eitaa logo
پرتو اشراق
787 دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
13.8هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🕎 حکایت مخالفت عابد با نفس 🌹 (صلی الله علیه و آله) فرمود: 👳🏻 در میان بنی اسرائیل عابدی زیبا و خوش سیما بود. 🌴 زندگی خود را به وسیله درست کردن زنبیل از برگ خرما می گذرانید. 🏰 روزی از در خانه پادشاه می گذشت کنیز خانم پادشاه او را دید. وارد قصر شد و حکایتی از زیبائی و جمال عابد برای خانم تعریف کرد. گفت به وسیله ای او را داخل قصر کن! 👁 همین که عابد داخل شد چشم همسر سلطان که به او افتاد از حسن و جمالش در شگفت شد درخواست نزدیکی کرد! 👳🏻 عابد امتناع ورزید. 🏰 زن دستور داد درهای قصر را ببندند. 👈🏻 به او گفت: غیر ممکن است باید من از تو کام بگیرم و تو نیز از من بهره بری. 👳🏻 عابد چون راه چاره را مسدود دید پرسید: 🏰 بالای قصر شما محلی نیست که در آن جا وضو بگیرم!! 👩🏻 زن به کنیز گفت: ظرف آبی بالای قصر ببر تا هر چه می خواهد انجام دهد. 🏰 عابد بر فراز قصر شد در آنجا با خود گفت: 👳🏻 ای نفس مدت چندین سال عبادت را که روز و شب مشغول بودی به یک عمل ناچیز می خواهی تباه کنی؟ اکنون خود را از این بام به زیر انداز، بمیری بهتر از آن است که این کار را انجام دهی. 👣 نزدیک بام رفت، دید قصر مرتفعی است و هیچ دست آویزی نیست که خود را به آن بیاویزد تا به زمین رسد. 🌹حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: 👳🏻 همین که خود را آماده انداختن نمود، امر به جبرئیل شد که فوراً به زمین برو بنده ما می خواهد خود را به کشتن دهد از ترس معصیت، او را به بال خود دریاب تا آزرده نشود. 👳🏻 عابد را در راه چون پدری مهربان گرفت و به زمین گذاشت! 🏰 از قصر که فرود آمد به منزل خود برگشت زنبیل هایش در همان خانه ماند. ⁉ زنش پرسید: پول زنبیل ها را چه کردی؟ 👳🏻 گفت: امروز چیزی عاید نشد! ⁉ گفت: امشب با چه افطار کنیم؟! 👳🏻 جواب داد: باید به گرسنگی صبر کنیم ولی تو تنور را بیافروز تا همسایگان متوجه نشوند ما نان تهیه نکرده ایم زیرا ایشان به فکر ما خواهند افتاد. 🔥 زن تنور را روشن کرده با مرد خود شروع به صحبت نمود. 👤 در این بین یکی از زنان همسایه برای بردن آتش وارد شد. ☝🏻گفت: از تنور آتش بگیر. 🔥 آن زن به مقدار لازم آتش برداشت در موقع رفتن گفت: 👈🏻 شما گرم صحبت نشسته اید نان هایتان در تنور نزدیک است بسوزد!! 🍪 زن نزدیک تنور آمده دید نان بسیار خوب و مرتبی بر اطراف تنور است، نانها را جدا کرده پیش شوهر آورده به او گفت: ☝تو در پیش خدا منزلتی داری که برایت نان آماده می شود از خداوند به خواه بقیه عمر، ما را از بدبختی و ذلت نجات دهد عابد گفت صبر بر همین زندگانی بهتر است، الی آخر روایت... 📙 منبع: انوار نعمانیه، ص ۱۱۷. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
💐 هدایایی برای ، در آخر سال 🎙یکی از صحابه از (ص) نقل کرده است که می‌فرمایند: ⚜ «برای مردگان خود هدیه بفرستید». ❓گفتم: هدیه مردگان چیست؟ ⚜ فرمود: « و » ⚜ (ع) فرمودند: 🔅سوره « » بالای سر قبر میت خوانده شود تا موجب رفع عذاب قبر از او گردد. 📗اقبال الاعمال، ص ۶۵١. 📖 در روایات آمده است، هر کس نزد قبر مؤمنی، هفت مرتبه سوره إنّا أنزلنا را بخواند، خداوند فرشته ای می‌فرستد که نزد قبر میت، خدا را عبادت کند. 🔅خداوند ثواب عبادت فرشته را برای میت و کسی که إنّا أنزلنا را خوانده می‌نویسد‌. 📕كامل الزیارات، ص ٢٢٢. 🗓 آخرین پنجشنبه سال است، شاخه گلی بفرستیم با ذکر فاتحه برای تموم عزیزانی که در بین ما نیستند ولی دعاهاشون «هنوز کارگشاست و یادشون همیشه با ماست»: 💚 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 🆔 @partoweshraq
⁉ آیا این برگرفته از آرم گروه سیک‌های هندوستان است؟ 🔻پاسخ طراح آرم ایران در سال ۵٩ در روزنامه جمهوری اسلامی و کیهان: 🎙«هلال‌های تعبیه‌شده در این آرم از نقش مبارکی ریشه می‌گیرد که (ص) بارها با شمشیر مبارکشان به عنوان امضا روی شن‌ها ترسیم کرده‌اند. این طرح پنج بخش دارد که نشان‌دهنده پنج اصل دین است. اصل توحید را در حکم عمود، دو ساقه اصلی در میان خود دارد. علاوه بر کلمه الله که در ترکیب اصلی آن دیده می‌شود، لا اله‌ الا الله نیز در آن مستتر است. 🔅جزء قائم میانی در ترکیب با شکل تشدید ( ّ ) که در خط فارسی و عربی نشانه شدت است، شمشیر را تداعی می‌کند؛ این همان تعبیر کلمه «حدید» است. 🇮🇷 تقارن‌های این آرم هم نشانه تعادل و توازن است؛ این همان میزان است. بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین ویژگی این آرم همان بیان کلمه است که قالب و محتوا را در خود جای داده است. آرم به صورت کروی طراحی شد تا نشان‌دهنده پیام آن باشد». 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
💭 برخورد بر مبنای نیّت افراد 🌟 حکایتی خواندنی از قدرت خارق العاده امامان معصوم در خواندن نیت افراد ⚜️ به نقل از پیرمردی به نام حکایت کند: 🌴 در مدّتی که ساکن منوّره بودم، هر روز نزدیک ظهر (علیه السلام) را می دیدم که وارد می شد و مقداری در صحن مسجد می نشست؛ و سپس قبر مطهّر جدّش، و نیز قبر شریف مادرش، (علیها السلام) را زیارت می نمود و نماز به جای می آورد. 👣 روزی به فکر افتادم که مقداری خاک از جای پای مبارک آن حضرت را جهت بر دارم! ⏳پس به همین منظور - بدون این که چیزی به کسی اظهار کنم - فردای آن روز در انتظار ورود حضرت نشستم؛ ولی بر خلاف هر روز، مشاهده کردم که این بار سواره آمد تا جای پائی بر زمین نباشد و چون خواست از مرکب خویش فرود آید، بر سنگی که جلوی مسجد بود قدم نهاد!! 🌤️ و چندین روز به همین منوال و کیفیّت گذشت و من به هدف خود نرسیدم، تا آن که با خود گفتم: 💭 هر کجا حضرت، کفش خود را در آورد، از زیر کفش وی چند ریگ یا مقداری خاک بر می دارم!! 🕌 فردای آن روز متوجّه شدم که امام (علیه السلام) با کفش وارد صحن مسجد شد؛ و مدّتی نیز به همین منوال سپری شد!! 💭 این بار با خود گفتم: می روم جلوی آن حمّامی که حضرت داخل آن می شود؛ و آن جا به مقصود خود خواهم رسید. ❓پس از سؤال و جستجو از این که (علیه السلام) به کدام حمام می رود؟ 👥 در جواب گفتند: حمّامی در کنار قبرستان بقیع است، که مال یکی از فرزندان طلحه می باشد. 👴🏻👳🏼‍♂️ لذا آن روزی که بنا بود حضرت به حمّام برود، من نیز رفتم و کنار صاحب حمّام نشستم و با وی مشغول صحبت شدم، در حالتی که منتظر قدوم مبارک حضرت (علیه السلام) بودم. 👴🏻 صاحب حمّام گفت: چرا این جا نشسته ای؟ اگر می خواهی حمّام بروی، بلند شو برو؛ چون اگر فرزند امام رضا علیه السلام بیاید، دیگر نمی توانی حمّام بروی. 🌹در بین صحبت ها بودیم که ناگاه متوجّه شدیم، حضرت وارد شد و سه نفر نیز همراه وی بودند. ‼️چون خواست از الاغ و مرکب خویش پیاده شود، آن سه نفر قطعه حصیری زیر قدوم مبارکش انداختند تا آن حضرت روی زمین قرار نگیرد!! 👳🏼‍♂️ به حمّامی گفتم: چرا چنین کرد و حصیر زیر پایش انداختند؟! 👴🏻 صاحب حمّام گفت: به خدا قسم، تا به حال چنین ندیده بودم و این اوّلین روزی بود که برای حضرت حصیر پهن شد!! 💭 در این هنگام، با خود گفتم: من موجب این همه زحمت برای حضرت شده ام؛ و از تصمیم خود بازگشتم. ☀️ پس چون نزدیک ظهر شد، دیدم امام (علیه السلام) همانند روزهای اوّل وارد صحن مسجد شد و پس از اندکی نشستن مرقد مطهّر جدّش، رسول اکرم و مادرش، فاطمه زهراء (علیها السلام) را زیارت نمود؛ و سپس در جایگاه همیشگی نماز خود را به جای آورد و از مسجد خارج گردید. 📚 اصول کافی ج ۱، ص ۴۹۳، ح ۲. 📚 إثبات الهداة، ج ۳، ص ۳۳۱، ح ۶. 📘 چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🏴 خشک شدن درخت بعد از شهادت امام حسين (علیه السلام) 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 📚 زمخشري در «ربيع الابرار» از هند خواهرزاده‏ ي ام‏ معبد کرده که ‏_معبد نقل کرده است: ⛺ روزي خدا (صلي الله عليه و آله) به خيمه من آمدند و در آن جا چند لحظه استراحت کردند و خوابيدند، وقتي از خواب بيدار شدند مقداري آب طلب کردند و دو دست مبارک خود را با آن آب شستند و مزمزه کردند و آب مزمزه را در يک طرف خيمه ريختند. 🌳 وقتي صبح فرا رسيد، در آن مکان درختي را ديدم که ميوه آورده بود و بوي آن چون بوي عنبر و طعم آن مثل شهد و شکر بود، اگر گرسنه‏ اي از آن مي‏خورد سير مي‏ شد و اگر تشنه بود به وسيله‏ ي آن سيراب مي‏ شد و اگر بيماري آن ميوه را مي‏ خورد، شفا پيدا مي‏ کرد و هيچ شتر و گوسفندي برگ آن را نمي‏ خورد مگر آن که شير آن‏ها زياد مي‏ شد!! 🍈 ما آن درخت را شجره‏ ي مبارکه نام گذاشتيم و تمام طوايف براي شفاي بيماران به آن جا مي‏ آمدند و از ميوه‏ ي آن مي‏ خوردند. 🏴 يک روز صبح ديديم که ميوه‏ هاي آن درخت روي زمين ريخته و برگ‏هاي آن خشک شده است، ناگهان خبر وفات رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را شنيدم و بعد از آن ديگر ميوه‏ اي نداد تا اين که يک روز ديدم که از پاي آن درخت خون جاري شده و برگ‏هاي آن نيز پژمرده شده است، گفتيم: 🌌 در اين موقع حادثه‏ اي عجيب رخ مي‏ دهد. وقتي شب شد نوحه و ناله‏ اي از زير آن درخت شنيديم و کسي را نمي‏ ديديم، خيلي از آن حالت نگران شديم و اندوه بر ما غلبه کرد، ناگهان خبر شهادت (عليه‏ السلام) را به ما دادند و بسيار براي آن حضرت گريه کرديم و براي مصيبت آن حضرت قيام کرديم. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. تحفة المجالس 📘 کرامات حسينيه و عباسيه، موسي رمضاني‏ پور صفحات ۳۱ و ۳۲. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
💚 عشق به خدا، یا رسول؟ ⚜️ محدّثین و مورّخین حکایت کرده اند: 🌴 روزی (صلّی اللّه علیه و آله)، به همراه برخی از اصحاب خود از محلّی عبور می نمود که به نوجوانی برخوردند و پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) به آن نوجوان سلام کرد. 🧑🏻 نوجوان بسیار شادمان و خندان گردید؛ (صلّی اللّه علیه و آله)، به او خطاب نمود و فرمود: 🌹 آیا مرا دوست داری؟ 🧑🏻✋🏻 گفت: آری، به خدا قسم! تو را دوست دارم. 🌹 حضرت فرمود: همانند چشمانت؟ 🧑🏻 گفت: بهتر و بیشتر! 🌹 حضرت افزود: همانند پدرت؟ 🧑🏻 گفت: بیشتر! 🌹 فرمود: همانند مادرت؟ 🧑🏻 گفت: بیشتر! 🌹نیز فرمود: همانند جان خودت؟ 🧑🏻 گفت: یا رسول اللّه! بیشتر از هر چیزی، به تو علاقه مندم و تو را دوست دارم. 🌹 در این هنگام حضرت اظهار نمود: آیا همانند پروردگارت و خدایت مرا دوست داری؟ 🧑🏻☝🏻نوجوان در این لحظه اظهار داشت: خدا، خدا، خدا، نه؛ یا رسول اللّه! هیچ چیزی در مقابل خداوند متعال ارزش ندارد و هیچکس را بر او برتری و فضیلتی نیست؛ یا رسول اللّه! تو را به جهت عشق و ایمان به خدا دوست دارم. 🌹 حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) با شنیدن چنین سخن و اعتقادی راسخ، متوجّه همراهان خود شد و فرمود: 🔅شما نیز این چنین عشق و ایمان داشته باشید و خدا را این چنین دوست بدارید؛ چه این که آنچه از نعمت ها و سلامتی در اختیار دارید، همه از الطاف خداوند متعال است. 🌹 سپس افزود: و اگر مرا دوست دارید، باید به جهت دوستی و ایمان به خدای سبحان باشد. 📕 ارشاد القلوب دیلمی، ص ۱۶۱. 📗 چهل داستان و چهل از حضرت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، عبداللّه صالحی‏ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🐟 پخته نشدن ماهی در آتش به برکت 📘 در کتاب مفتاح الجنة مرویست که در زمان (صلی الله علیه و آله) شخصی ماهی مرده ای را از بازار گرفته به خانه اش آورده و با زن آتش افروخته و ماهی را بر روی آتش انداختند، تا کباب شود. 🔥 آتش بر ماهی تأثیر نکرد! و اصلا از ماهی به قدر ذره ای نسوخت تا یک ساعت ماهی را روی آتش گذاشتند، مطلقا نه سوخت و نه پخته شد!! 👳🏻‍♂️🧕🏻 مرد و زن در کار ماهی تعجب کردند، و حیران ماندند، آخر آن شخص ماهی را به دستمال بسته به خدمت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) ماجرا را عرض کرد. 🌹 حضرت به آن ماهی خطاب فرمود: ❓که به چه سبب آتش به تو تأثیر نمی کند؟ و تو را کباب نمی کند؟ 🐟 ماهی به قدرت الهی و معجزه رسالت پناهی به زبان فصیح به تکلم درآمده و گفت: 🔅«یا رسول الله از برکت تو و آل تو آتش مرا نمی سوزاند به جهت این که در فلان دریا بودم روزی یک کشتی از دریا می گذشت، شخصی در میان کشتی بر تو و عترت تو صلوات می فرستاد، و من نیز بر تو و اولاد تو صلوات فرستادم، چنانکه از آن شخص یاد گرفتم، پس از جانب حق تعالی به من ندا رسید که جسد تو بر آتش حرام شد و آتش بر تو تأثیر نخواهد کرد!!» 📚 کشکول النور، ج ۲، ص ۲۷ به نقل ازکتاب مفتاح الجنة. 📗 داستانهایی از انوار آسمانی ر - یوسفی‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
❓کدامیک بهترند؟ ⚜️ شيخ جليل محمد بن يعقوب كلينى از نوفلى نقل كرده كه على بن الحسين (عليه السلام) فرمود: 🏜️ (صلى الله عليه و آله و سلم) در بيابان به شتربانى گذشتند. مقدارى شير از او تقاضا كردند. 👳🏽‍♂️ در پاسخ گفت: آنچه در سينه شتران است اختصاص به صبحانه اهل قبيله دارد و آنچه در ظرف دوشيده ام شامگاه از آن استفاده مى كنند. 🤲🏻 آن جناب دعا كردند: «خداوند مال و فرزندان اين مرد را زياد كن!» 🐪🐫 از او گذشته در راه به ساربان ديگرى برخوردند. از او هم درخواست شير كردند. 👴🏾 ساربان سينه شتران را دوشيده محتوى ظرفهاى خود را در ميان ظرفهاى پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم)  ريخت و يك گوسفند نيز اضافه بر شير تقديم نمود، عرض ‍ كرد: ✋🏾 فعلا همين مقدار پيش من بود چنانچه اجازه دهيد بيش از اين تهيه و تقديم كنم! 🌹 (صلى الله عليه و آله و سلم) دست خويش را بلند كرده گفتند: 🤲🏻 «خداوندا به اندازه كفايت به اين ساربان عنايت كن». 👥👤 همراهان عرض كردند يا رسول الله آنكه درخواست شما را رد كرد برايش دعائى كردى كه ما همه آن دعا را دوست داريم ولى براى كسى كه حاجت شما را برآورد از خداوند چيزى خواستيد كه ما دوست نداريم؟! 🌹فرمود: «ماقل و كفى خير مما كثر و اللهى»؛ 🔅«مقدار كمى كه كافى باشد در زندگى بهتر از ثروت زيادى است كه انسان را به خود مشغول كند». 🤲🏻 اين دعا را نيز كردند: 🔅«اللهم ارزق محمدا و آل محمد الكفاف»؛ 🔅«خدايا به محمد و آل او به مقدار كفايت لطف فرما». (۱) 📚 پی نوشت: ۱- انوار نعمانيه، ص ۳۴۲. 📗 منبع: آگاه شویم، حسن امیدوار، جلد هشتم 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq