سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خارج_اصول_سه_شنبه_97/10/11
#جلسه_54
#حجیت_خبر_واحد_استدلال_به_اجماع
@ostadahadi
- #اجماع_عملی_عقلاء: مرکب از دو امر است:
1. عقلا به قول ثقه عمل می کنند و مبنای عقلا بر عمل به قول ثقه است.
2. عقلا در قول ثقه اصل عدم خطا را جاری می کنند
با این دو امر عمل عقلا قطعی می شود یعنی از این عمل یقین به حجیت خبر واحد ثقه برای ما حاصل می شود
#اشکال_مهم: این اجماع رادع خاص ندارد مثلاعمل اهل سنت به قیاس صریحا از طرف اهل بیت ردع شده است ائمه (علیه السلام) فرمودند «ان الدین اذا قیست مُحِقت» دین اگر قیاس شود از بین می رود یا فرمودند«الدین لا یقاس» صراحتا رد کردند اما دربارۀ خبر ثقه ردعی بصورت خاص نیامده است امامی نفرموده که به خبر ثقه عمل نکنید اما رادع عام داریم موضوع ادلۀ ناهیه دو چیز است یکی غیر علم است ولا تقف ما لیس لک به علم عمل به غیر علم را نهی و حرام کرد دوم موضوع ادلآ ناهیه ظن است مثل«ان یتبعون الا الظن ان الظن لا یغنی من الحق شیئا» خبرواحد هم علم نیست و هم ظن است لذا تحت ادلۀ ناهیه قران و روایات رفت پس سیرۀ عقلا امضا نشده است بلکه رادع دارد رادعش ادلۀ ناهیۀ عمل به غیر علم و ظن است.شیخ و اخوند همین اشکال را فرمودند.
جوابهایی داده شده
1) #جواب_شیخ_انصاری در رسائل: می فرماید اگر پیروی از ظن موجب 4 چیز شود از نظر آیات و روایات نهی شده است
1. اگر پیروی از ظن موجب تشریع در دین شود قطعا حرام است
2. اگر پیروی از ظن عامل سقوط اصل عقلی شود بازهم حرام است
3. اگرپیروی از ظن عامل سقوط استصحاب شود حرام است
4. اگر پیروی ازظن موجب سقوط حصول لفظی شود حرام است
هر#چهار_صورت در سیرۀ عملی عقلا منتفی است وقتی نباشد پس سیرۀ عقلا حجت است و باید توجه کرد. عقلا به خبر ثقه عمل می کنند پس ماهم عمل می کنیم.
اما #وجه_اول: عقلا هم به خبر ثقه عمل می کنند و هم قائل به قبح تشریع اند پس مسألۀ حجیت خبر ثقه و قبح تشریع ارتکاز عقلائی است مثلا اگر کسی نسبتی به فردی دهد که ان فرد نگفته بود عقلا اورا تقبیح میکنند که چرا به فلانی نسبتی دادی که نگفته بود؟! تشریع یعنی ادخال مالیس من الدین فی الدین از اینکه عقلا تشریع را قبیح می دانند کشف می کنیم که عمل عقلا به خبر ثقه بخاطر ان است که در خبر ثقه تشریع منتفی است
اما #وجه_دوم: اصل عقلی قاعده قبح عقاب بلا بیان است این اصل هم ارتکازی است مثلا اگر عبدی را بخاطر تخلف از دستور مولا مواخذه کنند و عبد اقرار کند به اینکه امری از سوی مولا نشنیده بود عقلا این مواخذه را تقبیح می کنند پس از اینکه عقلا عمل به خبر ثقه می کنند کشف می شود که اصل عقلی در اینجا نبوده و موضوع ندارد لذا عمل به خبر ثقه عامل سقوط اصل عقلی نشد بلکه اصل عقلی با وجود خبر ثقه موضوع ندارد موضوع اصل عقلی لا بیان است در حالی که خبر ثقه بیان است.
اما #وجه_سوم: حجیت استصحاب، بر پایۀ دو چیز است:
یک. بنای عقلا چون بنای عقلا این است که به حالت سابقه عمل می کنند در صورتی که خبر ثقه بر خلاف حالت سابقه نیاید وقتی خبر ثقه امده استصحاب، موضوعِ جریان ندارد پس خبر ثقه و عمل به بنای عقلا موجب سقوط استصحاب نشد بلکه استصحاب، موضوعش را از دست داد و سالبۀ به انتفاء موضوع شد .
دو: حجیت استصحاب از باب لا تنقض الیقین بالشک است همانطوری که می دانیم روایت لا تنقض ظنی است و اگر خبر ثقه بر خلاف حالت سابقه بیاید عمل به این خبر عمل به ظن است لذا اشکالی ندارد چون با عمل به خبر ثقه رفع ید از یقین سابق نشد بلکه رفع ید از ظن شد به اعتبار اینکه لا تنقض حدیث ظنی است
واما #وجه_چهارم: اصول لفظیه عبارتند از اصالة العموم اصالة الاطلاق و اصالة الحقیقه منشا اعتبارش سیرۀ عقلاست از ان طرف منشأ اعتبار خبر ثقه هم سیرۀ عقلاست لذا اصالة العموم با خبر ثقه تعارض کرد مرجح شرعی نداریم چون مرجح شرعی مال تعارض خبرین است در کار عقلا تعبد نیست قهرا تقدیم خبر ثقه بر اصول لفظیه بخاطر ان است که اصل لفظی موضوع ندارد نه اینکه عمل به بنای عقلا عامل سقوط اصول لفظیه شود پس از نظر شیخ اجماع هفتم قبول است. امام و بقیه هم قبول کرند.
(کسی به پیامبر گفت تا نزد شماییم خیلی حالمان خوب است ولی تا بیرون رفتیم یادمان می رود و بی حال می شویم حضرت فرمود« استعن بیمینک» از دستت کمک بگیر. یعنی شما نزد ما می ایید ولی از دست خودتان کمک نمی گیرید یعنی نمی نویسید و بعدا یادتان می رود لذا حالتان از بین می رود).
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
خارج اصول خبر واحد جلسه54.mp3
7.17M
خارج اصول ادله حجیت خبر واحد. اجماع. سه شنبه جلسه54
خارج فقه نجاسات جلسه52.mp3
6.27M
خارج فقه خون قلیل. سه شنبه جلسه52
یا صحیحه محمد بن مسلم عن احدهما اما باقر یا امام صادق فی الرجل ....مردی در نماز بینی اش را لمس می کند می بیند دستش خونی شده ایا نماز را رها کند اینصرفه ؟ امام فرمود ان کان یابسا فلیبق به ولا باس اگر خشک است آن را بیندازد و اشکالی ندارد یعنی اگر تر است اشکال دارد پس روایت مثنی با این دو روایت متعارض شد و حکم به شستن نداد اما این دو روایت حکم به نجاست داد
ثانیا نفی شستن در روایت مثنی نشده است فقط اعاده نماز را لازم ندانسته است بخاطر اینکه فقها کمتر از یک درهم را در نماز مانع نمی دانند از مجموع این بحث روشن شد که متن عروه درست است و نیازی به حاشیه ندارد.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خارج_فقه_سه_شنبه_97/10/11
#جلسه_52
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_دم
@ostadahadi
تا اینجا ثابت شد که اصل در دم طهارت است و دم سائله به دلیل اجماع و ضرورت مذهب و روایات معتبر نجس است اما الان بحث ما این است که ایا دم قلیل نجس است یا نه؟ ممکن است با دو روایت استدلال بر طهارت دم قلیل کنند مثلا سرسوزن خونی است حالا می توانیم بگوئیم این خون پاک است یا نقطه خونی بر لباس افتاده می توانیم بگوئیم پاک است؟ ممکن است با این دو روایت بتوانند :
1-(صحیحه علی بن جعفرعن أخیه(علیه السلام) وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ رَعَفَ فَامْتَخَطَ فَطَارَ بَعْضُ ذَلِكَ الدَّمِ قَطْراً قَطْراً ( في التهذيب و الكافي: قطعا صغارا. بدل قطرا قطرا ) صِغَاراً فَأَصَابَ إِنَاءَهُ هَلْ يَصْلُحُ الْوُضُوءُ مِنْهُ؟ قَالَ إِنْ لَمْ يَكُنْ شَيْءٌ يَسْتَبِينُ فِي الْمَاءِ فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ كَانَ شَيْئاً بَيِّناً فَلَا يُتَوَضَّأُ مِنْه. (الكافي 3: 74/ 16، و التهذيب 1: 412/ 1299، و الاستبصار 1: 23/ 57، و الوسائل: الحديث 1 من الباب 8 من أبواب الماء المطلق.) از امام موسی (علیه السلام) پرسیدم مردی خون دماغ شد و با آب بینی مخلوط شد انگاه خشک شد طوری که قطعه های ریزی تبدیل شد و یک قطعه ریز آن به کاسه آب اصابت کرد ایا از این آب می توان وضو گرفت؟ فقال (علیه السلام) : ان لم یکن شیئا یستبین فی الماء فلا باس وان کان شیئا بیّنا فلا تتوضا منه اگر قطعۀ کوچک خون در آب پیدا نباشد اشکالی ندارد و وضو بگیر اما اگر پیدا باشد از این آب وضو نگیر.
2-عن معاویة ابن حکیم عن ابن المغیره عن المثنى بن عبد السلام عن الصادق (ع): «إني حككت جلدي فخرج منه دم. فقال (ع):إذا اجتمع قدر حمصة فاغسله و إلا فلا» (الوسائل باب: 20 من أبواب النجاسات حديث: 5). مثنی به امام صادق (علیه السلام) گفت پوستم را خاراندم و خون بیرون امد امام فرمود آن اجتمع قدر ...فاغسله و الا فلا» اگر به اندازه نخود بود انرا بشوی و اگر کمترازیک نخود بود نیازی به شستن ندارد
هردو حدیث تقریبا دلالتشان این است که خون قلیل نجس نیست چون یکی را می گوید بشوی و یکی را می گوید لازم نیست بشویی
#اشکال
اما حدیث اول: به دو صورت دلالت حدیث ربطی به بحث نجاست ندارد :
1)صورت اول؛ امام موسی (علیه السلام) درمقام بیان انفعال آب قلیل است و در مقام بیان طهارت دم قلیل نیست چون قبلا در باب انفعال بحث شد که ایا قطره خونی در آب قلیل بریزد آب قلیل منفعل می شود یا نه؟ امام (علیه السلام) به آن بحث اشاره دارد.
2)صورت دوم؛ منظور امام از یستبین و عدم استبانه این است که شما نمی دانید که خون داخل آب افتاده یا به تن کاسه خورده و چون نمی دانیم که خون داخل کاسه افتاده یا به پشت کاسه اصابت کرده اصل طهارت جاری است. پس دلالت خدیث ربطی به طهارت یا نجاست ذره خون ندارد
ان قلت: اگر علم اجمالی داریم که یا کاسه نجس است یا آب درون کاسه شبهه محصوره است و احتیاط واجب است در حالی که در صحیحه حکم به لا باس کرد با وجود اینکه علم اجمالی منجز تکلیف است حکم به عدم باس خلاف علم اجمالی است.
قلت: منظورامام از لا باس این است که آب قلیل به مثل دمی که قابل حس و دیدن نیست منفعل نمی شود چون قلیل از دیدگاه فقها این است که مانقص عن الکرفهو قلیل هر ابی که از حد کر کمتر باشد ولو یک کاسه آن آب قلیل است لذا اگر در چنین ابی سرسوزنی خون بیفتد هرگز آب را منفعل نمی کند شاهدش این است که شیخ طوسی در مبسوط ج 1 ص 7 فرمود فانه معفو عنه لانه لا یمکن التحرز منه لذا دو بحث است تاره بحث می شود که ایا سر سوزنی خون نجس است یا نه؟ واخری بحث می شود که ایا این سرسوزن خون آب قلیل کمتر از کر را نجس می کند یا نه؟ این دوتا بحث است . صحیحه ربطی به بحث اول ندارد و مربوط به بحث دوم است
اما روایت دوم
اولا این روایت معارض دارد روایت ابی یعفور قال قلت لابی عبدالل (علیه السلام) به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم الرجل یکون فی ثوبه نُقط الدم لا یعلم به در لباس مرد نقطه ای خون بود و نشانه گذاری نکرده بود اتفاقا پیدایش کرد منتهی بازهم فراموش کرد و نماز خواند ثم یعلم فینسی آن یغسله فیصلی ثم یذکر بعد ما صلی بعد از نماز یادش امد که لباسش نجس بوده ایعیده صلاته ایا نمازش را اعاده کند فقال (علیه السلام) یغسله ولا یعید صلاته لباسش را بشوید اما نمازش را نمی خواهد اعاده کند چون این خون در نماز کمتر از درهم و معفو است . پس نجاستش بحثی نیست
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
#متن_فقه_دوشنبه_97/10/10 #جلسه_51_فصل_فی_النجاسة_نجاست_دم @ostadahadi
سلام خدمت فضلا بدلیل اشکال تایپی متن فقه جلسه 51 مجددا بارگذاری شده است لطفا دقت بفرمایید
خارج اصول خبر واحد جلسه55.mp3
8.02M
خارج اصول چهارشنبه جلسه55
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خارج_اصول_چهار_شنبه_97/10/12
#جلسه_55
#حجیت_خبر_واحد_استدلال_به_سیره_عقلا
@ostadahadi
#مرحوم_شیخ سیره عقلا را بر حجیت خبر ثقه مورد امضا شارع می داند معتقد است ردعی برای سیره نیامده هر چها وجه را قبول کرد.
#مرحوم_آخوند منتقد به 4 وجه شیخ است استاد دو تا را پاسخ میدهند و دو تا را قبول دارند. مرحوم آخوند در کتاب الفوائد فی الحاشیه علی الفرائد ص 124 سطر 17 آنجا هر 4 قسم شیخ را رد میکند.
#وجه_اول_شیخ این بود که پیروی از خبر واحد ثقه تشریع نیست به همان بیانی که جلسه قبل گذشت مرحوم آخوند منتقد است میگوید عمل به خبر ثقه در پیشگاه اهل عرف تشریع نیست اما در پیشگاه شارع تشریع است یعنی اگر ثقه ای یکی از امورات شرعیه را به ما خبر دهد و ما شک داریم که آیا این امر شرعی از شارع صادر شده است یا نه؟ اگر بخواهیم به این خبر عمل کنیم تشریع است چون اِسناد به مالم یعلم تشریع است در حالیکه معلوم نیست این حکم را خدا داده یا نه؟ (مرحوم شیخ وزان شرع را وزان عرف قرار داد اما آخوند میگوید ممکن است عرف بگوید خبر حجت است اما شارع مناطش فرق دارد.
#نظر_استاد: ما این نقد را نمی پذیریم چون ما به دنبال ملاک حجیت خبر ثقه هستیم سیره عقلا خبر ثقه را کاشف و طریق از واقع می بیند و احتمال خلاف را اسقاط می کند پس از سقوط خلاف شک باقی نمی ماند چرا آخوند بعد آمدن خبر شک را مطرح می کند چرا در روایت هم ثقه یا ثقتان داشت و هم مأمون یا مأمونان داشتلذا شیخ در رسائل اینجا فرمود لایشکّون یعنی وقتی خبر ثقه (اعلایی) آمد دیگر شکی نمی ماند. {رادع جایی است که پایگاه عرفی هست اما جایگاه شرعی ندارد.}
#وجه_دوم_شیخ: فرموده با وجود خبر ثقه اصل عقلی موضوعی (قبح عقاب بلا بیان ) جاری نمی شود چون خبر بیان است.
#مرحوم_آخوند می گوید اگر اصول عقلیه در مقابل خبر ثقه در احکام عرفیه جاری نمی شود ملازمه با احکام شرعیه ندارد چون با وجود شک در حجیت خبر ثقه بیان حاصل نشد هنوز لابیان است لذا اصل قبح عقاب موضوع پیدا کرد.
#نظر_استاد: این نقد را هم ما نمی پذیریم ملاک احکام عرفیه و شرعیه یکی است ملاک هردو الغائ شک است لذا با خبر ثقه بیان آمد و جایی برای اصل قبح عقاب نیست اتفاقا در روایات آمده «لاعذر فی التشکیک فیما یروی عن ثقاتنا. »
#وجه_سوم_شیخ: فرمود با وجود خبر ثقه استصحاب موضوع ندارد و جاری نمی شود البته بنابر اینکه حجیت استصحاب به بناء عقلا باشد.
#نقد_آخوند این است که؛ (#استاد قبول دارد) اگر حجیت استصحاب به بنا عقلا باشد مفید ظن نوعی است خاصیتش این است که اگر حجت اقوی بر خلافش نباشد باید به استصحاب عمل کنید لذا اگر خبری درباره حکم شرعی وارد شد در آنجا استصحاب برخلاف خبر ثقه امده مادامیکه حجیت خبر ثقه احراز نشده حق صرف نظر از استصحاب نداریم چون در این حالت خبر ثقه حال امارات غیر معتبره را دارد لذا حجت نیست چه رسد به حجت اقوی.
اما #وجه_چهارم مرحوم شیخ فرمود با آمدن خبر ثقه اصول لفظیه (اطلاق و عموم ) جاری نمی شود.
#نقد_آخوند: این است که اهل لسان این دو اصل تا زمانیکه حجت اقوی علیه شان نیامده جاری می کنند برای اینکه خبر ثقه مقابل آنها قرار بگیرد باید حجیتش برای ما احراز شود و حجیت شارع احراز شود.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷