eitaa logo
رهجو
941 دنبال‌کننده
231 عکس
22 ویدیو
72 فایل
🔸لطفا اهل علم وارد شوند. 💢 در کانال (رهجو) در صدد هستیم مسائل حوزوی از قبیل ادبیات، فقه، اصول، رجال و... را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. کپی مطالب بدون ذکر منبع شرعا جایز نیست. 📌 ارتباط : @sib213
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع از اصالت ادعیه؛ دعای عرفه.pdf
4.2M
مقاله فوق در صدد اثبات این فرضیه است که اصل دعای عرفه متعلق به امام صادق (ع) بوده و در اثر تشابه کنیه «اباعبدالله» به امام حسین (ع) منسوب شده، و ذیل آن نیز حداقل باید حدود دو سده بعد از اصل آن، یعنی بعد از سده چهارم شکل گرفته باشد. @rahjoo_213
✅ دربارهٔ مدّعیان مقامات معنوی ✔️مرحوم سید احمد زنجانی(رحمه الله علیه): 🔹 «... حاصل آن‌که درِ خانهٔ جعفر بن محمّد - سلام الل‍ه علیه - را باید به دلالت این نور پیدا کرد و بعد از آن، متعبّد به فرمایش او شد، و دیگر در حدود اوامر تعبّديهٔ او این نور را نفوذی نیست. پس قبل از وصول به درِ خانهٔ آن حضرت باید به ارشاد و راهنمائیِ همين نور الهی قطع مرحله کرد تا درِ خانهٔ ایشان را گم نکرد. و الّا هرگاه در این مرحله بی‌دلالتِ این نور راه رفتید، غولانِ راه، راه‌تان را زده، از جادّهٔ مستقیم منحرف‌تان خواهند کرد. هرکس به يك عنوانی، خود را برای تو به ریاست باطنی معرّفی خواهد نمود. 🔸 این همه مذاهب باطله، همه‌اش از تسلیم و تبعیّت یک عدّه از نفوس ضعیفه که از پذیرفتن حرف بی‌برهان تأبّی ندارند بروز نموده. ولی اگر پرسیده می‌شد که: تو به چه دلیل دارای این مقام شدی و آن یکی نشد، این‌قدر مذاهب متشتّته بروز نمی‌نمود. همهٔ این‌ها در اثر قبول کردن حرف بی‌برهان است که از خواصّ این عوامّ کالأنعام است. 🔹 من ملاحظه می‌کنم هیچ چیز بی‌مایه‌تر و آسان‌تر از این نیست که انسان برای خود مقامی از مقامات معنویّه را ادّعا نماید. زیرا هرطور باشد جمعی به محض حرف ایمان می‌آورند و جمع دیگر پیروی این جمع را دلیل می‌دانند. 🔸 منتهی او در نزد اشخاصِ باهوش و ادراک، مجلس را با سکوت یا با حرف دوپهلو یا با جملات نامفهوم می‌گذراند. بعد در نزد مؤمنين خالصِ خود آن طرف ورقه را می‌خواند و اظهار می‌دارد که در ناصیهٔ آنها نور هدایت نیافتم، از آن‌رو چندان با آنها گرم نگرفتم! این‌ها نیز اشک شوق از دیده می‌ریزند که ما شرف قبولی یافته‌ایم». 📚 (الکلام یجرّ الکلام، انتشارات حق‌بین ج۱، ص۳۵ - ۳۶) (5) @rahjoo_213
روش_شناسی_بحار_الانوار_سیداحمد_مددی_سال_1379.pdf
666.4K
✅ روش شناسی بحار الانوار - سید احمد مددی (کتاب ماه دین، مرداد 1379 شماره 34) @rahjoo_213
4_6008069131482433123.mp3
8.79M
✅فاصله‌ی فقه موجود با فقه حکومتی و تمدنی ✔️استاد سیدمحمدصادق علم‌الهدی @rahjoo_213
رهجو
✅فاصله‌ی فقه موجود با فقه حکومتی و تمدنی ✔️استاد سیدمحمدصادق علم‌الهدی #سید_محمدصادق_علم_الهدی #فق
✅فاصله‌ی فقه موجود با فقه حکومتی و تمدنی 💢گزیده‌ای از مصاحبه‌ی سید محمدصادق علم الهدی با شبکه تخصّصی اجتهاد پیرامون «فقه تمدّنی»: 🔸 تمدن یا مدنیت ... به معنای شکل‌گیری یک سامانهٔ نظام‌مند زیستی در بین جمعی از ابناء بشر در مقطعی از تاریخ است... به نظر من، یک تمدن معمولاً در پنج زمینه باید نمود داشته باشد ... 🔹 عوامل متعدّدی راه شناخت قطعی احکام واقعی را در معظم مسائل بسته است و موانعی را فراروی محققین مسلمان برای معرفت واقع فقه پدید آورده و آنان را به طرح نظریاتی برای برون‌رفت از این معضل واداشته است. در بین اهل‌سنت، نظریه تصویب با مسالک مختلف آن طرح شد و در میان شیعیان در آخرین تحولات علمی، نظریهٔ حکم ظاهری مطرح گردید. 🔸 در نظریه حکم ظاهری، فقیه در عین حال که می‌پذیرد قادر نیست به حکم واقعی دست پیدا کند، خلأ معرفتی خود را براساس امارات ظنی و در صورت فقدان آن‌ها، بر پایهٔ اصول‌ عملیه پر می‌کند. ازاین‌رو، بین فقه مبتنی بر احکام واقعی و فقه موجود که مبتنی بر احکام ظاهری (به معنای عامش که شامل مؤدای امارات نیز می‌شود ) است، فاصله افتاده است. 🔹رویکرد فقه ظاهری موجود، اخروی است و تحصیل حجت و تبرئه ذمّه مکلف در قبال عقاب آخرت را با غض نظر از تبعات اجتماعی و آثار دنیوی مدّ نظر دارد. مثلاً وقتی اصولی می‌گوید خبر ثقه یا استصحاب حجت است، مرادش چیزی جز منجزیت و معذریت نیست که به عالم آخرت مربوط می‌شود و به هیچ عنوان در مقابل آثار دنیوی و وضعی، خود را موظف و متعهّد نمی‌داند. 🔸 اما شما از تمدن‌سازی براساس احکام فقهی سخن به میان آورده‌اید که یک اثر وضعی و دنیوی محسوب می‌شود. طبیعتاً با آن نگاه آخرت‌محور که البته در جای خودش درست است، نمی‌شود توقع یک تحول تضمین‌شدهٔ دنیوی را داشت. چون با ادلهٔ صرفاً تنجیزی و تعذیری، نه تضمینی راجع به حکومت وجود دارد و نه راجع به تمدّن. 🔹توضیح اینکه: به اعتقاد امامیه، فقه اسلام به تبع مصالح و مفاسد واقعی و برای عینیت بخشیدن به آن‌ها تشریع شده است، اما این ملاکات تمدن‌ساز صرفاً در احکام واقعی لوح محفوظی تضمین شده است و شکی نیست که فقه موجود ـ که عمدتاً مبتنی بر امارات ظنی غیر ایمن از خطا و یا اصول تعبدی غیر ناظر به واقع احکام است ـ با فقه مبتنی بر احکام واقعی تفاوت دارد و به اعتراف همهٔ اصولیون، لزوماً آثار وضعی و خواص ملاکی را به دنبال ندارد و همین باعث می‌شود که اذعان کنیم فقه موجود آثار وضعی این‌ جهانی را مثل ساختن تمدن پیشرفتهٔ بشری تضمین نمی‌کند. فاصله فقه تمدّن ساز با فقه موجود، فاصله فقه واقعی با فقه ظاهری است. 🔸به عنوان مثال: وقتی اماره‌ای مثل بینه،یا اصلی مثل استصحاب حکم کند ظرفی که در برابر شماست حاوی سرکه است و نه خمر، طبق فتوای همه فقها، نوشیدن آن جایز است. حالا اگر در واقع خمر بود، احدی ادعا نکرده که به جهت قیام حجّت شرعی، دیگر آن آثار وضعی و طبیعی خمر دامن‌گیر مکلّف نخواهد شد و مثلاً عقلش زایل نمی‌شود. 🔹فقیهی که خبر ثقه را ـ فارغ از این‌که محتوایش چیست و فقط به این جهت که نوعاً مفید ظن است – حجت قلمداد می‌کند، نباید توقع آثار نیک وضعی و دنیوی داشته باشد. اداره‌ی فقهی جامعه با این روش معلوم نیست انتهایش به کجا ختم می‌شود و چه تبعاتی را به دنبال دارد؛ زیرا اعتماد بر ظنون نوعی، موجب افزایش ریسک خطا می‌شود. از این رو باید مناط حجیت را ـ خصوصاً در مواردی که امکان شناخت اغراض شارع میسور است ـ ظن شخصی بلکه اطمینان شخصی به حکم واقعی دانست. 🔸برای حلّ این معضل در کشف احکامی که از آنها، توقّع آثار وضعی و دنیوی می‌رود، شاید لازم باشد فقیه به جای اجتهاد بر اساس حجج ظاهری نوعی و اعتماد بر اصول‌عملیه، تکاپوی بیشتری در راستای کشف احکام واقعی به خرج بدهد. اگر در مسائل کلان جامعه، به حکم لایتغیر دین اطمینان یافت، فتوا دهد و مؤمنین نیز موظّف به تمکین هستند؛ و در غیر این صورت، به جای آنکه قضیه را مثلاً به استصحاب ختم کند و کلاً فضا را ببندد، راه را باز گذارد و معضل را به خرد جمعی اهالی تخصّص و تعهّد وانهد تا به سبک و سیره عقلا در مورد آن اعمال‌نظر کنند. 🔹رویکردی فقه ما، فردگرایی است. ما نگاه اجتماعی و کلان به مسائل اجتماعی نداریم. 🔸 پرداختن به این مقولات برای یک فقه‌پژوه، کم‌خطر و بی‌هزینه نیست. فقیه اگر همان مقولات سنتی را دنبال کند، بلاشک مورد ارج و احترام است، اما اگر وارد این میدان‌ها دشوار شود، افق ایمنی در برابر خود نمی‌بیند. @rahjoo_213
✅ مقتضی و مانع(1) 🔸هرگاه مقتضى موجود بود؛يعنى:سبب محقّق شد و شكّ كرديم كه آيا مانعى براى تحقّق مسبب و اثر آن مقتضى وجود داشته يا نه،حكم مى‌كنيم به وجود مسبب و اثر آن مقتضى. ♦️مثال: آبى با نجاستى ملاقات كرد(مقتضى)،ولى شكّ مى‌كنيم كه آيا اين آب كر بوده(مانع)تا اينكه نجس نشده باشد،يا كر نبوده و نجس شده است‌؟براساس قاعده مقتضى،حكم به نجس شدن آب و عدم وجود مانع (كر بودن آب)مى‌كنيم. ♦️مثال: عقد مقتضى حصول زوجيت است و نمى‌دانيم آيا قبلاً زنايى محقق شده و مانع تأثير آن شده يا خير؟ حكم به حصول مقتضى مى‌كنيم. 🔹آيا قاعده مقتضى حجّت است يا نه‌؟ مشهور بين علما،عدم حجيّت اين قاعده است،زيرا دليلى از عقل و نقل بر حجيّت آن وجود ندارد. 💢در ادامه به بررسی حجیت یا عدم حجیت این مطلب می پردازیم. @rahjoo_213
✅ مقتضی و مانع(2) ✔️آیت الله مظاهری: 🔸اين قاعده مقتضى و مانع هم در نجف يك غوغايى روى آن بوده در زمان مرحوم آخوند يعنى در ميان شاگردهاى مرحوم ميرزاى بزرگ كه من جمله مرحوم آخوند بوده، آقا شيخ هادى مكفر كه يك آدم فوق العاده ملايى بوده شاگردهاى خوبى هم داشته من جمله از شاگردهايش اين مرحوم آيت الله بهبهانى كه چند سالى آمدند اصفهان در تابستان و حقى به اين اصفهان دارند. 🔹مرحوم آخوند و شاگرهايشان مى‌گفتند قاعده مقتضى و مانع غلط است اصلاً هيچ است. مرحوم آقا شيخ هادى مكفر كه در مقابل آخوند بود راستى هم ملا بوده خيلى آن مى‌گفته كه قاعده مقتضى و مانع حجت است، ما يك قاعده‌اى داريم در فقه بنام قاعده مقتضى و مانع كه من شنيدم مرحوم آقاى بهبهانى وقتى آمدند اصفهان يك سال اين سه چهار ماه كه اصفهان بودند روى اين قاعده مقتضى و مانع صحبت كردند و مى‌خواستند اثبات بكنند حرف مرحوم آقا شيخ هادى را. 💢حالا قاعده مقتضى و مانع چيست‌؟ آن جورى كه مرحوم خود آقاى شيخ هادى در حاشيه‌اى كه بر رسائل دارند خودشان تقرير مى‌كنند شاگردهايشان مثل آقاى بهبهانى رضوان الله تعالى عليهما تقرير مى‌كنند اين جور گفته‌اند اگر ما احراز كرديم مقتضى را ديگر احتياج نداريم براى اين كه اثبات بكنيم عدم مانع را، صرف اثبات كردن مقتضى بس است براى اين كه ما حكم روى مقتضى بكنيم، و ديگر بخواهيم احراز بكنيم مانع را احراز بكنيم عدم مانع را با اصل بياييم احراز بكنيم عدم مانع را گفته‌اند نه، گفته‌اند اصلاً اين كه مشهور است كه علت تامه مى‌گويند مقتضى موجود است مانع مفقود است پس علت تامه موجود است مى‌گوييم دروغ است براى اين كه عدم كه نمى‌تواند جزء علت تامه بشود، مى‌گويند همين مقدار كه مقتضى را احراز كردى همين علت تامه است مقتضى موجود است و مانع مفقود است پس علت تامه مى‌گويند نه، بگو مقتضى موجود است اثبات كن مقتضى موجود است ديگر خواه ناخواه اثّر اثره همان مقتضى مى‌شود علت تامه. @rahjoo_213
✅ مقتضی و مانع(3) ✔️استاد سیدجواد شبیری: 🔸مرحوم سید در عروه بعضی جاها فتواهایی داده‌اند که خیلی از آقایان اشکال کرده‌اند که درست نیست. گاهی این فتواها روی یکی از این دو مبنا تصحیح می‌شود...(یکی از این دو مبنا که) از بعضی از عبارت‌های ایشان استفاده می‌شود که همین بحث قاعده مقتضی و مانع در باب ملاکات است. ✔️استاد محمد جواد فاضل لنکرانی: 🔸در اینکه آیا ما چیزی به نام قاعده‌ی مقتضی و مانع داریم یا خیر؟ مسأله اختلافی است؛ این قاعده‌ی مقتضی و مانع را بزرگانی مثل مرحوم آقای خوئی قدس سره گفتند اصلاً دلیلی ندارد و ما دلیلی بر این نداریم. و حال آن که در آن فرعی که دیروز از عروه بیان کردیم از مرحوم سیّد یزدی، ایشان به قاعده‌ی مقتضی و مانع در موارد متعددی در کتاب عروه تمسّک کرده: یکیش در همان بحث جواز نظر و عدم جواز نظر که در مثال دیروز عرض کردیم. در کتاب الحج هم ایشان در مواردی به قاعده‌ی مقتضی و مانع تمسّک کرده. بنابراین سیّد قاعده مقتضی را قبول دارد. @rahjoo_213
✅ مقتضی و مانع(4) 🔸انسان‌ها در مقام عمل، طبع اولیه و غالب اشیاء را مد نظر قرار می دهند؛ زيرا راه دومى در كار نيست. همین ضرورت عقلى و اضطرارى ، موجب شده است كه اگر بخواهند زندگى كنند و زندگى سالمى داشته باشند، بايد به اين قاعده كه بناى عقلايى است، تن دهند. مردم از هر دين و مذهب و مليتى، به صرف احتمال مانع، دست از روند طبيعى امور نمى‌كشند. 🔹مثلا دلالت مطابقى كلام را به دليل احتمال ارادۀ خلاف يا فوت قرينه، كنار نمى‌گذارند و غذاى سالم را از بيم احتمال فساد، دور نمى‌ريزند و احتمال ضعيف كذب، باعث نمى‌شود كه بر خبر ثقه ترتيب اثر ندهند. با وجود اين جاى شگفتى است كه برخى بزرگان، از اين بناى آشكار و استوار عقلايى غفلت كرده‌اند. برخى از بزرگان اصول، مى‌گويند دليلى از عقل و شرع بر حجيت آن وجود ندارد! آيا دليلى بالاتر از جلوگيرى از اختلال در حيات بشر؟ و نيز ده‌ها روايت كه نشان مى‌دهند حضرات معصومين (ع) نيز طبق همين قاعده حكم مى‌كرده‌اند؟ 🔸طبع اوليۀ عقرب، نيش زدن است؛ اما گاهى نيز به دلايلى كه براى ما روشن نيست، نيش نمى‌زند. ولى آيا ما حاضريم به صرف احتمال، اقتضاى اوليۀ عقرب را فراموش كنيم‌؟ آيا اين احتمال كه هر لحظه ممكن است زلزله‌اى بيايد و ما را زير خروارها سنگ و خاك دفن كند، ما را از زندگى در خانه و زير سقف‌هاى سيمانى منصرف مى‌كند؟ خير؛ زيرا ما مى‌دانيم كه طبع اوليۀ زمين، نلرزيدن است. ♦️در اغلب موارد ما تنها طبع اوليۀ اشيا را مى‌بينيم و ملاك عمل قرار مى‌دهيم؛ وگرنه نظام زندگى مى‌پاشد. براى ما انسان‌ها احراز موانع احتمالى ممكن نيست و اصرار به آن زندگى را مختل مى‌كند. پس چاره‌اى جز تمسك به اقتضاى اوليۀ اشيا نداريم. به عبارت ديگر، احراز عدم مانع شرط عمل به اقتضاى اوليه نيست. اين اصل، از وجدانى‌ترين حقايق براى ما انسان‌ها است . 📚کلام فقاهی، ص380 @rahjoo_213
✅ مقتضی و مانع(5) ✔️آیت الله شبیری زنجانی با مثالی که در آن توارد حالتین وجود داشته باشد،منکر وجود بنای عقلا بر قاعده مقتضی و مانع میگردد: 👈«در جایى که توارد حالتین در کار باشد، مثلًا اگر اطاقى در ساعاتى از اول شب تاریک بوده و در ساعاتى روشن؛ و ما در متقدم و متأخر از این دو شک داشته باشیم، و تاریکى هم از امورى است که مقتضى استمرار آن وجود دارد و تنها با رافع بر طرف مىگردد، آیا به صرف احتمال وجود مقتضى مىتوان حکم به تاریک بودن اطاق کرد؟ قطعاً چنین نیست.» 💢 اشکال ایشان وارد نیست زیرا محل بحث و مثال اصلی ایشان «اتاقی است که در ساعاتی از شب روشن بوده و در ساعاتی نیزتاریک، و ما هم در متقدم و متاخر از این دو تردید داریم.» در فرض این مثال و نیز در همه جاهایی که توارد حالتین وجود داشته باشد، اساساً اقتضائی ثابت نیست تا بحث کنیم میتوان به اثر مقتضی ترتیب اثر دارد یا نه. 🔸نکته ای که مورد غفلت این بزرگوار قرار گرفته این است که ایشان مثال را روی اتاقی میبرند که طبق اقرار خودشان، توارد حالتین یعنی تاریکی و روشنی وجود دارد، اما در عین حال میفرمایند: «تاریکى هم از امورى است که مقتضى استمرار آن وجود دارد و تنها با رافع بر طرف مى گردد.» در حالی که تاریکی مطلق در شب است که اقتضای استمرار آن وجود دارد نه تاریکی در چنین اتاقی که در ساعاتی از اول شب روشن و در ساعاتی نیز تاریک بوده و تقدم و تاخر این دو نیز نامعلوم است. در چنین اتاقی هیچ اقتضائی نه برای تاریکی و نه برای روشنایی ثابت نیست و لذا تخصصاً از محل بحث ما که قاعده اقتضاست خارج است. @rahjoo_213
✅حوزه(1) 🔸در طول تاریخ به چهره های شاخص و برجسته ای بر می خوریم که به جهت مشی فقهی، سیاسی و فلسفی ناهمگونی که با عرف زمان خود داشته اند، زمان را در نوردیدند و نظریاتی ابراز نمودند که به هیچ وجه نتوانست از سوی دانشمندان زمان خود مورد هضم قرار گیرد و گاهی تا تکفیر شخصیت ها پیش رفته است. 🔹کسانی را که بزرگان امروز ما؛ به نیکی و صلاح و علم و تقوا یاد می کنند و از بزرگان تاریخ اندیشه ی شیعی می شمارند ؛ در روزگار خود منزوی و تکفیر شده اند. نکند! امروز نیز کسانی که منزوی و تکفیر می شوند در روزگاری نه چندان دور، مورد احترام مردمان خردمند قرار گیرند و از آنان به عنوان فخر شیعه نام ببرند! ♦️از قربانیان این مسئله که براثر آن شخصیتش هنوز که هنوز است در حوزه های علمیه ناشناخته مانده است ، مرحوم شیخ هادی تهرانی(ره) است. ایشان از شاگردان شیخ انصاری(ره) و از علماء بزرگ نجف اشرف به حساب می آمدند و به دست وی شاگردانی بزرگ ، همچون آیه الله بهبهانی تربیت یافته اند. 🔸از ویژگیهای شیخ هادی این بود که در همه حال استقلال رأی خود را حفظ می نمود و هر گاه با دلیل به مطلبی می رسید، بدون تردید آن را ابراز می کرد، و در این راه از کثرت و عظمت مخالفان خود بیم و هراسی به دل راه نمی داد. این ویژگی باعث شده بود تا شیخ هادی آرای بزرگان معاصر خود را نقد کند؛ بزرگانی همانند شیخ انصاری که هنوز سیطره علمی خود را بر حوزه های علمیّه آن زمان حفظ کرده بود و این ویژگی بود که بهانه به دست مخالفان شیخ هادی داد تا سرانجام او را تکفیر نمودند. 🔹در مجلس ترحیم یکی از علمای نجف، که بسیاری از بزرگان و علما حضور داشتند. یکی از اطرافیان میرزا حبیب اللّه رشتی که کنار او نشسته بود، برخاست و با صدای بلند گفت: «آن فنجان قهوه ای را که شیخ هادی از آن نوشیده است، بشویید.» این جمله با توجه به سکوت میرزا حبیب اللّه، تکفیر از سوی ایشان تلقّی شد. در همان هنگام در حالی که ولوله بزرگی در میان جمعیّت به راه افتاده بود شیخ محمد حسین کاظمی(صاحب کتاب هدایت الانام) که از هم شاگردی های شیخ هادی بود، فوراً دستور داد تا کوزه آبی آوردند و از شیخ هادی خواست تا مقداری از آن بنوشد و سپس خود باقیمانده آن را نوشید. این حرکت باعث کمرنگ تر شدن تکفیر در میان مردم شد و بنا به اظهار نظر برخی از تراجم نگاران اگر این حرکت شیخ محمد حسین نبود، شیخ هادی به کلّی از انظار مردم می افتاد. ✳️یکی از دیدگاه‌های اساسی شیخ هادی، اعتقاد او به قاعده «مقتضی و مانع» است. از دیدگاه وی، اصول عملیه و تمامی اصول لفظیه به این قاعده باز می‌گردد. نقل می کنند که در نجف غوغایی بین مرحوم آخوند(ره) و شیخ محمد هادی(ره) در این مسئله بوده است. 🔹مرحوم شیخ محمدهادی تهرانی در دهم شوال ۱۳۲۱ قمری در ۶۸ سالگی درگذشت و در حجره جنوب غربی صحن مقدس حضرت علی (علیه السلام)، در کنار قبر سید جواد عاملی (متوفی ۱۲۲۶) صاحب مفتاح الکرامه، دفن شد. @rahjoo_213