#مقام_معظم_رهبری:
#شهید_برونسی تحصیلات عالیه که نداشت،
وقتی سخنرانی می کرد
تأثیر حرفش از آدم های تحصیل کرده به مراتب بیش تر بود، کاملاً تحت تأثیر قرار می داد. روحیه انقلابی این است.
#زندگینامه
#شهید_عبدالحسین_برونسی
روزولادت :۱۳۲۱/۶/۳
محل ولادت: روستای گلبوی کدکن( تربیت حیدریه)تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۱۹
#سالروز_ولادت
#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
#سلام_بر_شهید_برونسی
https://eitaa.com/piyroo
💝 #چگونه_شهید_شویم 💝
برادرم !
تمام عالم هم
اگر برایت زلیخا شد
تو بندگی ڪن
و بہ حرمت نگاه خدایت
بگذار
و بگذر ...
اینگونہ ڪه باشی
شهیدت می ڪنند ...
🌷 #شهید_عبدالحسین_برونسی 🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | رهبر انقلاب: شهید برونسی جزء عجایب انقلاب ماست!!!
🌷سردار فاطمی #شهید_عبدالحسین_برونسی
فرمانده تیپ ۱۸ #جوادالائمه
شهادت : ۶۳/۱۲/۲۳ - شرق دجله ، #عملیات_بدر
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🔸نحوه ے برخوردبا جوانان....
یڪ جوان بنام دادیرقال را از گردان اخراج ڪرده بودند و داشت مے رفت دفتر قضایے.
شهیدبرونسے همراه او رفت دفتر قضایے و گفت: آقا من این رو مےخوام ببرم.
گفتند:
این به درد شما نمےخوره آقاےبرونسے.
گفت: شما چه ڪار دارید؟ من مےخوام ببرمش...
همان دادیر قال شد فرمانده گروهان ویژه و مدتے بعد هم شهید شد.
بعد از شهادت دادیر قال،
یڪ روز حاجے به فرمانده قبلے او گفت:شما این جوونها را نمے شناسین،
یڪبار نمازش رو نمے خونه، ڪم محلے مے کنه، یا یه شوخے مے ڪنه،
سریع اخراجش مے ڪنین؛ اینها رو باید با زبون بیارین تو راه، اگه قرار باشه
ڪسے براے ما ڪار ڪنه، همین جوونها هستن.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#خاطرات_شهدا🔥
#اذن_شهادت_ازحضرت_زهرا(س)
🌸شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید میآید، در خواب با کسی صحبت میکرد و میگفت، «یا زهرا(س)»، چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمیشدند، در حال و هوای خودشان بودند.وقتی توانستم بیدارشان کنم، ناراحت شد، به سمت اتاق دیگری رفت، من نیز پشت سرش رفتم، دیدم گوشهای نشست، اسم حضرت فاطمه(س) را صدا میزد و از شدت گریه، شانههایش میلرزد؛
آرامتر که شد، به من گفت: «چرا بیدارم کردی، داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه(س) میگرفتم».🌺
#همسرشهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی🖤🖤
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔰 #مکاشفه عجیب #شهید_برونسی با #حضرت_زهرا(س)
🔸به مناسبت شهادت #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها 🔸
👈سید کاظم حسینی میگه من معاون شهید برونسی بودم، اصلا بچه ها نمی تونستن سرشونو بلند کنن، یه دفه دیدم شهید برونسی بیسیم چی و پیک و همه رو ول کرد و رفت یه جاافتاد به سجده، رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد...
🌷بهش گفتم حالا وقت این حرفا نیس ، پاشو فرماندهی کن بچه های مردم دارن شهید میشن،
میگفت شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا" توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت.
گفت بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم گفتم بله، گفت سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، 25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد 40 قدم ببر جلو.
گفتم بچه ها اصلا" نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟
گفت خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین.
گفت وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو،
بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم
گفت بگو یا زهرا و شلیک کن.
می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد.
تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا،
گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم.
چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد، نگا کردم دیدم جلومون میدون مین هست.
قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده
اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم
40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن.
شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِرّ اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟ 40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟
🔺گفت سید کاظم دست از سرم بردار
گفتم نه تا این سِرّ رو نگی رهات نمیکنم،
گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی
گفتم باشه
گفت تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟
گفتم بی بی جان موندم؛ اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟😥
گفت آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ان شاء ا... تانک منفجر میشه و شما ان شاء ا... پیروز میشی...
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#شهید_حضرت_زهرایی
#خاکهای_نرم_کوشک #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
یک زیارت عاشورا،به نیابت ازیک شهید
امروز به نیابت از
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
روحش شاد
♦️به نیت تعجیل در امر فرج
♦️سلامتی رهبرمون
♦️عاقبت بخیری همه ما
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#بسم رب الشهدا
🔹بچه ها مےگفتند: ما صبح ها ڪفش هایمان👞 را واڪس خورده میدیدیم و نمے دانستیم چه ڪسے واڪس میزند‼️
🔸بعدا فهمیدیم ڪه وقتے نیروها خوابند😴 واڪس را بر میدارد و هر ڪفشے ڪه نیاز به واڪس داشته باشد را واڪس میزند.
🔹مشخص شد این فرد همان #فرمانده ما "شهید عبد الحسین برونسے " بوده است.
#شهيد_عبدالحسين_برونسے
#شادےروحشهداصلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
📜بخشی از وصیتنامه شهید برونسی: فرزندانم خوب به قرآن گوش کنید و خودتان را به قرآن متصل کنید و این
#اذن_شهادت_ازحضرت_زهرا_س
✾شهید #برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه🏡 آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای #شهید میآید، در خواب با کسی صحبت میکرد و میگفت، #یازهرا(س)
✾چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمیشدند❌ در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم #بیدارشان کنم، ناراحت شد😔 به سمت اتاق دیگری🚪 رفت، من نیز پشت سرش رفتم
✾دیدم گوشهای نشست، اسم #حضرت_فاطمه(س) را صدا میزد و از شدت گریه😭 شانههایش میلرزد؛
آرامتر که شد، به من گفت: چرا بیدارم کردی، داشتم #اذن_شهادتم را از بی بی فاطمه(س) میگرفتم😭
#رفیق_شهید
#همسرشهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#شهیدانه🌷
آدمها دو دستهاند:
↫غـیرتی♥️
↫قیمتی
#غیرتیها با "خدا" معامله کردند
و #قیمتیها با "بندهخدا "...!
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
✅این اوستا عبدالحسین بدهکار کسی نمیمونه
✅هر چیزی سر جای خودش
💓به روایت معصومهی سبکخیز همسر #شهید_برونسی:
در یکی از عملیاتها، 💍انگشترم را #نذر کردم و گفتم «اگر انشاءالله به سلامتی برگرده، همین انگشتر رو میاندازم تو ضریح امام رضا (ع)». شهید برونسی در همان عملیات مجروح شد، اما زخمش زیاد کاری نبود و سالم به خانه برگشت.
جریان نذر انگشتر را برایش گفتم خندید و گفت «وقتی نذر میکنی، برای جبهه نذر کن»
پرسیدم «چرا؟!» گفت «چون امام هشتم احتیاجی ندارند، اما جبهه الان خیلی احتیاج داره؛ حالا هم نمیخواد انگشترت رو ببری حرم بندازی».
از دستش دلخور شدم😕😔 اما چیزی نگفتم...
عبدالحسین در عملیات بعدی به سختی مجروح شد، او را به بیمارستان کرج برده بودند؛ از همان جا به ما اطلاع دادند و فهمیدیم که حالش اصلا خوب نیست بطوریکه اصلا نمیتوانست صحبت کند.
فردای آن روز برادرم از تهران زنگ زد. زود پرسیدم «چه خبر، حالش خوبه؟» گفت «خوبتر از اونی که فکرش رو بکنی الان هم یک پیغام خیلی مهم هم برای شما داشت،اولاً که سلام رساند، دوماً گفت اون انگشتری رو که عملیات قبل نذر کرده بودی، همین حالا برو حرم، بندازش در ضریح»
گیج شده بودم😢، حساب کار از دستم در رفته بود؛ گفتم «او که میگفت این کار را نکنم!» گفت:
💫 «وقتی ما رسیدیم بالای سرش، هنوز به هوش نیامده بود. هم تختیهاش میگفتند توی عالم بیهوشی داشت با پنج تن آل عبا (ع) حرف میزد، آن هم با چه سوز و گدازی! تکتک آن بزرگوارها را به اسم صدا میزد…
وقتی به هوش آمد، جریان را از خودش پرسیدیم. اولش که طفره رفت، بعد خیلی غمگین شروع کرد به گفتن؛ توی عالم بیهوشی، دیدم #پنج_تن_آل_عبا(ع) بالای سر من تشریف آوردند. احوالم را پرسیدند و دست میکشیدند روی زخمهای من و میفرمودند عبدالحسین خوشگذشته(به خیر گذشته)، انشاءالله زود خوب میشه. بعد یکی از آن بزرگوارها، عیناً انگشتر خانمم را نشانم دادند و فرمودند👈 بگویید آن انگشتر💍 را بیندازند توی ضریح».
فهمیدم خواست خودش نبوده که انگشتر را بیندازم ضریح؛ فرمایش همانهایی بود که به خاطرشان میجنگید و شاید هم یادآوری این نکته که هر چیز به جای خودش نیکوست…
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#نذر
#امام_رضا
📚 کتاب خاک های نرم کوشک
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#خاطرات_شهید
فقط یک #آرزو دارم....!!!
گفت:
«توی دنیا بعد از #شهادت فقط
یک آرزو دارم:
اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».
تعجب کردیم.
بعد گفت:
«یک صحنه از عاشورا
همیشه قلبمو آتیش می زنه؛
بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر»
والفجر یک بود که مجروح شد.
یک تیر تو آخرین حد بردش خورده
بود به گلوش.
وقتی می بردنش عقب،
داشت از گلوش خون می آمد.
می گفت:
آرزوی دیگه ای ندارم مگر شهادت.
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مقاممعظمࢪهبرۍ :
شهید برونسی تحصیلات عالیه که نداشت ، توی جبهه کسانی که او را دیده بودند ، میگفتند: وقتی میایستاد و سخنرانی میکرد برای این رزمندگان ، تأثیر حرفش از آدمهای تحصیل کرده بر مراتب بیشتر بود ؛ آنچنان زیر نفوذ درمیآورد این بسیجی ها را ؛ کاملا تحتِتأثیر قرار میداد و منطقی با آنها حرف میزد ، گویی تحصیلات عالیه دارد ؛ روحیه انقلابی این است .💪🏻
#شهید_عبدالحسین_برونسی🕊
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
وعده صادق #حضرت_زهرا س
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#راوی آقای تونی :
شهید برونسی روز قبل از عملیات بدر روحیه عجیبی داشت. مدام اشك می ریخت، علت را كه پرسیدم آقای برونسی گفت: دارم از بچه ها خداحافظی می كنم چرا كه خوابی دیده ام. سپس افزود: به صورت امانت برای شما نقل می كنم و آن اینكه:
در خواب #بیبی_فاطمه_زهرا (سلام الله علیه) را دیدم كه فرمود: فلانی! فردا مهمان ما هستی، محل شهادت را هم نشان داد.
همین چهار راهی كه در منطقه عملیاتی بدر (پد)فرود هلی كوپتر است و به طرف نفت خانه و جاده آسفالت بصره _ الاماره می رود و من در همین چهار راه باید نماز بخوانم، و بالاخره نیز این خواب در همان جا و همان وقتیكه گفته بود، به زیبایی تعبیر شد. و خود سردار شهید، شهادتین را خواند و بدینگونه عاشقی، فرهیخته ، به سوی خدا پر كشید.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
1_1537726104.pdf
1.55M
فایل متنpdf جزء ۲۶
📖 تلاوت قرآن به نیت شهدا
#شهید_عبدالحسین_برونسی 🌷
#جزءبیست و ششم
#قران_كريم
#ماه_رمضان
#فرصت_بندگی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
گفت: «توی دنیا بعد از #شهادت فقط یک آرزو دارم:
اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».
تعجب کردیم.
بعد گفت: «یک صحنه از #عاشورا
همیشه قلبمو آتیش میزنه؛
بریده شدن گلوی #حضرت_علی_اصغر (؏)»
والفجر یک بود که مجروح شد.
یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش.
وقتی میبردنش عقب، داشت از گلوش خون میآمد.
میگفت: آرزوی دیگهای ندارم مگر شهادت...
🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo