#داستان_شب
✅ مرد #بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. #روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه #معنی آن را بفهمی؟
پدر گفت: پسرم!
#سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.
پسر گفت: #غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند.
پدر گفت: #امتحان کن پسرم.
پسر سبدی که در آن #زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت.
#سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد #باقی نماند.
پسر به پدرش گفت؛ که هیچ #فایده ای ندارد.پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم.
پسر دوباره امتحان کرد ولی#موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار#سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که #غیر ممکن است...!
پدر با لبخند به پسرش گفت:
سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از #باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً #پاک و تمیز شده است.
پدر گفت: این #حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.
٭٭دنیا و #کارهای آن، قلبت را از
سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛
#خواندن قرآن همچون دریا
سینه ات را پاک میکند،
حتی اگر #معنی آنرا ندانی...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔
@mojaradan
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
🌸﷽🌸
✨ #داستان_شب
✍🏻 مـــــردی نـزد#دانشمنــــدی از پــدرش شڪایت ڪرد . گفت پــــدرم مرا #بسیار آزار میدهد. پیــر شده است و از مــن میخواهد #یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید #پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟ مرا با این #بهانهگیریهایش خسته ڪرده است، بگو چه ڪنم؟ دانشمند گفت با او #بساز گفت نمیتوانم.
✍🏻دانـشمنــــــد پـرسیـــد: آیا #فــــرزنــــد ڪوچڪی در خانه داری؟ گفت بلی. گفت اگر #روزی این فرزند #دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را میزنی؟ گفت: نه، چون #اقتضای سن اوست. آیا او را #نصیحت میڪنی؟ گفت نه چون مغزش نمیرود و...
✍🏻گفـــت میدانـــی چــرا با فــــرزنــدت #چنین برخورد میڪنی؟ گفت نه. گفت: چون تو #دوران ڪودڪی را طی ڪردهای و میدانی ڪودڪی چیست ،اما #چون به سن پیری نرسیدهای و تجربهاش نڪردهای ، هرگز نمیتوانی #اقتضای یڪ پیر را بفهمی!!!
✍🏻در پـــــیـری انــــســان #زود رنـــــــج میشــود، #گوشهگیر میشود، عصبی میشود. احساس ناتوانی میڪند و... پس ای #فرزند برو و با پدرت#مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔
@mojaradan
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
🌸🍃🌸🍃
#داستان_شب
#ضرب_المثل
#استخوان_لای_زخم_گذاشتن
#قصابی بود که هنگام کار با #ساتور دستش را بریده بود و خون زیادی از زخمش می چکید . #همسایه ها جمع شدند و او را نزد حکیم باشی که دکتر شهرشان بود، بردند . #حکیم بعد از ضد عفونی زخم می خواست آن را ببندد که متوجه شد لای #زخم قصاب استخوان کوچکی مانده است . می خواست آن را بیرون بکشد، اما #پشیمان شد و با همان حالت زخم دست قصاب را بست و به او گفت :
زخمت خیلی #عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم.
از آن روز به بعد کار قصاب درآمد . هر روز #مقداری گوشت با خود می برد و با مبلغی به حکیم باشی می داد و حکیم هم همان کار #همیشگی را می کرد، اما -#زخم قصاب خوب نشد که نشد .
مدتی به همین منوال گذشت. تا این که #روزی حکیم برای مداوای بیماری از شهر خارج شد و چند روزی به سفر رفت و از آنجایی که #پسرش طبابت را از او یاد گرفته بود، به جای او بیماران را مداوا می کرد .
آن روز هم طبق #معمول همیشه قصاب نزد حکیم رفت و حکیم باشی دست او را مداوا کرد و پس از #ضد عفونی می خواست پانسمان کند که متوجه استخوان# لای زخم شد و آن را بیرون کشید و زخم را بست و به #قصاب گفت : به زودی زخمت بهبود پیدا می کند .
دو روز بعد #قصاب خوشحال نزد پسر حکیم آمد و به او گفت :
تو بهتر از# پدرت مداوا می کنی . زخم من امروز خیلی بهتر است .
پسر حکیم هم بار دیگر زخم را #ضدعفونی کرد و بست و به قصاب گفت :
از فردا #نیازی نیست که نزد من بیایی.
چند روزی گذشت و حکیم از سفر برگشت . وقتی #همسرش سفره را پهن کرد متوجه شد که غذایش گوشت ندارد و# فقط بادمجان و کدو در آن است .
با تعجب گفت :
این غذا چرا گوشت ندارد؟
همسرش گفت: تو که رفتی #پسرمان هم گوشتی نخریده .
حکیم با تعجب از پسر سوال کرد : مگر قصاب نزد تو نیامد ؟
پسر حکیم با خوشحالی گفت : چرا پدر آمد و من #زخمش را بستم و استخوانی را که لای آن مانده بود، بیرون کشیدم . مطمئن باشید #کارم را خوب انجام دادهام .
حکیم آهی کشید و روی دستش زد و گفت :
از قدیم گفته بودند : #نکرده کار ، نبر به کار .پس بگو، از امشب #غذای ما گوشت ندارد. من خودم استخوان را#لای زخم گذاشته بودم تا قصاب هر روز نزد من امده و#مقداری گوشت برایمان بیاورد .
از آن روز به بعد درباره کسی که #جلوی پیشرفت کارها را بگیرد یا دائم اشکال تراشی کند ، می گویند : #استخوان لای زخم می گذارد .
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔
@mojaradan
#کفویت
ب)اگر کفویت بود
1. #قدرِ این کفویت را بدانید و از آن برای #رشد و شکوفایی انسانی خود، استفاده کنید.
2. کفویت، #سرمایه است. اگر از این سرمایه به خوبی استفاده کنید، #رشد کرده، در طول زندگی روز به روز بر #تفاهم و همتایی شما افزوده میشود.
3. اگر از این #سرمایه به خوبی استفاده نکنید، ممکن است #روزی آن را از دست بدهید.
📚تا ساحل آرامش،کتاب اول، ص۷۹
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#استاد_محسن_عباس_ولدی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
✍️ روزی #جوانی پیش داود نبی (ع) نشسته بود و #حضرت داود (ع) او را راه زندگی میآموخت که عزرائیل رسید.
💢وقتی جوان مرخص شد، از جناب #عزرائیل، داود نبی (ع) پرسید: چرا با تعجب جوان را نگریستی؟ عزرائیل گفت: این جوان را #20 روز بیشتر عمر نیست و من در حسرت ماندم تو #درس زندگی این دنیا به او میآموختی، در حالیکه او را عمری به آن نخواهد بود.
🔆داود نبی (ع) فرستاد آن جوان را صدا کردند. پرسید: #مجردی؟ گفت: آری. نبی خدا# دختری را به او گرفت و سریع #بساطِ عروسی او را در مدت مانده از عمر کوتاهاش فراهم ساخت. #منتظر شدند عزرائیل ورود کند که نکرد. سالها گذشت و جوان را جان نگرفت.
💢#روزی عزرائیل را دید و علت را سؤال کرد. عزرائیل گفت: خداوند بر #رحمی که تو بر حال او کردی #رحم و 30 سال بر عمرش افزود و بر حال دختر مؤمنهای که گرفتی ترحم نمود و 30 سال عمر دیگر نیز بر #عمرش اضافه کرد.
╔═.🍃.══════╗
🍁 @mojaradan🍁
╚═══
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#داستان_شب
فخر رازی از #مفسران قرآن کریم میگوید:
مانده بودم «#لفی خسر» را چگونه معنا کنم
از بس #فکر کردم خسته شدم و با خود گفتم
بروم #سراغ سورههای دیگر تا فرجی شود نقل میکند #روزی گذرم به بازار افتاد و دیدم کسی
با #التماس فراوان به مردم میگوید:
مردم رحم کنید به #کسی که
سرمایه اش در حال آب شدن هست و #داره نابود میشه،
نگاه کردم دیدم او #یخ فروش است
یک قالب یخ آورده، هوا هم #گرم است و یخ هم در #حال آب شدن،و او التماس میکند از مردم که از من یخ بخرید
من معنای «لفی خسر» را در سوره عصر از این یخ فروش فهمیدم
ما هم #لحظه به لحظه یخ زندگیمان در حال آب شدن است
اما قدر این #نعمتها و فرصت های ناب را نمی دانیم و درک نمی کنیم
مگر زمانی که #دیر میشود و جز #افسوس کاری از ما ساخته نیست
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
💠امام باقر (علیهالسّلام) فرمود:
#روزی موسی (علیهالسّلام) در کنار دریا عبور میکرد، ناگاه دید #صیادی کنار دریا آمد و دربرابر خورشید سجده کرد و سخنان #شرکآلود گفت، سپس تور خود را به دریا انداخت و بیرون کشید، آن تور پر از #ماهی بود، و این کار سهبار تکرار شد، در هر سهبار، تور او پر از ماهی بود. او ماهیها را برداشت و از آنجا رفت. سپس صیاد دیگری به آنجا آمد و #وضو گرفت و نماز خواند و حمد و شکر الهی را بجا آورد، آنگاه تور خود را به #دریا افکند و بیرون کشید، دید توخالی است. بار دوّم تور خود را به #دریا افکند و بیرون کشید، دید #تنها یک ماهی کوچک در میان تور است. حمد و #سپاس الهی گفت و از آنجا رفت.
موسی (علیهالسّلام) عرض کرد: «خدایا! چرا #بنده کافر تو با اینکه با حالت کفر آمد آن همه ماهی #نصیب او شد، ولی نصیب بنده با ایمان تو، تنها یک #ماهی کوچک بود؟»
خداوند به موسی (علیهالسّلام) چنین وحی کرد: «به جانب راست خود نگاه کن.» موسی نگاه کرد، #نعمتهای فراوانی را که خداوند برای بنده مؤمن فراهم کرده مشاهده نمود. سپس خداوند به موسی وحی کرد: «به #جانب چپ خود نگاه کن.» موسی (علیهالسّلام) نگاه کرد، آنچه از عذابهای سخت را که خداوند برای بنده کافرش #مهیا نموده دید. سپس خداوند فرمود: «ای موسی! با آن همه #عذاب که در #کمین کافر است آنچه را که به او (از ماهیهای فراوان) دادم، چه #سودی به حال او دارد؟ و با آن همه از #نعمتهای فراوان که برای بنده مؤمن #ذخیره کردهام، آنچه را که امروز از او بازداشتهام، چه #ضرری به حال مؤمن خواهد داشت؟»
موسی (علیهالسّلام) عرض کرد: «یا ربّ یحقّ لمن عرفک ان یرضی بما صنعت؛ پروردگارا! برای کسی که تو را #شناخته سزاوار است که به آنچه انجام دهی #راضی و خشنود باشد.»
📚دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین، ص۴۳۳
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۳، ص۳۴۹
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
✅تفکر
آقای قدس می گوید:
« #روزی آقا می فرمود: یکی از علمای بزرگ #نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز_شب #پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان. پسر پاسخ داد: چشم.
آقا #مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست. مجدداً آقا او را صدا زد که: #پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان. باز پسر گفت: چشم.
آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب #بر نمی خیزد، برای بار سوم او را صدا زد. پسر گفت: حاج آقا، من دارم فکر می کنم، همان فکری که درباره آن در روایت آمده است که: امام صادق علیه السلام می فرماید:
« #تفکر ساعة خیر من عباده سنه: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. »
آیت الله العظمی بهجت فرمودند: آقا #پرخاش کرد و فرمود: ... و خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود: #پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد، نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این# بهانه از خواندن آن شانه خالی کند. »
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
#روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در #حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند
پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود )و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسیست؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و #جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از #خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را #ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید بمن #امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ #عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند
راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به #امام علی (ع) (أمیرالمؤمنین ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه #پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمود (او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم)
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد
امام علی (ع) پاسخ دادند:
آنچه خدا ندارد ، #زن و فرزند است
آنچه نزد خدا نیست ، #ظلم است
و آنچه خدا نمیداند ، #شریک و همتا برای خود است
(فإن ا لله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک)
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی ع را به #سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو #خلیفه ی بر حق پیامبری ص ، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی ع تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد
.پیامبر(ص)فرمود:(هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)رادرمیان مردم نشردهد، (گناهان غیرحق الناس )اوبخشیده می شود.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🕌🌄
وقتى که بنده اى در #نیمه_شب براى #نماز و #طاعت_خداوندى برخیزد و سپس #خواب بر وى غلبه کند و در اثر چرت به چپ و راست متمایل شود و چانه اش به سینه اش بچسبد.
🌸✨ خداوند امر مى کند درهاى آسمان باز مى شود و
سپس به #ملائکه مى فرماید: به این بنده من نگاه کنید و ببینید در اثر #تقرب به من و انجام عملى که بر وى #واجب نکرده ام به چه روزى افتاده و من #سه_خصلت به این بنده عطا مى کنم:
♦️ #گناهان او را مى بخشم،
♦️یا #توبه #مجددى برایش فراهم مى کنم و
♦️ #روزى اش را #زیادتر مى کنم و من همه شما را #شاهد مى گیرم که این سه چیز را به #وى بدهم. 😃😃
📚( الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى، ص: ۷۰۷)
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🍎 برنامه #متقین در #شب_زنده_داری
✅ متقین برای نیمه شب، برنامه عبادی دارند. شب در ادبیات دینی موضوعیت دارد، مثلا نزول #قرآن در #شب_قدر رخ داده که از هزار ماه بالاتر است.
✅1⃣ #استغفار : متقین، مقداری از شب را میخوابند و سحرگاه به استغفار مشغول میشوند.
✅2⃣ #نماز_شب : پیامبر اکرم و ائمه معصومین سفارشات بسیاری به نماز شب دارند. زیرا در رسیدن به مراتب بالا، بسیار مؤثر است.
پیامبر فرمودند: شرافت اهل ایمان، نماز شب است و عزت آنان، خودداری از آبرو ریزی برادر مؤمن است.
در روایات آمده که نشاط روحی، گشایش در #روزی، اداء دِین در نماز شب است.
✅ امام صادق (ع) در پاسخ به شخصی درباره نماز شب، فرمودند: اگر آن را از دست دادی، فردایش قضا کن. اگر نمیتوانی یازده رکعت را بخوانی، سه رکعت نماز شَفع و وَتر را بخوان، و اگر از دستت رفت، فردایش آن را قضا کن. اگر نمیتوانی، نماز مغرب و عشاء را به جماعت بخوان و بعد آیات " آمَنَ الرّسول ..." را بخوان تا ثواب نماز شب را ببری. [اهمیت نماز شب اینست که مستحب است، اما قضا دارد]
⭕️ این همه انعطاف، برای اینست که بهره نماز شب را از دست ندهیم. ما دنبال زیارت و شفاعت #اهل_بیت هستیم، اما دنبال شباهت به ایشان نیستیم
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
♥️ ✿✿♥️ ✿✿♥️ ✿✿ ♥️ ✿✿♥️ ✿✿♥️
🌱 #نمازشب باعث میشه #روزی از نوع مبارکش بیاد سمتت…
هم همسر هم فرزند و هم همه چی…
#نمازشب باعث میشه نزد فرشته ها محبوب میشی..🌱
🖇روایت داریم وقتی #نمازشب میخونی ۹ صف از فرشته ها میان پشت سرت نماز میخونن….
☝️🏻و جز خدا کسی تعداد این فرشته هارو نمیدونه و بعدشم به تعداد فرشته ها خدا برات #پاداش مینویسه.❣
🖇روایت داریم میگه :
✨رسیدن به خدا یه سفریست که به جز مرکب #شب به خدا نمیشود رسید !
‼️میدونی این یعنی چی ؟
بابا ؟
*⃣هر کسی تو کارش گره ای وجود داره به جای جن گیری و پیش رمال رفتن بره #نمازشب بخونه…هر کی هر گره ای تو زندگیش داره بیاد سمت #نمازشب !
🔶واسه هیچ عبادتی انقدر پاداش ننوشتن !
#نمازشب باعث میشه دل آدم نورانی بشه و باطن آدمم تمیز بشه…💛
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
••❥⚜︎-----------
@mojaradan
ازدواج.mp3
4.77M
‼️ اگر بهخاطر #بیپولی #ازدواج نمیکنی حتما گوش بده
#ازدواج #فقر #روزی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
💟 @mojaradan
♥️ ✿✿♥️ ✿✿♥️ ✿✿ ♥️ ✿✿♥️ ✿✿♥️
🌱 #نمازشب باعث میشه #روزی از نوع مبارکش بیاد سمتت…
هم همسر هم فرزند و هم همه چی…
#نمازشب باعث میشه نزد فرشته ها محبوب میشی..🌱
🖇روایت داریم وقتی #نمازشب میخونی ۹ صف از فرشته ها میان پشت سرت نماز میخونن….
☝️🏻و جز خدا کسی تعداد این فرشته هارو نمیدونه و بعدشم به تعداد فرشته ها خدا برات #پاداش مینویسه.❣
🖇روایت داریم میگه :
✨رسیدن به خدا یه سفریست که به جز مرکب #شب به خدا نمیشود رسید !
‼️میدونی این یعنی چی ؟
بابا ؟
*⃣هر کسی تو کارش گره ای وجود داره به جای جن گیری و پیش رمال رفتن بره #نمازشب بخونه…هر کی هر گره ای تو زندگیش داره بیاد سمت #نمازشب !
🔶واسه هیچ عبادتی انقدر پاداش ننوشتن !
#نمازشب باعث میشه دل آدم نورانی بشه و باطن آدمم تمیز بشه…💛
••❥⚜︎-----------
@mojaradan