#سلوک
🔻 گاهی تصور و خیال خود من این است اگر همهی این نظام عالم فقط به خاطر یک نفر ساخته و پرداخته شده بود، کم نبود. «وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا»
🔸 اگر همهی این نظام برای یک نفر آفریده شده بود کم نبود. این برای وسعت وجودی انسان است. منتها این برای بنده یا امثال بنده تعریف نشده است.
🔹 همزمان ارتباط یک انسان و وسعت وجودیاش اقتضا میکند فقط برای اینکه خودش را بشناسد بیش از این کار بشود.
🔸 آن دُرّ و جواهرات و گوهرهایی که از قرآن و اهل بیت علیهمالسلام در این ابعاد به ما رسیده است و ما از آن رد شدیم.
کد ۸۳۶
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#سلوک #مشکلات
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#شیخ_انصاری #کاشف_دزفولی #سیدعلی_شوشتری
🔻 راجع به مرحوم شیخ انصاری (رضوان الله تعالی علیه) نقل میکنند مرحوم شیخ در ایام جوانی و ایامی که در ایران بود خدمت یکی از علما به نام کاشف دزفولی رفت، حدود ظهر بود، در زد و خادم آمد، مرحوم شیخ گفت: به آقا بگویید که من آمدم از ایشان برنامهای بگیرم، کمکی بگیرم، دستوری بگیرم؛ میخواهم به نجف بروم، یک برنامهی معنوی که برای رسیدن به مقصد و رشد به من کمک کند.
🔸 خادم فراموش میکند که مطلب را منتقل کند، بعد از یک ساعت منتقل میشود و خود مرحوم کاشف جلوی در میآید و میبیند که طلبهی جوانی (مرحوم شیخ انصاری) ایستاده است؛ اولین دعایی که برای او میکند میگوید: همینطور که زیر این آفتاب یک ساعت در هوای گرمِ دزفول ایستادی و تحمل کردی، امید من این است که خدای متعال تو را مانند آفتاب چهره کند.
🔹 عرض میکند که آقا من آمدهام یک دستوری از شما بگیرم، برای تحصیل و ادامهی تحصیل عازم نجف هستم، میفرماید همین که برای تحصیل عازم نجف هستی خود این عبادت است، همین را درست پیگیری کن، إلّا اینکه به نجف رفتی یک سید علی شوشتری است که او هم از ما است، خدمت ایشان برس. ایشان فی الجمله آشنا بود که کجا برود.
کد ۴۳۶۰
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#بهشت
🔻 لطایفی در همین آیه به کار رفته است، خیلی مطلب است که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ». (خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ توبه: ۱۱۱)
🔸 حد و حدود افراد و سعی و تلاششان و ظرفیتهایشان و جایگاهی که به آن میرسند، با هم تناسب دارد؛ کما اینکه جنّت هم مراتب دارد.
🔹 اینطور نیست که حالا ما خیال کنیم که بهشت یک باغچهای است که همه را به آن وارد میکنند.
🔸 مهم این است که هر کسی در هر فرصتی که دارد، این معامله را با حقتعالی به گونهای انجام دهد که وقتی فرصت تمام میشود، از او بخرند.
🔹 صِدق را همراه خود ببرد و مُصَدِّقِ صِدق هم باشد. این [صدق و تصدیق آن،] جنّت میشود؛ یعنی پایان کارش به جنّت است. ولو در حدود مختلف، جنّت تعریف میشود، [این هم به سبب] طبیعتِ این قضایا است و ظلم است که همه را در یک حد، حساب کنیم و خلاف حکمت حقتعالی است که همه را به یکجا بفرستند.
ادامه دارد...
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
ادامه قبل...
🔻 طبقات و وسعت آسمانها آنقدر هست که در روایتی که زینب عطاره از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پرسید، حضرت فرمودند: «تمام این وسعت زمین و آسمانها و - به تعبیر من - آسمان دنیا نسبت به سماء اول، مثل یک حلقهای است که در هوا معلق باشد»!
🔸 این چه وسعتی دارد! تازه نسبت آن هم با سماء بعد، باز همین نسبت است و این هم از حکمت حقتعالی است که پایان کارِ اهل ایمان را به جنّت، ختم کرده است؛ ولی به این معنا که هرکسی به نسبت به زمانش و معاملهاش با حقتعالی و پایان کارش، باید به یک جایی منتهی میشد.
🔹 اگر اهل پذیرش شد و از او پذیرفتند، بعد از آن نباید دیگر صدمه داشته باشد. بعد از جنّت، دیگر راحتی است؛ ولو جنّت و جنّت هم باهم متفاوت است، ولو بهشت، طبقات دارد و هرکسی را به هر قسمتش، راه نمیدهند.
کد ۸۴۳
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#دنیاطلبی #زبیر #جنگ_جمل #عایشه
🔻 یک وقت اصحاب صفّه خدمت رسول خدا(ص) میآمدند، گاهی حتی یک خرما هم نبود [که به آنها بدهند]؛ ولی قوی بودند.
🔸 یک فصل بعد که کمی امور مالی به میان آمد و بنیامیه آمدند و خَراج یک کشور به مدینه میآمد و عثمان به قوم و خویشهایش میداد که اوضاع به هم ریخت. فتنههای داخلی از قبل باعث شد که آن زمان [این دنیاطلبی] بیرون بریزد.
🔹 مثلا زبیر، پسرعمه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. وقتی که به خانه حضرت حمله کردند، او هم شمشیر را برداشت. منتها در کنار او پسر فاسدش عبدالله، داشت بزرگ میشد. فرمود: «دائما زبیر مؤید ما بود تا اینکه فرزند شومش امور را به دست گرفت.» او در پدر رخنه کرد. و این هم این خطر را در طول مدت نشان میدهد که گاهی ضعف مدیریت حتی نسبت به اداره کردن فرزند چقدر گران درمیآید!
🔸 عبدالله شروع به خطدهی و جهتدهی کرد و خودش را بیچاره کرد؛ حضرت امیرالمؤمنین(ع) هم وقتی او را میدیدند، گاهی به او میفرمودند و مدت کوتاهی حکومت را برایش پیشبینی میکردند؛ ولی پدر را آواره کرد و میخواست در جنگ جمل پدرش را بکشد.
ادامه دارد...
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
ادامه قبل...
🔻 زبیر با طلحه –که برادرزاده ابوبکر است- نزد امیرالمؤمنین آمدند و دیدند که چیزی عایدشان نمیشود و بچهّها و افراد هم از بیرون شروع کردند به خرابکاری کردن و طلحه و زبیر هم راه افتادند و تحت عنوان عمره به مدینه رفتند.
🔸 زبیر داماد ابوبکر بود و عایشه خواهرزن زبیر میشد. آنوقت، عبدالله خالهاش را برداشت و آمد. همگی با زبیر و طلحه آمدند و جنگ جمل را به راه انداختند. به نزدیکیهای محل جنگ که رسیدند، یک شب سگها حمله کردند. عایشه پرسید اینجا کجاست؟ گفتند حوأب. حدیث پیغمبر خدا را به یاد آورد که فرمودند: «بترس از اینکه سگهای حوأب بر تو پارس کنند.»
🔹 اینها در آنجا ساکن شدند و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به دنبال زبیر فرستادند. بعد زبیر آمد، حضرت فرمودند: «زبیر! من یک جریان را به یادت میآورم. با پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) در کوچههای مدینه میرفتید، من یکدفعه روبروی شما رسیدم تو به پیغمبر خدا گفتی: این علی خوب است ولی ببینید که چقدر تکبر و تجبر و... دارد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تو فرمود: خاموش باش! تو درباره او ظلم خواهی کرد.»
🔸 زبیر یادش آمد و از اینجا بود که به هم ریخت و از نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیرون آمد و خواست کنار بکشد. پسرش عبدالله آمده بود و مصرانه از او میپرسید: چه شده (که به هم ریختهای)؟ به او گفت: تو ترسیدهای. زبیر هم گفت: بله ترسیدم و من دیگر نیستم؛ ولی فتنه را شروع کرده بود. عبدالله گفت که سرش را میبرم و رها کرد و رفت.
🔹 عبدالله چهل نفر از اعراب بادیه را آورد تا برای عایشه قسم بخورند که اینجا حوأب نیست و این اولین قسم زور (دروغین) بود. جنگ جمل را راه انداختند و عبدالله بن زبیر هم پایِ کارِ جنگ ایستاده بود و بعد هم جنگ تمام شد. این یکی از کارهای او بود. اما خب حضرت با اینکه کاملاً پیروز شده بودند هیچ وقت از جنگ جمل خوشحال نبودند.
🔸 جنگ جمل، از داخل، بد فتنهای بود. حضرت هیچ احساس خوشحالی نداشتند. بعد از جریان قتل عثمان بود که همه بنیمروانیها و کسانی که از امیرالمؤمنین کینه داشتند زیر چتر معاویه رفتند و به او پیوستند.
🔹 خلاصه هر چیزی چه محسوس، چه نامحسوس حتی جریانهای مدیریتی، در نهایت مربوط به زیرمجموعههای اخلاق است و روح دمیدن میخواهد یعنی روحدار بودن و تشخیص میخواهد.
کد ۸۴۱
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
#ایمان #حیات_طیبه
🔻 اگر مؤمنی، روح ایمان را در خودش اِحیا کرد، [به حسب ظرفیتش به مراتب بالاتر بهشت میرسد.] قدم اول، اِحیا کردن است؛ [همانطور که قرآن میفرماید:] «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً». ( هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم؛ نحل، آیه ۹۷.) این، حیات را میخواهد. بر اثر عمل صالح، یک حیاتی ماوراء حیات نباتی و حیوانی و حتی انسانی، نصیب میشود.
🔸 حضرت عیسی (علیهالسلام) فرمود: «لَن يَلِجَ ملكوتَ السماوات، مَن لم يولد مرّتين»؛ (كسى كه دو بار زاده نشود، به ملكوت آسمانها راه نمىيابد) یک بار از مادر [متولد میشود] و یک بار دیگر، روح ایمان است که تولد پیدا میکند.
🔹 بخشی از این روح، قادر است همزمان در سماء، بر زمین ناظر باشد. این روح است که از شاخههای ولایت و از برکات ولایت است. هرکسی نمیتواند از تنگناها و تنگراهها به تولد روح ایمانی برسد؛ مثلاً میتوان اهل زحمت و زهد و تسبیح شد، ولی آن مهم است که روح، حیات طیبهای پیدا کند.
🔸 تازه، وقتی هم که حیات پیدا کرد، باز مسیر خودش را دارد، تا رشد کند و به بالا برود. روح ایمان میتواند همزمانی که مؤمن، نشسته باشد و یا خوابیده باشد، میتواند... [در سماوات هم سَیر کند.]
🔹 خلاصه، کاراییِ آن [روح،] خیلی زیاد است. مثل آن جوانی که زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت عرض کرد: « الان اهل بهشت و جهنم را میبینم».
ادامه دارد...
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir