eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقل سرخ (۵) _ حق بودن رخداد تلخ کربلا اگر آن دید بلند را نداشتی، مقطعی و موضعی فکر کردی؛ می گویی این سخت است، چرا شده، چرا شده، چرا به خاک و خون غلطیده! ولی اگر آن سعه مطلقه و عالیه را ببینید، می بینید که کربلا در جای خود است، در جای خود حق است، ظهور حضرت ( (عج) ) در جای خود حق است! آن زمینه است برای اینکه کلّ عالم را الی یوم القیامه بتواند هدایت کند، بتواند هدایت کند. کربلا در جای خود، (اِنَّ اللهَ شآءَ اَن یَراکَ قَتیلاً) حق است؛ البته نسبت به ما است، ولی در کلّ نظام، حق است. چیزی در جهان نه خطاست، نه غضب؛ عدل است. 🔷️ ر.ک بحار الانوار / جلد ۴۴ / صفحه ۳۶۴ ✅ درس خارج تفسیر قرآن کریم _ قم ؛ ۱۳۸۹/۱۰/۱۸ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۳۶ ـ ۱۳۳ 📌، زندگی ابدی است الی نبايد را تنها منحصر به زندگی بداند. زيرا حقيقی و پردوام او از اين به بعد شروع می‏ شود و خدای تعالی برای او باغ و بوستانی که به وسعت آسمان‏ها و زمين است آماده کرده، پس بايد به طرف آن همه با سرعت حرکت کند؛ يعنی در حال داشتن و نداشتن روحيه داشته باشد، را کند، از بدی‏های بگذرد و اگر خدايی نکرده گناهی انجام داد و به خود کرد، فوراً به ياد بيفتد و از او عذرخواهی کند و بلکه نمايد که اگر اين کارها را کرد او را می ‏بخشد و چون او از است، خدا او را دوست می‏ دارد و او را به آن باغ و بوستان جاودانی می‏ رساند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
. با توجه به اهميت فوق‌العاده‌ای كه داستان حسين(ع) دارد، چه علتی باعث شده است كه اكثر محققان و تحليل‌گران تاريخ، حق اهميت و عظمت آن را به جای نياورده‌اند؟ به نظر می‌رسد چهار علت دارد: ۱- اهتمام به اين واقعۀ شگفت‌انگيز، احتياج به شناخت ابعاد و سطوح بسيار متنوع، مانند معرفت دين، اخلاق، حقوق، سياست به ‌معنای مديريت انسان در حركت به سوی عالی‌ترين هدف حيات و اصول پيشرو فرهنگ‌ها دارد. لذا، كمتر كسی توانسته است كه اهميت واقعی اين حادثه را درک نمايد. ۲- ممكن است فهم حادثۀ مورد تحليل، نيازمند پيگيری علل و عوامل دور و نزديک و نتايج و رويدادهای هم‌زمان باشد كه رابطه‌ای با حادثه داشته باشند و شخص تحليل‌گر نتواند از عهدۀ جمع‌آوری و فهم دقيق آنها برآيد. ۳- در صورتی كه شناخت همه‌جانبۀ حادثه، موجب شود تا شخص محقق از برخی معتقدات خود دست بردارد، قطعی است كه چنين محققی به شناخت همه‌جانبۀ حادثه علاقه‌ای نخواهد داشت. ۴- شخص متفكر و محقق، در رويارويی با اين حادثه، با حقايقی مانند ايمان، عشق، احساس مسؤوليت بزرگ دربارۀ انسان‌ها و اعتقاد جَزمی به خدا و ابديت روبه‌روست، كه يكی از طرفين حادثه (امام حسين(ع) و ياران او) آنها را در حد اعلا داشتند. در صورتی كه طرف ديگر (يزيد و يزيديان) منطقی جز خودخواهی و خودكامگی و ظلم و تجاوز نمی‌فهميدند. شخص محقق، هر اندازه هم كه بخواهد در مقابل اين دو منطق (حقّ محض و باطل محض) بی‌طرفی و تماشاگريی بی‌تأثر را انتخاب كند، امكان‌ناپذير به نظر می‌رسد. جعفری، محمدتقی. امام حسین(ع)، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت. ص ۲۸ و ۲۹ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🏴 عبْرَة ▪️ برخی‌ ها خیال می‌كنند عاشورا برای عبرت است، نه برای «عَبْرَة»؛ اما سالار شهیدان فرمود من برای دو چیز شهید شدم: هم برای عبرت, هم برای «عَبْرَة»; عبرت گرفتن به آن عزاداری می ‌گویند كه حركت كند, پویا باشد, عبور كند از جهل به علم, از جهالت به هدایت, از كُندروی به اعتدال, از بیراهه رفتن به استقامت، این را می ‌گویند عبرت, عبرت یعنی عبور! آن عزاداری كه تماشا می ‌كند، او اهل عبرت نیست، او فقط می‌ نالد اهل اشك است، دو روز كه عاشورا سپری شد برای او اثری ندارد، چون او عبرت نگرفت، عبور نكرد، تماشا كرد. اصرار قرآن كریم بر این است كه ﴿فَاعْتَبِرُوا﴾، ﴿فَاعْتَبِرُوا﴾، ﴿فَاعْتَبِرُوا﴾[1]. شما اگر بخواهید بررسی كنید می ‌بینید آیات فراوانی است كه خدا فرمود عبرت بگیرید,[2] عبرت بگیرید یعنی چه؟ یعنی بایستید؟ آدمِ ایستا كه اهل عبرت نیست، آن‌ كه عبور كرد از رذیلت به فضیلت و فرشته‌ خوی شد، او عبرت گرفت. ▪️ حضرت فرمود من هم برای عبرت شهید شدم و هم برای «عَبْرَة», «عَبْرَة» یعنی آن‌قدر اشك فراوان بریزد كه از چشم به صورت بریزد. این بیان نورانی حضرت است كه فرمود: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَة»؛[3] من آن‌قدر اشك را دوست دارم كه كلّ صفحه صورت را پُر كند, چرا؟ این اشك خاصیتش چیست؟ آن وارستگی خاصیتش روشن است، اما این اشك خاصیتش چیست؟ پس آن‌ كه می‌ گوید عاشورا برای عبرت است سخنی گفته است، ولی ناقص است نه كامل! كمال در این است كه عبرت با «عَبْرَة», «عَبْرَة» یعنی عبور, یعنی اشك ریختن به قدری كه تمام صورت را پُر كند: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَة». چرا؟ فرمود اگر جامعه عادی هستید، اهل حوزه و دانشگاه نیستید، مردم عادی هستید، به هر حال مردم عادی در مبارزات سیاسی حتماً باید شركت كنند، بیگانه را یقیناً باید از مرز طرد كنند، این بیان نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) است که فرمود سنگ را از همان‌جا كه آمد برگردانید: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیثُ جَاء».[4] ▪️ اما قرآن فرمود تنها كُشتن, جنگ, مبارزه و حماسه كافی نیست، این برای برون ‌مرزی است؛ آنچه داخله كشور را اداره می ‌كند ﴿رُحَمَاءُ بَینَهُمْ﴾[5] است. عاطفه, مِهر, محبّت, علاقه, این زمینه یك كشورداری است، آن گلوله زمینه حفظ مرز و بوم است، این اشك حفظ درون ‌مرزی است. بنگرید ببینید آن گلوله را داشتیم و كارمان به لطف الهی انجام شد؛ اما این اشك را نداریم، ببینید چه خطرهایی دامنگیر ما شد! قرآن فرمود: ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ﴾[6], این ﴿رُحَمَاءُ بَینَهُمْ﴾ یعنی چه؟ ما می ‌خواهیم بهره عاشورایی ببریم! الآن همه ما این داغ را داریم یا برای خودمان یا برای نوه هایمان, نه پسرانمان و نه دخترانمان در ازدواج موفق نیستند، این تعارف ندارد! شما شاید در تمام این منطقه سالی یك بار طلاق را نمی ‌دیدید، الآن چرا طلاق زیاد است؟ چرا پسرها دیر ازدواج می ‌كنند؟ چرا دخترها اگر هم ازدواج كنند دیر ازدواج می ‌كنند؟ چرا همه در خانه‌ها ناله دارند؟ چرا؟ برای اینكه ما این ﴿رُحَمَاءُ بَینَهُمْ﴾ را كه دستور رسمی دین است و از عاشوراها شروع می ‌شود و از این گریه ‌ها شروع می ‌شود، این را فراموش كردیم. كشور را عاطفه اداره می ‌كند, ادب اداره می ‌كند, گذشت اداره می ‌كند, صبر اداره می كند، حالا معلوم شد عاشورا یعنی چه؟! [1]. سوره حشر، آیه2. [2]. سوره آل عمران، آیه13؛ سوره یوسف، آیه111؛ سوره نور، آیه44. [3]. كامل الزیارات، النص، ص108. [4]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، حکمت314. [5]. سوره فتح، آیه29. [6]. سوره فتح، آیه29. 📚 سخنرانی در روز عاشورا تاریخ: 1397/06/29 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
k-06 Eshgh khoonin.mp3
2.99M
🏴 ▫️سلسله بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع «تحلیل قیام سید و سالار شهیدان علیه السلام در پرتو عشق و محبت الهی» 📼 جلسه ششم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
eshghe khoonin_ moharame 88_ 06 p2.pdf
126.3K
🏴 ▫️سلسله بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع «تحلیل قیام سید و سالار شهیدان علیه السلام در پرتو عشق و محبت الهی» 📼 جلسه ششم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (25) 🔅🔅🔅 ⏪ 2- تاثير معارف سوره بر فضاى نزول: مهمترين تاثير سوره بقره جهل زدايى و جهالت روبى عصر جاهليت و سفاهت بود؛ زيرا عباب حكمت در آياتى مانند (يوتى الحكمه من يشاء) (80) حباب سفاهت و نادانى را زدود و راغبان از ملت خليل (عليه السلام) را به آن راغب كردو بيماران اعتقادى و عملى را درمان بخشيد. ▫ از اين رو افتخار به غارتگرى و خونريزى به ابتهاج به ايثار و نثار نفس و نفيس ارتقا يافتند و از سوسمار خورى به پرهيز از غزال و هدى در حرم حال احرام نايل آمدند و از عناد با دين خدا به جهاد در راه دين او كامياب شدند و از انكار اعجاز به اقرار به آن مفتخر گشتند و از تصديه و مكاء(81) در كنار كعبه به طواف و عكوف و ركوع و سجود هجرت كردند و از رباخوارى به قرض الحسنه منتقل شدند و از تباهى مباهات جاهلى رهايى يافته و به فخر بندگى در آستان قدس ربوبى رسيدند و منادات و مناجات كه در آيات 186 و 286 به عنوان ادب دعا و آيين نيايش به درگاه الهى آمده است، در كام جانشان شهد شهود ريخت و درك عميقى نسبت به تثبيت مومنان و تثبيت منافقان و تبكيت يهوديان و تشتيت جمع مشركان پيدا كردند و در جنگ بدر (در ماه مبارك رمضان) مهاجمان مشرك را كه با توطئه و تبانى منافقان و يهوديان به سوى مدينه مى آمدند، بدون كمترين ادهان و ايهان و كوچكترين ونى وهن با عزيمت تام، هزيمت دادند؛ زيرا گرچه جنگ بدر از نزول سوره بقره اتفاق افتاده است، ليكن اجتهاد در تقويت روحيه جهاد بايد قبلا پديد مى آمد كه اين سوره عهده دار آن بوده است. ▫ شايان ذكر است كه، سوره بقره، مانند ديگر سور قرآنى در اصل جامع بين همه آنها شريك است و آن اين كه مستعدان فروغ فرهنگ وحى الهى از بيمارى جهل و جهالت درمان شده و مى شوند و عنودان لدود و لجوجان جحود از پذيرش آن استنكاف داشته و دارند؛ چنانكه خداوند فرمود: (و ننزل من القرآن ما هو شفاءو رحمه للمومنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا.) (82) از اين رو سوره بقره با اشتمال بر معارف ويژه نيز با نقل معجزات فراوان از يك سو و تحدى به آوردن مثل يك سوره از قرآن از سوى ديگر، مايه سكينت مومنان گشت گرچه بهره ديگران جز سكوت چيز ديگرى نبود؛ زيرا متحجر متعصب را فرهنگ وحى شفا نمى دهد؛ چنانكه در همين سوره آمده است: (ولئن اتيت الذين اوتوا الكتاب بكل ايه ما تبعوا قبلتك ...) (83) ======================= 80- سوره بقره ، آيه 269. 81- سوره انفال ، آيه 35 82- سوره اسراء، آيه 82 83- سوره بقره ، آيه 145 . 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (26) 🔅🔅🔅 ▫ در پايان به دو نكته محورى در تاثير مضامين سوره در فضاى نزول آن اشاره مى شود: ⏪ الف. دين مشترك همه انبياى الهى (عليهم السلام) اسلام است: (ان الدين عندالله الاسلام)، (84) و غير از اسلام هيچ دينى مقبول خدا و مرضى او نيست:(و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه)؛ (85) از اين جهت اصول ارزشى جامع و فراگير همه مكتبهاى الهى در آيه 62 چنين بيان شده است: ان الذين امنوا والذين هادوا والنصارى و الصابئين من امن بالله واليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون.) يعنى، تنها راه نجات براى هر ملتى همان اسلام راستين است و اسلام واقعى مجموع اعتقاد صائب و عمل صالح است واصول اعتقادى يا به مبداء برمى گردد و امامت به نيابت از نبوت و خلافت از رسالت رجوع مى كند. آنچه به مبداءبرمى گردد صريحا در آيه ذكر شد و آنچه به نبوت برمى گردد در ضمن عمل صالح بازگو شد؛ زيرا عملى در فرهنگ قرآن صالح است كه مطابق با حجت آن عصر، يعنى دين آن زمان و وحى و رسالت آن دوران بشد، نه حجت قبل از آن كه شريعت و منهاج آن منسوخ شده است. غرض آن كه، با نزول چنين آيه جامع و فراگيرى، اصول ارزشى حاكم بر فضاى نزول روشن شد. ⏪ ب: همه همت دشمنان مسلمين اين بود كه آنان را از اصول ارزشى خويش ‍ منحرف و از تمدن دينى خود منصرف سازند؛ چنانكه در آيه 217 چنين آمده است: (...و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردوكم عن دينكم ان استطاعوا...). از اين رو مسلمانان از چنين خطر فكرى و اعتقادى آگاه شدند و با آن به نبرد برخاستند و آتش فتنه را فرو نشاندند. ============================ 84- آل عمران ، آيه 19. 85- سوره آل عمران ، آيه 85 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت5:نکات و پیام های کلی آیات 16 تا 21سوره انشقاق فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ «16» وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ «17» وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ «18» لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ «19» فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «20» وَ إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ «21» به شفق، (سرخى بعد از غروب) سوگند مى‌خورم، و به شب و آنچه (زير پرده سياهى خود) جمع مى‌كند سوگند، و به ماه آنگاه كه كامل گردد سوگند. كه شما همواره از حالى به حال ديگر درآييد. پس آنان را چه شده كه ايمان نمى‌آورند؟ و آنگاه كه قرآن بر آنان خوانده شود، سجده نمى‌كنند؟ ▫ «يَحُورَ» از «حور» به معناى رجوع و بازگشت است و مراد از آن بازگشت به حيات اخروى در قيامت مى‌باشد. ▫ «طَبَقٍ» به معناى تطبيق و انطباق است، يعنى قرار گرفتن دو چيز روى هم و به حالت نيز گفته مى‌شود، چون روح انسان با آن حالت منطبق شده است. پس‌ «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» يعنى شما بر حالتى وخصلتى سوار مى‌شويد كه مثل مَركبى شما را به‌سوى مقصد مى‌برد. « تفسير راهنما.» ▫ همان گونه كه در آستانه غروب، سرخى نمودار مى‌شود، سپس سياهى شب آن را مى‌پوشاند و آنگاه نور مهتاب بر تاريكى شب پرتو مى‌افكند و اين حالات يكى پس ازديگرى مى‌آيد، شما انسان‌ها نيز يكى پس از ديگرى آمده و داراى حالاتى گوناگون در مسير تكامل به سوى خدا هستيد. ▫ مراد از «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»، مراحل مختلف زندگى است كه انسان در مسير حركتش به سوى پروردگار آنها را طى مى‌كند. حيات دنيوى، حيات برزخى و حيات اخروى. « تفسير الميزان.» ▫ ممكن است مراد از «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» اين باشد كه سرنوشت شما، طبق سرنوشت اقوام گذشته است. اگر مثل آنان انكار كنيد، هلاك مى‌شويد و اگر مثل آنان ايمان آوريد، نجات مى‌يابيد. حديثى نيز اين معنا را تأييد مى‌كند. ▫ مراد از سجده در آيه‌ «إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ»، خضوع و تصديق و ايمان است و گرنه بايد هر آيه‌اى كه تلاوت شود مردم به سجده افتند. ✅ 1- منشأ بدبختى انسان، غفلت از معاد يا انكار آن است. «ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ» ✅ 2- منكران معاد بر اساس گمان انكار مى‌كنند نه علم. «ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ» ✅ 3- ريشه خوشى‌هاى مستانه، غفلت از آخرت است. كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً ... ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ ✅ 4- عقل و احتياط حكم مى‌كند كه اگر يقين به قيامت نداريد، لااقل به وقوع آن گمان داشته باشيد، «يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ» « بقره، 46.» نه آنكه به عدم وقوع قيامت گمان بريد كه منشأ هلاكت است. «ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ» ✅ 5- نتيجه قرائت قرآن بايد عبوديّت و تسليم باشد. إِذا قُرِئَ‌ ... الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ‌ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت6:نکات و پیام های کلی آیات 22 تا 25سوره انشقاق بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ «22» وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ «23» فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «24» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «25» بلكه كافران (آيات الهى را) تكذيب مى‌كنند. و خدا به آنچه در دل دارند آگاه‌تر است. پس ايشان را به عذابى دردناك بشارت ده. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند كه براى آنان پاداشى است ابدى و قطع نشدنى (و بى منّت). ▫ «يُوعُونَ» از «وعاء» به معناى ظرف است و مراد از آن در اينجا، ظرف دل است و آنچه انسان در دل دارد. «بشر» از بشارت، به خبرى گويند كه به واسطه آن، در چهره و بَشَره انسان تغييرى صورت گيرد و معمولًا به خبرهاى خوش گفته مى‌شود. گاهى براى تحقير نيز مى‌آيد، چنانكه مى‌گويند: «خبر خوش فلانى، مرگ است» ✅ 1- كافران، نه تنها در برابر آيات قرآن تسليم نمى‌شوند، بلكه آن را تكذيب مى‌كنند. لا يَسْجُدُونَ بَلِ‌ ... يُكَذِّبُونَ‌ ✅ 2- كسى كه خط كفر را پذيرفت، به هر مسئله‌اى كه رسيد تكذيب مى‌كند. «بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ» ✅ 3- خداوند، به اسرار درونى انسان احاطه دارد. «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ» ✅ 4- گاهى انسان در قالب انكار و تكذيب، اهداف ديگرى را دنبال مى‌كند كه خداوند به آن آگاه است. «يُكَذِّبُونَ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ» ✅ 5- گاهى انسان به خاطر حفظ منافعش، در ظاهر تكذيب مى‌كند ولى در دل آن را مى‌پسندد. «يُكَذِّبُونَ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ» ✅ 6- گرچه مبناى كيفر و پاداش عمل است، امّا ارزش عمل به هدف و انگيزه آن است كه خداوند به آنها آگاه است. «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ» ✅ 7- لازمه ايمان، انجام هر عمل است كه صالح و شايسته باشد، در هر زمينه‌اى كه باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (عبادت، يكى از مصاديق عمل صالح است.) ✅ 8- ايمان از عمل جدا نيست و لازم ملزوم يكديگرند. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» ✅ 9- پاداش‌هاى الهى، گسسته نمى‌شود و همراه با منّت نيست. «لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
سوره انشقاق.ترتیل.مصطفی اسماعیل.mp3
619.1K
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد مصطفی اسماعیل 🕑 زمان:3دقیقه 📈ترتیل سوره انشقاق به نام خداوند رحمتگر مهربان آنگاه که آسمان ز هم بشکافد، (۱) و پروردگارش را فرمان برد و [چنین‌] سزد. (۲) و آنگاه که زمین کشیده شود، (۳) و آنچه را که در آن است بیرون افکند و تهی شود، (۴) و پروردگارش را فرمان برد و [چنین‌] سزد. (۵)‌ای انسان، حقاً که تو به سوی پروردگار خود بسختی در تلاشی، و او را ملاقات خواهی کرد. (۶) اما کسی که کارنامه‌اش به دست راستش داده شود، (۷) بزودی‌اش حسابی بس آسان کنند، (۸) و شادمان به سوی کسانش باز گردد. (۹) و اما کسی که کارنامه‌اش از پشت سرش به او داده شود، (۱۰) زودا که هلاک [خویش‌] خواهد، (۱۱) و در آتش افروخته درآید. (۱۲) او در [میان‌] خانواده خود شادمان بود. (۱۳) او می‌پنداشت که هرگز برنخواهد گشت. (۱۴) آری، در حقیقت، پروردگارش به او بینا بود. (۱۵) نه، نه، سوگند به شفق، (۱۶) سوگند به شب و آنچه [شب‌] فروپوشاند، (۱۷) سوگند به ماه چون [بَدر] تمام شود، (۱۸) که قطعاً از حالی به حالی برخواهید نشست. (۱۹) پس چرا آنان باور نمی‌دارند؟ (۲۰) و چون بر آنان قرآن تلاوت می‌شود چهره بر خاک نمی‌سایند؟ (۲۱) [نه!] بلکه آنان که کفر ورزیده‌اند، تکذیب می‌کنند. (۲۲) و خدا به آنچه در سینه دارند داناتر است. (۲۳) پس آنان را از عذابی دردناک خبر ده، (۲۴) مگر کسانی که گرویده و کارهای شایسته کرده‌اند، که آنان را پاداشی بی‌منّت خواهد بود. (۲۵) 👈 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. التماس دعا🙏 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقل سرخ (۶) _ نهضت جهانی سالار شهیدان علیه السلام این مطلب را نفرمود مخصوص من است، فرمود همه شما اینچنین هستید. فرمود: (مِثلی لا یُبایعُ مِثلَ یَزید بن مُعاویه). نفرمود من نمی کنم، فرمود: هر کس فکر می کند، با کنار نمی آید؛ از همان اول حرف زد. نفرمود که من بیعت نمی کنم! اگر می فرمود اَنَا لا اُبایِعُ، می گفتیم این مخصوص خود امام بود؛ بلکه فرمود: (مِثلی لا یُبایعُ مِثلَ یَزید بن مُعاویه). هر کس حسینی فکر می کند، الی یوم القیامه زیر بار نمی رود؛ این جهانی می شود. اگر می بینید دارد، عاشورا دارد، عاشورا دارد؛ برای اینکه نفرمود این قیام من است یا است یا است یا است، اینها نیست! فرمود: (مِثلی لا یُبایعُ مِثلَه). 🔷️ ر.ک بحار الانوار / جلد ۴۴ / صفحه ۳۲۵ ✅ سخنرانی شب تاسوعای حسینی در جمع اقشار مختلف مردم _ دماوند ؛ ۱۳۹۸/۰۶/۱۷ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۳۸ ـ ۱۳۷ 📌استحباب کردن برای $سالک الی است که در روی زمين بسيار کند و ببيند که عاقبت دروغ گويان و ديگران که قبلاً بوده ‏اند چه شده است. الی اگر می‏ خواهد به نزديک شود و او را ملاقات کند بايد زياد بخواند. زيرا راهنمای الی است او را موعظه می‏ کند به شرط آن که او اهل باشد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 23 @rahighemakhtoom 🌴🌴🌴 ⏪ 69. كفايت اشاره: «إذا لوّحتَ للعاقل فقد أوجعتَه عتاباً»[ همان، ص162.]؛ هرگاه به عاقل اشاره‌اي كني، مانند اين است كه او را به تندي سرزنش كرده‌اي. «تلويح زلّة العاقل له من أمضّ عتابه»[ شرح غررالحكم، ج3، ص285.]؛ اشاره به لغزشهاي عاقل، بزرگ‌ترين عتاب براي اوست. «عقوبة العقلاء التّلويح»[ همان، ج4، ص362.]؛ عقوبت عاقلان، اشاره است. «عقوبة الجهلاء التصريح»[ همان.]؛ عقوبت جاهلان، تصريح و بي‌پرده سخن گفتن است. «التعريض للعاقل أشدّ عتابه»[ همان، ج1، ص303.]؛ اشاره و كنايه، براي عاقل، شديدترين ملامت اوست. از اين‌رو مشهور است كه مي‌گويند: «العاقل تكفيه الإشارة».[ مرحوم سيد حيدر آملي گفته است: «الحرّ تكفيه الإشارة» (جامع الأسرار و منبع‌الأنوار، ص93، 16).] 📝 تذكّر: ⏪ يكم. عاقلي كه با انديشه تعقّلي به سر مي‌برد، قبض و بسط، جذب و دفع، ارادت و كراهت، محبّت و عداوت و بالاخره تولّي و تبرّاي او در محور معارف ظريف عقلي دور مي‌زند و چون هرچه ادراك، قوي‌تري باشد، آثارش در اندوه و نشاط و... بيشتر خواهد بود و ادراك عقلي، قوي‌تر از ادراك حسي است(؛ زيرا عقل بالاتر از حسّ و معقول، برتر از محسوس و عاقل، والاتر از حسّاس است) لذا تألّم حاصل از اشارت، بيش از درد ناشي از ضرب و جرح است؛ زيرا يكي با حسّ ادراك مي‌شود و ديگري با عقل. بنابراين، رنجوري عاقلان از كنايت، اشارت، استعارت و مانند آن، بيش از دردمندي جاهلان از چوب، نيزه، دشنه و نظاير آن است. چنان‌كه ابتهاج خردورزان از تحليل عقلي يك مطلب عميق و عريق نظري، به مراتب، بيش از لذّت اكل و شرب خامان حس‌گرا و بِطنه‌مداران فطنه‌گريز است. عارفان كه گذشته از جَنّت محسوس، در صدد نيل به جنّت معقولند، به عابدان كم‌همّت كه فقط به جنّت حسي بسنده مي‌كنند، مي‌گويند: اكتفا به قصور و حور، از قصور همّت و بدور بودن از مدار اصلي لذّت و ابتهاج است. پس بايد به مقام خوف عقلي باريافت تا مشمول وعده (و لمن خاف مقام ربّه جنّتان)[ سوره الرحمن، آيه 46.]شد. ⏪ دوم. آنچه گذشت، براي بيان تمايز عاقل و حسّاس بود، اما براي تفاوت عاقل با متوهّم، متخيّل و... بايد توجه شود كه يكي بدون تنصيص، تصريح، دلالت مطابقه و... ادراك نمي‌كند و ديگري به اشارت (هر چند ظريف) ادراك مي‌كند و چون ادراك عقلي (حتي با اشاره) برتر از ادراك وهمي و خيالي است (هر چند با تصريح و مطابقه باشد) و شدّت و ضعف اندوه و نشاط، تابع درجه ادراك است؛ لذا اندوه و نشاط عاقلان، بيش از رنج و رفاه متوهّمان و متخيّلان است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🏴 معروف و منکر اعتقادی ▪️ سالار شهیدان (سلام الله علیه) گرچه به عنوان امر به معروف و نهی از منكر قیام كرد، لكن معروف برخی اعتقادی ‌اند، برخی اصلی‌اند و برخی فرعی، چه اینكه منكر برخی اعتقادی ‌اند و برخی فرعی. گناه دو قسم است، واجب هم دو قسم است؛ برخی از گناهان ‌اند كه كفرند، برخی از گناهان‌اند كه كفر نیستند ولی با حفظ اصل اسلام معصیت ‌اند. معروف هم دو قسم است: برخی از معروف ها جزء اصول دین ‌اند مثل توحید، برخی از معروف ها جزء فروع دین ‌اند مثل نماز. یك وقت انسان نماز نمی ‌خواند، مسلمانی است كه معصیت كرده است؛ یك وقت ـ معاذالله ـ می‌ گوید نماز را كه خدا در قرآن كریم فرمود من ـ معاذالله ـ قبول ندارم، این منكری است كه كفر است و آن یكی منكری است كه معصیت است. ▪️ در عصر سالار شهیدان حسین ‌بن‌ علی بن‌ ابی ‌طالب (سلام الله علیه) جریان منكر كه ابی ‌عبدالله فرمود: «من برای نهی از منكر قیام كردم»[1] تنها منكر فرعی و عملی نبود، تنها معصیت نبود، تنها بد اخلاقی نبود، بلكه آن منكر ریشه‌ ای و اعتقادی بود؛ یعنی بازگشت شرك به جای توحید بود، رجوع جاهلیت به جای عقلانیت بود، عود كفر به جای اسلام بود، وقتی شرك به جای توحید برگشت، جاهلیت به جای عقلانیت برگشت و كفر به جای اسلام برگشت قهراً [معاصی] مناسب خود را هم به همراه دارد، در جریان معروف هم به شرح ایضاً؛ اینكه سالار شهیدان (سلام الله علیه) فرمود: «من به قصد امر به معروف قیام كرده ‌ام» تنها معروف فرعی و اخلاقی و عملی نبود، هم معروف اعتقادی بود هم معروف اخلاقی بود و هم معروف عملی؛ یعنی شرك به جای توحید نشست، توحید معروف است؛ تواضع رخت بربست و تكبر به جای تواضع نشست، تواضع اخلاق است؛ صدق رخت بربست و دروغ به جای صدق نشست، صدق یك واجب فرعی است. سالار شهیدان هم برای آن معروف اعتقادی قیام كرد، هم برای معروف اخلاقی قیام كرد و هم برای معروف عملی تا جامعه موحّد بشود در بخش اعتقاد، متخلّق به اخلاق الهی بشود در بخش صفات نفس، عامل به دستورهای دینی بشود در بخش فروع دین. [1]. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص89؛ «ا ِنِّی لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِی أُمَّةِ جَدِّی مُحَمَّدٍ أُرِیدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ‏ وَ أَنْهَى‏ عَنِ‏ الْمُنْكَرِ أَسِیرُ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ سِیرَةِ أَبِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِینَ...». 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
k-07 Eshgh khoonin.mp3
4.4M
🏴 ▫️سلسله بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع «تحلیل قیام سید و سالار شهیدان علیه السلام در پرتو عشق و محبت الهی» ▪️ جلسه هفتم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
eshghe khoonin_ moharame 88_ 07 p2.pdf
152.8K
🏴 ▫️سلسله بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع «تحلیل قیام سید و سالار شهیدان علیه السلام در پرتو عشق و محبت الهی» ▪️ جلسه هفتم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 236 🔅🔅🔅 ⏪ ششم. چون عترت طاهرين(عليهم‌السلام) ثقل اصغر الهي بوده و عِدل زوال ناپذير ثقل اكبر خداي سبحان يعني قرآن حكيم اند و بهترين روش تفسير قرآن كريم، همانا تفسير قرآن به قرآن است، بهترين منهج تبيين كلام اهل بيت(عليهم‌السلام) تفسير دعا به دعا و حديث به حديث است. البته آنچه به صورت خبر غير قطعي ارايه شد، حتماً براي احراز اصل صدور يا جهت صدور، بايد بر ثقل اكبر معروض گردد تا مخالف آن نباشد(نه موافق آن باشد). ▫ همان طور كه انبيا و مرسلين(عليهم‌السلام) مراتبي دارند، كلمات محكي آنان نيز درجاتي دارد و مفسّر خبير، هر كدام را مناسب با درجه خاص نبوّت، رسالت، ولايت و امامت تبيين مي كند. تفسير ادعيه و تبيين آنچه در صحيفه مبارك سجاديّه(عليه‌السلام) آمده است، از اين قاعده تفسيري مستثني نيست، لذا بايد معارف حكمت نظري آن را از مسائل حكمت عملي جدا كرد و مآثر عرفاني آن را از آثار اخلاقي فرق گذاشت، و معالم نظري را با هم، و امور عملي رابا هم، و قلّه هاي عرفاني را با هم و دامنه هاي اخلاقي را كنار هم قرار داد و سپس جمع بندي كرد. ▫ به عنوان نمونه، مطلب اخلاقي... «ولا ترفعني في الناس درجةً إلاّ حططتني عند نفسي مثلها و لا تُحدث لي عزّاً ظاهراً إلاّ أحدثت لي ذلّةً باطنةً عند نفسي بقدرها» [صحيفه سجاديه، دعاي 20.]، با مطلب عرفاني... «و أنا بعد اقلّ الاقلّين و اذلّ الاذلّين و مثلُ الذرّةِ أو دونها» [همان، دعاي 47.]يكسان تلقي نشود، زيرا مطلب اخلاقي از تواضع حكايت دارد و مطلب سامي عرفان، از فنا پرده بر مي دارد، و فنّ اخلاق زير مجموع حكمت الهي است و فنّ شريف عرفان، فوق حكمت متعارف است. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom