eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.6هزار عکس
167.7هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴📢در اسلام امنیت اجتماعی چه جایگاهی دارد و برای ارتقاء آن در جامعه چه بايد کرد؟ (بخش چهارم و پایانی) 💠راهکارهای ايجاد امنيت اجتماعی 🔸 در جهت برقراری و ، راه حل ها و راهکارهای فراوانی را ارائه نموده که به طور يقين ذکر تمامی آنها در اين نوشتار نمی گنجد، و از همين رو ما به طور اختصار به دو مورد از اين راهکارها اشاره کرده و می گذريم. 2⃣اجرای حدود اسلامی (۲) 🔹بسيار ضروری است که به يکی از آيات قرآن کريم که به روشنی فرمان مبارزه با عوامل ايجاد ناامنی در جامعه را صادر فرموده اشاره کنيم تا هرچه بيشتر به در مبارزه با اخلال در واقف شويم. در آيه ۳۳ از سوره مبارکه مائده، خداوند می فرمايد: «إنّما جزاء والذين يحاربون الله و رسوله و يسعون فی الأرض فساداً أن يقتلوا و يصلّبوا أو تقطّع أيديهم و أرجلهم من خلفٍ أو ينفوا من الأرض ذلک لهم خزی فی الدنيا و لهم فی الآخرة عذاب عظيم؛ کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند، و اقدام به در روی زمین می‌کنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله می‌برند) فقط این است که اعدام شوند، یا به دار آویخته گردند، یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود؛ و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمی دارند». 🔹در اين آيه شريفه عبارت «إنّما جزاؤا الذين يحاربون الله و رسوله» بيان کننده حال کسانی است که به دشمنی با خدا و رسول خدا (ص) اقدام می کنند. مفسر کبير قرآن مرحوم علامه طباطبايی (ره)، در تفسير اين عبارت و توضيح کلمه «محاربه» می فرمايند: « ... مراد از ، دشمنی با خدا در خصوص مواردی است که رسول نيز در آن دخالتی دارد و در نتيجه تقريباً متعين می شود که بگوييم: مراد از با خدا و رسول، عملی است که برگشت می کند به ابطال اثر چيزى که رسول از جانب خدای سبحان بر آن چيز ولايت دارد؛ نظير جنگيدن کفار با رسول و با مسلمانان و راهزنی راهزنان که را خدشه دار می سازد، امنيتی که با گسترش دامنه ولايت رسول، آن امنيت را گسترش داده و همين که بعد از ذکر محاربه با خدا و رسول جمله: «و يسعون فی الأرض فسادًا» را آورده، معنای مورد نظر را مشخص ميکند و می‌فهماند که منظور از محاربه با خدا و رسول در زمين از راه به و راهزنی است...». [۱] 🔹پس از آنکه دانستيم مراد از محاربه با خدا و رسول، اخلال در امنيت اجتماعی است، با نگاهی به متن آيه شريفه استفاده ميشود که برای آنان که امنيت اجتماعی را برهم زده و را فراهم می آورند خداوند متعال چهار نوع کيفر معين فرموده است که بنا به نوع جرم، حاکم اسلامی يکی از آنها را برای مجازات در نظر می گيرد، که عبارت است از: کشته شدن، به دار آويخته شدن، بريدن دست و پای آنها به طور مخالف و تبعيد از محل زندگی. در ضمن، آيه شريفه به خوبی بيانگر اهميت والای در است؛ چرا که آنان را که به اين امر مهم لطمه وارد می نمايند را با عنوان «محارب با خدا و رسول» ياد کرده است، يعنی «امنيت اجتماعی» امری است که به طور مستقيم وابسته به خدا و رسول است و جزو حدود الهی محسوب ميگردد، که هرکه به اين حدود تجاوز کند، در واقع حد و مرز الهی را مورد سوءقصد قرار داده است. پی نوشت‌؛ [۱] تفسير الميزان، ج ۵، ص ۵۳۳ منبع؛ وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم 🔴📢 🔴📢 صدای انقلابیون انقلاب اسلامی را ازاینجابشنوید 🔻 با فوروارد کردن مطالب کانال، را به دوستانتان معرفی کنید . 🌹☘🌺🌹🌿🍁🌸🌹🌼 https://eitaa.com/mesagh @mesagh 🌴🌴🌴 🌏
هدایت شده از mesaghمیثاق
: ✍خدا شكافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مى ‏آورد. چنين است خداى شما؛ پس چگونه [از حق‏] منحرف مى‏شويد؟ 🗒سوره انعام آیه ۹۵ 🔴📢 🔴📢 صدای انقلابیون انقلاب اسلامی را ازاینجابشنوید 🔻 با فوروارد کردن مطالب کانال، را به دوستانتان معرفی کنید . 🌹☘🌺🌹🌿🍁🌸🌹🌼 https://eitaa.com/mesagh @mesagh 🌴🌴🌴 🌏
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴📢بصیرت؛ چیستی و چگونگی (بخش چهارم) 💠ویژگی های افراد بابصیرت 2⃣تفکر و عبرت آموزی (۱) 🔹از نگاه ، یکی از ویژگی های ، تفکر و عبرت آموزی است. قرآن، صاحبان بصیرت را به تفکر و عبرت فرا می خواند. موضوع تفکر و عبرت اموزی می تواند یکی از موارد زیر باشد: الف) خودشناسی، سِیر اَنفسی و دقت در وجود خود؛ چنانکه می فرماید: «وَ فِی أَنْفُسِكُمْ أَ فَلَا تُبْصِرُونَ». [ذاریات، ۲۱] ب) سیر آفاقی و دقت در پدیده های محیط اطراف؛ چنانکه می فرماید: «أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا ... أَفَلَا يُبْصِرُونَ». [سجده، ۲۷] روشن است، کسی که اهل بصیرت باشد، تنها به دیدن پدیده ها اکتفا نمی کند؛ بلکه سعی می کند ریشه ها و فلسفه پدیده ها را نیز کشف کند. ج) تفکر در تاریخ؛ خداوند انسانها را به از سرنوشت گذشتگان فرا می خواند و می فرماید: «وَاللهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصَارِ». [آل عمران، ۱۳] 🔹به این ویژگی در روایات نیز اشاره شده است. از جمله امام علی (ع) می فرمایند: «فاِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکرَ وَ نَظَرَ فَاَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ؛ [۱]  کسی است که شنید و اندیشه کرد، و نظر کرد و بصیر شد، و از پند گرفت». مقام معظم رهبری نیز همواره بر تاکید کرده، آن را یکی از ویژگیهای مهم اهل بصیرت معرفی می فرمایند و عدم تفکر و عبرت نگرفتن را از نشانه های عدم بصیرت می دانند. به عنوان نمونه، پس از یادآوری حدیث فوق، می فرمایند: «نظر؛ یعنی نگاه کند، چشم خود را نبندد. ایراد کار بسیاری از کسانی که در لغزشگاه های بی بصیرتی لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک سری حقایق واضح بستند. انسان باید نگاه کند؛ وقتی که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید... ما اگر بخواهیم پیدا کنیم، باید چشم را باز کنیم؛ باید ببینیم. یک چیزهایی هست که قابل دیدن است. اگر ما از آنها سطحی عبور کنیم، آنها را نبینیم، طبعاً اشتباه می کنیم». [۲] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳ [۲] بیانات مقام معظم رهبری ۸۹/۰۸/۰۴ منبع: حوزه نت، به نقل از مبلغان، شماره ۲۲۲، محمد علی محمدی
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴📢بصیرت؛ چیستی و چگونگی (بخش پنجم) 💠ویژگی های افراد بابصیرت 2⃣تفکر و عبرت آموزی (۲) 🔹توجه به سرگذشت دیگران و از آنان‌، از ویژگی های مهم است. از این رو، گاه انسانها را از سرنوشت گذشتگان زنهار می دهد و به از آنها فرا می خواند: «وَاللهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ؛ [آل عمران، ۱۳] و خدا هر که را بخواهد با یاری خود تأیید می کند؛ مسلماً در این [واقعیت] عبرتی برای دارندگان است»، و همچنین می فرماید: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَ لَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِی الصُّدُورِ؛ [حج، ۴۶] آیا در زمین گردش نکرده اند تا برای آنان دل هایی [بیدار و بینا] پیدا شود که با آن بیندیشند یا گوش هایی که با آن [اندرزها را] بشنوند؟ حقیقت این است که دیده ها کور نیست بلکه دل هایی که در سینه هاست، کور است!». 🔹همچنین قران کریم با یادآوری سرگذشت دو گروهی که یکی خداپرست و دیگری کافر بودند، تاکید می کند که این مطلب برای ، عبرت آموز است: «قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِی فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِيلِ اللهِ وَأُخْرَىٰ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصَارِ؛ [آل عمران، ۱۳] تحقیقاً برای شما در دو گروهی که [در جنگ بدر] با هم رو به رو شدند، نشانه ای [از قدرت خدا و حقّانیّت نبوّت پیامبر] بود، گروهی در راه خدا می جنگیدند، و گروه دیگر کافر بودند، که اهل ایمان را به چشم خویش دو برابر می دیدند [به همین خاطر شکست خوردند] و خدا هر که را بخواهد با یاری خود تأیید می کند؛ مسلماً در این [واقعیت] عبرتی برای دارندگان بصیرت است». 🔹به گفته مفسران، این آیه مربوط به جنگ بدر است که مسلمانان و کفار در برابر یکدیگر قرار گرفتند. از نکات عبرت آموز آیه این است که یک ارتش کوچک و تقریباً فاقد ساز و برگ جنگی، اما با ایمان استوار و محکم، بر ارتشی که از نظر وسایل جنگی و تعداد نفرات چندین برابر بود، پیروز گشت، اگر تنها فزونی نفرات و امکانات می توانست کارگشا باشد، باید در جنگ بدر ظاهر شده باشد، در حالی که نتیجه معکوس بود و نصرت الهی باعث شکست کافران شد. خداوند در پایان آیه می فرماید: «إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصَارِ». آرى آنها که دارند و حقیقت را آنچنان که هست می بینند، از این پیروزی همه جانبه افراد با ایمان درس می گیرند و می دانند سرمایه اصلی برای پیروزی، است. [تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۵۵] ... منبع: حوزه نت، به نقل از مبلغان، شماره ۲۲۲، محمد علی محمدی
✅ راه راست، راه قائم ما است ✍ «قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا ۖ فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَىٰ» بگو: هر یك [از ما و شما] در انتظاریم، پس انتظار بکشید كه به‌زودی خواهید دانست یارانِ راه راست کیانند و چه كسی راه‌یافته است. (طه، ۱۳۵) امام کاظم (علیه السلام ) درباره‌ی این آیه فرمودند: «راه راست، راه قائم ما است و هدایت‌یافته آن کسی است که به اطاعت او هدایت شود.» 📚 از کتاب ترجمه و تفسیر یک جلدی سوره‌ی طه، آیه‌ی ۱۳۵ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔴📢 صدای انقلابیون انقلاب اسلامی را ازاینجابشنوید 🔻 با فوروارد کردن مطالب کانال، را به دوستانتان معرفی کنید . 🌹☘🌺🌹🌿🍁🌸🌹🌼 https://eitaa.com/mesagh @mesagh 🌴🌴🌴 🌏
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عدالت و انصاف از منظر دین (بخش دوم) 🔸 یکی از باارزش ترین و پیچیده ترین مفاهیم در اندیشه بشری است که در محدوده خواسته های فردی و اجتماعی انسان قرار دارد. این موضوع محور اصلی رویکردها و نظریه های مکاتب مختلف دینی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. به عنوان دینی که مدّعی کامل‌ترین برنامه برای زندگی انسان است، بیش از سایر ادیان این مفهوم را مورد توجه خود قرار داده است. 🔹در دینی که به همه وجوه انسانی توجه شده و راهکارهای مناسب را برای سعادت و کمالات انسانی قرار داده است، توصیه به نیز مصداقی از به بندگانش است. از این روست که در آیات متعدد شاهد تأکید فراوان خالق هستی بر ، ، انصاف و برابری هستیم. در این رابطه قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَ إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛ [نحل، ۹۰] به راستی خدا به و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد، و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می کند. شما را اندرز می دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.]». «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِله شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ [مائده، ۸] ای اهل ایمان! همواره [در همه امور] قیام کننده برای خدا و گواهان به و داد باشید. و نباید دشمنی با گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ کنید که آن به پرهیزکاری نزدیک تر است. و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است». 🔹در باب شأن و منزلت در دین و تعالیم اسلامی، همان بس که انبیاء و اولیای الهی، بویژه (ع) بارها و به مناسبت های مختلف به آن سفارش کرده اند و در هم آیات متعدّدی در این زمینه وجود دارند که می فرمایند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...؛ [حدید، ۲۵] ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به کنند...». بطور کلی در دو بعد خُرد و کلان و یا فردی و اجتماعی مطرح می شود. در اسلام، عبارت است از این که شخص، خود را به فرمان های خداوند و اخلاق، پایبند بدارد و به ارزش های اخلاقی آراسته سازد و آن است که نسبت به دیگران به انصاف عمل کند و ستم روا ندارد. بدیهی است که عدالت اجتماعی، پیش زمینه هایی می خواهد که نخستینِ آنها، اِعمال عدالت فردی و پالایش نفسانی است تا از طریق این ممارست و تحوّل و ارتقای تدریجی شهروندان، در اجتماع تحقّق یابد. ... منبع: حوزه نت، شماره ۱-۱۶۵۲۰ @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا قرآن انجیل و تورات را تحریف شده می داند؟ (بخش اول) 🔸 از تحريف تورات و انجيل صريحا سخن نگفته است، اما آیاتی در قرآن وجود دارد که می توان از آنها نتیجه گرفت برخی از اهل کتاب قسمت هایی از تورات و انجیل را که باب میلشان نبوده تغییر می دادند که در نهایت منجر به تحریف لفظی و معنوی آن دو کتاب گردیده است. از جمله آیاتی که به تحریف کتاب های مقدس توسط اهل کتاب اشاره دارند عبارت اند از: 1⃣آیه ۷۵ سوره بقره 🔹در این آیه می خوانیم: «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ‏ فَرِيقٌ‏ مِنْهُمْ‏ يَسْمَعُونَ‏ كَلامَ اللهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ؛ شما چگونه انتظار داريد كه اين قوم به دستورات آیین شما ايمان بياورند، با اينكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى‏ شنيدند و پس از فهم و درک آن را مى‏ كردند، در حالى كه علم و اطلاع داشتند؟!». این آیه بیشتر به دلالت دارد، اما کسی که به تحریف معنوی دست می زند، اگر زمینه تحریف لفظی برایش فراهم شود، الفاظ را نیز به نفع خود تغییر می دهد؛ چنانکه در مورد سرگذشت بسیاری از پیامبران این تغییر را داده اند و داستان هایی بر خلاف آنچه قرآن بیان می کند نقل کرده اند و حتی گاهی توهین به پیامبران نیز شده است. 🔹اگر به جای تحریف به دنبال واقعیت بودند انتظار مى ‏رفت كه در ابتدای ظهور اسلام پيش از ديگران به نداى اسلام لبيك گويند؛ چرا كه آنها برخلاف مشرکان، اهل كتاب بودند و علاوه بر آن صفات پيامبر اسلام (ص) را نيز در كتاب هاى خود خوانده بودند، ولى قرآن مى‏ گويد: با سابقه بدى كه آنها دارند انتظار شما مورد ندارد، چرا كه گاهى صفات و روحيات انحرافى يك جمعيت، سبب مى‏ شود كه با تمام نزديكى به حق از آن دور گردند. آنها به جای ایمان به پیامبر اسلام (ص) صفات او را از کتاب های خود محو می کردند؛ چنان که در شأن نزول آیه نیز آمده است که بزرگان يهود می گفتند: صفات محمد (ص) را كه در تورات آمده براى مسلمانان بازگو نكنيد تا در پيشگاه خدا دليلى بر ضد شما نداشته باشند. [۱] ... پی نوشت؛ [۱] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، چ سی و دوم، ج ۱، ص ۳۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا قرآن انجیل و تورات را تحریف شده می داند؟ (بخش اول) 🔸 از تحريف تورات و انجيل صريحا سخن نگفته است، اما آیاتی در قرآن وجود دارد که می توان از آنها نتیجه گرفت برخی از اهل کتاب قسمت هایی از تورات و انجیل را که باب میلشان نبوده تغییر می دادند که در نهایت منجر به تحریف لفظی و معنوی آن دو کتاب گردیده است. از جمله آیاتی که به تحریف کتاب های مقدس توسط اهل کتاب اشاره دارند عبارت اند از: 1⃣آیه ۷۵ سوره بقره 🔹در این آیه می خوانیم: «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ‏ فَرِيقٌ‏ مِنْهُمْ‏ يَسْمَعُونَ‏ كَلامَ اللهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ؛ شما چگونه انتظار داريد كه اين قوم به دستورات آیین شما ايمان بياورند، با اينكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى‏ شنيدند و پس از فهم و درک آن را مى‏ كردند، در حالى كه علم و اطلاع داشتند؟!». این آیه بیشتر به دلالت دارد، اما کسی که به تحریف معنوی دست می زند، اگر زمینه تحریف لفظی برایش فراهم شود، را نیز به نفع خود تغییر می دهد؛ چنانکه در مورد سرگذشت بسیاری از پیامبران این تغییر را داده اند و داستان هایی بر خلاف آنچه قرآن بیان می کند نقل کرده اند و حتی گاهی توهین به پیامبران نیز شده است. 🔹اگر به جای تحریف به دنبال واقعیت بودند انتظار مى ‏رفت كه در ابتدای ظهور اسلام پيش از ديگران به نداى اسلام لبيك گويند؛ چرا كه آنها برخلاف مشرکان، اهل كتاب بودند و علاوه بر آن (ص) را نيز در كتاب هاى خود خوانده بودند، ولى قرآن مى‏ گويد: با سابقه بدى كه آنها دارند انتظار شما مورد ندارد، چرا كه گاهى صفات و روحيات انحرافى يك جمعيت، سبب مى‏ شود كه با تمام نزديكى به حق از آن دور گردند. آنها به جای ایمان به پیامبر اسلام (ص) صفات او را از کتاب های خود محو می کردند؛ چنان که در شأن نزول آیه نیز آمده است که می گفتند: صفات محمد (ص) را كه در تورات آمده براى مسلمانان بازگو نكنيد تا در پيشگاه خدا دليلى بر ضد شما نداشته باشند. [۱] ... پی نوشت؛ [۱] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، چ سی و دوم، ج ۱، ص ۳۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا در قرآن به جایگاه حجاب و اهمیت آن اشاره ای شده است؟ (بخش دوم) 🔸یکی از سؤالاتی که در مورد مطرح می شود این است که آیا در نیز به مسأله حجاب و اهمیت آن اشاره ای شده است؟ قبل از پاسخ به این سؤال لازم به ذکر است که یک مفهوم عام دارد که هر نوع پوشش در برابر نامحرم را شامل می شود، و یک مفهوم خاص دارد، به این معنی که بدن خود را در برابر نامحرم بپوشاند. در قرآن به حجاب به هر دو معنی اشاره شده است و مورد تاکید قرار گرفته است. 💠سفارش آیات قرآن بر حجاب کامل 🔹بر اساس آنچه امروزه در میان مسلمانان فارسی زبان به کار می رود، مراد از ، پوشش اسلامی است [۱]، و مراد از پوشش اسلامی زن، به عنوان يكی از احكام وجوبی اسلام، اين است كه زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمايی نپردازد. در آیات مختلفی از قرآن به این معنا تاکید شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم: ۱) در آیه ۳۱ سوره نور می خوانیم: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ...؛ و به زنان با ايمان بگو چشم هاى خود را [از نگاه هوس ‏آلود] فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند، و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند، و [اطراف] روسرى‏ هاى خود را بر سينه خود افكنند [تا گردن و سينه با آن پوشانده شود]...». طبق این آیه باید سر و گردن خود را از نامحرم بپوشند و حق ندارند را كه معمولا پنهانى است آشكار سازند، هر چند اندامشان نمايان نشود. به اين ترتيب آشكار كردن لباسهاى زينتى مخصوصى را كه در زير لباس عادى يا چادر مى ‏پوشند مجاز نيست، چرا كه از ظاهر ساختن چنين زينت‌هايى نهى كرده است. 🔹با توجه به شأن نزول این آیه و سیاق آن، قبل از نزول این آيه، دامنه روسرى خود را به شانه‏ ها يا پشت سر مى‏ افكندند، به طورى كه گردن و كمى از سينه آنها نمايان مى ‏شد، قرآن دستور مى‏ دهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفكنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سينه كه بيرون است مستور گردد. [۲] ضمنا دستورى كه این آيه در مورد انداختن گوشه مقنعه به روى گريبان مى‏ دهد، مفهومش پوشانيدن تمام سر و گردن و سينه است و سخنى از پوشانيدن صورت در آن نيست. به همین دلیل صورت و کفین از حکم وجوب پوشیدن استثناء شده است. توضيح اينكه: عربها در آن زمان روسرى و مقنعه‏‌اى مى‏ پوشيدند كه دنباله آن را روى شانه‏ ها و پشت سر مى‏ انداختند، بطورى كه مقنعه پشت گوش آنها قرار مى‏ گرفت و تنها سر و پشت گردن را مى‏ پوشاند، ولى قسمت زير گلو و كمى از سينه كه بالاى گريبان قرار داشت نمايان بود. آمد و اين وضع را اصلاح كرد و دستور داد دنباله مقنعه را از پشت گوش يا پشت سر جلو بياورند و به روى گريبان و سينه بيندازند و نتيجه آن اين بود كه تنها گردى صورت باقى مى‏ ماند و بقيه پوشانده مى‏ شد. [۳] 🔹در آیه ۳۳ سوره احزاب نیز می خوانیم: «وَ قَرْنَ فِی بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏؛ و در خانه‏ هاى خود بمانيد و همچون جاهليت نخستين [در ميان مردم] ظاهر نشويد». بطورى كه در تواريخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند، و دنباله روسرى‏ هاى خود را به پشت سر مى‏ انداختند به طورى كه گلو و قسمتى از سينه و گردنبند و گوشواره ‏هاى آنها نمايان بود، و به اين ترتيب قرآن همسران پيامبر (ص) را از اين گونه اعمال باز مى‏ دارد. بدون شك اين يك است، و تكيه آيات بر زنان پيامبر (ص) به عنوان تاكيد بيشتر است، درست مثل اينكه به شخص دانشمندى بگوئيم تو كه دانشمندى دروغ مگو، مفهومش اين نيست كه دروغ گفتن براى ديگران مجاز است، بلكه‏ منظور اين است كه يك مرد عالم بايد به صورت مؤكدتر و جدى‏ ترى از اين كار پرهيز كند. به هر حال اين تعبير نشان مى‏ دهد كه جاهليت ديگرى همچون جاهليت عرب در پيش است كه ما امروز در عصر خود آثار اين پيشگويى در را مى‏ بينيم‏. طبق این آیه باید از این گونه اعمال که جاهلیت نخستین انجام می داد و جاهلیت امروز نیز به آن روی آورده پرهیز کنند. [۴] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسير نمونه‏، دار الكتب الاسلاميه، چ سى و دوم‏، ج‏ ۱۷، ص ۴۰۲ [۲] همان، ج ۱۴، ص ۴۳۹-۴۴۰ [۳] همان، ج ۱۴، ص ۴۵۰ [۴] همان، ج‏ ۱۷، ص ۲۹۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا قرآن انجیل و تورات را تحریف شده می داند؟ (بخش دوم) 🔸 از تحريف تورات و انجيل صريحا سخن نگفته است، اما آیاتی در قرآن وجود دارد که می توان از آنها نتیجه گرفت برخی از اهل کتاب قسمت هایی از تورات و انجیل را که باب میلشان نبوده تغییر می دادند که در نهایت منجر به تحریف لفظی و معنوی آن دو کتاب گردیده است. از جمله آیاتی که به تحریف کتاب های مقدس توسط اهل کتاب اشاره دارند عبارت اند از: 2⃣آیه ۷۸ سوره آل عمران 🔹در این آیه نیز آمده است: «و إنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ‏ أَلْسِنَتَهُمْ‏ بِالْكِتابِ‏ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ؛ در ميان آنها [يهود] كسانى هستند كه به هنگام تلاوت كتاب [خدا]، زبان خود را چنان مى‏ گردانند كه گمان كنيد [آنچه را مى‏ خوانند،] از كتاب [خدا] است، در حالى كه از كتاب [خدا] نيست! [و با صراحت] مى‏ گويند: آن از طرف خداست! با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مى‏ بندند در حالى كه مى‏ دانند!». مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» از بعضى نقل مى‏ كند كه اين آيه نيز درباره گروهى از نازل شده كه با دست خود چيزهايى بر خلاف آنچه در آمده بود درباره صفات پيامبر اسلام (ص) مى‏ نوشتند و آن را به خدا نسبت مى ‏دادند (و با زبان خود حقایق تورات را تحريف مى‏ كردند). به عنوان مثال در تورات نبی اکرم (ص) به گندمگون بودن چهره و میانه بالا بودن توصیف شده بود؛ در حالی که اینان او را دراز قد معرفی کردند. [۱]  🔹در روایت دیگری آمده است که ، ‌صفت پیامبر (ص) را تغییر می دادند تا مستضعفین یهود دچار شک شوند. [۲] ابوالفتوح رازى نام كعب بن اشرف و حى بن اخطب و بعضى ديگر از علماى آنها را در اينجا به خصوص ذكر مى‏ كند که اقدام به تحریف تورات و ذکر اموری می کردند که در تورات واقعی وجود نداشت. [۳] به هر حال در اين آيه سخن از بخش ديگرى از خلاف‏كاری هاى بعضى از علماى اهل كتاب است. «يلون» از ماده «لى» (بر وزن حى) به معنى تابیدن و كج كردن است [۴] و اين تعبير در اينجا كنايه جالبى از تحريف سخنان الهى است، گويا آنها هنگام تلاوت تورات وقتى به (ص) كه بشارت ظهورش در آمده بود مى‏ رسيدند، در همان حال آن را تغيير مى‏ دادند و چنان ماهرانه اين عمل انجام مى‏ گرفت كه شنونده گمان مى‏ كرد آنچه را مى‏ شنود متن آيات الهى است. 🔹آنها به اين كار نيز قناعت نمى‏ كردند، بلكه صريحا مى‏ گفتند: «اين از سوى خدا نازل شده در حالى كه از سوى خدا نبود». سپس قرآن بر اين امر تاكيد مى‏ كند كه اين كار به خاطر اين نبود كه گرفتار اشتباهى شده باشند، بلكه «به خدا دروغ مى‏ بندند در حالى كه عالم و آگاهند». [۵] این آیه شریفه و آیه ای که در بخش قبلی این نوشتار بدان اشاره شد، گرچه صراحت در تحریف متن تورات و انجیل از طرف اهل کتاب آن زمان ندارد، اما به این نکته تصریح شده است که آنها که در اختیارشان بود را می دادند و را کتمان می کردند و کتمان حقایق و تغییر در آنچه کتب آسمانی بیان کرده، نتیجه اش تحریف در زمان های آینده می باشد؛ چنانکه امروز هیچ اثری از تورات و انجیلی که صفات و ویژگی های پيامبر گرامی اسلام (ص) در آنها باشد، یا احکام و داستان های پیامبران قبلی را به درستی بیان کرده باشد، وجود ندارد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ‌طبرسی، ج ۱، ص ۱۹۱ و ۲۳۳ [۲] ‌التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج ۱، ص ۳۲۲ [۳] روض الجنان و روح الجنان فی تفسير القرآن، ابوالفتوح رازى، ج ‏۵، ص ۱۸۹ [۴] قاموس قرآن، قرشى، سيد على اكبر، ج ‏۶، ص ۲۲۱ [۵] تفسير نمونه، ج ‏۲، ص ۶۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا قرآن انجیل و تورات را تحریف شده می داند؟ (بخش سوم) 🔸 از تحريف تورات و انجيل صريحا سخن نگفته است، اما آیاتی در قرآن وجود دارد که می توان از آنها نتیجه گرفت برخی از اهل کتاب قسمت هایی از تورات و انجیل را که باب میلشان نبوده تغییر می دادند که در نهایت منجر به تحریف لفظی و معنوی آن دو کتاب گردیده است. از جمله آیاتی که به تحریف کتاب های مقدس توسط اهل کتاب اشاره دارند عبارت اند از: 3⃣آیه ۴۶ سوره نساء 🔹یکی دیگر از آیاتی که تحریف تورات را می توان از آن برداشت کرد، این آیه است که: «مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ‏ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا...؛ جمعى از يهوديان سخنان را از محل خود تحريف مى‏ نمايند و می گویند: ما شنيديم و مخالفت كرديم». اين ممكن است جنبه لفظى داشته باشد و يا جنبه معنوى و عملى؛ اما جمله «وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا» مى‏ رساند كه منظور از تحريف در اينجا همان و تغيير عبارت است؛ زیرا می گفتند: «ما شنيديم و مخالفت كرديم!» بجاى اينكه بگويند «سمعنا و اطعنا»؛ (شنيديم و فرمان برداريم)، و اين درست به سخن كسانى مى‏ ماند كه گاهى از روى مسخره و استهزاء مى‏ گويند: «از شما گفتن و از ما گوش نكردن!»؛ جمله‏ هاى ديگر آيه نيز شاهد اين گفتار است. [۱]  🔹بسیاری از مفسرین از جمله فخر رازی و میبدی و... در مورد عبارت «یُحَرّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» تحریف لفظی را احتمال داده اند. [۲] در این آیه به تغییر الفاظ آیات الهی توسط یهودیان تصریح شده و وقتی الفاظ با بیان دیگری بیان شود به مرور در کتابت هم تغییر داده خواهد شد؛ زیرا در آن زمان صنعت چاپ وجود نداشت، و آیات الهی آن گونه که شنیده می شد گاهی مکتوب شده و به نسل های بعدی منتقل می گردید. حال وقتی برخی از یهودیان الفاظ کتب آسمانی که مورد پسندشان نبود را تغییر می دادند شکی در این نیست که آنها را تحریف می کردند. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالكتب الاسلاميه، چ سی و دوم، ج ‏۳، ص ۴۰۴ [۲] ر.ک: مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى، دار احياء التراث العربى، بيروت، ۱۴۲۰ه.ق، چ سوم، ج ‏۱۰، ص ۹۳؛ كشف الأسرار و عدة الأبرار، رشيدالدين ميبدى، انتشارات امير كبير، تهران، ۱۳۷۱ه.ش، چ پنجم، ج ‏۳، ص ۶۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ فریضه ای بزرگ و بی بدیل 🔹یکی از مسائلی که بارها در به آن اشاره شده است، مساله است. جالب اینکه هر جا سخن از نماز است، نمیفرماید نماز بخوانید، بلکه تعبیر قرآن این است که «وَ أَقِيمُواْ الصَّلاَةَ؛ نماز را اقامه کنید». [بقره، ۴۳] همانطور که در روایت معروف آمده است «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين».‏ [۱] در اینجا هم از نماز به عنوان ستون یاد شده است. بنابراین باید ستون را برپا داشت، همانگونه که ستون خیمه را برپا می دارند. امام باقر (ع) می‌فرمایند: «اسلام بر پنج پایه استوار است: ، زکات، حج، روزه، ولایت». [۲] تاکید فراوان به نماز در قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیهم السلام نشانگر اهمیت فوق العاده این واجب دینی است. اما چرا این فریضه اینقدر دارای اهمیت است؟ دلایل مختلفی برای این سوال وجود دارد، از جمله اینکه: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَ الْمُنكَرِ؛ (انسان را) از زشتی ها و منكرات باز ميدارد». [عنکبوت، ۴۵] به تعبیر مرحوم علامه جعفری: «نماز عبارت است از ارتباط ما بین یک موجود بی نهایت کوچک، با یک موجود بی نهایت بزرگ در حال معرفت و انجذاب». [۳] 🔹وقتی انسان با مبداء نور اتصال و ارتباط داشته باشد، مسلماً این ارتباط مانع از انجام فحشاء و منکر میشود. البته ارتباطی که واقعا و از راه دل برقرار شده باشد، نه صرف تکرار لفظ و بدون توجه قلبی. مقام معظم رهبری هم در یکی از پیامهای خود بر این نکته تاکید داشتند که: «یکی از مؤثرترین راه ها برای کاستن آسیب‌ های اجتماعی، ترویج است. به این که حتی یک نفر از جوانان و نوجوانان کشور، در نماز سهل انگاری نکند، همت گمارید. این یکی از بهترین راه ها برای سلامت معنوی و روحی مردم ما و جامعه ما است. به این که همگان فرا بگیرند و عادت کنند که نماز را با خشوع و حضور قلب به جا آورند، همت گمارید». و در آیه دیگری خدای متعال راجع به نماز می فرماید که «وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی؛ به ياد من برپا دار». [طه، ۱۴] توضیح مطلب آنکه انسان چه مومن چه کافر، در زندگی به دنبال آرامش است و شکی هم در این نیست و برای رسیدن به آرامش هم هزینه می‌پردازد، و بعضا خیلی ها غافل‌اند که راه رسیدن به آرامش آن است که خداوند فرموده، نه آنکه با پول به دنبال آن هستند. 🔹خداوند می‌فرماید: «نماز را به یاد من به پا دار». و در جای دیگر ثمره‌ی یاد خود را به آرامش رسیدن می داند و می فرماید: «با یاد من دلها آرام میشوند»، درست مانند عقربه های قبله نما که دائما لرزان اند، مگر زمانی که همسو با قبله باشند. دل آدمی نیز همین طور است، لرزان و مضطرب است، مگر این که با خدا همسو شده و همواره در یاد خدا باشد. ناگفته نماند  که یکی از مصادیق یاد خداست، زمانی معراج مومن است، و باعث صعود او میشود، که مانند نردبانی استوار بوده و در جای خود، مستحکم و ثابت شده باشد، وگرنه نردبانی که ناپایدار بوده و یا در جای سست قرار داده شود، کار کسی را پیش نمی برد. نماز هم اینگونه است، یعنی فراتر از لفظ، باید معنا دار باشد، و هم اینکه انسان نسبت به بقیه دستورات خداوند نیز نباید سهل انگار باشد، و در اینصورت است که اقامه نماز باعث رشد انسان میشود. پی نوشت: [۱] المحاسن برقى، ج ۱، ص ۴۴، قم، چ دوم، ۱۳۷۱ ق [۲] الکافی (ط - الإسلامية) ج‏ ۲، ص ۱۸ / باب دعائم الإسلام [۳] نماز زيباترين جلوه نيايش، علامه محمد تقی جعفری، ص ۳۹ نویسنده: تسنیم منبع: وبسایت رهروان ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و تورا جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم ☝️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 واکنش عبدالله شریف روزنامه نگار مصری پس از اقدام موهن سیاستمداران سوئدی و هلندی نسبت به 🍁 🔹وقتی پرچم رژیم صهیونسیتی را آتش می‌زنید به یهودستیزی متهم می‌شوید! 🔹وقتی علیه همجنسگرایان موضع می‌گیرید به نژادپرستی متهم می‌شوید! 🔹اما زمانی که به اهانت می‌شود سکوت می‌کنند و آن را آزادی بیان می‌نامند! 🔹وی با انتشار این ویدئو نوشت قرآن فقط یک تکه کاغذ نیست، قرآن در قلب‌های ما مسلمانان است... 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️اصول تربیت اخلاقی 🔹ارتباط شیوه و هدف، ارتباطی دوسویه و طرفینی است؛ همان طور که ، تعیین کننده است، از طرف دیگر، شیوه نیز تعیین کننده هدف است. محوری ترین هدف بعثت انبياء را معرفی کرده است. وظیفه اصلی پیامبران، تزکیه بشر برای ترقی و تکامل معنوی و روحی، و رسیدن به هدف نهایی خلقت انسان، یعنی نزدیکی و قرب به خدای متعال، است. از این رو، اگر چه وظیفه انبیاء هدایت بشر بوده است، اما از آنجا که نمی توان بین هدایت و تربیت خط قرمزی کشید و برای هر کدام متولی خاصی معین کرد، می توان را نیز یکی از عوامل مؤثر در معرفی کرد. از سویی دیگر، آیاتی از قرآن کریم نقش اصلی در تربیت را به خود نسبت می دهد؛ مثلا خداوند متعال می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا؛ [شمس، ۹] هرکس را پاک و کرد، رستگار شد». 🔹خداوند در این آیه، تزکیه را به خود انسان نسبت داده است. بر اساس این آیه، سعادت و شقاوت انسان در سایه عمل و تلاش خود او حاصل می شود. از جمع بندی این دسته از آیات، چند نکته به دست می آید؛ نخست آنکه به نقش عوامل گوناگون مؤثر در و یکسان نبودن تأثیر این عوامل، توجه داشته است. دوم اینکه کسی که به امر تزکیه انسانها مبادرت می ورزد، باید زمینه ای فراهم آورد که با اراده و اختیار خود، در جهت نیل به کمالات انسانی تلاش کنند. اگرچه اراده، فعل خود انسان است و کسی نمی تواند آن را در انسان ایجاد کند، می تواند مقدماتی را فراهم کند که به وسیله آن مقدمات، توجه متربی را به خوبی ها و کمالات معطوف گرداند و انگیزه او را تقویت کند. 🔹مجموعه‌ای از عوامل مختلف در امر تربیت اخلاقی تأثیرگذارند. قرآن کریم، عوامل دخیل در تربیت اخلاقی را در یک چینش طولی قرار می دهد و نقش واقعی و نهایی را برای خداوند متعال قائل است. سوماً، در آیاتی که عمل را به پیامبر یا خود انسان نسبت می دهد، در واقع، فاعل مستقل خود خداوند است و فاعلیت پیامبر و انسان، به اذن خداوند متعال و در طول فاعلیت اوست. چهارماً، این سلسله مراتب تربیتی که از خداوند تا انبیاء و اولیاء، و از اولیاء تا بندگان الهی وجود دارد، فقط در فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی معنا پیدا می کند. امیرالمؤمنین امام علی (ع) در توصیه خود به کمیل بن زیاد می فرماید: «ای کمیل، به درستی که پیامبر خدا را، خداوند، خود، تربیت فرمود و آن بزرگوار مرا ادب آموخت و من نیز مؤمنان را تربیت می کنم و برای آنان آداب ارزشمند را به میراث می گذارم». 📕برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) منبع: وبسایت راسخون 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️منظور از نعمت داده شدگان، مغضوبین و ضالین در سوره حمد چه کسانی هستند و چه ویژگی هایی دارند؟ 🔸قرآن کریم در این سوره، مردم را به سه دسته تقسیم مى‏ کند: ۱) کسانى که مورد نعمت هدایت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند؛ ۲) غضب شدگان؛ ۳) گمراهان. 🔹الف. قرآن در تشریح و شناساندن این گروه ها، مصادیقی را ذکر کرده است، ما نیز با توسل به آیات این گروه ها را تشریح می کنیم. در آیه ۶۵ سوره نساء مصادیقی برای گروه «نعمت داده شدگان» بیان شده است چنین است: «کسانى که دستورات خدا و پیامبر را اطاعت کنند، خدا آنها را با کسانى قرار مى‏دهد که خود ساخته، از پیامبران و رهبران صادق و راستین و جانبازان و شهیدان راه خدا و افراد صالح، و اینان رفیقان خوبى هستند». این آیه افراد مورد نعمت خدا را چهار گروه معرفى مى‏کند: پیامبران، صدیقان، شهیدان، و صالحان. اینان ویژگی های مشخص و آشکاری دارند که از جمله مهم‌ترین آنها که مشترک بین آنها است، و است. 🔹ب. اما در تشریح مفاهیم و مصادیق گروه دوم و سوم که نزدیکی بسیاری به یکدیگر دارند - راه حق را به کناری زده اند و رانده شده از درگاه الهی هستند - اختلاف اندکی وجود دارد و محققان سه احتمال را بر حسب روایات مطرح کرده اند: ۱) از موارد استعمال این دو کلمه در قرآن مجید چنین استفاده مى‏شود که مرحله‏اى سخت‏تر و بدتر از است، و به تعبیر دیگر «ضالین» گمراهان عادى هستند، ولی «مغضوب علیهم»، گمراهان لجوج و یا منافق اند؛ و به همین دلیل در بسیارى از موارد، غضب و لعن خداوند در مورد آنها ذکر شده است. [۱] ۲) جمعى از مفسران عقیده دارند که مراد از ضالین، منحرفان مسیحی و منظور از مغضوب علیهم، منحرفان یهودی هستند. 🔹این برداشت به دلیل موضع‏گیری­ هاى خاص این دو گروه در برابر دعوت اسلام است؛ زیرا همان گونه که قرآن هم صریحاً در آیات مختلف بازگو مى‏کند، منحرفان یهود، کینه و عداوت خاصى نسبت به دعوت اسلام نشان مى‏دادند، هر چند در آغاز، دانشمندان آنها از مبشران اسلام بودند، اما چیزى نگذشت که به جهاتى که در جای خود بیان شده - از جمله به خطر افتادن منافع مادیشان -  سرسخت ترین دشمن اسلام شدند، و از هر گونه کارشکنى در پیشرفت اسلام و مسلمانان فروگذار نکردند. اما منحرفان مسیحی که موضعشان در برابر اسلام تا این حد سرسختانه نبود، تنها در شناخت آیین حق گرفتار گمراهى شده بودند، از آنها تعبیر به «ضالین» شده است. [۲] 🔹با این حال تعبیر از آنها به «مغضوب علیهم» بسیار صحیح به نظر مى‏رسد، ولى باید توجه داشت که این تعبیر در حقیقت از قبیل تطبیق کلى بر فرد است؛ یعنی اینها از جمله مصادیق بارز این مفهوم هستند و افراد مغضوب و ضالین افراد و گروه های بیشتری را شامل می شود. ۳) این احتمال نیز وجود دارد که به گمراهانى اشاره مى‏کند که اصرارى بر گمراه ساختن دیگران ندارند، در حالى که کسانى هستند که هم گمراه اند و هم گمراه‌گر، و با تمام قوا مى‏کوشند دیگران را همرنگ خود سازند! [۳] 🔹 ، خود در آیاتی مصادیق مختلفی را برای گمراهان و غضب شدگان ذکر می کند که براى نمونه به موارد زیر اشاره مى‏شود: «مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که بر خدا بدگمانند عذاب کند. بر گردشان بدى حلقه زند و خدا بر آنها خشم گرفت». [فتح، ۶] «آن کس که کفر را به جاى ایمان برگزیند، چون کسى است که راه راست را گم کرده باشد». [بقره، ۱۰۸] «آنان که درِ دل را به روى کفر مى‏گشایند، مورد خشم خدایند و عذابى بزرگ برایشان مهیاست».[نحل، ۱۰۶] قرآن این گروه را جزو و نام می‌برد که وجه مشترک در تمام آنها کردن از خداوند است، و هر یک به نوعی مخالفت خود را با خداوند به انجام رسانیده اند و در نهایت، جزو و یا قرار می گیرند. پی نوشت‌ها؛ [۱] مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۵۴، دار الکتب الإسلامیة، چ اول [۲] همان، ج ۱، ص ۵۵ [۳] همان، ج ۱، ص ۵۶ منبع: اسلام کوئست 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️مهربانی‌ و عطوفت 🔹از دیدگاه اسلام، و محبت، مایه قوام و برپایی جامعه انسانی است. ، همواره پیروان خود را به مهربانی و مهرورزی به یکدیگر سفارش می کند. [۱] در ، ، جزو اصحاب میمنه یعنی سعادتمندان و کسانی معرفی شده اند که وجودشان سرشار از یمن و برکت است. «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ أمَنوُا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أوُلئِك أَصْحابُ الْمَيمَنَةِ؛ [بلد، ۱۷ و ۱۸] سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به صبر و استقامت و مهربانى و عطوفت توصيه مى‏ كنند. اينان اصحاب يمين هستند». امام صادق (ع) توصیه می کنند: «به یکدیگر متصل شوید و را محکم‌ کنید و به هم نیکی نمایید و نسبت به هم مهربان باشید!». [۲] 🔹 یکی از ویژگی های شاخص (ع) بود؛ بطوری که در سیره های مختلف حضرت، میتوان نشانی از محبت و لطافت را مشاهده کرد. دریای محبت ایشان به قدری گسترده و جوشان بود که غریبه و آشنا را در برمی گرفت و حتی کسانی که یک بار با ایشان برخورد داشتند، از لطف و محبت امام بهره مند می شدند. برای مثال، نقل شده است که ایشان در مکانی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آنجا برخیزند، مرد فقیری سر رسید. امام حسن مجتبی (ع) در کمال بزرگواری به آن تازه وارد خوش آمد گفتند و به او لطف کرده، فرمودند: «شما هنگامی در مجلس نشستید، که ما می خواستیم برخیزیم؛ آیا اجازه می دهید مجلس را ترک کنم؟ آن مرد هم اجازه داد». [۳] آنچه امام مجتبی (ع) در این سیره به جا آوردند، مراعات‌ حق‌ همنشین است که از آداب اجتماعی به شمار می رود و یکی از آثار مهم و قطعی آن، ایجاد محبت و الفت میان افراد است که اسلام به آن تشویق می کند. 🔹همچنین امام رضا (ع) میفرمایند: «موقعی که شهادت امام حسن (ع) نزدیک شد، ایشان گریستند. به آن بزرگوار گفته شد: «آیا گریه می‌کنید، در صورتی که چنین مقام و منزلتی نزد پیغمبر خدا (ص) دارید و آن بزرگوار درباره شما فرموده، آنچه را که باید بفرماید. شما بیست حج با پای پیاده به جای آورده اید و سه مرتبه مال خود، حتی نعلینتان را با خدا تقسیم نموده اید!؟»؛ حضرت فرمود: «من برای دو موضوع گریه می کنم: یکی وحشت هنگام حساب و دیگری فراق دوستان». [۴] 🔹آری! محبت دوستان به قدری در دل حضرت جای داشت که در هنگام مرگ، غم فراق ایشان اشک بر چهره مبارک ایشان جاری ساخت. لطف سرشار آن امام رئوف، همچون باران، همه حتی حیوانات را در بر میگرفت. روزی امام حسن (ع) نشسته بودند و طعامی تناول می نمودند؛ سگی در نزدیکی ایشان ایستاده بود و حضرت هر لقمه ای که تناول می فرمودند، لقمه ای پیش سگ می افکندند. مردی گفت: «ای پسر پیامبر (ص) آیا می خواهید این سگ را از شما دور کنم؟» حضرت فرمود: «آن را رها کن! زیرا از خدا شرم دارم در حالی غذا بخورم که جانداری به من نگاه کند و من آن را طعام ندهم و برانم». [۵] پی‌نوشت‌ها ؛ [۱] مقدس نيا، آداب معاشرت، ص ۱۶۵ [۲] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۲۱۶ [۳] الطبقات ‏الكبرى، خامسة ۱، ص ۲۸۱ [۴] مكارم الأخلاق (طبرسی)، ص ۳۱۶ [۵] مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۱۹۲ برگرفته از مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام‌ حسن‌ مجتبی (ع)، ج۲، ص۷۱ منبع؛ حوزه نت
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️اسلام در فعالیت های «اقتصادی» افراد چه محدودیت هایی را قائل شده است؟ (بخش دوم) 🔸 با پی ریزی اصولی، امکان تمرکز ثروت در دست فرد یا گروه خاصی را به حدّاقل رسانیده است و اگر به عللی مشروع، ثروت در نقطه ای گرد آمد، برای تعدیل آن گام های مؤثری برداشته است که می تواند از تمرکزهای مضر جلوگیری کند. در ادامه به جهاتی که مانع از تمرکز ثروت می گردد اشاره می کنیم. 💠«انفاق» 🔹ماده «انفاق» ۷۲ بار در قرآن در سوره های گوناگون به صورت های مختلفی وارد شده است و این حاکی از آن است که عنایت خاصی نسبت به این موضوع دارد و از افراد پردرآمد خواسته است تا برای رفاه مردم، یک قسمت از اموال خود را کنند. خداوند متعال می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیباتِ ما كَسَبْتُمْ؛ [بقره، ۲۶۷] اى کسانى که ایمان آورده اید!از اموال پاکیزه اى که به دست آورده اید، کنید». و نیز می فرماید: «وَ أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی أَحَدَکُمُ الْمُوْتُ؛ [منافقون، ۱۰] و از آنچه به شما روزى داده ایم کنید، پیش از آن که مرگ یکى از شما فرا رسد». گاهی در مسأله انفاق آنچنان تأکید می کند که رسیدن به نیکی ها و خوبی ها را منوط به انفاق می کند و می فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ؛ [آل عمران، ۹۲] هرگز به [حقیقتِ] نیکوکارى نمى رسید مگر اینکه از آنچه دوست مى دارید، [در راه خدا] کنید». 🔹در آیه دیگر نیز می فرماید: «لَیسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلائِکَهِ وَالْکِتابِ وَالنَّبِیینَ وَآتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَالْیتامی وَالْمَساکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ؛ [بقره، ۱۷۷] نیکى، این نیست که [به هنگام نماز] روى خود را به سوى مشرق یا مغرب کنید؛ [و تمام گفتگوى شما، درباره قبله و تغییر آن باشد] بلکه نیکوکار کسى است که به خدا وروز واپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال خود را، با همه علاقه اى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و واماندگان در سفر و سائلان و بردگان، مى کند». در آیه دیگر نیز می فرماید: «وَالَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَ لَمْ یقْتُرُوا وَ کانَ بَینَ ذلِکَ قَواماً؛ [فرقان، ۶۷] و کسانى که هر گاه کنند، نه اسراف مى نمایند و نه سختگیرى؛ بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالى دارند». 🔹از مجموع آیات و روایاتی که درباره وارد شده، دیدگاه اسلام درباره اموال و امکانات اضافی یک مسلمان که از راه حلال به دست آورده است، روشن می گردد که باید پس از تأمین زندگی معتدل و مناسب شأن خود، از اموال در راه رفاه خلق خدا انفاق کند؛ هر چند اینگونه از انفاق پس از ادای مالیات های واجب، مستحب مؤکد است، مادامی که ضرورت اجتماعی و دفاعی در کار نباشد. البته قرآن کریم میانه روی در انفاق را سفارش کرده است. اسلام با دستورالعمل به انفاق، جامعه را از و تبذیر که زیاده روی و ولخرجی در زندگی است بازداشته، همچنان که از «کنز» و زر اندوزی که آن نیز مایه انحراف از اقتصاد سالم است، نهی کرده است. 🔹خداوند متعال می فرماید: «وَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً * إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ وَ کانَ الشَّیطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً؛ [اسراء، ۲۶و۲۷] و حقِّ خویشاوندان را بپرداز، و [همچنین حقِّ] مستمند و وامانده در راه را؛ و هرگز اسراف و تبذیر مکن * چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند؛ و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود». و درباره کنز و زراندوزی می فرماید: «وَالَّذِینَ یکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّهَ وَلا ینْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ * یوْمَ یحْمی عَلَیها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ؛ [توبه، ۳۴و۳۵] و کسانى که طلا و نقره را گنجینه [و ذخیره و پنهان] میسازند، و در راه خدا نمى کنند، به بشارت ده! * در آن روز که آن [اندوخته ها] را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن پیشانى و پهلو و پشت آنان را داغ مى نهند؛ [و به آنها مى گویند] این همان چیزى است که براى خود اندوختید و ساختید! پس بچشید چیزى را که براى خود مى اندوختید!». ... 📕اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، چ سوم، ص ۴۱۱ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️اسلام در فعالیت های «اقتصادی» افراد چه محدودیت هایی را قائل شده است؟ (بخش دوم) 🔸 با پی ریزی اصولی، امکان تمرکز ثروت در دست فرد یا گروه خاصی را به حدّاقل رسانیده است و اگر به عللی مشروع، ثروت در نقطه ای گرد آمد، برای تعدیل آن گام های مؤثری برداشته است که می تواند از تمرکزهای مضر جلوگیری کند. در ادامه به جهاتی که مانع از تمرکز ثروت می گردد اشاره می کنیم. 💠«انفاق» 🔹ماده «انفاق» ۷۲ بار در قرآن در سوره های گوناگون به صورت های مختلفی وارد شده است و این حاکی از آن است که عنایت خاصی نسبت به این موضوع دارد و از افراد پردرآمد خواسته است تا برای رفاه مردم، یک قسمت از اموال خود را کنند. خداوند متعال می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیباتِ ما كَسَبْتُمْ؛ [بقره، ۲۶۷] اى کسانى که ایمان آورده اید!از اموال پاکیزه اى که به دست آورده اید، کنید». و نیز می فرماید: «وَ أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی أَحَدَکُمُ الْمُوْتُ؛ [منافقون، ۱۰] و از آنچه به شما روزى داده ایم کنید، پیش از آن که مرگ یکى از شما فرا رسد». گاهی در مسأله انفاق آنچنان تأکید می کند که رسیدن به نیکی ها و خوبی ها را منوط به انفاق می کند و می فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ؛ [آل عمران، ۹۲] هرگز به [حقیقتِ] نیکوکارى نمى رسید مگر اینکه از آنچه دوست مى دارید، [در راه خدا] کنید». 🔹در آیه دیگر نیز می فرماید: «لَیسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلائِکَهِ وَالْکِتابِ وَالنَّبِیینَ وَآتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَالْیتامی وَالْمَساکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ؛ [بقره، ۱۷۷] نیکى، این نیست که [به هنگام نماز] روى خود را به سوى مشرق یا مغرب کنید؛ [و تمام گفتگوى شما، درباره قبله و تغییر آن باشد] بلکه نیکوکار کسى است که به خدا وروز واپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال خود را، با همه علاقه اى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و واماندگان در سفر و سائلان و بردگان، مى کند». در آیه دیگر نیز می فرماید: «وَالَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَ لَمْ یقْتُرُوا وَ کانَ بَینَ ذلِکَ قَواماً؛ [فرقان، ۶۷] و کسانى که هر گاه کنند، نه اسراف مى نمایند و نه سختگیرى؛ بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالى دارند». 🔹از مجموع آیات و روایاتی که درباره وارد شده، دیدگاه اسلام درباره اموال و امکانات اضافی یک مسلمان که از راه حلال به دست آورده است، روشن می گردد که باید پس از تأمین زندگی معتدل و مناسب شأن خود، از اموال در راه رفاه خلق خدا انفاق کند؛ هر چند اینگونه از انفاق پس از ادای مالیات های واجب، مستحب مؤکد است، مادامی که ضرورت اجتماعی و دفاعی در کار نباشد. البته قرآن کریم میانه روی در انفاق را سفارش کرده است. اسلام با دستورالعمل به انفاق، جامعه را از و تبذیر که زیاده روی و ولخرجی در زندگی است بازداشته، همچنان که از «کنز» و زر اندوزی که آن نیز مایه انحراف از اقتصاد سالم است، نهی کرده است. 🔹خداوند متعال می فرماید: «وَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً * إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ وَ کانَ الشَّیطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً؛ [اسراء، ۲۶و۲۷] و حقِّ خویشاوندان را بپرداز، و [همچنین حقِّ] مستمند و وامانده در راه را؛ و هرگز اسراف و تبذیر مکن * چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند؛ و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود». و درباره کنز و زراندوزی می فرماید: «وَالَّذِینَ یکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّهَ وَلا ینْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ * یوْمَ یحْمی عَلَیها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ؛ [توبه، ۳۴و۳۵] و کسانى که طلا و نقره را گنجینه [و ذخیره و پنهان] میسازند، و در راه خدا نمى کنند، به بشارت ده! * در آن روز که آن [اندوخته ها] را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن پیشانى و پهلو و پشت آنان را داغ مى نهند؛ [و به آنها مى گویند] این همان چیزى است که براى خود اندوختید و ساختید! پس بچشید چیزى را که براى خود مى اندوختید!». ... 📕اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، چ سوم، ص ۴۱۱ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️فلسفه زندگی محدود در اين دنيا چيست؟ چرا خداوند عمر طولانی‌تری به انسان نمی‌دهد؟ 🔹همانطور كه در تعبيرات دينی آمده است، صرفا مقدمه و پلی برای حياتی ديگر و آن حيات، اصل است. اين زندگی اگر فقط به ظواهرش بسنده شود، لهو، لعب، زينت، تفاخر و تكاثر است، اما باطن آن زندگی جاودانه است؛ سعادتمندانه يا شقاوتمندانه: «اعلموا أنما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و تكاثر فی الأموال و الأولاد كمثل غيث أعجب الكفار نباته ثم يهيج فتراه مصفرا ثم يكون حطاما و فی الآخرة عذاب شديد و مغفرة من الله رضوان و ما الحيوة الدنيا إلا متاع الغرور»؛ 🔹آنچه اين دنيايی است، از بين می‌رود، و فقط آن چيزی باقی می‌ماند كه رنگ و بوی الهی پيدا كرده باشد: «ما عندكم ينفد و ما عندالله ‌باق - و كل شیء هالك إلا وجهه». اگر به اين نگرش در زندگی برسيم، و درك كنيم كه زندگی واقعی، همان است، نه زندگی دنيوی، خواهيم پذيرفت كه اين زندگی بايد محدود باشد، نه بی نهايت؛ زيرا كه صرفا مقدمه است و غايت و هدف نيست. اگر اصل محدوديت را بپذيريم، ديگر مناقشه در مقدار آن روا نيست؛ زيرا هر مقداری كه باشد، باز جای اين سؤال باقی می‌ماند كه: «چرا اين قدر؟!». 🔹 نقل می‌كند كه عده‌ای چنان شده‌ اند كه آرزو ميكنند هزار سال زندگی كنند، و اگر حتی اين قدر زندگی كنند، اما باز راضی نمی‌شوند و بيشتر می‌خواهند. در هر صورت، اين زندگی موجب نجات آن‌ها از آتش نخواهد شد؛ يعنی اگر انسان را غايت خود قرار دهد، به هيچ حدی راضی نميشود، اما اگر اصل محدوديت را پذيرفتيم، ديگر مقدار آن مهم نيست و مصلحتش را به خداوند واگذار می‌كنيم. 🔹حقيقت اين است كه ، تمام شدن زودتر زندگی دنيا و رسيدن سريعتر به زندگی‌ جاودانه‌ آخرت را طلب می‌كنند: «و لو لا أجل الله التی كتب الله عليهم لم تستقر أرواحهم فی أجسادهم طرفة عين خوفا من العقاب و شوقا إلی الثواب»؛ زيرا كه آنان كيفيت زندگی خود را بهبود بخشيده ‌اند، و ديگر دلبستگی كميت آن نيستند و چون با و ، خود را آباد ساخته‌ اند، شوقشان به و ورود به ، بيش از شوق طفل به پستان مادر است: «و الله لابن ابيطالب آنس بالموت من الطفل بثدی أمه». 📕زندگی پس از مرگ،‌ ج ۴، حسين سوزنچی، ص ۵۰ منبع: وبسایت راسخون 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️فلسفه امتحان و آزمودن انسان ها چيست؟ 🔸خداوند متعال انسانها را آفريده و آنها را به سوی كمال وجوديشان هدايت كرده است. انسان ضمن برخورداری از اين هدايت عمومی، از هدايت خاص ديگری نيز بهره می‌برد. هدايت خاص انسان، با جعل قوانين تحقق می‌يابد، تا او با اختيار و اراده خود راه كمال را پيموده و از اين رهگذر، خود را پس داده، قوای بالقوه خود را به فعليت، و كمال های مكنون خود را به منصه ظهور برساند، و به جايگاه‌ نهايی‌ لايق‌ خود، سعادت ابدی يا شقاوت دائمی، شكر يا ناسپاسی، پيروزی يا شكست برسد. در برخی آياتی كه از نمونه ها و مصاديق سخن به ميان آورده، به جزييات نيز اشاره كرده، كه در ادامه به آنها می‌پردازیم. 💠توبه و بازگشت به حق 🔹خداوند برخی بندگان را با شادى ها و غم‌ها و بدی ها و نيكی ها آزموده، تا اندرز گرفته كنند، و به حق بازگردند: «وَ بَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ [اعراف، ۱۶۸] و آنها را به نيكيها و بدی‌ها آزموديم، شايد بازگردند». 💠خالص كردن مومنان و نابودی كافران 🔹خداوند در گذر زمان و به تدريج با آزمونها را از شائبه های كفر و نفاق و... دور ساخته، و ايمان آنها را خالص ميگرداند و را كه كفر و شرك آنها را فرا گرفته به محق و نابودی ميكشاند: «وَ لِيُمَحِّصَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكَافِرِينَ؛ [آل عمران، ۱۴۱] و تا خداوند افراد باايمان را خالص گرداند (و ورزيده شوند) و كافران را تدريجا نابود سازد». 💠ظاهر ساختن باطن انسانها و جداسازی انسانهای پاك از خبيث 🔹 برای ظاهر کردن سريره های انسانها، و پيدا شدن اخلاص يا نفاق آنان است: «...وَ لِيَبْتَلِيَ اللهُ مَا فِی صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِكُمْ...؛ [آل عمران، ۱۵۴] ...و اينها برای اين است كه خداوند آنچه در سينه شما پنهان است بيازمايد، و آنچه در دلهای شما (از ايمان) می‌باشد خالص گرداند...». بنابراين خداوند براساس سنت ، پاكان را از افراد خبيث و پليد جدا می‌سازد: «...حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ...؛ [آل عمران، ۱۷۹] ...تا آنكه ناپاك را از پاك جدا سازد...». 💠شناخته شدن نيكوكارتران 🔹خدای سبحان آسمانها و زمين و مرگ و زندگی و... را آفريد تا انسانها را بيازمايد و معلوم شود چه كسی عملش نيكوتر است: «وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَيَّامٍ... لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛ [هود، ۷] او كسی است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد... (به خاطر اين آفريد) تا شما را كند تا كداميك عمل‌تان بهتر است». 💠سنجش ميزان صبر بر محروميت ها و رضايت از برخورداری ها 🔹انسانها بوسيله يكديگر امتحان می‌شوند تا اينكه شكيبايی آنها معلوم گردد: «...وَ جَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ...؛ [فرقان، ۲۰] ...و بعضی از شما را، وسيله امتحان بعض ديگر قرار داديم، آيا صبر و شكيبایی می‌كنيد؟ (و از عهده امتحانات بر می آئيد)». و رضايت هركس به آنچه از آن برخوردار شده يا از آن محروم گشته آشكار شود. 💠شناخته شدن مجاهدان و صابران 🔹از ديگر اهداف ، شناخت پيكارگران و صابران بيان شده، تا بدين وسيله ايشان پاداش خود را دريافت كنند. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ...؛ [محمد ص، ۳۱] ما همه شما را قطعا می‌كنيم، تا معلوم شود مجاهدان واقعی و صابران از ميان شما كيانند...». 💠دستيابی به تقوا 🔹خداوند مومنان را تمرين داده يا سختی و مشقت را بر آنها تحميل می‌كند، تا با اين ، قلب هايشان به متخلق گردد. «أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى؛ [حجرات، ۳] كسانی هستند كه خداوند قلوبشان را برای خالص نموده است». 💠مشخص شدن شاكر و ناسپاس 🔹بجز مواردی كه خداوند در آن مستقيما فلسفه امتحان را بيان داشته، در آيه ای نيز از قول حضرت سليمان (ع) چنين نقل كرده كه برخورداری وی از فضل الهی برای امتحان اوست، تا معلوم گردد كه وی سپاسگزاری می‌كند يا كفران می‌ورزد: «...قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ...؛ ...گفت اين از فضل‌ پروردگار من است تا مرا كند، كه آيا شكر او را بجا می آورم يا كفران ميكنم...». [نمل، ۴۰] 💠گذشته از موارد ياد شده، در روايات نيز تهذيب نفس و رسيدن به مقام رضا و رسيدن انسان ها به پاداش و كيفر اعمال نيك و بد خويش، از فلسفه‌ های امتحان ياد شده است. [۱] پی‌نوشت؛ [۱] دائره المعارف قرآن كريم، مركز فرهنگ و معارف قرآن، بوستان كتاب، ج ۴، ص ۲۶۸-۲۷۰ منبع: وبسایت انوارطاها 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️دوستی و تکریم نوجوانان توسط والدین، چه نقشی در تربیت صحیح آنها دارد؟ (بخش دوم) 🔸 در مسير «تربيت و تکريم نوجوانان» با توصيه به مؤلفه هايی چون محبت، احترام، چشم پوشی و...، نقش مؤثر اين امور را در شکل‌گيری صحيح شخصيت آنها مورد تأکيد قرار داده است. گفتارها و رفتارهای معصومين عليهم السلام، گنجينه پايان نايافتنى اين توصيه ها و معارف سازنده است که در ادامه برخی از آنها را به صورت اجمالی مرور می‌کنیم. 💠نقش «محبت» در تربيت نوجوانان 🔹 همواره به فرزندانشان محبت می‌کردند و از هر فرصتی برای ابراز اين محبت استفاده می‌نمودند؛ چنانکه نصايح لقمان حکيم به فرزندش را با خطاب زيبای ‏«يا بُنَی» [۱] ؛ (ای پسرکم) گزارش می‌کند و امام علی (ع) نيز در نامه ای ده بار اندرزهای خود به امام حسن (ع) را با همين تعبير همراه می کند. [۲] 🔹رسول اکرم (ص) نيز درباره مردی که گفته بود هرگز کودکی را نبوسيده فرمود: «‏هذا رجُلُ عِندی إنَّه من أهلِ النّارِ؛ اين مردی است که در نزد من از اهل دوزخ است» [۳] و در بيان ديگری نيز برای وظيفه شناس اين گونه دعا فرمود که: «رَحِمَ الله عَبداً أعانَ وَلدَهُ عَلَی بِرِه بِالإِحسانِ إِليهِ و التَألفِ لَه وَ تَعليمِهِ و تَاديبِهِ؛ خداوند رحمت کند بنده ای را که را بر نيکی و سعادتش يارى کند به اينکه به او احسان نمايد و با او رفتار دوستانه داشته باشد و به و او بپردازد». [۴] 🔹چنين سخنی نشان از جايگاه بسيار مهم و مهرورزی به دارد. عاملی که از پديد آمدن عقده و حقارت نزد آنها جلوگيرى می‌کند و موجب پديد آمدن احساس عزت و اعتماد به نفس در آنها می‌شود و می تواند سهمی در جلوگيرى از اقدام آنها برای داشته باشد. امام علی (ع) می‌فرماید: «من کَرُمت عَلَيهِ نَفسُهُ لَم يَهِنها بِالمَعصيةِ؛ کسی که خود را گرامی می دارد آن را با گناه خوار نمی‌کند ». [۵] ... پی نوشت: [۱] سوره لقمان، آيات ۱۳ و ۱۶ و ۱۷ [۲] نهج البلاغة، فیض الاسلام، نشر هجرت، ص ۳۹۱ [۳] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۶، ص ۵۰ [۴] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، مؤسسة آل البيت (ع)، چ ۱، ج ۱۵، ص ۱۶۹ [۵] غرر الحكم و درر الكلم‏، دارالكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۶۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️اهداف اساسی ازدواج از ديدگاه اسلام چيست؟ 🔸از نظر اسلام اهداف اساسی ازدواج عبارتند از: رسيدن به آرامش، بقای نسل، پاسخ به ندای فطرت و حفظ عفت. 💠رسيدن به آرامش 🔹در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج، رسيدن به آرامش روان و آسايش خاطر، پيمودن طريق رشد، دستيابی به كمال انسانی و نزديكی به ذات حق است. ترديدی نيست كه از تنهايى به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشكيل دادن، ارضای كشش‌ های نفسانی و غرايز طبيعی و فرزند آوری از نتايج قهری ازدواج است و نيز از مهم‌ترين عوامل مؤثر در آرامش روان، آسايش فكر و جان و احساس رضامندی درونی است. [۱] 🔹 در معرفی ميفرمايد: «وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند». [روم، ۲۱] خداوند در اين آيه و آيه ۱۸۹ سوره اعراف، ضمن آنكه حقيقت زن و مرد را يك گوهر دانسته و هيچ امتيازی از لحاظ مبدأ آفرينش بين آن‌ها قايل نشده، و روان را هدف ازدواج و را محور آرامش معرفی كرده است. 💠بقای نسل 🔹يكی از اهداف جانبی ازدواج، و بقای نسل است.  امام سجاد (ع) وجود فرزند را از سعادت های انسان ميداند. [۲] امام صادق (ع) يكی از معيارهای مهم در انتخاب همسر را توان زاييدن فرزند بسيار معرفی ميکند. [۳] 💠پاسخ به ندای فطرت 🔹ازدواج پاسخی است خداپسندانه به ندای فطرت؛ زيرا خداوند در وجود انسان غريزه جنسی را قرار داده است. 💠حفظ عفت 🔹از اهداف مهم ازدواج، زنان و مردان و جلوگيری از لغزش‌های گوناگون است، زيرا ازدواج تنها راه ارضای طبيعی تمايل جنسی است، از اين رو پيامبر اکرم (ص) فرمودند: «هر كس ازدواج كند، نيمی از دينش را حفظ كرده، پس بايد در نيم ديگر از خدا بترسد». [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] همسران برتر (غلامعلی افروز) ص ۲۴ [۲] وسائل الشيعه، ج ۱۵، ص ۹۶ [۳] همان، ج ۱۴، ص ۳۳ [۴] سفينه البحار، ج ۱، ص ۵۶۱ منبع: وبسایت انوار طاها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌎 با_انتشار_مطالب_از_ما_حمایت_کنید 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه «ولایت» و «مولى» از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (ع) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از ظاهر و باطن همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. به علاوه (ع) می‌تواند در امور تکوینیه نیز دخل و تصرف نموده و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. 🔹از نظر شیعه شناخت «ولّى الله» و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان واجب است و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش «ولایت ولّى» می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول (ص) قرار می‌دهد و نیز که را قرین می‌نماید، [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى (ص) «هر کس که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه امام رضا (ع) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا؛ [۵] لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت). در حدیثی دیگر امام باقر (ع) میفرماید: «اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ولایت، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین نمیرسد». [۶] 🔹از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش ولایت را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر ولی را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (ع) به قبول نکردن ولایت خداوند برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. پذیرش ولایت سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت گمراه نشود و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (ع) هستند که راه حق را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا در این باره میفرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت علی بن ابیطالب و جانشینان پاکش، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت لبنان، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش جالب عراقی‌ها به هتک حرمت قرآن ⚽️ قبل از آغاز بازی دو تیم فوتبال الشرطه و القاسم در لیگ فوتبال عراق، داوران با در دست گرفتن قرآن و بوسیدن آن بازی را شروع کردند. ⚽️ همچنین تمامی بازیکنان دو تیم نیز به نشانه احترام، قرآن در دستان خود داشتند./تسنیم