eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
771 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب گرانسنگ (92) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 4 ـ قيامت، هم اكنون موجود است ⏪ پنجم: برزخ كه عالمي بين دنيا و قيامت است، قطعاً بين دو امر موجود قرار دارد و اگر جهان سوم (قيامت) معدوم بود و تنها دو عالم (دنيا و برزخ) وجود داشت در اين صورت برزخ حقيقتاً برزخ نبود؛ زيرا بين دو عالم قرار نگرفته بود. ▪ برزخ سرپلي است كه دنيا را به قيامت كبرا پيوند مي زند و حقيقت آن يا اثري است از امواج آتش جهنّم و يا نسيمي از بوستانهاي بهشت. پس وجودِ فعلي برزخ «بما هو برزخ»، خود نشاني از وجودِ بالفعل قيامت است و بر اين اساس در بسياري از آيات قرآن كريم، سخن از «اِعداد» و آماده سازي بهشت و جهنّم است؛ مانند: (وسارعوا إلي مغفرة من ربّكم وجنة عرضها السماوات والأرض أعدّت للمتّقين) [سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي 133.]، (فاتقوا النار التي وقودها الناس والحجارة، اعدّت للكافرين)[ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 24.]. ▪ تعبير «آماده سازي»، ظهور در موجود بودن دارد و چون اِعداد در قالب فعل ماضي بيان شده است و حمل آن بر مضارع به صورت مجاز و با اين توجيه كه مستقبل محقق الوقوع در حكم ماضي است، قرينه‌ي خارجي ندارد، از آن بر مي آيد كه بهشت و دوزخ هم اكنون موجود است. ⏪ ششم: در حالات امام سجاد و امام صادق (عليهماالسلام) آمده است كه در حال تلاوت سوره‌ي حمد، بر اثر تكرار آيه‌ي كريمه‌ي (مالك يوم الدين) بيهوش مي شدند. ▪ با انضمام اين مقدمه كه گاهي بعد از نماز مي فرمودند: «آتش بزرگ مرا به خود مشغول كرده بود» [بحار، ج 46، ص 80.]و اين حاكي از مشاهده‌ي (يوم الدّين) و (نار الله الموقدة التي تطّلع علي الأفئدة) [سوره‌ي همزه، آيات 6 ـ 7.]است وگرنه لفظ و مفهومْ انسان را بيهوش نمي كند و هنر همين است كه انسان جهنّم را هم اكنون ببيند، نه اين كه بر وجود قيامت دليل عقلي اقامه كند: خود هنردان ديدن آتش عيان ني گپ «دلّ علي النّار الدخان» ▪ حاصل اين كه، بهشت و دوزخ بالفعل موجود است، ولي ما از نظر سير زماني، هنوز به آن نرسيده ايم و نرسيدن ما دليل بر نبودنِ آن نيست. آنان كه زمين و زمان و گذشته و آينده را درنورديده اند، پيش از برچيده شدن نظام دنيا نيز قيامت را به خوبي مشاهده مي كنند و ما نيز به تدريج به طرف آن در حركت هستيم. تعبيرات قرآني و روايي نيز اگر ظهور در حدوث قيامت در آينده دارد، به اين معناست كه انسانها بعد به قيامت مي رسند، نه اين كه قيامت هم اكنون معدوم است و بعد يافت مي شود. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
080.mp3
7.18M
6 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی 🕑 زمان: 30دقیقه 📈 این تلاوت شامل آیات ۱۲۴ تا ۱۴۳ سوره مبارکه بقره است . 🔅🔅🔅 ✅نشر و تبلیغ آموزه های ناب وحیانی را از دیگران دریغ نکنیم. @rahighemakhtoom
📈 پل صراط ⏪ در ماه پربركت شعبان و در آستانه ماه مبارك رمضان قرار داریم. مستحضرید ـ قبلاً هم به عرض شما رسید ـ آ‌نها كه اهل سیر و سلوك ‌اند، سال عبادی و اخلاقی خود را از اوّل ماه مبارك رمضان شروع می‌ كنند و ماه شعبان, آخر سال آن‌هاست و تمام سعی و كوشش آ‌نها این است كه در آخر سال همه حقوق الهی را از عهده خود خارج كنند كه با یك «احرام پاك» وارد ماه مبارك رمضان بشوند. ⏪ آنچه در این نوبت مطرح است این است كه در بعضی از تعبیرات دینی آمده كه صراط مستقیمی كه ما مأموریم آن را طی كنیم هم باریك ‌تر از مو هست و هم تیزتر از شمشیر كه صراط «أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّیفِ»؛[1] یعنی معرفت آن از شناخت و دیدن موی باریك دشوارتر است و عمل به آن از رفتن روی لبه شمشیر تیز دشوارتر, این در روایات ما هست. با این حال در همین «صلوات شعبانیه» می‌ خوانیم كه از ذات اقدس الهی مسئلت می ‌كنیم، طریق پیغمبر و اهل پیغمبر برای ما یك راه وسیع و باز باشد، اگر صراط باریك ‌تر از موست چطور میدان وسیع است؟ و اگر رفتن این كار از لبه شمشیر تیز دشوارتر است چرا فرمود: ﴿لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ﴾[2] که این دین سهل است؟ پس صراط از نظر معرفت ‌شناسی باریك ‌تر از موست و از نظر عمل, دشوارتر از رفتن روی لبه تیز شمشیر. [1] . الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج8، ص312. [2] . سوره قمر، آیات17 و 22 و ... . 📚 درس اخلاق تاریخ: 1395/03/06 🔅🔅🔅 ✅نشر و تبلیغ آموزه های ناب وحیانی را از دیگران دریغ نکنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (161) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 👈 لازم است عنايت شود كه آن حضرت(عليه‌السلام) در طي ساليان متمادي،مخصوصاً در عصر مسئوليت امامت خويش، امت اسلام را با محاضره، مناظره، مكاتبه و محاجّه به انحاي گونه گون بيدار نمود و اتمام حجت كرد؛ يك سال قبل از مرگ معاويه، همايشي همچون جريان غدير خم در مني تشكيل داد و بيش از هفتصد نفر را جمع كرد كه اكثر آنان از تابعان و عدّه اي نيز از اصحاب رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بودند و در آن محفل عظيم بسياري از مناقب اهل بيتِ عصمت(عليهم‌السلام) را بازگو كرد و آنان اعتراف كردند و برخي از مثالب امويان را ذكر كرد و در صدر مقال نافع خود فرمود: «فإنّي أخاف أن يندرس هذا الحق و يذهب... » [الاحتجاج، ج 2، ص 291.]؛ من مي ترسم اين دين الهي كه حق است، مندرس و فرسوده شود. 📐 همين هراس از اندراس مدرسه وحي كه خوف معقول و به جا بود، در متن نامه رسمي آن حضرت(عليه‌السلام) به سران بصره ثبت شد و در آن مكتوب چنين رقم خورد: «... و أنا أدعوكم إلي كتاب الله و سنّة نبيّه، فإنّ السنّة قد أُميتت و البدعة قد أُحييت فإن تسمعوا قولي أهدكم إلي سبيل الرشاد».[ همان، ص 123 ـ 125.] 📐 اين نامه در چند نسخه تدوين و به «مالك بن مسمع بكري»، «احنف بن قيس»، «منذر بن جارود»، «مسعود بن عمر»، «قيس بن هيثم»، «عمرو بن عبيد بن معمّر» و «يزيد بن مسعود نهشلي» داده شد؛ پيك آن حضرت در ايصال اين رساله، «سليمان ابو زرين» بود كه شرح جريان آن از حوزه رسالت اين پيام وجيز خارج است. 📐 امام حسين(عليه‌السلام) ضمن ارزيابي اركان نظام مند حكومت ديني، به صلاحيت حاكم و اوصاف والي عنايت كرد و چنين فرمود: «فلعمري ما الإمام إلاّ الحاكم بالكتاب، القائم بالقسط و الدائن بدين الحق، الحابس نفسه علي ذات الله»؛[ الارشاد، ج 2، ص 39.] تنها كسي صلاحيت امامت و رهبري امت را دارا است كه به قرآن عمل كند و به قسط و عدل تمسّك نمايد و به دين حق متديّن باشد و خويشتن را در محدوده دستور الهي نگه دارد، و از آن تعدّي نكند. 📐 سيّدالشهدا(عليه‌السلام) براي احياي حق و ابطال باطل و افشاي امويان و رهايي مردم از جهل علمي و جهالت عملي و نجات آنان از استبداد و هرگونه سيستم ستم زا و عدل زدا، هيچ چاره اي جز تضحيه و تأسير دوده ء طه و يس نداشت و به چنين قيامي كه نه مسبوق به مثل بود و نه ملحوق به نظير، اقدام كامل كرد و به هيچ وجه در آن دريغ نفرمود؛ «... و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة... ».[ التهذيب، ج 6، ص 113،(زيارت اربعين).] 📐 اقدام شجاعانه به چنين فداكاري بي مانند، گذشته از رهنمود غيبي در رؤيا يا حالت منامي، همراه با تحليل جامعه شناسانه همه جانبه بود، زيرا همان طوري كه انتخاب زمان نهضت بسيار درست بود، تعيين سرزمين قيام نيز كاملاً بررسي شده بود، چون نه حجاز آماده چنين قيام آزادي خواهانه بود و نه يمن و نه مناطق ديگر. تنها عراق آمادگي خود را طبق دعوتنامه متواتر اعلام كرد؛ چه اينكه بعد از «واقعه طفّ»، طولي نكشيد كه برخي از نتايج نهضت پيش از اماكن ديگر در همان منطقه ظهور نمود و مردم همان مرز و بوم بيش از ديگران، راه قيام در برابر طغيان اموي را پيموده اند. 📐 به هر تقدير، عراق مناسب ترين سرزمين براي طرح نهضت و خصوص كوفه شايسته ترين شهر براي قيام بود؛ گرچه طاغيان لدود اموي با شهيد نمودن نايب خاص حضرت ابي عبدالله(عليه‌السلام)، يعني مسلم بن عقيل و حاميان وي، راه ورود آن حضرت(عليه‌السلام) را به كوفه بستند و قافله نستوه را به جايي كه نه كمك مردمي و نه كمك طبيعي در آنجا بود، به نزول اجباري وادار كردند. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (162) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📈 اصل هفتم. عزّت و افتخار حسيني(عليه‌السلام) به عنوان يك جريان فكري و حقوقي، از ره آوردهاي مسلّم قيام عاشورا است. جنبه الهي آن، اسوه سالكان كوي ديانت است و جنبه انساني آن قدوه راهيان راه حريّت مردمي است؛ هرچند حريّت راستين فقط در پرتو وحي آسماني تأمين مي گردد. امام حسين(عليه‌السلام) نه تنها اصل نهضت را مخصوص خود نمي دانست، بلكه هماره ديگران را به چنين قيامي فرا مي خواند. البته مراتب مأموريت و درجات رسالت انسان ها يكسان نيست. 📐 سرّ تعميم قيام همان عموميّت زيربناي آن است، زيرا استقلال، آزادي، امنيّت، تماميت ارضي و ساير حقوق يك امت متمدن و متدين، سبب اصلي مبارزه در برابر حكومت غاشمان طاغي است و نزاهت از ضيْم و زبوبي و برائت از ذلّت و فرومايگي، و نجات از بردگي و خواري، دست مايه اصيل جهاد در قبال سلطه باغيان ياغي است. 📐 امام حسين(عليه‌السلام) در ندا، نوا، آوا و صداي خويش، جريان كربلا را به عنوان تمثيل و نمونه ياد مي كرد، نه به عنوان تعيين و قضيّه شخصي و انحصاري كه ديگران در آن سهيم نباشند؛ يعني قصّه نينوا صبغه مثال دارد نه تعيّن، و اينك چند شاهد: ⏪ 1. آن حضرت(عليه‌السلام) از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نقل كرد: «هر كس سلطان ستم كاري را ببيند كه حرام خدا و حرمت الهي را حلال مي داند، عهد خدا را مي شكند، مخالف سنّت پيامبر خداست، در بين مردم به گناه و تجاوز عمل مي كند، و آن را به فعل يا قول خود تغيير ندهد، سزاوار است خداوند چنين شخص سلطه پذيرِ بي تفاوت را با آن ظالم يك جا وارد كند... ».[ بحار الانوار، ج 44، ص 382.] محتواي اين حديث نبوي، اختصاصي به امام معصوم(عليه‌السلام) ندارد؛ هر چند هر قيامي بايد به اذن آن حضرت در عصر حضور و به اذن نايب وي در زمان غيبت باشد. ⏪ 2. آن حضرت(عليه‌السلام) به طور رسمي اعلام فرمود: «مگر نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل اجتناب نمي شود؛ هر مؤمني به لقاي خدا راغب گردد»؛[ همان، ج 75، ص 116.]يعني به استقبال شهادت برود. اين دستور، هر فرد و گروه متعهد ديني را در بر مي گيرد. ⏪ 3. امام حسين(عليه‌السلام) در برابر پيشنهاد «مروان بن حكم» و ادعاي نصيحت خيرخواهانه راجع به قبول بيعت يزيد فرمود: «علي الإسلام السلام، إذ قد بُلِيت الاُمّة براعٍ مثل يزيد»؛[ بحار الانوار، ج 44، ص 326.]يعني سلام توديع و خداحافظي اسلام وقتي مطرح است كه مسئول اداره امور امت اسلامي، زمامداري مانند يزيد باشد. از اين تعبير معلوم مي شود كه شخص يزيد خصوصيت ندارد، بلكه هر والي و حاكم كه مانند يزيد بود و در هر عصر يا نسلي باشد، مقاومت در برابر او لازم است و هيچ ويژگي اي براي امام معصوم(عليه‌السلام) نيست. البته رهبري قيام در اختيار ولي معصوم است. ⏪ 4. امام حسين(عليه‌السلام) در تعبيري ديگر به مروان فرمود: «... مِثلي لا يبايع مثله»؛[ همان، ص 324.]يعني كسي كه مثل من به اصول اسلام باور دارد و معارف حقوق اجتماعي آن، از قبيل عدل، مواسات و مساوات را در ظل رهنمود شريعت مي پذيرد، هرگز با مثل يزيد، هركس باشد، بيعت نمي كند؛ از اين بيان جامع استنباط مي شود كه هر مسلماني عهده دار تبرّي از حكومت استبداد، استعباد و مانند آن است. 🔅🔅🔅 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
9 🔅🔅🔅 📌 دنیا دانشگاه آمتحان 📈 انتظار راحتي در دنيا، آرزويي خام 📐 عرايضم را با بيان يک خاطره شروع مي‌کنم. در دوران نوجواني بنده گمان مي‌کردم ‌- شايد هم به ما القا مي‌شد ‌- که دين آمده است تا امور دنيايي مردم را اصلاح کند، جامعه را سامان بخشد و جرم و جنايت را کاهش دهد تا مردم يک زندگي آرام و توأم با خوشبختي داشته باشند. 📐 اين يک بينش کلي بود که در فضاي فرهنگي آن زمان، دست‌کم در دوران نوجواني ما رايج بود. بر اين اساس کساني توصيه مي‌کردند ‌- احيانا خودمان هم همين عقيده را داشتيم ‌- که بايد دين را ياد بگيريم و به ديگران ياد بدهيم و سعي کنيم به‌درستي اجرا شود تا جامعه اصلاح و مفاسد و گرفتاري‌ها کاهش يابد. شايد کم نبودند و کم نيستند کساني که چنين انديشه‌اي دارند. البته فکر غلطي هم نيست. اما در آن زمان گاهي سؤالي به ذهن‌مان مي‌آمد که در آن فضا چندان زمينه طرح آن وجود نداشت و چندان جرأت طرحش را هم نداشتيم و آن اين بود که بالاخره خدايي که مي‌خواهد انسان را به‌وسيله دين، پيغمبران، ائمه و مؤمنين اصلاح کند آيا امکان نداشت کاري کند که زحمت اين‌ها کمتر شود؟ 📐 بالاخره برداشت ما اين بود که در عالم خلقت کساني مثل ائمه اطهار صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين و انسان‌هاي نزديک به آن‌ها ‌- کساني که تعداد آن‌ها ‌نسبت به عموم مردم بسيار کم است ‌- بايد فدا شوند و آن گرفتاري‌ها، مصيبت‌ها، زندان‌ها و توهين‌ها را ببينند و با آن وضع فجيع کشته شوند تا ما کمتر ظلم و جنايت کنيم. 📐 ازاين‌رو اين سؤال به ذهن‌مان مي‌رسيد که آيا امکان نداشت خدا کاري کند که اين‌ها به خاطر ما اين اندازه آزار و اذيت نبينند؟ آيا حتما بايد وجود عزيزي مثل امام حسين عليه‌السلام نه تنها خودش بلکه همه يارانش تا طفل شيرخواره‌اش همه شهيد شوند؟ آيا امکان نداشت خدا کاري کند که هزينه هدايت مردم کمتر شود؟ اين سؤال در همان عالم کودکي به ذهن من مي‌آمد و بعدها هم ادامه پيدا کرد و چندان زود هم به پاسخش نرسيدم. بعدها که به‌تدريج بيشتر به قرآن نزديک شدم ‌- دروس ما اعم از مقدمات و سطوح فقه و اصول، ملازمه‌اي با خواندنِ زياد قرآن و فراگيري معارف آن نداشت ‌- و به دلائلي، که شايد مهم‌ترين آن‌ها وجود مرحوم علامه طباطبايي رضوان‌الله‌عليه و شرفيابي به خدمت ايشان و توفيق شرکت در درس تفسير ايشان بود، 📐 بيشتر با معارف قرآن آشنا شدم، و به ذهنم رسيد که گويا آن زمينه فکري ‌ما اندکي نقص داشته است. چراکه گمان مي‌کرديم دين و پيامبران آمده‌اند تا جامعه را به‌گونه‌اي اصلاح کنند که مردم زندگي راحت و آسوده‌اي داشته باشند. 📐 گويا اين سخن يک ضميمه‌اي هم دارد و ما از آن غفلت داشتيم. حقيقت اين است که اين بينش يک پيش‌فرض ضمني ناگفته و نانوشته‌اي دارد و آن اين است که هدف ما خوشي در دنيا است و خدا مي‌خواسته است که مردم در زندگي دنيايي خويشْ خوش، راحت و آسوده باشند. براين‌اساس، چاره‌اي انديشيده و دين و پيامبران را فرستاده تا مردم به دين و دستورات انبيا عمل کنند و هدايت شوند تا در دنيا زندگي مرفهي داشته باشند و اين هدف نهايي خلقت، تشريع دين، ارسال انبيا و انزال کتب است. 📈 امتحان، سنت حتمي الهي اما پس از اين‌که با قرآن اندکي بيشتر مأنوس شديم ديديم که لحن قرآن اين‌گونه نيست. براي مثال اين آيه را ملاحظه بفرماييد: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم * الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ؛[1]«‌به نام خداوند بخشنده مهربان. الف لام ميم. آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى‌شوند و مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند؟ و به يقين، كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم، تا خدا آنان را كه راست گفته‌اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد.‌» 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
10 🔅🔅🔅 📐 اين لحن با لحن کسي فرق دارد که مي‌خواهد بگويد: اي مردم! کار خوب انجام دهيد تا زندگي راحتي داشته باشيد. خداي متعال در اين آيات مي‌فرمايد: برخي گمان مي‌کنند که با اظهار ايمان، کار تمام است و به بهشت مي‌روند و ديگر کاري با آ‌ن‌ها نداريم و آن‌ها را دچار فتنه نمي‌کنيم. سؤال در اين آيه، استفهام انکاري است. اين آيه مي‌خواهد بگويد اگر چنين گماني داشته باشيد گمان غلطي داريد. خداي متعال مي‌فرمايد: ما پيشينيان را مورد فتنه قرار داديم و شما را هم مورد فتنه قرار خواهيم داد. 📐 از اين سياقْ آيات فراوان داريم. الحمدلله همه شما اهل فضل‌ايد و با اين آيات آشنا هستيد. اين يک بينش ديگري است. براين‌اساس، هدف اين نبوده که مردم در اين دنيا خوش باشند و زندگي کاملا راحت و بي‌جرم و جنايتي داشته باشند و ديگر تمام. نه اين گونه نيست. بايد مردم امتحان شوند (لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا)[2] آن هم نه امتحاني ساده به اين معنا که تکليفي ساده براي آن‌ها معين شود تا معلوم شود چه کسي به آن عمل مي‌کند و چه کسي عمل نمي‌کند، بلکه امتحان‌هاي پيچيده‌اي که اشخاص خيلي بافراست را متحير و گيج مي‌کند و نمي‌دانند چه کنند. 📐 خداي متعال مي‌فرمايد اين‌گونه امتحان‌ها، هم براي پيشينيان بوده و هم براي شما خواهد بود؛ام حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ؛[3] «‌آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مى‌شويد و حال آن‌كه هنوز مانند آنچه بر سرِ پيشينيان شما آمد، بر سرِ شما نيامده است؟ آنان دچار سختى و زيان شدند و متزلزل شدند تا جايى كه پيامبر و كسانى كه با وى ايمان آورده بودند گفتند: يارى خدا كى خواهد بود؟‌» گمان مي‌کنيد همين که يک زندگي آرامي داشته باشيد و بياييد و برويد و درسي بخوانيد، تجارتي و کسب و کاري براي مردم توليد کنيد و با تحريم‌ها مبارزه کنيد ديگر تمام مي‌شود؟! اين‌ها همه يک مقدمه، يک ابزار امتحان و يک برگه امتحان است. کل دوره زندگي شما و زندگي هزاران ساله بشر، يک جلسه امتحان است تا از اين امتحان چگونه بيرون بياييد و بعد از اين امتحان، نتايج آن را دريافت خواهيد کرد. نتايجْ بعد از اين امتحان مشخص مي‌شود. 📐 اگر گمان کنيد که هدف زندگي شما در اين دنيا راحتي و رفاه است اشتباه کرده‌ايد. اين‌جا دار امتحان و جلسه امتحان است و هر روز يک‌گونه امتحان گرفته مي‌شود و هر کسي استعداد و ظرفيت بيشتري داشته باشد امتحان سخت‌تري از او گرفته مي‌شود و اين هم امري طبيعي است. چراکه از دانش‌آموز ابتدايي يک طور امتحان مي‌گيرند و براي ورود به دانشگاه طور ديگري، و در پايان هم براي دادن مدرک دکتري به گونه ديگري امتحان برگزار مي‌کنند و اين امتحان‌ها مرحله به مرحله سخت‌تر مي‌شود. هر چه انسان رشد کند و ظرفيتش بيشتر شود و امکان تکامل‌ بيشتري پيدا کند امتحان‌هاي او سخت‌تر خواهد شد.آياتي درباره بلا، فتنه، امتحان و امثال اين‌ها در قرآن کريم آمده است که شما با آن‌ها آشنا هستيد و مي‌توانيد به راحتي آن‌ها را جمع‌آوري کنيد. 📈 امتحان جامعه اسلامي در کلام مولا علي عليه‌السلام در ادامه به چند نمونه از روايات هم اشاره مي‌کنم. اميرالمؤمنين عليه‌السلام مي‌فرمايد:أَلَا وإِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ‌ بَعَثَ‌ اللَّهُ‌ نَبِيَّهُ صلى‌الله‌عليه‌وآله وَالَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَلَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَلَتُسَاطُنَ‌ سَوْطَ الْقِدر حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَأَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْوَلَيَسْبِقَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا؛[4] «‌همانا امتحان شما مانند روزى كه خدا پيغمبرش صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله را مبعوث ساخت رجوع كرده است. سوگند به آن كسي که او را به‌حق برانگيخت كه شما وساوس و آراء مختلف پيدا كنيد و غربال شويد، تا آنجا كه افراد پائين از شما بالا آيند و بالائي‌ها به‌زير روند و پيشى‌گيرندگانى كه كوتاهى مي‌كردند، به‌پيش تازند، و پيشى‌گيرندگانى كه پيش مي‌تاختند كوتاهى كنند.‌» 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
واکاوی دعای 23 صحیفه 5-99.mp3
10.48M
27 📌واکاوی دعای 23 5 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْبِسْنِی عَافِیتَک، وَ جَلِّلْنِی عَافِیتَک ... خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و لباس عافیت بر من بپوشان، و سراپایم را به عافیت فراگیر، .... ⏪ صلوات رمز عبور پذیرش دعا ⏪ نظام هستی نظام اسباب و علل (اسباب و علل مادی و اسباب و علل فرامادی) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: أَبَى اَللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ اَلْأَشْيَاءَ إِلاَّ بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً ...( الکافي , جلد 1 , صفحه 183) امام صادق عليه السّلام فرمود:خداوند خوددارى مى‌كند از اينكه هر كارى را بدون اسباب انجام دهد پس براى هرچيز سببى قرار داد. ☑️ 1- از این احادیث قاعده«جریان اشیاء به وسیله اسباب» فهمیده می‌شود. قاعده‌ای که بیانگر یک امر کلی الهی است و آن بیانگر این مطلب است که خداوند نمی‌خواهد هر کاری را از راه اعجاز و معجزه به انجام برساند. بلکه برای هر چیزی یک خاصیتی قرار داده که به طور طبیعی وظیفه و نقش خود را به ایفا می‌کنند. ☑️ 2-علاوه بر اسباب و علل مادی و شناخته شده علل و اسباب فرامادی نیز وجود دارد که از جمله ای علل دعا و نیایش و توسل است. ☑️ 3- بنابر توحید ناب لا موثر فی الوجود الا الله تاثیری گذاری اشیا و پدیده ها در اختیار خداوند است. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
آموزه های ناب اسلامی با بیان رهروان راه ائمه اطهار علیهم السلام در کانال قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
081.mp3
7.38M
7 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی 🕑 زمان: 30دقیقه 📈 ااین تلاوت شامل آیات ۱۴۲ تا ۱۶۴ سوره مبارکه بقره است . 🔅🔅🔅 ✅نشر و تبلیغ آموزه های ناب وحیانی را از دیگران دریغ نکنیم. @rahighemakhtoom
📈 فراز و فرود ⏪ این اصطلاح «فراز و فرود» از لطیف ‌ترین تعبیرات شیخ فرید الدین عطار در منطق ‌الطیر است.[1] انسان بخواهد در فراز و نشیب آسوده باشد، در حوادث تلخ آرام باشد، به تعبیرات روایی ما كه مثل كوه باشد كه «لا تُحَرِّكَهُ العَوَاصِف»[2] باشد، آرام باشد، راه آن چیست؟ ما برویم جایی زندگی كنیم كه رخداد تلخ نباشد؟! این در دنیا نیست! آن ‌كه ما را آفرید یعنی خدا با لام قسم, قسم یاد كرد: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ كَبَدٍ﴾؛[3] «كَبَد» یعنی رنج, «كَبِد» این گوشه دستگاه گوارش است، ولی «كَبَد» یعنی رنج, «مكابده» یعنی رنج. فرمود: من قسم یاد می ‌كنم انسان را در پِرس و فشار خلق كردم. ما تا زنده‌ ایم و نفس می ‌كشیم فشار است، این‌جا جای فشار است، جای آسایش و راحتی جای دیگر است. ⏪ خدایی كه قسم یاد كرد، فرمود قسم یاد می ‌كنم من انسان را در «كَبَد» خلق كردم، آیا راه چاره هم داد یا نداد؟ فرمود بله راه چاره این است؛ یك عدّه هستند كه «لا تُحَرِّكَهُ العَوَاصِف» حوادث تلخ, رخداد تلخ, اقبال و ادبار مردم, اقبال و ادبار دنیا آدم را نمی ‌رنجاند، چه وقت می‌ شود انسان به جایی برسد كه اقبال و ادبار مردم آدم را نرنجاند و نلرزاند؟ اگر صاحب درجه ایمان باشیم كم و بیش ممكن است ـ محفوظ هستیم ـ ولی با فشار محفوظ می باشیم; ولی اگر این «لام» افتاد: ﴿لَهُمْ دَرَجاتٌ﴾ نبود، شد ﴿هُمْ دَرَجاتٌ﴾ او خودش ما را حفظ می ‌كند، راحت راحت هستیم. ⏪ مرحوم كلینی (رضوان الله تعالی علیه) از وجود مبارك امام سجاد (سلام الله علیه) نقل می ‌كند: «لَو مَاتَ مَن بَینِ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لَمَا استَوحَشتُ بَعدَ أَن یكُونَ القُرآنُ مَعِی»؛[4] فرمود اگر همه مردم روی زمین بمیرند و من تنها بمانم، مادامی كه قرآن با من است، من احساس هراس ندارم، این یك معنای ظاهری دارد؛ یعنی اگر همه مردم بمیرند من تنها باشم, معنای دقیق آن این است كه همه كافر باشند و من تنها مسلمان باشم از تحریمِ كسی نمی ‌ترسم, این بیان امام سجاد است: «لَو مَاتَ مَن بَینِ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لَمَا استَوحَشتُ بَعدَ أَن یكُونَ القُرآنُ مَعِی»، این راه باز است! [1] . عطار، دیوان اشعار، غزل شماره337؛ «ز سرگشتگی زیر چوگان چرخ ٭٭٭ چو گویی ندانی فراز از فرود». [2] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج1، ص455. [3] . سوره بلد، آیه4. [4] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج2، ص602. 📚 دیدار خادمان حرم شاه عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) با حضرت استاد تاریخ: 1393/12/04 🔅🔅🔅 ✅نشر و تبلیغ آموزه های ناب وحیانی را از دیگران دریغ نکنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (93) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 5 ـ قيامت، روز ظهور دين 📐 خداي سبحان در دنيا ظواهر دين، همانند لزوم اطاعت و پرهيز از معصيت را به انسانها نمايانده است، ولي از اسرار دين، تنها به بخش ناچيزي اشاره كرده است؛ مانند اين كه غيبت را نان خُورِشِ سگهاي دوزخ معرفي كرده است: «إياكم والغيبة فإنها إِدام كلاب النار» [بحار، ج 72، ص 256.]و در قيامت حقيقت و باطن غيبت و ساير گناهان و بلكه همه‌ي حقيقت دين، اعمّ از جزا و غير آن، ظهور خواهد كرد؛ زيرا عنوانِ دين، در موارد متعدد به معناي شريعت الهي و ملّت كه جامع عقيده، اخلاق و عمل است استعمال شده است. 📐 از اين رو در قرآن كريم روز قيامت «روز دين» معرفي شده است؛ مانند: (وإنّ الفجار لفي جحيم يصلونها يومَ الدين وما هم عنها بغائبين وما أدريك ما يوم الدين ثم ما أدريك ما يوم الدين يوم لا تملك نفس لنفس شيئاً والأمر يومئذٍ لله) [1]، (إن الدين لواقع) [سوره‌ي ذاريات، آيه‌ي 6.]، (يسئلون أيّان يوم الدّين)[ سوره‌ي ذاريات، آيه‌ي 12.]. آيات مزبور وقوع دين (قيامت) را حتمي و واقعي معرفي مي كند و دين افزون بر جزا، حقايق فراواني دارد، مانند توحيد، نبوت، ولايت، باطن انسانها و باطن تكليف و اسرار عبادات و در قيامت باطن همه‌ي اين مجموعه ظهور مي كند. 📝 پی نوشت: [1]ـ سوره‌ي انفطار، آيات 19 ـ 14. انسانها در دنيا يا بر اساس «روابط» كار مي كنند يا بر محور «ضوابط»؛ اما در قيامت هم راه ضوابط (كار شخص براي خود) بسته است و هم راه روابط (كار ديگران براي شخص). قرآن كريم درباره‌ي قطع ضوابط مي فرمايد: تقطعت بهم الأسباب (سوره‌ي بقره، آيه‌ي 166). در دنيا بر اساس نظام علّي و معلولي، گرسنه و تشنه با طعام و آب خود را سير و سيراب مي كنند، اما اين علل و اسباب در قيامت قطع مي شود. از اين رو راهي براي رفع گرسنگي و تشنگي نيست. درباره‌ي قطع روابط نيز مي فرمايد: پس از دميده شدن در صور نَسَب رخت برمي بندد: فلا أنساب بينهم (سوره‌ي مؤمنون، آيه‌ي 101)؛ همه از خاك سربرمي آورند و نسبتها و روابط برچيده مي شود. برخلاف دنيا كه برادري مشكل برادر خود يا پدري مشكل خانواده‌ي خود را حل مي كرد، رشته هاي ارتباط در قيامت گسسته است: لابيع فيه ولا خلّة (سوره‌ي بقره، آيه‌ي 254)؛ نه از داد و ستد خبري است و نه از دوست يابي و رفيق بازي. در آن روز احدي مالك چيزي نيست و كار تنها به دست خداست. البته شفاعت، امري ثابت و حق است، ولي زمينه سازي آن در دنياست. آنها كه در دنيا زمينه سعادت آخرت را فراهم كرده اند، در قيامت از محصول كار خود بهره مي برند؛ اما اگر در دنيا با شفعاي قيامت پيوندي نداشته اند، در قيامت نمي توانند از آن مدد بگيرند. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (94) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 5 ـ قيامت، روز ظهور دين 📐 خداي سبحان درباره‌ي ظهور باطن قرآن در قيامت مي فرمايد: (يوم يأتي تأويله) [سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 53.]و تأويل قرآن همان حقيقتِ عيني و خارجي آن است. معارف گسترده قرآن كريم در قيامت به گونه اي ظهور مي كند كه زمينه‌ي اختلاف در هيچ امري باقي نمي ماند. قهراً بطلان همه‌ي مكاتب روشن مي شود و از ميان فتاواي مختلف، فتواي حق و از ميان مكاتب گوناگون، مكتب حق ظاهر مي گردد؛ چنانكه در آن روز جايي براي كفر و شك نيز نمي ماند؛ در دنيا ممكن است كسي در عين مراجعه به محكمه‌ي اسلامي، ناراضي برگردد و امر بر او مشتبه شود كه آيا قاضي به حق داوري كرده است يا نه، ولي در قيامت همه حجابها زايل مي شود و واقعيّت امر بر كسي مشتبه نمي شود. 📐 ظهور همه‌ي معارف قرآن و همه‌ي ابعاد دين در قيامت همان است كه در قرآن كريم با تعبير «توفيه‌ي دين» مطرح شده است: (يومئذ يوفّيهم الله دينهم الحق ويعلمون أن الله هو الحق المبين)[ سوره‌ي نور، آيه‌ي 25.]. توفيه‌ي دين حق، آشكار كردن همه‌ي اسرار درون دين بر همگان است. اگر دين تنها به معناي جزا بود در ذيل اين آيه‌ي كريمه به جاي (يعلمون أن الله هو الحق المبين) مي فرمود: «ويعلمون أن الله هو القهّار المنتقم»؛ يعني در قيامت به قهر و انتقام خدا آگاه مي شوند. در قيامت انسانها مي فهمند كه خداوند، حقِّ روشني بود، ولي آن را نمي ديدند. گرچه حق در دنيا نيز روشن است؛ زيرا خداي سبحان كه نور آسمانها و زمين است، يعني ظهور آسمانها و زمين به اوست: (الله نور السماوات والأرض) [سوره‌ي نور، آيه‌ي 35.]، حجابي ندارد و حِرمان از شهود او بر اثر پرده اي است كه انسان بر خود آويخته است[1]. از اين رو قرآن كريم چشمهاي كافران جهنّمي را در غطاء و حجاب مي داند: (الّذين كانت أعينهم في غطاء عن ذكري) [سوره‌ي كهف، آيه‌ي 101.]و چشم باطن گروهي را كور معرّفي مي كند: (لا تعمي الأبصار ولكن تعمي القلوب التي في الصّدور)[ سوره‌ي حج، آيه‌ي 46.]. ⏪ يادآوري اين نكته‌ي قرآني نيز در پايان اين بحث سودمند است كه اختلاف در دنيا پاياني ندارد و حتي در زمان ظهور حضرت وليّ عصر (سلام الله عليه) نيز اختلاف هست؛ زيرا كفر، نفاق و يهوديّت و مسيحيّت، گرچه خاموش و زير سلطه‌ي حكومت اسلامي است و يهوديان و مسيحيان جزيه مي پردازند، اما حضور و اقدام نيز دارند و سرانجام نيز حضرت مهدي (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) به دست مخالفان تبهكار به شهادت مي رسد. 📐 بقاي يهوديان و مسيحيان تا روز قيامت از برخي آيات قرآن كريم استفاده مي شود: (فأغرينا بينهم العداوة والبغضاء إلي يوم القيمة) [1]، (وألقينا بينهم العداوة والبغضاء إلي يوم القيمة)[2]. بنابراين، روز ظهور مصلح كلّ نيز روز ظهور كاملِ حق نيست، بلكه تنها در صحنه‌ي قيامت است كه خداوند همه‌ي حقيقت دين را توفيه مي كند؛ به گونه اي كه همگان حق را آشكارا مشاهده مي كنند. ======== 📝 پی نوشت: [1]ـ بنابراين، در دنيا انسان مي تواند خدا را ببيند، اما با چشم سِرّ، نه با چشم سَر. امام صادق(عليه السلام) در پاسخ پرسش ابوبصير كه آيا مؤمنان در قيامت خدا را مي بينند، فرمود: «قبل از قيامت، در همان موطني كه به نداي ألستُ بربّكم (سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 172) پاسخ گفتند او را مشاهده كردند». آنگاه آن حضرت به ابوبصير نابينا فرمودند: «مگر تو هم اكنون خدا را مشاهده نمي كني» سپس ابوبصير از امام (عليه السلام) اجازه نقل اين حديث را خواست، ولي حضرت امتناع فرمودند و سرّ امتناع را اين گونه بيان كردند كه «مخاطبان تو معناي رؤيت واِبصارِ خدا را نمي فهمند و آن را ديدن با چشم ظاهر پنداشته، با انكار آن به خدا كفر مي ورزند (توحيد صدوق، باب ما جاء فى الرؤية، ح 20). 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
Al-Takaathur01.mp3
12.1M
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت8:تفسیر صوتی سوره تکاثر 📼 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
تفسير سوره تکاثر.docx
49.3K
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت9:تفسیر سوره تکاثر 📼 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
پویش موضوعی سوره تکاثر.docx
25.9K
📌 نگاشت 10: پویش موضوعی سوره تکاثر ✅فایل متنی پویش موضوعی سوره تکاثرحاوی بیش از300 نکته برای محققان قرآن پژوه،مربیان و کانون های قرآنی و کسانی که در کوتاه ترین فرصت می خواهند پیام های قرآنی را دریافت نمایند. ⏪ رحیق: یعنی باده ناب یعنی شراب بهشتی واژه ای برگرفته از آیه 25 سوره مطففین 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
واکاوی دعای 23 صحیفه سجادیه 6-1-99.mp3
7.52M
28 📌واکاوی دعای 23 6 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْبِسْنِی عَافِیتَک، وَ جَلِّلْنِی عَافِیتَک وَ حَصِّنِّی بِعَافِیتِک،... ✳️ - ضرورت رابطه دو سویه بین انسان و اجزای هستی یکی از رمز و رازهای تکرار واژه عافیت در دعا ✳️ - ساختار جهان هستی ساختاری نظام مند و مرتبط با یکدیگر در ساختار منظم جهان هستی رابطه ای دوطرفه بین اجزای آن وجود دارد ، بین انسان وپدیده هایی که در عالم وجود قرار دارد؛رابطه است و انسان موجودی است که نیازهای گسترده و متنوعی دارد؛ که خدای تعالی برای هرکدام از آن نیازها یک پاسخی قرارداده است. ✳️ عافیت‌هایی که در این دعای شریفه وجود دارد اشاره دارد به یکی از آن مواردی که هست. مثل أَلْبِسْنِی، جَلِّلْنِی، حَصِّنِّی، أَکْرِمْنِی، أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ، أَفْرِشْنِی... هرکدام از این‌ها یک بُعدی از ابعاد فردی و اجتماعی و خانوادگی و روحی و جسمی و دنیایی و آخرتی انسان را اشاره می‌کند. ❇️ در قاموس فیروز آبادی آمده است که: «العَافِیهُ: دِفاعُ اللّهِ عَنِ العَبد» عافیت دفاع خدا از بنده است. خدا از بنده دفاع می‌کند.(به وسیله اسباب و علل شناخته شده و اسباب و عللی که برای بشر ناشناخته است .) ❇️ وقتی می‌گوییم عافِنی یعنی خدایا این صحت را به من ببخش و من را از بدی‌ها دور کن. دفع و رفع همه مکروهات، چه مکروه روحی باشد، چه بدنی باشد، چه دنیایی باشد، چه آخرت باشد، چه ظاهری باشد، چه باطنی باشد. همه این‌ها وقتی از انسان دور شد انسان در حالت عافیت قرارگرفته است. @rahighemakhtoom
shabaniyeh8_p2.pdf
142.4K
حضرت آیت الله العظمی 📝 متن 🕑 جلسه هشتم ▪️ تاریخ: 1370/04/29 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom