eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
776 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
29-010.mp3
20.33M
📌 ▪️مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) ▪️شرح دعای مکارم الاخلاق -10- 🔸 صحیفه سجادیه زبور آل محمد 🔸 تمام فایل ها: 19 جلسه 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 معیارهای تفسیر معتبر (قسمت دوم) ▪ نكته: عبور تفسیر از كانالهای خاص كه در علم تفسیر قرار داده‌اند لازم است، كه بعضی شرایط اثباتی و بعضی نفی است، كه در ادامه به اهم آنها اشاره می‌كنیم هر چند بعضی لازمه بعضی هستند. ✅ 4 . تفسیر قرآن نباید منافات با سنت قطعی (خبر متواتر یا خبر واحد محفوف به قرائن) داشته باشد، چون پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ مبین قرآن هستند. 🔸 در مورد این شرط علماء تفسیر تعبیرات مختلفی دارند، كه برای نمونه چند عبارت از آنها می‌آوریم: مرحوم شیخ طوسی(ره) (وفات 460 ه.ق) می‌فرماید: «واعلم ان الروایه ظاهره فی اخبار اصحابنا بأن التفسیر القرآن لایجوز الا بالاثر الصحیح عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و عن الائمه ـ علیهم السلام ـ الذین قولهم حجه كقول النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و ان القول فیه بالرأی لایجوز.[1] بدان كه طبق ظاهر روایات كه اصحاب (از پیامبر و ائمه) نقل كرده‌اند، تفسیر قرآن جایز نیست، مگر به وسیله روایات صحیح از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و از ائمه ـ علیهم السلام ـ كه قول آنها حجت است مثل قول پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و گفتار در مورد قرآن طبق نظر شخصی جایز نیست. 🔸 دركلام شیخ طبرسی در مجمع‌البیان كلمه نص صریح دارد[2] (لایجوز الا بالاثر الصحیح و النص الصریح) و همین مطلب را صاحب قاموس القرآن تأكید می‌كند، بعد از آنكه فرمود تفسیر به معنی ایضاح و تبیین است گوید: «تفسیر قرآن نیز از این معنی است كه مراد خدا را بیان و روشن می‌كند، و آن اگر مبتنی بر قرآن و سنت قطعی باشد یعنی قرآن را با قرآن و حدیث مقطوع تفسیر كند درست و صحیح است»[3] ▪ نكات: ⏪ اولاً آیا خبری كه قرآن را تفسیر می‌كند می‌تواند واحد صحیح باشد، كما این كه ظاهر كلام تبیان و مجمع همین است، یا حتماً باید قطعی (متواتر یا محفوف به قرائن باشد) این مطلب مورد نزاع و بحث است كه بعداً متعرض آن خواهیم شد[4] ⏪ ثانیاً بحث مهم در اینجا این است كه آیا كدام یك از این دو جمله صحیح است؟ 🔸 الف) تفسیر قرآن باید موافق روایات معتبر باشد. 🔸 ب) تفسیر قرآن نباید مخالف روایات معتبر باشد. ظاهر كلام مرحوم شیخ طوسی در تبیان و شیخ طبرسی در مجمع[5] (كه عین كلام تبیان را آورده است) همان جمله اول (الف) است چنانچه می‌گوید: «و اعلم ان الروایه ظاهره فی اخبار اصحابنا بأن تفسیر القرآن لایجوز الا بالاثر الصحیح عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و عن الائمه ـ علیهم السلام ـ الذین قولهم حجه كقول النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ.[6] لكن با تأمل در كلام ایشان ظاهر می‌شود، كه منظور آنها ردّ تفسیر به رأی بوده است لذا در ذیل كلام می‌فرماید: «بل ینبغی أن یرجع الی الادله الصحیحه اما العقلیه او الشرعیه من اجماع علیه او نقل متواتر به عمن یجب اتباع قوله...»[7] 🔅 پس در نظر ایشان منبع تفسیر مختص به روایت نیست تا بگوئیم تفسیر قرآن حتماً باید موافق روایات معتبر باشد بلكه قرآن نباید مخالف روایت معتبر قطعی باشد هر چند روایات در كنار عقل و... از منابع تفسیر است. 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 حکم حاکم 🔹 حکم در حقيقت از آنِ ذات اقدس الهي است، حاکمي که محکوم نيست خداست ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلَّهِ﴾؛[ [1]. سوره انعام، آيه57؛ سوره يوسف، آيات40 و 67] اما چه حکم شرعي، چه حکم مولوي و چه حکم ‎هاي ديگر خود حاکم مستثنا نيست، ولو خودش حکم مي ‎کند ولي مستثنا نيست. آن حاکمي که مشمول حکمش نيست و مندرج تحت حکمش نيست ذات اقدس الهي است که ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلَّهِ﴾، وگرنه هر حکمي چه حکم مولوي باشد و چه حکم شرعي باشد، اگر از صاحب شريعت رسيد بر خود آنها هم حکم مي ‎کند. آن حکم شرعي که درباره احکام فقهي است براي ائمه هم هست؛ حکم مولوي که ولايت فقيه است اگر بزرگواري مثل شيرازي (رضوان الله تعالي عليه) در تحريم تنباکو آن فتوا را داد و آن حکم مولوي را کرد، خودش هم محکوم به آن حکم است. هر حکمي را که پيغمبر يا امام دارند و از طرف اينها نائبان آنها دارند خودشان هم محکوم آن حکم ‎اند؛ منتها اين حکم گاهي حکم شرعي و دائمي است، گاهي حکم مصلحتي است؛ نظير آنچه که مجمع تشخيص مصلحت نظام دارد. 🔹 مجمع تشخيص مصلحت نظام با شوراي نگهبان يک فرق جوهري دارند، شوراي نگهبان حکم اولي را تشخيص مي ‎دهند و مي ‎گويند اين حکم مطابق دستور شرع است يا دستور شرع نيست، مجلس بايد اصلاح بکند. مجمع تشخيص مصلحت کاري به اصل حکم شرعي ندارد، مي‎ گويد اين حکم شرعي است، اما اين حکم شرعي مقدم است يا آن حکم شرعي؟ او با تزاحم احکام کار دارد نه با تعارض ادله. تعارض ادله مربط به فقيه است که شوراي نگهبان عهده‎ دار است، اما اين آقايان مي‎ گويند اين کار هم لازم است آن کار را هم لازم است، هر دو شرعي است اما تزاحم دارد؛ مثل اينکه يک کسي محکوم است وظيفه دارد که غريقي را نجات بدهد، اما يک نفر نمي ‎تواند دو نفر را نجات بدهد، کدام يک از اين دو نفر را؟ يکي را نجات مي‎ دهد که اصلح است آن يکي غرق مي ‎شود؛ اين حکم شرعي نيست اين تزاحم بين دو حکم شرعي است. غرض اين است که مجمع تشخيص مصلحت نظام کارش بررسي اهم و مهم است که مربوط به تزاحم حقوق است، شوراي محترم نگهبان کارش به تشخيص حکم اولي است. 🔹 فقيه يا امام (سلام الله عليهم اجمعين) هر کدام از اينها وقتي حکم مي ‎کنند يا نظير حکم وضو و طهارت و امثال آن است که برای خودشان هم هست برای ديگران هم هست يا نظير اينکه فرمود اسامه بايد برود به جنگ تبوک، خود حضرت هم مشمول اين حکم است يا تنباکو حرام است خود آن بزرگوار هم مشمول اين حکم است. حکم در حقيقت مخصوص خداست، آن حاکمي که محکوم نيست فقط خداست بقيه هر حکمي که دارند خودشان هم محکوم ‎اند. 📚 درس تفسير سوره مبارکه نبأ جلسه 7 تاریخ: 1398/08/26 🍀🍀🍀 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 تمدن سازی ▪ حضرت آیت الله در جلسه درس : ✳️تعالیم ائمه(ع) به ما می‌فهماند که چگونه تمدّن‌ساز باشیم ✳️مراحل متمدن شدن یک جامعه! 🔶 تعالیم ائمه(ع) به ما می‌فهماند که چگونه تمدّن‌ساز باشیم و چگونه زندگی کنیم! وقتی خودشان را معرفی می‌کنند، دعاهای خودشان را ذکر می‌کنند، در واقع یعنی این جور زندگی کنید! امام معنایش این نیست که فقط سخن بگوید و برود بلکه امام نقشه نشان می‌دهد. 🔵 چه وقت جامعه متمدن می شود؟ 🔶 اولین قدم برای اینکه جامعه متمدّن ‌شود این است که افراد «وحدت» داشته باشند به عبارت دیگر اختلاف نداشته باشند و هماهنگ با هم باشند، 🔸 دومین قدم این است که مشکل دیگری را مشکل خودشان بدانند و «تعاون» کنند، 🔸 مرحله سوم آن است که نه تنها مشکل دیگری را مشکل خود بدانند بلکه «کریمانه» مشکل یکدیگر را حل کنند؛ یعنی این تعاون، به نحو تعامل نباشد که مثلاً مانند یک معامله اخلاقی یا یک معامله اقتصادی باشد که در مقابل آن توقع داشته باشیم دیگری هم پاداش ما را با عمل خیر بدهد، بلکه به معنای حقیقی کلمه کریمانه باشد. چرا؟ چون خدا دستور می‌دهد و می‌فرماید من انسان را کریم خلق کردم ﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی‏ آدَم﴾ و شما یعنی انبیا و ائمه(علیهم السلام) خلفای خدایید لذا باید با جامعه انسانی کریمانه رفتار کنید و قرآن و اهل بیت و وجود مبارک پیغمبر(علیهم الصلاة و علیهم السلام) که خلفای الهی‌اند به وسیله مقال یا مقالت به ما می‌فهمانند که شما هم موظف هستید جامعه را کریمانه اداره کنید. 🔶 شاید آن مقام خلافت الهی که مخصوص آنهاست، نصیب افراد عادی نشود، اما فرمود شما می‌توانید طرزی کریمانه جامعه را اداره کنید که متّقیان جامعه به شما إقتدا کنند و شما بشوید «إمام المتّقین»! یعنی ما هم می توانیم این دعا را که خداوند در قرآن برای مؤمنین ذکر کرد بخوانیم و بگوییم ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً﴾؛ خدایا آن توفیق را به من بده که در هر شهری یا روستایی که زندگی می‌کنم خوبان آن شهر به من إقتدا کنند، این درخواست چیز بدی نیست و با تواضع سازگار است، دستور صریح قرآن است که شما می‌توانید این چنین باشید، لذا از خدا این توفیق را بخواهید. 🍀🍀🍀 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
آیت الله 📌 بازی با دین ✅ را دین خود قرار ندهیم! ✅نه دین را به بازی بگیریم و نه بازی را دین خود قرار دهیم! 🔸تمام این رسانه‌های ما شده نشان دادن این بازی! 🔸این جوان‌ها را از روستاها آوردیم این ها یا سیگار فروش‌اند یا واکسی‌اند! 🔸بازی در درجه پنجم و ششم زندگی است، مگر ما چقدر ورزش می‌خواهیم برای تأمین سلامت؟! روزی یک ساعت ورزش کردن چیز بسیار خوبی است، پیاده‌روی چیز بسیار خوبی است . .. 🔸چقدر این کتاب شیرین است! فرمود یک عدّه اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَلَعِباً؛ بعضی دین را بازی قرار دادند مثل همین وضعی که شما گاهی می‌بینید با حِیَل شرعی آبروی نظام را می‌برند، دین را بازیچه قرار دادند ... آن که با بازیگری و با ‌ریش گذاشتن و با مقدس‌نمایی آبروی نظام را می‌برد؛ با اختلاس سه هزاری، دین را، نظام را به بازی گرفته 🔸گروه دیگری بازی را دین قرار دادند اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَلَعِباً ... 🔸آن که وارد مسائل سیاسی نیست اما به بازی، بیش از نماز و روزه اهمیت می‌دهد؛ این بازی را دین خود قرار داده ... 🔸برای گروه دوم، بازی چیز خوبی است، ورزش چیز خوبی است، روزی یک ساعت اما نه این طوری که دنیا به آن سَمت رفته و ایران را دارد می‌گرداند. 🔸ایران یک حرف جهانی دارد، حرف الهی دارد، پیام تازه دارد؛ این پیام تازه را باید به گوش جهانیان رساند . 🔹 برگرفته از درس تفسیر قرآن /سوره قصص، آیات 22 الی 24 🔅🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (چاپ جديد) 🔅🔅🔅 📌 برش 2 {بسم الله الرّحمن الرّحيم‌} {علّامه:} 📌 ادلّه و شواهد دالّه بر اينكه‌(ضمیر){عَبَسَ وَ تَوَلَّى‌} راجع به رسول الله نيست‌! ▪ تمام مفسّرين شيعه و سنّى اتّفاق دارند كه: ظاهر اين نفرين از خدا، راجع بهمان كسى است كه چهره خود را درهم كشيده و روى گردانيد؛ يعنى در ظاهر سياق عبارت آيه، همان فاعل‌{عَبَسَ وَ تَوَلَّى‌} است، كه كفران نموده و هيچگاه امر خدا را اطاعت نكرده است. 🔹 و اين نحو از خطاب ابداً راجع برسول الله نيست؛ و از مطالعه خطابات قرآنيّه نسبت به رسول خدا اين حقيقت مكشوف است. و لذا همان مفسّرين سنّى مذهب كه فاعل‌{عَبَسَ وَ تَوَلَّى‌} را رسول الله گرفته‌اند، در اينجا مجبور شده‌اند رفع يد از اين ظهور نموده، و چنين ادّعا كنند كه اين فقرات راجع به آنحضرت نيست؛ و در موقع ديگر نازل شده، و سپس اين دو جزو از سوره بهم پيوسته است. 🔹 و معلوم است كه چنين ادّعائى جز ساقط كردن قرآن را از درجه بلاغت‌ چيز ديگرى نيست؛ و اين ناشى از ارجاع ضمير{عَبَسَ وَ تَوَلَّى‌} به رسول الله است. 🔹 ثالثاً: همه اتّفاق دارند، از شيعه و سنّى، بر آنكه: سوره‌{ن وَ الْقَلَمِ‌} كه از{سُوَرِ عَتائق‌ «1» است، با بقيّه عتائق همه در مكّه نازل شده است. و بالخصوص سوره‌}{ن وَ الْقَلَمِ‌}{بعد از سوره عَلَقْ و سوره مدّثّر و سوره مُزّمِّل نازل شده؛ و در ابتداى بعثت رسول الله بوده است.} و خداوند در اين سوره به آيه و{إِنَّكَ لَعَلى‌ خُلُقٍ عَظِيمٍ‌ «2» آنحضرت را مى‌ستايد، و به جهانيان معرّفى مى‌كند. ▪ اين اخلاق آنحضرت در ابتداى بعثت بوده است؛ چگونه متصوّر است كه پس از بعثت و گذشتن زمانى كه بحسب طبيعت و عادت بايد اخلاق، عاليتر گردد؛ از آنحضرت چنين عملى سر زند؟ و به مجرّد ديدن شخص نابيناى مؤمن و متّقى كه‌{ابن امّ مَكتوم‌} بوده است، حضرت به ملاحظه تمايل سران قريش به اسلام، و جلب قلوب مترفين و مستكبرين از عرب، روى ترش نموده و چهره خود را متغيّر سازند؛ و روى خود را بگردانند. 🔹 ما چنين اخلاقى را نه تنها در پيامبر اسلام، بلكه در سائر انبياء و اولياى خدا، و بلكه در سائر طبقات مؤمنين متّقى و متعهّد و مراقب سراغ نداريم. ▪ و من چنين ميدانم كه فاعل‌{عَبَسَ وَ تَوَلَّى‌}،{عثمان بن عَفّان‌} بوده است كه در اثر آمدن ابن امِّ مكتوم نابينا بنزد رسول الله متغيّر شد و چهره گردانيد. و روايات هم شاهد اين معنى است؛ چه در آنها وارد است كه‌{كَانَ رَجُلًا مِنْ‌{بَنِى أُمَيَّة}} ======= (1) چند سوره‌اى كه در ابتداى بعثت نازل شده است را عتائق نامند، جمع «عَتيقَه» يعنى: قديمى شده و مرور زمان بر آن خورده. (2) «و بدرستيكه حقّاً تو از اخلاق عظيمى برخوردار هستى.» @rahighemakhtoom
سوره کوتاه -مصطفی اسماعیل.mp3
3.57M
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد اکبر القرّاء الشیخ مصطفی اسماعیل سوره های لیل،انشراح،تین و... 🕑 زمان:14 دقیقه 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله العظمی 📌موحدانه زندگی کنیم 🔸اين اصطلاح نارواي دود چراغ خوردن همين است. قارون هم كه بيش از اين نگفته بود و نمي‌گفت؛ مي‌گفت: إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَي عِلْمٍ عِندِي؛ من خودم زحمت كشيدم پيدا كردم. 🔸بسياري از ماها اسلامي حرف مي‌زنيم و قاروني فكر مي‌كنيم؛ مگر او غير از اين گفت؟ او گفت من خودم زحمت كشيدم پيدا كردم، ما هم خيال مي‌كنيم خودمان زحمت كشيديم. 🔸خيلي‌ها آمدند حوزه و چيزي نشدند؛ خيلي‌ها رفتند دانشگاه و چيزي نشدند؛ خيلي‌ها رفتند بازار و چيزي نشدند؛ اين طور نيست كه هر كسي برود جايي چيز گيرش بيايد. 🔸[اگر] بگوييم إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَي عِلْمٍ عِندِي، اين همان اسلامي حرف زدن و قاروني فكر كردن است... 🔸دستور دادند در تعقيبات نماز بگوييد «اللهمّ ما بنا من نعمةٍ فمنك» اين براي اين نيست كه ثواب ببريم؛ تنها ثواب بردن نيست، ثواب را بالأخره مي‌دهند. 🔸عمده آن است كه اين دين در زندگي ما بيايد، وقتي در زندگي ما آمد ما راحتيم، نه از گراني مي‌رنجيم، نه از تحريم مي‌رنجيم، چون او دارد ما را اداره مي‌كند. 🔸واقعاً اگر ما باور كرديم كه تمام مار و عقرب عالَم نزد خدا روزي دارند، در پرونده خدا روزي دارند، شرق و غرب عالَم بخواهند ايران را تحريم بكنند اثر ندارد! 🔸ما اين حرف‌ها را باور نكرديم، مگر آنها رازق‌اند؟! خدا در قرآن به صورت ﴿عَلَي﴾ فرمود: مَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَ عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا، فرمود تمام مارها تمام عقرب‌ها عايله من هستند، من عهده‌دار روزي آنهايم، اين خداست! 🔅🔅🔅 ✅چون دين در زندگي ما نيست، اگر شنيديم يك مخذولِ منكوبِ ملعونِ ازل و ابد درصدد تحريم است، مي‌رنجيم، مي‌گوييم «چه خواهد شد؟»، هيچ نخواهد شد!✅ 🔅🔅🔅 🔸فرمود اگر شما به راه باشيد لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالأرْضِ 🔹 برگرفته از درس تفسیر قرآن /سوره قصص، آیات 33 الی 37 🔅🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت9:نکته های تفسیری آیه 1 سوره اخلاص(توحید) ▪ «لَمْ یَلِدْ»: فرزندی نزاده است. یعنی نه کسی فرزند او است، و نه او پدر کسی است. ▪ «لَمْ یُولَدْ»: زاده نشده است. به دنیا آورده نشده است. یعنی نه فرزند کسی است، و نه کسی پدر او است. ✅ ۱ - خداوند، فرزند ندارد. (لم یلد) ✅ ۲ - خداوند، فرزند کسى نیست. (و لم یولد) ✅ ۳ - تجزیه شدن ذات خداوند و جدا شدن چیزى از او، ممکن نیست. (لم یلد) ▪ تعبیر ولادت در این آیه، شامل صادر شدن از مبدأ دیگر و انفصال جزء از کلّ نیز مى باشد. ✅ ۴ - خداوند، از چیزى به وجود نیامده است. (و لم یولد) ✅ ۵ - خداوند، نیاز به فرزند و پدر و مادر ندارد. (اللّه الصمد . لم یلد و لم یولد) ▪ این آیه و آیه بعد، چنانچه تفسیر آیه قبل باشد; نداشتن فرزند و مبدأ پیدایش را، مصداق معناى «صمد» (بى نیازى) قرار داده است. ✅ ۶ - نیاز همه موجودات به خداوند، دلیل بى نیازى او از فرزند و پدر و مادر است. (الصمد . لم یلد و لم یولد) این آیه، مى تواند بیانگر لوازم «صمد» بودن خداوند باشد. ✅ ۷ - کسى که از دیگرى تولّد یافته، نمى تواند خدا باشد. (و لم یولد) ▪ جمله «لم یولد»، علاوه بر این که تصور هر گونه مبدئى را براى خداوند باطل مى داند; تعریض به کسانى است که عیسى(ع) را خدا مى پنداشتند، با آن که به متولّد شدن آن حضرت معترف بودند. ✅ ۸ - برخى از مردم پیش از اسلام، فرزند داشتن و متولد شدن را مانع خدایى نمى دانستند. (لم یلد و لم یولد) ▪ ماضى آوردن فعل هاى «لم یلد» و «لم یولد» - با آن که نفى ولادت همیشگى است - به چنین پندارى در بین مردم آن زمان، اشاره دارد. 🔅🔅🔅 ▪ «کُفُواً»: همتا. همگون. یعنی خداگونه‌ای وجود ندارد، و کسی شبیه و همسنگ و همبر او نیست. ✅ ۱ - خداوند، بى همتا است. (و لم یکن له کفوًا أحد) ▪ «کفو» و «کفؤ» به یک معنا است (قاموس). کفؤ; یعنى، نظیر و مساوى. (نهایه ابن اثیر) ✅ ۲ - خداوند، از صفات موجودات دیگر منزّه است. (و لم یکن له کفوًا أحد) ▪ نبودن مماثل براى خداوند در بین موجودات، به این معنا است که حتى یک موجود، نمى توان یافت که صفات خداوند، با اوصاف او مشابه باشد. ✅ ۳ - نیاز همه موجودات به خداوند، دلیل نبود همتا براى او است. (الصمد ... و لم یکن له کفوًا أحد) ▪ این آیه مانند آیه قبل، تفسیر «صمد» است; یعنى، خداوند مرجع حاجت هاى همه موجودات است; بنابراین، چگونه مى توان موجودى را که به او محتاج است، مشابه و نظیر او دانست. 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از (45) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 لطايف و اشارات ✅ 2 ـ ناتواني متنعمان از اَداي حق شكر ▪ توفيق حمد و شكر ذات اقدس الهي از بزرگترين نعمتهاي خداوندي و به بيان امام سجّاد (عليه السلام) «فوز و فلاح» است: «يا من ذِكره شرفٌ للذاكرين ويا من شُكره فوزٌ للشاكرين» [صحيفه‌ي سجّاديه، دعاي 11.] و متنعمانْ از شكر و سپاسِ اين فوز و نعمت عاجزند؛ زيرا هر حمدي حمد ديگر مي طلبد و هر شكري لزوم شكر ديگر را در پي دارد: «... فكيف لى بتحصيل الشكر وشكرى إيّاك يفتقر إلي شكر فكلما قُلتُ لك الحمد وجب علىّ لذلك أن أقول لك الحمد»[ بحار، ج94، ص146؛ مفاتيح الجنان، مناجاة الشاكرين.] . بنابراين، شكر شاكر، خود بهره مندي از نعمت است، نه اداي حقّ. ▪ از اين رو قرآن كريم در تبيين حكمت لقمان حكيم مي فرمايد: شكر خدا نعمتي است كه نصيب شاكر مي شود؛ همان گونه كه زيان كفر كافران، تنها دامنگير خود آنان است: (ولقد آتينا لقمان الحكمة أن اشكر لله ومن يشكر فإنّما يشكر لنفسه ومن كفر فإن الله غنيٌّ حميد)[ سوره‌ي لقمان، آيه‌ي 12]. ▪ جمله‌ي (فإن الله غنيٌّ حميد) در ذيل آيه به منزله‌ي تعليل براي هر دو مدعاست؛ نه شكر شاكران براي خدا سودمند و نه كفر كافران براي او زيانبار است؛ زيرا خدا از هر چيزي بي نياز و محمود بالذات است و محمود بالذات نه نيازمند شكر حامد است و نه كفر كافر به او آسيبي مي رساند و لازم است به اين نكته عنايت كامل شود كه چون خداوند هستي محض و غني صرف است از هر چيزي، حتي از خودش بي نياز است؛ زيرا اگر محتاج به خود باشد و با كوشش خود، نياز خود را برطرف كند، غنيّ بالذات نخواهد بود. از اين رو حضرت سيّدالشهداء (عليه السلام) در دعاي عرفه به خدا عرض مي كند: «الهي... أنت الغنىّ بذاتك أن يصل إليك النفع منك فكيف لاتكون غنيّاً عنّى»[ ـ مفاتيح الجنان، دعاي عرفه]. تذكّر: عجز متنعم از اداي شكرِ نعمت با برهاني ديگر نيز قابل اثبات است كه در بحث اختصاص حامديت به خداوند و بحث روايي خواهد آمد. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
112.Ikhlas.01-04.mp3
11.72M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
📌 استبداد درون و برون 🔹 همه ما می‌ خواهیم ببینیم آیا خدا از ما راضی است؟ آیا پیغمبر و اهل بیت از ما راضی هستند؟ و عمده در عصر ما این است كه وجود مبارك حضرت از ما راضی است یا نه؟ این آرزوی همه ماست. همه‌ اینها یك نورند «کُلُّهُم نورٌ واحِد»،[1] اگر ما به كلام خود حضرت دسترسی نداریم به قرآن دسترسی داریم، به نهج ‌البلاغه دسترسی داریم. وجود مبارك حضرت امیر مطلبی فرمود كه اگر الآن ما خدمت حضرت می‌ رسیدیم، وجود مبارك ولی عصر هم همین حرف را می‌ زد. حضرت فرمود من برادری داشتم که نزد چشمان من خیلی بزرگ بود، من او را بزرگ می‌ دیدم: «كَانَ لِی فِیمَا مَضَی أَخٌ فِی اللَّه‏ كَانَ یعْظِمُهُ فِی عَینِی صِغَرُ الدُّنْیا فِی عَینِهِ» این برادر من بود؛ حالا بعضی گفتند مقداد بود، بعضی گفتند اباذر بود، به هر حال یكی از اصحاب حضرت بود. فرمود او در چشمان من بزرگ بود، نه تنها نزد من محبوب بود، نه تنها مرضی من بود، بلكه من او را به عنوان بزرگ می ‌دیدم، با اینكه شاگرد اینها بود؛ حالا چه مقداد باشد چه اباذر باشد، همه اینها شاگرد بودند. فرمود: «كَانَ یعْظِمُهُ فِی عَینِی»؛ در چشمان من خیلی بزرگ بود، من وقتی او را می ‌دیدم یک مرد بزرگی را می دیدم. الآن وجود مبارک ولی عصر هم همین حرف را می زند. می فرماید من دوستی دارم که نزد چشمان من بزرگ است، چرا؟ «كَانَ یعْظِمُهُ فِی عَینِی صِغَرُ الدُّنْیا فِی عَینِهِ»، چون دنیا در چشم او کوچک بود، او در چشم من بزرگ است، فرقی بین كلام حضرت امیر و حضرت حجّت نیست! اگر اینها نور واحدند که هستند، حرف‌ هایشان یكی است. این راه را به ما نشان می دهد، نه تنها مورد عنایت خواهیم شد و نه تنها مورد رضای حضرت هستیم، بلکه در چشمان نورانیش به عظمت ظهور می ‌كنیم؛ این راه باز است! حالا چه مقداد چه اباذر، آنها که معصوم نبودند، امام و امامزاده نبودند، پیغمبر و پیغمبرزاده هم نبودند، شاگرد اینها بودند. پس می‌ شود شاگردی, طلبه یا دانشجویی به جایی برسد كه امام زمان (سلام الله علیه) بفرماید او در چشمان من بزرگ است؛ حیف است که ما این مقام را از دست بدهیم! این راه كه باز است و این راه را كه نبستند. عده ‌ای از آنها هم كه سابقه بت‌ پرستی داشتند بعد به اینجا رسیدند، قبل از اسلام خیلی از اینها بت ‌پرست بودند؛ پس این راه باز است. 🔹 ما چرا از این و آن بپرسیم كه آیا امام زمان از ما راضی است یا نه؟ خودمان می ‌توانیم بفهمیم حضرت از ما راضی است یا نه؟ فرمود: «كَانَ یعْظِمُهُ فِی عَینِی صِغَرُ الدُّنْیا فِی عَینِهِ وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ».[2] نه تنها با اموی مبارزه كرد، با مروانی مبارزه كرد، با استكبار و استثمار و استعمار و استحمار بیرونی مبارزه كرد، با استبداد و استکبار درونی هم مبارزه كرد. از سلطنت شکم، هوی و هوس بیرون آمد؛ «خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ». این راه باز است. 🔹 بنابراین ما همان ‌طوری كه یك نُه دی داریم در برابر بیگانه ‌ها, هر روز یك نُه دی داریم, هر روز عاشورا داریم, هر روز 28 صفر داریم تا از سلطنت هوس بیرون بیاییم، وقتی بیرون آمدیم راحت هستیم. اگر از چنین شخصی سؤال بکنند، اصلاً سؤال ندارد! می گوید یقیناً هم حضرت از من راضی است، چون تمام دستورات حضرت را دارم انجام می‌ دهم. حالا چرا از این و آن بپرسیم كه این خوب است یا آن خوب است، آیا از ما راضی است یا نه. تو نیك و بد خود هم از خود بپرس *** چرا بایدت دیگری محتسب وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ *** وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِب‏[3] 🔹 آیا حضرت از ما راضی است یا نه؟ البته از دیگران بپرسیم خوب است و چیز خوبی است بد نسیت، ولی یک راه نزدیک تر و میانبر و قطعی تر در اختیار ما هست. «تو نیك و بد خود هم از خود بپرس» راه دارد. حالا كه روشن شد وجود مبارك حضرت با امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) یک حرف دارند. حضرت فرمود: من برادری سابقاً داشتم که حالا رحلت کرده است در چشمان من بزرگ بود؛ خیلی حرف است! وجود مبارک حضرت امیر برای هر کسی حساب باز نمی کند. چرا در چشم من بزرگ بود؟ برای اینکه او هم با استبدادِ بیرون مبارزه کرد مثل نُه دی، هم با استبدادِ درون مبارزه کرد مثل هر روز، نمی گوید من نظرم این است. [1] . ر.ک: الغیبة(للنعمانی)، ص93؛ «یا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُ عَلِیاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ‏ نُورٍ وَاحِد...». [2] . نهج البلاغة (للصبحی صالح)، حکمت289. [3] . دیوان حافظ، قطعه1. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1395/10/09 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
29-011.mp3
28.8M
📌 ▪مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) ▪شرح دعای -11- 🔸 صحیفه سجادیه زبور آل محمد 🔸 تمام فایل ها: 19 جلسه 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌چرا با وجود علم به زیان و ضرر وگناه عملی مرتکب آن می شویم؟ حضرت آیت الله ✅ از علمِ تنها هيچ كاري ساخته نيست! 🔸گاهي ممكن است انسان چيزي را كاملاً بفهمد صد درصد حق است و عمل نكند، براي اينكه آنكه بايد عمل بكند - يعني عقل عملي كه «عُبد به الرحمن و اكتسب به الجنان» - در جبهه جهاد نفس گرفتار نفس امّاره شد و به زنجير كشيده شد. 🔸حالا اگر دست و پاي كسي زنجيري باشد، چشم و گوش اگر مار و عقرب را ببينند يا صداي آنها را بشنوند كه انسان نمي‌تواند فرار بكند؛ چشم و گوش كه فرار نمي‌كند، چشم و گوش مي‌بيند، آنكه بايد كار بكند زنجيري است. 🔸اينكه مي‌بينيد كسي سخنراني مي‌كند يا آيه را معنا مي‌كند، خوب هم معنا مي‌كند، «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ» را خوب معنا مي‌كند، تفسير مي‌كند، سخنراني مي‌كند، بعد نامحرم را هم نگاه مي‌كند، براي اينكه آنكه بايد نگاه نكند كه علم و دانش نيست! 🔸 و دانش فقط مي‌فهمد، آنكه بايد تصميم بگيرد به فرمان خدا و اطاعت كند، عقل عملي است و آن در جبهه جهاد نفس اسير شده، خب عقلِ زنجيري كه كاري از او ساخته نيست. 🔸اينكه خودش كتاب مي‌نويسد كه رشوه حرام است، روميزي حرام است، زيرميزي حرام است، اين سُحت است «أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ» را همين چيزها را مي‌داند، درس هم مي‌گويد، اما وقتي پرونده‌اي مطرح شد هم روميزي را مي‌گيرد هم زيرميزي را مي‌گيرد، براي اينكه كاري از دانش ساخته نيست! 🔸دانش، چراغي است، چشمي است كه مي‌بيند اين مار است، آنكه بايد تصميم بگيرد كه «عُبد به الرحمن و اكتسب به الجنان» اين طبق بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) فرمود: «كَم مِن عقل أسير تحت هوي امير»، خُب اگر اين اسير شد از اسير كاري ساخته نيست ... از علمِ تنها هيچ كاري ساخته نيست؛ چون علم كه كار نمي‌كند، مثل اينكه چشم كه نمي‌دوَد، چشم كه سنگ را نمي‌گيرد، مار را از بين نمي‌برد، چشم كه فرار نمي‌كند از عقرب نجات پيدا كند. 🔸اين عقل نظري، اين حوزه دانش، اين حوزه انديشه، مثل چشم است؛ هيچ كاري از علم ساخته نيست! ... 🔸مسؤول اراده، عقل عملي است؛ اگر اين عقل عملي در جبهه جهاد نفس اسير شد خُب اين زنجيري است، خُب انسان اگر دست و پايش زنجيري باشد، چشم و گوش هر چه مار و عقرب را ببيند، چه فرماني مي‌تواند بدهد؟ چگونه مي‌تواند هدايت كند؟ 🔸اينكه فلج است، اينكه دست و پا بسته است، اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ دست و پاي عقل عملي‌اش را بست كه «كَم من عقل أسير تحت هوي أمير» اين هر چه هم علم پيدا كند هيچ نمي‌تواند دستور بدهد كه اين عقل عملي فعال باشد ... 📖برگرفته از درس تفسیر قرآن /سوره لقمان، آیات 12 الی 15 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
: 🔹 📌چشمه بشوید 🔸اين بيان نوراني مرحوم کليني در جلد هشتم کافي در روضه کافي نقل کرد فرمود: اولاً رسول خدا صبح که مي‌شد از شاگردان سؤال مي‌کرد: «مَا فَعَلتُم بِالبَارِحَة» شما نخوابيد که بخوابيد, بخوابيد که به کلاس برويد! خيلي از علوم در عالم رؤيا براي انسان حلّ مي‌شود. 🔸 آدم اين‌قدر مي‌خورد, اين‌قدر مي‌خوابد که هيچ خواب خوب نبيند. فرمود: اگر خواستيد خواب راست ببينيد مواظب زبان و قلم خود باشيد، آدم دروغگو خواب راست نمي‌بيند, آدم بدانديش خواب خوش نمي‌بيند, آدم بدطينت خواب خوب نمي‌بيند؛ تا فرشته‌منش نشديم رؤياي خوب نصيب ما نمي‌شود. 🔸فرمود: «مَا فَعَلتُم بِالبَارِحَة». خوابيدن براي شاگردان حضرت کلاس درس بود، حضرت فرمود: ديشب چه ديديد؟ اين را مرحوم کليني در جلد هشت کافي نقل کرد. اينها رؤياهاي خوبي داشتند و مشاهدات خوبي داشتند همه حرف‌ها که در کتاب‌ها نيست اگر همه حرف‌ها در کتاب‌ها بود که علم ترقّي نمي‌کرد، فرمود: خيلي از حرف‌هاي از جاي ديگر به شما مي‌رسد از درون شما بايد بجوشد. 🔸 آدم تا چه وقت مي‌تواند استخر باشد، استخر بالأخره آب آن عاريه است از جاي ديگر مي‌آيد. فرمود شما مي‌توانيد چشمه بشويد از درون خود بجوشيد. غالب ماها گرفتار استخريم؛ محفوظات داريم, در آخر عمر هم «من آنچه خوانده‌ام همه از ياد من برفت» بالأخره آب استخر تمام مي‌شود؛ اما فرمودند بالأخره يک آب از خودت تهيه کن! «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِه‏»؛ فرمود تا مي‌توانيد سعي کنيد چشمه باشيد. 🔸حالا کم يا زياد, پس چشمه شدن ممکن است همه‌اش انسان جدولي داشته باشد، حرف‌ها را از اين و آن بگيرد بعد از چند وقت تمام مي‌شود و خشک مي‌شود؛ اما چشمه باشد هميشه تر و تازه است. فرشته‌ها پر پهن مي‌کنند که انسان مثل مَلک پر دربياورد و از بازيگري و بازيگران پرواز کند، اين راه باز است هميشه اين هست و حيف است انسان عمري را به بازيگري صرف کند و تعبير لطيف و نمکين قرآن کريم اين است که آنها مي‌ميرند, فوت مي‌کنند؛ اما شما وفات داريد ما خودمان شخصاً شما را جذب مي‌کنيم. 🔹منبع : (تاریخ 94/1/10) @rahighemakhtoom
📌 مردمی بودن به ادّعاکردن نیست بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین 📚 أَخبَرَنَا ابنُ مَخلَدٍ قَالَ: أَخبَرَنَا الخَلَدِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ القَطَّانُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبَّادُ بنُ مُوسَی الخُتَّلِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسمَاعِیلَ إِبرَاهِیمُ بنُ سُلَیمَانَ المُؤَدِّبُ عَن عَبدِ اللَّهِ بنِ مُسلِمٍ عَن سَعِیدِ بنِ جُبَیرٍ عَنِ ابنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرضِ وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرضِ وَ یَعتَقِلُ الشَّاةَ وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیرِ.(۱) عَن ابن عبّاس قال: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرض ▪ [پیامبر] دنبال این نبود که یک فرشی، چیزی داشته باشد؛ در مسجد، در ملاقات با یک نفری که در بین راه با ایشان برخورد میکرد، و میخواست دو کلمه حرف بزند، روی زمین می‌نشست. وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرض ▪ گاهی غذایش را هم همین طور که روی زمین نشسته بود، میخورد. سفره‌ای بیندازند و آدابی و تشکیلاتی و حالا یک بشقابی، کاسه‌ای، چیزی مثلاً؛ نه، همین طور روی زمین می‌نشستند و غذای ساده‌ای میل میکردند. وَ یَعتَقِلُ الشَّاة ▪ گوسفندی فرضاً داشتند، ریسمان گوسفند را دستشان میگرفتند. «یَعتَقِل» از «عِقال کردن» است دیگر، یعنی آن را نگه داشتن، گوسفند را نگه میداشتند. خب، این خلاف شأن است دیگر؛ ماها اگر باشیم، حالا یک گوسفندی هم داشته باشیم، دستمان نمیگیریم توی خیابان و کوچه. این بزرگوار میکردند این کار را. وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیر ▪ گاهی یک غلامی مثلاً نشسته بود یک جایی روی زمین و داشت نان جوی میخورد؛ حضرت عبور میکردند، تعارف میکرد، آقا! بفرمایید؛ می‌نشستند حضرت پهلوی او. نمیگفتند شأن ما نیست، نمیشود، مناسب نیست. ✅ اینکه ما این قدر میگوییم و میشنویم که باید مردمی باشیم، یعنی این. مردمی بودن به ادّعاکردن نیست. ▪ با مردم، با زندگیِ مردم کنار بیاییم، مثل مردم زندگی کنیم، با طبقات مختلف مردم انس بگیریم. این، معنای مردمی بودن است. ▪ بعضی از ماها که حالا معمّم هستیم، اگر مثلاً یک آدم ذی‌شأنی، آدم محترمی باشد، خب، سلام علیک میکنیم، گرم میگیریم، اگر کاری با ما داشته باشد گوش میکنیم، آقا! یک استخاره‌ای بکنید، قرآن را درمی‌آوریم و یک استخاره‌ای برایش [میگیریم]. ▪ اگر یک آدم فرودستی باشد، یک آدم مثلاً [سطح] پائینی باشد؛ نه، اعتنا و اهتمامی نمیکنیم! این، خلاف سیره‌ی رسول اللّه است. ▪ سیره‌ی پیغمبر این است که با فقرا و با ضعفا و مانند اینها کنار می‌آمد. به شئون ظاهری و آن چیزهایی که به حسب ظاهر موجب جلال و شوکت و این چیزها است، اهمّیّتی نمیداد. وضع زندگی پیغمبر این طور بود؛ این برای ما واقعاً درس است. حالا ما البتّه نه توقّع داریم، نه میشود توقّع داشت که مثل آن بزرگوار یا مثل امیرالمؤمنین رفتار کنیم؛ نه، خب، وضع آنها وضع دیگری است، جایگاهشان جایگاه دیگری است امّا آن را بایستی ملاک قرار بدهیم. آن را مثل یک نشانه‌ای [قرار دهیم]؛ شما فرض کنید از یک دامنه‌ی کوهی دارید میروید بالا، آن قلّه مورد نظرتان است، به قلّه نمیرسید امّا به طرف قلّه میروید، حرکت به آن سمت میکنید؛ باید اینجوری باشد. ۱) امالی طوسی، مجلس چهاردهم، ص ۳۹۳؛ «ابن عبّاس گوید: پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) بر زمین می‌نشست، و بر زمین غذا میخورد، و گوسفند به دستشان میگرفت، و دعوت برده‌ای را به نان جوین میپذیرفت‌.» ☘☘☘ 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
📌تبیین وظایف متقابل مردم و مسئولین نسبت به یکدیگر ✅ حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با اشاره به فرا رسیدن نه دی ماه «روز بصیرت و میثاق امت با ولایت» در سخنانی اظهار داشتند: 🔷خداوند در قرآن کریم یک اصل کلی را فرمود که ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾؛ حق مردم را رعایت و ادا کنید! چیزی از حق مردم کم ندهید! مستحضرید که ایران جمعیتش یک صدم جمعیت دنیاست، اما تقریباً هفت یا هشت درصد ذخایر جهان در اختیار ایران است به همین دلیل هیچ جایی و هیچ تناسبی ندارد که خدای ناکرده انسان در صف انتخابات به دستور و راهنمایی علما و مراجع صف ببندد و مرتّب به یک عدّه‌ای رأی بدهد آن وقت منتظر باشد که دوباره صف‌بندی کند، کمک و یارانه بگیرد! این شایسته این مردم نیست در نتیجه این ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾ شامل همه موارد می‌شود؛ یعنی به مسئولان می‌گوید بکوشید درآمد کشورتان را ارزیابی کنید، نیاز کشورتان را ارزیابی کنید، حقوق مردم را ارزیابی کنید، تا خدای ناکرده حق مردم ضایع نشود. 🔹وظیفه مردم این است که باید در صحنه باشند و نظام را کمک کنند و امثال ذلک، وظیفه مسئولین هم این است که امکانات مردم را در نظر بگیرند، امکانات شهر را ببینند، اصول مدیریتی را در نظر بگیرند، نیاز مردم را در نظر بگیرند، و مردم را کریمانه اداره کنند، نه فقیرانه! جامعه را با کمیته امداد اداره کردن کریمانه نیست! خدا فرمود ما انسان را کریم خلق کردیم، تنها بنابر این نیست که شکم مردم پر شود، بلکه بنابر این است که آبروی مردم محفوظ باشد، فرمود شما کریمانه جامعه را اداره کنید، این صف معیشتی، صف یارانه‌ای و امثال ذلک، اینها با کرامت انسان سازگار نیست. 🔷بنابراین هم مسئولین باید دقیق باشند، یک امر، وظیفه مدیریت و تدبیر و کارآیی و کارآمدی مسئولان است و هم مردم باید محترمانه خواسته‌هایشان را مطرح کنند، چون مطابق با دینشان است، خواسته‌شان را عاقلانه و عالمانه عرضه کنند. 🔷امر مهم دیگر بیگانه‌هایی هستند که مرتّب در کمین می باشند، این خطر مشترک برای مسئولین و مردم است، تا ایران به خاطر دارد یا مورد چپاول انگلستان بود، یا مورد چپاول آمریکا بود، یا مورد چپاول بعضی از کشورهای شمالی بود که یا آب و خاک ما را گرفتند، یا معادن ما را گرفتند، یا ثروت ما را گرفتند، همه اینها غارتگرانی بودند که کشور را غارت کردند و چاپیدند. 🔷 امروز کشور به برکت خون شهداء طیب و طاهر شده است، کشوری که چند هزار شهید پاک داد، جا برای نفوذ بیگانه نیست، آفتاب و باران هر چه فراوان هم باشند، فقط آلودگی ظاهری را پاک می‌کنند اما استعمار را فقط خون شهید است که پاک می‌کند! لذا خدا غریق رحمت کند امام را، فرمود خون بر شمشیر پیروز است! لذا حیف است که مردم این کشوری که پاک شده خون شهید است، منتظر یارانه یا سبد معیشتی باشند. 🔷 غرض این است که ما نباید این سه امر را با یکدیگر اشتباه بگیریم؛ مسئولین ما یک وظیفه‌ای دارند که حتماً باید جامعه را به خوبی اداره کنند، مردم هم اگر اعتراضی دارند عاقلانه و عالمانه بیان کنند، اما آن ضلع سومی که خدای ناکرده فساد را راه می‌اندازد، کشور را ناامن می‌کند و آشوب ایجاد می‌کند این وابسته به بیگانه است و قرآن در خصوص برخورد با دشمنان فرمود ﴿وَ لْیجِدُوا فیكُمْ غِلْظَةً﴾؛ یعنی حتماً دشمنان باید در شما غلظت و ستَبری را احساس کنند! این امر حاضر به ما است اینکه فرمود: ﴿وَ لْیجِدُوا﴾ یعنی حتماً بر شما واجب است که دشمنان در شما قدرت احساس کنند یعنی مقتدر باشید، طرزی باشید که نتوانند در شما نفوذ کنند، حالا چه جنگ نرم و چه جنگ سخت، این امر الهی است. 🔷 تاکید قرآن این است که دشمنان شما، حتماً باید از شما ناامید باشند، نه قدرت جنگ نرم و نه قدرت جنگ سخت داشته باشند و نه بتوانند در جامعه آشوبی به پا کنند، به این منظور هم عزیزان ارتشی، سپاهی، بسیجی و دیگر نیرو های مردمی از نظر قدرت نظامی باید آماده باشند، هم از نظر هوشمندی و هوشیاری در سطحی باشیم که کسی نتواند جامعه را تحریک کند و جامعه را ناامن نماید. 🔺 منبع: news.esra.ir 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 معیارهای تفسیر معتبر (قسمت سوم) ▪ نكته: عبور تفسیر از كانالهای خاص كه در علم تفسیر قرار داده‌اند لازم است، كه بعضی شرایط اثباتی و بعضی نفی است، كه در ادامه به اهم آنها اشاره می‌كنیم هر چند بعضی لازمه بعضی هستند. ✅ 5 . تفسیر قرآن بدون پیش‌داوری (و پیش‌فرض‌های غیرضروری): در تفسیر هر كلامی احتیاج به پیش‌فرض‌های ضروری است كه غالباً كسی به آنها توجهی ندارد، مثل این‌كه «این كلام گوینده عاقل بوده است و از گفته خود هدفی داشته است و ظهور آن حجت است مگر آن كه قرینه‌ای بر خلاف آن آورده شود».[8] 🔸 لكن بعضی پیش‌فرض‌ها هستند كه ممكن است در معنی اثر گذارد، در حالی كه گوینده سخن با توجه به اصاله ‌الظهور (فهم عرفی از الفاظ و تركیب‌های زبان رایج) سخن گوید، ولی ممكن است مفسر آن را بدون هیچ‌گونه قرینه‌ای یه یك معنی كه موافق پیش‌فرضهای خاص اوست تفسیر كند. 🔸 لذا در شرایط مفسر بیان شد كه مفسر باید افكار و عقاید شخصی و تمایلات خود را بر معنی كلام تحمیل نكند؛ به عبارت دیگر نباید كلام دیگران برخواسته خود تطبیق كند، زیرا این تفسیر به رأی است كه شرعاً حرام است و در نظر عقلاء هم مذموم است، لذا تفسیری معتبر است كه با ظهور و نصوص كلام گوینده هماهنگ باشد (مگر آن كه بوسیله یك قرینه قطعی یا روایت قطعی، معنی خلاف ظاهری را به گوینده نسبت دهند.) و اگر یك مفسر اعتقادات مذهبی خاص خود و یا نظریه‌ای علمی كه مورد پسند اوست را بر آیه‌ای تحمیل كند، و سعی در تطبیق آنها (بدون شاهد و موافقت ظاهر لفظ بماید) این تفسیر معتبر نخواهد بود.[9] ✅ 6. تفسیر یك آیه نباید مخالف با آیات دیگر قرآن باشد؛ در این مورد لازم است كلمه مخالف را توضیح دهیم كه منظور چیست؟ ▪ الف. مخالف گاهی به معنای ناهماهنگ می‌آید كه با اصل مطلب قابل جمع عرفی است مثلاً یك معنی خاص با یك معنی عام با هم مخالف هستند، ‌لكن قابل جمع عرفی هستند به این صورت كه عام را با خاص تخصیص بزنیم (و تقلید نیز چنین است). 🔸 مثال: همه انسانها باید روزه بگیرند، همه مریض‌ها نباید روزه بگیرند... جمع این دو جمله ناسازگار و مخالف به این است كه بگوئیم: همه انسانهای غیر مریض باید روزه بگیرند. ▪ ب. مخالف گاهی بمعنی متناقض و متضاد می‌آید كه دو جمله طوری با هم مخالف باشند كه قابل جمع عرفی نباشد، در این صورت ناچاریم یكی را قبول و دیگری را رد كنیم چون از لحاظ منطقی در دو جمله متناقض، صدق یكی مستلزم كذب دیگری است. 🔸 مثال: همه انسانها باید روزه بگیرند‌ ـ همه انسانها نباید روزه بگیرند. اكنون آنچه در عنوان مخالف قرآن ملحوظ است همان معنی دوم (متناقض) است و الا تخصیص آیات قرآن با همدیگر یك امر طبیعی است كه در همه زبانهای دنیا رایج است و لذا در روایات زیادی وارد شده كه حتی اگر روایتی مخالف قرآن بود آن را قبول نكنید (و یترك ما خالف حكمه حكم الكتاب و السنه). 🔸 و اگر حال روایات اینگونه باشد حال تفسیر روشن است كه آنچه مخالف نصوص و ظواهر قرآن است مخدوش است. و اعتبار ندارد چون تفسیر قرآن نمی‌تواند ناقض و تكذیب كننده خود قرآن باشد. 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
پالایش 6 ارتباط وضو و معاد3-10-98.mp3
15.63M
14 🔅🔅🔅 📌پالایش 6(ارتباط وضو و معاد شناسی) زمان10/51دقیقه 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (چاپ جديد) 🔅🔅🔅 📌 برش 3 📝 تفسير آيه‌{عَبَسَ وَ تَوَلَّى* أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌ ⏪ { تلميذ:} درباره فاعل فعل‌{عَبَسَ وَ تَوَلَّى* أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌} در بعضى از تفاسير سُنّى‌ها وارد است كه مراد، رسول الله است؛ و خطابِ‌{وَ ما* يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى‌ أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‌ فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى‌ وَ هُوَ يَخْشى‌ فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى‌ «1» راجع به آنحضرت بوده؛ و چون بعنوان مؤاخذه است، معلوم ميشود كه آن گرفتگى چهره و روى گردانيدن از آنحضرت صادر شده است‌. ⏪ {. علّامه:} چنين نيست؛ زيرا 🔸 {: اوّلًا:} نظير اين گونه خطاب‌ها در قرآن كريم بسيار است كه عنوان مؤاخذه و خطاب متوجّه به رسول الله است در حاليكه مسلّماً فاعل آن فعلِ مورد مؤاخذه، آنحضرت نبوده‌اند. 🔸 مانند آيه 68، از سوره 6: الانعام:{وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ.} «و چون ببينى كسانى را كه در آيات ما خوض مى‌كنند و به بحث و انتقاد و استهزاء مى‌پردازند، از آنها اعراض كن و با آنها همنشين مشو؛ بجهت آنكه از اين بحث و انتقاد دست بدارند و در مطلب ديگرى خوض كنند و به بحث و انتقاد اشتغال يابند! و اگر شيطان تو را به فراموشى انداخت و با آنان همنشين شدى و به بحث و گفتگو پرداختند؛ بمجرّد آنكه متنبّه شدى و متذكّر گرديدى، ديگر بعد از اين تذكّر، با گروه ستم پيشگان منشين.» 🔸 زيرا اگر اين آيه را با آيه 140، از سوره 4: النّسآء:{وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً.} «و بدرستيكه حقّاً در كتاب خدا براى شما چنين حكمى فرود آمد كه اگر شنيديد كه جماعتى نشسته‌اند و به آيات الهيّه كفران مى‌شود و مورد استهزاء و مسخره قرار مى‌گيرد، پس با آنان مَنشينيد، تا آنكه در مطلب ديگرى خوض و گفتگو كنند؛ و گرنه بدرستيكه شما مانند آنها خواهيد بود! و بدرستيكه حقّاً خداوند تمام منافقان و كافران را در جهنّم گرد مى‌آورد.» تطبيق و مقايسه كنيم بخوبى روشن است كه آيه دوّم، ناظر به آيه اوّل است و در آن، صريحاً بيان دارد كه سابقاً در كتاب خدا چنين حكمى نازل شده است. 🔸 و چون در آيه دوّم خطاب به مؤمنين است، معلوم مى‌شود كه در آيه اوّل هم كه آيه دوّم نزولش را بيان مى‌كند و دلالت بر نزول چنين حكمى دارد، خطاب به مؤمنين است، گرچه در ظاهر لحنِ سخن، خطاب را برسول اكرم‌ متوجّه ساخته و با صيغه مخاطب مفرد بيان كرده است. و علّت اينكه خداوند حكم را براى مؤمنين و افراد مردم مى‌آورد و در ظاهر، خطاب را متوجّه رسول الله ميكند نيز روشن است؛ چون آنحضرت مأمور تبليغ جميع امّت بوده‌اند و از دريچه نفس آنحضرت، مردم مورد تكليف قرار ميگرفته‌اند فلذا تحمّل اين خطاب‌ها و تكليف‌ها بر رسول الله است. 🔸 و اين معنى در عرف و محاورات اهل لسان، و در بلاغت و فصاحت ادبيّات شايع و ذايع است كه سلطان در نحوه خطاب‌ها در بسيارى از موارد، وزير را مورد خطاب قرار مى‌دهد؛ در حالي ك ه جميع انحاء تكاليفِ مورد خطاب، متعلّق به رعيّت است. 🔸 در ذيل آيه 44، از سوره 16: النّحل داريم: {وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.} «و ما ذكر و قرآن را بسوى تو فرو فرستاديم تا اينكه براى مردم، روشن و آشكارا سازى آنچه را بسوى ايشان فرود آمده است؛ و اميد است كه ايشان تفكّر كنند!» 🔸 در اين آيه بخوبى معلوم است كه احكام و تكاليف حقّاً بسوى خود مردم نازل مى‌شود؛ و رسول الله دريچه و واسطه براى القاء اين احكام و خطاب‌ها به مردم هستند. @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 📌 تبيين معروف، دومين سفارش لقمان بعد از توحيد و معاد ✅ امر به معروف غير از تعليم و ارشاد و موعظه و سخنراني و نصيحت است! امر به معروف يعني امر! 🔸«وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» ... معروف يعني چيزي كه نزد عقل معرفه است، نزد نقل معرفه است. 🔸اگر چيزي نزد عقل، معرفه بود يعني عقل آن را به رسميت شناخت، نزد نقل معرفه بود يعني نقل و روايات آن را به رسميت شناختند، اين عقل و نقل دليل شرعي‌اند، كاشف از اين هستند كه اين نزد صاحب شريعت به رسميت شناخته شده، شارع آن را به رسميت مي‌شناسد، اين مي‌شود معروف 🔸و اگر چيزي نزد عقل به رسميت شناخته نشده، نزد روايات و نقل به رسميت شناخته نشده، اين چون به رسميت شناخته نشده، كشف مي‌كنيم كه نزد صاحب شريعت نكره است؛ يعني صاحب شريعت آن را به رسميّت نمي‌شناسد، نه اينكه علم به آن ندارد ... 🔸معروف يعني چيزي كه نزد صاحب شريعت به رسميت شناخته شده؛ منكر يعني چيزي كه نزد صاحب شريعت به رسميت شناخته نشده و اين در همه اديان الهي بوده است. 🔸«وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» اين را بارها عنايت كرديد كه امر به معروف غير از تعليم است، امر به معروف غير از ارشاد است، امر به معروف غير از موعظه است، امر به معروف غير از سخنراني است، امر به معروف غير از نصيحت است، امر به معروف يعني امر! 🔸اينكه ذات اقدس الهي به ما فرمود شما بايد ارشاد جاهل كنيد، تعليم جاهل كنيد، آنها كه خُب واجب است؛ اگر كسي جاهل به حكم است، جاهل به موضوع است، ناسي است، اينجا يا جاي تعليم است، يا جاي تذكره است، يا جاي تنبيه است، يا جاي ارشاد است؛ اينها را كه امر به معروف نمي‌گويند! 🔸امر به معروف به جايي مي‌گويند كه كسي عالماً عامداً دارد معصيت مي‌كند. 🔸اين ولايت متقابل را ذات اقدس الهي براي جامعه اسلامي جعل كرد كه «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» 🔸خب اگر پدر به پسر بگويد «بلند شو نمازت را بخوان!» اين نماز نخوانده دو معصيت كرده: يكي اينكه به «أَقِيمُوا الصَّلاَةَ» عمل نكرده، يكي اينكه امر به معروفِ پدر را اطاعت نكرده. 🔸اگر كسي به زني بگويد «حجابت را رعايت كن!» او حجابش را رعايت نكند، دو معصيت كرده: يكي «لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ» را عمل نكرده، يكي امر اين آمر را عمل نكرده. 🔸امر آمر، واجب‌الإطاعه است؛ اين نصيحت نيست، اين امر است. 🔸اين كتاب امر به معروف فقه را بررسي كنيد؛ مبادا كسي خيال كند امر به معروف يعني موعظه، يعني ارشاد، يعني سخنراني، يعني نصيحت، يعني تعليم؛ اينها نيست! امر به معروف چيز ديگر است. 🔸اين ولايت متقابل را ذات اقدس الهي براي امت اسلامي قرار داده «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ» نه «يعظون»، نه «يعلّمون»، نه «يرشدون»؛ «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» 🔹برگرفته از درس تفسیر قرآن /سوره لقمان، آیات 13 الی17 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 کلمات الهی 🔹 وقتی متوكل عباسی گفت این ابن ‌الرضا ما را خسته كرد به دربار ما نمی ‌آید و ندیم ما نمی‌ شود، بالأخره حضرتش را از مدینه به سامرا ـ سُرَّ من رَأی ـ آوردند. گاهی عباسیان به این فكر بودند كه موسی مبرقع را هم به عنوان ابن ‌الرضا به دربار فرا بخوانند و بعد بگویند ابن ‌الرضا با ما ساخت. وقتی همین موسی مبرقع مورد سؤالات ابن ‌اكثم قرار گرفت، این سؤال ها را به حضور امام هادی (سلام الله علیه) آورد [كه] یكی از سؤال ها این بود: اینكه خدا فرمود اگر دریا مركب بشود و دریاهای دیگر آن را كمك بكنند و به مدد آن بیایند، «كلمات الهی» تمام نمی ‌شود یعنی چه؟ وجود مبارك امام هادی (سلام الله علیه) به موسی مبرقع فرمود: « نَحْنُ‏ كَلِمَاتُ‏ اللَّهِ‏ الَّتِي‏ لَا تَنْفَدُ وَ لَا تُدْرَكُ‏ فَضَائِلُنَا »؛[1] بعد از اینكه معنای ظاهری آیه را بیان فرمود، آن مصداق كامل آیه را هم تطبیقاً ذكر فرمود؛ فرمود ما «كلمات الهی» هستیم كه زوال ‌ناپذیریم و فضایل ما به پایان نمی ‌رسد. 🔹 وجود مبارك امام هادی (سلام الله علیه) فرمود: «مَنْ‏ كَانَ‏ عَلَى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ‏ رَبِّهِ‏ هَانَتْ‏ عَلَيْهِ‏ مَصَائِبُ‏ الدُّنْيَا»؛[2] اگر كسی موحّد استواری باشد، سوانح روزگار را خوب تحمل می‌ كند، چون می‌ داند آنچه می ‌آید و می ‌رود آزمایش الهی است؛ هیچ چیز او را خوشحال نمی ‌كند و هیچ چیز او را نگران نمی ‌كند، چون در هر دو حال در معرض امتحان است و هیچ چیز نشانه فقر نیست؛ «مَنْ‏ كَانَ‏ عَلَى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ‏ رَبِّهِ‏ هَانَتْ‏ عَلَيْهِ‏ مَصَائِبُ‏ الدُّنْيَا». 🔹 فرمود «مَنْ‏ هَانَتْ‏ عَلَيْهِ‏ نَفْسُهُ‏ فَلَا تَأْمَنْ‏ شَرَّهُ»؛[3] كسی كه خود را كریم نمی‌ داند و كریمانه زندگی نمی ‌كند، از شرّ او در امان نباش؛ [زیرا] كسی كه به خودش رحم نمی ‌كند یقیناً به شما رحم نخواهد كرد و فرمود: «الدُّنْيَا سُوقٌ‏ رَبِحَ‏ فِيهَا قَوْمٌ‏ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»؛[4] دنیا بازاری است و ما همواره در داد و ستد هستیم، بعضی ها سود می ‌برند و بعضی ها ضرر می‌كنند؛ بعضی ها ﴿یرْجُونَ تِجَارَةً لَن تَبُورَ﴾[5] و بعضی ها ﴿فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ﴾؛[6] هر آن ما داریم جان می ‌دهیم و چیزی می‌ گیریم [كه] یا به سود ماست یا به زیان ما؛ این مطالب را وجود مبارك امام هادی (سلام الله علیه) بیان فرمود و هرگز به غیر خدا تكیه نكرد. 📝 پی نوشت ها: [1] . تحف العقول، ص479. [2] . تحف العقول، ص483. [3] . تحف‌العقول، ص483. [4] . تحف‌العقول، ص483. [5] . سورهٴ فاطر، آيهٴ 29. [6] . سورهٴ بقره، آيهٴ 16. 📚 فرازی از خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1379/09/26 🔅🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom