eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🍃🌸 °•{مدافع حـــــرم 🕊🌹}•° ◽️به خواهـــــران و برادرانـــــم توصیه می‌کنم که پیرو باشند حتی اگر به قیمت جان آنها باشد. ◽️اگر پیکـــــرم به دست دشمــــن افتاد سعـــــی نکنید برای بازگشـــــت آن پولی هزینـــــه کنید تا برگـــــردد بلکه بگذارید همانجا بمانـــد زیرا برایم مهم نیست که در کجا دفن شوم.  🔻فرمانده گردان امام حسین (ع) 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
♻ آن روز شیطان گیج شده بود ✅ بعد از ظهر آن روز غمزده ، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد ، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسول‌خدا (ص) را چه می‌شود؟ چه کسی را به یاری می‌طلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌اند و در آن سوی نیز ، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌اند.! پس حسین (ع) روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب‌دار ، کدام لبیک را انتظار می‌کشد.؟ شیطان دیده بود که در صحرای «منا» ماجرای ذبح ‌اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته بود . اینجا اما اسماعیل‌ها به خون غلتیده‌اند و از «ذبح عظیم» خبری نبوده است. اینجا در کربلا ، سخن از «ان‌ الله شاء ٱن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود ، چرا که ساعتی بیش، از حیات این جهانی حسین(ع) باقی نمانده است ولی او همچنان ندای «هل من ناصر ینصرنی» بر لب دارد.! فرزند‌ زهرا (س) با که سخن می‌گوید؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبد؟ اینجا که کسی نیست.! شیطان نمی‌دانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین‌ها ، و عاشورا روزی است به درازای همه روزها. نمی‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا ، شروع ماجرا... حسین (ع) ، ‌اما می‌دانست که «عصرخمینی و خامنه ای» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در در عصر جلوه گری اسلام ناب محمدی(ص)، به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند. حسین (ع) می‌دانست که عاشورای دیگری در پیش است که این بار در کربلای ایران به تکرار خواهد نشست. عصر آن روز غم گرفته ، مولای غریب ما ، عاشورائیان عصر خمینی و خامنه ای را به یاری می‌طلبیدو... این روزها ، بار دیگر عاشوراست و عاشورایی که به درازای همه روز هاست . اگرچه عاشورای آن روز ، فقط یک نیمه روز بود. و بار دیگر کربلاست ، کربلایی که به پهنای همه سرزمین‌هاست . هر چند کربلای آن روز ، قطعه زمینی کم‌عرض و طول بود. باز ‌هم حرامیان در برابر یاران امروزی حسین بن علی(ع) به‌صف ایستاده‌اند ، اما دیگر مانند آن روز غمزده ، مولای مظلوم ما تنها نیست. در عاشورای امروز ، یاران امروزی مولای شهیدمان دیگر اجازه نمی‌دهند که آب خوشی از گلوی ناپاک یزید و شمر و ابن‌زیاد و عمرسعد و حرملهِ این روزها پائین برود. عاشورای امروز ما چند قرن وچند دهه و چند سال به درازا کشیده و هر روز آن ، با پیروزی تازه‌ای همراه بوده و سنگر جدیدی فتح شده است و... امروز ، مردم ما آموخته اند و به چشم بصیرت دیده‌اند ؛ آنان که در کوچ قافله عاشورائیان از مدینه به کربلا ، ندای "هل من ناصر حسین‌ بن علی(ع)" را شنیدند ولی به هر علت ، با این قافله همراه نشده و یا پس کشیده و در خیال خام خود بر این باور بودند که جان خویش به سلامت از معرکه بیرون برده‌اند ، خیال خامشان دیری دوام نداشت و هنگامی که در دوران «بی‌حسینی(ع)» ، نوبت به قدرت نمایی بنی‌امیه و حاکمیت بنی‌مروان رسید، جان و مال و ناموسشان در امان نماند.... مردمان عصر خمینی و خامنه ای و دلدادگان ولایت علوی ، تاریخ را بارها و بارها با تمام جزئیات آن خوانده و در بایگانی ذهن‌شان دسته بندی کرده و عبرتهای تاریخ را به خوبی فرا گرفته و چراغ راه امروز و فردای خود قرار داده اند. و چنین است که حاضره نشده و نمی‌شوند حسین (ع) زمانه خود را تنها بگذارند و آن تجربه تلخ ، دوباره به تکرار بنشیند. ============= https://eitaa.com/piyroo
  💠  از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸 اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام  بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸 دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار  همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت  خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از  از کوچه گذشتم... 🌸 به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت:  و  در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸 به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! ؟! برای  خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸 به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و  شهید می آمد! صدای  و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم!  شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸 ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸 هفتمین کوچه انگار  بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و  تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸 هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار  پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را ! آنها که اهل  به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸 پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم  وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از  تا ! فاصله زیاد بود... 🌸 دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با  چه کردم! تمام شد...  💠 از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...  گاهی،نگاهی...🌹  روحشون شاد اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّـدٍ وَّ آلِ مُحَمـَّد وعَجـِلْ فَرَجَهُم https://eitaa.com/piyroo
برگی از #خاطرات_شهدا وقتی پیکر مسعود را آوردند، مادرش همان دم در به همرزمانش گفت: مسعود من رفت، خدا شما را حفظ کند. مدافع #ولایت باشید. شما فریب نخورید و با آمریکا دست ندهید. مثل کسانی نباشید که در ظاهر حرف از آقا می‌زنند اما برعکس خواست ایشان عمل می‌کنند. #شیرزنان_انقلاب #مادران_شهدا #سالروز_شهادت_مسعود_عسکری #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
💠شهید حاج محمد ابراهیم همت : 🌷در زمان غیبت ، اطاعت محض از فقیه داشته باشید سختیها را تحمل کنید این بانهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی امام زمان(عج) اتصال پیدا می کند . 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
❤️شهید احمد اعطایی : می‌گفت: ڪسے ڪه را قبول ندارد، مدیون است، ڪه نان من را بخورد. بر سر در خانه نوشته بود: هرڪه دارد بر بدگمان، حق ندارد پا نهد در این مڪان... https://eitaa.com/piyroo
میثم تمّار اینقدر از حق گفت، اینقدر از ولایت گفت که بستنش به نخل؛ دست و پاش رو قطع کردن، کوتاه نیومد، زبونش باز از گفت، تا مجبور شدن زبونشم قطع کنن. ما چقدر برای و ولایت، تمّار هستیم؟ 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب: آن فریب خوردگانی که شعار دادند «نه غزه نه لبنان جدانم فدای ایران » نه تنها جانشان را که راحتی و منفعتشان را هم برای ایران ندادند. ┅═══✼🖤✼═══┅┄ https://eitaa.com/piyroo ┅═══✼🖤✼═══┅┄
ما از سوختن نمی ترسیم ڪه چون پروانہ ها عاشق نوریم و هرجاڪه نور 🌸است گرد آن حلقہ می زنیم... 🌹"آوینی"🌹 https://eitaa.com/piyroo ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
احمد همیشه این جمله را برای من تکرار می کرد: «ما هرچه داریم از و انقلاب امام خمینی (ره) است.»☝️ اعتقاد داشت که انقلاب اسلامی امام خمینی زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت عج و عامل پاینده ماندن اسلام است. احمد عشق به انقلاب و پیروی از راه را در من زنده کرد. 🌹شهید_احمد_مشلب 🌹شهید_لبنانی_مدافع_حرم 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
. دستِ مولا(ع) که بالا رفت ؛✋ رسول (ص) فرمود: ها هم برای بیعت بیایند... این یعنی تا قیامِ قیامت "زن ها یک پایِ دفاع از اند .."🙂✌️ 💚 https://eitaa.com/piyroo
📚 ⛅️ 6⃣ 🏴پرتوچهارم🏴 💢 تو نیز دل 💕نگران از جا بر مى خیزى و از خیمه🏕 بیرون را مى کنى.... افراد، همه اند اما این وقت شب🌙 درکنار خیمه تو چه مى کنند ⁉️پاسخ را به درون مى آورد: 🖤خواهرم ! اینها من اند و سرشان ، است . آمده اند تا با تو بیعت کنند که هزارباره تا پاى جان به حمایت از حرم االله ایستاده اند. 💢 چه بگویم ⁉️ چه 💥 دارد این حبیب !... دین را چه خوب شناخته است... بى جهت نیست که امام لقب به او داده است . اسم حبیب اسباب 💓است . وقتى آمدنش به کربلا را شنیدى سرت را از کجاوه بیرون آوردى و گفتى : سلام مرا به حبیب برسانید. 🖤حسین جان ! بگو که زینب ، دعاگوى🤲 شماست و برایتان با رسول االله را مى طلبد و تا ابد و را از خدا مسالت مى کند. همین که برادر، پیامبر را بر سر بگذارد، شمشیر🗡 پیامبر را در دست بگیرد و به سمت دشمن👹 حرکت کند 💢کافیست تا عالم بر دلت بنشیند. کافیست تا تمامى پنجاه ساله بر ذهنت هجوم بیاورد و غربت وتنهایى جاودانه پدر، از جگرت سر باز کند.اما برادر به این بسنده نمى کند، مقابل دشمن مى ایستد، تکیه اش را بر شمشیر پیامبر مى دهد و در مقابل که به خون سرخ💔 او تشنه اند، 🖤لب به موعظه مى گشاید: مردم ! در ، گوش به حرفهایم بسپارید و شتاب نکنید تا من آنچه است به جاى آورم که شماست و بر شما... درنگ کنید تا من ، انگیزه سفرم را به این دیار، روشن کنم . اگر عذرم را پذیرفتید و کردید و با من از در درآمدید خوشا به شما، که اگر چنین شود، راه هجوم شما بر من بسته است. 💢 اما اگر عذرم را نپذیرفتید و با من از در انصاف در نیامدید، دست به دست هم دهید و تمام و شرکاء خود را به کار گیرید، به خود عمل کنید و به من مهلت ندهید. چه ، مى دانید که در فضاى روشن✨ و بى ابهام گام مى زنید. 🖤به هرحال من با خداست و من اوست . هم او که 📚 را فرو فرستاد و ولایت همه صالحان و نیکوکاران را به عهده گرفت. خدا! تقوا پیشه کند و از برحذر باشید. اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود یا یکى براى دنیا باقى بماند، چه کسى بهتر از براى بقا و شایسته تر به رضا و راضى تر به قضاء؟! 💢 اما بناى آفریدگار بر این نیست ، که او دنیا را براى آفریده است. تازه هاى دنیا کهنه است ، فرسوده و متلاشى شده و روشنایى سرورش ، تاریک 🖤و ظلمت زده. دنیا، منزلى و خانه اى است . کاروانسراست..... پس در اندیشه توشه باشید و بدانید که بهترین ره توشه تقواست . تقوا پیشه کنید تا خداوند کند... 🖤 او چون طبیبى که به وجود بیمار آگاه است ، مى داند که مشکل این مردم ، مشکل ، مشکل علاقه به دنیا و از یاد بردن خدا و عالم عقبى . فقط علقه هاى دنیا مى تواند انسان را اینچنین به سیاه شقاوت بنشاند. فقط پشت کردن به خدا 🕋مى تواند، پشت انسان را اینچنین به خاك بمالد. 💢 فقط از یاد بردن مى تواند چنین ضخیم و نفوذناپذیر بر چشم و دل انسان بیفکند تا آنجا که آیات روشن ✨خدا را منکر شود و خون فرزندان پیامبر خدا را مباح بشمرد. او همچنان با آرامش و حوصله ادامه مى دهد... و تو از خیمه مى بینى که دشمن ، بى تاب و منتظر، این پا و آن پا مى کند تا پس از اتمام موعظه به او شود... ...... - - ------••~🍃🌸🍃~••------ - - https://eitaa.com/piyroo - - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
📚 ⛅️ 0⃣4⃣ 💢تو اگر بیفتى فرو مى افتد... و تو اگر بشکنى ، مى شکند.... پس ایستاده بمان... و کار را به انجام برسان... که کربلا را تو معنا مى کند... و توست که به عاشورا رنگ جاودانگى مى زند.... راه رفتن با روح ، ایستادن بى جسم ، دویدن با روان ، استقامت با جان و ادامه حیات با کارى است که تنها از تو بر مى آید. 🖤پس ایستاده بمان... و سپاهت را به سامان برسان و زمین و آسمان🌫 را از این بى سر و سامانى برهان.... پیش از هر کار باید را پیدا کنى . سکینه اگر باشد،هم💓 است و هم .شاید آن کسى که زانو بر زمین زده و دو کودك را با دو بال در آغوش گرفته... و سرهایشان را به سینه چسبانده ، سکینه باشد. 💢آرى سکینه است . این مهربانى🌸 منتشر، این داغدار تسلى بخش ، این یتیم نوازشگر، هیچ کس جز سکینه نمى تواندباشد.در حالیکه چشمهایش از گریه😭 به سرخى نشسته... و اشک بر روى گونه هایش رسوب کرده ، به روى تو مى زند... و تلاش مى کند که داغ و درد و خستگى اش را با لبخند، از تو .... چه تلاش اما بى ثمرى ! تو بهتر از هر کس مى دانى که داغ پدرى چون حسین... و عمویى چون عباس... و برادرى چون على اکبر... 🖤و بر روى چندین داغ دیگر، پنهان کردنى نیست... اما این تلاش شیرینش را پاس مى دارى و با نگاهت سپاس مى گزارى.اگر بار این مسؤولیت سنگین نبود، تو و سر بر شانه هم مى گذاشتید و تا قیام قیامت گریه مى کردید.... اما اکنون ناگزیرى که مهربان اما محکم به او بگویى :✨سکینه جان ! این دو کودك را در آن خیمهنسوخته سامان بده و در پى من بیا تا باقى کودکان و زنان را از پهنه بیابان جمع کنیم. 💢سکینه ، نه فقط با زبانش که با نگاهش و همه دلش مى گوید: _چشم ! عمه جان !و را با مهر به بغل مى زند و با لطف در خیمه مى نشاند و به دنبال تو روانه مى شود.... باید باشد... آن زنى که نشسته است ، با خود زبان گرفته است ، شانه هایش را به دو سو تکان مى دهد، چنگ بر خاك مى زند، خاك بر سر مى پاشد، گونه هایش را مى خراشد... و بى وقفه اشک مى ریزد. 🖤خودت باید پا پیش بگذارى. کار سکینه نیست ، که دیدن دختر، داغ رفتن پدر را افزونتر مى کند.خودت پیش مى روى ، در کنار رباب زانو مى زنى . دست بر سینه اش مى گذارى... و از اقیانوس ، جرعه اى در جانش مى ریزى.آبى💙 بر آتش!🔥آرام و مهربان از جا بلندش مى کنى، به سوى خیمه🏕 اش مى کشانى و در کنار عزیزان دیگرى مى نشانى. از بیرون مى زنى.به افق نگاه مى کنى . سرخى خورشید هر لحظه پر رنگ مى شود.تو هم مگر پر و بال در خون حسین شسته اى خورشید!... که اینگونه به سرخى نشسته اى ؟! 💢 و که خود، خلوت شدن اطراف خیام را از دور و نزدیک دیده اند و این آرامش نسبى را دریافته اند،... آهسته آهسته از گوشه و کنار بیابان ، خود را به سمت ها مى کشانند.همه را یک به یک... با اشاره اى ،نگاهى ، کلامى ، لبخندى و دست نوازشى ، تسلى مى بخشى و ب سوى خیمه هایت مى کنى. اما هنوز ثابت بیابان کم نیستند.... مانده اند کسانى که زمینگیر شده اند،... پشت به خیمه دارند... یا دل بازگشتن ندارند. 🖤شتاب کن زینب جان ! هم الان هوا تاریک مى شود و پیدا کردن بچه ها در این بیابان ، ناممکن. مقصد را آن دورترین سیاهى بیابان قرار بده... و جابه جا در مسیر، از افتادگان و درماندگان و بخواه که را به خیمه برسانند... تا از و و و در امان بمانند. _✨بلند شو عزیزکم! هوا دارد تاریک میشود.. ... - - ------••~🍃🌸🍃~••------ - - https://eitaa.com/piyroo - - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
با ذکر مثال دیدار رهبری بود. کاغذ و قلم دستش بود و تند تند مطالبی رو که آقا می فرمودن مینوشت. بهشون عرض شد : "امیر، فردا صبح که تشریف بیارید اداره تمام فرمایشات آقا تایپ شده روی میزتونه" جواب داد: "یعنی اوامر امامم تا فردا صبح روی زمین بمونه؟؟!!" 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
📝بدانیدتنها راهےڪہ مے‌توانید با آن براے خود افتخار جاویدان مهیا ڪنید اطاعت شما از فقیہ است. 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
درسال۱۳۶۰در متولدشد. پس از شدن ازد با وجود اینکه در داری زیادی شده بود در سن ۱۹ سالگی به درآمد . حس وسخت کوشی اش باعث و در فرماندهی اش بود... او در سال ۸۶ وارد شد و شروع به 'تجربه و های بسیاری در این مسیر گشت تا در نهایت به تبدیل گشت. خاصی به (س)داشت بود حضور همیشگی او بردوشش نشان از همرنگی بامقام داشت. شد و مسئول و در یکی از قرارگاهای بود درحزب الله لبنان/عراق/افغانستان/سوریه و….بود. استاد به تمام معنا در رشته ی ، ودر رشته های و بود و در خاصی داشت.. وسرانجام در سن ۳۵ سالگی در اخر به سوریه در اثر انفجار تله به همراه دیگر همرزم هایش کرد و شد. https://eitaa.com/piyroo
به قدرے به حضرت آقا ارادت داشت و ولایے بود ڪه یک تابلو درست ڪرده و جلوے ورودے منزل نصب ڪرده بود ڪه روے آن نوشته شده بود📜 هر ڪه دارد بر بدگمان، حق ندارد پا گذارد در این مڪان و می‌گفت: "ڪسے ڪه را قبول ندارد، مدیون است ڪه نان من را بخورد☝️. آقا یعنے علے و علے یعنے اهل بیت(ع) و همه این‌ها به هم وصل هستند."🌸🌿 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌹شهید_محسن_فخری_زاده تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۴۰ تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۹۹ مزار شهید :امامزاده صالح تهران محل شهادت : آبسرد دماوند ‍ ♡بسم رب الشهید♡ 🔹 ها کم غم ندارد ، از شب قبلش دلمان پر میکشد به ؛ گوش ها و دلهایمان را به ناله های میسپاریم و چشم هایمان بارانیِ غم (ع) و اصحابش میشود ... 🔸اصلا تا نام شبِ جمعه می آید ، بی اراده انگشت و انگشتر میان لب هایمان جاری میشود ، چشمه گریه هایمان مسیرش را از دیده های سرخی که به خیره شده اند آغاز میکند و ردِ داغ ها شکستگیِ قلبمان را بیشتر میکند . 🔹اینبار هم یکی از همان جمعه های دلهره آور کشورمان شد ؛ ردِ را گرفت و هدفش مجاهدی بود که همچنان طرحِ لبخندش دل های بیقرار است !سال گذشته ، هفتمین روز آذر مزین به پر کشیدن محسن فخری زاده شد. با رفتنش ، روضه های سیزدهم دی تداعی شد و کمرها هر چند شکست اما سرها بالا رفت !غرورها گرفت و اشک هایمان نشان از او داشت . 🔸هفتم آذر سالروز دانشمندِ ایران زمین است اما جایی در کنار این مناسبت باید# ترس رژیم صهیونیستی را در این روز به خاطرها نشاند و در جهان فریاد زد که احدی توان مقابله ی رو در رو با سربازانِ سیدعلی را ندارد ؛ برای آن ها از پا درآمدن بی معناست و تنها راه مقابله خنجرهایی است که از پشت آن هارا میگیرد ، همان رویه ی این روزهای دشمنانی بزدل که از سایه ی عباس های نیز هراس دارند . 🔹محسن فخری زاده با قدم هایی استوار به ی عاشوراییانِ (عج) رسید و دشمن با به شهادت رساندنش ، اورا زنده تر کرد . پذیر بودنِ او را فراموش نمیکنیم ، هر یک به نیتِ شهیدِ مفتخرِ کشور ، جان هایمان را در دست گرفته و پیشکشِ سیدِ خراسانیِ خواهیم کرد ✌️🏻 🔸سربازانِ سیدعلی را به تهدید نکنید ، ما مشتاقانه به سمت خنثی سازیِ هایی که مانع ظهورند قدم برمیداریم و نهایت روسیاهیِ این نصیب چهره های منفورِ غاصبان است ! ✍️نویسنده: https://eitaa.com/piyroo
🔰 | 🌟شهید حسین خرازی به رفقایش گفته‌بود: من اهمیت نمی‌دهم درباره ما چه می‌گویند، من می‌خواهم دل ولایت را راضی کنم. https://eitaa.com/piyroo
🌿سلام بر او ڪه می‌گفت: از شما میخواهم به جان امام زمانمان مهدے موعود(عج‌ا...) پشت را خالے نڪنید. گوش به امر رهبر انقلاب و دنباله رو ایشان، ھــــــر چه امر می‌ڪنند بے چون و چرا بپذیرید. ڪه والله در همین است...✨ 🌷 https://eitaa.com/piyroo
در زمان فتنه 88 گفته بود هرکس از علی حمایت نکند فردا زمانش را همراهی نخواهد کرد یعنی با آن کم ذوب در  بود. همیشه از من بعنوان پدرش می‌خواست  و را بازگو کنم. وقتی از  و برایش صحبت می‌کردم انگار داشت  می‌کرد. فتح بود تا جایی که وقتی فتح پخش می‌شد می‌رفت جلوی تلویزیون می‌نشست. همیشه می‌گفت مایی که انقدر درس خوانده‌ایم نمی‌توانیم مثل این  که بعضاً سواد کمی هم دارند باشیم یک‌بار حین تماشای فتح دست‌هایش را بلند کرد و گفت: "خدایا ای کاش ماهم در زمان بودیم و این‌قدر  مقدس را نمی‌خوردیم. اگر من نشوم نامردی ست"😭 امنیت رضا قربانی میانرودی🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo