🌼🍃
قفلهای زندگی، کلیدشون روی زمین، پیدا نمیشه آویزونن به آسمون.
نگاهت که از زمین کنده بشه، پیداشون میکنی!
به برکت این نگاه آسمونی، چشم دل به روی نادیدنیهایی باز میشه که مثل اکسیژن، وجودمون بندشونه ولی ازشون غافلیم.
کافیه تو محاسباتمون بیان، تا فرمول زندگی رو پیدا کنیم. اون وقت دیگه مهم نیست چند تا قفل توی زندگیمونه، چون شاهکلید تو دستای ماست!
🌼🍃
#در_محضر_قرآن #سبک_زندگی
#عکسنوشته
#گروه_فرهنگی_تبار
✍ #مهدویبصیر
@mangenechi
🌺🍀
نام بیمسمایی است: آرامگاه یا آرامستان. داخل هر کدام از حفرههای به ظاهر کوچک، جهان بیانتهایی است. این قبرها فقط دری است به جهنم یا بهشت برزخی.
آرامگاه نیست!
یا ندامتگاه است، یا سیاحتگاه!
در اولی مجازات است و آتش و ندامت و التماس؛ و در دومی، شور و شوق است و هیجان.
🌺🍀
#یاد_مرگ #آرامگاه #برزخ #اخلاقی
✍ #مهدیه_مظفری
🍀🌺 @mangenechi
🤲 🍃
إلهی!
همه سرِ آسوده خواهند، و من دلِ آسوده.
🤲 🍃
#الهینامه #مناجات_شبانه
#شب_بخیر
#به_خدای_مهربان_می_سپاریمتان
#گروه_فرهنگی_تبار
🤲🍃 @mangenechi
🌼🍂
بعضی از آیات هست
که وقتی میخونیم شرمندهی خدا میشیم؛
مثل این آیه:
أَلیسَ اللّٰهُ بِکافٍ عَبدَه (زمر/٣۶)
آیا خدا برای بندگانش کافی نیست؟!
🌼🍂
#در_محضر_قرآن #بندگی
@mangenechi
🌸🍃
پدری هنگام مرگ به پسرش وصیت کرد: موقع دفن، آن جورابهای کهنهای را که کنار گذاشتم، پایم کن.
پدر از دنیا رفت. پسر، هر چه به اطرافیان اصرار کرد و سراغ علما رفت، اجازه ندادند. ناامید و عصبانی بود از اینکه نمیتواند وصیت سادهی پدر را عملی کند.
در همین احوال، یکنفر نامهای دستش داد: پسرم! دیدی از این همه مال و منال، حتی نمیگذارند جوراب کهنهای را با خودم ببرم! پس به داشتهها و اموالت، مغرور نشو!
🌸🍃
حضرت رسول اکرم -صلی الله علیه و اله و سلم- فرمودند: كَفي بِالْمَوْتِ واعِظاً؛ بهترين پنددهنده براي انسان مرگ است.
(بحارالانوار، جلد ۷۴، صفحه ۱۳۹)
🌸🍃
#در_محضر_روایت #داستانک
#مرگ #سبک_زندگی
✍ #مهدیه_مظفری
@mangenechi
🔸 شرط #بسیجی شدن یك چیز است:
در هر سنی، چه زن، چه مرد، باید یك برگه در دستش باشد كه: من یك چیز دادم یك چیز گرفتم و آن این است كه #دنیا را دادم #آخرت را گرفتم.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
#در_محضر_بزرگان #بسیج
🔶 @mangenechi
┅⊰༻🔸༺⊱┅
خوش دارم که در نیمههای شب، در سکوت مرموز آسمان و زمین، به مناجات برخیزم،
با ستارگان🌠 نجوا کنم،
و قلب خود را با هزار ناگفتنی آسمان بگشایم،
آرام آرام به عمق کهکشانها🌌 صعود نمایم،
محو عالم بینهایت شوم،
از مرزهای عالم وجود درگذرم،
و در وادی فنا غوطهور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.
شهید چمران❣
┅⊰༻🔸༺⊱┅
#مناجات_شبانه #شب_بخیر
#به_خدای_مهربان_میسپاریمتان
#گروه_فرهنگی_تبار
🔗 #منگنهچی
╔═.🔸༺.══╗
@mangenechi
╚══.🔸༺.═╝
دلم نالان و بیسامان، هوای چشم من باران
در این دوران سرگردان، کجایید ای سبکبالان؟
#هفته_بسیج
✍ #زهره_قاسمی #گروه_فرهنگی_تبار
@mangenechi
ناگهان سوت خمپاره آمد و با صدای مهیبی منفجر شد .گرد و خاک همه جا را تیره کرد. بهنام چشم چرخاند و دید که مصیب ترکش خورده و خون از محل جراحت بیرون می ریزد. با عجله بلوزش را تکه تکه کرد و زخم های مصیب را پانسمان کرد .و فریاد میزد باید برسانیمش مسج جامع. بهنام خم شد تا مصیب را روی کول او سوار کنند .گفت خودم میبرمش. مصیب سنگین بود و جثه ریز و استخوانی بهنام طاقت تحمل مصیب را نداشت. در پناه یک دیوار او را زمین گذاشت و گفت الان برمیگردم. خانه های خالی را جستجو کرد و یک فرغون که چرخش لاستیک نداشت پیدا کرد. به زحمت مصیب را روی فرغون گذاشت.مصیب سرش را بلند کرد و به زحمت لبخند زد و پرسید بهنام این آمبولانس را از کجا آوردی ؟بهنام که از زور و تقلا خیس عرق شده بود، با خنده جواب داد: مگر یادت رفته وقتی تو مسابقات کشتی اول شدم این جایزه را دادند... مصیب خندید پس چرا فقط یک چرخ دارد؟ عراقیها گشنه بودن سه تا چرخ دیگرش را کوفت کردند.. چرخ فلزی فرغون با صدای بلند قیژ قیژ می کرد . مصیب با درد خندید حتما این هم آژیرش است! بهنام گفت فقط قول بده وقتی خوب شدی کرایه مرا بدهی..
به مسجد جامع رسیدند بهنام به مصیب نگاه کرد . لبخند بر لب چشمانش باز مانده بود. فرغون از دست بهنام افتاد .با ناباوری جلو رفت با چشمان رو به آسمان شهید شده بود .بغض بهنام ترکید...
برگرفته از کتاب داستان بهنام
#هفته_بسیج #در_محضر_شهادت
#گزیده_کتاب
#گروه_فرهنگی_تبار
@mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق این دلها جز ولایت نیست
┅═🌸🍃═┅
#کلیپ
#هفته_بسیج
#گروه_فرهنگی_تبار
🔗 #منگنهچی
╭┅═ 🌸🍃═┅─╮
@mangenechi
╰─┅═🌸🍃═┅╯
🌼🍂
آدم و امید، نه همخانواده هستند، نه هم معنی؛ اما حروفشان یکی است.
شاید برای این است که امید مال آدم است و اگر آدم را از امید حذف کنیم، فقط یک یاء سرگردان میماند.
آدم هم به امید زنده است که اگر آن را از او بگیریم، چیزی جز سرگردانی برایش نمیماند.
همیشه هست:
خودش،
حواسش،
دست یاریاش؛
فقط صدایش کنیم و مطمئن باشیم، جواب میدهد.
لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ
زمر/۵۳
🌼🍂
#در_محضر_قرآن
#رحمت_الهی #بندگی
✍ #مهدیه_مظفری
🌼🍂 @mangenechi
صداقت برایتان دوستان زیادی پیدا نمیکند؛
ولی دوستان درستی پیدا میکند. 👌
#نکته ⚜ @mangenechi
┅⊰༻🔸༺⊱┅
چه زیباست راز و نیاز نیمههای شب بر کرانههای آب🌊 یا بر قلههای کوههای بلند🏔.
چه زیباست آه سحر،
چه زیباست از فرط خستگی از حال رفتن و بر شنهای مرطوب کناره دریا به خواب رفتن.
شهید چمران❣
┅⊰༻🔸༺⊱┅
#مناجات_شبانه #شب_بخیر
#به_خدای_مهربان_میسپاریمتان
#گروه_فرهنگی_تبار
🔗 #منگنهچی
╔═.🔸༺.══╗
@mangenechi
╚══.🔸༺.═╝
مجموعه عکسنوشتههای ویژه #هفته_بسیج
هدیهی #گروه_فرهنگی_تبار به مخاطبان عزیز #منگنهچی (شماره ۱ تا ۶)
#خاطرات و #داستانک های جذاب #دفاع مقدس
#مجموعه_استوری
بسیجی بمانیم 🇮🇷 ✌️🇮🇷
@mangenechi