#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
#امام_کاظم_مدح
منآن زاغم کهمانند کبوتر زندگی کردم
از آنچه انتظارم بوده بهتر زندگی کردم
منمآنبوتهیخاریکه از بخت بلندِ خود
کنار کوچهی زهرا و حیدر زندگی کردم
نه دنبال مُرادی رفتهام نه در پی پیری
خدا را شکر پایِدرسِقنبر زندگی کردم
منآنهیچمکهدر مُلکِ خدایِ مهربانیها
اجازهداشتم در سِلکِنوکر زندگی کردم
چهمیگویندواعظهایشهرازجنّتالمأوی؟
برایمنکهعُمریپُشتایندرزندگی کردم
اگر قُم آشیان آل پیغمبر بُوَد؛عُمریست
کنار خانهیموسیبنجعفر زندگی کردم
از اینجا با تمام فرقهها رویسخن دارم
کجا دارند مثلِاین امامیرا کهمن دارم ؟
------------------------------------------------
چهموسایی!کهمیباشدکلیمُ الله حیرانش
چهمولایی!که میگردد ذبیحُ الله قربانش
چهمیفهمم ! کهوجهالله میخوانند رویش را
چهمیگویم!بهوصفآنکهمدحشکردهیزدانش
بنازم آن امامی را که طبق قول معصومین
خداتعریفازاو کرده است در ثُلث قرآنش
خلیلالله؛ اگر آتش بر او برداً سلاما شد
امامی را که من دارم بُوَد زندان گلستانش
تمام خاندان و دودمان و دوستان من
فدای گردِ خاکِ پایِ زوّار رضا جانش
بنازم زائر صحنوسرایت را که در رُتبه
خدا با زائر کرببلا کرده ست یکسانش
تو اصلِکاظمینَالغَیظوعافینَعَنِالنّاسی
توصدها مرتبه بابالحوائجتر از عبّاسی
------------------------------------------------
حدود چاردهسالاستدر زندان گرفتاری
بمیرمگاهسر بهسجدهگاهیسر بهدیواری
فقط از پیکر تو سایهی تاری بهجا مانده
چقدراینروزهاوضعِتو زهراییستانگاری
تومیخواهیولیگویاتوانیدر وجودتنیست
اگر از صبح تا شب سر ز سجده برنمیداری
زِ دردِاستخوانخوابینمیآیدبهچشمآری
تو بااینساقپایخُرد؛معلوماست بیداری
بهزهراناسزامیگفتدشمن؛پیشِچشم تو
ازاینبدترچهتوهینی؟ازاینبدترچهآزاری؟
شهادت میدهد پیراهنت؛کهجایآبونان
تو خیلی تازیانه خوردهای هنگام افطاری
اگرچه روی پهلوی تو ردِّ چکمه جا مانده
تنترا هیچکس با ضربهی پا بر نگردانده...
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
#دوبیتی
معصومه بیا با غمِ من نجوا کن
این جا نظری به غربتِ بابا کن
معصومه بیا و لحظه ی جان دادن
زنجیرِ ستم از تنِ بابا وا کن!
#ه_محرابی
@raziolhossein1
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
مرد خدا اگر چه به غربت اسير بود
بر هفت شهر كشور امكان امير بود
حلمش شكوه حلم و شكيبايى رسول
جودش هماره جلوه ی خير كثير بود
زنجير همنواى غريبانه هاى او
از صبر جان خسته ی او ناگزير بود
مى خواست وقت ناب مناجات با خدا
زندان براى خلوت او دلپذير بود
اما چه شد كه يوسف زهرا به چاه درد
عجل وفاتى اش به لب ، از عمر سير بود
كنج قفس شكسته پرى بود بى نفس
وقتى گشوده شد در زندان كه دير بود
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
خداوندا نگير از من نگاه مهربانش را
نگير از بنده ي او نوكري دوستانش را
بلا گردان خدام حريم كاظمينم من
گدايم روزي ام از سفره اش كن خرده نانش را
نيامد دست خالي يك تن از باب المراد او
ندارد هشت جنت هم صفاي آستانش را
همين يك نكته از پستي اين دنيا فقط كافي ست
چرا بايد بگيرم از سيه چالي نشانش را
به هارون تا قيامت لعن و نفرين پيمبر باد
كه با آزار آن حضرت نموده قصد جانش را
فقط با تازيانه ميكند از او پذيرائي
بريده سندي ابن شاهك ملعون امانش را
نشسته مثل عمه زينب خود نافله خوانده
ز بس نمناكي زندان گرفت از او توانش را
نمانده ساق پا حتي بماند معني مرضوض
قلم هرگز ندارد قدرت شرح بيانش را
غل و زنجير يا زندان بسوزم با كدامينش
شكست از او يكي حرمت يكي هم استخوانش را
ولي با اين همه روضه ولي با اين همه غربت
دم جان دادنش بالين خود ديده جوانش را
بميرم كربلا بابا به بالين پسر آمد
گرفت اين داغ از بابا توان زانوانش را
نگاه انداخت هر جائي از اين صحرا فقط مي ديد
جوانش را جوانش را جوانش را جوانش را...
#محسن_صرامی
@raziolhossein1
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
این طور اگر در غل و زنجیر اسیری
جرمت فقط این است که از نسل غدیری
امروز تو دیروزکسی غیر علی نیست
در بند هم ای مرد سرافراز امیری
حکم تو همان حکم رسول است بلاشک
شان تو همان شان وصیی و وزیری
عالم همه در بند توهستند و گرفتی
هر گوشه چشمت دو سرا را به اسیری
موسی و مسیحات کمر بسته به خدمت
تا کِی کرمی کرده و خادم بپذیری
در بارش رحمت به سر این همه محتاج
از جنس نگاه تو ندیدیم نظیری
محفوظ شد از رنج و بلا شیعه به لطفت
چون فاطمه فکر همه ای خیر کثیری
جز اینکه به دستان کریمت شده دارا
از خانه ی تو رد نشده هیچ فقیری
رفتار تو معلوم کند خوف و رجا را
قربان کلامت که نذیری و بشیری
از ناله ی جانسوز تو در گوشه ی زندان
پیداست که از جان به لب آمده سیری
پا راه ندارد دو قدم راه بیایی
هر قدر اگر دست به دیوار بگیری
در چشم تو تاریکی زندان شد اگر تار
از ضربه ی سیلی است نه از کثرت پیری
این پیرهن پاره برازنده ی تو نیست
شایسته ی پیراهنی از جنس حریری
از بس که نحیف است تنت،موقع سجده
مانند عبایی که رها بین مسیری
این تخته ی تشییع تو یادآور غمهاست
هم پشت درافتاده و هم روی حصیری
#محمدعلی_بقایی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
یارب به حق مادرم خَلِّصنی یارَب
یارب به جدّ اطهرم خَلِّصنی یارَب
او هم نوا با چاه شد من با سیه چال
من از علی تنهاترم خَلِّصنی یارَب
یارب به آن زندانیِ زندان کوفه
به عمه جانِ مضطرم خَلِّصنی یارَب
تا کی از این زندان به آن زندان خدایا
ذکر و دعای آخرم خَلِّصنی یارَب
تا کی نبینم ای خدا معصومه ام را
دل تنگِ روی دخترم خَلِّصنی یارَب
زندان تاریک و نمورم مثل قبر است
خاک سیه شد بسترم خَلِّصنی یارَب
بین قفس بسته چرا صیاد بی رحم
زنجیر بر بال و پرم خَلِّصنی یارَب
زیر غل و زنجیر و ضرب تازیانه
چیزی نماند از پیکرم خَلِّصنی یارَب
شلاق خون گرید به حال غربت من
زخمی شده پا تا سرم خَلِّصنی یارَب
تا کی زند سیلی به رویم این یهودی
شد تار چشمان ترم خَلِّصنی یارَب
راضی به مرگ خود شدم از بس که گوید
او ناسزا بر مادرم خَلِّصنی یارَب
هر لحظه خون می ریزد از زخم گلویم
یاد گلوی اصغرم خَلِّصنی یارَب
#عبدالحسین
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
با شما این دل آشفته به سامان شده است
با کریمان جهان کار من آسان شده است
آخر سال شد و وقت گدایی آمد
آخر سال شد و موسم احسان شده است
از ازل ایل و تبارم همه سائل بودند
هرکسی نیست گدای تو پشیمان شده است
باب حاجات شدی تا به کسی رو نزنم
دردهایم همه با لطف تو درمان شده است
هر کجا می نگرم نور تو را می بینم
ملک اولاد تو هر گوشه ی ایران شده است
همه ی عمر نشستیم سر سفره ی تو
رزق ما پای همین سفره فراوان شده است
نه فقط ما که جهان ریزه خور دست شماست
عالم از روز ازل پیش تو مهمان شده است
سالیانیست که دل در طلب شیدایی
روز و شب در به در قم و خراسان شده است
آمدم در بزنم تا که نگاهم بکنی
بشر حافی ز نگاه تو مسلمان شده است
سال ها گوشه ی زندان نفست بند آمد
سال ها مامن تو گوشه ی زندان شده است
زلف آشفته تو حال مرا ریخت به هم
چه شده حال تو اینگونه پریشان شده اس
تشنگی آمده ای وای ترک خورده لبت
جگرت بر اثر زهر چه سوزان شده است
دم آخر دل تو پر زده تا کرب و بلا
کربلایی شدی و چشم تو گریان شده است
مانده جسمی به روی خاک، خدا رحم کند
خار و خاشاک، حجاب تن عریان شده است
باز غمخانه ی تو کنج سیه چال شده
مرهم زخم دلت، روضه ی گودال شده
#محمد_صادق_ابراهیمی
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
مثل یک خنجر گران به گلو
داغش آورده است جان به گلو
کنج زندان چه می کند خورشید
بند بر پا و ریسمان به گلو
اشک مظلومی اش عیان بر رخ
بغض تنهایی اش نهان به گلو
گوئیا ارث هر ابالحسن است
خار در چشم و استخوان به گلو
غل و زنجیر جامعه یعنی
دستها بسته همزمان به گلو
با که گویم که تازیانه زدند
به جبین به لب و دهان به گلو
بوسه می زد زمین به زخم پا
گریه می کرد آسمان به گلو
دم آخر به نینوا رو کرد
داشت مانند نی فغان به گلو
میرود اسب ، خونفشان به حرم
میرسد شعر ، نوحه خوان به گلو
باز میدید با سنان زده اند
شمر بر پهلو و سنان به گلو
زیر باران کعب نی زیباست
بوسه ی قامتی کمان به گلو
شرح این غصه را تمامی نیست
روضه ها مانده همچنان به گلو
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
#دوبیتی
شب تا سحر از عشق خدا میسوزی
ای شمع! چقدر بیصدا میسوزی
یک روز دلت هوایی معصومهست
یک روز ز دوری رضا میسوزی
#عباس_شاهزیدی
@raziolhossein
#امام_کاظم_مدح
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
شامگاهت نیز مانند پگاهت روشن است
محبس تاریک با نور نگاهت روشن است
کی حریفت میشود این کینهی سرد و نمور
شعلهای در سینهات داری از آهت روشن است
گرچه چشم تنگ زندان بر قیامت کم گذاشت
لااقل قلبت به نور سجدهگاهت روشن است
کنج زندان هم اگر باشی حکومت میکنی
ابن یقطین نسبتش با بارگاهت روشن است
قلب زندانبان به تو غرق محبت میشود
حال دل با رویت رخسار ماهت روشن است
از زن رقاصه هم قدیسه میسازی دگر
غم ندارد رهرو ات وقتی که راهت روشن است
دستگیری میکنی هرچند دستت بسته است
جلوه ات بر شیعیان بی پناهت روشن است
در خیالش دشمنت بر قدرتت غُل بسته است؟
نه ! که زنجیری به پای تو توسل بسته است
آه داوودی و فرمایش برآهن میکنی
آه موسایی و دل را دشت ایمن میکنی
خواست خاموشت کند دشمن نمیدانست تو
با لب خاموش هم تکلیف روشن میکنی
کاروانی را به دست ساربان پس میزنی
با کلامی رخنه در فرمان دشمن میکنی
ربنایت کافران را هم مسلمان میکند
با دعایت یاغیان را پاک دامن میکنی
باب حاجاتی و روزی را به عالم میدهی
صبح وقتی که شروعِ ذکر گفتن میکنی
زهر خرما را نکردی از لبت کوتاه پس
شک ندارم بخششت را شامل من میکنی
شک ندارم اشکهایم را گواهی میدهی
کاهِ ایمان مرا یکباره خرمن میکنی
عادلی هستی که عالم از نگاهت داد خواست
صد کفن از پیکر پاک تو استمداد خواست
هیچ کس را دست خالی رد نکردی از درت
پس کدام این کفن ها میرسد بر پیکرت
تو کفن داری خدارا صدهزاران بار شکر
یاوران زنده داری لااقل دور و برت
ای بنازم معرفت را دخترانش را سپرد
بر تو طوری گریه کن باشند گویا دخترت ...
دختری را میشناسم داغ بابا را که دید
گفت بابا جان کجا مانده تن جنگاورت
گفت بابا پای من زخم است اما غم نخور
روی نی تا میروی می آیم از پشت سرت
گفت بابا روسری دارم ندیدی گوش من
مثل انگشت تو شد در غارت انگشترت
گفت اگر مهمان من باشی بگیرم از کدام ؟
بوسه از لبهای خشکت یا که از چشم ترت
دارد آدابی اگر دلجویی از اشک یتیم
دختری را میشناسم در خرابه بگذریم
#س_کرمانی
@raziolhossein
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
قعر سجون، به واژه که معنا نمیشود
در چاه، جای یوسف زهرا نمیشود
چندین سیاه چال در اعماق یکدگر
اینجا که جای این قدِ رعنا نمیشود
تاریکتر ز شامِ سیه سِجنِ من شده
نور خدا، نهان دلِ شبها نمیشود
ممنوع شد اگرچه ملاقاتِ من، ولی
دیوار و در که مانعِ زهرا نمیشود
این گردنِ شکسته ی زنجیر بسته ام
حتی برای سجده کمی تا نمیشود
کوبیده ساقِ پای من از حلقه ی قیود
این استخوانِ خورده گِره وا نمیشود
با زهرِ کین، گلوی منِ روزه دار سوخت
افطار من که سیلیِ اعدا نمیشود
بر غربتم اگرچه رضا روز و شب گریست
اما غمم، مصیبت عظما نمیشود
با روضه های جدّ غریبم گذشت عمر
دردم بدونِ گریه مداوا نمیشود
این سالهای سخت به زندان، چو یک شبِ...
زندانِ سختِ زینب کبرا نمیشود
چندین کفن به جسم من، ای وای یک کفن...
بهر عزیز فاطمه پیدا نمیشود
زیر سمِ ستور، چه میمانَد از بدن
این جسمِ خاکمال شناسا نمیشود
چیزی نمانده تا سحرِ فجرِ انتقام
خورشید، پشت ابر تماشا نمیشود
یا صاحب الزمان بنما ذوالفقار را
چاره بجز قیام تو مولا نمیشود
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#امام_کاظم_مدح
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
تجلی داده ای با هر دعایت روح عرفان را
فضیلت داده القابت تجلیگاه انسان را
تورا باب الحوائج! کاظم آل عبا خواندم
عبا بر سر کشیدی جان ببخشی جسم بی جان را؟
رسول الله را وقتی در آن لحظه پدر خواندی
کشیدی بر فضیلت های هارون خط بطلان را
پر و بال قنوتت را شکنجه داد با زنجیر
ولی نفرین نکردی در دعای خود نگهبان را
تو با این بردباری ها به اصحابت نشان دادی
برای کظم غیظ خود مصادیقی فراوان را
"شترها هم نباید خدمت ظالم کنند"، آری
تو روشن کرده ای با این سخن تکلیف صفوان را
اشداء علی الکفارُ کظم غیظ را با هم
نشان دادی چنین توصیه های ناب قرآن را
اگر چه ماه محبوسی و فی قعر السجون بودی
ولی روشن کند نامت در و دیوار زندان را
#ع_جعفری
@raziolhossein