مجردان انقلابی
#هفت_نکته_کلیدی_در_انتخاب_همسر ۲. گزینش معیارها، متناسب با انتخاب خویش #قسمت_پنجم ب. #واقعی کردن
#هفت_نکته_کلیدی_در_انتخاب_همسر
۲. گزینش معیارها، متناسب با انتخاب خویش
#قسمت_ششم
ج.درجه بندی معیار ها متناسب با انتخاب خویش
#معیار های ما باید دو درجه داشته باشد. معیارهای #درجه یک و معیارهای درجه دو.
🔸 معیار های درجه یک، معیار هایی هستند که حتی اگر یکی از آنها در طرف مقابل نبود به راحتی و #خیلی محکم میگویم نه.
🔹مثلاً #معتاد🚭 نبودن رو می توان به عنوان یکی از معیارهای درجه یک دختران نام برد.
🔸معیار های درجه دو معیار هایی که میشود در آنها #تساهل و تسامح کرد و اگر یک یا چند تا از آنها نبود اشکالی ایجاد نمی کند، نام دیگر این معیارها معیارهای #ترجیحی است.
🔹مثلاً سید بودن همسر.
💢درجه بندی معیار ها موجب میشود فکر کردن #جهان درباره گزینه هایی که به او پیشنهاد میشود منظم شود.
🔸اگر معیارهای درجه یک شما مشخص باشد دیگران میتوانند با دقت بیشتری به شما #گزینه مناسبی را پیشنهاد دهند.
🔹معیارهای درجه دو در جایی بیشتر به کمک انسان می آید که بر سر دو گزینه #متحیّر شده باشد در حالی که هر دو گزینه تمام معیارهای درجه یک را هم دارند.
ادامه دارد....
@mojaradan
#داستان_شب
*از #دزدی بادمجان تا ازدواج💍*
ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب🌸
*شیخ #علی طنطاوی ادیب دمشق درخاطراتش نوشته : یک #مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام *مسجد جامع توبه مشهور است.*
علت نامگذاری آن به مسجد #توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا #محل منکرات بوده ولی یکی از #فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد.
یکی از #طلبه ها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد #ساکن بود.
دو روز بر او گذشته بود که #غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و #توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. #روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به #مرگ نزدیک شده است
با خودش فکر کرد او اکنون در حالت #اضطراری قرار دارد و شرعا گوشت مردار و یا #حتی دزدی در حد نیازش جایز هست.
بنابراین #گزینه دزدی بهترین راه بود.
شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه می دهد : این #قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از #تفاصیل آن در جریان هستم
و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری.
این مسجد در یکی از محله های قدیمی واقع شده و در آنجا خانه ها به سبک قدیم به هم #چسپیده و پشت بام های خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشت بام به همه محله رفت.
این جوان به #پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانه های محله به راه افتاد.
به اولین خانه که رسید دید #چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و #دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست
اما بوی #غذایی مطبوع از آن خانه میامد.
وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک #آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد.
این خانه #یک طبقه بود از پشت بام به روی بالکن و از آنجا به #داخل حیاط پرید.
فورا خودش را به #آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن #بادمجان های محشی (دلمه ای) قرار دارد ، یکی را برداشت و به #سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد ، #یک گازی از آن گرفت تا می خواست آن را #ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد.
باخودش گفت : #پناه بر خدا.
من طالب# علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و دزدی کنم؟
از کار خودش #خجالت کشید و پشیمان شد و #استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود #سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در #حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست #بفهمد استاد چه می گوید
وقتی استاد از #درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند.
یک# زنی کاملا پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه #صحبت هایشان نشد.
شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را #جز او نیافت.
صدایش زد و گفت : تو #متاهل هستی ؟
جوان گفت نه
شیخ گفت : #نمیخواهی زن بگیری؟
جوان خاموش ماند.
شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟
جوان : پاسخ داد به خداوند که من# پول لقمه نانی ندارم چگونه ازدواج کنم؟
شیخ گفت : این زن آمده به من خبر داده که #شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب
و ناآشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک #عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشه ای از این مسجد نشسته و این زن #خانه ی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است.
اکنون آمده #تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای #بدطینت در امان بماند. آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟
جوان گفت : #بله و رو به آن زن کرد و گفت : آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟
زن هم پاسخش #مثبت بود.
عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به #عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت : دست شوهرت را بگیر.
دستش را گرفت و او را به طرف خانه اش #راهنمایی کرد.
وقتی وارد منزلش شد #نقاب از چهره اش برداشت.
جوان از #زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که #واردش شده بود
زن از او پرسید : چیزی# میل داری برای خوردن؟
گفت : بله. پس سر دیگ را برداشت و #بادمجانی را دید و گفت : عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟
مرد به #گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد.
زن گفت :
*این #نتیجه امانت داری و تقوای توست.*
*از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی #همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید.*
*کسی که بخاطر خدا چیزی را #ترک کند و تقوا پیشه نماید*
*خداوند تعالی در مقابل #چیز بهتری به او #عطا میکند.*
*توبه تولدی دوباره*
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#سوالات_خواستگاری
🔰چرا من را #انتخاب کرده اید؟
🔹 انتخاب همسر #مناسب موقعی معنا پیدا میکند که چند شرط فراهم شده باشد:
۱- شخص بتواند #آزادانه انتخاب کند
۲- #گزینه هایی برای انتخاب باشد
۳- نسبت به انتخاب ها #شناخت کافی داشته باشد.
🔸در پاسخ به سوال «چرا من را انتخاب کرده اید؟» مشخص می شود که شخص چه #شناختی از نامزد خویش دارد.
اگر دلایل و ویژگی هایی که فرد در مورد نامزدش بیان می کند با ویژگی ها و شرایط واقعی نامزدش #همسان باشد، می توان گفت شناخت درستی از انتخابش دارد، اما چنانچه ملاک ها و #ویژگی های بیان شده، با شخصیت و ویژگی های نامزد همسان نباشد یا #ایده_آل_گرایانه باشد، می تواند مشکل ساز باشد.
🔻برای مثال# کسی پاسخ می دهد:
« چون تو خیلی صبور، #صادق و ساده هستی»
به نظر می رسد از #نامزدش یک شخص بی عیب و #نقص و یک فرشته را تصور می کند.
پر واضح است چنین #انتظاری زندگی را در آینده دچار #مشکل می کند چرا که همسر آینده وی بایستی همیشه آرام و #صبور باشد، همیشه راست بگوید و کم توقع باشد، امری که فقط فرشته ها و معصومین می توانند پیشه کنند.
ادامه دارد...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
💕@mojaradan
😍 دو قدم تا #انتخاب_همسر_مناسب
در دو مرحله باید برای فردی که گزینه #ازدواج شما است یا با او آشنا شده اید، فیلتر بگذارید، #فیلتر_اول، #بلوغ های او در زمینه ازدواج را بررسی می کند و فیلتر دوم، #سبک_زندگی او را. کسی که به بلوغ ازدواج نرسیده باشد، نمی تواند به فیلتر دوم برسد و همان اول، باید او را از #گزینه های ازدواج حذف کرد.
✅ خوان اول #بلوغ_ازدواج
یک فرد در #خانواده دوره های مختلفی را پشت سر می گذارد که به آن دوره زندگی می گویند. این دوره از ابتدای #تشکیل خانواده آغاز می شود و سپس اعضای خانواده ها به تدریج از خانواده جدا می شوند. اما #شرط جدا شدن از خانواده، فقط این نیست که با ازدواج فضای #فیزیکی و خانه تان را از پدر و مادر جدا کنید، حتی در آن صورت هم ممکن است شما هنوز وابسته به #خانواده باشید. برای آنکه بتوانید ازدواج کنید و مستقل شوید، باید بند نافتان را از خانواده جدا کنید. چطور ممکن است؟ با بلوغ های ازدواج. در واقع کسی که تصمیم به ازدواج دارد باید به یک حداقل هایی در #زندگی دست یافته باشد که به آنها بلوغ های ازدواج می گویند. این بلوغ ها به طور خلاصه عبارتند از:
🔰 بلوغ #جنسی: بلوغ جنسی هم از جهت #فیزیولوژیک مطرح است که تابع سن بوده و رسیدگی به توانمندی های جنسی و تولید مثل را شامل می شود، هم روانی است. یعنی شناختن نیازهای نیازهای جنسی و دانستن #سلیقه خود.
🔰 بلوغ #شخصیتی: مباحث مربوط به شخصیت سالمتر مثل خود کم بینی یا خود شیفتگی، بحث #استقلال شخصیتی فرد، آیا از خودش تفکر دارد و... در این بخش قرار می گیرد.
🔰 بلوغ #عاطفی: شناخت هیجان های خود و دیگران. یعنی فرد بخش عاطفی روان خود را بشناسد مثلاً بداند چرا از یک فرد خوشش می آید، بتواند عواطف و #هیجانات و احساسات خود را کنترل کند.
🔰 بلوغ #اجتماعی: موقعیت و پایگاه اجتماعی که به کار و خانواده ارتباط دارد مشخص شده باشد و فرد #هویت اجتماعی خود را بشناسد.
🔰 بلوغ #معنوی: مشخص بودن سبک #دینداری فرد و احترام به طرف مقابل.
🔰 بلوغ #مالی(مرد): توانایی برآمدن از عهده دخل و خرج زندگی. منظور از بلوغ مالی ، صرفاً داشتن #تمکن مالی فراوان نیست. بلوغ مالی یعنی وجود درآمد نسبی، و داشتن توانایی #پس_انداز و برنامه ریزی و #مدیریت مالی در زندگی، که لازم است این موارد به دقت چک شود.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 😍
🆔 @mojaradan