طبیعیه من این چیزا رو که می‌بینم از ذوق میخوام قورتشون بدم!؟] @mamanjoona
319 مشاهده
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
دیشب شام نخورده خوابش برد. چند بار صداش زدم بیدار نشد و چون عصرانه خورده بود اصرار نکردم. نشستیم سر سفره بعد چند دقیقه دیدم گیلاسِ مامان داره صداش میزنه: داش پو(داداش پاشو) هر چند دقیقه می‌رفت بیدارش کنه. وقتی خواستم پسرک رو ببرم تو جاش که بخوابه دیدم چند تا از لقمه‌هایی که برای خودش گرفته بودم کنار داداشی گذاشته. اینقد تو بغلم چلوندمش دلبرو که نگو😍🤗🥰 @mamanjoona
281 مشاهده
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
هر چی برا ته تغاری لقمه گرفتم می‌داد به محمد و می‌گفت: داداش بوخول بعد هم لپشو می‌بوسید.😍 @mamanjoona
268 مشاهده
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
حنیفا دیشب می‌گفت:مامان خوب شد طهورا دنیا اومد من تازه میفهمم آبجی داشتن یعنی چی.. + تو که قبل از طهورا هم خواهر داشتی! _اره خب! ولی این کوچولوعه باهام مهربونه بهم میگه آبجی ، هی بغلم میکنه ، هر چی هم بهش میگم گوش میده تازه کلی هم باهم بازی می‌کنیم @mamanjoona
229 مشاهده
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
پای تلویزیون😍(البته بیشتر ائتلاف خواهرا بود ضد داداشی😅) آخه این لذت‌های خوش‌مزه‌ ، حس عزیز و دوست داشتنی بودن و حامی داشتن رو چجوری بدون خواهر و برادر تجربه کنن!!؟ بچه‌ها رو از بهترین نعمتهای دنیا محروم نکن @mamanjoona
191 مشاهده
واگویه‌های مامان چهار فرشته🇵🇸🇮🇷
: آبجی اگه تو میتونستی رای بدی به قالیشویی رای میدادی یا جلیلی!؟ +اولا اون قالیبافه نه قالیشو بعدشم رای من مخفیه نباید بگم😌😎 😂😂 گفتگوهای سیاسی @mamanjoona
170 مشاهده