eitaa logo
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
5.9هزار دنبال‌کننده
415 عکس
242 ویدیو
37 فایل
🚩 اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا صَاحِبَ المُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ 🚩 📎 پایگاه علمی - پژوهشی #مقتل و #مقتل_شناسی 📎 اِحیاء تراث شیعی و نسخ خطی 📌 ارتباط با ادمین: 🆔 @mosibatoratebah_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ِ ◀️المناقب لابن شهرآشوب عن الرضا عن آبائه عليهم الس قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن أحَبَّ أن يَنظُرَ إلى أحَبِّ أهلِ الأَرضِ إلى أهلِ السَّماءِ ، فَليَنظُر إلَى الحُسَينِ 📖 المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 73 ، بحارالأنوار : ج 43 ص 297 ح 59 المناقب ، ابن شهرآشوب ـ به نقل از امام رضا ، از پدرانش عليهم السلام ازرسول خدا نقل فرمودند: هر كس دوست دارد به كسى بنگرد كه محبوب ترينِ زمينيان نزد آسمانيان است ، به حسين بنگرد . @maghtal61
✅روضه خوانی امام رضا برای حضرت سیدالشهداء الأمالي للصدوق عن إبراهيم بن أبي محمود عن الرضا ◀️إنَّ يَومَ الحُسَينِ عليه السلام أقرَحَ جُفونَنا ، وأسبَلَ دُموعَنا ، وأذَلَّ عَزيزَنا بِأَرضِ كَربٍ و بَلاءٍ ، أورَثَتنَا الكَربَ وَالبَلاءَ إلى يَومِ الاِنقِضاءِ ، فَعَلى مِثلِ الحُسَينِ عليه السلام فَليَبكِ الباكونَ ، فَإِنَّ البُكاءَ يَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ▶️ ◀️الأمالى ، صدوق ـ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود ، از امام رضا عل: روز [شهادت ]حسين عليه السلام ، پلك هاى ما را زخمى كرد، و اشك هايمان را جارى نمود، و عزيز ما را در سرزمين اندوه و محنت ، خوار ساخت و براى ما اندوه و غم را تا روز قيامت ، بر جا گذاشت. پس گريه كنندگان بايد براى مانند حسين عليه السلام بگريند، كه گريه [بر او] ، گناهان بزرگ را مى زدايد. 📝الأمالي للصدوق : ص 190 ح 199 ، الإقبال : ج 3 ص 28 ، روضة الواعظين : ص 187 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 86 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 284 ح 17 @maghtal61
◀️حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ غَيْرُهُمَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ زِيَارَةُ الرِّضَا أَفْضَلُ أَمْ زِيَارَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) قَالَ زِيَارَةُ أَبِي أَفْضَلُ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَزُورُهُ كُلُّ النَّاسِ وَ أَبِي لَا يَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّيعَةِ محمّد بن يعقوب و على بن الحسين، و غير اين دو از على بن ابراهيم، از پدرش، از على بن مهزيار وى گفت: محضر ابى جعفر عليه السّلام عرض كردم: فدايت شوم زيارت حضرت رضا عليه السّلام افضل است يا زيارت ابى عبد اللّه حسين بن على عليه السّلام؟حضرت فرمودند:زيارت پدرم افضل است زيرا حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام را هر گروهى از مردم زيارت مى‏كنند ولى پدرم را زيارت نمى‏كند مگر شيعيان خاص و خالص ما @maghtal61
✅روضه خوانی امام رضا برای حضرت سیدالشهداء الأمالي للصدوق عن إبراهيم بن أبي محمود عن الرضا ◀️إنَّ يَومَ الحُسَينِ عليه السلام أقرَحَ جُفونَنا ، وأسبَلَ دُموعَنا ، وأذَلَّ عَزيزَنا بِأَرضِ كَربٍ و بَلاءٍ ، أورَثَتنَا الكَربَ وَالبَلاءَ إلى يَومِ الاِنقِضاءِ ، فَعَلى مِثلِ الحُسَينِ عليه السلام فَليَبكِ الباكونَ ، فَإِنَّ البُكاءَ يَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ▶️ ◀️الأمالى ، صدوق ـ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود ، از امام رضا عل: روز [شهادت ]حسين عليه السلام ، پلك هاى ما را زخمى كرد، و اشك هايمان را جارى نمود، و عزيز ما را در سرزمين اندوه و محنت ، خوار ساخت و براى ما اندوه و غم را تا روز قيامت ، بر جا گذاشت. پس گريه كنندگان بايد براى مانند حسين عليه السلام بگريند، كه گريه [بر او] ، گناهان بزرگ را مى زدايد. 📝الأمالي للصدوق : ص 190 ح 199 ، الإقبال : ج 3 ص 28 ، روضة الواعظين : ص 187 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 86 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 284 ح 17 @maghtal61
🔅 ولادت با سر سعادت و موفورالسرور حضرت انیس‌النفوس، شمس‌الشموس، امام الرئوف، سلطان سریر ارتضاء، حضرت علیه آلاف تحیة و الثناء بر قطب عالم امکان، سیدنا و مولانا صاحب‌ العصر و الزمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداه و شیعیان و محبان حضرتش تبریک و تهنیت باد 🔅 🆔 @mosibatoratebah
🔻 و صلوات‌الله علیه 🔻 🥀 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْهَمْدَانِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْمَنَامِ كَأَنَّهُ يَقُولُ لِي كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا دُفِنَ فِي أَرْضِكُمْ بَضْعَتِي وَ اُسْتُحْفِظْتُمْ وَدِيعَتِي وَ غُيِّبَ فِي ثَرَاكُمْ نَجْمِي فَقَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَا اَلْمَدْفُونُ فِي أَرْضِكُمْ وَ أَنَا بَضْعَةٌ مِنْ نَبِيِّكُمْ وَ أَنَا اَلْوَدِيعَةُ وَ اَلنَّجْمُ أَلاَ فَمَنْ زَارَنِي وَ هُوَ يَعْرِفُ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِنْ حَقِّي وَ طَاعَتِي فَأَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاؤُهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ كُنَّا شُفَعَاءَهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ نَجَا وَ لَوْ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ وِزْرِ اَلثَّقَلَيْنِ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ مَنْ رَآنِي فِي مَنَامِهِ فَقَدْ رَآنِي لِأَنَّ اَلشَّيْطَانَ لاَ يَتَمَثَّلُ فِي صُورَتِي وَ لاَ فِي صُورَةِ أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَائِي وَ لاَ فِي صُورَةِ أَحَدٍ مِنْ شِيعَتِهِمْ وَ إِنَّ اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ. 🥀 از امام هشتم علیه‌السلام روايت است كه مردى خراسانى به او عرض كرد يابن رسول‌اللّٰه، من رسول‌خدا صلّى اللّه عليه و آله را در خواب ديدم، گويا به من مي‌فرمود: چطور باشيد وقتى كه در زمين شما دفن شود پاره‌اى از تن من، و امانت تن من به شما سپرده شود و در زمين شما ستاره من غروب كند... 🥀 حضرت رضا فرمود: منم مدفون در زمين شما و منم پاره تن پيغمبر شما و منم امانت و منم آن ستاره، هلا هر كه مرا زيارت كند و آنچه خداى تبارك و تعالى از حق و طاعت من واجب كرده بشناسد من و پدرانم روز قيامت شفيعان اوئيم و هر كه ما شفيعان او باشيم در روز قيامت نجات يابد گرچه بر او مانند گناهان انس و جن باشد بتحقيق براى من باز گفت پدرم از جدم از پدرش كه رسول‌خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كه مرا در خواب بيند خود مرا ديده، زيرا شيطان در صورت من در نيايد و نه در صورت احدى از اوصيايم و نه در صورت احدى از شيعيانشان و به راستى خواب راست يكى از هفتاد جزء نبوت است. 📕 الأمالی، شیخ صدوق، جلد ۱، صفحه ۶۴ 🆔 @mosibatoratebah
🔅 | صلوات‌الله علیه 🔅 برید باد صبا خاطری پریشان داشت مگر حدیثی از آن زلف عنبر افشان داشت نسیم زلف نگار از نسیم باد بهار فتوح روح روان و لطافت جان داشت صبا ز سلسلۀ گیسوی مسلسل یار هزار سلسله بر دست و پای مستان داشت بیام یار عزیز ملیج روح افزا است دم مسیح توان گفت بهره ای زان داشت حدیث آن لب و دندان چه دُر فشانی کرد شکست رونق لؤلؤ، سبق ز مرجان داشت یمن کجا و بدخشان؟! مگر صبا سخنی از آن عقیق درخشان و لعل رخشان داشت بیادم از نفس خرم صبا آمد گلی که لعل لبی همچو غنچه خندان داشت بخضرت خطش از خضر جان و دل می برد چه طعنه ها که دهانش به آب حیوان داشت خطا است سنبله گفتن به سنبل تر او به اعتدال قد و قامتی به میزان داشت هزار نکتۀ باریکتر از مو اینجاست به صد کرشمه ز اسرار حسن جانان داشت مهی کلاه کیانی بسر چو کیکاوس که افسر عظمت بر فراز کیوان داشت بخسروی، همۀ بندگان او پرویز جهان بصحبت شیرین به زیر فرمان داشت ز نای حسن همی زد نوای یا بُشری جمال یوسفی اندر چه زنخدان داشت صبا دمید خور آسا ز مشرق ایران مگر که ذره ای از تربت خراسان داشت محل امن و امانی که وادی ایمن هر آنچه داشت از آن خطۀ بیابان داشت مقام قدس خلیل و منای عشق ذبیح که نقد جان بکف از بهر دوست قربان داشت مطاف عالم امکان ز ملک تا ملکوت که از ملوک و ملک پاسبان و دربان داشت بمستجار درش کعبه مستجیر و حرم اساس رکن یمانی ز رکن ایمان داشت بمروه صفۀ ایوان او صفا بخشید حطیم و زمزم از او آبرو و عنوان داشت مربع حرمش رشک هشت باغ بهشت که پایه برتر از این نُه رواق گردان داشت به قاف قبهٔ او پر نمی‌زند عنقا بر آستانهٔ او سر همای گردان داشت درش چو نقطه محیط مدار کون و مکان هر آفریده نصیبی بقدر امکان داشت شها سمند طبیعت ز آمدن لنگست بدان حظیره امید وصول نتوان داشت فضای قدس کجا رفرف خیال کجا براق عقل در آن عرصه گرچه جولان داشت در تو مهبط روح الامین و حصن حصین ز شرفۀ شرف عرش و فرش، ایوان داشت قصور خلد ز مقصورۀ تو یافت کمال ز خدمت در آن روضه، رتبه رضوان داشت توئی رضا که قضا و قدر سر تسلیم بزیر حکم تو ای پادشاه شاهان داشت تو محرم حرم خاص لی مع اللهی ترا عیان حقیقت جدا ز اعیان داشت تجلی احدیت چنان ترا بربود که از وجود تو نگذاشت آنچه وجدان داشت جمال شاهد گیتی بهستی تو جمیل که از شعاع تو شمعی فلک فروزان داشت کتاب محکم توحید از آن جبین مبین به چشم اهل بصیرت دلیل و برهان داشت حدیث حسن ترا خواند فالق الاصباح که از افق غسق اللیل را گریزان داشت تو باء بسمله ای در صحیفۀ کونین ز نقطۀ تو تجلی نکات قرآن داشت ز مصدر تو بود اشتقاق مشتقات ز مبدء تو اصالت اصول اکوان داشت مقام ذات تو جمع الجوامع کلمات صفات عز تو شأنی رفیع بنیان داشت حقایق ازلی از رخ تو جلوه نمود دقایق ابدی از لب تو تبیان داشت نسیم کوی تو یحیی العظام و هی رمیم شمیم بوی تو صد باغ روح و ریحان داشت مناطق فلکی چاکر تراست نطاق ز مهر و ماه بسی گوی زر بچوگان داشت فروغ روی ترا مشتری هزاران بود ولی که زهرۀ آن زهره روی تابان داشت بمفتقر بنگر کز عزیز مصر کرم به این بضاعت مزجاه چشم احسان داشت به این هدیه اگر دورم از ادب چه عجب همین معامله را مور با سلیمان داشت ▫️ آیت‌الله غروی اصفهانی رضوان‌الله تعالی علیه 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
🔻 روایت علیه‌السلام 🔻 🥀 ابا صلت می‌گوید: حضرت به من فرمود: فردا من به این ظالم (مأمون) وارد می‌شوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر ندارم، با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود، با من صحبت نکن. 🥀 اباصلت گوید: صبح که شد دیدم امام علیه‌السلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مأمون وارد شد و گفت: مأمون تو را می‌خواند. امام علیه‌السلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من به دنبال او می‌رفتم تا حضرت وارد قصر شد و در پیش مأمون ظرفی بود که و میوه‌های دیگر داشت، و مأمون در حال خوردن انگور بود. هنگامی که چشمش به افتاد به سمت حضرت آمد و با او معانقه کرد و صورتش را بوسید و او را با خود نشاند، بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول‌الله، از این بهتر من ندیدم، علیه‌السلام فرمود: چه بسا انگور خوبی که از امده است! 🥀 به امام گفت: از ان بخور... 🥀 حضرت فرمود: مرا معاف دار! 🥀 مأمون گفت: باید بخوری، چرا نخوری، لابد تو ما را متهم به چیزی می‌کنی؟! 🥀 انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد. 🥀 مأمون گفت: کجا می روی؟! 🥀 حضرت فرمود: به جایی که من را فرستادی... 🥀 پس در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد، من با او صحبت نکردم، تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد، سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، پس در این هنگام زیبا رو که شباهت بسیاری به علیه‌السلام داشت وارد شد، به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است؟! 🥀 فرمود: همان کس که من را از مدینه اورده است، می‌تواند از درب بسته وارد کند... 🥀 عرض کردم شما کیستید؟! 🥀 فرمود: من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی () هستم. 🥀 سپس علیه‌السلام به سمت پدر رفت و فرمود تا من هم وارد شوم، من هم وارد شدم. وقتی وارد شد علیه‌السلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و بوسید و بعد در کنار بستر خود نشاند... 🥀 علیه‌السلام خود را به صورت به روی پدر انداخت و او را می‌بوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم، بعد علیه‌السلام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به پرنده‌ای خارج کرد که علیه‌السلام آن را گرفت و حضرت رضا علیه‌السلام چشم بست و به شهادت رسید. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱ 🆔 @mosibatoratebah
🔻 روضه 🔻 🥀 از جمله اثرات زهر، تشنگیِ فراوانی در بدن انسان است؛ در نقل‌هایی تاریخی درباره شهادت حضرت رضا صلوات‌الله علیه چنین آمده است که: 🥀 هنگامی که جوادالائمه علیه‌السلام بر بالین پدر حاضر شدند، و سر آن حضرت را به دامن گرفتند، علیه‌السلام به ایشان فرمودند: 🥀 بُنیَّ یا مُحمّد! عَلَیَّ بِشَئٍ مِنَ المٰاء 🥀 پسر جانم ای محمد! اندکی برایم بیاور..! 🥀 وقتی‌ علیه‌السلام ظرف آب را به نزدیک لب‌های مبارک پدر آوردند، علیه‌السلام به گریه افتادند و خطاب به فرمودند: 🥀 یٰا مٰاء! أنتَ الّذی مُنعَ مِنکَ جَدّیَ الحُسین علیه‌السلام بِکربلاء؟! 🥀 ای ! تو همانی که جدّم علیه‌السلام در از تو محروم شد؟! 📕 العبرةالساکتة، جلد ۲ ، صفحه ۵۱۴ 🆔 @mosibatoratebah
🌹 سالروز ورود سلام‌الله علیها به شهر قم مبارک باد 🌹 ▫️ پس از آنکه مامون ملعون در سال ۲۰۰ قمری امام رضا علیه‌السّلام را به خراسان آورد، حضرت معصومه سلام‌الله‌ علیها به همراه عده‌ای از برادران و بستگان، پس از یک سال، به انگیزه دیدار برادر وارد ایران شد. ▫️ پس از ولایت‌عهدی علیه‌السّلام، بنی‌هاشم، که مدت‌ها همواره تحت شکنجه و فشار حکام جور بودند، با شنیدن این خبر به عنوان دیدار آن حضرت از مدینه به خراسان رهسپار شدند. این گروه در حدود ۴۰۰ نفر بودند، که در راس آن‌ها سلام‌الله‌ علیها بود. ▫️ پس از اینکه مامورین حکومت ظالم عباسی در جلوی کاروان سلام‌الله علیها را گرفتند، نزدیک به ۲۳ نفر از آن‌ها را به رساندند، و گروهی اسیر و گروهی نیز متواری گردیدند. نقل شده که سلام‌الله علیها را نیز عمال بنی‌عباس در ساوه کردند. آن حضرت در حال بیماری، را اختیار کرد، چون قم مرکز بود، از این‌رو رهسپار قم شدند. ▫️ خبر ورود آن حضرت به ساوه و حرکت ایشان به سوی به مردم قم رسید. پس آل‌سعد اشعری اتفاق کردند که به خدمت ایشان برسند و از ایشان درخواست نمایند به بیاید. از میان ایشان موسی بن خزرج از اصحاب امام رضا علیه‌السّلام بیرون آمد و به شرف ملازمت آن حضرت رسید. زمام ناقه او را گرفت و به جانب شهر کشید و به سرای خود فرود آورد. ▫️ نوشته‌اند سلام‌الله علیها در روز یکشنبه ۲۳ ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری قمری برابر با اول آبان‌ماه ۱۹۵ هجری شمسی، شهر را با قدوم مبارکش منور ساخت. 📕 حضرت معصومه سلام‌الله علیها، اشتهاردی 📕 تاریخ مذهبی قم، فقیهی 🆔 @mosibatoratebah
🩸به خدا قسم آن دو نفر را از قبر بیرون مى‌آورم...🩸 🥀 روزى علیه‌السلام که در آن زمان کمتر از چهار سال داشت بر پدر و بزرگوارش علیه السلام وارد شد. 🥀 در این هنگام علیه‌السلام دستش را بر زمین زد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد، و مدت طولانى در فکر فرو رفت. 🥀 علیه‌السلام به فرزندش فرمود: قربانت گردم، چرا در فکر فرو رفته اى؟! 🥀 علیه‌السلام در پاسخ گفت: به خاطر آن مصائبى که بر مادرم سلام‌الله علیها وارد شد. به خدا قسم آن دو نفر را از قبر بیرون مى‌آورم، سپس با آنها را مى‌سوزانم و خاکسترشان را پراکنده مى‌نمایم..! 📕 بحارالانوار، جلد ۵۰، صفحه ۵۹ 🆔 @mosibatoratebah
🩸 روایت جانسوز ریان بن شبیب در نخستین روز ماه محرم، از حضرت رضا صلوات‌الله علیه 🩸 📎 علیه‌السلام 📎 علیه‌السلام 🥀 ثُمَّ قَالَ يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ فِيمَا مَضَى يُحَرِّمُونَ فِيهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِيِّهَا صلي الله عليه وآله لَقَدْ قَتَلُوا فِي هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّيَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ أَبَداً. ▫️... امام رضا صلوات‌الله علیه فرمود: اي پسر شبيب ! همانا محرم ماهي است كه مردم زمان جاهليت در اين ماه ظلم و كشتن افراد را به خاطر حفظ حرمت اين ماه، حرام مي‌دانستند؛ اما اين امت، حرمت اين ماه و حرمت پيامبرش را نشناختند و در اين ماه، ذريه و فرزندان ايشان را كشتند و زنانش را اسير و اموالش را غارت كردند؛ خداوند آنها را هرگز نيامرزد. 🥀 و قَالَ عليه‌السلام إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الْقِتَالَفَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ النِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ انْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثَقَلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا. ▫️محرم ماهى بود كه مردم جاهليت جنگ و كشتار را در آن حرام مى‏دانستند [اما بني اميه]‌ ريختن خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را دريدند و فرزندان و زنان ما را اسير كردند و خيمه‏هاى ما را آتش زدند و آنچه را در آن بود، چپاول و غارت كردند و در باره ما حرمت رسول خدا صلي الله عليه وآله را مراعات نكردند. 🥀 يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ. ▫️اى فرزند شبيب اگر مى‏خواهى براي كسى گريه كنى، براي حسين بن على عليه السلام گريه كن كه او را مانند کبش، سر بريدند. و هيجده نفر از خاندان او را كه مانند آن‏ها در زمين نبودند، با وى كشته شدند. آسمان و زمين براى كشته شدن او گريه كردند. 📕 الامالی، شیخ صدوق، صفحه ۱۲۹ 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🔅 در بیان فضائل حضرت صلوات‌الله علیه 🔅 📌 حَدَّثَنِی جَمَاعَۀُ مَشَایِخِی عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَ ی عَنْ دَاوُدَ الصَّرْمِیِّ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ الثَّانِی علیه‌السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی فَلَهُ الْجَنَّۀُ. 📌 جماعتی از مشایخ و اساتیدم، از سعد، از احمد بن محمّد بن عیسی، از داود ال ّ ص رامیّ، از حضرت جوادالائمه علیه‌السّلام، که وي گفت؛ از آن حضرت شنیدم که می‌فرمود: 📌 کسی که قبر پدرم حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کند بهشت مال او است. 📔 کامل‌الزیارات شریف، باب ۱۰۱ 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🔅 فضیلت زیارت صلوات‌الله علیه 🔅 📌 حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ غَيْرُهُمَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ زِيَارَةُ الرِّضَا أَفْضَلُ أَمْ زِيَارَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) قَالَ زِيَارَةُ أَبِي أَفْضَلُ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَزُورُهُ كُلُّ النَّاسِ وَ أَبِي لَا يَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّيعَةِ. 📌 محمّد بن يعقوب و على بن الحسين، و غير اين دو از على بن ابراهيم، از پدرش، از على بن مهزيار وى گفت: محضر ابى جعفر عليه السّلام عرض كردم: فدايت شوم زيارت حضرت رضا عليه السّلام افضل است يا زيارت ابى عبد اللّه حسين بن على عليه السّلام؟ 📌 حضرت فرمودند: زيارت پدرم افضل است زيرا حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام را هر گروهى از مردم زيارت مى‏كنند ولى پدرم را زيارت نمى‏كند مگر شيعيان خاص و خالص ما. 📔 کامل‌الزیارات شریف 🏷 🆔 @mosibatoratebah
مصائب امام رضا.mp3
8.55M
🎧 📌 علیه‌السلام 📌 حجت‌الاسلام حنیفی 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🩸 روایت علیه‌السلام 🩸 🥀 اباصلت می‌گوید: حضرت به من فرمود: فردا من به این ظالم (مأمون) وارد می‌شوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر ندارم، با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود، با من صحبت نکن. 🥀 اباصلت گوید: صبح که شد دیدم امام علیه‌السلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مأمون وارد شد و گفت: مأمون تو را می‌خواند. امام علیه‌السلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من به دنبال او می‌رفتم تا حضرت وارد قصر شد و در پیش مأمون ظرفی بود که و میوه‌های دیگر داشت، و مأمون در حال خوردن انگور بود. هنگامی که چشمش به افتاد به سمت حضرت آمد و با او معانقه کرد و صورتش را بوسید و او را با خود نشاند، بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول‌الله، از این بهتر من ندیدم، علیه‌السلام فرمود: چه بسا انگور خوبی که از امده است! 🥀 به امام گفت: از ان بخور... 🥀 حضرت فرمود: مرا معاف دار! 🥀 مأمون گفت: باید بخوری، چرا نخوری، لابد تو ما را متهم به چیزی می‌کنی؟! 🥀 انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد. 🥀 مأمون گفت: کجا می روی؟! 🥀 حضرت فرمود: به جایی که من را فرستادی... 🥀 پس در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد، من با او صحبت نکردم، تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد، سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، پس در این هنگام زیبا رو که شباهت بسیاری به علیه‌السلام داشت وارد شد، به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است؟! 🥀 فرمود: همان کس که من را از مدینه اورده است، می‌تواند از درب بسته وارد کند... 🥀 عرض کردم شما کیستید؟! 🥀 فرمود: من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی () هستم. 🥀 سپس علیه‌السلام به سمت پدر رفت و فرمود تا من هم وارد شوم، من هم وارد شدم. وقتی وارد شد علیه‌السلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و بوسید و بعد در کنار بستر خود نشاند... 🥀 علیه‌السلام خود را به صورت به روی پدر انداخت و او را می‌بوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم، بعد علیه‌السلام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به پرنده‌ای خارج کرد که علیه‌السلام آن را گرفت و حضرت رضا علیه‌السلام چشم بست و به شهادت رسید. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱ 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🔅 | صلوات‌الله علیه 🔅 در طوس جلال کبریا می‌بینم بی‌پرده تجلی خدا می‌بینم در کفش‌کَنِ حریم پور موسی موسی کلیم با عصا می بینم ▫️ ناصرالدین شاه 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🔅 و صلوات‌الله علیه 🔅 🥀 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْهَمْدَانِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْمَنَامِ كَأَنَّهُ يَقُولُ لِي كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا دُفِنَ فِي أَرْضِكُمْ بَضْعَتِي وَ اُسْتُحْفِظْتُمْ وَدِيعَتِي وَ غُيِّبَ فِي ثَرَاكُمْ نَجْمِي فَقَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَا اَلْمَدْفُونُ فِي أَرْضِكُمْ وَ أَنَا بَضْعَةٌ مِنْ نَبِيِّكُمْ وَ أَنَا اَلْوَدِيعَةُ وَ اَلنَّجْمُ أَلاَ فَمَنْ زَارَنِي وَ هُوَ يَعْرِفُ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِنْ حَقِّي وَ طَاعَتِي فَأَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاؤُهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ كُنَّا شُفَعَاءَهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ نَجَا وَ لَوْ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ وِزْرِ اَلثَّقَلَيْنِ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ مَنْ رَآنِي فِي مَنَامِهِ فَقَدْ رَآنِي لِأَنَّ اَلشَّيْطَانَ لاَ يَتَمَثَّلُ فِي صُورَتِي وَ لاَ فِي صُورَةِ أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَائِي وَ لاَ فِي صُورَةِ أَحَدٍ مِنْ شِيعَتِهِمْ وَ إِنَّ اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ. 🥀 از امام هشتم علیه‌السلام روايت است كه مردى خراسانى به او عرض كرد يابن رسول‌اللّٰه، من رسول‌خدا صلّى اللّه عليه و آله را در خواب ديدم، گويا به من مي‌فرمود: چطور باشيد وقتى كه در زمين شما دفن شود پاره‌اى از تن من، و امانت تن من به شما سپرده شود و در زمين شما ستاره من غروب كند... 🥀 حضرت رضا فرمود: منم مدفون در زمين شما و منم پاره تن پيغمبر شما و منم امانت و منم آن ستاره، هلا هر كه مرا زيارت كند و آنچه خداى تبارك و تعالى از حق و طاعت من واجب كرده بشناسد من و پدرانم روز قيامت شفيعان اوئيم و هر كه ما شفيعان او باشيم در روز قيامت نجات يابد گرچه بر او مانند گناهان انس و جن باشد بتحقيق براى من باز گفت پدرم از جدم از پدرش كه رسول‌خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كه مرا در خواب بيند خود مرا ديده، زيرا شيطان در صورت من در نيايد و نه در صورت احدى از اوصيايم و نه در صورت احدى از شيعيانشان و به راستى خواب راست يكى از هفتاد جزء نبوت است. 📕 الأمالی، شیخ صدوق، جلد ۱، صفحه ۶۴ 🏷 🆔 @mosibatoratebah
🩸 علیه‌السلام 🩸 🥀‌علامه مجلسی به نقل از شیخ صدوق می‌فرماید: اباصلت می‌گوید: 🥀 حضرت رضا علیه‌السلام به من فرمود: فردا من به این ظالم (مامون) وارد میشوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر نداشتم با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود با من صحبت نکن. 🥀 اباصلت گوید: صبح که شد، دیدم امام علیه‌السلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مامون وارد شد و گفت: مامون تو را می‌خواند. 🥀 امام علیه‌السلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من دنبال او رفتم تا حضرت داخل به قصر مامون شد و در جلوی مامون ظرفی بود که انگور و میوه‌های دیگر داشت و مامون در حال خوردن انگور بود. 🥀 وقتی چشمش به امام علیه‌السلام افتاد به سمت امام علیه‌السلام آمد و با امام معانقه کرد و صورتش را بوسید و امام علیه‌السلام را با خود نشاند بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول‌الله از این انگور بهتر ندیدم. 🥀 امام علیه‌السلام فرمود: چه بسا انگور خوبی است که از بهشت آمده است. 🥀 به امام علیه‌السلام گفت: از آن بخور... 🥀 حضرت فرمود: مرا معاف دار! 🥀 مامون گفت: باید بخوری چرا نخوری شاید تو ما را متهم به چیزی می کنی؟! 🥀 انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس امام علیه‌السلام انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد... 🥀 مامون گفت: کجا می روی؟! 🥀 حضرت فرمود: به جایی که مرا فرستادی... 🥀دو در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد و من با او صحبت نکردم تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد و سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، پس در این هنگام جوانی زیبا که شباهت بسیاری به امام رضا علیه‌السلام داشت وارد شد به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است فرمود: 🥀 همان کس که من را از مدینه اورده است می‌تواند از درب بسته وارد کند. 🥀 عرض کردم شما کیستید؟! 🥀 فرمود: من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی (جواد) هستم. 🥀 سپس امام جواد علیه‌السلام به سمت امام رضا علیه‌السلام رفت و فرمود: من هم وارد شوم من هم وارد شدم. 🥀 وقتی وارد شد امام رضا علیه‌السلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و او را به سینه چسباند و او را بوسید و و بعد او را به سمت بستر خود کشید و امام جواد علیه‌السلام خود را به صورت به روی امام رضا علیه‌السلام انداخت و او را میبوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم و در دهان امام رضا علیه‌السلام چیزی سفیدتر از برف خارج شد که امام جواد علیه‌السلام آنها را پاک میکرد. 🥀 بعد امام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به گنجشک خارج کرد که امام جواد علیه‌السلام آن را گرفت و امام رضا علیه‌السلام به شهادت رسید. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱ 🏷 🏷 علیه‌السلام 🆔 @mosibatoratebah
🥀 حضرت صلوات‌الله علیه فرمودند: 🥀 إنَّ يَومَ الحُسَينِ عليه السلام أقرَحَ جُفونَنا، وأسبَلَ دُموعَنا، وأذَلَّ عَزيزَنا بِأَرضِ كَربٍ و بَلاءٍ، أورَثَتنَا الكَربَ وَالبَلاءَ إلى يَومِ الاِنقِضاءِ، فَعَلى مِثلِ الحُسَينِ عليه السلام فَليَبكِ الباكونَ، فَإِنَّ البُكاءَ يَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ. 🥀 همانا شهادت عليه‌السلام ، پلك‌هاى ما را زخمى كرد، و اشكهايمان را جارى نمود، و عزيز ما را در سرزمين اندوه و محنت خوار ساخت و براى ما اندوه و غم را تا بر جا گذاشت. پس گريه كنندگان بايد براى مانند عليه‌السلام بگريند، كه گريه بر او گناهان بزرگ را مى‌زدايد. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۴ صفحه ۲۸۴ 🏷 🆔 @mosibatoratebah