eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📈(ع) 1 در بیان آیت الله العظمی جوادی آملی 👇🏽👇🏽👇🏽 1⃣اهل بیت(علیهم‌السلام) ظاهر قرآن، یعنی آنچه از لغت، جمله، قراین، سیاق و فرهنگ محاوره به دست می آید، را حجّت می دانستند و با استدلال به آن، آیه را تفسیر می كردند. این راه كه آنها خود در پیش گرفته و امضا كرده اند، راهی عمومی است كه دیگران نیز می توانند پی بگیرند. 🌟🌟🌟 2⃣روش تفسیری دیگر امامان(علیهم‌السلام) به تعیین حدودِ احكام و شرایع الهی مربوط است. این روش به امامان(علیهم‌السلام) اختصاص دارد و دیگران از آن بی نصیب هستند. ایشان در این روش، مطلق های قرآنی را مقید كرده، تخصیصات مربوط به عمومات را ذكر می كنند و شرایط یا موانعی را بیان می دارند. این نوعِ تفسیر، از ظاهر و لفظ عبارات قرآنی یا سیاق آیات، جملات و كلمات به دست نمی آید؛ مانند قید یا شرطی كه برای نماز صبح، ظهر یا عصر ذكر می شود، یا اینكه نماز صبح دو ركعت باشد و بلند خوانده شود. بسیاری از اموری كه شرایط، موانع، حدود، قیود و تخصیصات را بیان می دارد و مبهم ها را معین می كند، از این قبیل است. این نوع تفسیر مختص ائمه(علیهم‌السلام) است و از راه وحی به دست می آید. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم وحی تشریعی را از خدای سبحان دریافت می دارد، امّا امامان معصوم(علیهم‌السلام)، چون دارای رسالت و نبوّت نیستند، وحی تشریعی ندارند، امّا از وحی تسدیدی، اِنبائی، الهام و دیگر اقسام آن بهره می گیرند. 🌟🌟🌟 3⃣ نوع سوم تفسیر امامان معصوم(علیهم‌السلام) به باطن قرآن مربوط است. نزول قرآن به تجلّی است؛ نه تجافی. نزول قرآن مانند نزول باران نیست، چون باران به تجافی از ابر فرو می ریزد. در نزول به تجافی، قطره باران تا زمانی كه در بالاست، در پایین نیست و چون به پایین بیاید، در بالا نخواهد بود. اما نزول قرآن، چنان كه در نهج البلاغه آمده، به تجلّی است. در نزول به تجلّی، آن حقیقت در عین اینكه در مبدأ و منبع است، مرحله وسطی و رقیق شده آن به اوسط مراحل و مرحله نازلتر و رقیقتر آن به پایین ترین مراتب می رسد و از این طریق در اختیار دیگران قرار می گیرد. ✳️ریشه اصلی قرآن كریم كه به تجلّی تنزّل یافته است، در ﴿اُمّ الكتاب﴾ است و خدای سبحان بدین سان از جایگاه آن خبر می دهد: ﴿و اِنّه فی اُمّ الكتاب لدینا لعلی حكیم﴾[1]؛ به درستی كه آن در اُم الكتاب نزد ماست و همین كتاب در نزول به تجلی، به صورت ﴿عربی مبینٍ﴾[2] ظاهر می شود. این حقیقت در همه مراحلی كه از ﴿اُمّ الكتاب﴾ تا ﴿عربی مبین﴾، به وساطت فرشتگان، به تجلّی طی می كند، قرآن است، به همین دلیل كسی كه با لغت عربی آشناست، در همان محدوده از آن استفاده می كند، و كسی كه به راه نزول قرآن آشنا باشد، از ظاهر به باطن پی میبرد و از باطن به باطن باطن. در نظر اهل بیت(علیهم‌السلام)، برای قرآن ظاهر و باطنی است و برای باطن آن نیز باطن دیگر، و برای باطن باطن آن نیز بر همین قیاس باطنی است. بر این اساس یكی از روشهای تفسیری اهل بیت(علیهم‌السلام) اظهار و بیان باطن قرآن است، زیرا آنها با بطون قرآن انس كامل دارند و با مسیری كه قرآن در آن نزول كرده، آشنا هستند، و طی این راه تا پایان مختص آنهاست؛ لیكن طی برخی مراحل آن، مقدور صاحبدلانی می باشد كه از راه تهذیب، در خدمت قرآن هستند. 🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
📚 بیان آیه 1 سوره در تفسیرالمیزان لَم يَكُن الّذينَ كَفروُا مِن أهلِ الكتابِ و المشركينَ مُنفَكينَ حَتّى تَاتيهُم البيّنة1 ✅ تفسير آيه1كه گفته شده از ترين آيات قرآنى است. آيات اين سوره در است كه به عليه كافران به دعوت اشاره مى كند، چه از اهل كتاب و چه مشركين، و نيز عده اى از اهل كتاب كه از آمدن حجت به خاطر ناشى از حجت خدا را رها كردند. و با در نظر داشتن اين از ظاهر آيات بر مى آيد كه منظور اشاره به اين معنا است كه خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از حجت اى است كه مردم قيام شده، و الهى كه در بندگان جارى است كرده اين حجت گشته، و اين رسول شود، چون سنت جارى خدا مى كرد بينه و حجت روشنگرش به سوى اين طوايف نيز بيايد، همانطور كه به طوايف و اقوام گذشته از اختلافشان همين اقتضا را كرد و بر ايشان فرستاد، چيزى كه هست خودشان از آن استفاده نكردند، و با يكديگر راه انداختند. 🍁🍁🍁 @rahighemakhtoom
📚 بیان آیه 1 سوره در تفسیر 🔹 بنابراين، از جمله (الَّذينَ كَفروا) در آيه شريفه، كافران از دعوت اسلامى است، از اهل كتاب و چه مشركين، و كلمه (من) در جمله (مِن أهل الكتاب) را مى رساند، نه تبيين را، و كلمه (وَالمُشركين) است بر كلمه (أهل الكتاب) و از (مُشركين)، اهل كتاب است حال چه بت پرست باشند، و چه اصناف ديگر مشركين. 🔹 و كلمه (منفكين) از ماده است، كه به معناى دو چيز است كه به به هم بوده اند، و مراد از آن - به طورى كه از جمله (حَتّى تَاتيَهُم البَينة) استفاده مى شود - شدن از مقتضاى هدايت و بيان است، گويا سنت الهى از آنان نبوده، تا و بينه بيايد، همينكه آمد آن وقت مى كند، و به حال خودشان مى كند، همچنان كه در جاى ديگر به اين اشاره نموده مى فرمايد: (و ما كان اللّه ليضل قوما بعد اذ هديهم حَتى يبين لهم ما يتقون ). 🔹 (حَتَّى تأتِيهُمُ البَينة) - اين جمله به همان معناى معناى مى شود، يعنى منظور از كلمه (تأتيهُم ) كه است همان آينده است، و كلمه (بَينة) به معناى است 🍁🍁🍁 @rahighemakhtoom
📚 بیان آیه 1 سوره در تفسیر بیان آیه 1⃣ سوره در تفسیر ✅ معناى آيه شريفه اين است كه: خداى تعالى كسانى را كه به و يا رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كافر شدند، و يا به قرآن كفر ورزيدند، نخواهد كرد، تا آنكه بينه و دليل روشن كه همان خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است براى آنان بيايد، (و ساده تر آنكه خداى تعالى دست از اين كفار بر نمى دارد تا زمانى كه بر آنان تمام شود، و خودشان كنند كه محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) خدا است، و مى گويد، و و عناد وادار به كفرشان ساخته). 🔹 و اما در تفسير آيه و معانى كلمات آن به راه انداخته اند، به طورى كه از آنان - آنطور كه مى گويند - گفته اند: اين آيه از ترين آيات قرآن است، هم از نظر و هم از نظر . ✅ ولى كه ما براى آيه كرديم با سياق آيات سوره است، و هيچ بين مفردات و جمله هاى آن رخ نمى دهد، و از هر كس بخواهد به طور به آن قيل و قالها واقف شود بايد به مراجعه كند. 🍁🍁🍁 @rahighemakhtoom
وحی و نبوت در قرآن 33 📌 كيفيت وحى قرآن مجيد به طور احتمال آنچه قرآن مجيد در كيفيت وحى خود توضيح مى‌دهد اين است كه وحى اين كتاب آسمانى به طور تكليم بوده و خداى متعال با پيغمبر گرامى خود سخن گفته و آن حضرت با تمام وجود خود- نه تنها با گوش- سخن خدا را تلقى نموده است. ✅ خداى متعال مى‌فرمايد: «وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ* وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «شورى، آيات 51- 52» به هيچ بشرى نمى‌رسد كه خدا با او سخن گويد مگر اين‌كه وحى كند- سخن پنهانى و با اشاره كه ديگران نفهمند- يا از پشت پرده‌اى حرف زند يا رسول و فرستاده‌اى بفرستد و او به اذن خدا آنچه را خدا مى‌خواهد وحى نمايد، زيرا خدا بلند مرتبه و محكم كار است * و به همين نحو روحى را از امر خودمان- قرآن را- به تو وحى كرديم از پيش خود نمى‌توانستى درك كنى كه كتاب چيست و نه ايمان چيست ولى ما آن را نورى قرار داديم كه با آن كسانى را كه مى‌خواهيم رهبرى مى‌نماييم و تحقيقاً تو راه راستى را نشان مى‌دهى. 🔹 به قرينه ترديدى كه در آيه اولى هست و وحى كه در قسم اول به جايى نسبت داده نشد ودر قسم سوم به رسول نسبت داده شده در آيه براى تكليم خدا سه قسم مختلف ذكر شده است. 🍁🍁🍁 @rahighemakhtoom ادامه در👇👇👇
وحی و نبوت در قرآن 33 📌 در آیه 51 سوره شوری سه گونه وحی بیان شده است که از نوع سخن گفتن خدا با رسول خویش است. ✅ 1. گفتار خدايى كه هيچ واسطه‌اى ميان خدا و بشر نباشد. ✅ 2. گفتار خدايى كه از پشت حجاب شنيده شود مانند شجره طور كه موسى عليه السلام سخن خدا را مى‌شنيد ولى از ناحيه آن. ✅ 3. گفتار خدايى كه ملكى آن را حمل نمود به بشر برساند و در اين صورت سخن فرشته وحى شنيده مى‌شود كه سخن خدا را حكايت مى‌نمايد. 🔹 و آيه دوم مى‌رساند كه قرآن مجيد از همين راه به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله رسيده و از اين جا روشن مى‌شود كه وحى قرآن از راه تكليم و گفت وگو بوده است. ✅ و باز مى‌فرمايد: {«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ* عَلى‌ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ* بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ» «شعراء، آيه 194 » قرآن را روح امين- جبريل- به قلب تو يعنى به نفس تو با زبان عربى آشكار نازل كرد تا از كسانى باشى كه مردم را از خدا مى‌ترساند. ✅ و مى‌فرمايد: {«مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‌ قَلْبِكَ» «بقره، آيه 97» (ترجمه آيه گذشت). 🔷 از اين آيه‌ها استفاده مى‌شود كه قرآن يا بخشى از قرآن به وسيله فرشته وحى كه جبريل و روح امين است فرستاده شده (قسم سوم تكليم). 🔹 و اين‌كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله قرآن را از فرشته وحى با نفس‌ «به دليل اين‌كه در هر دو آيه تنزيل قرآن را به قلب پيغمبر اكرم نسبت مى‌دهد مى‌فرمايد «عَلَى‌ قَلْبِكَ» ونمى‌فرمايد «عليك» و قلب در عرف قرآن نفس است به دليل اين‌كه در چندين جا درك و شعور و هم‌چنين معصيت را كه از آن نفس است به‌قلب نسبت مى‌دهد » خود يعنى با تمام وجود خود تلقى مى‌كرد نه از راه گوش. 🍁🍁🍁 @rahighemakhtoom ادامه در👇👇👇
وحی و نبوت در قرآن 33 📌 در دریافت وحی پیامبر خطا و اشتباهی نکرد ✅ و مى‌فرمايد: {«فَأَوْحى‌ إِلى‌ عَبْدِهِ ما أَوْحى‌* ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌* أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‌ ما يَرى‌» «نجم آيات 10 -12 » پس وحى نمود به بنده خود آنچه را كه وحى نمود دروغ نگفت و اشتباه نكرد قلب- نفس- پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در آنچه مشاهده كرد آيا با او در چيزى كه- عياناً- مشاهده مى‌كند به مجادله مى‌پردازيد؟ ✅ و در جاى ديگر تلقى وحى را با خواندن الواح تعبير فرموده است: {«رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً» «بينه آيه 2 » فرستاده‌اى از جانب خدا كه صحيفه‌هاى پاكى را تلاوت مى‌كند. ✅ در خاتمه اين بحث مى‌گوييم كه توضيحات و مسائل بسيار ديگرى در اطراف اقسام وحى و صفات و خواص آنها از قرآن مجيد استفاده مى‌شود كه اين كتاب با اختصارى كه از براى آن در نظر گرفته شده گنجايش ايراد آنها را ندارد. 🍁🍁🍁 @rahighemakhtoom
؟ اگر انسان می‌خواهد روح معنویت را در خود قوی کند، باید مقید شود به هرچه از روایات و حقایق قرآن می‌آموزد، عمل کند. همانند حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) که مقید بودند به هر چه از پدربزرگوارشان شنیدند، عمل کنند و با تمام وجود تسلیم اوامر الهی باشند. مهم‌ترین سرّ در الگوگیری از حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)، تبعیت از همین روحیهٔ عبودی ایشان است. برگرفته از بحث
هر انسانی می‌داند که روزی نطفه‌ای در شکم مادرش بوده است. با گذراندن دورانی در آن مکان و تغذیهٔ درست، مراحل نطفگی و جنینی را سپری کرده و نوزاد سالمی به دنیا آمده است. پس از خروج نیز، نوزادی و کودکی را با مراقبت مادر سپری کرده و سرانجام تمام قوای جسمی‌اش به رشد کامل رسیده است. بنابر آیات قرآن و روایات، انسان صرف نظر از استعداد تکامل بشری، استعداد کمال انسانی و الهی نیز دارد. برای پرورش قوای انسانی، باید استعداد‌های انسانی در رَحِم معنویِ مادر معنوی، قرار گیرد و از تغذیه‌های متناسب این عالَم استفاده کند. محل ساخته‌شدن استعدادهای روحانی انسان، دامن ولایت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) و تربیت و سرپرستی ایشان است. اگر مو‌به‌مو با سیرهٔ حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها)حرکت کنیم، به کمال ابدی خود می‌رسیم و سعادتمند می‌شویم.
1 📚 تجليل مجيد از و ترغيب در تحصيل آن‌ 🔹 تجليل و تمجيدى كه مجيد از و دانش نموده نظير آن در هيچ كتاب آسمانى ديگر يافت نمى‌شود و در اين باره همين بس كه قرآن زمان توحش اعراب را كه عهد پيش از اسلام بود زمان جاهليت نهاده است. 🔹 قران مجيد در صدها آيه به‌طرق مختلفه نام علم و دانش را به ميان آورده و در بيشتر آنها در مقام بزرگداشت آن مى‌باشد. ✅ خداى متعال در مقام منت‌گذارى انسان مى‌فرمايد: {«عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» «علق، آيه 5 » به انسان چيزى را كه نمى‌دانست ياد داد. ✅ و باز مى‌فرمايد: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» «مجادله، آيه 11 » خدا- مقام- كسانى را كه ايمان آورده‌اند بلند مى‌كند و كسانى را كه به آنان علم داده‌ شده چندين درجه. ✅ و بالأخره مى‌فرمايد: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ» «زمر، آيه 9 » آيا كسانى كه علم دارند و كسانى كه علم ندارند مساوى مى‌باشند. آيات قرآنى در اين باره بسيار است و در حديث پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت عليهم السلام كه تالى كتاب خداست اخبار بى‌شمار در اين باب وارد شده است. 🍁🍁🍁 کانال قرآنی رحیق در ایتا- برای همراهی با ما کلیک کنید 👇👇👇 @rahighemakhtoom
2 📚 علومى كه مجيد به‌ آنها مى‌كند 🔹# قرآن مجيد در آيات بسيارى (كه به‌سبب وفور و كثرت به نقل آنها نپرداختيم) به تفكر در آيات آسمان و ستارگان درخشان و اختلافات عجيبى كه در اوضاع آنهاپديد مى‌آيد و نظام متقنى كه بر آنها حكومت مى‌كند دعوت مى‌كند. 🔹 به تفكر در آفرينش زمين و درياها و كوه‌ها و بيابان‌ها و آنچه از عجايب در شكم زمين قرار گرفته و اختلافات شب و روز و تبدلات فصول تحريض و ترغيب مى‌نمايد. 🔹 به تفكر در آفرينش شگفت‌آور نبات و نظامى كه در زندگى آن جريان دارد و در آفرينش گوناگون حيوان و آثار و احوالى كه در محيط وجود از خود بروز مى‌دهد تشويق مى‌فرمايد. 🔹 به تفكر در خلقت خود انسان و اسرار و رموزى كه در ساختمان وجودش نهفته و بالاتر از آن در نفس و عوالم باطنى آن و ارتباطاتى كه با ملكوت اعلا دارد و به سير در اقطار زمين و مشاهده در آثار گذشتگان و كنجكاوى اوضاع و احوال ملل و جوامع بشرى و قصص و تواريخ ايشان اصرار تمام دارد. 🍁🍁🍁 کانال قرآنی رحیق در ایتا- برای همراهی با ما کلیک کنید 👇👇👇 @rahighemakhtoom
2 📚 علومى كه مجيد به‌ آنها مى‌كند 👈 و بدين ترتيب به‌تعلم علوم طبيعى و رياضى و فلسفى و فنون ادبى و بالاخره همه علومى كه در دسترس فكر انسانى است و تعلم آنها به نفع جهان بشرى و سعادت بخش جامعه انسانى مى‌باشد دعوت مى‌كند. 🔹 آرى، قرآن مجيد به اين علوم دعوت مى‌كند به اين شرط كه به حق و حقيقت رهنما قرار گيرند و جهان‌بينى حقيقى را كه سرلوحه آن خداشناسى مى‌باشد در بر داشته باشند وگرنه علمى كه انسان را سرگرم خود ساخته از شناختن حق و حقيقت باز دارد در قاموس قرآن مجيد با جهل مترادف است. ✅ خداى متعال مى‌فرمايد: {«يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ» «روم-7» آنان از زندگى اين جهان ظاهر و نمودى را مى‌دانند و آنان از زندگى آن جهان غافلند. ✅ و مى‌فرمايد: {«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‌ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‌ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‌ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ» «جاثیه-23» آيا ديدى آن كسى را كه خداى خود را هواى نفس خود قرار داده و خدا با داشتن علم گمراهش نموده و به گوش و دلش مهر و به چشمش پرده‌اى زده است پس كيست كه پس از خدا او را راهنمايى كند. 🔹 قرآن كريم با ترغيباتى كه به تعلم علوم مختلفه نموده خود متصدى تعليم يك دوره كامل از معارف الهيه و كليات اخلاق و فقه اسلامى گرديده است. 🍁🍁🍁 کانال قرآنی رحیق در ایتا- برای همراهی با ما کلیک کنید 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📚 بیان آیه 2 رَسولٌ مِنَ اللّهِ يَتلوُا صُحُفاً مُطهّرة2 🔹 اين آيه بيانگر بينه است، مى فرمايد: منظور از بينه، رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است و اين معنا به طور از سياق استفاده مى شود. 🔹 و كلمه ( ) جمع است، كه به معناى چيزى است كه در آن مى نويسند (از قبيل كاغذ، و لوح هاى سنگى و فلزى و امثال آن ) و منظور در اينجا است كه از كريم نازل شده بود، و در كلام خداى تعالى صحف بر كتابهاى آسمانى، و از آن جمله خود كريم مكرر آمده، از آن جمله فرموده: (فى صُحفٍ مكرمه مرفوعةٍ مطهره بايدى سَفره كِرام برَره ).عبس(۱۳_۱۶). 🔹 و مراد از اينكه فرموده: (مى خواند صحفى مطهره را) اين است كه قرآن از لوث باطل است، و در آن دست نينداخته، و اين نيز در قرآن كريم مكرر آمده كه خداى تعالى قرآن را از شيطانها حفظ مى كند، از آن جمله فرموده: (لا يمسه الا المطهرون). ☘☘☘ برای نشر فرهنگ ناب اسلامی به کانال متفاوت آموزه ها و معارف قرآنی"رحیق "در پیامرسان ایتا بپیوندید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📚 بیان آیه 3 فیها کُتُبٌ قَیمة3 🔹 و در (فيها كتب قيمه ) منظور از ( ) كه جمع است جرم كتاب نيست، بلكه منظور و مطالبى است كه در كتاب شده، و كلمه (كتاب )، هم بر كاغذ و لوحهاى مختلف مى شود و هم بر كلمات و الفاظ نوشته شده اى كه نقوش شده و يا با سياه شده، از آن الفاظ حكايت مى كند، و چه بسا بر آن الفاظ هم اطلاق شود، به اين اعتبار كه آن معانى به وسيله حكايت شده، و نيز بر حاكم و رانده شده نيز اطلاق مى گردد، مثلا مى گويند: (كتب عليه كذا بر فلانى چنين نوشتند يعنى كردند كه بايد چنين و چنان كند، 🔹 در هم آمده كه: (كتب عليكم الصيام )، و نيز فرموده: (كتب عليكم القتال )، و مراد از كتبى كه در است همين معناى آخر باشد، يعنى و قضايايى الهى باشد، كه در مورد و اعمال صادر شده است، دليلش كتاب است به صفت (قيمه )، چون كلمه ( ) از كردن به امر خيرى، و حفظ و مراعات آن، و ضمانت آن است، 🔹 همچنان كه در قرآن كريم در مورد استعمال شده، آنجا كه فرموده: (امر الا تعبدوا الا اياه ذلك الدين القيم )، يعنى دينى كه آن را حفظ مى كند، و را ضمانت كرده است، و معلوم است كه آسمانى قيم اند، چون امر مجتمع را بپا مى دارند، و با دستورات و احكام و قضايايى كه متعلق به عقايد و اعمال است بشر را مى كنند. ✅ بیان آیات 2و3 سوره بینه پس آيات مورد بحث اين مى شود كه آن و بينه روشنى كه از ناحيه تعالى براى آنان آمده، عبارت است از از ناحيه خدا، كه براى مردم آسمانى را مى خواند، پاك از باطل، صحفى كه در آن و قضايايى است به امر مجتمع انسانى، و اداره كننده آن به وجه، و مصالح آن. ☘☘☘ برای نشر فرهنگ ناب اسلامی به کانال متفاوت آموزه ها و معارف قرآنی"رحیق "در پیامرسان ایتا بپیوندید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📚 بیان آیه 4 سوره بینه و ما تَفرق الّذينَ أُوتوا الكتاب إلا مِن بعد ما جاءَتهُم البيّنه4 🔹 آيه سوره كه مى فرمود: (ما دست بردار از اهل كتاب و مشركين نيستيم تا بر آنان تمام شود)، به كفرشان به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و او، كه دعوت حق او است اشاره مى كرد، 🔹 و آيه مورد بحث به كه از دعوت اسلامى داشتند اشاره مى كند، و در قرآن كريم در چند جا به اين اختلاف اشاره شده، از آن مى فرمايد: (و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغياً بينهم )، و از اين قبيل آياتى ديگر. 🔹 و منظور از آمدن بينه براى كفار همان كتب انبياى گذشته اى است كه در كتبشان آمده بود، و يا انبياى آنان در توضيح و بيان الهى است، همچنان كه در آيه زير بينه را به همين قسم بيان تفسير نموده، مى فرمايد: (و لما جاء عيسى بالبينات قال قد جئتكم بالحكمه و لابين لكم بعض الذى تختلفون فيه فاتقوا اللّه و اطيعون ان اللّه هو ربى و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم فاختلف الاحزاب من بينهم ). ☘☘☘ برای نشر فرهنگ ناب اسلامی به کانال متفاوت آموزه ها و معارف قرآنی"رحیق "در پیامرسان ایتا بپیوندید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
انسانیت ما در میزان انجام وظایف و تکالیف است. در واقع باید در هر موقعیتی، تکلیف خود را تشخیص دهیم که چه کاری در زنده نگه‌داشتن دین، مؤثر است. بفهمیم برای احیای دین، الآن زمان خوردن است یا نخوردن؛ زمان سکوت است یا فریاد؛ زمان عفو است یا انتقام؛ و... . این همان «ترجیحات» است؛ یعنی هر حرکتی را متناسب با دستورات دین بررسی کنیم و همه جا خواست خدا را بر خواست خود و دنیایمان ترجیح دهیم. در این زمینه هم، الگوی ما حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) است. بانویی که ترجیحاتش همواره حول محور دین و رضای خدا می‌چرخید و تمام زندگی‌اش را فدای دین خدا کرد: «قُلْ إِنَّ صَلاتي وَ نُسُكي وَ مَحْيايَ وَ مَماتي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ». ☘☘☘ برای نشر فرهنگ ناب اسلامی به کانال متفاوت آموزه ها و معارف قرآنی"رحیق "در پیامرسان ایتا بپیوندید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📢درنگ تامل بزرگترین حسنه حکیم سبزواری چه بود؟ 🔰استاد شهید مطهری 💢حاج ملاهادی سبزواری، بعد از ملاصدرا مشهورترين حكماى الهى سه چهار قرن اخير است. حاجى سبزوارى در سال 1212 در سبزوار متولد شد. هفت ساله بود كه پدرش مرد. در ده سالگى براى تحصيل به مشهد مقدس رفت و ده سال اقامت كرد. شهرت حكماى اصفهان او را به اصفهان كشانيد. در حدود هفت سال از محضر ملا اسماعيل دربكوشكى اصفهانى استفاده كرد و ضمناً در همان وقت دو سه سالى اواخر دوره حكيم نورى را درك كرد. سپس به مشهد مراجعت كرد و چند سالى در مشهد به تدريس پرداخت. آنگاه عازم بيت اللَّه شد. در مراجعت اجباراً دو سه سالى در كرمان اقامت كرد. در مدت اقامت كرمان براى اين كه نفس خود را تربيت كند و رياضت دهد، سعى كرد ناشناخته بماند و در همه مدت به كمك خادم مدرسه به خدمت طلاب قيام مى كرد. بعد دختر همان خادم را به زنى گرفت و رهسپار سبزوار شد. قريب چهل سال بدون آنكه حتى يك نوبت از آن شهر خارج شود در آن شهر توقف كرد و به كار مطالعه و تحقيق و تدريس و تأليف و عبادت و رياضت نفس و تربيت شاگردان پرداخت تا عمرش به پايان رسيد. 💢از نظر تشكيل حوزه گرم فلسفى و جذب شاگرد از اطراف و اكناف و تربيت آنها و پراكندن آنها در بلاد مختلف، بعد از حكيم نورى كسى به پايه حكيم سبزوارى نمى رسد. صيت شهرتش در همه ايران و قسمتهاى خارج ايران پيچيد. طالبان حكمت از هر سو به محضرش مى شتافتند. شهر متروك سبزوار از پرتو وجود اين حكيم عاليقدر قبله جويندگان حكمت الهى گشت و مركز يك حوزه علمى شد. 💢حكيم سبزوارى فوق العاده خوش بيان و خوش تقرير بود؛ با شور و جذبه تدريس مى كرد. او گذشته از مقامات علمى و حكمى، از ذوق عرفانى سرشارى برخوردار بود. بعلاوه، مردى با انضباط، اهل مراقبه، متعبد، متشرع و بالاخره سالك الى اللَّه بود. مجموع اينها سبب شده بود كه شاگردان او به او تا سرحد عشق ارادت بورزند. از نظر جاذبه استاد و شاگردى، حكيم سبزوارى بى مانند است. بعضى از شاگردان او بعد از او با اينكه چهل سال از او فاصله گرفته بودند، باز هم هنگام يادآورى او به هيجان مى آمدند و اشك مى ريختند. 💢حكيم سبزوارى به فارسى و به عربى شعر مى سروده و در اشعارش به «اسرار» تخلص مى كرده است. هر چند در هر دو قسمت، شعر دست پايين فراوان دارد اما در هر دو قسمت برخى اشعار دارد كه در اوج زيبايى و كمال و شور و حال است. 💢حكيم سبزوارى در سال 1289 در يك حالت جذبه مانندى درگذشت. 💢بزرگترين حسنه حكيم سبزوارى، مرحوم حكيم ربانى، عارف كامل الهى، فقيه نامدار، درجزينى قدس سره است. اين مرد بزرگ و بزرگوار كه فرزند يك چوپان پاك سرشت بود براى ادامه تحصيل از همدان به تهران آمد. صيت شهرت و جاذبه معنويت حكيم سبزوارى او را به سبزوار كشانيد. مدتى در حوزه آن حكيم شركت كرد. پس از آن به عتبات شتافت و براى تكميل علوم منقول، جزء شاگردان استاد المتأخرين حاج شيخ مرتضى انصارى قرار گرفت. در همان ايام توفيق تشرف حضور آقا سيد على شوشترى را يافت و در نزد آن عارف كامل مراحل سير و سلوك را طى كرد و خود به مقامى از كمال و معرفت رسيد كه كمتر نظيرى برايش مى توان جست. 💢اگر همه شاگردان حوزه حكيم سبزوارى به حضور در حوزه او افتخار مى كنند، حوزه حكيم به حضور چنين مردى مفتخر است. 💢حوزه تعليم و تربيت مرحوم بيشتر حوزه تربيت بود تا تعليم، حوزه انسان سازى بود. از اين حوزه مردان بزرگى برخاسته اند. از مطالعه مواضع متفرقه كتاب نقباء البشر مى توان به وسعت دايره آن پى برد. 📚 خدمات متقابل ص 524 ☘☘☘ @rahighemakhtoom
3 📌 دانش هایی که موضوع بحث آنها مجيد است 🔅 در ميان مسلمانان علومى نيز هست كه موضوع بحث آنها خود مجيدمى‌باشد، تاريخ پيدايش اين علوم نخستين روزهاى نزول است و به تدريج مسائل آنها در ميان مردم نضج يافته و تنقيح شده تا به حد كمال رسيده و بالأخره محققين اين فنون تأليفاتى در آنها كرده و كتاب‌هاى بى‌شمار نوشته‌اند. ✅ برخى از اين علوم در اطراف الفاظ كريم و برخى در معانى آن به بحث و كنجكاوى مى‌پردازد: 🔹 علومى كه در الفاظ بحث مى‌كند فنون تجويد و قرائت است؛ فنى در كيفيت تلفظ به حروف تهجى و حالات و عوارضى كه حروف تهجى در لغت عرب در ميان الفاظ مفرده و مركبه پيدا مى‌كند مانند ادغام و تبديل حروف و احكام وقف و ابتدا و نظاير آن بحث مى‌نمايد. 🔹 و فنى به ضبط و توجيه قرائت‌هاى هفت‌گانه معروف و قرائت‌هاى سه‌گانه ديگر و قرائت‌هاى صحابه وشواذ قرائت‌ها مى‌پردازد. 🔹 و فنى عدد سور و آيات و كلمات و حروف آنها و آيات و كلمات و حروف همه را احصا مى‌كند. 🔹 و فنى در خصوص رسم خط خاص مجيد و اختلافاتى كه با رسم خط عربى معمول دارد سخن مى‌گويد. 🌿🌿🌿 @rahighemakhtoom ادامه 👇👇👇
3 📌 دانش هایی که موضوع بحث آنها مجيد است ✅ و علم‌هايى كه در معانى قرآن مجيد بحث مى‌كند: 🔹 فنى است كه از كليات معانى آيات مانند تنزيل و تأويل و ظاهر و باطن و محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ قرآن كنجكاوى مى‌كند. و فنى است كه در آيات و احكام بحث مى‌نمايد و در حقيقت شعبه‌اى از فقه اسلامى است. 🔹 و فنى است كه از معانى خصوص آيات قرآنى سخن مى‌گويد و به نام تفسير قرآن ناميده مى‌شود و در بخش دوم اين كتاب بحث‌هايى در اطراف تفسير و طبقات مفسرين گذشت. علما و محققين اسلام در هر يك از علوم خاصه به قرآن مجيد تأليفاتى و تصانيف بى‌شمارى كرده‌اند. 🌿🌿🌿 @rahighemakhtoom ادامه 👇👇👇
3 📌 علومى كه مجيد موجب پيدايش آنها شده است ✳ ترديد نيست كه علوم دينيه‌اى كه امروز در ميان داير و مورد تعليم و تعلم مى‌باشد تاريخ تأسيس و تداول آنها به بعثت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و نزول كه معارف الهيه و قوانين شرعى را همراه خود آورده محدود مى‌باشد. 🔹 اين علوم در قرن اول هجرى به واسطه قدغنى كه مقام خلافت از كتابت و تأليفات حديث و غيره كرده بود به طور غير منظم در ميان صحابه و تابعين داير بود و جز عده بسيار كمى كه در و و مختصراتى نوشتند اكثريت مردم به‌طريق حفظ به تحصيل پرداخته از سينه به سينه منتقل مى‌نمودند. 🔹 از اوايل قرن دوم به‌سبب برداشته شدن «1» مردم اول به نوشتن حديث پس از آن به نوشتن بحث‌هاى مربوط به علوم ديگر و به قالب زدن تأليف و تصنيف علوم را مرتب و منظم نمودند و بدين ترتيب فن حديث و علم رجال و درايه و فن اصول فقه و علم فقه و علم كلام به وجود آمد. ✳ و حتى فلسفه نيز اگرچه در آغاز به عنوان نقل از يونانى به عربى وارد محيط اسلام شد و زمانى تقريباً به شكل يونانى خود در دست مردم بود ولى پس از چندى محكوم طرز تفكر محيط گرديده هم از جهت ماده و هم از جهت صورت تغييراتى پيدا كرده تحول يافت به گواهى اين كه در فلسفه‌اى كه امروز در ميان داير است در معارف الهيه مسئله‌اى به چشم نمى‌خورد مگر اين كه متن آن را و براهين و ادله‌اى را كه براى اثبات آن به كار برده شده مى‌توان در و حديث پيدا كرده و از لابه‌لاى آنها به دست آورد. 🌿🌿🌿 (1). اين قدغن را- چنان كه در تاريخ مسلم است- عمربن عبدالعزيز (خليفه اموى 99- 101) برداشته است‌ . 🌿🌿🌿 ✳ اين سخن را در علوم ادبيه عربى نيز مى‌توان مطرح ساخت، زيرا امثال علم صرف و نحو و معانى و بيان و بديع و لغت و فن فقه لغت و اشتقاق اگرچه مورد بحث آنها مطلق كلام عربى است لكن بى‌ترديد آنچه مردم را وادار به تتبع و ضبط و تنقيح اصول و قوانين اين علوم نمود همان خدايى بود كه مردم را مجذوب بيان شيرين و شيوا و اسلوب زيباى خود ساخته بود و مردم براى روشن شدن از بناى كلمات و تركيب جمل و معانى الفاظ و فصاحت و بلاغت بيانات و صنعت‌هاى لفظى ظريف آن نيازمند شدند كه قوانين كلى آنها را با اشتباه و نظايرى كه در لغت عرب داشتند به دست آوردند و به كمك آنها از كنجكاوى خود نتيجه گيرند و بدين‌ترتيب علم‌هاى صرف و نحو و لغت و فنون سه‌گانه بلاغت تنقيح و تنظيم شد. 🌿🌿🌿 @rahighemakhtoom ادامه 👇👇👇
3 📌 علومى كه مجيد موجب پيدايش آنها شده است 🔅🔅🔅 ✳ منقول است كه ابن‌عباس كه از مفسرين صحابه بود معانى آيات را از راه استشهاد به اشعار عرب بيان مى‌كرد و به جمع‌آورى و حفظ اشعار عرب توصيه مى‌نمود و مى‌گفت: «الشعر ديوان‌العرب» و با چنين عنايت‌هايى نثر و شعر عرب ضبط شد 🔹 تا به جايى رسيد كه دانشمند شيعى معروف خليل‌بن احمد بصرى در لغت‌{كتاب العين‌} را نوشته و علم عروض را براى شناختن اوزان اشعار وضع نمود و ديگران نيز در اين دو فن تأليفاتى كردند 🔹 و فن تاريخ نيز در اسلام از فن حديث مشتق شده و در آغاز از قصص انبياء و امم و از سيرت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله شروع شده و پس از آن تاريخ صدر اسلام به آن اضافه شده بعد به صورت تاريخ عالم در آمد و مورخينى مانند طبرى و مسعودى و يعقوبى و واقدى كتاب‌هايى نوشتند. 🔹 و به جرئت مى‌توان گفت كه عامل اصلى اشتغال مسلمانان به علوم عقلى از طبيعيات و رياضيات و غير آنها به صورت نقل و ترجمه در آغاز كار و به نحو استقلال و ابتكار در سرانجام همان انگيزه فرهنگى بود كه قرآن مجيد در نفوس مسلمانان فراهم كرده بود. 🔹 در آغاز كار به دست مقام خلافت كه آن روزها ميان ملت عرب مستقر بود علوم مختلف عقلى از يونانى و سريانى و هندى به عربى ترجمه شد و پس از آن در دسترس همه مسلمانان جهان كه از ملل مختلف بودند قرار گرفت و روزبه روز، بر وسعت تحقيقات و دقت مطلوب و حسن انتقام خود افزود. 🔹 و معلوم است كه مدنيت وسيع اسلامى كه كمى بعد از هجرت و رحلت پیامبر قسمت معظم معموره را تحت تسلط خود گرفت و در آن حكومت نمود و بالأخره امروز در حدود ششصد ميليون از جمعيت كره را به نام اسلام نگه مى‌دارد، يكى از آثار بارز قرآن مجيد بود (اگرچه ما به نام شيعه به خلفا و ساير پادشاهان كارگردان اين مدنيت از جهت مسامحه‌هايى كه در روشن ساختن حقايق دين و اجراى قوانين آن كرده‌اند اعتراض داريم در عين حال از پرتو اسلام هرچه به جهان تابيده بى‌ترديد از قرآن مى‌باشد) 🔹 و بديهى است چنين تحولى كه يكى از حلقه‌هاى بارز سلسله حوادث جهان مى‌باشد در حلقه‌هاى بعدى تأثير به سزايى خواهد داشت و از اين روى يكى از علل و مقدمات تحول امروزى و بسط و پيشرفت فرهنگ جهان قرآن مجيد خواهد بود. 🔹 البته براى اين كه اين مسئله روشن‌تر شود و ارزش واقعى خودش را نشان دهد تجزيه و تحليل بيشترى لازم است ولى رويه اختصار كه در اين كتاب مراعات مى شود از اشتغال به آن مانع مى‌باشد. 🌿🌿🌿 @rahighemakhtoom
سوره البینه.JPG
81.8K
🔆🔆🔆 📌 بیان آیه 5 سوره بینه و ما امروا الّا ليَعبدوا اللّه مخلِصين لَه الدين حُنفاء5 🔹 ضمیردر جمله (امروا) به همان (الّذين كفروا مِن اهل الكتاب و المشركين)بر مى گردد، مى فرمايد: رسول اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و ( كتب قيمه ) كه در است اين از اهل كتاب و مشركين را نمى كند مگر به خداى تعالى، به اخلاص در دين، پس بايد كه چيزى را او نگيرند. 🔹 كلمه (حنفاء) است از ضمير جمع در (ليعبدوا)، و اين كلمه جمع است، كه از ماده حنف است كه به معناى شدن و از دو حالت و تفريط به سوى حالت است، و تعالى اسلام را بدين جهت دين خوانده كه خلق را مى دهد به اينكه در امور حد و حالت اعتدال را از دست ندهند، و از به سوى افراط و تفريط بپرهيزند. 🔹 و (و يقيموا الصلوه و يوتوا الزكوه ) از باب ذكر بعد از عام، و يا ذكر بعد از كل است، كه در مواردى صورت مى گيرد، كه گوينده به آن فرد عنايت بيشترى دارد، در اينجا نيز خداى تعالى بعد از ذكر عبادت، نماز و زكات را ذكر كرد، چون اين دو عبادت از اسلامند، يكى توجه عبودى خاصى است به درگاه تعالى، و ديگرى مال است در راه رضاى او. 🍁🍁🍁 برای نشر فرهنگ ناب اسلامی به کانال متفاوت آموزه ها و معارف قرآنی"رحیق "در پیامرسان ایتا بپیوندید. @rahighemakhtoom ادامه 👇👇👇
سوره البینه.JPG
81.8K
🔆🔆🔆 📌 بیان آیه 5 سوره بینه 🔹 (و ذلِكَ دينُ القَيِّمَة ) - اين است دين كتب قيمه - چنين معنا كرده اند. از (كتب قيمه ) اگر همه كتابهاى يعنى كتاب نوح و پايين تر از او از ساير (عليهم السلم) باشد، جمله اين مى شود كه: اين كه بشر به پذيرفتن آن شده، دينى است كه در كتابهاى قيم آسمانى بدان بودند، و دين نيست، چون دين خدا همواره بوده، پس بناچار بايد به آن بگروند، براى اينكه است. 🍁🍁🍁 برای نشر فرهنگ ناب اسلامی به کانال متفاوت آموزه ها و معارف قرآنی"رحیق "در پیامرسان ایتا بپیوندید. @rahighemakhtoom ادامه 👇👇👇
سوره البینه.JPG
81.8K
🔆🔆🔆 📌 بیان آیه 5 سوره بینه 🔹 و اگر از كتب قيمه، است كه خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از مطهره براى آنان خوانده، آيه چنين مى شود كه: مردم در اسلامى مأمور نشده اند مگر به و قضاهايى قيم، احكام و قضايايى كه جامعه انسانى را تأمين مى كند، پس با در نظر گرفتن اين معنا بر مردم است به اين دعوت ايمان آورده، و به اين دين شوند. ✅ پس آيه شريفه به هر حال دارد به اينكه توحيد (كه قرآن كريم آن است، قرآنى كه كتب آسمانى از خويش و به حكم آيه 48 از سوره مهيمن و مافوق آنها است )، با كه به مجتمع مى دهد به امر آنان و حافظ حياتشان است، 🔹 همچنان كه آيه زير اين را با وافى ترين بيان خاطرنشان ساخته، مى فرمايد: (فَاقِم وَجهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطرَتَ اللّهِ الّتى فَطرَ النّاسَ علَيها لا تَبديلَ لِخلقِ اللّهِ ذلِكَ الدّينُ القَیِّمُ ).سوره روم آیه ۳۰ 🍁🍁🍁 برای نشر فرهنگ ناب اسلامی به کانال متفاوت آموزه ها و معارف قرآنی"رحیق "در پیامرسان ایتا بپیوندید. @rahighemakhtoom ادامه 👇👇👇