eitaa logo
روزمرِگی های من و مامان
66.3هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
4 فایل
🫶آغوش مادرانه‌ام برایت گستره است🫶 با روزمرگی‌های مادرانه👩‍👧‍👦 آموزش دستپخت مادرانه🍛🍲 آموزش‌ها و سرگرمی ارتباط با من: 🧕 @ghorbani_29 تبلیغات: 🤳 https://eitaa.com/joinchat/520225055Cabc0a1c423
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم فاسقنا غیثک ... خدااایا سیرابمان ڪن از بارانت ... چی میتونه زیباتر از یه صبح برفی و بارانی باشه....؟ 🌧 👇 https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توی این هوای برفی و سرد یه فنجون شیر گرم میچسبه خیلللی🌧 درسته میگن عکس ها یه روزی تبدیل به خاطره میشن ها🌱
با یه کیک ساده وراحت چطورید؟فوری اماده می شه با مواد دردسترس ونسبت به اینکه تخم مرغ کم داره بافت وپف خوبی داره مواد لازم....... تخم مرغ درشت: بک عدد شکر: سه چهارم لیوان اگر خیلی شیرین دوست دارین یک لیوان روغن : نصف لیوان شیر: یک لیوان آرد: دو لیوان سرصاف بیکینگ پودر: یک قاشق مرباخوری پر وانیل: نصف قاشق چایخوری طرز تهیه....... تخم مرغ و وانیل و شکر را پنج دقیقه بزنید تا کرمی بشه بعد روغن را اضافه و. درحد مخلوط شدن برنید بعد شیر را اضافه و کمی بزنید آرد و بیکنیگ پودر ازقبل الک شده را در دو مرحله اضافه و با هم زن دستی مخلوط کنید قالب سایز 18تا 20سانت را کاغذ بیندازید و دیواره وکف را با ارده یا روغن جامد چرب کنید مایه کیک را توی قالب ریخته چند ضربه بزنبد تا هوای بین مواد خارج و درفریا تستر از ده دقیقه قبل گرم شده بذاربد 180درجه بمدت تقریبی 45تا 50دقیقه حتما تست کنید ودر اخر چند دقیقه روی کیک را گریل کتید تا طلایی بشه سرد که شد اطرافش را ازاد وار قالب خارج کنید وبرش بزنید مناسب برای تغدیه بچه ها ست 👇 https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
🏠 یکی از خوشمزه‌ترین و خوش‌رنگ‌ترین دم‌نوش‌‌ها برای درمان سرماخوردگی، دم‌کرده سیب و به است. این دم‌نوش سرشار از ویتامین بوده و گرمی آن مجاری تنفسی را بهبود می‌بخشد. 👇https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
♡ خواستگارها پاشنه در را ول نمی‌کردند؛ بیشترشان پولدار و آدم‌های اسم و رسم دار بودند. از گاراژدار و راننده کامیون تا کارمند و بازاری. سرآمد آن‌ها که خیلی سمج بود، پسر یک خان معروف بود که گاراژ، ملک، مغازه و حیاط بزرگ را یک جا باهم داشت. ما رفت و آمد دوری با آن‌ها در ایام عید داشتیم و آرزو می‌کردیم که عید برسد تا برویم حیاط زیبایشان را تماشا کنیم. به جای سگ، گرگ جلوی در حیاط بزرگ بسته بودند و به اصطلاح پول‌شان از پارو بالا می‌رفت. پدرم به این وصلت راضی بود اما مادرم می‌گفت که این پول و پله پروانه را خوشبخت نمی‌کند. من در اتاق بغلی فالگوش ایستاده بودم و می‌شنیدم که مادرم می‌گفت: حسین همه جوره تیکه تن ماست. و پدرم جواب می‌داد: حسین پسر خوبیه، خواهرزاده‌امه و بزرگش کردم و هیچ مشکلی نداره اما دست و بالش خالیه. و مادرم صدایش را بلندتر می‌کرد: دو رکعت نماز حسین به یه دنیا پول می‌ارزه. من راضی به وصلت با غریبه‌ها نیستم. اصلا جواب خواهرت رو چطور می‌خوای بدی؟ می‌خوای بگی به خاطر پول، پروانه رو دادم به غریبه‌ها؟ پدر سکوت می‌کرد و من از این سکوت خوشحال می‌شدم. 👇 https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
هر صبح دیروزهایِ مبهم خود را در نامعلوم‌ترین جای کائنات دفن کن و هیچ گذشته‌ی تلخی را به یاد نیاور؛ هر آدمی می‌تواند با هر صبح متولد شود ... 👇 https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
♡ خانوم های عزیز بهتون توصیه می کنم بامیه زیاد بخورید چرا؟؟؟ چون ما خانومها مواد قندی و شیرینی بیشتر مصرف میکنیم شانس مبتلا شدن ما به دیابت بیشتره بامیه قند خون ما رو کاهش می دهد.😍 👇 https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
📚 به فضه اتاقی اختصاص داده شد. او ناباورانه قدم برداشت و به اتاق رفت. چگونه ممکن بود به کنیزی اتاق بدهند. فضه هنوز مبهوت بود؛ دستش را چند بار محکم روی گونه اش زد تا ببیند خواب است یا بیدار. بیدار بود. صلیب کوچکی را روی یکی از طاقچه های کوچک اتاق گذاشت و با شعفی که در وجودش موج می زد از اتاق بیرون آمد. فاطمه بانوی خانه، کارها را با فضه تقسیم کرد؛ یک روز خودش کارهای خانه را انجام می دهد و روز دیگر فضه. فاطمه با مهربانی و ادب از او پرسید:«خمیر را درست می کنی یان نان می پزی:»فضه که هنوز مبهوت چهره زیبا و دوست داشتی فاطمه بود یک باره به خودش آمد. او مشعوف از اینکه برایش منزلتی این چنین قائل شده اند و همانند بانوی خانه نظرش را جویا می شوند ذوق زده و هول گفت:«خمیر درست کردن و آوردن هیزم با من.» گل⚘️ روزتون مبارک 📚 👇 https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
♡ امروزکه با دردانه دخترم بخش کردن کلمات را تمرین میکردم...ازدایره لغاتش زن را کشیدبیرون و پرسید...مامان:زن چند بخش داره...گفتم عزیزم خودت برایم بگو...طبق انتظارم گفت یک بخش...حق دارد دخترکم هنوز انقدرکه باید بزرگ نشده تا بفهمدبخش کردن یک زن چقدرسخت است ...هنوزنمیداند هرزن هزاران هزار بخش دارد...نمیداندکه اول ازهمه یک زن دخترخانواده است و یک دختر پرچمدار ابروی پدرومادر...بعدترها جایگاه همسری به او میدهند و میگویند یک زن آبروداره مرد خود است...و وقتی هم که به بالاترین جایگاهش یعنی مادری میرسد باید به فکر کودکانش و آینده ی روشن برای خانواده اش باشد ....از خودم میپرسم دراین چرخه خودش کجا جاماند؟؟؟؟کجا برای خودش زندگی کرد ؟؟؟؟؟کدام بخش از زن بودنش صرف خودش شد؟؟؟؟!عزیز مادر نمیداندکه دردنفهمیدن بخش بزرگی از یک زن است...و این درد را فقط یک زن میفهمد. "سمانه طایی" (ع) بانوجان_روزت_مبارک 👇 https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا فرمود: هرگاه وارد خانه مے شدم، فاطمه تمام اندوه مرا مے گرفت… دارم فڪر مے ڪنم یک زن، چه بے اندازه مے تواند "دلآرام" باشد براے یک مرد. (ع) میلاد خانم فاطمه زهرا(س) و روز مادر مبارک باد. 👇 https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
#‍ ‍زيارت روز جمعه به نام امام زمان عج السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ ،السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ،السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ ،السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ ،السَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَاوَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِوَ ظُهُورِ الْأَمْر.السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ،وَأَسْأَلُ الله أَنْ يُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ المُنْتَظِرِينَ لَكَ وَالتَّابِعِينَ وَالنَّاصِرِينَ لَكَ عَلى أَعْدائِكَ، وَالمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيائِكَ ، يامَوْلايَ ياصاحِبَ الزَّمانِ،صَلَواتُ الله عَلَيْكَ وَعَلى آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ المُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ، وَالفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلى يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الكافِرِينَ بِسَيْفِكَ،وأَنا يامَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَأَنْتَ يامَولايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الكِرامِ وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِجارَةِ فَأَضِفْنِي وَأَجِرْنِي صَلَواتُ الله عَلَيْكَ وعَلى أَهْلِ بَيْتِكَ التماس دعا🤲
♡ هـر جـمعه خونـه "مادربزرگ" جمـع مـیشدیـم ریـز تـا درشـت، کـوچک تــا بـزرگ از هـمهمه‌ی زیـاد، صـدا به صــدا نـمی‌رسـید آنقَـدَر میگفتـیم و می‌خندیدیم که اصـلاً متوجـهِ گذر زمان نمیشدیم بـوی غـذای مادر بزرگ را تا چـند خیابان آنطرف تر مـیشد حس کرد روزهای هفـته را روی دورِ تـند میزدیـم تا برسـیم به جمعه جمعه های بچگی مان را با هیچ روزی عوض نمی‌کردیم گـذشـت و گـذشـت "مـادربـزرگ" از میـانمان رفـت...دورتـر و دورتـر شدیم شـاید دیگر در مـاه و یا حـتی در سال یـکبار دورِ هم جمع شـویم 👇 https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb