eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
771 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
50 🔅🔅🔅 🗓مثَل آفرینش عیسی و آدم علیهما السّلام (إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ا لْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَتَکُن مِّنَ ا لْمُمْتَرِینَ) . (آل عمران / 59 60.) ((مثل (آفرینش ) عیسی در نزد خدا ، همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید ، و سپس به او فرمود : موجود باش ! او هم فوراً موجود شد . (بنا بر این ولادت مسیح بدون پدر ، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست ) . اینها حقیقتی است از جانب پروردگار تو ؛ بنا بر این ، از تردید کنندگان مباش ! )) . 🔅🔅🔅 هست عیسی همچو آدم در مثال کزترابی کرد خلقش ذوالجلال گفت او را باش پس شد همچنان این نباشد زان عجب تر در نشان . . . بی پدر بی مادر آمد در وجود زان عجبتر نیست عیسی در شهود راستی می باشد از پروردگار پس مباش از ممترین او را به کار هر یک از افعالش ارباشی به هوش اعجب است از دیگری بی روی پوش خلقت عیسی و آدم در شمار بود یک فعل از هزار و صد هزار زین عجایب تر بسی در خلقت است گر که عقلی بی زعیب و علّت است چشم تو بر هم نهی احمق شوی غافل از آن قدرت مطلق شوی شک نمایی در مسیح حقّ نظر کوچسان آمد به دنیا بی پدر(تفسیر صفی ، ج 1، ص 148 149.) ⏹وجه تشبیه ▫️مسیحیان ولادت غیر عادی ((حضرت مسیح )) را دلیل بر الوهیّت وی دانسته اند ولی خداوند با ذکر مثالی ساده و روان در پاسخ آنان فرمود : ولادت عیسی از جهت غیر طبیعی بودن ، در نزد خدا همانند ولادت آدم ابوالبشر است که او را بدون پدر و مادر از خاک آفرید ؛ قصّه ((آفرینش آدم )) از ((خلقت مسیح )) شگفت انگیزتر است . زیرا آدم بدون پدر و مادر آفریده شده ، در صورتی که عیسی بدون پدر از مادر متولّد شد ، چگونه است که شما نسبت به آدم معتقدید که بنده و مخلوق خداست ، ولی عیسی را خدا یا فرزند خدا می دانید ! ▫️به هر صورت وجه شباهت در این تشبیه ((آفرینش غیر عادی )) است که خداوند ((آدم )) و ((مسیح )) را از طریق غیر طبیعی و خارق العاده آفریده است . ▫️این مثل و تشبیه پاسخ دندان شکنی است به مسیحیان که ولادت غیر عادی عیسی را دلیل بر الوهیّت وی پنداشته اند . 👈🏾ادامه دارد..... 🍀🍀🍀 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
11 💢اصول كلي شناخت قرآن 📃این که قرآن تبیان و روشن کننده همه چیز است یعنی چه؟! ⏺8. خداي سبحان، قرآن كريم را تبيان همه چيز دانست. گرچه ممكن است منظور از (تبياناً لكل شي ء)[ سوره‌ي نحل، آيه‌ي 89.]اين باشد كه هرچه در جهان تكوين وعالم خارج وجود دارد، قرآن كريم از لحاظ علمي حاوي آنهاست؛ زيرا اين كتاب عظيم الهي از مبدأ اعلا تنزيل يافت و در آن مقام، همه‌ي حقايقْ وجودِ جمعي دارند: (إنْ من شي ء إلاّ عندنا خزائنه)[ سوره‌ي حجر، آيه‌ي 21.] ▫️و براي قرآنْ همان طوري كه ظاهِر أنيق(پاکیزه) است، باطنِ عميق مي باشد و برخي از روايات نيز همين اشتمال قرآن بر همه‌ي علوم جهان هستي را تأييد مي كند؛ ليكن محور اساسي قرآن، همان تعليم و تزكيه‌ي انسانها در راه عقيده و اخلاق و اعمال شايسته است، تا از اين رهگذر، سعادت خود را تحصيل نموده، به هدف نهايي كه لقاي خداوند سبحان است، نايل گردند. ▫️امّا ساير دانشهاي مادّي و علوم و صنايع تجربي و حرفه هاي هنري و آداب و سنن اعتباري و مانند آن، دور از هدف اصيل آن است لذا آنچه بيش از هر چيزْ مورد عنايت اين كتاب عظيم الهي است، تشريح اصل شناخت و تعليل معيارهاي اساسي آن و اعلام طرز تعقّل و كيفيّت استنتاج از مقدمات عقلي و پرهيز از تقليد جاهلي و نيز اجتناب از مغالطه در تفكّر و مانند آن است كه به عنوان شرط درست انديشيدن يا مانع آن خواهند بود. ▫️▫️آنگاه به اصيل ترين معلوم و مهم ترين معروف كه خداي سبحان و اسماي حسناي آن حضرت و تعريف جمال و جلال آن ذات اقدس و تبيين صفات ذات و اوصاف فعل آن حضرت و تعليل توحيد ذاتي و صفاتي و فعلي و نيز تشريح توحيد ربوبي و عبادي و مانند آن مي باشدْ مي پردازد و همچنين به كيفيّت تدبّر خداي سبحان نسبت به جهان آفرينش، توسّط قضا و قدر و لوح و قلم و محو و اثبات و اُمّ الكتاب و فرشتگاني كه مدبّر امورند و نظاير آن پرداخته و از آنها بحث مي كند. ▫️▫️▫️نيز درباره‌ي آفرينش انسان و تركّب وي از روح مجرّد و جسم مادّي و تطوّر او در عوالم متعدّد، از آنچه قبل از دنيا داشت و آنچه هم اكنون در نشأه‌ي طبيعت دارد و آنچه بعد از ارتحال از دنيا پيدا مي كند و اينكه انسان گرچه از علوم مادّي و تجربي تهي بود، ولي از دانش فطري برخوردار بود و با همان سرمايه‌ي آگاهي از فجور و تقوا به جهان مادّه ديده گشود و در انتخاب راه آزاد است و نه جبر در كار است و نه تفويض و مسائل فراوان ديگري كه بخش مهمّ از تعاليم قرآن را تشكيل مي دهد. ▫️همچنين درباره‌ي وحي و نبوّت و رسالت و سيره‌ي پيامبران و سنّت مردان الهي در مبارزه با نفس در جبهه‌ي جهاد اكبر و جنگ با ظالم در صحنه‌ي نبرد اصغر و كيفيّت پيروزي صابران و علّت انحطاط ظالمان و مترفين و مسرفين و كيفيت ولايت تكويني و كرامت و اعجاز انبياي عظام و اولياي كرام و نيز ولايت تشريعي مردان الهي در اداره‌ي امور امّتهاي اسلامي و تشكيل حكومتهاي ديني و مانند آن مبسوطاً گفت وگو مي كند. 🌿🌿🌿 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 ماه شعبان 🔹 ماه شعبان وقتی که رسید، وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) صریحاً اعلام کرد که ماه من است و خدا رحمت کند کسی را که مرا یاری بکند در این ماه! من کارم در این ماه روزه گرفتن است با سایر شؤونی که دارد و اگر کسی روزه بگیرد مرا یاری کرده است. معلوم می ‌شود این دین را همان یاری می‌کند، دین را با رهبران الهی یاری می ‌کند. این بیان نورانی حضرت بود.[1] 🔹 برخی‌ها نقل کردند در آخرین جمعه ماه شعبان، بعضی‌ه ا نقل کردند در آخرین روز ماه شعبان؛ ولی إبن طاووس (رضوان الله تعالی علیه) دارد که در یکی از روزهای وجود مبارک حضرت این خطبه را ایراد کردند. ایشان می‌ فرمایند به اینکه «رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی الْقَاسِمِ الطَّبَرِی ... قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ یوْم‏»، نه آخرین روز ماه شعبان بود، نه آخرین جمعه ماه شعبان؛ یکی از روزهای ماه شعبان این خطبه را ایراد کرد که فرمود: «أَیهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُور» که با بسیاری از اینها شما مأنوس هستید. در بخشی از این خطبه فرمود: «أَیهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ وَ ظُهُورُكُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِكُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِكُم‏»؛ فرمود به اینکه شما احساس سنگینی می ‌کنید ـ اینکه می ‌بینید بعضی‌ها می ‌گویند من هر چه می ‌خواهم خودم را کنترل کنم نمی ‌توانم یا می‌ خواهم سحر بلند شوم نمی ‌توانم یا فلان کار خیری را می خواهم انجام بدهم نمی ‌توانم، راست می‌ گویند ـ حضرت اینجا تحلیل کرده است، فرمود انسانی که ـ خدای ناکرده ـ خلاف کرده بدهکار حق است، این مطلب اول؛ انسان باید گرو بسپارد، این دو؛ در مسائل مالی اگر کسی مالی بدهکار است، زمین خود، خانه خود، فرش خود را گرو می‌ دهد؛ اما اگر کسی کرده، نمی ‌تواند خانه خود یا زمین خود را به خدایی که «مالک السماوات و الأرض» است گرو بگذارد، خود او را گرو می‌ گیرند. 🔹 اینکه در دو جای قرآن فرمود: ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَةٌ﴾[2] و در جای دیگر: ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهینٌ﴾[3] هر کسی رهن خلاف ‌های خودش است، برای همین است. یک انسان بدهکار باید گرو بسپارد. اگر بدهکاری مالی باشد در دنیا، به هر حال انسان زمین و خانه و فرش و مانند آن را گرو می ‌سپارد؛ اما بدهکاری ‌ای، ، ؛ یعنی معصیتی کرده، خود او را گرو می‌گیرند. لذا او آزاد نیست، بعضی از کارها را می کند بعد پشیمان می ‌شود، معلوم می ‌شود که نبود. این «رهین» که در دو جای قرآن کریم آمده است، این بر وزن «فعیل» به معنای مفعول است منتها یک جا مؤنث است و یک جا مذکر، گرچه «رهین» فعیل به معنای مفعول مذکر و مؤنث در آن یکسان است لکن آنجا که دارد: ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَةٌ﴾ نه چون نفس مؤنث است، این «رهینة» اسم است و صبغه مبالغی هم دارد انسان را گرو می ‌گیرند. 🔹 یک بیان نورانی مرحوم صدوق در توحید از وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) نقل می ‌کند که چرا ما دلمان می‌ خواهد بخوانیم اما موفق نمی ‌شویم؟ فرمود: این گناهی که روز انجام دادید شما را بسته است.[4] بنابراین انسان آزاد نیست. حُرّیت از است. فکّ رهن کنید، با توبه، با انابه، با تطهیر، خودتان را آزاد کنید، با استغفار کردن خودتان را آزاد کنید. [1]. المقنعة، ص370؛ «شَعْبَانُ شَهْرِی فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَی شَهْرِی».‏ [2]. سوره مدّثّر، آیه38. [3]. سوره طور، آیه21. [4]. التوحید(للصدوق)، ص97. 📚 درس خارج فقه نکاح ـ جلسه 444 تاریخ: 1398/02/11 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماهِ ناز ماههای دیگر، ماه است، اما در ماه پر برکت و ماه پر برکت که در پیش است، نیازش با آمیخته است. در که این ذوات قدسی (علیهم افضل صلوات المصلین) است، به ما هم اجازه دادند که این مناجات را به بارگاه الهی عرضه کنیم؛ بگوئیم: (الهی ان اخذتنی بذنبی اخذتک بعفوک)، خدایا! اگر تو مواخذه بکنی، ما هم مواخذه می کنیم. اگر تو بگویی چرا بد کردی، ما می گوئیم: تو چرا خوب نمی کنی!؟! (الهی ان اخذتنی بذنبی اخذتک بعفوک)، تو که بزرگتری، تو که حکیم محضی، علیم محضی، قادر محضی، حیّ محضی؛ ازلی، ابدی، سرمدی هستی؛ تو چرا نبخشیدی؟!! 🔷️ ر.ک اقبال الاعمال / صفحه ۶۸۶ _ الدعاء فی شعبان ... ✅ پیام به مناسبت حلول شعبان المعظم _ قم ؛ ۱۳۹۹/۰۱/۰۶ @rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۲۱ ـ ۱۹ 📌 الی باید به عالم قبل از این عالم معتقد باشد و بداند که خدای تعالی در عالم که دو هزار سال قبل از ذر بوده، همه معارف را به بشر تعلیم داده و در عالم که از زمان خلقت حضرت علیه السلام می باشد، همه آنچه را که به او تعلیم داده است، از او و گرفته که عمل کند او خود را مطابق آنچه خدای تعالی می خواهد بسازد. این است معنی وفای به و میثاق الهی که باید الی به آن مقید بوده و به آن باشند. 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
توبه۱۲.mp3
8.85M
۱۲ 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین.التماس دعا 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
جلسه اول.mp3
4.09M
🔅🔅🔅 واژگان در قرآن 📌دعوت ۱ 📼استاد هانی چیت چیان ▫️کوتاه و شنیدنی 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
جلسه دوم.mp3
3.06M
🔅🔅🔅 واژگان در قرآن 📌دعوت ۲ 📼استاد هانی چیت چیان ▫️کوتاه و شنیدنی 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
جلسه سوم.mp3
5.35M
🔅🔅🔅 واژگان در قرآن 📌دعوت ۳ 📼استاد هانی چیت چیان ▫️کوتاه و شنیدنی 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
💢 🔹 مستحضرید که ماه نظیر ماه مبارک رمضان مِهرش با قهر آماده است، نازش با نیاز آماده است. ماه‌های دیگر ماه نیاز است; اما در ماه پُر برکت شعبان و ماه پُر برکت رمضان که در پیش است نیازش با ناز آمیخته است. 🔹 خدای سبحان به ما دو راه نشان داد که اینها «مانعة الخلو» است اجتماع را شاید[سزاوار است]؛ از راه نیاز یا از راه ناز خواسته ‌های خود را با او در میان بگذاریم. راه نیاز همان است که از ذات أقدس الهی می‌ گوییم: ﴿أَمَّن یجِیبُ الْمُضْطَرَّ﴾[1] اما راه ناز را خود ائمه (علیهم السلام) به ما آموختند. در دعای «افتتاح» شب‌ های ماه مبارک رمضان ذات أقدس الهی به وسیله وجود مبارک (صلوات الله و سلامه علیه و علی آبائه) این دعا را به ما آموخت که شما در هر شب از شب‌های ماه مبارک رمضان وقتی روزه گرفتید و به ضیافت الهی بار یافتید این دعای «افتتاح»، «اللَّهُمَ‏ إِنِّی‏ أَفْتَتِحُ‏ الثَّنَاءَ بِحَمْدِك‏»[2] این جمله‌ های را می‌ خوانید تا به این جا می ‌رسید: «مُدِلًّا عَلَیك‏»[3] یعنی پروردگارا من مهمان تو هستم می ‌خواهم با تو دَلال کنم با تو غَنج و ناز کنم، نیاز سرجای خود محفوظ است، من صدر و ساقه هستی ‌ام نیاز است: ﴿أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾[4] اما ولی تو به من اجازه داد که با تو ناز کنم من دَلال کنم, إدلال از دَلال و غنج و ناز است: «مُدِلًّا عَلَیك‏». 🔹 در که مناجات این ذوات قدسی (علیهم افضل صلوات المصلین) است به ما هم اجازه دادند که این مناجات را به بارگاه الهی عرضه کنیم، این است که در این مناجات اول منادات است، بعد مناجات بنده با خدا است، بعد به خدا عرض می ‌کنیم که خدایا حالا تو مناجات کن ما بشنویم! «وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ فَناجَیتَهُ سِرّاً»،[5] حالا ما که نفسمان تمام شد، تو مناجات بکن و ما گوش بدهیم. در این اثنا این جمله ‌ها عرض می ‌شود که خدایا! این مناجات برای علی و اولاد علی است، آنها امین بارگاه تو هستند, آنها برابر [6] تو به زبان اینها حرف می ‌زنی: «كُنْتُ ... لِسَانَهُ الَّذِی ینْطِقُ بِهِ»[7] در فصل سوم یعنی مقام فعل، نه فصل اول که مقام ذات است منطقه ممنوعه است، نه فصل دوم که صفات ذات است که عین ذات است که آن جا هم منطقه ممنوعه است. در مقام فصل سوم که فعل خدا و فیض خدا و ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض﴾[8] شدن و مانند آن است. در این فصل سوم که است آنها به شما عرض می ‌کنند ما هم اجازه یافتیم به شما عرض کنیم، بگوییم: «إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ»[9] خدایا! حالا بنا شد ناز بکنیم. بگوییم اگر شما این ملت را شایسته رحمت نمی‌ دانی, شایسته تربیت نمی ‌دانی, شایسته هدایت نمی ‌دانی, می ‌گویید چون گناه کردند اگر اینها را, ما را و ملت ما را و جامعه ما را بخواهی مؤاخذه بکنی که چرا بد رفتید؟ چرا بی ‌راهه رفتید؟ چرا گناه کردید؟ ما هم مؤاخذه می ‌کنیم و می ‌گوییم تو که بزرگ‌ تر بودی و هستی چرا نبخشیدی؟! اگر تو مؤاخذه بکنی ما هم مؤاخذه می‌ کنیم! اگر تو بگویی چرا بد کردی؟ ما می‌ گوییم تو چرا خوب نمی ‌کنی؟ «إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ»، تو که بزرگ ‌تری، تو که حکیم محض هستی, علیم محض هستی, قادر محض هستی, حی محض هستی, ازلی، ابدی، سرمدی هستی, تو چرا نبخشیدی؟! [1]. سوره نمل، آیه62. [2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص577. [3]. إقبال الأعمال (ط ـ القدیمة)، ج‏1، ص58. [4]. سوره فاطر، آیه15. [5]. الإقبال بالأعمال الحسنة(ط ـ الحدیثة)، ج‏3، ص299؛ زاد المعاد ـ مفتاح الجنان، ص49. [6]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص352؛ «... كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یبْصِرُ بِهِ وَ ...». [7]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص352. [8]. سوره نور، آیه35. [9]. الإقبال بالأعمال الحسنة(ط ـ الحدیثة)، ج‏3، ص296. 📚 پیام فرا رسیدن ماه شعبان تاریخ: 1399/01/06 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت 35:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 22 سوره عبس ✳️ ثمَ‌ إِذَا شَاءَ أَنْشَرَهُ‌ ۱ - زنده شدن مردگان در قیامت، حتمى است. (ثمّ إذا شاء أنشره) ▫️«إنشار» (مصدر «أنشر») به معناى احیا است (لسان العرب). حرف شرط «إذا» در مواردى به کار مى رود که وقوع کار، مسلّم گرفته شده است. ۲ - فرا رسیدن زمان پیدایش قیامت و محشور شدن انسان ها در آن، در گرو خواست خداوند است. (ثمّ إذا شاء أنشره) ۳ - حیات اخروى انسان، به دست خدا است. (أنشره) ۴ - خواست خداوند، تخلّف ناپذیر است. (ثمّ إذا شاء أنشره) ۵ - زمان قیامت، نامعلوم است. (ثمّ إذا شاء أنشره) ▫️کارهایى که در آیات پیشین به خداوند نسبت داده شد، گرچه مقید به مشیت الهى است; ولى قید «إذا شاء» تنها در مورد محشور شدن انسان ذکر شده است تا این نکته را برساند که هر چند براى آن افعال (خَلَقه، یسّره، أماته و أقبره) مى توان زمانى را حدس زد; ولى در مورد قیامت، تنها باید به خواست خداوند نظر داشت. ۶ - وجود فاصله، بین مرگ انسان ها و برپایى قیامت (فأقبره . ثمّ إذا شاء أنشره) حرف «ثمّ»، بیانگر برداشت یاد شده است. ۷ - قدرت خداوند بر آفرینش انسان ها، تنظیم توانمندى هاى آنان، هدایت تکوینى و نیز میراندن و به گور افکندن آنها، دلیل قدرت او بر زنده ساختن آنان در قیامت است. (خلقه فقدّره . ثمّ السبیل یسّره . ثمّ أماته فأقبره . ثمّ إذا شاء أنشره) ۸ - معاد، جسمانى است. (أنشره) مرجع ضمیر مفعولى در «أنشره»، همان چیزى است که ضمیر «أماته فأقبره» به آن بازمى گردد. بنابراین آنچه محشور مى شود، از نوع همان چیزى است که در قبر نهاده مى شود. 🌿👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت 36:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 23 سوره عبس ✳️ کَلاَّ لَمَّا يَقْضِ‌ مَا أَمَرَهُ‌ این چنین نیست [که وظیفه اش را انجام داده باشد] هنوز آنچه را به او دستور داده به جا نیاورده است. ۱ - کفر به خداوند، با آن که هدایت و مرگ و قیامت انسان به دست او است، توجیه ناپذیر و مطرود است. (قتل الإنسن ماأکفره ... کلاّ) ۲ - کافران، بى اعتنا به مرگ، قبر و قیامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خویش (کلاّ) ۳ - معاد و زنده شدن دوباره انسان ها، در گرو انجام پذیرفتن تمام خواسته هاى تکوینى خداوند از انسان ها است. (کلاّ لمّا یقض ما أمره) ۴ - خداوند، تمام امکانات لازم را براى اقدام انسان ها به انجام دادن تکالیف الهى، در اختیار آنان قرار داده است. (لمّا یقض) ▫️حرف «لمّا» در موردى به کار مى رود که انتظار وقوع کارى بوده; ولى تا کنون انجام نگرفته باشد. قابل انتظار بودن کار، زمانى است که زمینه انجام آن فراهم باشد. ۵ - خداوند براى انسان ها، اوامر و تکالیفى دارد که باید بدون کم و کاست انجام پذیرد. (لمّا یقض ما أمره) ▫️«قضاء» در وجوه گوناگونى استعمال دارد که بازگشت همه آنها، به پایان یافتن و کامل شدن است. این ماده در معانى «فیصله دادن»، «فراغت یافتن»، «اداکردن» و «به پایان رساندن» کاربرد دارد.(لسان العرب) ۶ - پذیرش معاد و ترک کفر، فرمان خداوند به همه انسان ها است. (ما أکفره ... ثمّ إذا شاء أنشره ... ما أمره) ▫️از مصادیق بارز «ما أمره» - به قرینه آیات پیشین - کنار نهادن کفر و پذیرش معاد است. ۷ - کافران، با وجود فراهم بودن شرایط براى رها ساختن کفر و پرداختن به تکالیف الهى، از آن سر باز زدند. (لمّا یقض ما أمره) ▫️ضمیر فاعلى «یقض» به «الإنسان» برمى گردد که به قرینه «ما أکفره» تنها بر کافران منطبق است. ۸ - راه ایمان و روى آوردن به تکالیف الهى، حتى براى کافرانى که در کفر شدید به سر مى برند، بسته نیست. (قتل الإنسن ما أکفره ... لمّا یقض ما أمره)▫️ حرف «لمّا» دلالت دارد که هر چند تا کنون انجام کار منتفى بوده است; ولى انتظار وقوع آن مى رود. ۹ - توجّه به وابستگى آفرینش، تدبیر، هدایت، مرگ و قبر انسان به خداوند، زمینه ساز انجام دادن تکالیف الهى (من نطفة خلقه ... ثمّ أماته فأقبره ... کلاّ لمّا یقض ما أمره) ۱۰ - سرپیچى از فرمان خداوند، موجب استحقاق نفرین او (قتل الإنسن ... لمّا یقض ما أمره) ۱۱ - بسنده کردن به بخشى از فرمان هاى خداوند و به کار نبستن تمام آن، رفتارى نکوهیده در پیشگاه خداوند (لمّا یقض ما أمره) ۱۲ - کفران نعمت هاى خداوند، سرپیچى از فرمان او است. (ما أکفره ... لمّا یقض ما أمره) 🌿👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت 37:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 24 سوره عبس ✳️ فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ‌ إِلَى‌ طَعَامِهِ‌ پس انسان باید به خوراکش با تأمل بنگرد. ۱ - نگاه به خوراکى ها و توجّه به روند تولید و مصرف آن، امرى ضرورى و برانگیزنده انسان به انجام دادن فرمان هاى خداوند (فلینظر الإنسن إلى طعامه) ▫️ فرمان به دقت در طعام، با حرف «فاء» بر آیه قبل تفریع شده است تا این نکته را برساند که این اندیشه، انسان را به انجام دادن اوامر الهى وادار مى کند. وجود کلمه «الإنسان» در آیات قبل، گرچه از تکرار آن بى نیاز مى کرد و اکتفا به ضمیر آن ممکن بود; ولى بار دیگر به این لفظ تصریح شد تا بیانگر ‎ باشد. در آیه قبل مراد کافران بود و این آیه به همه انسان ها نظر دارد. ۲ - اندیشیدن در زمینه پیدایش مواد غذایى و تأمّل در مراحل تولید و مصرف آن، از میان برنده کفر به خداوند است. (فلینظر الإنسن إلى طعامه) ▫️فرمان به دقت در طعام (به قرینه «قتل الإنسان ما أکفره» در آیات پیشین - ارائه رهنمودى براى ایمان به خدا و کنار نهادن کفر است. ۳ - خوراکى هاى انسان، همانند مراحل رشد و فناى جسم او، دربردارنده دلایل و نشانه هاى خداوند است. (فلینظر الإنسن إلى طعامه) ▫️ مراد از نظر به طعام - به قرینه آیات بعد - نظر به اسباب و نتایج آن و وابسته بودن مراحل پیدایش آن به خداوند است. عطف آیاتى که درباره غذاى انسان است، بر آیاتى که از حدوث و مرگ جسم او سخن گفته بود; نشانه هماهنگى نعمت هاى درونى و برونى انسان در دلالت بر خداوند است. ۴ - توجّه به تأمین مواد غذایى انسان از سوى خداوند، بازدارنده او از کفران نعمت و وادارسازنده او به شکرگزارى است. (ما أکفره ... فلینظر الإنسن إلى طعامه) 🌿👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
آیت الله 📌 فکر فرعونی 📜 الآن ببینید خیلی از بشرها فرعون عصرند؛ منتها «بالصراحة» نمیگویند که ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الأعْلَی﴾،در همه مدت و در تمام کارها به این سه عنصر محتاجیم؛ عنصر اصلی که توحید است را آنها برداشتند و خودشان به جای عنصر اصلی نشستند. 📜 هر کشوری در هر حال یک موادّ قانونی دارد، مثلاً ما یک رساله عملیه داریم یا مثلاً موادّ قانونی مجلس شورای اسلامی داریم که این کاربردی و عملیاتی است، این را همه کشورها دارند؛ این امر مشترک بین مؤمن و کافر است. 🔘 امر دوم آن است که این موادّ حقوقی را از یک سلسله مبانی میگیرند، مثل عزّتِ مملکت، امنیتِ مملکت، امانتِ مملکت، استقلالِ مملکت، زندگی مسالمت آمیز، عدم دخالت در شئون دیگری، اجازه ندهند که کشورها در شورا دخالت بکنند، فضای سالم، مواسات، مساوات، دستگیری نیازمندان، بهداشت، همه اینها مبانی اصلی است که از این مبانی آن موادّ حقوقی استنباط میشود، این مشترک بین مؤمن و کافر است. 📜 کلید همه این مبانی که «مبنی المبانی» است عدل است، این مشترک بین مؤمن و کافر است که به عنوان اصل عدل را همه میپذیرند، حقوق بین الملل هم این را قبول کرده است. 🔘 عدل هم مفهوم آن «وَضعُ کُلَّ شیءٍ فِی مُوضِعِه» هست، این معنایش روشن است که مسلمان و کافر قبول کردند، حقوق بین الملل هم قبول کرده است؛ تا این‌جا مشترک بین مسلمان و کافر است؛ اما از اینجا به بعد که عدل «وَضعُ کُلَّ شیءٍ فِی مُوضِعِه» است، جای اشیا را چه کسی باید معیّن کند؟ جای اشخاص را چه کسی باید معیّن کند؟ مؤمن میگوید جای اشیا را اشیاء‌آفرین و جای اشخاص را اشخاص آفرین باید معیّن کند، ولی کافر میگوید جای اشیا را خودم و جای اشخاص را خودم تعیین می‎کنم، این همان فکر فرعونی است! این میشود: ﴿أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ﴾، 📜 این حقوق سازمان ملل هیچ پایهٴ علمی ندارد؛ لذا شما میبینید یک روز ملتی را که از کشور خودش دارد دفاع میکند میگویند تروریسم؛ حزب الله را ـ معاذ الله ـ میگویند تروریسم است! یک روز هم که چنین نخواهند، میگویند از فهرست تروریسم برداشته شد. آن منافق تروریسم را و آن داعش تروریسم را میگویند او مدافع است، این را که مدافع است و از کشور خودش و از دین خودش دفاع میکند را میگویند تروریسم، سرّش این است که واقعاً اینها فرعون هستند! واقعاً خود را «الله» میدانند! چرا؟ برای اینکه منبع ندارند! شما تا این‌جا آمدید، گفتید ما عدل داریم، معنای عدل هم این است که هر چیزی سر جایش باشد، تا این‌جا درست است؛ اما جای اشیا کجاست؟ شما میگویید هر چه که از انگور درست شده، چه شیره انگور و چه شراب انگور هر دو حلال است، ما میگوییم آن‌که انگورآفرین است باید فرق بگذارد، نه شما! 🔘 اینها نمیدانند که فرعون می‎باشند و ﴿أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ﴾ هستند، ﴿أَنَا رَبُّکُمُ الأعْلَی﴾ هستند، ﴿مَا عَلِمْتُ لَکُم مِنْ إِلهٍ غَیْرِی﴾ هستند، همین است! شما وقتی بررسی کنید و سؤال بکنید که شما این قانون را از چه چیزی میگیرید؟ شما که قبول دارید عدل است، معنای عدل را هم که میدانید روشن است؛ یعنی «وَضعُ کُلَّ شیءٍ فِی مُوضِعِه»، اما جای اشیا کجاست؟ جای اشخاص کجاست؟ 🔲 درس تفسیر سوره جاثیه جلسه 7 ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(59) 🔆🔆🔆 ⏪ 29- شناسایی شبکه های گوناگون فعالیت فرهنگی الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْراً وَنِفَاقاً وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى‏ رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (توبه/197) باديه ‏نشينانِ عرب (به‏ خاطر دورى از تعليم وتربيت وسخنان پيامبر)، در كفر ونفاق شديدترند وبه اينكه حدود آنچه را خدا بر پيامبرش نازل كرده ندانند سزاوارتر، و خداوند دانا و حكيم است‏. 🔅🔅🔅 ☑️ محيط اجتماعى و فرهنگى انسان، در بينش و موضع‏گيرى او در مورد حقايق و معارف مؤثّر است. «الاعراب‏اشدّكفراً» ☑️ افرادِ ناآگاه و دور از فرهنگ، گاهى آلت دست كافران و منافقان قرار مى‏گيرند و از خود آنها هم بى‏ منطق‏ تر مى‏ شوند. «الاعراب اشدّ كفراً و نفاقاً» ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(120) 🔅🔅🔅 آیه 4 - والذين يومنون بما انزل اليك و ما انزل من قبلك و بالاخره هم يوقنون 📌 تفسير 🔲 رابطه ايمان به قرآن با ايمان به ساير كتب آسمانى ايمان به آنچه بر پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) نازل شده، مستلزم ايمان به همه پيامبران پيشين و كتب آسمانى آنان نيز خواهد بود؛ زيرا حقانيت انبياى گذشته و كتب آنان به سه طريق از قرآن كريم استفاده مى شود: 1️⃣ 1- همه شرايع در اصول و خطوط كلى معارف يكسان و مشترك است: (ان الدين عندالله الاسلام) (452) و اسلام كه ره آورد قرآن كريم است روح همه مكتبهاى الهى است. 2️⃣ 2- قرآن كريم مصدق كتب آسمانى پيشين و مهمين برآنهاست: (و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه). (453) 3️⃣ 3- در قرآن كريم به طور گسترده از پيامبران گذشته تمجيد شده و قصص ‍ آنان نيز به عنوان وسيله هدايت و نجات بازگو و معارف، اخلاق و احكام غير منسوخ آنها بيان شده است. بنابراين، ايمان به قرآن كريم با ايمان به پيامبران پيشين و كتب آسمانى آنان ملازم است. 🍀🍀🍀 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoo
💢بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود می‎بینیم امّا عوالمی که در درون این جهان قرار دارند نمی‎بینیم و اگر دید و درک دیگری داشتیم هم اکنون می‎توانستیم آنها را ببینیم چنانچه در این عالم موجودات بسیاری هستند که امواج آنها با چشم ما قابل درک نیستند، همچنین ملکوت و باطن عالم دنیا برای ما قابل درک نیست چنانچه قرآن می فرماید: «کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» اگر علم الیقین داشتید، دوزخ را مشاهد می‎کردید ▫️از پاره‎ای از احادیث استفاده می‎شود که بعضی از مردان خدا درک و دیدی در این جهان داشتند که بهشت و دوزخ را نیز با چشم حقیقت می‎دیدند ▫️برای این موضوع می‎توان مثالی ذکر کرد: فرض کنید فرستندة نیرومندی در یک نقطه زمین وجود داشته باشد که به کمک ماهواره‎های فضائی امواج آن به سراسر زمین پخش شود و به وسیلة آن نغمة دل انگیز تلاوت قرآن با صدائی فوق العاده دلنشین و روح‎پرور در همه جا پخش گردد، و در نقطه دیگری از زمین فرستنده دیگری با همان قدرت وجود داشته باشد که صدائی فوق العاده گوش خراش و ناراحت کننده روی امواج دیگری در همه جا پراکنده شود ▫️هنگامی که ما در یک مجلس عادی نشسته‎ایم صدای گفتگوی اطرافیان خود را می‎شنویم امّا از آن دو دسته امواج «روح‎پرور» و «آزار دهنده» که در درون محیط ما است و همه جا را پر کرده است هیچ خبری نداریم، ولی اگر دستگاه گیرنده‎ای می‎داشتیم که موج آن با یکی از این دو فرستنده تطبیق می‎کرد فوراً در برابر ما آشکار می‎شدند امّا دستگاه شنوائی ما در حال عادی ازدرک آنها عاجز است ▫️عالم آخرت و بهشت و دوزخ، محیط بر این عالم هستند، و به اصطلاح این جهان در شکم و درون آن جهان قرار گرفته، درست همانند عالم جنین که در درون عالم دنیا است، زیرا می‎دانیم عالم جنین برای خود عالم مستقلی است، امّا جدای از این عالمی که در آن هستیم نیست، بلکه در درون آن واقع شده است، عالم دنیا نیز نسبت به عالم آخرت، همین حال را دارد، یعنی در درون آن قرار گرفته است. @rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۲۴ ـ ۲۲ 📌 الی باید در مقابل عالم مقید بوده و بردبار باشد، فردی و اجتماعی مانند: و را صحیح و خوب انجام دهد و به جای ، کار خوب بکند تا خودش، پدر، همسر و فرزندانش وارد بهشت گردند و از هر دری که بر او وارد می شوند، به او سلام کنند و به بشارتش بدهند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
مراتب یقین ۷۰.۳.mp3
5.2M
(70) مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) 🌿🌿🌿 📼 یقین ۳ 🕑 زمان:۴۲دقیقه ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
محققان ناسا تحقیقانی را در زمینه چگونگی شعله ور شدن آتش در فضا که یک محیط بدون گرانش است شامل بیش از 200 آزمایش را انجام داده اند و متوجه شده اند که آتش در فضا به شکل زمین نمی سوزد و ، انتشار مولکولی در فضا اکسیژن را به سمت شعله جلب کرده و محصولات احتراقی را با سرعتی 100 برابر آهسته‌ تر از جریان شناور روی زمین از آن دور می‌کند همچنین آتش فضا بسیار کم نور تر و با انرژی کمتری می سوزد این دو تصویر مقایسه ای بین نحوه سوختن آتش شمع و آتش در فضا است. همانطور که می بینید در تصویر اول آتش یک حالت کروی چتر مانند را دارد تصویر دوم نیز به همین شکل است و اگر از بالا به این چتر نگاه کنیم مشابه این تصویر می شود. در سوره الزمر آیه 16 نوشته شده است : لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِکَ یُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ یَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ﴿۱۶﴾ آنها از بالاى سرشان چترهایى از آتش خواهند داشت و از زیر پایشان [نیز] طبق‏هایى [آتشین است] این [کیفرى] است که خدا بندگانش را به آن بیم مى‏دهد اى بندگان من از من بترسید (۱۶) همچنین در آیه به کلمه بالای سر اشاره شده است که می تواند به فضا و آسمان دلالت کند و در ز زیر پایشان نیز به طبقاتی از آتش اشاره شده است که همانطور که می دانید زیر زمین که مواد مذاب در آن قرار دارند لایه لایه است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
12 💢اصول كلي شناخت قرآن ⏪ 9. خداي سبحان، قرآن كريم را به عنوان نور و هدايت و اوصاف كمالي ديگر معرّفي نمود و لازمه‌ي اين توصيف، آن است كه قرآن حاوي همه‌ي معارف و قوانين سعادت بخش بشري است و در روشن نمودن آنها نيز همانند نورافكن نيرومند، قوي و غني است؛ يعني هم در محتوا بي نياز از علوم ديگران است وهم در دلالت بر آنها مستغني از چاره جويي اغيار. لذا كسي نمي تواند مطلبي از خود بر مطالب قرآن كريم بيفزايد يا از آن بكاهد و نيز نمي تواند روش تبيين و دلالت خاصّي را بر او تحميل كند. ▫ ليكن اين معنا مستلزم آن نيست كه انسان با قرآن كريم برخورد جاهلانه نمايد و آنچه از علوم و معارف كه اندوخته است، آنها را ناديده بگيرد و همانند يك فرد بسيط تحصيل نكرده، در حضور اين كتاب عظيم الهي قرار گيرد؛ زيرا بين تحميل كردن و تحمّل نمودن فرق است. آنچه صحيح است آن است كه كسي حق ندارد، چيزي از يافته هاي بشري را بر آن وحي الهي تحميل نمايد و در نتيجه، قرآن را بر هوا و ميل خود معطوف دارد و بر رأي خاص خويش تفسير كند؛ ولي تحصيل علوم، ظرفيت دل را گسترش مي دهد و مايه‌ي تحمّل صحيح و قابل توجّه معارف قرآن مي سازد و مايه‌ي شرح صدر خواهد بود؛ «إنّ هذه القلوب أوعية فخيرها أوعاها».[ نهج البلاغه، حكمت 147.] ▫ هر قلبي كه از انديشه هاي مستدلْ برخوردار است، آمادگي آن قلب براي تحمّل و دريافت علوم قرآني بيشتر است و هرچه انسان در مدرسه‌ي جهان آفرينش از آيات كتاب تكويني خداوند بهره مي برد و آگاه مي شود، قدرت تحمّل او نسبت به آيات كتاب تدويني افزون تر مي گردد؛ زيرا با صدر مشروح، قرآن را تلاوت و آن را استماع و به سوي او انصات و همچنين گرايش پيدا مي كند. ▫ خلاصه آنكه تحميل فرضيه‌ي علوم تجربي و مانند آن كه در طيّ اعصاردگرگون مي گردد، بر علوم قرآني كه معصوم از تحوّل و مصون از بطلان است، صحيح نيست؛ ولي تحمّل علوم قرآني در پرتو علوم و معارف انساني رواست. 🌿🌿🌿 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom