eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
528 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اینها که همیشه جنگ را باخته اند تخریب کنند گوئیا ساخته اند زود است که بشنویم درشهر رسول بین الحرمین ، راه انداخته‌اند
در روضه‌اش برای علی گریه می‌کنم در مرکز خلافت مولا غریب بود @raziolhossein
سالروز ورود حضرت مسلم بن عقیل به کوفه با یک دل پاره پاره آمد کوفه همراه دوتا ستاره آمد کوفه مسلم که نشست روی منبر امروز.. انگار علی دوباره آمد کوفه @raziolhossein
صحنه‌ای بس جان فزا و دل نشین دارد بقیع رنگ و بو از لاله‌های باغ دین دارد بقیع گشته دامانش زیارتگاه قرص آفتاب سایه از بال و پر روح الامین دارد بقیع ز آسمان وحی دارد در بغل خورشید‌ها گر چه جا در دامن خاک زمین دارد بقیع تا چراغش قبر بی شمع و چراغ مجتی است روشنی در دیده اهل یقین دارد بقیع خرمنی از مشک جنّت بر سر هر تل خاک از غبار قبر زین العابدین دارد بقیع تا توسل بر مزار حضرت باقر برند یک جهان دل در یسار و در یمیم دارد بقیع صادق آل محمد خفته در آن خاک پاک راستی فیض از امام راستین دارد بقیع لالةِ عبّاسی از دامان پاکش سرزند خُرّمی از تربت امّ‌البنین دارد بقیع قبر ابراهیم را بگرفته در آغوش جان فیض‌ها از پیکر آن نازنین دارد بقیع خاک آن صحرا صدف، دُرّ فاطمه بنت اسد گوهری چون مادر جبل المتین دارد بقیع پیکری گم گشته در اشک امیرالمومنین لاله‌ای از رحمةٌ للعالمین دارد بقیع بر مشام (میثم) آید بوی قبر فاطمه سینه‌ای خوش‌بو تر از هلد برین داردبقیع @raziolhossein
دوباره در دل من زنده گشته یاد بقیع چه گریه ها که در آورده بی اراده بقیع شب ولادت آقا کسی کنارش نیست دوباره گشت بلند، آه از نهاد بقیع گذشت عمر من و چار امام بی حرمند همه غمم شده در هر امامزاده بقیع میان صحن عتیق رضا زدم فریاد امام غائب عالم ! برس به داد بقیع به گل نشستن آل سعود دیدنی است زمان آمدن قبله ی مراد بقیع بقیع می زند از دل صدا ، بیا آقا قسم به بی کسی مجتبی ، بیا آقا @raziolhossein
سلام غربت بی خاتمه،سلام بقیع سلام ســوزدل فاطمه،سلام بقیع سلام تربت پرماجـــرا،سلام بقیع سلام ای حــرم اولیــا،سلام بقیع سلام مدفن نورجلی،سلام بقیع سلام محرم رازعلی،سلام بقیع سلام ای حرم الله،ای دیارحبیب سلام تربت پاک چهارامام غریب سلام برتووبرغصـــه های پنهانت سلام برتوو برقبـــــرهای ویرانت توخاک نیستی اصلاً،توعرش رحمانی تو کعبــه ای،نه،بهشتی،اگرچه ویرانی خداکند حرمی دربقیــع کنیــم بنا به وسعت حرم حضرت امام رضا خداکنــد که ببیند دوچشـم جاریِ من کنارصحنِ بقیع،صحنِ قاسم‌ بن حسن بقیع،ازغم و از رنجِ بی حساب بگو بقیع،چنـدســـؤال مـرا جـواب بگو بقیــع درست شنیـــدم امـام رابردند؟ به سمت بُت خودِ بیتُ الحرام رابردند بقیــع ســوز درون رابگـــو به عالمیان چه شد که خورد زمین مادرامام زمان چرابه صورت ماه ازفدک نشانه زدند؟ چرابه مـادرســادات تـازیـانــــه زدند؟ بقیــع فاطمــــه رابی هـــوازدند،چرا؟ لگــدبه پهلـــوی خیـــرالنسازدند،چرا؟ بقیع درست شنیدم شــرارو وادی طور؟! بقیع درست‌شنیدم‌که سوخت‌صورت حور؟! بقیع،روضه‌ٔ یاس پیمبراست،بس است بقیع،روضه‌ٔ ناموس حیدراست،بس است بقیع درست شنیــدم زغـ‌ـربت پســرش؟ بقیع درست شنیدم ‌که پاره ‌شدجگرش؟ بگـــو ازآنکــه غریبیش بین یاران شد واز تنی کـــه کنــــار تو تیـــرباران شد به سرزنان پِیِ تابوت او دوید حسین چقدرچوبه‌ی تیر ازتنش کشیدحسین عمامه زدبه زمین ، عطر انتخاب نکرد پس از برادرمظلوم خودخضاب نکرد ــــــــــــ ولی به کرببـــلا سَـــرخضاب کرد حسین چه شد که چند برابر خضاب کردحسین همینکه روی تن پــاره‌ی علی افتــــاد زخون صورت اکبرخضاب کرد حسین گذاشت صـورت خود رابه صــورت عباس زخـــون چشـــم برادر  خضاب کردحسین رسیدتیـــرسه پر برگلـوی طفل رضیــع زخون حنجــراصغــرخضاب کردحسین زدنـد تیــرِ سه شعبـه بـه قلب ثارالله زخون قلب مطهّر خضاب کردحسین به روی سینه‌ی او تیــر خورد عبدالله زخـون طفـل برادر خضاب کردحسین هــزارونهصـدوپنجـاه زخـم یعنی که... زپای تاســر انــور خضاب کـرد حسین زن یهودی و مردان شام و سنگ جفا... بروی نیــزه مکـــرر خضاب کردحسین ــ ــ ــ ــ ــ بقیع،روضه‌ی شَیبُ الخَضیب میخوانم ‌بقیع،روضــــه‌ی خَدُّالتـَّـــریب میخوانم توگریه کن زغم جسم پاره پاره ومن برات روضه‌ی جِسمُ‌السَّلیب میخوانم @raziolhossein
حتّي بدون صحن و گنبد هم صفا دارد اين خاك غير از بوي غم بوي خُـدا دارد مُشتي از آن را چند سال قبل بـو كردم ديدم كه عـطري مـثـل خاك كـربلا دارد گرچه تبرِك جُستن از اين خاك ممنوع است حتّي غُبـارش هم درونِ خـود شفا دارد با اينكه از چشم تمام خلق ناپيداست از جنس نور اين آستان صحن و سرا دارد آري اگر خورشيد بر دارد كُلاه از سر از فرط نورانيّت اين صحـن ، جا دارد جايي كه در آن چار تا معصوم مدفونند حـدّ اقل در حـدّ عـرشِ حـق ، بها دارد دارد هرآنچه این زمین از خیر و از برکت بي شُبهه از دستِ امام مُجتبي دارد اينجا چقدر آدم به يـادِ حضرت سجّاد حال مُناجات و تـضـرّع در دعا دارد باافتخار اين خاك در هر لحظه مي گويد: مثل امام باقر من را كُجـا دارد ؟ بايد كه اينجا فِقهِ ناب جعفري آموخت اينجا تَشـيُّع قيمتي بيش از طلا دارد اصلاً بقيع اين حالت زار و پريشان را از شرم قـبرِ حضرتِ خيرُ النّسا دارد با بودن أمّ البنين اينجا ، دَمِ مغرب بی روضه ي عبّاس هم چشمم بُكا دارد از روضه ي بازوي زهرا رد شدم امّـا اشـك همه بـوي دو تا دستِ جُدا دارد عبّاس،عبّاس است چه با دست چه بي دست هر طور باشد او ادب دارد ، وفا دارد @raziolhossein
خاکیست ، بی ریاست ، صفا دارد این حرم بر خاکِ با صفاش قسم دوست دارمش مضمون نابِ اهل قلم بوده این بقیع من هم شبیهِ اهل قلم دوست دارمش آباد یا خراب ، تفاوت نمی کند این خاک را برای دلم دوست دارمش گیرم که بسته اند درش را شبانه روز حتی زِ پشت پنجره هم دوست دارمش قُم ، کاظمین ، کرببلا ، مشهدالرضا اصلاً شبیهِ هر چه حرم دوست دارمش مثل مقدسّاتِ دگر مثل کربلا مثل کتیبه ، بیرق ، علم ، دوست دارمش این خاک ، خاکِ پاکِ کریمِ دو عالم است من هم به عشق شاه کرم دوست دارمش @raziolhossein
شبیه این زمین در آسمانها آسمانی نیست ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست بجای گنبد و گلدسته کفترها نما دارند نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست به اجبار عده ای باب الکرم را روی ما بستند به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست مدینه شهر پیغمبر بگو تو لااقل با ما چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟ نه سینه زن نه یک دسته نه حتی یک حسینیه همه آمادۀ اشکند اما روضه خوانی نیست به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست چنان سیلی به رویش زد که حوریه زمین افتاد صدا زد که حسن در زانویم دیگر توانی نیست @raziolhossein
عمریست به شیعیان حسادت دارند بدجور به یکدگر شباهت دارند از کوچه و از بقیع دانستم که اینها به خراب کردن عادت دارند ......... از اینهمه خوب در جهان خوب تری مرغوب تری اگر که مخروب تری تاکور شود هر آنکه نتواند دید بی گنبد و بی ضریح محبوب تری ....... اینها که همیشه جنگ را باخته اند تخریب کنند گوئیا ساخته اند زود است که بشنویم درشهر رسول بین الحرمین راه انداخته‌اند ....... از آنهمه خاک انتخابت کردند پس منشاء اینهمه ثوابت کردند گاهی سبب خیر، عدو خواهد شد آباد شدی چونکه خرابت کردند @raziolhossein
دیگر زمان آن شده بزمی به پا کنیم با ذکر یا علی حرمی دست و پا کنیم باید به لطف حضرت حق ما بقیع را زیبا، چنان حریم امامِ رضا کنیم یک نسخه از تمام کتب را بیاوریم هدیه به صحن صادق آل عبا کنیم از نسخه های کافی و تفسیر و الغدیر هدیه به صحن باقر علم خدا کنیم زین العباد، عمر خودش بهر گریه داد یک بارگاه، هدیه به آن گریه ها کنیم بعد از حرم به یاد کریم بن فاطمه ایوان طلای صحن حسن را بنا کنیم ایوان طلای او بشود جلوه ی نجف کل جهان به نام حسن آشنا کنیم وقت ظهور، آن دو نفر را بیاوریم آتش زنیم و هدیه به آن شعله ها کنیم بعد از ظهور منتقم آل فاطمه فکری برای مرقد خیر النسا کنیم @raziolhossein
آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه حرم برای تو شه کرم می سازه آخر برات یه گند طلا می سازیم شبیه گنبد امام رضا می سازیم سر مزارت ضریح طلا می سازیم مثل ضریح شش گوشه بهش می نازیم سقا خونه بنا کنیم با شور واحساس سر قبر ام البنین مادر عباس دخیل می بندیم و می گیم بر تو اسیریم حسن حسن می گیم واز عشقت می میریم آقا می یاد و می گیره تقاص زهرا بقیع تو آباد می شه به جان مولا @raziolhossein
ای مدینه جلوگاه کبریا ای تجلی گاه انوار خدا ای مدینه ای تو مشکوی بهشت عطر خاکت خوشتر از بوی بهشت ای زمینت لاله زار اهلبیت ای امین و راز دار اهلبیت ای حریمت قبله گاه اهل دل ای نسیمت با رگ جان متصل ای به گِردَت  کعبۀ دل در طواف خفته در تو اسوۀ شرم و عفاف در تو خورشید نبوت خفته است درتو ناموس ولایت خفته است "نقش هستی نقشی از ایوان توست" "آب و باد و خاک سرگردان توست" ای گلستان گل و آلاله ها ای نیستان تمام ناله ها ای وصیتنامۀ درد علی نخل هایت دست پرورد علی ای مدینه جانِ جان ما توئی آیه های صبر را معنا توئی ناله های مرتضی در گوش توست هستی او خفته درآغوش توست لب گشا از محنت زهرا بگو از غم و درد علی با ما بگو فاش کن آن گوهر ناسفته را راز های گفته و ناگفته را گرکه عمری سخت پابند توام چون «وفائی» آرزومند توام @raziolhossein
گر‌چه از دست محبان این زیارت دور ماند قبرشان ویران شد و آوازشان مشهور ماند آنچه مانده در جهان حبِ علی وآل اوست خاک را بر نور پاچیدند اما نور ماند @raziolhossein
بر دشمنان عترت و قرآن هماره در هر نفس نفرین و لعن بی شماره اینان که بدتر از نصارا و یهودند فرزند شیطان، خصم دین، آل سعودند بر مکتب اسلام و ایمان حمله کردند با آیه ی قرآن به قرآن حمله کردند اینان نه یک مذهب که یک حزب پلیدند نسل ابوسفیان و مروان و یزیدند دل هایشان از تیره گی پر، خالی از نور چشمانشان در این جهان و آن جهان کور بر آل یاسین ظلم، از حد بیش کردند تفسیر قرآن را به رأی خویش کردند خصم خدا، خصم نبی، خصم کتابند از کفرشان سنّی و شیعه در عذابند گویند مشرک زائر ختم رسل را خوانند مرده از جهالت عقل کل را در چاه جهل و تیره گی ماندند، ماندند گویی به عمر خویشتن قرآن نخواندند یعقوب کز بوی پسر قلبش صفا یافت چشم وی از پیراهن یوسف شفا یافت آن تکه ی چوبی که موسی را عصا شد هم بحر را بشکافت و هم اژدها شد روزی که عیسی مرده گان را زنده می کرد بر جهل این اشتر چران ها خنده می کرد رو تیره، دیده کور، دل، آلوده و چرک از پای تا سر کفر و از پا تا به سر شرک بوزینه هایی بر فراز منبر وحی یار شیاطین دشمن پیغمبر وحی بر تربت پاک امامان حمله کردند خواندند قرآن و به قرآن حمله کردند در بغض اولاد علی بیداد کردند اسلاف خود را در شقاوت یاد کردند با دست آن پرورده های دست شیطان شد تربت پاک حسن با خاک یکسان کُشتند با دعویّ دین یاران دین را کردند ویران قبر زین العابدین را پنجم امام ما که جان ما نثارش گردید با سطح زمین یکسان مزارش آمد جسارت بر کتاب ناطق ما ویرانه شد قبر امام صادق ما دادند پاداش امیرالمؤمنین را کردند ویران مرقد امّ البنین را قبر شهیدان اُحد ویرانه گردید شهر مدینه سر به سر غم خانه گردید ویران شد از بیداد آن قوم ستم گر قبر اُمّ و ابن و اب و عمّ پیمبر ای کافران، اجر رسول الله این بود یا احترام آن زیارتگاه این بود؟ لعن ابد را تا ابد بر خود خریدید الحق که یکسر آل مروان و یزیدید صد شکر کان جا قبر زهرا بی نشان بود از دیده ی ناپاک ناپاکان نهان بود ورنه از این بیدادگران حرامی می شد به ناموس خدا بی احترامی اسلاف این نامردها با تازیانه کُشتند ناموس ولایت را به خانه آتش زدند از راه کین بیت الولا را بیت الولا نه خیمه های کربلا را اجداد اینان در سقیفه عهد بستند پیشانی فرزند زهرا را شکستند اسلاف این ناپاک خنجر کشیدند سر از تن فرزند پیغمبر بریدند اینان همه مغضوب زهرای بتول اند ملعون قرآن و خداوند و رسول اند دائم به قرآن حمله ور با نام قرآن چون غُدّه روییدند بر اندام قرآن یارب به پیشانیّ مجروح پیمبر یارب به قرآن و به زهرا وحیدر یارب به خون اوّلین یار ولایت تنهاترین قربانی دار ولایت یارب به رازی که علی با چاه گفته یارب به غم هایی که او در دل نهفته یارب به باغ حیدر و یاس کبودش یارب به آن بیتی که بالا رفت دودش تا آتش قلب محبّان را نشاید تا انتقام آل عصمت را ستاند رخت فرج بر قامت مهدی بپوشان بر تشنه گان، جام وصالش را بنوشان @raziolhossein
خالی از هر گونه درد و غم برایش ساختم دردها را کُشتم و مرهم برایش ساختم از کرامت هایشان عمریست هستم با خبر خوب و بدها را اگر دَرهم برایش ساختم گریه کردم گوشۂ دلگیرِ باب المجتبی سوختم...یک خیمۂ ماتم برایش ساختم در میانِ سجده هایم نذر ِ زین العابدین مسجد و محرابی از خاتم برایش ساختم دور تا دورِ ضریحِ حضرتِ باقر فقط- عالِمانی از همه عالَم برایش ساختم اشک را در روضه های حضرت صادق شبی در نگاه زائران نم نم برایش ساختم آب سقّاخانه اش را ناب و جاری و زلال شعبه ای از چشمۂ زمزم برایش ساختم تا که مثل کربلا صاحب-حرم باشد بقیع گنبد و گلدسته و پرچم برایش ساختم! @raziolhossein
  گفتم رخ تو گفت به مهتاب ببین گفتم سخنت گفت که در آب ببین گفتم که دلم گفت چه خواهد از من گفتم که "مدینه"گفت در خواب ببین @raziolhossein
تو بیکرانه ای و داغ بیکرانه دیده‌ای عجیب بی وفایی از اهل زمانه دیده‌ای فقط نه اینکه دیده‌ای کبود،رنگ یاس را تو خون تازه لحظه‌ی دفن شبانه دیده ای تو روی بازوی امانت خدا و مصطفی رَدّ غلاف تیغ و جای تازیانه دیده‌ای تو سالهای‌سال شب‌به‌شب سر مزار او اشک امام بی کس مرا روانه دیده‌ای حریم حُرمتی ولی شبیه بیت فاطمه زیاد از آن هجومهای وحشیانه دیده‌‌ای وقت وداع از مدینه زینب و حسین را فتاده روی خاک قبر بی‌نشانه دیده‌ای چه‌قدر مهدی آمده سر مزار چار امام؟ چقدر بزم روضه‌های مخفیانه دیده‌ای؟ به‌لُطف اُمِّ‌بی‌بَنین تو‌ ای فراتر از زمین چه‌قدر مجلس عزای مادرانه دیده‌ای !!! سخن تمام شد ولی غم تو ناتمام ماند که بیکرانه ای و داغ بیکرانه دیده‌ای... @raziolhossein
حجاز کوی مجاز و حقیقت است بقیع سواد و سرمۀ چشم بصیرت است بقیع اگر چه کربُبلا سرزمین کرب و بلاست زمین ماتم و کوی مصیبت است بقیع هزار دیده بر این خاک،گوهر افشانده است که گنج گم شدۀ آل عصمت است بقیع چهار حجّت حق را گرفته در آغوش به چار رکن از این روی حجّت است بقیع مزار مظهر حُسن است و مسجد سجّاد محیط علم و مقام صداقت است بقیع حجاب و بقعه ندارد از آن جهت این خاک که با خدای خود اندر عبادت است بقیع قسم به کعبه و بر تربت نبی سوگند حریم حرمت و معنای غربت است بقیع همیشـه بوسه زند آفتاب و مهتابش که بوسه‌گاه فلک از شرافت است بقیع از آن چراغ ندارد که خود به خاموشی چراغ روشن راه هدایت است بقیع به دادگاه عدالت که قاضی‌اش مهدی است ز جور خصم، کتاب شکایت است بقیع «شفیـع» می‌طلبد از خدا نصیب کند زیارتش که صفای زیارت است بقیع @raziolhossein
همه شب اشک‌فشانم به تمنّای بقیع تا شود قسمت من کوی مصفّای بقیع دیده در راهم و حاجت ز خدا می‌طلبم دیده روشن کنم از منظر زیبای بقیع گر شود قسمتم،از اشک بصر می‌شویم گرد غم‌ها که نشسته است به سیمای بقیع هر چه گوهر بود اندر صدف چشم مرا جمله شکرانه بریزم همه در پای بقیع تا در آنجا نفسی عقدۀ دل بگشایم سرمۀ چشم کنم تُربت صحرای بقیع هر مزاری که ببینم شده یکسان با خاک می‌کنم یاد ز ویرانی مأوای بقیع مرقد چار امامست در آنجا ویران زآن سبب دیدۀ من هست گُهرزای بقیع دل چو موسی اَرِنی ساز کند ای «ثابت»! بنگرد چون‌که دمی سینۀ سینای بقیع @raziolhossein
من بقعه لاله های خشک و زردم سوزد دل آسمان زآه سردم امروز اگر چهار قبرم خاکی است بر چادر فاطمه تأسی کردم @raziolhossein
سالیانیست ز عاشق شدنم.. به لب خلق سخن افتاده بارها گفته ام‌ و میگویم دل من دست حسن افتاده وسط قاب دوچشمان ترم عکس یک منظره پیداست!بقیع نیمه شبها به نیابت ز حسین دل من زائر یکجاست.‌.بقیع السلام ای حرم بی زائر السلام ای که غریب وطنی آی اقا چقدر میچسبد وسط صحن شما سینه زنی دسته ها راهی صحنت باشند نوحه خوانها همگی دم بدهند یکطرف ذکر حسن یا حسن و.. یکطرف پاسخ جانم بدهند.. همگی خیره به گنبد باشیم چشمهامان بشود پیمانه یکنفر پرچم یا یا ام بنین.. بزند برروی سقاخانه حیف،اینها همه خواب است و خیال ظلمت از نور خدا میترسد دور قبر تو پر از سرباز است دشمن از اسم شما میترسد یک نفر خون جگر میخورد و‌.. یک نفر گریه و‌ نجوا دارد جامه خاکی زائرهایت.. ارث از چادر زهرا دارد.. چادری که شرف عصمت بود در کشاکش ز سر ماه افتاد فاطمه در وسط اتش و دود پشت در بود که ناگاه افتاد دست مولا به طناب افتاد و.. دست بی بی ز قلاف افتاده.. میخ نامرد!چه کردی آخر.. بین‌ پهلوش شکاف افتاده.. @raziolhossein
مرام و معرفتش مادرانه بود حسن به فکر صحن و سرا و حرم نبود حسن نجف برای علی، کربلا برای حسین مدینه خادمی مادرش نمود حسن تمام راه نجف تا به کربلا دیدم نوشته اند ملائک به هر عمود...حسن گمان کنم که به گوشم بجای لالایی به گریه مادرم آهسته می سرود حسن کسی که داده همیشه زقعر چاه گناه مرا به عرش خدا یه شبه صعود حسن به روی باز شده همدم ِ جزامی ها کریم شهر مدینه امام جود حسن همه زمین و زمان ذکرشان درود، حسین ولی رسول خدا داد زد درود ...حسن شتر سوارِ جمل پیش پاش زانو زد نشانده آتش فتنه دراین فرود حسن زمان دفن چه خالی نمود عقده خویش خدای نگذرد از آن زن حسود حسن به تیر و زهر چه حاجت به کودکی کشتند میان کوچه به آن سیلی ِ یهود ؛حسن ز کوچه مادر خود را چگونه می برده به گوش پاره شده ، صورتی کبود ، حسن @raziolhossein
بردرد دل خلق طبیب است حسن هرچند زغصه غم نصیب است حسن مهدی به کنار قبر او میگرید تا خلق نگویند غریب است حسن @raziolhossein
من آن ضریح کهنه دور از بقیعم من یادگار آسمانهای رفیعم خورشید بوده روزگاری عاشق من باشوق می آمد برون از مشرق من من روزگاری همنشین لاله بودم هم ناله هر روز اهل ناله بودم بر گریه هر زائری احساس می داد بس چارچوبم بوی عطر یاس می داد گلهای روی دامن من باز می شد وقتی که با دستان زهرا ناز می شد وقتی می آمد ، بوی گل از در می آمد بهر زیارت همره حیدر می آمد * یک روز دیدم پشت درها ازدحام است اما خبر نه از ادب نه از سلام است دیدم یکی می گفت هنگام قیام است مردم زیارت کردن اینجا حرام است آن روضه هایی را که در آنجا شنیدم آن روز با چشم خودم در صحن دیدم گفتم که باید هر چه شد محکم بمانم گر چه قد و بالای من شد خم ، بمانم باید که قلب بانوی من شاد گردد هرگز مبادا دوست ، دشمن شاد گردد اما چه می شد کرد دست خصم بد زد درهم شکستم ، آنقدر بر من لگد زد او در چه فکری بود و من فکر چه بودم او می زد و من هم به یاد کوچه بودم یاد همان در که شبیه من لگد خورد هر چه خودش را زد به آتش ، باز بد خورد بر آینه می خواست ، خطی هم نیفتد یک لحظه بر ابروی حیدر خم نیفتد می خواست گل با غنچه اش سالم بماند تنها نه مادر ، بچه اش سالم بماند مانند من آن روزآن در را شکستند گویا که سر تا پای مادر را شکستند @raziolhossein