#امام_زمان_مناجات
#مناجات
چه شود فرصت دیدار به ما هم بدهند
فیض هم صحبتی یار به ما هم بدهند
آنقَدَر بر در این خانه گدا می مانیم
لقب ِ نوکر ِدربار به ما هم بدهند
هرکسی طالب وصل است بلا میبیند
محنت دوری دلدار به ما هم بدهند
خوابمان برده و داریم امید آخرِ کار
چشم روشن؛دل بیدار به ما هم بدهند
وسع ما نیست خریداری یوسف ایکاش
پای رفتن سر ِ بازار به ما هم بدهند
همه ی حاجت ما هست در این ماه خدا
حال خوش لحظه ی افطاربه ماهم بدهند
#محمد_حسن_بیات_لو
@raziolhossein
#مناجات
نازم به این خدا که گنهکار می خرد
هر روزه دار را دَم افطار می خرد
باآبروی رفته به میهمانی آمدم
هربار آبروی مرا یار می خرد
یک لحظه ام کنار نزد پرده ی مرا
با احترام حضرت ستار می خرد
من روی آمدن به ضیافت نداشتم
اما دلم خوش است که غفار می خرد
اشک جوان ز گونه ی چشمم که می چکد
بارگناه او به شب تار می خرد
رو میکنیم سوی کرم خانه ی کریم
اینجا ندیده صاحب آن بار می خرد
در روز حشر هم به امیر نجف قسم
مارابه عشق حیدرکرار می خرد
حُب علی هدیه ی مخصوص فاطمه است
مارابه این بهانه خریدار می خرد
درحسرت یَمت یَرَنی میکشد مرا
حیدر غلام خود دَم دیدار می خرد
باب الرضای صحن نجف باب جنت است
اینجا بهشت ناز گنهکار می خرد
مارابه نام تشنه لب کربلا حسین
با یک سلام لحظه ی افطار می خرد
اذن دخول کرببلا نام زینب است
زینب فقط گدای گرفتار می خرد
هرکس که مویش ازغم زینب سپیدشد
اورایقین کنید که علمدار می خرد
از روی ناقه دیدکه درکوچه های شام
از اخنس وسنان کسی گوشوار می خرد
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#حضرت_خدیجه
#امالمومنین
تو آن زنی که فلک آستان تو بوسید
حجاب و عصمت و تقوی به دور تو گردید
تو آن زنی که خداوند انتخابت کرد
فروغ مهر پیمبر به خانه ات تابید
تو آن زنی که ز پاکی میان اهل قریش
طلوع زهره ی زهرا ز دامن تو دمید
تو آن زنی که مسلمان شدی نخستین روز
سلام بر تو ز خالق ز جبرییل رسید
تمام هستی تو هدیه گشت بر اسلام
خدا تمامی اسلام را به تو بخشید
نمانده است بجز آه در بساطت اگر
کفن برای تو گردید جامه ی خورشید
قسم به اشک پیمبر قسم به عام الحزن
که چشم ابر همیشه ز داغ تو بارید
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#مناجات
#دوبیتی
با این دل مرده و کویری چهکنم؟
با این همه جرم و سربهزیری چه کنم؟
«مِن اَینَ لِیَ النَّجات» یارب یارب
تو دست مرا اگر نگیری چه کنم؟
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#هذا_یوم_الجمعه
بدونِ تو اُمیدِ ما سراب می شود بیا
تمامِ شهر بر سرم خراب می شود بیا
برای حضرتت بگو که مادرت دعا کند
دعای مادر تو مستجاب می شود بیا
بکش به آتش اشک را تو آه کِش میان ما
که دل کنار گریه ات کباب می شود بیا
اگر کمی محبتت نصیب تشنه ای شود
برای او نَفَس فقط عذاب می شود بیا
رسید روضهی عطش شنیدهام برای تو
که آب خوشگوار هم مذاب می شود بیا
کنار خیمه مانده و فقط خدا خدا کند
حرم اسیر گریه ی رباب می شود بیا
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_خدیجه
#امالمومنین
باده ی مهر پیمبر جوشد از پیمانه اش
بانویی که کعبه میگردد به دور خانه اش
غم نباشد ، گر از او دورند زنهای قریش
چار بانوی بهشتی هست چون پروانه اش
روز تکذیب تمام شهر ، شد حامی دین
آفرین بر آن زن و بر غیرت مردانه اش
از صدای گریه ی کوثر دل خورشید سوخت
دیده زمزم گشت و جوشید اشک دانه دانه اش
فقر ، میگرید برای غربت آن بی کفن
چون کند یاد از جلال و حشمت شاهانه اش
آنکه اسلام است زیر سایه ی ایثار او
سایبانی نیست بر آن تربت ویرانه اش
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_خدیجه
#امالمومنین
#نوحه
آسمان نیلی پوش مکه در آه و خروش
شد چراغ عمر یار طاها خاموش
دیدن اشک به چشمان پیمبر سخت است
دختری گریه کند از غم مادر سخت است
تسلیت یا زهرا س.....
خانه غرق محن است دختری سینه زن است
گریه کن شهر حجاز بانویت بی کفن است
همه ی هستی خود داده به راه داور
عاقبت شد کفنش پیرهن پیغمبر
تسلیت یا زهرا س
شیر حق نوحه سرا مصطفی صاحب عزا
نرود تا به ابد این غم از خاطره ها
باغبان گریه کند در غم پژمردن گل
لاله بر سر زند از دیدن جان دادن گل
تسلیت یا زهرا س......
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_خدیجه
#نوحه
دلها شکسته دیده ها دریا
آمد عزای مادر زهرا
مکه گرید با پیغمبر امشب
فاطمه گشته بی مادر امشب
یا رسول الله آجرک الله
زهرا نشسته با دلی مضطر
امشب کنار بستر مادر
دیده گریان در لحظات آخر
می زند بوسه بر روی مادر
یارسول الله آجرک الله
هنگام رفتن گوید ای اسما
تنها نماند دخترم زهرا
خون دل از چشم تر ببارد
بهر زهرایش دلشوره دارد
یارسول الله آجرک الله
رفت و نبیند ماه نیلی را
بر روی زهرا جای سیلی را
جای او در پشت در خدایا
میرسد فضه بر داد زهرا
یارسول الله آجرک الله
بهر خدیجه مادر زهرا
آمد کفن از جنت الاعلا
کربلا مانده بر خاک صحرا
بی کفن جسم فرزند زهرا
ای حسین جانم مظلوم حسین جان
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#حضرت_خدیجه
ركاب آفرينش را درخشنده نگين هستي
چه بايد گفت وقتي با پيمبر همنشين هستي
سري از مريم و آسيه و حوا و هاجر هم
از اهل آسمان هائي كه مهمان زمين هستي
وجود اطهرت لبريز شد از عشق پيغمبر
پناه بي بديل رحمه و للعالمين هستي
از آن سو همسر احمد از اين سو مادر زهرا
عجب هم كفو آن هستي عجب معشوق اين هستي
تو بيعت با علي را بر خودت دانسته اي واجب
يقينأ كه مسلمان اميرالمومنين هستي
همه دارائي ات را ريختي در پاي پيغمبر
يكي از دو ستون اصلي ياري دين هستي
به تو نازل شده قرآن خلاصه در سه تا آيه
مقام از اين فراتر كه تو كوثرآفرين هستي
به القاب تو ام المفسدين چشم طمع دارد
حسادت ميكند بر تو كه ام المومنين هستي
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#بستر_بیماری
کنار من ، صدف دیده پر گهر نکنید
به پیش چشم یتیمان ، پدر پدر نکنید
توان دیدن اشک یتیم در من نیست
نثار خرمن جان علی ، شرر نکنید
اگر چه قاتل من کرده سخت بی مهری
به چشم خشم ، به مهمان من نظر نکنید
اگر چه بال و پرکودکان کوفه شکست
شما چو مرغ ، سر خود به زیر پر نکنید
از آن خرابه که شب ها گذرگه من بود
بدون سفره ی خرما و نان گذر نکنید
به پیرمرد جذامی سلام من ببرید
ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید
#حاج_علی_انسانی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
شبي هم اين دل ما انتخاب خواهد شد
براي خلوت اُنست خطاب خواهد شد
مكش زخيمه دلها عمود مِهرت را
كه آسمان به سرما خراب خواهد شد
كسي كه مهر علي در قنوت او جاري است
دعاي نيمه شبش مستجاب خواهد شد
ميان مردم صاحب نظر اگر برود
غلام در گهت عاليجناب خواهد شد
كوير را نفس قنبرت كند دريا
سراب نام تو نشنيده آب خواهد شد
به قدر فهم كمم هم اگر كه بنويسم
فضايل تو هزاران كتاب خواهد شد
چه ديده بود پيمبر كه گفت در اين ماه
محاسن تو به خونت خضاب خواهد شد
جواب خلقت خلقي و از بد دنياست
كه زخم فرق سر تو جواب خواهد شد
امام اول دنيا پس از شهادت تو
امام كشتن اين قوم باب خواهد شد
يكي به سوده الماس پاره پاره جگر
یکی ز فرط عطش دل كباب خواهد شد
پس از تو كار به جايي رسد در اين دنيا
كه صيد حرمله طفل رباب خواهد شد
#محسن_عرب_خالقی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست
این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست
این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است
به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست
منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او
پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست
آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است
بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست
لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد
که جهان، آینه در آینه حیران علی ست
کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است
تا بدانیم کلید در این خانه علی ست
از دم صبح ازل نام علی را می خواند
دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست
#محمدحسین_صفاریان
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#شب_نوزدهم
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا
ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود
دور محرابت نمیبیند ملائک را مگر؟
با چه رویی دارد این شمشیر میآید فرود
کینهای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش
تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود
رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان
از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود
در وداعت با حسین اشک تو جاری میشود
دیدهای گویا از اینجا خیمهها را بین دود
بین فرزندانی اما این حسینت را غریب
میکشندش با لبان تشنه در بین دو رود
با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت
شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟
#قاسم_صرافان
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت
علی جراحت سر را همیشه در دل داشت
نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز
دلی به سینه چنان مرغ نیم بسمل داشت
دمی که آینهٔ آب چاه را میدید
هزار حنجره فریاد در مقابل داشت
بلند دست کریمش ز دیده پنهان بود
چو بوتهای که در آغوش خاک حاصل داشت
به نخل عاطفه اش دست هیچ کس نرسید
به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت
اگر شبانه به اطعام سائلان میرفت
-به جان فاطمه- شرم از نگاه سائل داشت
پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود
همیشه در دل خود انتظار قاتل داشت
#غلامرضا_شکوهی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#شب_نوزدهم
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویی که بهر گمشدگان شمع راه بود
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#امیرالمومنین_شهادت
#شب_نوزدهم
این چشم ها به راه تو بیدارمانده است
چشم انتظارت ازدم افطارمانده است
برخیز و کوله بارمحبت به دوش گیر
سرهای بی نوازش بسیارمانده است
با توچه کرده ضربه آن تیغ زهردار
مانندفاطمه تنت ازکارمانده است
آنقدر زخم ضربه دشمن عمیق هست
زینب برای بستن آن زار مانده است
آرام ترنفس بکش آرام تربگو
چندین نفس به لحظه دیدارمانده است
ازآن زمان که شاخه یاست شکسته شد
چشمت هنوزبر در و دیوار مانده است
سی سال رفته است ولی جای آن طناب
بر روی دست و گردنت انگارمانده است
می دانی ای شکسته سرآل هاشمی
تاریخ زنده درپی تکرارمانده است
ازبغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست
باقی آن برای علمدارمانده است
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
سلام ما به علی و نماز آخراو
به حال راز و نیاز و به دیدۀ تر او
سلام ما به علی و به عدل و ایمانش
سلام ما به رخ غرق خون و منبراو
سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد
سلام ما به رخ غرق خون اطهراو
سلام ما به پریشانی حسین وحسن
سلام ما به دل پُر زآه دختراو
سلام ما به نفس های نفس پیغمبر
سلام ما به فروغ نگاه آخر او
سلام ما به غمی کز مدینه دارد او
سلام ما به ملاقات او و همسراو
چوخاک اوست سزای ابوذر ومقداد
فتاده است «وفائی» به خاک قنبراو
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت
آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت
بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت
یک نفس گفت؛ ولی آینه را آه گرفت
راه افتاد میسحا که نفس تازه کند
زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت
خانه آوار شد و روی قدم هاش افتاد
اشک هی آمد و تا پای قدمگاه گرفت
سمت در رفت ولی در به تقلّا افتاد
و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت
درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت
روضه ای شد که دل حضرت درگاه گرفت
باز هم روضۀ دیوار و در و یک مادر...
باز با دختر خود ذکر "وا اُمّاه " گرفت
لحظه ای بر در این خانه به زانو افتاد
"اشکِ بر فاطمه" را توشۀ این راه گرفت
وقت رفتن شده بود و سحرش آمده بود
پا شد و جلوه ی "یا فالق الاصباح" گرفت
رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش
رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت
بوسه ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد
آتشی که به دل سنگ و پر کاه گرفت
مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد
آنچنان که دل محراب و دل ماه گرفت
آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت
خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت
پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت
عاقبت حاجت خود را اسدالله گرفت
#رحمان_نوازی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
لبخند به چهره ام نشاندی ای تیغ
خاک غمش از دلم تکاندی ای تیغ
با ضربت خود به فرق سر، آه...چه زود
من را تو، به فاطمه رساندی ای تیغ
#ع_دهقانی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
وقتی خبر رسید که مسجد سری شکست
در گوشه ای ز خانه قد دختری شکست
باور نمیکند که علی را زمین زدند
آن حیدری که با نگه ش خیبری شکست
یاد مدینه کرد که در کوچه های شهر
دلبر مقابل نگه دلبری شکست
هجمه شدید بود، چهل ضربه خورد در
در وانشد که زیر لگدها دری شکست
در پشت در که رفت زمین خورد و بعد از آن
تا در شکست پهلوی مادری شکست
اینجا اگر فقط سر و پهلو شکسته شد
کرب و بلا ز نعل و سنان پیکری شکست ...
وقتی عقیله دید که الشمر جالس ...
افتاد و قد حیدری خواهری شکست
حجم سه شعبه بیشتر از حجم حنجر است
پاره نشد گلوی علی حنجری شکست
خیره شده به دست کسی چشم ساربان
حالا خبر رسید که انگشتری شکست
وقتی که حرف لعل لب و خیزران رسید
از اهل خانواده دوباره سری شکست
#حسین_ایزدی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین
دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو
تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین
کَس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین
خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد
دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین
دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را
دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین
چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید
چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین
دید پایین قدمهاش سَنان می خندید
دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
ای تیغ مرا لبالب از یارب کن
ای تیغ بیا و راحتم امشب کن
بشتاب و سر مرا شکاف اما باز
رحمی به دل سوخته ی زینب کن
ای تیغ زمان زمانه ی نیرنگ است
بشکاف سرم که سینه ام خون رنگ است
یک بار نشد که سیر رویش بینم
بشتاب دلم برای محسن تنگ است
ای تیغ پر پرزدنش را بزنند
آن مرغ که قید ماندنش را بزنند
ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد
مردی که به پیش او زنش را بزنند
امروز نه آن دم علی از پا افتاد
تا خانم من زیر قدم ها افتاد
یک شهر برای بردنم رد میشد
از روی دری که روی زهرا افتاد
ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز
او خورد زمین و من بریدم آن روز
از پهلوی میخ کوب زهرا آن روز
با دست خودم میخ کشیدم آن روز
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
یک کوچه غیرت ای قلندر تا علی مانده است
شمشیر بر دارد هر آن کس با علی مانده است
دیشب تمام کوچه های کوفه را گشتم
تنها علی، تنها علی، تنها علی مانده است
ای ماهتاب آهسته تر اینجا قدم بگذار!
در جزر و مد چاه، یک دریا علی مانده است
از خیل مردانی که می گفتند می مانیم
انگار تنها ابن ملجم با علی مانده است
ای مرد! بر تیغت مبادا خاک بنشیند
برخیز! تا برخاستن یک «یاعلی» مانده است
#مهدی_جهاندار
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
میان قبلۀ محراب ناله ها کردم
به هرقنوت برای همه دعا کردم
برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم
به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم
گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا
ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم
میان گودی محراب تا زمین خوردم
عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم
تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی
ببین به صورت خونین تو را صدا کردم
عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم
ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم
دلم زبس نگران نگاه زینب بود
دوشانۀ حسینین خودم رها کردم
محارمند کنون دور دخترم اما
اشاره جانب گودال کربلا کردم
تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود
به پیش دیده زینب گلو بریده شود
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم
عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم
همیشه منتظر این دقیقه ها بودم
که تیغ ، بر سر من خورد و رستگار شدم
ز خونِ سر که به نعلین می چکد پیداست
که من مسافرِ سمتِ دیارِ یار شدم
عجیب منتظرم میل فاطمه دارم
عجیب دل زده از دست روزگار شدم
سرم به حال دلم خون ز دیده می بارد
برای فاطمه ام سخت بی قرار شدم
امیدِ دیدن زهرا جوانه زد در من
اگر چه رنگ خزانم پُر از بهار شدم
تمام غصۀ من زینب است و قصۀ او
به یاد معجر زینب به غم دچار شدم
امان ز مردم کوفه من از همین حالا
برای کوفۀ زینب جریحه دار شدم
سرِ شکافته ام را زِ یاد برده ام و
به یاد کوچه و بازار سوگوار شدم
#مهدی_مقیمی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری
چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز
همسر من که زمین از نفسش بر پا بود
به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز
با خودش بود و به کار احدی کار نداشت
مهربان بود و به سوداش ، فلک داشت نیاز
خلق شد عالم هستی به وجود زهرا
به دعاهاش ، سما تا به سمک داشت نیاز
پشت در رفت حمایت کند از من ورنه
یک چنین فاطمه ای کِی به فدک داشت نیاز
یک زن و کودکِ بی تاب ، میان کوچه
کِی به بی حرمتی و فحش و کتک داشت نیاز
جای حیدر کمک از فضه گرفت و بر خاست
پشت در سقط جنین شد به کمک داشت نیاز
با نسیمی رُخِ گلبرگِ گُلم لَک می شد
تو بگو برگ گل یاس به چَک داشت نیاز ؟؟!!
**
.. حرمله ...! تا ز عطش جان ندهد طفل رباب
چند قطره فقط از آب خنک داشت نیاز
#مهدی_مقیمی
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت
تمام عمر پس از فاطمه غم او داشت
شبانه روز علی بود و گریه خون بود
تمام عمر عزای شکسته پهلو داشت
گره ز ابروی مولا فقط شبی وا شد
که تیغ، بین دو ابروی او تکاپو داشت
ندای قد قتل از آسمان کوفه رسید
زمین کوفه زمین لرزه و هیاهو داشت
تمام کینه دشمن به فرق مولا خورد
ولی هنوز علی با خودش دو بازو داشت
و تا حسین و حسن بازوی علی بودند
به کوفه دختر زهرا امان ز هر سو داشت
امان ز بی کسی و بی برادری روزی
که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت
تقاص خطبه کوفه به شام اجرا شد
اگر چه قافله هشتاد و چند بانو داشت
مغیره های جدید و غلافهای قدیم
و دست دختر زهرا هنوز نیرو داشت
پیام خطبه شامش به کاخ دشمن گفت:
علی شهید عدالت، زبان حق گو داشت
همینکه رأس حسین از علی تلاوت کرد
شدید بر دهنش خیزران اصابت کرد
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#امیر_المومنین_شب_نوزدهم
هر کس برای توبه مصمم نمی شود
با صد هزار موعظه آدم نمی شود
امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم
فردا همین مجال فراهم نمی شود
طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا
خالص نبوده است که محکم نمی شود
نامردی است بندگی لحظه ای ما
شوق گناه و نافله با هم نمی شود
باید برای خشکی چشم التماس کرد
این چاه خشک یک شبه زمزم نمی شود
ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:
من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟
شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر
وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود
در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر
چیزی که از کریمی تو کم نمی شود
حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده
حلوا برای غم زده مرهم نمی شود
جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید
بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود
هرکس که آمده قدمی سمت کربلا
شرمنده ی رسول مکرم نمی شود
نان علی و فاطمه را سائلی که خورد
دیگر مقابل احدی خم نمی شود
**
شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند
پس مرهمی براش فراهم نمی شود
جوری که آیه های سرش ریخته بهم
هر کار هم کنند منظم نمی شود
این ضربه سخت بود ولی در دل علی
بر دردهای کوچه مقدم نمی شود
زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف
یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود
#محمد_جواد_شیرازی
@raziolhossein