eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/21 @ostadahadi یکی از اموری که باید بحث شود اقسام شبهه است شبهات اقسامی دارد حکمیه و موضوعیه . شبهه موضوعیه: منشأ شک اشتباه امورخارجی است رفع شبهه هم به رفع اشتباه امورخارجی است شارع نه در اصل شبهه و نه در رفع شبهه نقشی ندارد شبهه حکمیه: شبهه ای است که هم در پیدایش و هم در رفع شبهه نقش اصلی را شراع دارد لذا شبهه حکمیه 4قسم می شود اما شبهه موضوعیه اقسامی ندارد. تارة منشأ شبهه فقدان نص است و اخری منشأ شبهه اجمال نص است اجمال نص یا بخاطراجمال عقدالوضع است یعنی موضوع دلیل مجمل است که او را شبهه مفهومیه می نامند و اخری اجمال دلیل به اعتبار عقدالحمل است یعنی محمول دلیل مجمل است که اورا شبهه حکمیه می نامند مثلا درمفهوم غروب شک داریم که ایا غروب به استتار قرص محقق می شود یا به زوال حمرۀ مغربیه دراینجا عامل اصلی شک عقدالوضع است لذا شبهه مفهومیه است حال اگر مجتهد به نصی برخورد کرد مثلا دربارۀ رؤیت هلال روایتی وارد شد که هنگام رؤیت هلال دعا کنید مجتهدشک می کند که آیا دلالت بروجوب دعا دارد یا دلالت براستحباب دارد؟ اینجا شبهه حکمیه است و شک هم به اعتبار عقدالحمل است .پس منشا شک 1 یا به فقدان نص است یا 2منشا شک اجمال نص است و 3 جمال نص یا به عقدالوضع است یا به عقدالحمل 4شبهه در اثرتعارض نص است : درجایی که دوروایت متعارض شدند یا احدهما مرجحی دارد که مقدم می شود و یا مرجحی ندارد دراینجا دوقول است برخی قائل به تخییروبرخی هم قائل به تساقط هستند درصورت تساقطاگرعام یا اطلاق ایه ای بود به ان مراجعه می شود و اگر نبود نوبت به اصول عملیه می رسد از این جهت تعارض نصین یکی از اقسام مباحث اصول عملیه شد پس مناط وملاک شبهه متفاوت شد یا دراثراجمال نص است و یا دراثرفقدان نص است و یا در اثرتعارض نصین است. محمول هم متفاوت است یا وجوب یا حرمت و یا وجوب غیری و وجوب نفسی و یا حرمت غیری و حرمت نفسی است. احتیاط یا برائت یکی دیگراز مسائلی که باید بحث کنیم این است که اصل اولی در شبهات چیست؟ ایا اصل براحتیاط است یا بر برائت؟2قول است اخباری ها: اصل براحتیاط است اصولیین: اصل بر برائت است برخی از اصولیین موافق با اخباری ها شدند و گفتند قبل از فحص اصالة الاحتیاط جاری می کنیم و بعدالفحص ایا اصل احتیاط باقی است یا نه مادامی که دلیل برخلاف ان نیامده اصل احتیاط باقی است مرحوم نائینی در فوائدج3 ص 330 دارد الامرالسابع می گوید مناط احتیاط در شبهۀ قبل الفحص دو چیزبود یکی علم اجمالی به ثبوت تکالیف الزامی در شرع مقدس یعنی من چرا احتیاط می کنم؟ بخاطراینکه علم اجمالی دارم به وجود تکالیف الزامی در شریعت از قبیل وجوب و حرمت لذا ملاک من بخاطروجود همین علم است و بعد الفحص و الیاس عن الدلیل دیگر علم اجمالی و ان مناط دیگر باقی نیست چون آن علم اجمالی منحل شد و از دست رفت لذا نباید حکم به احتیاط کنید و باید حکم به برائت کنید ملاک2/ وظیفۀ ما عبودیت است وظیفۀ عبودیت ایجاب می کرد که ما وقتی در تکلیفی شک می کنیم احتیاط جاری کنیم ولی بعدالفحص و نیافتن دلیل نیازی به احتیاط نیست چون سالبۀ به انتفاع موضوع است موضوع ما عبودیت بود و عبودیت مال قبل الفحص بود اما بعد الفحص چنین وظیفه ای نیست لذا می گوید به نظرما اصل احتیاط مرجَعی ندارد اشکال اقای وحید: ایشان نقدی دارد و می گوید ملاک احتیاط قبل از فحص احتمال عقاب بود بعدالفحص هم احتمال عقاب باقی است مادامی که دلیل نیاید پس حق با اخباری است وباید احتیاط کرد اشکال : موضوع احتمال عقاب قبل الفحص یا علم اجمالی بود یا وظیفۀ عبودیت. بعدالفحص و یاس عن الدلیل سالبه به انتفای موضوع شد یعنی نه علم اجمالی باقی است و نه وظیفۀ عبودیت وقتی موضوع منتفی شد چگونه محمول یعنی احتمال عقاب باقی است؟ معنا ندارد با از بین رفتن علم اجمالی و وظیفه عبودیت بازهم عقاب باقی باشد. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌺ثواب بیست و چهار روز روزه ماه رجب🌺 پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم فرمودند هر كه بيست و چهار روز از ماه رجب را روزه بدارد، فرشته مرگ با چهرهاى جوان و با جامه ديباى سبز رنگى بر تن و بر اسبى از اسبان بهشت سوار و به دستش حريرى آكنده از مشك ناب و بر ديگر دستش جام زرّينى لبريز از شراب بهشتى بر او فرود آيد و او را هنگام جانسپارى از آن شراب نوشاند و دشوارىهاى مرگ را بر او آسان كند و پس آنگاه جانش را در آن حرير نهد كه بويى از آن آكند كه به مشام اهل آسمانهاى هفتگانه برسد و در گورش سيراب ماند و از گورش سيراب برآيد تا آنگاه كه به حوض پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در آيد به آن حضرت عرض شد اى پيامبر خدا! اگر كسى به سبب ناتوانى يا بيمارى و يا زنى به آن سبب كه پاك نباشد، از روزه ماه رجب باز ماند چه كند تا به آنچه كه بازگو نمودى دست يابد؟ آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: براى هر روز قرص نانى صدقه بدهد. سوگند به آن كس كه جانم به دست اوست، به راستى كه اگر هر روز اين صدقه را پرداخت كند، به آنچه كه باز گفتم و فزونتر از آن دست يابد و بىگمان، اگر همه آفريدگان از آسمانيان و زمينيان گرد هم آيند تا پاداش اين كار را اندازه گيرند، به يك دهم از فضيلتها و درجههايى كه در بهشت از آن ايشان مىگردد نمىرسند. عرض شد: اى پيامبر خدا، اگر كسى توان پرداخت اين صدقه را نداشت چه كند تا به آنچه كه بازگو نمودى دست يابد؟ آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: با اين ذكر در هر روز صد بار خدا را تسبيح گويد تا سى روز به پايان رسد: «سبحان الإله الجليل، سبحان من لا ينبغي التّسبيح الّا له، سبحان الاعزّ الاكرم، سبحان من لبس العزّ و هو له اهل».
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/22 @ostadahadi بحث ما پیرامون ادلۀ برائت است. از ایات قران ایه شریفۀ«وما کنا معذبین حتی نبعث رسولا» دلیل براصل برائت گرفته شده است : بر اساس یک قاعده مسلم است وآن قاعده مسلم این است که اگر حکمی بر عنوانی قرار بگیرد آن عنوان موضوعیت پیدا می کند.دراینجا نفی حکم عذاب است. عنوان بعثت پیامبراکرم ص است پس برای نفی عذاب آنچه علیت و موضوعیت دارد بعثت پیامبراست لذا میگویند ثبوت و عدم ثبوت عقاب برمدار بعثت و عدم بعثت قرارگرفته است . دراینجا باید از این قانون دست برداشت و موضوعیت بعثت را کنارگذاشت چون تناسب حکم و موضوع ایجاب می کند که ما بعثت پیامبررا برای نفی عذاب موضوعیت ندانیم چون بعثت پیامبربدون بیان احکام شرعیه موضوعیت برای نفی عذاب ندارد آنچه برای نفی عذاب لازم است بیان رسول خداست نه بعثت رسولخدا لذا بخاطرتناسب حکم و موضوع گفته شد که استحقاق عذاب برمداربعثت پیامبرنیست بلکه برمداربیان رسول خداست دراین فرض مدلول ایه این است که ما عذاب کننده نیستیم تا بیان را برای مردم تمام کنیم ماکنا معذبین حتی نتبین معنای ایه شد . پس صرف نبعث رسولا نیست بلکه حتی نتبین در معنای ایه است. یکی از مصادیق این ایه شبهه حکمیه بعدالفحص است اگرفحص کردیم و دلیل نیافتیم بلابیان شد وقتی بلابیان بود نفی استحقاق عذاب دراین مورد صادق است پس اصل برائت مصداق ایه شد چون اصل برائت بعدالفحص وعدم بیان جاری است و ایه هم نفی استحقاق عذاب برعدم بیان می کند لذا آیۀ شریفه بهترین دلیل برای اثبات برائت شد اشکال مهمی که بردلالت ایه گرفته اند این است که آیۀ شریفه مربوط به نفی فعلیت عذاب است ولی اصل برائت مربوط به نفی استحقاق عذاب است لذا آیه نمی تواند دلیل براثبات برائت باشد این است که نفی فعلیت عذاب شامل نفی استحقاق عذاب هم می شود اما نفی استحقاق عذاب شامل نفی فعلیت عذاب نمی شود مثلا دریک موردی خداوند عفوکرد دراینجا عذاب فعلی برداشته شد یا درموردی ائمه عهم شفاعت کردند دراینجا عذاب فعلی برداشته شد غرض اصولی این است که ایه برای نفی استحقاق عذاب بیابد ولی مفسرایه را برای نفی عذاب فعلی می گیرد که با نفی استحقاق هم جمع می شود تقریبا یک بینونت با هم دارند. مرحوم در رسائل جواب داد: استدلال به آیه برای اثبات اصل برائت ازروی جدل است یعنی خصم ما بین نفی تعذیب و نفی استحقاق ملازمه می بیند درحالی که درواقع ملازمه نیست لذا جدل در جائی است که مستدِل به این آیه برای اسکات خصم اسفاده می کند نام جدل را برهان اسکاتی می نامند لذا جدلا استدلال به ایه تمام است در شرح رسائل درکتاب الفوائد ص 188می نویسد که برهان جدلی دراینجا فایده ای ندارد بلکه دراینجا باید بین نفی استحقاق عذاب و نفی عذاب فعلی ملازمه را ثابت کند مادامی که ملازمه را ثابت نکند استدلال به این آیه تمام نیست لذا برهان جدلی دراینجا نمی خواهیم ما به دنبال برهان قطعی هستیم و قطعا بگوئیم که ایه در صدد نفی فعلیت عذاب است و ملازمه دارد با نفی استحقاق عذاب و غرض اصولی تأمین شد چون غرض اصولی نفی استحقاق عذاب است. مرحوم در نهایة الدرایه ملازمه را اثبات کرد و گفته بین نفی فعلیت عذاب و نفی استحقاق عذاب ملازمه است. ایشان 2مقدمه می گوید / در علل مرکبه، وجود معلول متوقف بر وجود تمامی اجزا و شرائط علت است ولی عدمش به نبود یکی از اجزای علت است مثلا علت احراق مرکب از وجود شرط و مقتضی و عدم المانع است شرط، وجود آتش است و مقتضی پارچه یا چوب بودن است نه سنگ بودن و عدم مانع هم این است که مرطوب نباشد پس اگر بخواهد این شیئ بسوزد باید هرسه مورد باشد اما انتفاء احراق به انتفاء بعضی از اجزای علت است اگر یکی هم نباشد مثلا اتش و پارچه باشد لکن اگرپارچه خیس باشد احراقی صورت نمی گیرد پس انتفاء احراق به عدم وجود یکی هست / رابطۀ استحقاق عذاب با عمل، چه رابطه ای است؟ 3مبنا هست 1- علمای علم کلام و فلسفه: عذاب از لوازم ذاتی عمل است. نسبت بین ثواب و عذاب با عمل، نسبت بین بذر به ثمره است از لوازم ذاتی بذراین است که اگربذررا در زمین بکارید و به موقع نگهداری شود ثمرمی دهد ولی اگر نگهداری نشود ثمری نمی دهد. عمل ما هم مثل بذراست که اگر عمل سیئه باشد عذاب تولید می کند و اگر حسنه باشد ثواب تولید می کند. ثواب و عقاب را از لوازم تکوینی عمل می دانند(این بحث برای اثبات برزخ و معاد مفید است. چطور در برزخ عذاب می شود در حالی که الان خاک شده و چیزی از او نمانده؟ گفته می شود جسدش خاک شد ولی عملش که نابود نشد. پس عذاب مال عملش می باشد. )
2- فقها و اصولیین و فلاسفه غرب: ثواب و عقاب ارتباط تکوینی با عمل ندارد بلکه قرارداد عقلائی است عقلا برای حفظ نظام براعمال سیئه مؤاخذه و براعمال حسنه ثواب می دهند و شارع کار عقلا را امضا کرد پس ثواب و عقاب از مجعولات عقلائی است 3- فقهای دیگرمثل اقای جوادی و نجفیون و ...: ثواب و عقاب از مجعولات شرعیه است خداوند دستور به خوف و رجا داده ادعوا ربکم خوفا و طمعا . رجا دامنۀ ثواب است و عقاب دامنۀ خوف است لذا انبای را فرستاد تا وعد و وعید بدهند و مردم بین خوف و رجا زندگی کنند. ایشان برهر3مبنا ملازمه را اثبات می کند. بیان اثبات ملازمه در جلسۀ بعد ان شاء الله. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/22 @ostadahadi موثقه عمار: یک بیان این بود که نسخۀ مرحوم شیخ در تهذیب زیادی دارد نوشته بود که خمر لا تشربه کلمه خمر زیادی امده بود چون در نسخه های دیگرکلمه خمر نبود و فقط گفتند لا تشرب از مرحوم همدانی در مصباح الفقیه: دلالت روایت شامل کلیۀ عصیرعنبی نمی شود فقط شامل نوع خاصی از عصیرعنبی می شود بنابراین کلیۀ عصیرعنبی وقتی به جوش اید نجس نیست فقط نوع خاصی از ان عصیرعنبی وقتی به جوش اید نجس است آن نوع خاص همان نوعی است که مسکراست دلیل ایشان این است که کلمۀ بَختَج مطلق عصیرپخته شده را نمی گیرد بلکه به قسم خاصی از عصیرمی گویند شاهدش این است که ابن اثیر در نهایه می نویسد عربی مِیِ پخته بختج است پس کلمۀ بختج مُعرَّب مِی پخته است یعنی عصیری که پخته شود و شراب درست شده باشد و تبدیل به مِی شود چون از عصیرچند چیزدرست می کنند یکی شیره است دوم ازعصیرعنبی رُبّ درست می کنند کیفیت طبخ این نوع خاص عصیرمسکراین است که خوداین عصیررا مدتی می گذارند بماند وقتی کاملا تغییرکردیعنی هم رنگش عوض شد و مقدارش کم شد اورا می پزند انجاست که مسکرمی شود لذا ترش وشیرین می شود خود ان ترش مزه گی اش نشانۀ خمریت است لذا امام صادق ع فرمودند بختج خمرلاتشربه . پس منظوراز بختج کلیه عصیرعنبی نیست بلکه ان نوع خاصی است که پختنش هم خاص است. در تنقیح ج 3 ص 98 : این بیان را قبول ندارد و می فرماید اگربختج به معنای عصیرپخته شده مست کننده باشد کاملا با ذیل روایت نمی سازد چون در ذیل روایت امام صادق ع اجازۀ شرب بختج را می دهد در صورتی که ثلث آن بماند و شما می دانید که مطلقا شرب مسکرحرام است خواه ذهاب ثلثین شود یا ذهاب ثلثین نشود پس بختج مطلق عصیرپخته شده است و نوع خاصی ازعصیرنیست چون اگرنوع خاصی از عصیرباشد معنا ندارد امام در اخراجازۀ شربش را بدهد نکته ای که اقای خوئی بیان می کند این است که شما چطور بختج اول را به معنای عصیر خاصی می گیرید اما بختج دوم را به همان معنا نمی گیرید به اشکال اقای خوئی برمرحوم همدانی وارد نیست چون آخرروایت شامل صورت شک می شود یعنی خریدارشک دارد که ایا این بختج این عصیرعنبی ذهاب ثلث شده است یا نه؟ وچون این مرد از اهل معرفت نیست می توان به خبرایشان اعتماد کردیا نه؟ اینکه می گوید دوثلثش رفت و یک ثلثش باقی است می توان به اِخباراو باورکرد؟ و چون مسالۀ شک است امام ع کلمۀ نعم فرمود اما در صدرحدیث نسبت به بختج شکی نبود لذا اطلاق خمربربختج باید روشن شود که آیا اطلاق حقیقی است یا تنزیلی؟ یعنی حقیقتا به مِیِ پخته شده خمر گفته می شود یا نازل منزلۀ خمراست؟ امام با کلمۀ خمر لا یشربه اطلاق خمر حقیقی بربختج کرد لازمه اش این است که بختج هم حرام است و هم نجس درحالی که فتاوای فقها برطهارت بختج است لذا مشکل به حال خود باقی است : این حدیث یک قضیۀ شخصیه است نمی توان از این حدیث اطلاق وظهور را بدست آورد یعنی مردی بختج آورد و خریدارایشان را می شناسد که گاهی ایشان قبل از ذهاب ثلثین و در زمانی که ذهاب نصف شده میل می کند و می نوشد امام فرمود این خمراست و شرب نکن ربطی به کلیۀ عصیرپخته شده ندارد مربوط به این مورد خاص است می گوید انا عرف انه یشربه علی النصف...امام همین مورد را می گوید و از ان ظهوری به دست نمی اید که کلیه عصیرعنبی پخته شده خمراست و نجس است. پس هم در دلالت و هم در سند خدشه کردیم که زیادی دارد. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
خارج اصول...برائت جلسه95.mp3
8.49M
خارج اصول...جلسه95...22 اسفند چهارشنبه...