eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
199.7هزار عکس
184.6هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢آیا روایات اسلامی خاتمیّت پیامبر اسلام را تایید می کنند؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸اعتقاد به جاودانى بودن اسلام، مورد اتفاق همه علماء و دانشمندان اسلامى است، بلكه از ضروريات اين آئين به شمار مى رود و سرچشمه اين عقيده، علاوه بر ، بیشماری است كه از پيامبر گرامى اسلام (ص) و ديگر پيشوايان معصوم (عليهم السلام) رسيده است، كه مجموعه آنها كتابى را تشكيل مى دهد و ما به گوشه اى از آنها به عنوان نمونه اشاره مى كنيم: 6⃣در حديث معروف ديگرى از پيغمبر گرامى اسلام (ص) آمده است كه فرمود: «انَّ الرِّسالَةَ و النُّبُوَّةَ قَدِ انْقَطَعَتْ فَلا رَسُولَ بَعْدى‏ وَ لا نَبِىَّ؛ و ‏ منقطع شده است؛ نه رسولى بعد از من خواهد آمد و نه نبى». [۱] اين حديث مخصوصاً از اين نظر قابل توجه است كه راه را بر بهانه جويان كه مى گويند: او خاتم انبياء است نه خاتم رسولان، مى بندد.‌ [۲] 7⃣در نهج البلاغه نيز در موارد متعددى به مسئله خاتميت پيامبر اسلام (ص) تصريح شده است. در خطبه ۱۷۳ مى خوانيم: «امينُ وَحْيِهِ وَ خاتَمُ رُسُلِه‏؛ [محمد (ص)] امين وحى خدا و او بود». در خطبه ۱۳۳ می خوانيم: «خَتَمَ بِهِ الْوَحْىَ؛ خداوند وحى را به وسيله او پايان داد»، و در خطبه ۷۲، امام على (ع) به پيامبر اسلام (ص) درود مى فرستد و بعد او را چنين توصيف مى كند:  «الْخْاتِمُ لِما سَبَقَ والْفاتِحُُ لِمَا انْغَلَقَ؛ آن كس كه ختم پيامبران پيشين و گشاينده امور بسته بود». در خطبه ۸۷، مردم را مخاطب ساخته مى فرمايد: «ايُّهَا النَّاسُ خُذُوها عَنْ خاتَمِ النَّبِييّن... ؛ اى مردم! اين حقيقت را از بياموزيد...». 🔹و در خطبه اول نهج البلاغه مى فرمايد: «بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً (ص) لِانْجازِ عِدَتِه‏ وَ اتْمامِ نُبُوَّتِهِ؛ خداوند سبحان محمد (ص) را براى وفاى به عهد خود و اتمام و اكمال نبوتش مبعوث ساخت». و در كلام ۲۳۵ هنگام غسل و تجهيز پيامبر (ص) مى فرمايد: «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّی يَا رَسُولَ اللهِ لَقَدِ انْقَطَعَ‏ بِمَوْتِكَ‏ مَا لَمْ‏ يَنْقَطِعْ‏ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ؛ پدر و مادرم فدايت اى پيامبر خدا، با مرگ تو چيزى قطع گرديد كه با مرگ غير تو قطع نشد، [و آن اين كه:] و اخبار از ناحيه خدا از آسمان، با مرگ تو قطع گرديد». 🔹و در خطبه ۱۹۸ در مورد فضيلت اسلام مى خوانيم: «ثُمَ‏ جَعَلَهُ‏ لَا انْفِصَامَ‏ لِعُرْوَتِهِ‏ وَ لَا فَكَّ لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِه‏... ؛ سپس اسلام را طورى قرار داد كه دستگيره آن جدا شدنى نيست، و حلقه آن انفكاك نخواهد پذيرفت، و اساس و ريشه آن منهدم نمى گردد، و اركان و پايه هاى آن زوال نمى پذيرد، درخت آن از ريشه كنده نمى شود، و مدت آن تمام شدنى نيست... ». همانطور كه ملاحظه مى شود، گفتار امام علی (ع) با صراحت مسئله خاتميت پيامبر اسلام و ابدى و جاودانى بودن آئينش را بيان مى كند، تا جایى براى گفتگو و ايرادى در اين باره باقى نماند. [۳] 💠قابل توجه اينكه با بررسى گسترده اى كه روى ۱۱۰ مجلد بحارالانوار به عمل آمد، معلوم شد كه عبارات  و ‏_الرُّسُلِ و ‏_الْانْبِياءِ در بيش از سيصد مورد از كتاب بحار از جلد دوم تا جلد ۱۱۰ آمده است، كه قسمت عمده آن روايات ائمه معصومين و تعداد كمى در تفسير هاى علّامه مجلسى و مانند آن است؛ و اين به خوبى مى رساند كه تا چه اندازه بوسيله‏ پيامبر اسلام (ص) در ميان مسلمين در هر عصر و زمانى از شهرت وسيعى برخوردار بوده است. [۴] پی‌نوشت‌ها ؛ [۱] مسند احمد، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيبانی، عالم الكتب، الطبعة الأولى، ج ۳، ص ۲۶۷؛ شرح أصول الكافي، صدر الدين شيرازى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏، چ ۱، ج ‏۲، ص ۴۵۰ [۲] ر.ک: پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامیه، چ ۹، ج ‏۸، ص ۴۵۰ - ۴۵۲ [۳] ر.ک: ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه‏، مكارم شيرازى، ناصر، موسسه مطبوعاتى هدف، قم، چ ۱، ج ۱، ص ۳۸۴ [۴] پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، ‏ج ۸، ص ۴۴۸-۴۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
📌در روايتى نقل شده كه يك يهودى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چند درهم طلبكار بود. يك روز داشتند از روبروی منزل آن یهودی رد ميشدند. مرد يهودى آمد و يقه را گرفت. حالا در دورانى كه پيامبر آن همه اصحاب و فدايى دارند و در عين حال حاكم حكومتى هستند كه در مدينه تشكيل شده. يهودى گفت طلبم را ميخواهم ، پيامبر فرمودند فعلاً چيزى ندارم، به من مهلت بده تا بدهى ام را به تو بدهم. مرد يهودى گفت من رهايت نميكنم تا پول مرا بدهى! 📌وقتى رسيديم به اينجا كه در خيابان يك يهودى توانست يقه استاندار و وزير و وكيل ما را بگيرد و بگويد كه من از تو طلب دارم و بايد بدهى ات را بدهى و آن وزير گفت چشم، آنوقت دينى تشكيل شده . حكومت ما ، الان حكومت متديّنين است، حكومت دينى نيست. وقتى يهودى به پيامبر مهلت نداد، پيامبر فرمود بسيار خوب ، من كنار تو خواهم ماند تا مطمئن شوى و تا اجازه ندهى از اينجا نميروم، همينجا كنار خانه تو ميايستم. ظهر شد، عصر شد، شب شد ، ناراحت شدند و آمدند تا با او برخورد كنند. جورى كه پيامبر نبيند به آن يهودى علامت دادند و تهديدش كردند كه مردك ! چرا به آدمى كه همه به او دارند ، فرصت نميدهى؟ پيامبر به اصحاب گفتند چه ميكنيد؟! چه كار داريد با او؟ حق نداريد با او اينطور صحبت كنيد، طلب دارد، حق با اوست ، گفتند آقا! اسير يك شديد؟! شما را از صبح نگاه داشته اينجا! پيامبر فرمود : "من برانگيخته نشدم تا به كسى ستم كنم، ولو به درهمى، مسلمان يا غير مسلمان" 📌حالا جالب است كه آن يارو از رو هم نميرود. پيامبر آنشب را تا صبح كنار خانه او نشست و به منزل نرفت . را آنجا خواند. صبح كه شد يهودى از خانه بيرون آمد، ديد پيامبر آنجا نشسته اند. چشمانش پر از اشك شد، گفت خداى تو خوب كسى را براى پيامبرى برگزيده است. من ايمانم را به تو بدهكارم. من ديگر براى مشتى درهم از تو طلبكار نيستم و به الله كه تو را فرستاد و رسالت تو شهادت ميدهم و همينك نيمى از همه اموالم را ميكنم تا هرگونه كه صلاح ميدانى خرج شود. 🌈"محمد، آقاى دنيا و آخرت" حسن رحیم پور ازغدی
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢جايگاه ويژه پیامبر اکرم (ص) در قرآن 🔸جایگاه و مقام بلند ملکوتی و الهی حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) برای هیچ عالم و انسان منصف و حق مداری پوشیده و پنهان نیست، حقیقتاً تاریخ نگاران در کتب خود، به نکات و ظرایف ارزشمندی از سیره و منش (ص) اشاره کرده اند، ولی آنچه برای ما از همه این موارد باارزش‌تر و زیباتر می‌باشد، وصف این پیامبر الهی در کلام خداوند بلند مرتبه است. جایگاه رفیع این پیام آور صلح و دوستی تا به چه اندازه رفیع و بلند بوده که خدا هم به دنبال توصیف جاه و مقام ایشان برای بشریت است؛ در این مقاله سعی بر این است که به خاطر طولانی نشدن بحث تیتروار به این اشارات و توصیفات  زیبای الهی  بپردازیم؛ 💠«آخرین پیامبر»؛ «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَ لَٰكِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كَانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا؛ [احزاب، ۴۰] محمّد (ص) پدر هیچ یك از مردان شما نبوده و نیست، ولى رسول خدا و ختم کننده و آخرینِ پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است!». 💠«فروتنی در برابر خدا و بندگان خدا»؛ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ؛ [فتح، ۲۹] محمد (ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند». 💠«دلسوز و غم‌خوار امّت»؛ «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ؛ به یقین، رسولی از خود شما به سوی‌تان آمد، که رنج های شما بر او سخت است، و اصرار بر هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است». [توبه، ۱۲۸] 💠«بشارت دهنده و انذار کننده»؛ «یا اَیُّها النَّبی اِنَّا اَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً اِلَی اللهِ بِاِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً‌؛ [احزاب ۴۵، ۴۶] ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده! و تو را دعوت کننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش». 💠«امان اهل زمین»؛ «وَ مَا كَانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ مَا كَانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛ [انفال، ۳۳] ولى (اى پیامبر!) تا تو در میان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد و (نیز) تا استغفار می‌كنند، خدا عذابشان نمی‌كند». 💠«بهترین الگوی زندگی»؛ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی‏ رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللهَ كَثیراً؛ [احزاب، ۲۱] یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد؛ و خدا را بسیار یاد می کند». 🔹از مهربانی و دلسوزی پيامبر اسلام (ص) آنکه وقتی مشرکان مکه آن حضرت را سنگباران می‌کردند، به جای نفرین می‌فرمود: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ قَوْمی؛ فَاِنَّهُم لایَعْلَمُونَ؛ خدایا! قومم را ببخش، زیرا آنها [نسبت به مقام من نادانند»! [منتخب میزان الحکمه، ص ۴۹۹] امیر مؤمنان امام علی (ع) در جای دیگر فرمود: «پیامبر دنیا را کوچک می‌شمرد و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه می‌داد، آن را خوار می‌شمرد و در نزد دیگران خوار و بی‌مقدار معرّفی می‌فرمود. او می‌دانست که خداوند برای احترام به ارزش او، دنیا را از او دور ساخت و آن را برای ناچیز بودنش به دیگران بخشید. پیامبر (ص) از جان و دل به دنیا پشت کرد و یاد آن را در دلش میراند. او دوست داشت زینت های دنیا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن، لباس فاخری تهیّه نسازد، یا اقامت در آن را آرزو نکند». [نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۹، ص ۲۰۸] 🔹سخن پایانی اینکه به حق و انصاف برای هر یک از این آیات از کلام الهی مجید، در تفاسیر بزرگان دین، تفسیر های طولانی و ارزشمندی ارائه شده که حق مطلب هم این بود که برای هر آیه در توصیف حضرت، به تفاسیر ارزشمند علمای تفسیر اشاره می کردیم، ولی به خاطر پرهیز از طولانی شدن بحث و امکان آزرده شدن خوانندگان از آوردن مطالب شرح و توضیح خوداری می‌کنیم. منبع: وبسایت رهروان ولایت به نقل از گروه رهپویان قرآن
هدایت شده از mesaghمیثاق
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ از اول به اعیان و اشراف دست رد زد و با مستضعفین نشست! ▶️: 🔹 به مجرد ورود به مدینه، کار را شروع کرد. از اوّل موضع‌گیری خود را مشخص کرد. 🔸وقتی شتر پیغمبر وارد یثرب شد، به فقیرنشین‌ترینِ محلّات آمد و در جایی نشست. دیدند خانه ابی ایّوب انصاری است؛ فقیرترین یا یکی از فقیرترین آدم‌های مدینه. 🔹پیغمبر به اعیان و اشراف و متنفّذان و صاحبانِ قبیله و امثال این‌ها دست رد زد؛ یعنی موضع اجتماعی خودش را مشخّص کرد. 🔸از همان ساعت مشخّص کرد در برخورد و تعامل اجتماعی، طرف کدام گروه و جمعیت است و او برای چه کسانی بیشتر نافع خواهد بود. 🔹همه از پیغمبر و تعالیم او نفع میبرند؛ اما آن کس که محرومتر است، قهراً حقّ بیشتری می‌برد و باید جبران محرومیتش بشود. 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ به جز دیوان‌سالاری چه راهی داریم؟! ▶️حجت الاسلام از الگوی مدیریت (ص) می‌گوید که علی‌رغم داشتن تشکیلات و نظم، مشکلات را نداشت. از قضا این الگو را در گذشته تجربه کرده و پاسخ هم گرفته‌ایم! 🔹پیامبر در مرحله نظام سیاسی، یک تشکیلات اداری ساخت؛ کسانی را به عنوان دبیران و نویسندگان، کارشناس تخمین، عامل گرفتن صدقات و مالیات و امثال این ها قرار داد. 🔸اما دیوان سالاری نداشت. دیوان‌سالاری یک پدیده مدرن است؛ وقتی است که ما به این نظام دیوانی می‌دهیم. دوم اینکه می‌کنیم. 🔹شهید می‌گفت در عین حالی که به نظم نیاز داریم، تمرکز گرایی نباید باشد. در دیوان‌سالاری ما به نظام اداری اصالت می‌دهیم، بدون اینکه واقعی را بخواهیم. 🔸اما تشکیلات، ساختاری است چابک که خروجی نهایی را محقق کند. که می‌گوییم یعنی همین؛ حتما به نتیجه برسد. تشکیلات پیامبر بدون تمرکز بر نظام دیوانی به خروجی می‌انجامید. ما قطعا یکی از مشکلاتمان که باید بُعدِ نهضت آن را چابک کند همین دیوان سالاری است. 🔹این آرزو نیست جز خاطرات ماست! ما اوایل انقلاب را درست کردیم که اولاً شورایی اداره می‌شد، ثانیاً از پایین به بالا بود. تمرکز گرا نبود؛ از بالا به شکل کارتابل همه چیز ابلاغ بشود نبود! 🔸امپراطور ژاپن به آقای رفسنجانی گفته بود برای ما حیرت انگیز است یک سازمانی (جهاد سازندگی) توانسته باشد اینقدر توسعه درست بکند! 🔹باید برگردیم تاریخ شفاهی آن دوره را بخوانیم و بکنیم.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢از ديدگاه امام علی (ع) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه، پيامبر (ص) چه تأثيراتی بر جامعه جاهليّت آن زمان گذاشتند؟ 🔹 (ع) در خطبه ۱۵۱ «نهج البلاغه» پس از حمد و ثنای الهی به سراغ شهادت بر يكتايى خدا و رسالت (ص) مى رود و مى فرمايد: «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ؛ گواهى مى دهم جز خداوندِ يكتا معبودى نيست و شهادت مى دهم كه (ص)، بنده و فرستاده و برگزيده و انتخاب شده اوست». بسيارى از شارحان «نهج البلاغه»، كلمات «نجيبه» و «صفوته» را به يك معنا تفسير كرده [به معناى منتخب و برگزيده] و تأكيدِ يكديگر دانسته اند؛ ولى با توجه به اين كه «نجيب» به معناى «نفيس» و پرارزش است. تفاوتى ميان اين دو واژه وجود دارد، كه اوّلى در واقع، زمينه ساز دوّمى است؛ زيرا هنگامى كه چيزى نفيس و پرارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر مى گزينند. 🔹در ادامه آن حضرت به دو وصف ديگر اشاره كرده، مى فرمايد: «لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ، وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ؛ در فضل و برترى همتا ندارد و فقدانِ او قابل جبران نيست». به يقين چيزى كه در فضيلت همتا ندارد، هنگامى كه از دست برود جانشينى نخواهد داشت. در هفتمين و آخرين وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرايط عصر جاهليّت اشاره كرده، مى فرمايد: «أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ، وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ؛ به بركت وجود او شهرهايى كه غرق در ضلالت و ظلمت بود و جهل بر افكارِ مردمش غلبه داشت و قساوت و سنگدلى بر آنها چيره شده بود روشن گشت»، و در ادامه مى افزايد: «وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ، وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ؛ يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ، وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ!؛ در زمانى كه مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقير مى كردند، در دوران غيبتِ اولياى الهى، قدم به عرصه حيات مى گذاشتند و در كفر و بى دينى جان مى سپردند». 🔹اين اوصاف هفتگانه كه در عبارات كوتاهى درباره عصر جاهليّت بيان شده، ترسيم گويايى از آن زمان است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام و تحقير دانشمندان، نداشتن رهبر و سرانجام، بى ايمان از دنيا رفتن. گمراهى آنها چنان تاريك و ظلمانى بود كه به جنايات خود افتخار مى كردند، كشتن و زنده به گور كردن فرزندان، نشانه غيرت، و غارتگرى دليل شجاعت شمرده مى شد. جهل و خرافات، آنچنان بر جامعه آنها سايه افكنده بود كه خدايانشان را با دست خود مى ساختند؛ گاه از سنگ و چوب و گاه از مواد غذايى و سپس در زمان قحطى همانها را مى خوردند. قساوت و سنگدلى آنچنان بود كه كينه ها را از نسلى به نسلى منتقل مى ساختند و خونريزى و آدمكشى براى آنها يك امر ساده بود، و همچنين مفاسد ديگر. در اين زمان مى توان به عظمت خدمات (ص) و اهميّت رسالتِ ایشان در آن محيط تاريك و ظلمانى پى برد، كه در مدت كوتاهى از آن قومِ وحشى و خرافى و جاهل، قومى متمدّن و عالم و آگاه ساخت. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
20.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صبر پیامبر صلی الله علیه و آله در شرایطی مشابه شرایط امیرالمومنین علیه السلام ✳ کارشناس حجت الاسلام والمسلمین دکتر حبیب عباسی 🌐 حجت الاسلام حبیب عباسی
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«مشورت» در اسلام از چه جايگاهی برخوردار است؟ 🔹مسأله به ويژه در امور اجتماعى و آنچه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهم ترين مسائلى است كه آن را با دقّت و اهميّت خاصّى مطرح كرده و در آيات و اسلامى و تاريخ پيشوايان بزرگ اسلام جايگاه ويژه اى دارد. در چند آيه از دستور به مشورت داده شده است. در «آیه ۱۵۹ سوره آل عمران» خداوند به پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) دستور مى دهد كه با مسلمانان در امور مهم كند: «وَ شاوِرْهُمْ فى الاَمْرِ». 🔹و در «آیه ۳۸ سوره شورى»، هنگام بيان اوصاف برجسته مؤمنان راستين ميفرمايد: «وَالَّذين اسْتَجابُوا لِرَبِّهِم وَ اَقامُوا الصَّلوةَ و اَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ»؛ (و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى‌ دارند و امورشان با در ميان آنها انجام می گیرد). همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در اين آيه، مسأله در رديف و قرار گرفته كه بيانگر اهميّت فوق العاده آن است. 🔹گاه گفته مى شود مأمور شدن (صلى الله عليه و آله) براى با مردم تنها به خاطر احترام به شخصيّت مسلمانان و شركت دادن آنها در مسائل اجتماعى بوده؛ زيرا تصميم گيرنده نهايى شخص (صلى الله عليه و آله) بوده است نه شورا، چنان كه قرآن در پايان آيه مشورت مى فرمايد: «فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ». [۱]؛ (امّا هنگامى که گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توکّل کن). 🔹ولى مسلم است كه منظور از ذيل آيه اين نيست كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) با مردم مشورت كند و بعد نظرات آنها را ناديده گرفته، و راه ديگرى را پيش گيرد، چنين كارى نه با هدف آيه سازگار است - زيرا سبب بى احترامى به افكار عمومى و در نتيجه رنجش مسلمانان مى شود و نتيجه معكوس مى بخشد - و نه با تاريخ پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى سازد؛ چرا كه در حوادث مهم هنگامى كه مى كرد، به نظريّه مردم مسلمان احترام مى گذاشت و حتّى گاه نظر مبارك خود را ناديده مى گرفت تا اصل مشورت در ميان آنها تقويت گردد. 🔹قابل توجّه اينكه آيه مشورت با توجّه به آيات قبل و بعد آن، ناظر به غزوه اُحُد است و مى دانيم در داستان احد، پيامبر (صلى الله عليه و آله) موافق به خارج شدن لشگر از شهر نبود، ولى چون نظر اكثريّت مسلمانان بر اين امر قرار گرفت، موافقت فرمود. [۲] و به فرض كه اين آيه براى پيامبر (صلى الله عليه و آله) چنين ويژگى را قائل شود كه مشورتش با مردم جنبه تشريفاتى داشته باشد، ولى «آیه ۳۸ سوره شورى» كه دستور برای عموم مسلمين بيان مى كند، كاملا بيانگر اين مطلب است كه بايد كارهاى مهم در ميان مسلمين با نظر انجام پذيرد و شورا نقش تعيين كننده دارد. 🔹بديهى است در مسائلى است كه حكم خاصّى از سوى خداوند نازل نشده باشد، و اگر مى گوييم شورا در امر خلافت پيامبر (صلى الله عليه و آله) بى اعتبار است، به خاطر اين است كه در اين زمينه از سوى رسيده بود، و با تعيين و خليفه پيامبر (صلى الله عليه و آله) از طريق به وسيله (صلى الله عليه و آله) جايى براى شورا باقى نمى ماند؛ 🔹و به تعبير ديگر هميشه در موضوعات است نه در كه دستور آن از سوى صادر شده است. به هر حال در محدوده اى كه در بالا بيان شد يك اصل اساسى در است. تعبير به ، اشاره به كارهاى مهم، مخصوصاً مسائل مورد نياز است، و اين واژه چنان مفهوم گسترده اى دارد كه تمام امور مهم سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى را در بر مى گيرد. 🔹در حتّى در امور مهم مربوط به نظام (اجتماع كوچك) دستور به مشورت داده شده است؛ از جمله در باز گرفتن كودك از شير قبل از فرا رسيدن دو سال كامل اشاره به اصل مى كند و مى فرمايد: «فَاِنْ اَرادا فِصالا عَنْ تَراض مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلا جُناحَ عَلَيْهما»؛ [۳] (و اگر آن دو [پدر و مادر] با رضايت يكديگر و بخواهند [کودک را زودتر] از شير باز گيرند، گناهى بر آنها نيست) و اين، دليل بر اهميت فوق العاده مشورت در كارها است. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه ۱۵۹ [۲] سيد المرسلين‏، الهادی، ‏جعفر، جامعه مدرسين‏، قم‏، ۱۴۲۷ق، چ سوم، ج ‏۲، ص ۱۴۰، منطقة «احد». [۳] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۲۳۳ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۱۰، ص ۸۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢احترام خانه «حضرت زهرا» (سلام الله علیها) در قرآن و سنت چگونه بیان شده است؟ 🔹محدّثان يادآور مى شوند، هنگامى كه آيه مباركه «فِى بُيُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» [۱] بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد، اين آيه را در مسجد تلاوت كرد: 🔹«قرأ رسول الله هذه الآية «فی بُيُوتِ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيها اِسْمُهُ» فقام إلَيْهِ رَجُلٌ: فَقالَ: أَيُّ بُيُوت هذِهِ يا رَسُولَ اللهِ (صلى الله عليه و آله)؟ قالَ: بُيُوتُ الأنْبِياءِ، فَقامَ إِلَيْهِ أَبُوبَكْرُ، فَقالَ يا رَسُولَ اللهِ (صلى الله عليه و آله) : أَهذَا الْبَيْتُ مِنْها، ـ مُشيراً إلى بَيْتِ عَلِىٍّ وَ فاطِمَةَ (عليهما السلام) ـ قالَ: نَعَمْ، مِنْ أَفاضِلِها». [۲] ([پس از تلاوت آیه توسط (ص)] شخصى برخاست و گفت: اى رسول خدا! مقصود از اين [با اين اهميّت] كدام است؟ (صلی الله علیه و آله) فرمود: ! ابوبكر برخاست، در حالى كه به خانه و (عليهما السلام) اشاره مى كرد، گفت: آيا اين خانه از همان خانه ها است؟ (صلى الله عليه و آله) در پاسخ فرمود: بلى از آنهاست). 🔹 (صلى الله عليه و آله) مدت نه ماه به در خانه دخترش مى آمد، بر او و همسر عزيزش سلام مى كرد [۳] و اين آيه را مى خواند: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً». [۴] آری كه است و به آن امر فرموده از احترام بسيار بالايى برخوردار است؛ و این کاملا واضح است خانه اى كه را در بر مى گيرد و خدا از آن با جلالت و عظمت ياد مى كند، بايد مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره نور، آيه ۳۶. «نور خدا» در خانه هايى است كه خدا رخصت داده كه قدر و منزلت آنان رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. [۲] الدرالمنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، ۱۴۰۴ق، ج ‏۵، ص ۵۰؛ روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، آلوسى، دارالكتب العلميه، ۱۴۱۵ق، چ ۱ اول، ج ‏۹، ص ۳۶۷، سوره نور، آيات ۳۴ الى ۴۰ [۳] الدر المنثور فى تفسير المأثور، همان، ص ۱۹۹ [۴] سوره احزاب، آيه ۳۳ 📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۴۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
🛑📢آیا می توان «عصمت» حضرت زهرا (علیها السلام) را با کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) اثبات کرد؟ 🔹 (علیها السلام) دخت گرامى پيامبر (صلى الله عليه و آله) از مقام والايى برخوردار بود. سخنان (صلى الله عليه وآله) در حقّ دخترش حاكى از و او از گناه است، آنجا كه درباره او مى فرمايد: «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّي فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَني»؛ [۱] ( پاره تن من است، هر كس او را به آورد، مرا خشمگين كرده است). 🔹ناگفته پيداست كه خشم رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مايه و ناراحتى اوست، و سزاى چنان شخصى در چنين بيان شده است: «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛ [۲] (آنان كه را آزار دهند، براى آنان است). 🔹چه دليلى استوارتر بر و او كه در حديث ديگرى رضای وى در گفتار پيامبر (صلى الله عليه وآله) مايه رضای خدا، و خشم او مايه خشم خدا معرّفى گرديده است، مى فرمايد: «يا فاطِمَةُ إِنَّ اللهَ يَغْضِبُ لِغَضَبَكِ وَ يَرْضى لِرِضاكِ»؛ [۳] (دخترم ! با خشم تو خشمگين، و با خشنودى تو، خشنود مى شود). 🔹به سبب داشتن چنين ، او است، و در حق او چنين فرموده: «يا فاطِمَةُ! أَلا تَرْضينَ أنْ تَكُونَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ، وَ سَيِّدَةَ نِساءِ هذِهِ الاُمَّةِ وَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْمُوْمِنينَ»؛ [۴] (دخترم ! آيا به اين كرامتى كه خدا به تو داده راضى نمى شوى كه تو، و سرور زنان اين امّت و سرور زنان با ايمان باشى). پی نوشت‌ها؛ [۱] فتح الباری شرح صحيح البخاری، العسقلانی الشافعی، دار المعرفة، ۱۳۷۹ق، ج ۷، ص ۷۹؛ نيز بخارى اين حديث را در صحيح البخاری، دار ابن كثير، اليمامة، بيروت، ۱۴۰۷ق، چ۳، ج۳، ص۱۳۶۱، باب (مناقب قرابة رسول الله (ص) و منقبة فاطمة (س) بنت النبي (ص))؛ ج ۳، ص ۱۳۷۴، باب (مناقب فاطمه (س)) آورده است. [۲] سوره توبه، آيه ۶۱ [۳] المستدرك على الصحيحين، الحاكم النيشابوری، دار الكتب العلمية، ۱۴۱۱ق، چ۱، ج۳، ص۱۶۷؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، الهيثمی، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۳۲۸؛ حاكم در كتاب مستدرك احاديثى مى آورد كه جامع شرايطى است كه بخارى و مسلم در صحت حديث، آنها را لازم دانسته اند. [۴] المستدرك على الصحيحين، همان، ص ۱۷۰ 📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۴۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح (ع)، حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (ص) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش چهارم و پایانی) 💠سوره نصر و انتساب «استغفار» به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) 🔹آیه دیگری که در موضوع بحث ما محل مناقشه قرار گرفته، «آیه ۳ سوره نصر» است که در آن پس از فتح مکه (صلی الله علیه و آله) را مخاطب قرار داده می فرماید: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»؛ (پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او بخواه). در توضیح فلسفه این می گوییم چنین دستوری است ، زيرا: 🔹اولا در طول طولانى بین (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از یک طرف، و از طرف دیگر كه سال هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده مى شد كه جانها به لب می رسيد و در بعضى در مورد وعده هاى الهى پيدا مى شد. [۱] اما اكنون كه پيروزى فرا رسيده، مى فهمند كه همه آن و بوده و بايد در مقام برآيند. 🔹ثانيا هر قدر حمد و كند، باز او را ادا نخواهد كرد، و لذا در پايان اين حمد و ثنا بايد از روى به درگاه خدا آورد و كند. 🔹ثالثا معمولا بعد از پيروزی ها، وسوسه‌ های‌ شروع مى شود و حالت از يک سو، و و انتقام جويى از سوى ديگر نزد اشخاص به وجود مى آيد. در اينجا بايد به بود و پيوسته كرد تا هيچ يک از اين حالات پيدا نشود يا اگر پيدا شده بر طرف گردد. 🔹رابعا: اعلام بر در جریان تقريبا به معناى اعلام پايان مأموريت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقاى محبوب بود، و اين حالت مناسب و و است، و لذا در روايات وارد شده است كه بعد از نزول اين سوره پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) اين جمله را بسيار تكرار مى فرمود: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ [۲] (خداوندا! منزهى و تو را حمد و مى كنم. خداوندا! مرا ببخش كه تو بسيار توبه پذير و مهربانى). [۳] 🔹با این توضیحات دقیق و صحیح راجع به مشخص می شود که اخبار آیات قرآن مجید درباره به هیچ وجه تناقضی با ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] همان گونه كه قرآن در مورد جنگ احزاب و در آیه ۱۰ سوره احزاب مى فرمايد: «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا»؛ (و دل ها به گلوگاه رسيده بود و گمان هاى [نامناسبى] در باره خدا داشتيد). [۲] تفسير القمی‏، قمى، على بن ابراهيم‏، دار الكتاب‏، قم، ۱۴۰۴ق، چ ۳، ج ۱، ص ۴۴ [۳] تفسير نمونه، همان، ج‏ ۲۷، ص ۴۰۱ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«روزه» چه اثر و فایده اى براى انسان دارد؟ (بخش اول) 🔸 در سه بخش از زندگى انسان تأثیر گذار است: ۱) آثار تربیتی؛ ۲) آثار اجتماعی؛ ۳) آثار بهداشتی و درمانی. 1⃣آثار تربیتى 🔹 ابعاد گوناگونى دارد، و از نظر و در وجود انسان مى گذارد، که از همه مهم تر بعد اخلاقى و آن است. از فواید مهم این است که را ، و انسان را ، و او را تعدیل مى کند. باید در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب و همچنین لذت جنسى چشم بپوشد، و عملاً ثابت کند او همچون حیوان، در بند اصطبل و علف نیست؛ 🔹او مى تواند زمام را به دست گیرد، و بر و شهوات خود مسلط گردد. در حقیقت، بزرگترین فلسفه همین اثر و آن است. انسانى که انواع غذاها و نوشیدنی ها را در اختیار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى رود، همانند درختانى است که در پناه دیوارهاى باغ بر لب نهرها مى رویند. این درختان نازپرورده، بسیار کم مقاومت و کم دوامند، اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود پژمرده مى شوند، و مى خشکند. 🔹اما درختانى که از لابلاى صخره ها در دل کوه ها و بیابان ها مى رویند، و نوازشگر شاخه هایشان از همان طفولیت طوفان هاى سخت، و آفتاب سوزان، و سرماى زمستان است، و با انواع محرومیت ها دست به گریبانند، محکم و با دوام و پر استقامت و سختکوش و سخت جانند!. نیز با و انسان همین عمل را انجام مى دهد، و با محدودیت هاى موقت به او ، و با حوادث سخت مى بخشد؛ و چون را کنترل مى کند، بر انسان و صفا مى پاشد. 🔹خلاصه، انسان را از عالم حیوانیت ترقى داده و به صعود مى دهد، جمله «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون»؛ (باشد پرهیزگار شوید) اشاره به همه این حقایق است. و نیز حدیث معروف: «الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النّار»؛ [۱] ( سپرى است در برابر )، اشاره به همین موضوع است. در حدیث دیگرى از (عليه السلام) مى خوانیم: از (صلی الله علیه و آله) پرسیدند: چه کنیم از ما دور شود؟ فرمود:  🔹«الصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ، وَ الصَّدَقَةُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ، وَ الْحُبُّ فِی اللهِ وَ الْمُواظَبَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَعُ دابِرَهُ، وَ الإِسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَتِینَه»؛ [۲] ( روى را سیاه مى کند؛ و انفاق در راه خدا، پشت او را مى شکند؛ و دوست داشتن به خاطر خدا، و مواظبت بر عمل صالح دنباله او را قطع مى کند؛ و استغفار رگ قلب او را مى برد!». در «نهج البلاغه» به هنگامى که امیرمؤمنان (عليه السلام) را بیان مى کند، به که مى رسد چنین مى فرماید:  🔹«...وَ الصِّیامَ ابْتِلاءً لإِخْلاصِ الْخَلْق»؛ [۳] (خداوند را از این جهت تشریع فرموده که در مردم پرورش یابد). و نیز در حدیث دیگرى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُدْعَى الرَّیّانُ لایَدْخُلُ فِیْها إِلاَّ الصّائِمُون»؛ [۴] ( درى دارد به نام ریان (سیراب شده) که تنها از آن وارد مى شوند). مرحوم صدوق در «معانى الاخبار» در شرح این حدیث مى نویسد: انتخاب این نام براى این درِ ، به خاطر آن است که بیشترین زحمت از ناحیه عطش است؛ هنگامى که از این در وارد مى شوند چنان مى گردند که بعد از آن هرگز تشنه نخواهند شد. [۵] ... پی نوشت‌ها: [۱] وسائل الشيعه، ج ۱۰، ص ۳۹۵ و ۳۹۷ (چاپ آل البيت)؛ [۲] همان، ص ۳۹۶ و ۴۰۵؛ [۳] نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره ۲۵۲؛ جامع الأخبار، ص۱۲۳ (انشتارات رضى)؛ [۴] بحار الانوار، ج ۹۳، ص۲۵۲؛ [۵] معانى الأخبار، ص۴۰۹ (انتشارات جامعه مدرسين) 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمى مکارم شیرازی، دارالكتب الاسلاميه، چ ۵۵، ج ۱، ص ۷۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)