eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
534 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از على بانگ اذان امشب به گوش ما نیامد مسجد کوفه پُر از جمعیت و مولا نیامد نخل‌هاى کوفه می‌گریند و مى‌گویند با هم آنکه بود از اشک چشمش آبیار ما نیامد پیر نابیناى مسکینى چنین مى‌گفت امشب اى خدا! یار من مسکین نابینا نیامد کودکی با کودکی می‌گفت من بی شام خفتم آنکه بر ما شام می‌آورد آمد یا نیامد؟ دامن مادر گرفته گوشه‌ى ویرانه طفلى گوید: اى مادر بگو امشب چرا بابا نیامد نام مولا گشته میثم! شمع جمع دردمندان گرچه شب بگذشت و آن ماهِ جهان آرا نیامد رفته امشب جانب عُقبا که زهرا را ببیند زین سبب آن شهریار کشور جان‌ها نیامد @raziolhossein
کی می‌شود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی دستِ حق و زبانِ حق و چشمِ حق، به‌حق آیینۀ خدای تعالی، علی علی نامت دوای درد و کلامت شفای دل استادِ ذو فنونِ مسیحا، علی علی شاهینِ تیز بینِ ترازوی خیر و شر فرمانروای محشرِ کبری، علی علی پیرِ خرد بدایه به نامِ تو کرد و گفت: حقِّ مبرهن است همانا علی، علی آموزگارِ عشق گریبان درید و گفت: دردا و حسرتا و دریغا علی، علی شیخان و زاهدان و فقیهان و مفتیان حق حق علی علی، یا مولا علی علی یک‌ شمّه از کلامِ تو شد چشمه، موج موج یک‌ چشمه از سکوتِ تو دریا، علی علی دنیا هنوز نام تو را می‌بَرد مدام دنیا هنوز محو تماشا: علی، علی دنیا هنوز تشنۀ شمشیرِ عدلِ توست آن تلخ‌ترْ شرابِ گوارا، علی علی دیگر علی ندید به خود خاک و، دید اگر پیش از تو بود حضرت زهرا علی، علی یک‌چند بود حضرت زهرا انیس تو یک‌عمر... آه، تنها تنها علی علی دستِ عقیل سوخت که گویند دشمنان «با دوست هم نکرد مدارا علی»، علی گفتیم «در نمازش...» گفتند «در نماز؟ او هم نماز می‌خواند آیا؟ علی؟ علی؟» یاران و زهرِ غَدر، شیاطین و تیغِ کین ای زخم‌خورده از همۀ ما، علی علی بیراهه است و ظلمت، بیراهه است و ظلم بانگی بزن به خیل رعایا، علی علی ما مانده‌ایم و معرکه، ما مانده‌ایم و تیغ ما مانده‌ایم و صف به صف اعدا، علی علی.. من با زبان خاک چگونه بخوانمت؟ بالانشینِ عالمِ بالا، علی علی دنیای بی‌تو تودۀ خاکی‌‌ست بی‌خدا بعد از تو خاک بر سرِ دنیا، علی علی تنها، غریب، تنها، حتی میانِ ما حتی در این مراسمِ احیا، علی علی... @raziolhossein
تو را تا دیده‌ام محو جمال کبریا دیدم تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم تو را در سجدهٔ باران و بر سجّادهٔ صحرا به هنگام قنوت برگ‌ها، در «ربّنا» دیدم تو در هفت آسمان سیر و سفر می‌کردی امّا من تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمهٔ زمزم صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم «تو را دیدم که می‌چرخید گرد خانه‌ات کعبه خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم» تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر تو را مولود کعبه، قبلهٔ اهل ولا دیدم تو را فرمان برِ «یا ایها المدثر» از اول تو را «السابقون‌السابقون» از ابتدا دیدم تو را پابند پیمان الست از مطلع هستی تو را عاشق‌ترین دلدادهٔ «قالو بلی» دیدم تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنی‌آدم» که سیمای تو را آیینهٔ ایزدنما دیدم تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء» تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگین‌بخشی تو را روح قناعت، اسوهٔ فقر و غنا دیدم زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهان‌آرا تو را پروانهٔ پیغمبر از غارحرا دیدم به جولان‌گاه احزاب و نبرد خندق و خیبر به دستت تیغ «لا سیف» و به شأنت «لا فتی» دیدم به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر تو را در بی‌نهایت، در کجا در ناکجا دیدم چه می‌دیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت خلیل بت‌شکن را روی دوش مصطفی دیدم «و سُبحانَ الّذی أسری بِعَبدِه» را که می‌خواندم تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم سراغ آیهٔ «اَلیَوم اَکملتُ لکُم» رفتم تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی! چه گویم من که روی دست پیغمبر چه‌ها دیدم تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک» شکوفا یافتم، مصداق «مِصباحُ الهُدی» دیدم گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی» تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم تو را در سورۀ «حامیم تنزیلٌ منَ الرَّحمن» تو را در آیهٔ تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن» تو را در یای «یاسین»، ترجمان طا و ها دیدم تو را در «قُل کَفی بِاالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون» تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم نه تنها هست اوج رفعتت در قافِ «وَالقرآن» تو را در سورهٔ «وَالشَّمس» و «طور» و «وَالضُّحی» دیدم تو را با چهرهٔ پوشیده و خرما و نان بر دوش کنار زاغه‌های شهر کوفه بارها دیدم نوازش از تو می‌دیدند فرزندان شاهد هم تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم به مسکین و یتیم از بس محبت کردی و احسان تو را در سورهٔ انسان و متن «هل أتی» دیدم چه می‌دیدم خدا را در سکوت محض نخلستان تو را هر نیمه‌شب، در گریه‌های بی‌صدا دیدم شبی که شمع بیت‌المال را خاموش می‌کردی تو را با بی‌ریایی، خفته روی بوریا دیدم چو راز غربت خود را به گوش چاه می‌گفتی چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه تا دیدم تو را پشت در آتش زده، با زهرةُالزّهرا صبور و مهربان، در تیرباران بلا دیدم اگر نامردمان دست تو را بستند، آن‌ها را اسیر پنجۀ تقدیر، در «تَبَّت یَدا» دیدم در ایوان نجف، در کوفه، در محراب مسجد هم شهادت‌نامهٔ «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه» را دیدم پس از آن لیلة القدری، که شد شقُّ القَمَر، هرشب تو را در جوهر خون شهیدان خدا دیدم تو را یاری‌گر خون خدا، با عترت یاسین تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم تو را در آسمان نیلگون ظهر عاشورا تو را در سایه‌روشن‌های شام و کربلا دیدم شب شام غریبان و پرستوهای سرگردان تو را دل‌سوخته در شعله‌زار خیمه‌ها دیدم اگر خورشید دشت کربلا از نوک نی سر زد تو را در موجی از آیات تسلیم و رضا دیدم تو را با کاروان اهل‌بیت وحی در غربت تو را در حیرت از خورشید در طشت طلا دیدم کسی از آستانت دست خالی برنمی‌گردد که در آیینهٔ آیین تو، مهر و وفا دیدم @raziolhossein
علی را مدح باید کرد با الفاظ ربانی همانطوری که مدحش می‌کند جبریل روحانی علی شاهی‌ست که ما شاعران بی هنر او را تنزّل داده‌ایم اندازه‌ی صحنی و ایوانی خداوند عوالم در بلندایش غزل گفته و جبرائیل بهرش می‌کند هرشب ثناخوانی به دنیا پا نهاد و بعد از آن با نسل پاک او جهانِ غرق ظلمت گشت پرنور و چراغانی پیمبر چشم می‌چرخاند و می‌فرمود: حیدر کو؟ میان معرکه، در لحظه‌های سخت و بحرانی علی مردی‌ست که آغوش باز حق تعالی بود چگونه دست او را بست، آن بی بتّه‌ی ثانی؟ علی آن حاکمی که تخت شاهی را نمی‌خواهد نخواهد خورد قدری از غذای چرب و اعیانی اگرچه ناسزا می‌گفت حیدر را زن بیوه ولی مولا برایش نان و خُرما برد پنهانی... زبانم الکن است و ناتوانم مدحت او را غزل ظرف بزرگی نیست ای شاعر، تو می‌دانی_ _"غزل لطف خداوند است" بهر مدح او اما برای مدح خاک پاش هم گفتند دیوانی به نامت یاعلی یک چند بیتی خط خطی کردم تو هم از روسیاه خانه‌ات رو بر نگردانی... @raziolhossein
چگونه سَر کنم شب را عزیزم چه سازم جانِ بر لب را عزیزم بجای تو حسن ای کاش امشب کفن می‌کرد زینب را عزیزم تو را می‌شوید امشب دستِ دریا تو را با اشکِ ما با اشکِ زهرا نمیدانم چرا می‌گویم امشب بریز آبِ روان آهسته اَسما غم آمد تا لبالب گردد آنهم زِ داغت جانِ بر لب گردد آنهم من و این یک کفن با دو برادر دعا کن سهم زینب گردد آنهم به اشکم شسته‌ام از روت خونت که بردم از سر ؛ از ابروت خونت دعاکردم که زخمت وا نگردد نریزد تاکه  از تابوت خونت دوباره غسل و تشییع شبانه دوباره گریه‌های مخفیانه خدارا شکر جسم تو ندارد جراحاتِ قلاف و تازیانه قسم بر این سر رو روی شکسته قسم بر فرق و ابروی شکسته خدایا می‌رود بابای زینب به مهمانی پهلویی شکسته نه سلمان نه ابوذر نیست مقداد از این تشییع خلوت داد بیداد شنیدم که حسین از غم زمین خورد خدا را شکر پیش من نیافتاد حسن بگذار رویش را ببوسم پریشانم که مویش را ببوسم سفارش کرده بابا جایِ او هم حسینش را  گلویش را ببوسم دعایی کُن که بی بازو نگردد لبِ گودال  از پهلو نگردد زدم بوسه بر این حنجر ولی تو دعایی کن که پشت و رو نگردد @raziolhossein
أَنَا الْوَضِیعُ الَّذِی رَفَعْتَهُ  خط از طومار مومنینم مزنی ننگ ابدی را به جبینم مزنی پیش همه آبرو به من بخشیدی بالا بردی مرا، زمینم مزنی @raziolhossein
چگونه سَر کنم شب را عزیزم چه سازم جانِ بر لب را عزیزم بجای تو حسن ای کاش امشب کفن می‌کرد زینب را عزیزم تو را می‌شوید امشب دستِ دریا تو را با اشکِ ما با اشکِ زهرا نمیدانم چرا می‌گویم امشب بریز آبِ روان آهسته اَسما غم آمد تا لبالب گردد آنهم زِ داغت جانِ بر لب گردد آنهم من و این یک کفن با دو برادر دعا کن سهم زینب گردد آنهم به اشکم شسته‌ام از روت خونت که بردم از سر ؛ از ابروت خونت دعاکردم که زخمت وا نگردد نریزد تاکه  از تابوت خونت دوباره غسل و تشییع شبانه دوباره گریه‌های مخفیانه خدارا شکر جسم تو ندارد جراحاتِ قلاف و تازیانه قسم بر این سر رو روی شکسته قسم بر فرق و ابروی شکسته خدایا می‌رود بابای زینب به مهمانی پهلویی شکسته نه سلمان نه ابوذر نیست مقداد از این تشییع خلوت داد بیداد شنیدم که حسین از غم زمین خورد خدا را شکر پیش من نیافتاد حسن بگذار رویش را ببوسم پریشانم که مویش را ببوسم سفارش کرده بابا جایِ او هم حسینش را  گلویش را ببوسم دعایی کُن که بی بازو نگردد لبِ گودال  از پهلو نگردد زدم بوسه بر این حنجر ولی تو دعایی کن که پشت و رو نگردد @raziolhossein
أَنَا الْوَضِیعُ الَّذِی رَفَعْتَهُ  خط از طومار مومنینم مزنی ننگ ابدی را به جبینم مزنی پیش همه آبرو به من بخشیدی بالا بردی مرا، زمینم مزنی @raziolhossein
بشنو از لاله پس از داغ علی علی آن چشمه ی فیض ازلی علی آن کشته ی محراب نماز آن هُمای ابدیّت پرواز دو جگرگوشه ی او با دل پاک هستی خویش سپردند به خاک در غمش آیه ی هجران خواندند بر مزارش گل اشک افشاندند به سوی خانه چو برمیگشتند باز دنبال پدر میگشتند بار این غم که به دوش آمدشان ناله ای زار به گوش آمدشان ناله ای زار ز ویرانه ی دور دور از آبادی و بی رونق و نور ناله اش زخمه به جانها میزد شعله در خرمن آنها میزد جست وجو کرده و دیدند کسی که کند ناله و فریاد بسی پیری افتاده ز نابینایی است پایمال فلک مینایی است گاهی این زمزمه نقش لب اوست کی به بالین من آیی ای دوست؟ جز تو کس پرسش حالم نکند چاره ی رنج و ملالم نکند تو صفا بودی و نورم بودی همه شب سنگ صبورم بودی بی تو غمگین و فکارم چه کنم؟ گره افتاده به کارم چه کنم؟ آن دو آیینه ی احساس علی وآن دو ریحان، دو گل یاس علی به پرستاری او رو کردند پرسش از گم شده ی او کردند که ز خوبان جهان یار تو کیست مگرای دلشده دلدار تو کیست؟ که ز هجرش جگرت سوخته است هستی ات ، بال و پرت سوخته است دیده ی اشک فشانی داری با خود از او چه نشانی داری؟ گفت در کلبه ی ما گاهِ ورود در و دیوار به او داشت درود او به ویرانه صفا می آورد درد میبُرد و دوا می آورد نفسش پاک و مسیحا دم بود با حضورش دل من بی غم بود سه شب آن ماه به من سر نزده بخت من حلقه بر این در نزده گویی از او خبری نیست که نیست شب ما را سحری نیست که نیست دو دلْ آرام علی خواهْ نخواه لب گشودند به «إنا لله» که خدا صبر ببخشاید و اجر به تو در غیبت آن مطلع فجر گرچه سوزد دل و جان تو ولی این که گفتی تو علی بود علی آن علی جام شهادت نوشید چشم از آیینه ی هستی پوشید سینه از بار غمش سنگین شد مسجد از خون سرش رنگین شد کوهها از غم او آب شدند موج و دریا همه بیتاب شدند روح آزادی و ایمان او بود پدر خوب یتیمان او بود پیر آشفته دل از سوز جگر گفت چون نیست مرا یارْ دگر ببریدم به سر تربت او تا شوم شمع شب غربت او چون رسیدند بر آن تربت پاک عاشق دلشده افتاد به خاک بوسه بر خاک ره جانان داد یا علی گفت و به جانان جان داد روح آزاد و فلکْ سیر این است معنی عاقبت خیر این است @raziolhossein
علی رفت و ز دل شور و شعف رفت عدالت رفت و ایمان و شرف رفت نمی دانم تن او مخفیانه چرا درشب به صحرای نجف رفت پرستویم که پر از دست دادم پرو بال سفراز دست دادم بیائید ای همه غم های عالم که من امشب پدر از دست دادم @raziolhossein
دشمنان تو در این شهر زیادند علی چقدر داغ به قلب تو نهادند علی مزد خوبی تو را تا بدهند منتظرِ.... مقدم قافله‌ی زین العبادند علی سنگ در دست گرفتند به زینب بزنند مرد و زن بر در دروازه ستادند علی آن یتیمان که تو نان شب‌شان می دادی نان و خرما به یتیمان تو دادند علی دختران تو که امروز عزیز شهرند دست بسته به برِ ابن‌زیاد اند علی این همه بهر شما کاسه شیر آوردند جرعه ای آب به شش ماهه ندادند علی @raziolhossein
زینبت بی تو درون خانه زاری می کند بس که دل تنگ  تو گشته ،بی قراری می کند برسر سجّاده می خواند نماز شب، ولی گه به یاد تو پدر، شب زنده داری می کند دود آهش در میان آسمان قد می کشد تا به یاد غربت تو سوگواری می کند رنگ پائیزی گرفته گلشن ما بعد تو چشم ما را این فضا ابر بهاری می کند از زمانی که تو را بُردیم صحرای نجف در گلوی ما غم تو ناله جاری می کند درغیاب مادر و بابا فقط امّ البنین زینب دل خسته ات را سخت یاری می کند از دل غرق ملال خود «وفایی» باز هم روی خاک غربتت گوهرنثاری می کند @raziolhossein
فرش حرم تو عرشِ افلاک شده آلوده ز کویت چو گذشت، پاک شده در عمر خودم حسد نبردم به کسی جز آنکه، نجف کنار تو خاک شده @raziolhossein
لیله ی القدر مقدر بنما یا الله اربعین پای پیاده حرم ثارلله سحری راه بیفتیم ز ایوان نجف همگی رو بسوی صحن اباعبدلله @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین             🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
با همین روی سیاهم بار بستم آمدم زشت و زیبا، خوب یا بد، هرچه هستم آمدم با لباس پاره هم دارم بهای بهتری چونکه دارم دعوت از مشکل گشای بهتری با دو دست خالیم کوه گناه آورده ام بر علی مرتضا امشب پناه آورده ام بچه که بد می شود، بابا پریشان می شود او خودش منتّ کِشِ طفل گریزان می شود راه این آلوده افتاده به دریای نجف خوب شد من را سپردی دست آقای نجف هر زمانی که دلم از مردم دنیا گرفت گرد و خاک بارگاهش گرد و خاکم را گرفت می کشد بار مرا بر شانه اش تنها علی نیمه شب در می زنم این خانه را با یاعلی یا علی! ای آنکه از روی گدا غم می بری موقع افطار، ما را کربلا هم می بری رو به ایوان طلا گفتم اذان، گفتم حسین من اراد الله خواندم، پشت آن گفتم حسین خواهری از خیمه ها تا بین گودالش رسید شمر بیرون آمد و زهرا به دنبالش رسید گفت مادر؛ روبروی قبله ام محراب ریخت تشنه بودی، پیش چشمت کاسه های آب ریخت مثل تو گیسو پریشان است مادر هم حسین زنده بودی و شدی با نیزه ها درهم حسین هم روی نی، هم به زیر پای لشکر دیدمت پیکرت پاشیده بود از هم... فقط بوسیدمت @raziolhossein
بس است خواب گران، دیده باز کن ای دل خدا خدا کن و راز و نیاز کن ای دل به اشک دیده چو اسپند روی آتش باش مباش ساکت و سوز و گداز کن ای دل کریم قصد عقوبت به راحتی نکند به قصد توبه تو دستی دراز کن ای دل خود تو باعث رسوایی ات شدی یکبار قصورهای خودت را لحاظ کن ای دل خلاف روی خلاف و گناه روی گناه بیا کمی به خودت اعتراض کن ای دل! ولی همین که در این نیمه های شب اینجا نشسته ای به همه خلق ناز کن ای دل برای کرب و بلا رفتن از امام رؤوف بخواه تذکره! کسب جواز کن ای دل سپس شبیه عقیله! کنار قربانگاه تو نیز روی به سوی حجاز کن ای دل: بگو که یا نبی الله کربلا غوغاست تن حسین به خاک و سرش روی نی هاست @raziolhossein
خواب بودم، در میانِ خواب دستم را گرفت وقت غفلت "حضرت توّاب" دستم را گرفت قبلِ توبه کردنم دل را به سوی خود کشید من نگفتم که مرا دریاب، دستم را گرفت! سر به زیر و دل شکسته، از همه رانده شدم دید تنهایم خودش بی تاب دستم را گرفت روز... نه... می خواست شرمنده نباشم پیش خلق صبر کرد و در شبِ مهتاب دستم را گرفت معصیت کردم... قساوت در دلم آمد ولی اشک، این سرمایه ی نایاب دستم را گرفت وقتِ معصیت عبایش را به دورِ من گرفت آبرویم را خرید ارباب... دستم را گرفت گفتنِ یک بار ذکر دلربای "یاحسین" بیشتر از سجده در محراب دستم را گرفت تشنه بودم، بالب تشنه به سویم آمد و... ... قبل از آنی که بگویم آب دستم را گرفت روضه خوان بالای منبر از سر بر نیزه خواند روضه ی خورشید عالم تاب دستم را گرفت @raziolhossein
در سینه مان حسینیه هایی مکرم است هر شب برای روضه ات آقا محرم است ما پای شعر محتشمت سینه زن شدیم "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" سر های ما چه قابل اگر بشکند حسین "سر های قدسیان همه بر زانوی غم است" این رستخیز سینه زدن هاست کز زمین  "بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است" هر دیده ای که گریه کند در غمت حسین یک چشم او مطابق صد چشمه زمزم است با یاد لحظه ای که علم خورده بر زمین ما گریه می کنیم به هر جا که پرچم است بی خود نمی دهند به کسی اشک ، این ثواب مخصوص دیده ای است که با دوست محرم است هر گوشه ای به داغ تو مشغول و بازهم عالم برای روضه ی داغ شما کم است ما را چه ارزشی است، به این چند قطره اشک جایی که روضه خوان عزای تو آدم است @raziolhossein
شده تسبيحِ باران: يا اباالفضل نوای چشمه ساران: يا اباالفضل اگر که تشنگی جان بر لبت کرد بگو با کام عطشان: يا اباالفضل @raziolhossein
فراق گشته مقدر ،گمان نمیکردم رسید لحظه آخر ،گمان نمیکردم به دست وپا وسرت بوسه ها زدم اما.. به پاره پاره حنجر گمان نمیکردم همیشه عطر خوش سیب از تو می آمد ولی ز چکمه لشکر گمان نمیکردم! گمان به نیزه وشمشیر وسنگ می بردم ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم قبول! بی توسفر میکنم به شام اما.. کنار شمر برادر گمان نمیکردم تورا به رسم عرب های جاهلی کشتند به آن طریق که دیگر گمان‌ نمیکردم سربریده به هرمادری نشان دادند ولی به مادر اصغر گمان نمیکردم به آیه خواندن تو با همان لب زخمی که چوب خورده مکرر گمان نمیکردم یزید ومجلس ونامحرمان همه به کنار به میز وتخته و آن سر گمان نمیکردم @raziolhossein
دارم همه دم روی تمنّا به‌حسین محتاج‌ترم از همه ؛ امّا به‌حسین نزدیک‌ترین جواب را می‌شنوم از دور سلام می‌کنم‌تا به حسین @raziolhossein
باز آیدم نسیم ز بستان کربلا دارد حکایت از گل و ریحان کربلا بگْشوده است خازن جنّت مگر دری ازباغ خُلد و روضه‌ی رضوان کربلا؟ یا بر زمین چکیده از آن خون که ریختند اهل عِناد در صف میدان کربلا؟ آید به گوش ناله‌ی طفلان که می‌دوند از خوف دشمنان ز بیابان کربلا مانند شمع سوزم و ریزم ز چشم، اشک یاد آورم ز شمع شبستان کربلا روزی که جان دهیم به یاد تو جان دهیم ماراست قبله، خاک درخشان کربلا روزی که سر ز خاک بر آریم، آرزوست نور جمال صاحب ایوان کربلا فطرس! سلام ما برسان چون که بگذری بر تربت مطهّر سلطان کربلا این چند بیت، تحفه‌ی مور است و "آیتی" آورده است نزد سلیمان کربلا @raziolhossein
روزیکه گل آدم و حوا بسرشتند بر نام حسین بن علی گریه نوشتند فرمود نبی در صفت گریه کنانش والله که این طائفه از اهل بهشتند .
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🌷اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🌷             🌴اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌴
شده وقت سحر از غصه نجاتم بدهید ز آتش  هجر  جهانسوز  براتم  بدهید خضر از لعل لبی یافت حیات ابدی تا نمردم نفسی آب حیاتم بدهید قبله ی ماه همان صورت گندم گون است خوشه ای زان مه سیما به زکاتم بدهید ای ملائک به نفسهای سحر گاه قسم جلواتی به سوی جلوه ی ذاتم بدهید تا که محراب به فریاد دل ما برسد یادی از آن خم ابرو به صلاتم بدهید تا که صبح و شب ما رنگ شما را گیرد چشمی از دجله و چشمی ز فراتم بدهید حج بیتک ، بود آرزوی فی کل عام یعنی احرام طواف عتباتم بدهید @raziolhossein
گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست نسیم یاد تو در هر سحر عبادت ماست زمین به زیر قدمهای تو سر افراز است سلامت تو ... به جان همه...سلامت ماست اگر که، عمر جهان هم ،تمام گردد باز  ندارد آنچه تمامی    همین ارادت ماست کنار خانه ی چون تو کریم بی منت دری دگر بزنم....باعث خجالت ماست چو طفل اشک دگر راستگو نمیبینم بیا بپرس که این شاهد صداقت ماست قسم به ضامن آهو که زائران توایم ظهور طلعت تو بهترین زیارت ماست قسم به ساقی لب تشنه ای که دستانش به دست مادر تو برگه ی شفاعت ماست در اولین شب جمعه مرا به همراهت ببر به کرببلایی که عین جنت ماست ببر به کرببلا و بخوان که یا جداه هنوز داغ لب تشنه ات مصیبت ماست   @raziolhossein
عاشق که شدی خطا نباید بکنی حتی به خودت جفا نباید بکنی حالا که شدی چشم‌ به‌راهِ مهدی جز بر فرجش دعا نباید بکنی!   @raziolhossein
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق آب شده «میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»... گناه کاریِ من،بین ما حجاب شده چقدر پیش نگاه تو معصیت کردم چقدر پیش تو این عاشق‌ات خراب شده به سیلی پدرانه همیشه محتاجم که سربه‌راه شد آن طفل که عتاب شده چقدر «آه» نوشتم..،به دست تو نرسید... فراق‌نامه‌ی من این چُنین کتاب شده به غیر پشت در خانه ات کجا برود؟! همان گدایِ سرافکنده‌یِ جواب‌شده وصال یار..،به جز سوختن مُیَسَّر نیست... بگو به شمع که پروانه ات مُجاب شده درختِ «آب» نخورده ثمر نخواهد داد دعا به لطف همین «گریه» مستجاب شده برای بَرده خریدن به من اشاره بکن به این سیاه بگو نوکرت حساب شده تو را به خونِ علی‌اصغرِ حسین..،بیا بیا که شیعه ی تو غرق در عذاب شده . . سه شعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت... رشید اهل حرم از خجالت آب شده عمو کجاست ببیند به جای جرعه ی آب طناب حرمله ها قسمت رباب شده @raziolhossein
ماه رحمت شده پس حال بکا را برسان نفس اهل مناجات و دعا را برسان سال نو شد غم ما کهنه تر از هرسال است بده عیدی به همه، صاحب ما را برسان ما رساندیم دل بی سر و پا را به حرم دلمان تنگ شده! صحن رضا را برسان نرسان مرگ مرا تا که علی هم برسد زودتر صاحب ایوان طلا را برسان کار به فاطمه باشد همه را می بخشند لحظهء بخشش دلسوخته ها را برسان هرکسی نوکر زهراست گدای حسن است تا در خانه ارباب، گدا را برسان سرِ ما را بِشِکن این دل ما را نَشِکن بیقرار حرمم، کرببلا را برسان نسخهء درد همه تربت اعلاست حسین بی جهت نیست مریضیم! شفا را برسان وای از آنجا که حسین بن علی ناچاراً گفت زینب به من آن کهنه عبا را برسان خواهرم پاشو کمک کن به جوانان حرم به حرم این تن انگشت نما را برسان @raziolhossein