eitaa logo
پرتو اشراق
787 دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
13.8هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
💭 برخورد بر مبنای نیّت افراد 🌟 حکایتی خواندنی از قدرت خارق العاده امامان معصوم در خواندن نیت افراد ⚜️ به نقل از پیرمردی به نام حکایت کند: 🌴 در مدّتی که ساکن منوّره بودم، هر روز نزدیک ظهر (علیه السلام) را می دیدم که وارد می شد و مقداری در صحن مسجد می نشست؛ و سپس قبر مطهّر جدّش، و نیز قبر شریف مادرش، (علیها السلام) را زیارت می نمود و نماز به جای می آورد. 👣 روزی به فکر افتادم که مقداری خاک از جای پای مبارک آن حضرت را جهت بر دارم! ⏳پس به همین منظور - بدون این که چیزی به کسی اظهار کنم - فردای آن روز در انتظار ورود حضرت نشستم؛ ولی بر خلاف هر روز، مشاهده کردم که این بار سواره آمد تا جای پائی بر زمین نباشد و چون خواست از مرکب خویش فرود آید، بر سنگی که جلوی مسجد بود قدم نهاد!! 🌤️ و چندین روز به همین منوال و کیفیّت گذشت و من به هدف خود نرسیدم، تا آن که با خود گفتم: 💭 هر کجا حضرت، کفش خود را در آورد، از زیر کفش وی چند ریگ یا مقداری خاک بر می دارم!! 🕌 فردای آن روز متوجّه شدم که امام (علیه السلام) با کفش وارد صحن مسجد شد؛ و مدّتی نیز به همین منوال سپری شد!! 💭 این بار با خود گفتم: می روم جلوی آن حمّامی که حضرت داخل آن می شود؛ و آن جا به مقصود خود خواهم رسید. ❓پس از سؤال و جستجو از این که (علیه السلام) به کدام حمام می رود؟ 👥 در جواب گفتند: حمّامی در کنار قبرستان بقیع است، که مال یکی از فرزندان طلحه می باشد. 👴🏻👳🏼‍♂️ لذا آن روزی که بنا بود حضرت به حمّام برود، من نیز رفتم و کنار صاحب حمّام نشستم و با وی مشغول صحبت شدم، در حالتی که منتظر قدوم مبارک حضرت (علیه السلام) بودم. 👴🏻 صاحب حمّام گفت: چرا این جا نشسته ای؟ اگر می خواهی حمّام بروی، بلند شو برو؛ چون اگر فرزند امام رضا علیه السلام بیاید، دیگر نمی توانی حمّام بروی. 🌹در بین صحبت ها بودیم که ناگاه متوجّه شدیم، حضرت وارد شد و سه نفر نیز همراه وی بودند. ‼️چون خواست از الاغ و مرکب خویش پیاده شود، آن سه نفر قطعه حصیری زیر قدوم مبارکش انداختند تا آن حضرت روی زمین قرار نگیرد!! 👳🏼‍♂️ به حمّامی گفتم: چرا چنین کرد و حصیر زیر پایش انداختند؟! 👴🏻 صاحب حمّام گفت: به خدا قسم، تا به حال چنین ندیده بودم و این اوّلین روزی بود که برای حضرت حصیر پهن شد!! 💭 در این هنگام، با خود گفتم: من موجب این همه زحمت برای حضرت شده ام؛ و از تصمیم خود بازگشتم. ☀️ پس چون نزدیک ظهر شد، دیدم امام (علیه السلام) همانند روزهای اوّل وارد صحن مسجد شد و پس از اندکی نشستن مرقد مطهّر جدّش، رسول اکرم و مادرش، فاطمه زهراء (علیها السلام) را زیارت نمود؛ و سپس در جایگاه همیشگی نماز خود را به جای آورد و از مسجد خارج گردید. 📚 اصول کافی ج ۱، ص ۴۹۳، ح ۲. 📚 إثبات الهداة، ج ۳، ص ۳۳۱، ح ۶. 📘 چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq