#امام_حسین_اربعین
#اربعین #عامیانه
از الان بگم که چن تا دخترت
دیگه نیستن توی جمعمون داداش
دوتاشون تو بیابونا جون دادن
یکی تو خرابه با سر باباش
دیگه ماموریتم تموم شده
حالا بعد از این باید گریه کنم
یاد حرفایی که تو بزم شراب
به تو و بابام میزد گریه کنم
کی میدونه چی کشیدم این روزا
من عزیزه بودم و خوار شدم
قبل تو صدامم هیچ کس نشنید
بعد تو راهی بازار شدم
تازه داغت تو دلم تازه شده
بشینم باید برات گریه کنم
بعد تو یاد بلایی که اومد
به سر مخدرات گریه کنم
یه سری دردامونو که بدجوری
داغ اون به دل میشینه نمیگم
دیگه اون یهودی تو بزم شراب
چیا گفتش به سکینه نمیگم
سپر بلای بچه هات شدم
هیشکیو به قدر زینب نزدن
تو که از تنور خولی اومدی
دیگه بچه هات به نون لب نزدن
منی که تو کوچه های مدینه
میگرفتن دورمو برادرام
روزگار کشید منو تو ازدحام
توی کوچه های تنگ شهر شام
برا کندن یه قبر کوچولو
تو خرابه خیلی زحمت کشیدم
راستی تو خرابه هنده رم دیدم
خلاصه خیلی خجالت کشیدم
زخمایی که من دیدم روی تنت
به خدا هیچ جوره مرهم نمیشد
کل فرشای دهاتم میومد
تن تو روو همهشون جمع نمیشد
آخه نیزه ها چجوری در اومد
کجا جمع شد تن نامرتبت
دیگه دیدن جا روی تن تو نیست
دوسه تا به جاش زدن به زینبت
کاشکی نامحرمی اینجاها نبود
تا میگفتم کی واست شهید شده
روسریمو برمیداشتم ببینی
که چقد موی سرم سفید شده
علی اصغرت کجاست که مادرش
اومده از غم و غصه آب بشه
پاشو که جز تو کسی نمیتونه
حریف گریه های رباب بشه
بعد ما میخواد بمونه کربلا
روضه خون تو ربابه به خدا
میگه اینجا زیر آفتاب بسوزم
بهتر از بزم شرابه به خدا
همه رو آوردم از سفر داداش
حتی پس گرفتم آخر سرتو
ولی شرمنده ام از این که میگم
جا گذاشتم توی شام دخترتو
از خود کربلا تا کوفه وشام
این سه ساله نیمه جونو میزدن
نانجیبا دعواشون با هم میشد
ولی میرفتن واونو میزدن
بعد از این روزا برات زار میزنم
شبا هم براتو هق هق میکنم
من تو رو نبینم آروم ندارم
میدونم آخر سر دق میکنم
#وحید_عظیم_پور
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
دلی که سوخته جز آه راه چاره ندارد
که داغ سوختگان غمت شماره ندارد
بیا به دیدن ما خستگان کنج خرابه
ببین که شام غریبان ما ستاره ندارد
بگو به مردم این شهر شوم خیره نمانند
بگو که اشک یتیم حرم نظاره ندارد
رقیه آمده و گریه می کند بغل من
بمیرمش که دگر گوش وگوشواره ندارد
گلایه می کند از این که چادرش شده غارت
به روی سر به جز این روسری پاره ندارد
رباب را چه کنم زیر آفتاب نشسته
تمام غصه اش این است شیر خواره ندارد
بغل گرفته خیالِ علی اصغر خود را
دلش خوش است ولی حیف گاهواره ندارد
#حسن_شیرزاد
@raziolhossein
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
من زنده ام که زنده بماند صدای تو
برگشته ام که روضه بگیرم برای تو
این شانه ی شکسته و این قد سوخته
این مو سفید خواهر خسته فدای تو
ای تشنه ی کنار فرات ای شکسته دل
تازه شروع می شود اینجا عزای تو
ای پاره پاره پیکر رفته به نیزه ها
در من دوباره زنده شده ماجرای تو
اینجا هنوز بوی تو دارند سنگ ها
مانده به روی خیلی از اینها حنای تو
ای کاش که حسین چهل روز پیش از این
من تشنه ذبح می شدم اینجا به جای تو
اینجا عصای پیری ات از هم شکسته شد
اما نه قطعه قطعه شد اینجا عصای تو
بی دست تا که پیکر سقا به خاک ریخت
آورد نیزه ای تن او را برای تو
با محرمان رسیدم و نامحرمان مرا
بردند دست بسته از این کربلای تو
از کوفه تا به شام چهل بار لااقل
نیزه به نیزه شد سر از تن جدای تو
#حسن_کردی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#اربعین
این جُمعه هَم نَیامد و با گِریه سَر کنم
باید دَر این فِراق، شَبَم را سَحَر کنم
آخَر نِمی شود، که فقط کُنجِ خَلوتی
زانو بَغَل، زِ دوریِ او، دیده تَر کنم...
تا کِی برای غُربتِ تَنهایِ جَمکَران
ماتَم بِگیرم و، هَمه را خونجِگَر کنم؟
یک بار هم نَشُد، که دَمی رُخصَتَم دَهَد
تا از کنارِ خِیمه ی سَبزَش گُذَر کنم
یا که به صَحنِ مَسجِدِ سَهله بِبینَمَش
یک عُمر، روشَن این دِلَم، اَز یِک نَظَر کنم
دِل کَندَنَم، زِ غِیرِ تو، کارِ مُبارَکی ست
خوش آن دَمی که اَز هَمه جُز تو، حَذَر کنم
این اَربعین بیا، زِ نَجَف کَربَلا رَویم
تا جان، نِثارِ مَقدَمِ تو، هَمسَفَر کنم
#رضا_رسول_زاده
@raziolhossein
#حضرت_اباالفضل_شهادت
#اربعین
وقتش شده در آورد از آستین عمود
تا کار را تمام کند با همین عمود
خم کرد قد چون الفش را ، به این دلیل
یک دال بیشتر ز عمو دارد این عمود
طفلان در انتظار عمو صف کشیده اند
بالا بمان و پشت سرت را ببین عمود
سقا بدون دست هم از پا نمی نشست
محکم فرود آمدی ای آهنین عمود
فرزند فاطمه کمرش عاقبت شکست
تا خورد بر سر یل ام البنین عمود
از اشتیاق بوسه به پیشانی قمر
سر را شکافت تا برسد بر جبین عمود
از شرم قامت خم عباس خم شدند
نخلی نماند بعد عمو بر زمین عمود
از چشم تو کشیده اگر تیر را ، چطور
از خیمه گاه تو بکشد شاه دین عمود
هر سال اربعین به تو اول سلام داد
هر زائری رسید دم آخرین عمود
#علی_مردی_پور
@raziolhossein
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت
غمی بزرگ در دلم، مرا عذاب میدهد
تورا صدا که میزنم؛ سنان جواب میدهد
برای بار اوّل است، خودم سوار میشوم
کار رسیده تا کجا! فضّه، رکاب میدهد
مقابل نگاه یک سپاه، میخورم زمین
همینکه شمر ناقهی مرا شتاب میدهد
نداشت فایده قسم به کوفیان؛ تو سوختی
نشسته دخترت، قسم به آفتاب میدهد
شیر درست میشود؛ گریه بلند میشود
همینکه برلب خودش، رباب آب میدهد
#یامظلوم
@raziolhossein
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
من به خاک غمت امروز معطر گشتم
من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
سپر دخترکان تو برادر گشتم
چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا
سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا
هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین
پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین
دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم
از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین
نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد
هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین
شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند
پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین
ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین
وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین
قصّه ی غربت مولا چقدَر غم دارد
روضه ی چادر زهرا چقَدَر غم دارد
یادمان هست همینجا کفنت را بردند
گرگ ها، یوسف من پیرهنت را بردند
یادمان هست همینجا به زمین افتادی
نیزه ها تا لب گودال تنت را بردند
سنگ هاشان به لب قاری قرآن می خورد
رمقِ مانده ی ناله زدنت را بردند
یادمان هست که گودال قیامت شده بود
با سرِ تیغ، عقیق یمنت را بردند
ناگهان بر نوک نیزه سر تو بالا رفت
ده نفر زیر سم اسب تنت را بردند
دختر فاطمه شد قافله سالار، حسین
رفتی و زینب تو رفت به بازار حسین
#وحید_محمدی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
#اربعین
تا بگیرد زندگانی ام صفا گفتم حسین
با همه بی بند و باری بارها گفتم حسین
دستهایم را گرفتی هرکجا خوردم زمین
تا نهادم دست خود را روی پا گفتم حسین
اشکهایم را خریدی،خنده دادی جای آن
در میان خنده ها و گریه ها گفتم حسین
هرکه با هر نیّتی خوانده تورا دادی جواب
گاه با اخلاص و گاهی با ریا گفتم حسین
گاه در تنهاییام نام تو را ناله زدم
گاه در بزم عزایت بیصدا گفتم حسین
تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند
ناگهان بغضم شکست و بیهوا گفتمحسین
"از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین"
اربعین من از وطن تا کربلا گفتم حسین
حال میخواهی جواب گریه هایم را نده
ابتدا گفتم حسین و انتها گفتم حسین
#محمدحسن_بیات_لو
@raziolhossein
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
بردار سر زخاک منم خواهرت حسین
از شهر شام آمده ام با سرت حسین
از گوشه مزار تو ای شاه بی کفن
آید هنوز زمزمه مادرت حسین
یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا
دست مرا گرفت علی اکبرت حسین
آغوش باز کن که سکینه رسیده است
او را بگیر بار دگر دربرت حسین
حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست
برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین
می خواستم که آب بریزم به قبر تو
یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین
خاک مزار تو به سرم تا که ریختم
یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین
جسم کبود و زخمی من شاهد من است
خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین
خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام
پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین
بزم شراب و پرده نشینان فاطمه
ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین
ای کاش خورده بود به لبهای خواهرت
چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین
جانِ سر بریده حلالش نمیکنم
آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین
@raziolhossein
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
بهانه کردهام دفن سرت را
که بوسم بار دیگر حنجرت را
مگر رنجیدی از طرز وداعم
نگفتی خیرمقدم، خواهرت را
نمیگویم که سر از خاک بردار
که اینک با خود آوردم سرت را
بمیرم من، نشد ممکن، نهادن
به سمت راست، جسم اطهرت را
به تشییع سرت رفتم چهل روز
چو بی تشییع دیدم پیکرت را
نخواهد برد هرگز هیچ داغی
ز یاد من، وداع آخرت را
#رحیق
@raziolhossein
#حضرت_فاطمه_بنت_اسد
#فاطمه_بنت_اسد #بنت_اسد
#رباعی
مِن یوم ازل الی الابد ادرکنی
مولا ز تو می خواست مدد! ادرکنی
ای شیرزنِ دو عالم! ای مادر شیر
یا فاطمه ی بنت اسد ادرکنی
.
۲۳ صفر سالروز وفات حضرت اُمّ الحیدر
به *نیابت از مولایمان امیرالمومنین* هدیه به مادر بزرگوارشان صلواتی بفرستیم.
#محمد_حسین_مهدی_پناه
@raziolhossein