eitaa logo
روایت‌نامه| محمدحسین عظیمی
596 دنبال‌کننده
42 عکس
29 ویدیو
0 فایل
تک‌نگاری‌ها، روایت‌ها و تحلیل‌های حقیر سراپاتقصیر @mhazimi84
مشاهده در ایتا
دانلود
📚«برایت نامی سراغ ندارم»|قسمت دوازدهم 🌱 مبارزان صادق ✍️به قلم طیبه فرید از وقتی می نشیند پشت میز، نیشش باز است.رد ترکش های پیجر روی صورت گندمی صافش شیارهای عمیقِ تیره انداخته.چراغِ یکی از چشم‌های روشنش خاموش شده. وسط حرف هاش دست چپ باند پیچی اش را بالا می آورد که عددی نشانمان بدهد اما تا یادش می آید که دیگر انگشت ندارد می زند زیر خنده!می گوید« هنوز به بی انگشتی عادت نکردم و هی یادم می رود!» گفتم «چی شد رفتی قاتی مقاومت؟شما هم از بچه های کشافه المهدی بودی؟» خنده رندانه ای تحویلم می دهد«نه من هیچوقت کشافه نرفتم.خانواده ام‌مخالف حزب الله بودند.از آن مخالف های سر سخت که سایه مقاومت را با تیر می زدند.خوششان نمی آمد خب.بعد از ماجرای حرب تموز(جنگ سی و سه روزه) صد و هشتاد درجه نظرشان عوض شد!نه فقط خانواده من ،حزب بین لبنانی ها محبوب شد.حتی مسیحی ها هم پایشان برای مقاومت و خصوصا سید سُر خورد.خیلی از زن ها حجاب سرشان گذاشتند مثل حجاب زن های مقاومت.جنگ حتی توی نماز خواندن مردم هم اثر گذاشت،خیلی از جوان ها آرزو داشتند حزب قبولشان‌کند.خیلی از دخترها آرزو داشتند با جوان های مقاومت عروسی کنند.» این حرف ها برام آشنا هستند.هفته قبل یکی از راوی های زن لبنانی عین همین ها را گفته بود ... کی فکرش را می کرد که مقاومت صادقانه جوان های حزب بتواند نگاه مردم را به جریان سیاسی مذهبی مقاومت عوض کند؟لبنانی ها دیده بودند که حزب نسبت به بقیه جریان های سیاسی که خیلی قُمپُز در می کنند تا پای جان سرِ حفظ خاک و شرف ایستاده!خب همین همه چیز بود! تا لحظه ای که به روز شهادت سید نرسیدیم همه اجزای صورتش پر از خنده بود اما تا قصه آن روز پیش آمد با آن دست سالمش از جیبش پاکت سیگارش را در آورد و یکی آتش زد و شروع کرد به هق هق کردن!توی بیمارستان خبر را شنیده بود.با سر و صورت و دست زخم و زیل!عین بقیه پیجری ها...شانه هاش شروع کرد به لرزیدن. «من باورم نمی شد سید شهید شده باشد.قرار بود با هم توی مسجد الاقصی نماز بخوانیم.حتی وقتی شورای حزب بیانیه داد گفتم حتما نقشه است.تا روزی که سید القائد شهادت سید را تسلیت گفت.می دانی!حرف سید القائد برای ما سند است.این را ما از سید یاد گرفتیم» دوباره شانه هاش می لرزد... من هم شروع می کنم پا به پاش گریه می کنم.ما با بچه های مقاومت خیلی حرف های مشترک داریم.حس های مشترک.خنده ها و اشک های مشترک.انگارخدا خاک ما و آن ها را از یک جا برداشته.ما عاشق سید بودیم آن ها زمین خورده سید القائد.براش می گویم که ما در قصه سید ،حسِ بچه های امام حسین را در شهادت حضرت عباس تجربه کردیم... به نشانه تائید سری تکان می دهد و دستمال کاغذی را فشار می دهد روی چشم‌هاش و می گوید«نقشه امام خمینی در انقلاب شبیه رفتار انبیا بود.بعد از حضرت سلیمان اولین حکومت دینی که قدرت گرفت و دلش برای مظلوم های عالم تپید انقلاب اسلامی بود.خیلی از دولت های اسلامی و عربی در ماجرای جنگ ما ساکتند اما ایران‌ پشتیبان ماست.» نیم ساعتی از مصاحبه گذشته اماجمله آخر آن جانباز توی گوشم زنگ می زند! «من بزودی درمانم تمام می شود و بر می گردم جبهه!شما هم وقتی برگشتی ایران، بگو داغ سید خیلی بزرگ است تلافی اش هم باید خیلی بزرگ باشد»... https://eitaa.com/tayebefarid @ravina_ir
روایت‌نامه| محمدحسین عظیمی
📚«برایت نامی سراغ ندارم»|قسمت دوازدهم 🌱 مبارزان صادق ✍️به قلم طیبه فرید از وقتی می نشیند پشت میز، ن
خانم فرید حدود سه هفته بودن و به اردوگاه محله سیده زینب و محل درمان جانبازهای انفجار پیجرها سر زدن و باهاشون گرفتن. این متن شاید جزو معدود متن‌هایی باشه که از این جانبازها منتشر شده باشه و خیلی هم جالب و متاثرکننده‌ هست. کانال‌شون @tayebefarid هم پُر است از روایتهای جذاب این‌چنینی. @ravayat_nameh
18.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از وقتی عکسش را دیدم و خبر شهادتش را شنیدم، مطمئن بودم که جایی جز رسانه دیدمش. صبح وقتی داشتم آرشیو گوشی‌ را چک می‌کردم، این ویدیو فیوزم را پراند. روز اولی که وارد بیروت شدیم، روی ساختمان‌های که شب قبل در حملات اسراییل تخریب شده بود، کنفرانس خبری گذاشت. این فیلم را آن روز از محمد عفیف گرفتم. @ravayat_nameh
1.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ را هم یک پیج لبنانی از شهید گذاشته بود. با همین آهنگ اخراجی‌ها. (شیعیان علاوه بر علاقهٔ زیادی که به مداحی‌های ایرانی دارند، فیلم و سریال‌های ما را هم با اشتیاق دنبال می‌کنند) آخرین کنفرانس خبری شهید محمد عفیف و اظهار دلتنگی برای سیدحسن نصرالله @ravayat_nameh
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌چند روزی بود که اسراییل در جواب حملات حزب‌الله به حیفا، بیروت را مورد هدف قرار می‌داد. قبل از آن اکثریت مطلق حملات رژیم به ضاحیه -منطقه شیعه‌نشین حاشیه بیروت- بود. ✅حالا حزب‌الله در جبهه‌گشایی جدید، را مورد حمله سنگین راکتی قرار داده و تعدادی از راکتها هم به اهداف شهری اصابت کرده است. ❗️دقت کرده‌اید بعد از عملیات وعده صادق۲، اکثریت حملات به نقاط استراتژیک اسراییل، موفقیت‌آمیز بوده است و عملا گنبد آهنین و سایر سامانه‌های رژیم صهیونی کم‌اثر شده‌اند؟ @ravayat_nameh
2.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از صبح تا حالا ده بار دیدمش. دکوپاژ کاملا لبنانی است: جوان عضو شب تولدش با کیک روی میز و جاسیگاری پر از ته‌سیگار دارد با لحنی حماسی برای رفقایش از فهم شهودی‌اش درباره می‌گوید: "گوش کنید. گوش کنید. بهشت و ثوابش طلب مقدس‌نماها ولی ثواب شهدا، حسین(ع) هست. فقط حسین(ع)." شهادت گوارای وجودت مجتبی حریری @ravayat_nameh
4.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیبایی ببینید زوزه صهیونیست‌ها در پی حمله امروز به و @ravayat_nameh
امشب؛ ضاحیه قتل‌گاه سیدحسن نصرالله به‌قول سیدحسین: «بعد مامشکل کل شی» (بعد از سیدحسن هیچ چیز ارزشش رو نداره) کی فکرش را می‌کرد و کِی فکرش را می‌کردیم قبل از اسم سیدحسن بنویسیم ؟! بعد از تو، خاک بر سر این دنیا @ravayat_nameh
29.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 برای انسان 🎙به روایت محسن حسن زاده، راوی اعزامی حوزه هنری انقلاب اسلامی به لبنان 🎨حوزه هنری انقلاب اسلامی استان سمنان سایت | تلگرام | اینستاگرام | توئیتر | آپارات | بله | ایتا
سفرنامه لبنان(۲۳) در مرز سوریه 📌وقتی از به سمت لبنان می‌رفتیم، بدون پیاده شدن از ماشین و صرفا با تحویل گذرنامه‌ها و چند اسکناس لای آنها از تمام گذرهای مرزی سوری رد شدیم و برعکس بعد از ورود به کشور جنگ‌زده باید تمام مراحل اداری و بازرسی‌های لازم را طی می‌کردیم. در برگشت هم در ورودی فرودگاه لاذقیه، راننده ماشین در جواب درخواست افسر سوری که می‌خواست کل وَن و وسایلش را تفتیش کند، گفت: "سیدی! راهی نداره؟! این‌جوری خیلی طول میکشه." و چند دقیقه بعد از پشت ماشین برگشت و با خنده خطاب به ما گفت: فقط فلوس (فقط پول) ✅آن روزها پیش خودم گفتم: اگر محتوای وسایل یکی از ما مواد منفجره بود، چه؟! و بعد نتیجه گرفتم: این‌که حکومت سوریه با چنین فاسدی -که نتیجه حقوق ماهانه ۲۰-۳۰دلار است- و نداشتن زیرساختهای آب، برق و گاز، سرپا مانده، فقط به معجزه می‌ماند. این‌ روزها ولی دیدم که آن‌چه معجزه می‌پنداشتم در کمتر از نُه روز خاکستر شد. @ravayat_nameh
3.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجتبی حریری رو یادتون هست؟! همون‌که دور میز تولدش نشسته بود و اون جمله معروف: "گوش کنید. گوش کنید. بهشت و ثوابش طلب مقدس‌نماها ولی ثواب شهدا، حسین(ع) هست. فقط حسین(ع)" رو میگه. خواستم بگم چند روز پیش پیکر مطهرش رو در جنوب تشییع کردن. وصیت کرده بود اگه پیکرش برگشت، اون رو زیر سایه ایران تشییع کنن؛ پرچم جمهوری اسلامی . @ravayat_nameh
چون دیدم تنهاست با تعجب پرسیدم: -خانواده‌ت همون‌جا موندن یا زودتر از تو اومدن این‌جا‌؟ خانواده‌ت کجان؟ -خداروشکر خانواده‌م همشون خوبن. خیالم ازشون راحته. قبل از اینکه بیام دفنشون کردم. رفتن پیش خدا. 📌این بخشی هولناک از کتاب است. با این‌که از ابتدای طوفان‌الاقصی اخبار غزه و جنگ را مستمرا دنبال می‌کردم و تعداد زیادی فیلم و عکس از اتفاقات و کشتارهای این چهارصد و اندی روز دیده‌ام ولی خواندن این کتاب خیلی بیشتر از اخبار و گزارش‌ها متاثرم کرد. دستم را گرفت و به کوچه‌پس‌کوچه‌های غزه برد. از شمال تا محور نواتیم و از آن‌جا تا رفح را قدم به قدم طی کردم و به حوادث تلخ و شیرین از دل موقعیت رسیدم. 📌جذابیت دیگر کتاب، به تصویر کشیدن زندگی در کنار مرگ است. ما در این کتاب همین‌قدر از زندگی می‌چشیم که از مرگ می‌فهمیم. هنوز شوری اشک‌ها ته گلویت مانده که برای بعضی حوادث باید لبخند بزنی و ته‌دلت خنکی شادی را بچشی. مثلا در روایت یازدهم کتاب توضیح می‌دهد چطور بعد از یک ماه دوری در سرزمینی که فلافل جزء واجبات غذایی صبحانه است توانسته‌اند برای اهالی جنوب فلافل درست کنند. * کتاب دلچسبی بود‌. از آنهایی که حین خواندنش دوست نداری تمام شود و کم‌کم مزمزه‌اش میکنی تا دیرتر به اتمام برسد. ✅پ.ن۱: عکس مربوط به زمانی است که در نوبت دندان‌پزشکی برای ریحانه هستیم. پ.ن۲: کتاب را می‌توانید از سایت انتشارات سوره مهر سفارش دهید یا نسخه صوتی‌اش را از طاقچه بشنوید. توصیه میکنم این کتاب کم‌حجم را از دست ندهید. توصیفاتی که از فضای اجتماعی غزه دارد تا مدتها شما را درگیر خواهد کرد. @ravayat_nameh