eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
556 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
درخت عصمت در گلبن ولا بر داد خدا به بحر ولایت یگانه گوهر داد سپهر خون و شرف را بلند اختر داد که سیّدالشهّدا را علیّ اصغر داد ستاره ای ز سپهر بلند لا آمد ذبیح اکبر سلطان کربلا آمد شکفته دسته گل دست داور است این طفل به نام اصغر و در رتبه اکبر است این طفل چراغ محفل آل پیمبر است این طفل شریک محسن زهرای اطهر است این طفل به حلق نازک از گل نکوترش صلوات به سیّدالشهّدا و به اصغرش صلوات سلام بر پدر و مادر و برادر او سلام بر گل لبخند و باغ منظر او سلام بر لب خشک و رخ ز خون تر او سلام بر حرم و تربت مطهّر او صفا به روح ببخشد زیارت تن او که سیّدالشهّداء را است سینه مدفن او عروس فاطمه ثاراللّهی دگر زاده سپهر عصمت و زهد و حیا قمر زاده رباب بر پسر فاطمه پسر زاده مگو که آینۀ حسن دادگر زاده به حق که فوق تصوّر این پسر است عزیز فاطمه محو جمال این پسر است دو چشم بستۀ او با خدا سخن گوید لبش هماره ز آب بقا سخن گوید دهانش از عطش ز گهواره بر ملا دارد نیامده به جهان عزم کربلا دارد به چشم پیر خرد رهنماست این کودک چراغ روشن اهل ولاست این کودک کتاب فلسفۀ کربلاست این کودک پیام آور خون خداست این کودک دل شکستۀ اهل ولا مدینۀ اوست که یک مدینه ولایت درون سینۀ اوست به خال و خطّ و جمالش نشانۀ پدر است هوای کرب و بلاش به خانۀ پدر است هماره مرغ دلش را بهانۀ پدر است نگاه او ز ولادت به شانۀ پدر است دلش هماره به سوی دگر کند پرواز ز شوق دوست به دوش پدر کند پرواز بیا که قفل مهمّات را کلید است این بیا که بر همه نومیدها امید است این بیا که بر همۀ عاصیان نوید است این پیام آور هفتاد و دو شهید است این سمائیان به سماوات مدح او خوانند زمینیان همه باب الحوائجش دانند سپهر دیپدۀ حاجت به سوی او دارد ملک به بزم فلک گفتگوی او دارد بهشت خرّمی از رنگ و بوی او دارد حسین فخر به خون گلوی او دارد به مرگ خندۀ او عشق را ثبات دهد لبان تشنۀ او خضر را حیات دهد حسین مفتخر از او که اوست یاور من رباب گوید من بحر و اوست گوهر من سکینه ناز کند کاین بود برادر من شهید خنده بر آرد که اوست رهبر من زهی جلال که دوش حسین سنگر اوست ریاض وحی مزیّن ز خون حنجر اوست به ماه عارض از مهر بهترش سوگند به خندۀ لب توحید پرورش سوگند به کام خشک و گلوی ز خون ترش سوگند به زخم حنجر و روح مطهّرش سوگند که روشن است قیامت به ماه طلعت او بس است بر همۀ عاصیان شفاعت او صفا به روح ز رخسار لاله گون بخشد شراره ها به دل از آتش درون بخشد خدا به حرمت او خلق را فزون بخشد گلوی پارۀ او آبرو به خون بخشد که او ز خون گلو آبرو به عالم داد هزار بحر ز هر قطره خون به «میثم» داد @raziolhossein
باز هم شهر نبی معدن اسرار شده غنچه ای با برکت هدیه به گلزار شده باز هم نام علی بر لب آقا گل کرد باز هم حضرت ارباب پسر دار شده روزۀ ماه رجب به که به آقا چسبید تا سحر مست از این لحظۀ دیدار شده غنچۀ ناز رباب است به قدری زیباست چقدر گل که به پاس قدمش خار شده بسکه نورانیت از چهره او می بارد بی سبب نیست که هر آینه ای تار شده سفرۀ حیدریونِ رجب امشب پهن است در دهش سیزده انگار که تکرار شده پسر حیدری یوسف زهرا آمد آخرین حیدر ارباب به دنیا آمد این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند همه مستند ولی مست می کوثری اند اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند غیرت الله جهانند علی های حسین مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند در روایتگری دین همه شان منبری اند علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند ولی انگار که مست علی آخری اند علی اصغر دل این چند علی را برده روی پیشانی او بوسۀ زینب خورده هیبت چهره اش ازبس که به مولا رفته با نگاهش غم و درد از دل بابا رفته بی سبب نیست رقیه علمی آورده چونکه بی واسطه بازوش به سقا رفته نوه حیدر و زهراست در این شکی نیست در ملاحت به علی اکبر لیلا رفته اختر و ماه در آغوش هم اند آنجا که از سردوش شه علقمه بالا رفته چقدر پاقدم این پسر با برکت نامۀ شخص گرفتار به امضا رفته عمه اسفند میارد نخورد چشم علی فکر زینب طرف محسن زهرا رفته دل بی بی طرف باغ جنان پر می زد جای محسن چقدر بوسه به اصغر می زد این دو شش ماهه یکی باده یکی ساغر شد علت مستی شیعه ز می کوثر شد یکی از عشق فدای حرم حیدر شد یکی از عشق فدای پدر بی سر شد یکی از بغض و عداوت به علی٬خونین شد یکی از بغض حسین ابن علی پر پر شد یکی از ضربه مسمار به جانان پیوست یکی از تیر سه پر کشته بی حنجر شد آن یکی آیه مظلومیت زهرا شد این یکی سوره مظلومیت حیدر شد آن یکی آبروی دشمن حیدر را برد این یکی کشته بی غیرتی لشگر شد این دو شش ماهه شفیعان قیامت هستند این دو شش ماهه دو اسباب شفاعت هستند @raziolhossein
شب تاریک را مهتاب آمد قرارِ هر دل بی تاب آمد بگو‌ تبریک بر زهرا و حیدر که آقازاده ی ارباب آمد @raziolhossein
امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین شیرخوار اکبری را در بغل دارد حسین هم چو گردون اختری با جلوه‌های سرمدی هم چو دریا گوهری را در بغل دارد حسین غرقه در امواج شادی گشته آن دریای نور زمزمی یا کوثری را در بغل دارد حسین جان هر جانانه را بگرفته در دامن رباب دلبر هر دلبری را در بغل دارد حسین یاد مادر می‌کند زینب چو امشب بنگرد خود حسین اصغری را در بغل دارد حسین خود خدای عشقبازان، این سفیر کوچکش‌ ای عجب پیغمبری را در بغل دارد حسین پیر کنعان گو ننازد بر جمال یوسفش یوسف زیباتری را در بغل دارد حسین گر که از گهواره شد آغاز اعجاز مسیح نک مسیح دیگری را در بغل دارد حسین هم رسالت، هم امامت از فروغش منجلی است احمدی یا حیدری را در بغل دارد حسین در رگ و شریان او جاری بود خون خدا از فضایل مظهری را در بغل دارد حسین عروه الوثقای عالم تاری از قنداقه اش از شفاعت محشری را در بغل دارد حسین تا شود گل‌های سرخ کربلا را عندلیب مرغ قدسی پیکری را در بغل دارد حسین این پسر مُهر شهادتنامه انصار اوست خاتم معجزگری را در بغل دارد حسین شاهد فردای عاشورا بود در دامنش یا شفیع محشری را در بغل دارد حسین عرصه گاه حق و باطل، چون شود دشت بلا بهر آنجا داوری را در بغل دارد حسین موج خونش، چون کند تضمین فتحی جاودان طفل نه، سرلشکری را در بغل دارد حسین با زبان بی زبانی راز گوی خلقت است یاور نوآوری را در بغل دارد حسین تشنه کامی جوشن و خون گلو شمشیر اوست بوالعجائب یاوری را در بغل دارد حسین آل عصمت هر یکی خود کارساز عالمند کارساز دیگری را در بغل دارد حسین‌ ای «مؤید» هر چه خواهی نک از آن مولا بخواه که امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین @raziolhossein
بر لب فرح و دلی پر از غم داریم از شوق کمی گریه مبهم داریم ‌ از بوی قدم های علی فهمیدیم شش ماهه دگر تا به محرم داریم ‌ @raziolhossein
یکباره‌اشکِ‌ شوق ز چشمم روانه شد تا عطر گیسوی تو در عالم روانه شد حُسن تو یوسفانه به بازار رخنه کرد عشق‌ِ تو در ضمیرِ منِ زار رِخنه کرد حُسن تورا به‌قیمت‌ِجان مشتری‌شدم خوشبخت‌عالمم‌که(علی‌اصغری)شدم کوچک‌ترین مسیح شفاخانه‌ی حسین ای‌ گونه‌ی لطیف تو بر شانه‌ی حسین دُردانه، نور عین شدن را نشان بده ممسوس در حسین شدن را نشان بده در مُنتهای‌ چشم‌نوازی؛ جهان توست بوسیدنی‌ترین لب عالم از آن توست جان علی و فاطمه بودن برای توست باب الحوائج همه‌ بودن برای توست آغوش گرم عمّه‌ی سادات ؛ محملت طفلی ندیده ایم به این جاه و منزلت یاقوت سرخ بودی و الماس هم شدی در کسوت علی شدن عباس هم شدی حق می‌دهی که آینه‌ی محشرت کنم؟ یعنی که هم ردیف علی اکبرت کنم آب‌ِحیات؛خضر ز جوی تو خُورده‌است گل‌بوسه‌ی رُقیّه‌ به‌روی تو خورده‌است تا نقش لاله‌ی تو به گلشن اضافه شد آرامش سکینه یقینا اضافه شد محتاج نور بودم و مهتاب من شدی قرآن روی سینه‌ی ارباب من شدی جشن تولّد تو اگر گریه‌آور است این اشک شَهد و شِکّر و قند مُکرّر است نَه‌آیه‌ای؛ نَه سوره؛ که قرآن من تویی اصلاً طبیب و دارو و درمان من تویی تو خواستی اگر که خدا را شناختم در روضه‌ی تو راه شفا را شناختم ای تکیه‌گاه آخر بی سرپناه‌ها با تو نمی‌رسند به بن‌بست راه‌ها تا هست بزم روضه‌ات؛ آوارگی چرا؟ تو چاره‌ی منی ؛ غمِ بیچارگی چرا؟ باتو گشوده‌ شد گره‌هایی‌ که‌داشتم از کف نرفت حال‌‌وهوایی‌ که داشتم از عشق تو خراب خرابیم تا ابد مدیون مادر تو ربابیم تا ابد با مادر مطهر تو گریه می‌کنیم هرشب برای حنجر تو گریه می‌کنیم روزی سه‌وعده در غم تو غصّه می‌خوریم با یاد فرصت کم تو غصه می‌خوریم می‌خواستی که کاری از این بیشتر کنی فرصت نشد درست گلو را سپر کنی لبخند آخرت چه قَدَر جانگداز شد از گوش تا به گوش تو یکدفعه باز شد مجبور شد که گریه کند بی صدا رباب با آب قهر کرد پس از کربلا رباب @raziolhossein
ای گل پرپر امام حسین آخرین یاور امام حسین یا علی اصغر امام حسین (یا رضیع الحسین ادرکنی) این من و این دل پر از دردم رو به گهواره تو آوردم دست خالی که بر نمی‌گردم (یا رضیع الحسین ادرکنی) بالم از معصیت شکسته شده دلم از این زمانه خسته شده همه درها به روم بسته شده (یا رضیع الحسین ادرکنی) پای تا سر گناه و تقصیرم آمدم تا کنی تو تطهیرم پرِ قنداقه تو میگیرم (یا رضیع الحسین ادرکنی) مستمند و فقیر و بیچارم دردمند و مریض و بیمارم چشم بر دست کوچکت دارم (یا رضیع الحسین ادرکنی) با همین دستها چها کردی حاجت عالمی روا کردی گره های بزرگ وا کردی (یا رضیع الحسین ادرکنی) تو که باب الحوائجِ همه ای نور چشم حسین فاطمه ای در کرم مثل شاه علقمه ای (یا رضیع الحسین ادرکنی) گر نگاهی به ما کنی چه شود این رهِ بسته وا کنی چه شود قسمتم کربلا کنی چه شود (یا رضیع الحسین ادرکنی) ای که میسوخت از عطش جگرت تشنگی کرده بود محتضرت به سرشک و خجالت پدرت (یا رضیع الحسین ادرکنی) به همان ساعتی که مضطر گشت غنچه اش با سه شعبه پرپر گشت رفت تا سوی خیمه و برگشت (یا رضیع الحسین ادرکنی) به خیامِ پر اضطراب قسم به دل از عطش کباب قسم به گرفتاری رباب قسم (یا رضیع الحسین ادرکنی) به دل زار مادر پیرت نشد آخر بگیرد از شیرت به گلوی بریده با تیرت (یا رضیع الحسین ادرکنی) ای که قنداقه تو شد کفنت خون تو گشت آب غسل تنت من به قربان دست و پا زدنت (یا رضیع الحسین ادرکنی) @raziolhossein
نرفت ديده ي عاشق به خواب از امروز گرفت دلهره هايم شتاب از امروز چقدر ماه رجب را محرمي ديدم بجاي آب نوشتم سراب از امروز عروس فاطمه مادر شده ولي قطعأ گرفته است ز ديده گلاب از امروز علي ز بدو تولد گره گشائي كرد شده است باب حوائج خطاب از امروز شبانه روز به دور حسين مي چرخاند علي اصغر خود را رباب از امروز فقط به دوش اباالفضل و دوش اكبر بود زدند بر رخ ماه اش نقاب از امروز فقط به خاطر طفل رباب خواهد شد به تشنه آب رساندن ثواب از امروز شهيد تشنه لبان ميكند پس از گريه سفارش پسرش را به آب از امروز @raziolhossein
در اوجِ دلبری سندِ پاکِ داوری معصوم زاده ای وزلال و مطهری یادش بخیر مادرِ گلهایِ یاسمن تو محسنِ نداشتة بیتِ حیدری شش ماهة حسینی و نازت کشیدنی تو جامی از سبویِ طهورانِ کوثری کارِ هزار خطبه نموده سکوتِ تو لب وا نکرده بر همه عشاق رهبری حالات ابروانِ تو فرقی نمی کند خنده کنی وگریه کنی باز ،دلبری مسند نشینِ گوشة گهواره ای ولی از عالمی تو یک سرو گردن به حق سری باب الحوائجی لقبِ کوچکِ شماست اما حقیقتا تو معمایِ محشری ای آخرینِ علیِ حرم سبطِ بوتراب مولانژادی وزتبارِ پیمبری قدری بخند ای گلِ دردانة رباب تو نازدارِ قافله ،هستیِ مادری ای نازنین مسافرِ هجده شبِ حسین ای پارکابِ سلسلة عشق،محوری قنداقه ات به دستِ علمدار دیدنیست تاجی ز گُل به شاخِ بلندِ صنوبری محشر  بنامِ خونِ تو آغاز می شود گرچه میانِ قافله تو یارِ آخری نامِ تو بُردم وترک افتاد بر لبم در تشنگی چو غنچة خشکیده پرپری سعی صفا ومروه به حالت اثر نکرد در کربلا ذبیحِ لب عطشان ِ هاجری پشتِ سرِ حسین به گریه رباب گفت: داری دلِ مرا به رویِ دست می بری شد پاره چون گلوی تو بندِ دلِ رباب اینگونه است حالتِ فرزند ومادری فرصت نشد به دورِ تنِ نازِ تو پسر جایِ کفن به گریه بپیچند معجری با پشتِ دست قبرِ تو را صاف می کنند فکرِ غنیمت اند در این دشت ،لشگری پهنایِ نیزه با سرِ تو سازگار نیست باقی نذاشته تیر برایِ تو حنجری بالایِ نیزه حرمله نگذاشت مادرت یک سایه بان درست نماید به روسری در لحظة وصال بیا آبرو بخر آخر مرا قبول کن آقا به نوکری @raziolhossein
چقدر مشکل ما را نگفته حل کردی... در این مقوله که باب الحوائجی شک نیست رسیده اند پس از تو تمام اهل لغت به اینکه معنی "اصغر" همیشه "کوچک" نیست @raziolhossein
هم ماه تمام هست و هم مهرِ منیر هم حاجت شاه داده هم رزق فقیر ای آنکه برای کربلا بی تابی شش‌گوشه ز دست‌های شش‌ماهه بگیر @raziolhossein
شرح تو در قلم نمیگیرد هستی ات را عدم نمیگیرد دل لبریز از محبت تو حسرت و درد و غم نمیگیرد وقت احسان شبیه بارانی کرم تو به کم نمیگیرد معجزات علی اصغری ات تا ابد وقفه هم نمیگیرد مهربانی ت زندگی بخش است هیچ پایانی ام نمیگیرد از کریمان روزگار کسی جای تو در کرم نمیگیرد نوکرت در تمام سختی ها غیر ذکر تو دم نمیگیرد غصه دار است انکه ماه رجب از شما یک حرم نمیگیرد یا من ارجوه من علی اصغر راحت روح من علی اصغر لب تو اعتبار زمزم داشت چشم تو ایه ایه مریم داشت اخرین سوره ی حسینی تو و شفاعت فقط تو را کم داشت ای که فصل الخطاب بودی و کربلا با تو مهر خاتم داشت سند غربت پدر با تو تا همیشه حدیث محکم داشت مادرت با تو بدو امدنت ذکر لالایی محرم داشت نام باب الحوائجي شما روی هر زخم کهنه مرهم داشت نام تو استجابت دعوات بر بلندای نام تو صلوات با تو راه غدیر خواهد ماند ذکر نعم الامیر خواهد ماند با تو در اوج بام مأذنه ها یا علی یا امیر خواهد ماند هر که اخر گدای تو نشود مستمند و فقیر خواهد ماند هر کسی که نشد گرفتارت تا همیشه اسیر خواهد ماند دست های تو کوچک اما پر کرمت بی نظیر خواهد ماند نام باب الحوائجی یعنی دست تو دست گیر خواهد ماند در بنی هاشم اینچنین بوده کودکش مثل شیر خواهد ماند بر ابالفضل و بر علی اصغر نام ماه منیر خواهد ماند افتاب حقیقتی مولا تو جواز شفاعتی مولا روضه ی کربلا علی اصغر خون بهایت خدا علی اصغر گره ای نیست تا که وا نشود با نگاه شما علی اصغر رو به معراج میرود روحم وقت فریاد یا علی اصغر ذکر امن یجیب مضطر ها دم مظلومنا علی اصغر پدر و مادرم به قربانت جان من رو نما علی اصغر روی دست پدر رفیع شدی ناگهان سوختی رضیع شدی گل عمر تو در خطر باشد گل چرا دائم السفر باشد متمایز ترین شهیدانی حرمت سینه ی پدر باشد امده عصر روز عاشورا لب خشک تو جلوه گر باشد تیر بی رحم حرمله نامرد از گلوی تو پهن تر باشد کوفه ای یا هنوز زیر خاک؟ مادرت از تو بی خبر باشد مادرت بعد داغ لبهایت دائمأ زخم بر جگر باشد بیت اخر ستاره میخواهم کربلایی دوباره میخواهم @raziolhossein