eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
371 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم پیش تو باقی مونده، رفتم حلالم کن نگو ناخونده رفتم خودت گفتی عموت تنها نمونه ببین تنهای تنها مونده، رفتم...
تصویری از اشک و آه شد فریادم در کرب‌و‌بلا، مدینه آمد یادم در یاریِ از امام خود در گودال چون مادر خویش، دست بیعت دادم ✍استاد
.. 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 اگردلت زغم رهاست حسین راصدا بزن وگربه غصه مبتلاست حسین را صدابزن اگرخوشی وناخوشی دل ازحسین جدا مکن امام مهربان ماست حسین را صدابزن اگردلت گرفته و همیشه آه می کشی غم فراق کربلاست حسین راصدا بزن اگرگدای هردری شدی رهت نداده اند حسین عاشق گداست حسین راصدا بزن اگر دچار هر غم ومصیبتی بگو حسین ذکرحسین حسین دواست حسین راصدا بزن اگرکه کشتی گناهِ تو به گِل نشسته است بدان حسین ناخداست حسین را صدا بزن اگردلت شکسته شدفقط بگوحسین، که او میان دل شکسته هاست حسین را صدابزن دوازده امام ما ، گرامی اند واین حسین حساب کاراوجداست حسین را صدا بزن اول مجلس حسین مادراونشسته است فاطمه صاحب عزاست حسین راصدا بزن به شمرگفته سَر مَبُر که تا شفاعتت کنم اگرچه شمربی حیاست حسین راصدا بزن به کربلاکه میروی بدان که دعوتش شدی امام ماچه باوفاست حسین را صدا بزن شیعه وسنی،اَرمنی ازدرش حاجت بگیرند حسین معدن عطاست حسین را صدابزن قشنگ ترین ذکرلبم نام حسین بن علی است چه ذکرناب وباصفاست حسین را صدابزن شکرخداکه گشته ام ذاکرو«مداح» حسین برلب من مدح وثناست حسین را صدابزن 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 دلــم امشـب هـوای کـربلا کـرد حسین مارا به عشقش مبتلاکرد خدابسکه حسین رادوست دارد به هردل قبر شش گوشه بنا کرد فدای آن غریب وتشنه کامی که بهر سرفرازی سر فدا کرد الهی باالحسین و جان زینب عنـایت کن شوم قربان زینب حسین و زینبش دوبال عشقند کبوترهای خوش اقبال عشقند هر آنکس رو به درگاهش نهاده هرآنچه ازحسین می خواست داده حسین درگاه او درگاه عشق است حسین نامش همان بنگاه عشق است دوباره مرغ جان از تن رها شد بشــوقی راهـی کـرب وبلا شد الهــی کـــربـلا تــا بـر لب آمـد مــرا یــاد حسیـن و زینـب آمد همان زینب که درهیبت چومولاست همان زینب که درعفت چو زهراست همان زینب که درکوفه و درشام جــنایـات یـزیـد را کـرده اعـلام همان زینب که گفته در بلاها نــدیـده بــوده ام «الا جمیلا» همانکه دختر بانوی آب است به کام او زبان بوتراب است همان زینب که دشمن شداسیرش اگــر چــه داغ یــاران کــرده پیرش همان زینب که کارخواهری کرد ودر حق حسینش مادری کرد همان زینب که قلبش پُر اِلَم شد قدش از بــار درد و غصه خم شد همان زینب که تاشد چار ساله ز داغ مـــادرش زد آه و نـــالـه همان زینب که تا حیدرکفن شد اســیر داغ جـانسوز حسـن شد همانـکه پنـج تـن را نـورعین بـود تمام دلخوشی هایش حسین بود همانـکه عاقبت داغ حسین دیـد و در بـاد خزان بــاغ حسیـن دیـد همــان زینـب کـه از داغ برادر به سر زد سینه زدنــالید یکسر ز مقتل ذوالجناح تا که خبر بُرد همانجا بودزینب زین خبر مُرد ســر پــاک بـرادر دیـد بـر نی سـر هیجده عزیزانش در پی چــه آمـد بـر سـر زینب خـدایا رسیده جـان او بـر لـب خـدایـا بــرادر را بـه زیــر خیــزران دیـد حسین رابی کس وخونین دهان دید همان زینب ولی با چهر نیلی زدست کینه توزی خورده سیلی همان زینب که از ظلم زمانه بــه تــن دارد نشـان تـازیانه همانکه در بلا یار حسین شد پس ازعباس علمدارحسین شد همان زینب که از داغ سه ساله شده خورد و خوراکش آه و ناله همان زینب که می نالید ازشام بـه بـابـایش علی دادنـد دشنام همانکه صبرش عالم گیرگشته و از داغ حسینش پیر گشته ازآن روزی که زینب بی حسین شد دگر قدش خَم و بی نور عین شد همان زینب که در شام غریبان شـده پــروانه شـمع یتیـمان به سودای حسین منزل به منزل سر خود را زده بر چوب محمل پـس از کرب وبلا با ناله و درد زهجران حسین خویش دق کرد گـل عمـرش دگـر از غصـه پـژمـرد سرانجام از غم و داغ حسین مرد سخن هرجا ز زینب گفت«مداح» چه جانسوزوغم افزا بود وجانگاه 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 برداغ توای جانِ جانان گریه کردیم خیلی برای غربت تان گریه کردیم بــایــاد مظلومیتت مــاتـم گـرفتیم گفتیم به هرجایاحسین جان گریه کردیم از کودکی در مجلس روضه نشستیم با سوز اشک مادر مان گریه کردیم در روضه تاگفتندای مظلوم عطشان برکام عطشان تواز جان گریه کردیم تو باعزیزانت همه درخون تپیدید ما درعزایت با عزیزان گریه کردیم دربطن مادرروضه ات آتش به جان زد برآن اَناالمظلوم وعطشان گریه کردیم روزی که خنجرهابحالت خون گریستند با سوز دل همپای آنان گریه کردیم ای میهمان، باتوچه کرده میزبانت؟ براین غریبی ات به قرآن گریه کردیم با توچه کردندکه تورانشناخت زینب با روضـۀ سُـمِ ستوران گریه کردیم با واحسیـناهـای زینب دَم گرفتیم با یـا اَبـتای یتـیمان گـریه کردیم آندم که اَسب با وفا سربر زمین زد دیگریتیمانه چو طفلان گریه کردیم تا دربغل بگرفت زینب نعش بی سر درشام جانسوز غریبان گریه کردیم «مداح» جانسوزانه می نالیدوماهم باسوزاشک مرثیه خوان گریه کردیم 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح
؛ آن لاله که عشق و خون بهارش بودند گل‌های مدینه داغ‌دارش بودند آن‌روز که جای مجتبی خالی بود در کرب‌و‌بلا دو یادگارش بودند ✍ مرحوم
. ✍ نوحوعلی‌الحسین که این کارفاطمه است این اشک دیده‌ها همگی یار فاطمه است نوحوعلی الحسین که جدم غریب بود گودال قتلگاه پُر از بوی سیب بود نوحوعلی‌الحسین که لب‌تشنه جان سپُرد بیش از هزار و نهصدوپنجاه ضربه خورد نوحو علی‌الحسین درخاک وخون نشست هرکه رسید در بدنش نیزه را شکست نوحوعلی الحسین که مویش کشیده شد جان داشت جدِ من که گلویش بریده شد نوحو علی الحسین که در بین ازدحام با ضربهٔ دوازدهم کار شد تمام نوحو علی الحسین که ذبحش حرام بود چشمان او هنوز به سوی خیام بود نوحوعلی الحسین که می‌دید خواهرش تاراج می‌شود همه هستش برابرش نوحوعلی الحسین که باصورتی کبود چشم ِ سرِ بریدهٔ او باز مانده بود نوحوعلی الحسین که با ضجر کُشتَنَش چیزی نمانده بود ز رگهای گردنش «اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. . روح والای عبادت به ظهور آمده بود یا که عبداللَه در جبههٔ نور آمده بود؟ کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر یازده لیلهٔ قدرش به حضور آمده بود یازده برگ، گل یاسِ حسن بیش نداشت که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود یوسف دیگری از آل علی، کز رخ او چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود باغبان در ورق چهرهٔ گرمازده‌اش گلشن حُسن حَسن را به مرور آمده بود صورتش صفحهٔ برجستهٔ قرآن کریم صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود بی‌کلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت بس‌که از تاب تجلّی به سرور آمده بود قتلگه طور و حسین بن علی، چون موسی به تماشای کلیم اللَه و طور آمده بود به طواف حرم عشق ز آغوش حرم دل ز جان شُسته به شیدایی و شور آمده بود عجب از این همه مستی چو برادر را دید که چه‌ها بر سرش از سمِّ ستور آمده بود طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود گرچه لب‌تشنه به دامان امامت جان داد بر سرش فاطمه با ماء طهور آمده بود...
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند گل‌های مدینه داغ‌دارش بودند آن‌روز که جای مجتبی خالی بود در کرب‌و‌بلا دو یادگارش بودند
تصویری از اشک و آه شد فریادم در کرب‌و‌بلا، مدینه آمد یادم در یاریِ از امام خود در گودال چون مادر خویش، دست بیعت دادم استاد
گریه کن های حسینیم و گدای حسنیم خاک پاهای حسینیم و برای حسنیم جمع ما را حسن آورد سوی کرببلا کربلایی شده ی خیر دعای حسنیم صور این الحسنیون  که قیامت بزنند با حسین بین صفوف رفقای حسنیم کوری چشم همانها که رهایش کردند.. تا خدایی خدا هست به پای حسنیم  نوکر آن است که قربانی یارش باشد هم فدایی حسینیم و فدای حسنیم ما به این کرببلا شهر حسن میگوییم که در آن خیره به شش گوش طلای حسنیم.. کربلا آمده ای خرجی تو با حسن است اربعین ما همه مهمان عطای حسنیم به حسن بوده اگر حاجت مارا دادند زیر این قبه همه زیر عبای حسنیم عطر سیب حرمش را ز بقیع آوردند بخدا پیش حسین مست هوای حسنیم. هیچکس نیست زیارت کند اورا امروز داغداران غم صحن و سرای حسنیم تشت خونین حسن مقتل خونین حسین هم عزادار حسین هم به عزای حسنیم
همه‌ی عزت دنیای حسین است حسن به خداوند مسیحای حسین است حسن بی حسن سوی حسینش بروی باخته‌ای جان من! صاحب امضای حسین است حسن این حسن کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست؟ برترین اسم‌ به لب‌های حسین است حسن هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است تا ابد پرچم بالای حسین است حسن بنویسید که آقای جهان است حسین بنویسید که آقای حسین است حسن زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن باب حاجات گداهای حسین است حسن همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد در بلا هم شده، هم پای حسین است حسن بعد او خنده ندیدند به لب‌های حسین آی مردم غم عظمای حسین است حسن
؛ عشق فرمود که لیلای حسین است حسن آی دنیا! همه‌دنیای حسین است حسن بی نیازِ دو جهان، کلِّ نیازش حسن است از خداوند تقاضای حسین است حسن همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن خَلق فهمید که آقای حسین است حسن جان، حسین است؛ ولی جانِ همین جان، حسن است مثل یک روح در اجزای حسین است حسن بیرقِ خونِ خدا، پرچمِ سبزِ حسنی‌ست در حقیقت خودِ معنای حسین است حسن قاب شش‌گوشه نشسته‌ست به دیوار بقیع دائماً محو تماشای حسین است حسن با دعاهای حسن دور حسین است شلوغ عاشق دیدن غوغای حسین است حسن حرم فاطمه را شخص حسن خواهد ساخت خالق مرقد زهرای حسین است حسن "یا حسن" حک شده بر مشکِ علمدار حسین ذکر توحیدیِ سَقای حسین است حسن دو حسن داد به شاهِ شهدا...، شاهِ کرم چِقَدَر با دل و جان پای حسین است حسن روضه خوانده است که لایَوم کَیومَک، عطشان! فکر پاخوردنِ لب‌ها‌ی حسین است حسن ** تو ندیدی که چه کردند سُمِ مرکب‌ها... این طرف، آن‌طرف اعضای حسین است، حسن! پیام شاعر: این غزل در استقبال غزلی از برادر مهربان و عزیزتر از جانم با مطلع زیر سروده شده است. همه‌ی عزت دنیای حسین است حسن به خداوند مسیحای حسین است حسن
بن الحسن (ع) وارث جنگ جمل آئینه دار مجتبی صاحب فضل و کرامات و وقار مجتبی آمده در کربلا تا جان دهد در راه دوست چونکه جان دادن برایش خوشگوار و آرزوست با عمویش گفته بر من اِذن مِیدان می دهی با نگاهی افتخار دادن جان می دهی جان ناقابل چه باشد تا که قربانت کنم هستی خود را فدای روی تابانت کنم اِی عمو جان غُربَتَت از کف رُبوده طاقتم این غمِ تنهائیت کرده کفن بر قامتم دیده ای که قاسمت بوی پدر دارد عمو در رکاب تو دلم شوق سفر دارد عمو تا که اِذن جنگ را آخر ز مولایش گرفت سُمِ مَرکَب ها گلاب از استخوانهایش گرفت یادگار مجتبی هم اِرباً اِربا گشته است چون علی اکبر تن او پخش صحرا گشته است از امام مجتبی هر کس که در دل کینه داشت جای نعلِ مَرکَبَش را روی جسم او گذاشت یادگار مجتبی هم سوی حق پرواز کرد دفتری از عشق را بر روی عالَم باز کرد
واحد یاسنگین قاسم بن الحسن (ع) می بری ، دل های اهل خیمه عزیزم ، بالا بلند نجمه یتیم مجتبی ، روی تو مثل ماه با دیدنت کنم ، هر دم ناله و آه آه ، شیر سپاه ، پسر حسن ، آن قرص ماه وای ای عموجان ، ای عموجان ، یا ثارلله (۲) از داغت ، سخته که تاب بیارم کاش برات ، می شد که آب بیارم زد حرمله عمو ، تیری به حنجرت شبیه اصغرم ، بریده شد سرت آه ، تن پرخون ، توی صحرا ، دل پریشون وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، یاثارالله بوی یاس ، پیچید تو قتلگاهت تو خیمه ، عمه چشم انتظارت نازِ برادرم ، تو مثل اکبرم پهلویتان کبود ، شده چو مادرم آه ، نور دیده ، با سُمِ اسب ، چی کشیده وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، یا ثارالله
بن الحسن (ع) زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) قاسمم گل سرخِ نشکفته ی یاسمنم گل سیزده ساله ی باغ امام حسنم نور چشم مرتضی گل پسر مجتبایم جان ثار عمویم یار شاه کربلایم گل خوش رنگ و بویم من فدای عمویم ای عمو جان یا حسین (۴) گل رعنای حسن شهید گلگون بدنم مثل پیراهنِ تو پاره پاره می شه تنم عمو جان بذار برم به سوی میدون بلا دیگه دل تو دلم نیست برای دیدن بابا می شوم اینجا پرپر می روم سوی پدر ای عمو جان یا حسین بابا حسن دیدی شد غرقه خون از جفا سرم عمو حسین شکسته شد استخوون پیکرم شَهدِ اَحلی' مِن عَسَل خوردم و دست و پا زدم پدری کن برایم چه زیبا شد شهادتم یتیم مُجتَبایم مَست قالوا بَلایم ای عمو جان یا حسین
بسم الله الرحمن الرحیم روی ضریحت می‌گذارم تا سرم را انگار در آغوش خود دارم حرم را با گریه آمد هرکسی با خنده برگشت فهمیدم اینجا معنی جود و کرم را با دست خالی آمدم چیزی ندارم آورده‌ام با خود فقط چشم ترم را من رو به روی گنبد تو نذر کردم تنها النگوهای دست مادرم را مثل کبوتر های صحنت پهن کردم در زیر پای زائران بال و پرم را حالا که دقت میکنم صحنی نداری هرچند میگردم همه‌ دور و برم را با این خیالات دلم جای ضریحت باید به روی خاک بگذارم سرم را ✏️شعر : @navaye_asheghaan
اى عمو وقتش شده من هم فداى تو شوم اى عمو جانم حسين (٢) دوست دارم كه يكى از بچه هاى تو شوم اى عمو جانم حسين (٢) ٢ از تبار مجتبى، از نسل ياس پرپرم من ز نسل حيدرم (٢) كودكم اما قوى تَر از چهل جنگاورم من ز نسل حيدرم (٢) ٣ آمدم گودال امام خويش را يارى كنم اى عموجانم حسين (٢) چون علمدار تو من بى دست علمدارى كنم اى عموجانم حسين (٢) ٤ لشكرى در پيش رويم هست و تنها مى روم سوى بابا مى روم (٢) بى گمان دارم به استقبال زهرا مى روم سوى بابا مى روم (٢) ٥ عاقبت تكليف را انجام دادم كاملا آمدم بابا حسن (٢) كربلا جنگاورى بر خود نديده مثل من آمدم بابا حسن (٢) ٦ دست عبدالله مصداق يدالله مى شود يا على حيدر مدد (٢) عمه مى خواند برايش : (قل هو الله احد) يا على حيدر مدد (٢) ٧ آمده تا راز دشمن را نمايد برملا يا علىِ مرتضى (٢) كربلا را تازه عبدالله كرده كربلا يا علىِ مرتضى (٢) ٨ با دو چشمم ديدم آن خنجر نشسته بر گلو ياحسين و ياحسين (٢) كارى از دستم به جز اين بر نيامد اى عمو ياحسين و ياحسين (٢) ٩ بنده عشقم، به پاى عشق تاوان مى دهم اى عمو جانم حسين (٢) چون على اصغر به روى سينه ات جان مى دهم اى عمو جانم حسين (٢) ١٠ چون پس از قاسم زمان خجلت من آمده وقت رفتن آمده (٢) نوبتى هم باشد اينک نوبت من آمده وقت رفتن آمده (٢) شاعر : پیمان طالبی @navaye_asheghaan