=☆﷽☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_سی_شش
وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّىٰ يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
خداوند بر آن نيست كه قومى را بعد از آنكه هدايتشان نمود، بىراه بگذارد تا آنچه را (كه بايد از آن) پرهيز كنند، برايشان بيان كند. قطعاً خداوند به هر چیزی داناست
✳️موضوع:مجازات قبل از بیان
حکم(قاعده قبح عقاب بلا بیان)
⚜بعضى از مفسران گفتهاند كه گروهى از مسلمانان قبل از نزول فرائض و واجبات چشم از جهان بسته بودند، جمعى خدمت پيامبر ص آمدند و درباره سرنوشت آنها اظهار نگرانى كردند، و چنين مىپنداشتند كه آنها شايد گرفتار مجازات الهى به خاطر عدم انجام اين فرائض باشند. آيه فوق نازل شد و اين موضوع را نفى كرد .
⁉️از جمله"حَتَّى یُبَیِّنَ لَهُمْ ما یَتَّقُونَ " چه قواعد عقلی و شرعی استنباط میشود؟
✅ قاعده عقلی قبح عقاب بلا بیان
✍مادام که خداوند حکمى را بیان نفرموده، و توضیحى در شرع پیرامون آن نرسیده است، هیچ کس را در برابر آن
مجازات نخواهد کرد، و به تعبیر دیگر: تکلیف و مسئولیت، همواره بعد از بیان احکام است، و این همان چیزى است که در علم اصول از آن به قاعده " قبح عقاب بلا بیان " تعبیر می شود.
قاعده قبح عقاب بلابیان، از قواعد عقلی و مبتنی بر پذیرش حسن و قبح عقلی است و مفهوم آن این است که کیفر
کردن شخصی که از جانب شارع و مولا بیانی بر تکلیف، به وی نرسیده، در نزد عقل زشت و ناپسند است.
با استفاده از این قاعده ، حکم جاهل قاصر و مقصر برداشت میشود.
✅ قاعده شرعی اصل برائت
✍مادام که دلیلى بر وجوب یا حرمت چیزى نداشته باشیم، هیچ گونه مسئولیتى در برابر آن نداریم . و به تعبیر دیگر، همه چیز براى ما مجاز است، مگر آن که دلیلى بر وجوب یا تحریم آن اقامه شود، و این همان است که نام آن را" اصل برائت "می گذارند.
⁉️ مفسران در معنی" یُضِلُ "چه احتمالاتی را در نظر گرفته اند؟
1⃣ منظور از "یُضِلَّ" که در اصل به معنى گمراه ساختن است، حکم به گمراهى مى باشد
2⃣ به معنى گمراه ساختن از طریق ثواب و پاداش هاى روز قیامت است، که در واقع به مفهوم مجازات کردن خواهد بود.
3⃣ برگرفتن نعمت توفیق، و رها ساختن انسان به حال خود، که نتیجه اش گمراه شدن و سرگردان ماندن در طریق هدایت است. و این تعبیر اشاره لطیفى به این حقیقت است که: همواره گناهان سرچشمه گمراهى بیشتر، و دور ماندن از طریق هدایت است.
┄┄┅••✻┄┄┅••
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری ازو تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆ ﷽ ☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_سی_هفت
إِنَّ اَللّٰهَ لَهُ مُلْكُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ مٰا لَكُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاٰ نَصِيرٍ ؛ همانا حكومت آسمانها و زمين تنها از آنِ خداست، زنده مىكند و مىميراند و شما را جز خداوند، هيچ سرپرست و ياورى نيست.(116 /توبه)
✅موضوع:خداوند، فرمانروای جهان هستی
✍در این آيه روى اين مساله تكيه و تاكيد مى كند كه : (حكومت آسمانها و زمين براى خدا است ) (ان الله له ملك السماوات و الارض ).
و نظام حيات و مرگ نيز در كف قدرت او است ، او است كه (زنده مى كند و مى ميراند) (يحى و يميت ).
و بنابراين (هيچ ولى و سرپرست و ياورى جز خدا نداريد) (و ما لكم من دون الله من ولى و لا نصير).
⬅️اشاره به اينكه با توجه به اين موضوع كه همه قدرتها و تمام حكومتها در عالم هستى بدست او و به فرمان او است ، شما نبايد بر غير او تكيه كنيد، و بيگانگان از خدا را پناهگاه يا مورد علاقه خود قرار دهيد، و پيوند محبت خويش را با اين دشمنان خدا از طريق استغفار يا غير آن برقرار و محكم داريد.
⬅️علت وجوب تبرى از دشمنان خدا، و اشاره به عموميت اين حكم آيه " إِنَّ اَللّٰهَ لَهُ مُلْكُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ مٰا لَكُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاٰ نَصِيرٍ" در ذيلش حكمى را كه آيه قبلى بر آن دلالت مىكرد چنين تعليل مىكند كه اگر از دوستى با دشمنان خدا نهى نموده و گفتيم كه بايد از آنان بيزارى بجوئيد، براى اين است كه جز خداى سبحان كسى ولى و ياور حقيقى نيست، و اين معنا براى مؤمنين وجدانى شده، پس وجدان و ايمان خود آنان بايد ايشان را بر آن بدارد كه تنها نسبت به او و يا وليى از اولياى او كه خود او اجازه داده باشد تولى داشته باشند، و بغير ايشان به هيچ يك از دشمنان او هر كه خواهد باشد دوستى و تولى نورزند.این مفاد ذیل آیه بود اما مفاد صدر آن بيان سبب اين سبب و علت اين علت است، يعنى بيان مىكند كه چرا ولى و ناصرى جز خدا نيست، و مىفرمايد: جهتش اين است كه تنها كسى كه مالك همه چيز است و مرگ و حيات بدست اوست، خداست و معلوم است كه غير از چنين خدايى كه يگانه مالك و مدبر عالم است ولى و ناصرى نيست. از همين بيان عمومى و علت عمومى كه در چهار آيه مورد بحث آمده بخوبى روشن گرديد كه حكم مورد بحث اين آيات نيز عمومى است، يعنى اگر در اين آيات حكم به وجوب تبرى از دشمنان خدا و حرمت دوستى با آنان نموده، اين حكم اختصاص به يك نحو دوستى و يا دوستى با يك عده معينى ندارد، بلكه همه انحاء دوستى را شامل مىشود، خواه تولى به سبب استغفار باشد يا به غير آن و خواه دشمن، مشرك يا كافر و يا منافق و يا غير آنها از قبيل اهل بدعتى كه منكر آيات خدا هستند باشد و يا نسبت به پارهاى از گناهان كبيره از قبيل محاربه با خدا و رسول اصرار داشته باشد.
✅ پیام آیه این است که ،به جاى تحكيم روابط با خويشاوندانِ مشرك، به فكر رابطه با خدايى باشيد كه مالك آسمانها و زمين است و آنها در برابر اين خدا، قدرت هيچگونه نصرتى ندارند. لَهُ مُلْكُ اَلسَّمٰاوٰاتِ ... مٰا لَكُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مِنْ وَلِيٍّ ...
✼═✼🏴🏴✼ ═✼
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری ازو تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆🌺 ﷽ 🌺☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_سی_هشت
لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «۱۱۷/توبه»
همانا خداوند، لطف خود را بر پيامبر و مهاجران و انصارى كه او را در لحظهى دشوار (جنگ تبوك) پيروى كردند، سرازير نمود، پس از آنكه نزديك بود دلهاى بعضى از آنان منحرف شود (ودر جبهه حضور نيابند.) سپس خداوند لطف خود را به آنان بازگرداند، همانا او به آنان رئوف و مهربان است.
✅ توبه خداوند
شان نزول
✍مفسران گفتهاند كه این آيه در مورد غزوه تبوك و مشكلات طاقتفرسايى كه به مسلمانان در اين جنگ رسيد نازل شده، اين مشكلات به قدرى بود كه گروهى تصميم به بازگشت گرفتند اما لطف و توفيق الهى شامل حالشان شد، و هم چنان پا بر جا ماندند. از جمله كسانى كه مىگويند آيه در مورد او نازل شده "ابو حيثمه" است، كه از ياران پيامبر ص بود، نه از منافقان، ولى بر اثر سستى از حركت به سوى ميدان تبوك به اتفاق پيامبر ص خوددارى كرد. ده روز از اين واقعه گذشت. هوا گرم و سوزان بود، روزى نزد همسران خود آمد، در حالى كه سايبانهاى او را مرتب و آماده و آب خنك مهيا و طعام خوبى فراهم ساخته بودند، او ناگهان در فكر فرو رفت و به ياد پيشواى خود پيامبر ص افتاد و گفت: رسول خدا ص كه هيچ گناهى ندارد و خداوند گذشته و آينده او را تضمين فرموده، در ميان بادهاى سوزان بيابان اسلحه به دوش گرفته، و رنج اين سفر دشوار را بر خود تحمل كرده، ابو حيثمه را ببين كه در سايه خنك و كنار غذاى آماده و زنان زيبا قرار گرفته است، اين انصاف نيست. سپس رو به همسران خود كرد و گفت به خدا قسم با هيچكدام از شما يك كلمه سخن نمىگويم، و در زير اين سايبان قرار نمىگيرم، تا به پيامبر ص ملحق شوم، اين سخن را گفت و زاد و توشه برگرفت و بر شتر خود سوار شد و حركت، كرد، هر قدر همسرانش خواستند با او سخن بگويند او كلمهاى بر زبان جارى نكرد، و هم چنان به حركت ادامه داد تا به نزديكى تبوك رسيد. مسلمانان به يكديگر مىگفتند: اين سوارى است كه از كنار جاده مىگذرد اما پيامبر ص فرمود اى سوار! ابو حيثمه باشى بهتر است. هنگامى كه نزديك شد و مردم او را شناختند گفتند آرى ابو حيثمه است، شتر خود را بر زمين خواباند و به پيامبر ص سلام گفت، و ماجراى خويش را بازگو كرد، پيامبر ص به او خوشآمد گفت و براى او دعا فرمود. - به اين ترتيب او از جمله كسانى بود كه قلبش متمايل به باطل شده بود، اما به خاطر آمادگى روحى خداوند او را متوجه حق ساخت و ثابت قدم گردانيد.
⁉️منظور از توبه خدا بر پيامبر (ص) چيست؟
در آيه مورد بحث خوانديم كه خداوند بر پيامبر ص و مهاجران و انصار توبه كرد و توبه آنها را پذيرا شد. بدون شك پيامبر معصوم گناهى نداشته كه بخواهد از آن توبه كند و خدا توبه او را بپذيرد. ولى دقت در خود آيه و ساير آيات قرآن به نادرست بودن اين تفسير گواهى مىدهد، زيرا
1⃣ اولا توبه پروردگار به معنى بازگشت او به رحمت و توجه به بندگان است، و در مفهوم آن، گناه و يا لغزش نيست، چنان كه در سوره نساء بعد از ذكر قسمتى از احكام اسلام، مىفرمايد: يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ اَللّٰهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ : (خداوند مىخواهد احكام خود را براى شما تبيين كند و به روش شايسته كه قبل از شما بودند شما را هدايت كند، و بر شما توبه كند، و خداوند عالم و حكيم است). در اين آيه و پيش از آن سخن از گناه و لغزشى به ميان نيامده، بلكه طبق تصريح همين آيه سخن از تبيين احكام و هدايت به سنتهاى ارزنده پيشين در ميان است، و اين خود نشان مىدهد كه توبه در اينجا به معنى شمول رحمت الهى نسبت به بندگان است.
2⃣ در كتب لغت نيز يكى از معانى توبه همين موضوع ذكر شده است، در كتاب معروف" قاموس "يكى از معانى توبه چنين ذكر شده" رجع عليه بفضله و قبوله".
3⃣و در آيه مورد بحث، تخلف و انحراف از حق را تنها به گروهى از مؤمنان نسبت مىدهد با اينكه توبه الهى را شامل حال همه مىداند، و اين خود نشان مىدهد كه توبه خدا در اينجا به معنى پذيرش عذر بندگان از گناه نيست، بلكه همان رحمت خاص الهى است كه در اين لحظات سخت به يارى پيامبر ص و همه مؤمنان بدون استثناء از مهاجران و انصار آمد، و آنها را در امر جهاد ثابت قدم ساخت.
═✼🌺🌸🌺✼=
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری ازو تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
🌺مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆🌺 ﷽ 🌺☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_سی_نه
✅موضوع :محاصره اجتماعی گنهکاران
وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَيۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَيۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ
و [نيز رحمتش] شامل حال آن سه نفرى [بود] كه [با بهانه تراشىِ واهى از شركت در جنگ] بازمانده بودند [و همه مسلمانان به دستور پيامبر با آنان قطع رابطه كردند] تا جايى كه زمين با همه وسعت و فراخى اش بر آنان تنگ شد و [از شدت غصه، اندوه و عذاب وجدان] دل هايشان هم در تنگى و مضيقه قرار گرفت، و دانستند كه هيچ پناهگاهى از خدا جز به سوى او نيست؛ پس خدا به رحمتش بر آنان توجه كرد تا توبه كنند؛ زيرا خدا بسيار توبه پذير و مهربان است(توبه /١١٨)
⁉️الف) در آیه" وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفُوا ...چه روشی برای مجازات مجرمان توصیه شده است؟
ب) اعمال این روش چه بازتابی دارد؟
✍مجازات مجرمان و فاسدان، از طریق محاصره اجتماعى، و قطع رابطه ها و پیوندها است. ما به خوبى مى بینیم که این قطع رابطه، در مورد سه نفر از متخلفان تبوک به نام "کعب بن مالک" "مرارت بن ربیع "و "هلال بن امیه" از شرکت در جنگ تبوک و حرکت همراه پیامبر (ص) سرباز زدند ولی این به خاطر آن نبود که جزء دارودسته منافقان باشند بلکه به خاطر سستی و تنبلی بود چیزی نگذشت که پشیمان شدند هنگامی که پیامبر(ص) از میدان تبوک به مدینه بازگشت خدمتش رسیدند و عذرخواهی کردند اما پیامبر (ص)حتی یک کلمه با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد احدی با آنها سخن نگوید آنها در یک محاصره عجیب اجتماعی قرار گرفتند تا آنجا که حتی کودکان و زنان آنها نزد پیامبر(ص) آمدند و اجازه خواستند پیامبر(ص) اجازه جدایی نداد ولی دستور داد به آنها نزدیک نشوند به قدرى آنها را تحت فشار قرار داد، که از هر زندانى براى آنها سخت تر بود، آن چنان که جان آنها از فشار این محاصره اجتماعى به لب رسید، و از همه جا قطع امید کردند.
⬅️ این موضوع، آن چنان انعکاس وسیعى در جامعه مسلمانان آن روز به جاى گذاشت، که بعد از آن کمتر کسى جرأت مى کرد مرتکب این گونه گناهان شود.
ب) این نوع مجازات، نه دردسر و هزینه زندان را دارد، و نه خاصیت تنبل پرورى و بدآموزى هاى آنها را، ولى تأثیر آن
از هر زندانى بیشتر، و دردناک تر است.
این در واقع یک نوع اعتصاب و مبارزه منفى جامعه، در برابر افراد فاسد است.
⬅️ اگر مسلمانان در برابرمتخلفان از وظایف حساس احتماعی دست به چنین مبارزه اى بزنند، به طور قطع در هر عصر ،
و زمانى، پیروزى با آنها خواهد بود، و به راحتى مى توانند جامعه خود را پاکسازى کنند.
⬅️ اما روح مجامله و سازشکارى، که بدبختانه امروز در بسیارى از جوامع اسلامى، به صورت یک بیمارى تقریباً همه
گیر درآمده است، نه تنها جلو این گونه اشخاص را نمى گیرد، که آنان را در اعمال زشتشان، تشجیع مى کند.
⁉️ عدم حضور امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جنگ تبوک به چه منظور بود؟
✍پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله) در غزوه تبوک برای نخستین بار بدون همراهی امیرالمومنین (علیه السلام)به سوی جهاد شتافتند و ایشان را به
عنوان جانشین خود در مدینه قرار دادند. این اقدام پیامبر (ص)، یک اقدام بسیار به جا و ضرورى بود؛ زیرا بسیار محتمل بود:
✳️ بعضى از بازماندگان مشرکان و یا منافقان مدینه که به بهانههایی از شرکت در میدان تبوک سرباز زده بودند،
از غیبت طولانى پیامبر (ص) و سربازانش استفاده کنند و به مدینه حمله ور شوند، زنان و کودکان را بکشند و مدینه را
را ویران سازند. وجود على (ع)درمدینه سدّ نیرومندى در برابر توطئه هاى آنها بود.
✅ یکی از موارد که حضرت رسول (ص) حدیث منزلت را ایراد نموده است جریان جنگ تبوک است و محدثان و مورخان اسلامی از تمام فرق برنقل آن اجماع و اتفاق را دارند مشهورترین نقل این حدیث آن است که پیامبر(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: "اَنتَ مِنی بِه مَنزِلهِ هارونَ مِن مُوسی، اِلَّاأنَّه لانَبیَّ بَعدی" تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.
═✼🌺🌸🌺✼=
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری ازو تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
🌺مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆🌺 ﷽ 🌺☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_سی_نه
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ اى كسانىكه ايمان آوردهايد! از خدا پروا كنيد و با راستگويان باشید(۱۱۹/توبه)
✅موضوع:صادقین
⁉️مراد از" صادقين "چه كسانى هستند؟
✍كلمه"صدق"در اصل بمعنى اين است كه گفتار و يا خبرى كه داده مىشود با خارج مطابق باشد، و آدمى را كه خبرش مطابق با واقع و خارج باشد" صادق "مىگويند. و ليكن از آنجايى كه بطور استعاره و مجازاعتقاد و عزم و اراده را هم قول ناميدهاند در نتيجه صدق را در آنها نيز استعمال كرده، انسانى را هم كه عملش مطابق با اعتقادش باشد و يا كارى كه مىكند با اراده و تصميمش مطابق باشد، و شوخى نباشد، صادق ناميدهاند.
⬅️مفسران در خصوص معنای "صادقین" احتمالات گوناگونى دادهاند.با مراجعه به قرآن می بینیم در آيات متعددى"صادقين "تفسير شده است.
1⃣سوره بقره ١٧٧: لَيْسَ اَلْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ لٰكِنَّ اَلْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّٰهِ وَ اَلْيَوْمِ اَلْآخِرِ وَ اَلْمَلاٰئِكَةِ وَ اَلْكِتٰابِ وَ اَلنَّبِيِّينَ وَ آتَى اَلْمٰالَ عَلىٰ حُبِّهِ ذَوِي اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْيَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاكِينَ وَ اِبْنَ اَلسَّبِيلِ وَ اَلسّٰائِلِينَ وَ فِي اَلرِّقٰابِ وَ أَقٰامَ اَلصَّلاٰةَ وَ آتَى اَلزَّكٰاةَ وَ اَلْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذٰا عٰاهَدُوا وَ اَلصّٰابِرِينَ فِي اَلْبَأْسٰاءِ وَ اَلضَّرّٰاءِ وَ حِينَ اَلْبَأْسِ أُولٰئِكَ اَلَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولٰئِكَ هُمُ اَلْمُتَّقُونَ؛ در این آیه حقيقت نيكوكارى را براى آنها چنين تفسير مىكند:ايمان به خدا و روز رستاخيز و فرشتگان و كتب آسمانى و پيامبران، سپس انفاق در راه خدا به نيازمندان و محرومان، و بر پا داشتن نماز، و پرداختن زكات، و وفاى به عهد، واستقامت در برابر مشكلات به هنگام جهاد، و پس از ذكر همه اينها مىگويد: كسانى كه اين صفات را دارا باشند، صادقان و پرهيزگارانند.
⬅️صادق كسى است كه داراى ايمان به تمام مقدسات وبدنبال آن عمل درتمام زمينهها باشد.
2⃣آيه ۱٥حجرات:إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُونَ اَلَّذِينَ آمَنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتٰابُوا وَ جٰاهَدُوا بِأَمْوٰالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ أُولٰئِكَ هُمُ اَلصّٰادِقُونَ."مؤمنان تنها كسانى هستند كه ايمان بخدا و پيامبرش آورده، سپس شك و ترديدى به خود راه ندادهاند با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردند، اينها صادقان هستند.اين آيه نيز"صدق"را مجموعهاى از ايمان و عمل كه در آن هيچگونه ترديد و تخلفى نباشد معرفى مىكند.
3⃣آيه۸حشر؛ لِلْفُقَرٰاءِ اَلْمُهٰاجِرِينَ اَلَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيٰارِهِمْ وَأَمْوٰالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اَللّٰهِ وَرِضْوٰاناً وَيَنْصُرُونَ اَللّٰهَ وَ درَسُولَهُ أُولٰئِكَ هُمُ اَلصّٰادِقُونَ.در اين آيه مؤمنان محرومى كه على رغم همه مشكلات، استقامت بخرج دادند وازخانه و اموال خود بيرون رانده شدند، وجزرضاى خدا و ديارى پيامبر هدفى نداشتند، به عنوان صادقان معرفى شدهاند.
⬅️ازآيات فوق نتيجه مىگيريم؛ "صادقين"آنهايى هستند كه تعهدات خودرا در برابر طايمان به پروردگاربخوبى انجام مىدهند،نه ترديدى بخود راه مىدهند، نه عقبنشينى مىكنند،نه تنها از انبوه مشكلات نمىهراسندبلکه باانواع فداكاريها،صدق ايمان خودراثابت مىكنند.اين صفات مراتبى دارد، بعضى ممكن است درقله آن قرار گرفته باشند كه مانام آنها رامعصومان مىگذاريم، و بعضى درمراحل پائينتر.
⬅️مساله مهمی كه درآيه فوق به آن دستور داده شده این است که نخست دستور به تقوا و سپس دستور به همراه بودن باصادقين،اگر مفهوم صادقين در آيه عام باشد و همه مؤمنان راستين و با استقامت را شامل گردد بايد گفته شود "وكونوا من الصادقين" از صادقين باشيد، نه با صادقين باشيد
✅ اين خود قرينه روشنى است كه"صادقين "در آيه به معنى گروه خاصى است.از طرفی منظور از همراه بودن اين نيست بلكه منظور آن است كه همگام آنها باشد.آيا اين خود دليل بر آن نيست كه اين گروه تنها معصومانند؟! بنا بر اين آنچه را از روايات استفاده كرديم، و از خود آيه نيز مىتوان استفاده كرد.خداوند مؤمنان را به همراه بودن با صادقين دستور داده، بنابراين آيه دلالت بر اين دارد كه: آنها كه جائز الخطا هستند بايد به كسى اقتدا كنند كه معصوم است، تا در پرتو او از خطا مصون بمانند، و اين معنى در هر زمانى مد نظرخواهد بود، و هيچ دليلى بر اختصاص آن به عصر پيامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم نداريم".
⬅️نتيجه اينكه آيه فوق از آياتیست كه دلالت بر وجود معصوم در هر عصر و زمان مىكند.
═✼🌺🌸🌺✼=
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری ازو تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
🌺مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆ ﷽ ☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_چهل
ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ●وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ؛ اهل مدينه و باديهنشينان اطرافِ آنان، حقّ ندارند از (فرمانِ) رسول خدا تخلّف كنند و (به جبهه نروند و) جانهاى خود را از جان پيامبر عزيزتر بدانند. زيرا هيچ گونه تشنگى، رنج و گرسنگى در راه خدا به آنان نمىرسد و هيچ گامى در جايى كه كافران را به خشم آورد برنمىدارند وهيچ چيزى از دشمن به آنان نمىرسد، مگر آنكه براى آنان به پاداش اينها عملصالح نوشته مىشود. قطعاً خداوند پاداشنيكوكاران را تباه نمىكند●و هیچ مال کوچک یا بزرگی را (در این راه) انفاق نمیکنند، و هیچ سرزمینی را (بسوی میدان جهاد و یا در بازگشت) نمیپیمایند، مگر اینکه برای آنها نوشته میشود؛ تا خداوند آن را بعنوان بهترین اعمالشان، پاداش دهد.(۱۲۱-۱۲۰/توبه)
✅موضوع :پاداش مشکلات مجاهدان
✍دو آيه مورد بحث به عنوان يك قانون كلى و همگانى، بحث را روى اين موضوع نهائی مىكند.
⬅️ نخست مىگويد: "مردم مدينه و باديهنشينانى كه در اطراف اين شهر كه مركز و كانون اسلام است زندگى مىكنند حق ندارند، از رسول خدا ص تخلف جويند" "و نه حفظ جان خود را بر حفظ جان او مقدم دارند"
✅ چرا كه او رهبر امت، و پيامبر خدا، و رمز بقاء و حيات ملت اسلام است، و تنها گذاردن او نه فقط پيامبر ص را به خطر مىافكند، بلكه آئين خدا و علاوه بر آن موجوديت و حيات خود مؤمنان را نيز در خطر جدى قرار خواهد داد.
✍در واقع قرآن با استفاده از يك بيان عاطفى، همه افراد با ايمان را به ملازمت پيامبر(ص)و حمايت و دفاع از او در برابر مشكلات تشويق مىكند، مىگويد: جان شما از جان او عزيزتر، و حيات شما از حيات او با ارزشتر نيست آيا ايمانتان اجازه مىدهد او كه پرارزشترين وجود انسانى است، و براى نجات و رهبرى شما مبعوث شده به خطر بيفتد، و شما سلامت طلبان براى حفظ جان خويش از فداكارى در راه او مضايقه كنيد؟!
⬅️تاكيد روى مدينه و اطرافش به خاطر آن است كه درآن روزكانون اسلام مدينه بود، و الا اين حكم نه اختصاصى به مدينه واطراف آن دارد ونه مخصوص پيامبر(ص)است.اين وظيفه همه مسلمانان درتمام قرون واعصار است كه رهبران خويش را همچون جان خويش، بلكه بيشتر گرامى دارند ودرحفظ آنان بكوشند و آنهارا در برابر حوادث سخت تنها نگذارند، چرا كه خطر براى آنها خطر براى امت است.
⬅️سپس به پاداشهاى مجاهدان كه دربرابر هرگونه مشكلى درراه جهاد نصيبشان مىشود،اشاره كرده وروى هفت قسمت از اين مشكلات وپاداشش انگشت مىگذارد مىگويد:
1⃣ اين بخاطر آن است كه هيچگونه تشنگى به آنها نمىرسد"ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لاٰ يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ"
2⃣هيچ رنج و خستگى پيدا نمىكنند
"وَلاٰنَصَبٌ"
3⃣وهيچ گرسنگى درراه خدا دامن آنها را نمىگيرد"وَ لاٰ مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ"
4⃣"درهيچ نقطه خطرناك و ميدان پر مخاطرهاى كه موجب خشم وناراحتى كفار است قرار نمىگيرند"وَ لاٰ يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ اَلْكُفّٰارَ"
5⃣وهيچ ضربهاى ازدشمن بر آنها وارد نمىشود"وَ لاٰ يَنٰالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً"
✅مگر اينكه در ارتباط با آن، عمل صالحى براى آنها ثبت مىشود"إِلاّٰ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صٰالِحٌ"
✅مسلماپاداش يك به يك آنها را ازخداوند بزرگ دريافت خواهندداشت،"زيرا خدا پاداش نيكوكاران را هيچگاه ضايع نمىكند"إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُضِيعُ أَجْرَ اَلْمُحْسِنِينَ"
6⃣همچنين هيچ مال كم يا زيادى را در مسير جهاد،انفاق نمى كنند)"ولاينفقون نفقة صغيرة ولاكبيرة"
7⃣وهيچ سرزمينى را براى رسيدن به ميدان جهاد و يابه هنگام بازگشت زير پا نمى گذارند، مگر اينكه تمام اين گامها، و آن انفاقها، براى آنها ثبت مى شود)(و لا يقطعون واديا الا كتب لهم ).
✳️(تاسرانجام خداوند اين اعمال رابعنوان بهترين اعمالشان پاداش دهد) (ليجزيهم الله احسن ما كانوا يعملون)
✳️دوپیام مهم:
جامعهى اسلامى بايد كفرستيزباشد.«يَغِيظُ الْكُفَّارَ»
✅راهپيمايىها وحركات دسته جمعى مسلمانان كه موجب خشم وهراس كفّار مىگردد،نزدخدا پاداش دارد«مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ»
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆🌺 ﷽ 🌺☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_چهل_یک
وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ؛ سزاوار نيست كه همهى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دستهاى كوچ نمىكنند تادر دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از گناه و طغيان) حذر كنند.(۱۲۲/توبه)
✅موضوع:نَفر
🔰 مرحوم طبرسى در مجمع البيان شان نزولی را از ابن عباس روايت كرده است كه هنگامى كه پيامبرصلی الله علیه وآله به سوى ميدان جهاد حركت مىكرد، همه مسلمانان به استثناى منافقان و معذوران در خدمتش حركت مىكردند، اما پس از آنكه آياتى در مذمت منافقان نازل شد و مخصوصا متخلفان جنگ تبوك را به باد ملامت گرفت، مؤمنان را بيش از پيش مصمم به شركت در ميدانهاى جهاد كرد، حتى در جنگهايى كه پيغمبر ص شخصا شركت نمىكرد (سريهها) همگى به سوى ميدان مىرفتند و پيامبر را تنها مىگذاردند، آيه فوق نازل شد و اعلام كرد كه در غير مورد ضرورت، شايسته نيست همه مسلمانان به سوى ميدان جنگ بروند (بلكه گروهى در مدينه بمانند، و معارف و احكام اسلام را از پيامبر ص بياموزند، و به دوستان مجاهدشان پس از بازگشت تعليم دهند).
⁉️"نفر " به چه معناست و آیه فوق چگونه بر لزوم تعلیم وتعلم دلالت می کند؟
✍لينفروا: نفر (بر وزن عقل) اگر با «من- عن» باشد، به معنى دورى و تفرق است. «نفر منه و عنه»: از او دور شد. و اگر با «الى» باشد، به معنى خارج شدن و رفتن است. در آيه معناى دوم مراد است.
یکی از مسائل مهمی كه از آيه مىتوان استفاده كرد، احترام و اهميت خاصى است كه اسلام براى مساله" تعليم "و" تعلم "قائل شده است، تا آنجا كه مسلمانان را ملزم مىسازد كه همه در ميدان جنگ شركت نكنند، بلكه گروهى بمانند و معارف اسلام را بياموزند. يعنى جهاد با جهل همانند جهاد با دشمن بر آنها فرض است، و اهميت يكى كمتر از ديگرى نيست، بلكه تا مسلمانان در مساله جهاد با جهل، پيروز نشوند در جهاد با دشمن پيروز نخواهند شد، زيرا يك ملت جاهل همواره محكوم به شكست است.
⁉️مراد از تفقه در عبارت "و َطائِفَهَ لِیَتَفَقَهوا فی الدین ..."چیست؟
✍فقه و تفقه به معنی دانستن و فهم: «الفقه: فهم الشيء». «ليتفقهوا»: تا دانا و فقيه شوند.
تفقّه در دين، به معناى تلاش براى كسب شناخت عميق در دين و عقايد واحكام اسلامى است.
1⃣تفقّه در دين، گاهى ممكن است براى دنيا و مقام و عشق به درس و بحث و سرگرمى و عقب نماندن از دوستان باشد
2⃣و گاهى براى دين، خدا، بهشت و نجات امّت باشد.
آيه فوق مورد دوم را ارزشمند مىداند كه بيمدهى مردم و دعوت آنان به راه خداست. «لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ»
✳️چنانكه حضرت امير عليه السلام به فرزندش سفارش مىكند: «تَفقَّه فىالدّين فان الفقهاء ورثة الانبياء»
✳️امام حسين عليه السلام نيز شب عاشورا در جملاتى خداوند را چنين ستود: حمد خدايى كه ما را فقيه در دين قرار داد.
⬅️بنابراين آيه فوق دليل روشنى است بر وجوب تعليم و تعلم در مسائل اسلامى، و به تعبير ديگر هم تحصيل را واجب مىكند، و هم ياد دادن را، و اگر دنياى امروز به تعليمات اجبارى افتخار مىكند، قرآن در چهارده قرن پيش علاوه بر آن بر معلمين نيز اين وظيفه را فرض كرده است.
✅چند پیام مهم آیه :
💫هجرت، ملازم ايمان است. يا براى دفاع از دين، هجرت كنيد، يا براى شناختِ دين. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ»
💫هدف از فراگيرى فقه، هشدار مردم و هوشيار ساختن آنان و نجات از غفلت و بىتفاوتى نسبت به مشكلات است. «لِيُنْذِرُوا»
💫در زمان جنگ هم نبايد مسائل فكرى، اعتقادى و اخلاقى، مورد غفلت قرار گيرد و دشمن خارجى ما را از دشمن داخلى (جهل و غفلت) غافل سازد."ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا ... فَلَوْ لا نَفَرَ ... لِيَتَفَقَّهُوا"
=✼🌺🌸🌺✼=
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
🌺مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆🌺 ﷽ 🌺☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_چهل_دو
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ؛ اى كسانىكه ايمان آوردهايد! با كسانى از كفّار كه نزديك شمايند بجنگيد. بايد آنان در شما خشونت و صلابت بيابند و بدانيد كه خداوند، با پرهيزكاران است.(۱۲۳/توبه)
✅موضوع:دو تاکتیک پيرامون جهاد
⁉️خداوند متعال در آیه ١٢٣ سوره توبه چه دستوراتی پيرامون جهاد بیان کرده است؟
اول اینکه :با وجود اینکه با تمام دشمنان باید مبارزه کرد ولی پرداختن به دشمن نزديكتر لازمتر است، زيرا
1⃣خطر دشمن نزديك از خطر دشمنان دور بيشتر مىباشد.
2⃣ آگاهى و اطلاعات ما نسبت به دشمنان نزديكتر افزونتر است و اين خود به پيروزى كمك مىكند.
3⃣ پرداختن به دور و رها كردن نزديك اين خطر را نيز دارد كه دشمنان نزديك ممكن است از پشت سر حمله كنند و يا كانون اصلى اسلام را به هنگام خالى شدن مركز درهم بكوبند.
4⃣ وسائل و هزينه مبارزه با نزديك، كمتر و سادهتر، و تسلط بر جبهه در آن آسانتر است به اين جهات و جهات ديگر دفع اينگونه دشمنان، لازمتر است.
💫اين را نيز نبايد فراموش كرد كه آيه فوق گر چه از "پيكار مسلحانه" ،و از "فاصله مكانى" سخن مىگويد، ولى بعيد نيست كه روح آيه در پيكارهاى منطقى و فاصلههاى معنوى نيز حاكم باشد، به اين معنى كه مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقى و تبليغاتى با دشمنان، اول بايد به سراغ كسانى بروند كه خطرشان براى جامعه اسلامى بيشتر و نزديكتر است
به عنوان مثال👈 بايد مبارزه با الحاد و مادی گری که همه جوامع راتهدید می کند را مقدم بر مبارزه با مذاهب باطل قرار داد نه اينكه آنها فراموش شوند، بلكه بايد لبه تيز حمله متوجه گروه خطرناكتر گردد،
يا👈 مبارزه با استعمار فكرى و سياسى و اقتصادى بايد در درجه اول قرار گيرد
✳️دومين دستورى كه در زمينه جهاد، در آيه فوق مىخوانيم این است که ؛
✍ با دشمنان باید شدت عمل داشت، آيه مىگويد دشمنان بايد در شما يك نوع خشونت احساس كنند
💫 اشاره به اينكه تنها شجاعت و شهامت درونى، و آمادگى روانى براى ايستادگى و مبارزه سرسختانه با دشمن كافى نيست، بلكه بايد اين آمادگى و سر سختى خود را به دشمن نشان بدهيد، و آنها بدانند در شما چنين روحيهاى هست، و همان سبب عقبنشينى و شكست روحيه آنان گردد،
به تعبير ديگر وجود قدرت كافى نيست، بلكه بايد در برابر دشمن نمايش قدرت داد.
⬅️لذا در تاريخ اسلام مىخوانيم كه به هنگام آمدن مسلمانان به مكه براى مراسم زيارت خانه خدا پيامبر ص به آنها دستور داد به هنگام طواف با سرعت راه بروند بلكه بدوند و شدت و سرعت و ورزيدگى خود را به دشمنانى كه ناظر آنها بودند نشان دهند.
ونیز در داستان "فتح مکه پيامبر(صلی الله علیه وآله)شب هنگام دستور دادند مسلمانها در بیابان آتش بیفروزند تا مردم مکه به عظمت ارتش اسلام آشنا شوند و اتفاقا اینکار در روحيه آنها اثر گذاشت
💥در پایان آیه به مسلمانان نوید پیروزی می دهد "وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ"👈ممکن است اشاره به این معنی باشد که توسل به خشونت و شدت عمل بايد توام با تقوا باشد، و هيچگاه از حدود انسانى تجاوز نكند.
=✼🌺🌸🌺✼=
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
🌺مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆🌺 ﷽ 🌺☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_چهل_سه
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ●وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ ؛ و هرگاه سورهاى نازل شود، برخى از منافقان گويند: اين سوره، ايمان كدام يك از شما را افزود؟ امّا آنان كه ايمان آوردهاند، (آيات قرآن) بر ايمانشان بيافزايد و آنان بشارت مىگيرند
و امّا آنان كه در دلهايشان بيمارى است، (آيات قرآن) پليدى بر پليدى آنان افزايد و در حال كفر بميرند.(۱۲۴- ۱۲۵توبه)
✅ موضوع:تاثیر آیات قرآن بر دلهای آماده وآلوده
✍در دو آیه فوق اشاره به یکی از نشانه های بارز منافقان و مؤمنان شده است خداوند متعال اين واقعيت را تاكيد مىكند كه تنها وجود برنامهها و تعليمات حياتبخش براى سعادت يك فرد، يا يك گروه كافى نيست، بلكه آمادگى زمينهها نيز بايد به عنوان يك شرط اساسى مورد توجه قرار گيرد.
✨آيات قرآن مانند دانههاى حياتبخش باران است، كه مىدانيم در باغ سبزه رويد و در شورهزار خس!
⬅️آنها كه با روح تسليم و ايمان و عشق به واقعيت به آن مىنگرند، از هر سوره، بلكه از هر آيهاى، درس تازهاى فرا مىگيرند كه ايمانشان را پرورش مىدهد و صفات بارز انسانيت را در آنها تقويت مىكند.
⚡️ولى كسانى كه از پشت شيشههاى تاريك لجاجت و كبر و نفاق به اين آيات مىنگرند نه تنها از آنها بهره نمىگيرند، بلكه بر شدت كفر و عنادشان افزوده مىشود
⬅️و به تعبير ديگر در برابر هر فرمان تازهاى نافرمانى و عصيان جديدى مىكنند، و در مقابل هر دستورى سركشى تازهاى، و در مقابل هر حقيقت، لجاجت جديدى، و اين سبب تراكم عصيانها، و نافرمانيها و لجاجتها، در وجودشان مىشود، و چنان ريشههاى اين صفات زشت در روح آنان قوى مىگردد كه سر انجام در حال كفر مىميرند، و راه بازگشت به روى آنها به كلى بسته مىشود!
⬅️وباز به تعبير دیگر:در هيچ برنامه تربیتی، تنها"فاعلیت فاعل" کافی نیست،بلکه روح پذیرش و "قابلیت قابل"نیز شرط اساسی است.
✳️در آیات فوق، «نفاق» و صفات زشتى که لازمه آن است، به عنوان بیمارى قلبى شمرده شده، «قلب» در این گونه موارد به معنى روح و عقل است، و بیمارى قلبى، در این موارد، به معنى رذایل اخلاقى و انحرافات روانى است.
بنابراین انسان اگر از روحیه سالمى برخوردار باشد، هیچ یک از این صفات زشت نباید در وجود او ریشه بدواند، و این گونه اخلاق، همچون بیمارى جسمانى، بر خلاف طبیعت انسان مى باشد و آلودگى به این صفات، دلیل بر انحراف از مسیر اصلى طبیعى و بیمارى روحى و روانى است.
💫امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ»، «شكّاً الى شكّهم» است.
✅پیام های مهم:
1⃣منافقان با سؤالهاى خود، روحيّهى منفى خود را به ديگران انتقال مىدهند.
"يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً "
2⃣قرآن، وسيلهى خوبى براى شناختِ مؤمن از منافق است. «فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً»
3⃣احساس شادى و نشاط روحى پس از شنيدن آيات قرآن، نشانهى تكامل و رشد ايمان است. «فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»
4⃣بيمارىهاى روحى، مثل بيمارىهاى جسمى است، اگر به فكر چاره نباشيم، گسترش يافته، انسان را نابود مىكند.«فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ»
5⃣كفر، حقپوشى و ناسپاسى، بيمارى خطرناكِ روح و دل انسانهاست. "فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ... كافِرُونَ"
5⃣منافق، بدعاقبت است. «ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ»
=✼🌺🌸🌺✼=
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
🌺مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆🌺 ﷽ 🌺☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_چهل_چهار
أَوَلَا يَرَوۡنَ أَنَّهُمۡ يُفۡتَنُونَ فِي كُلِّ عَامࣲ مَّرَّةً أَوۡ مَرَّتَيۡنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمۡ يَذَّكَّرُونَ●وَإِذَا مَآ أُنزِلَتۡ سُورَةࣱ نَّظَرَ بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٍ هَلۡ يَرَىٰكُم مِّنۡ أَحَدࣲ ثُمَّ ٱنصَرَفُواْۚ صَرَفَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمۡ قَوۡمࣱ لَّا يَفۡقَهُونَ(۱۲۶/۱۲۷ توبه)
آيا نمى بينند كه در هر سال يك بار يا دو بار [به وسيلۀ جهاد يا پيش آمدهاى ديگر] آزمايش مى شوند، ولى نه توبه مى كنند و نه پند مى گيرند● و هنگامى كه سوره اى نازل شود برخى از منافقان به برخى ديگر، نگاهِ [مرموزانه] مى كنند [و به سبب نگرانى از برملا شدن نفاقشان مى گويند:] آيا كسى شما را مى بيند؟ سپس [به صورت مخفيانه از محضر پيامبر خدا] بازمى گردند، خدا دل هايشان را [از حق] گردانيده است؛ زيرا آنان گروهى هستند كه [حقايق را] نمى فهمند.
✅موضوع: انواع ابتلائات
⁉️ منظور از اين آزمايش سالانه كه يك يا دو بار تكرار مىشود چيست؟
✍در ميان مفسران گفتگو است. بعضى آن را بيماريها. و بعضى گرسنگى و شدائد ديگر. بعضى مشاهده آثار عظمت اسلام و حقانيت پيامبر ص را در ميدانهاى جهاد كه منافقان به حكم اجبار محيط در آن شركت داشتند. و بعضى پرده بر داشتن از اسرار آنها، مىدانند.
💫 اما با توجه به اينكه در آخر آيه مىخوانيم آنها متذكر نمىشوند، روشن مىشود كه آزمايش از نوع آزمايشهايى بوده كه بايد باعث بيدارى اين گروه گردد. و نيز از تعبير آيه چنين بر مىآيد كه اين آزمايش غير از آزمايش عمومى است كه همه مردم در زندگى خود با آن روبرو مىشوند. با توجه به اين موضوع به نظر مىرسد كه تفسير چهارم يعنى پردهبردارى از اعمال سوء آنها و ظاهر شدن باطنشان، به مفهوم آيه نزديكتر است.
💫 اين احتمال نيز وجود دارد كه "افتنان و امتحان" در آيه مورد بحث، مفهوم جامعى داشته باشد كه شامل همه اين موضوعات بشود.
✨سپس اشاره به قيافه انكار آميزى كه آنها در برابر آيات الهى به خود مىگرفتند كرده مىگويد: "هنگامى كه سورهاى از قرآن نازل مىشود، آنها با نظر تحقير و انكار نسبت به آن سوره به يكديگر نگاه مىكنند، و با حركات چشم، مراتب نگرانى خود را ظاهر مىسازند" ( وَ إِذٰا مٰا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلىٰ بَعْضٍ ).
💫 ناراحتى و نگرانى آنها از اين نظر است كه مبادا نزول آن سوره، رسوايى جديدى برايشان فراهم سازد و يا به خاطر آن است كه بر اثر كوردلى چيزى از آن نمىفهمند، و انسان دشمن چيزى است كه نمىداند. و به هر حال تصميم بر اين مىگيرند كه از مجلس بيرون بروند، تا اين نغمههاى آسمانى را نشنوند، اما از اين بيم دارند كه به هنگام خروج كسى آنها را ببيند، لذا آهسته از يكديگر سؤال مىكنند: آيا كسى متوجه ما نيست، "آيا كسى شما را مىبيند" ؟! ( هَلْ يَرٰاكُمْ مِنْ أَحَدٍ ).
⚡️ و همين كه اطمينان پيدا مىكنند جمعيت به سخنان پيامبر ص مشغولند و متوجه آنها نيستند "از مجلس بيرون مىروند" ( ثُمَّ اِنْصَرَفُوا ). جمله "هل يريكم من احد" (كسى شما را مىبيند) را، يا با زبان مىگفتند، و يا با اشاره چشمها، در صورت دوم جمله " نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلىٰ بَعْضٍ " با اين جمله يك مفهوم را بيان مىكند و در حقيقت" هل يريكم من احد "تفسيرى است براى نگاهشان به يكديگر. در پايان آيه، به ذكر علت اين موضوع پرداخته و مىگويد: آنها به اين جهت از شنيدن كلمات خدا ناراحت مىشوند كه" خداوند قلوبشان را (به خاطر لجاجت و عناد و بخاطر گناهانشان) از حق منصرف ساخته (و يك حالت دشمنى و عداوت نسبت به حق پيدا كردهاند) چرا كه آنها افرادى بى فكر و نفهم هستند" ( صَرَفَ اَللّٰهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاٰ يَفْقَهُونَ ).
✅در مورد جمله صَرَفَ اَللّٰهُ قُلُوبَهُمْ ، مفسران دو احتمال دادهاند: نخست اينكه جمله خبريه باشد آن چنان كه در بالا تفسير كرديم، ديگر اينكه جمله انشائيه و به معنى نفرين باشد يعنى خداوند دلهاى آنها را از حق منصرف كند، ولى احتمال اول نزديكتر به نظر مىرسد.
=✼🌺🌸🌺✼=
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
🌺مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆🌺 ﷽ 🌺☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_چهل_پنج
لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ ●
همانا پيامبرى از خودتان به سوى شما آمده است كه آنچه شما را برنجاند بر او سخت است، بر هدايت شما حريص و دلسوز، و به مؤمنان رئوف و مهربان است.(۱۲۸/توبه)
✅ موضوع:صفات پیامبر(ص)نسبت به مومنان
✍دو آیه پایانی سوره مبارکه توبه به گفته بعضى مفسران اشاره اى است به تمام مسائلى که دراین سوره گذشت،زیرا:
⬅️از یکسو به تمام مردم، اعم از مؤمنان، کافران و منافقان گوشزد مى کند که: سخت گیرى هاى پیامبر و قرآن، و خشونت هاى ظاهرى که نمونه هائى از آن در این سوره بیان شد، همه به خاطر عشق و علاقه پیامبربه هدایت و تربیت و تکامل آنها است.
⬅️ازسویی، به پیامبر نیز خبر مى دهد که: ازسرکشى ها و عصیان هاى مردم، که نمونه هاى زیادى از آن نیز در این سوره گذشت، نگران و ناراحت نباشد، و بداند که در هر حال خداوند، پشتیبان و یار و یاور او است.
در آیه فوق خداوند متعال می فرماید:
"پيامبرى ازخودتان به سوى شما آمد "! ( لَقَدْ جٰاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ ).
✅اينكه بجاى" منكم "در اين آيه" من انفسكم "آمده است.
💫 اشاره به شدت ارتباط پيامبر ص با مردم است، گويى پارهاى از جان مردم و از روح جامعه در شكل پيامبر(ص)ظاهر شده است. به همين دليل تمام دردهاى آنها را مىداند،از مشكلات آنان آگاه است، و درناراحتيها و غمها واندوهها باآنان شريك مىباشد، و با اينحال تصور نمىشود سخنى جز به نفع آنها بگويد و گامى جز در راه آنها بردارد، و اين در واقع نخستين وصفى است كه در آيه فوق براى پيامبر ص ذكر شده است.
❌ وعجب اينكه گروهى ازمفسران كه تحت تاثير تعصبات نژادى و عربى بودهاند گفتهاند مخاطب در اين آيه نژاد عرب است! يعنى پيامبرى از اين نژاد، به سوى شما آمد!.به عقيده ما اين بدترين تفسيرى است كه براى آيه فوق ذكر كردهاند، زيرا مىدانيم چيزى كه در قرآن از آن سخنى نيست، مساله" نژاد "است، همه جا خطابات قرآن با"يا ايها الناس "و يا ايها الذين آمنوا" و امثال آنها شروع مىشود، ودرهيچ موردى "يا ايها العرب" و "يا قريش" و مانند آن وجود ندارد. بعلاوه ذيل آيه كه مىگويد: "بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ " به روشنى اين تفسير را نفى مىكند، زيرا در آن سخن ازهمه مؤمنان است، از هر قوم و ملت و نژادى كه باشند.جاى تاسف است كه بعضى از دانشمندان متعصب قرآن را از آن اوج جهانى و بشرى فرود آورده، و مىخواهند در محدودههاى كوچك نژادى محصور كنند.
✳️به هر حال پس از ذكر اين صفت(مِنْ أَنْفُسِكُمْ )به چهار قسمت ديگر از صفات ممتاز پيامبر ص كه در تحريك عواطف مردم و جلب احساساتشان اثر عميق دارد اشاره مىكند.
1⃣ نخست مىگويد:" هر گونه ناراحتى و ضررى بشما برسد براى او سخت ناراحت كننده است (عَزِيزٌ عَلَيْهِ مٰا عَنِتُّمْ)يعنى او نه تنها ازناراحتى شما خشنود نمىشود، بلكه بى تفاوت هم نخواهد بود،به شدت از رنجهاى شما رنج مىبرد، واگر اصرار برهدايت شما و جنگهاى طاقتفرساى پر زحمت دارد،آن هم براى نجات شما، براى رهائيتان از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختى است.
2⃣ديگر اينكه "او سخت به هدايت شما علاقمند است" ،و به آن عشق مىورزد، ( حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ ). "حرص"در لغت به معنى شدت علاقه به چيزى است، وجالب اينكه در آيه موردبحث بطور مطلق مىگويد: "حريص بر شما است" نه سخنى از هدايت به ميان مىآورد و نه ازچيز ديگر، اشاره به اينكه به هر گونه خير و سعادت شما، و به هر گونه پيشرفت و ترقى و خوشبختيان عشق مىورزد (و به اصطلاح حذف متعلق دليل بر عموم است)بنا بر اين اگر شما را به ميدانهاى پر مرارت جهاد، اعزام مىدارد، و اگر منافقان را تحت فشار شديد، مىگذارد، همه اينها به خاطر عشق به آزادى، به شرف، به عزت و به هدايت شما و پاكسازى جامعه شماست.
3⃣ و4⃣ سومین وچهارمین صفت اشاره كرده، مىگويد "او نسبت به مؤمنان رءوف و رحيم است" ( بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ )بنابر اين هر گونه دستور مشكل و طاقتفرسايى را مىدهد (حتى گذشتن از بيابانهاى طولانى و سوزان در فصل تابستان، با گرسنگى و تشنگى، براى مقابله با يك دشمن نيرومند در جنگ تبوك) آن هم يك نوع محبت و لطف از ناحيه او است.
🔹خداوند جز بر پيامبر اسلام، بر هيچ يك از پيامبران دو نام از نامهاى خويش را اطلاق نكرده است. «رَؤُفٌ، رَحِيمٌ»
🔹رسولخدا برخاسته از ميان خود مردم و غمخوار امّت است. «من انفسکم عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ»
=✼🌺🌸🌺✼=
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
🌺مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin
=☆🌺 ﷽ 🌺☆=
#آموزشی
#تفسیر_عمومی
#سوره_توبه
#جلسه_صد_چهل_شش
✅موضوع :توکل
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ●
پس اگر (از سخنان خداوند) روى گردان شدند، بگو: خداوند مرا كافى است، هيچ معبودى جز او نيست، تنها بر او توكّل كردهام و او پروردگار عرش بزرگ است.(۱۲۹/توبه)
✍در آيهى قبل، سخن از رأفت و دلسوزى پيامبر بود، در اين آيه مىفرمايد: مبادا كسى خيال كند كه سوز، تلاش و رأفت آن حضرت به مردم به خاطر نيازِ به مردم بوده است، زيرا اگر همهى مردم از او اعراض كنند، خدا با اوست. همان گونه كه اگر همهى مردم رو به خورشيد كنند يا پشت به آن، هيچ اثرى در خورشيد ندارد.
💫در آیه می فرماید: بگو او مرا كافى است، و هيچ معبودى نيست جز او. پس، جمله " لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ" در مقام تعليل حكم به وجوب متابعت از آن جناب است. و مىرساند كه چون او از همه اسباب ظاهرى قطع نظر كرده، و تنها به خدايش اعتماد نموده او وى را كفايت مىكند. آرى، جز خداى تعالى كفايت كنندهاى نيست، چون تنها اوست معبود، و جز او معبودى نيست. احتمال هم دارد كه جمله " لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ " فقط بمنظور تعليم، ذكر شده باشد، نظير كلمه" سبحانه "در آيه " وَ قٰالُوا اِتَّخَذَ اَللّٰهُ وَلَداً سُبْحٰانَهُ" .
⚜جمله " عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ" كه حصر را مىرساند تفسيرى است كه جمله " حَسْبِيَ اَللّٰهُ " را كه به التزام، دلالت بر معناى توكل دارد تفسير مىكند. معناى توكل اين است كه بنده پروردگار خود را وكيل خود بداند و او را همهكاره و مدبر امور خود بداند، به اين معنا از تمسك به اسبابى كه از سببيت آنها آگهى دارد - و يكى از آنها خود اوست - كه علتى است ناقص، دست برداشته و به سبب حقيقى كه تمامى اسباب به او منتهى مىگردد تمسك بجويد.
⬅️ از همين جا معلوم مىشود كه چرا در آخر فرمود: " وَ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِيمِ" و منظور اين بود كه بفهماند خداى تعالى آن پادشهى است كه سلطنتش بر تمامى موجودات حاكم، و نسبت به همه مدبر است. و اگر فرمود: " فَقُلْ حَسْبِيَ اَللّٰهُ... " و نفرمود:" فتوكل على اللّٰه "براى اين است كه رسول گراميش را ارشاد كند به اينكه بايد توكلش بر خدا، توأم باشد با ياد اين حقايق كه معناى حقيقت توكل را روشن مىسازد.
🔰پيامهای آیه:
🔺روىگردانى مردم از دين، نبايد در ايمان و روحيّهى ما تأثير گذارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اَللّٰهُ»
🔺 كسى كه خدا دارد، چه كم دارد؟ «حَسْبِيَ اَللّٰهُ»
🔺توكّل بر خداوند، رمز غلبه بر مشكلات است. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ ... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ.
=✼🌺🌸🌺✼=
📌توجه هر گونه نشر وکپی برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال،اشکال شرعی دارد.
🌺مؤسسه نورالیقین
مرکز تخصصی تفسیر وعلوم قرآنی
@moassese_nooralyaghin