eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
538 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمه رخت عروسی را به سائل میدهد در نماز انگشترش مولا به سائل میدهد خاتم و عمامه و پیراهنش را کربلا بین مقتل زاده زهرا به سائل میدهد @raziolhossein
دیده ام جلوه ای از روشنی محشر را سحری نور دل فاطمه و حیدر را ببرید آینه و جام و می و ساغر را ریخت ساقی به کفم جرعه ای از کوثر را آب پاشی شده از اشک ملائک در عرش چه قیامت شده دور و بر زهرا در فرش جبرئیل آمده تا باز کند پر اینجا موقع خندهء داماد پیمبر اینجا لوح از عالم بالاست و جوهر اینجا خطبه خوان گشته خود خالق و محضر اینجا نُقل لبهای محمد، مَرَج البحرین است آیهء لوء لوء و مرجان، دم حور العین است متن وحی است علی و دو جهان حاشیه اش چه عروسی است که گفتند همه حوریه اش ماسوی الله بود از صدقه جاریه اش از گل یاس بهشت است گل پوشیه اش مرتضی عاشق اشک سحر فاطمه است همهء روزی خلق از نظر فاطمه است دل مجنون گذری از دل لیلا دارد پس اگر ناز کند باز تماشا دارد سجدهء شکر علی اینهمه معنا دارد چونکه با فاطمه اش خیر دو دنیا دارد مثل دو زائر هم که ز حرم می آیند دوش بر دوش همند و چه بهم می آیند @raziolhossein
عرق شرم بر جبینش بود دست حاجت در آستینش بود در هبوتی نجیب سر می کرد در سکوتی عجیب سر می کرد گرچه بر کار خویش یکدله بود کار او بر مدار حوصله بود فاطمه، ذکر هر قنوتش بود یک جهان حرف در سکوتش بود مصطفی گفت: صحبتی داری؟ به گمانم که حاجتی داری! سخن آغاز کن امیر سخن! باز بنشین تو بر سریر سخن مرتضی گفت: یا رسول الله تو که هستی ز قلب من آگاه کودکی بودم و جوان شده ام پهلویت بوده پهلوان شده ام سخنت بوده است گفتارم سیره ات بوده است رفتارم وقت آن است فکر یار کنم همسری خوب اختیار کنم خواستگارم، غلامتان هستم عبد دار السلامتان هستم در وجودم تمام همهمه است رونق زندگیم فاطمه است آیه ی "انّما" شکوفا شد گل لبخند مصطفی وا شد گفت احمد که حسن خاتمه است حرف آخر کلام فاطمه است پیک جان جای کوثرش آمد مصطفی پیش دخترش آمد گفت با او کلام دلبر را میشناسی تو خوب حیدر را دخترم ای بهشت مینویم من که خوشبختی تو می جویم ... ای یگانه حبیبه ی ازلی راضی استی به ازدواج علی؟ عرق شرم بر جبینش بود دست بیعت در آستینش بود در هبوتی نجیب سر می کرد در سکوتی عجیب سر می کرد "یاعلی" ذکر هر قنوتش بود یک جهان حرف در سکوتش بود احمد از پیش کوثرش برخواست بانگ الله اکبرش برخواست قند شد آب در دل خورشید ماه آمد به منزل خورشید سائل از خاکبوسی اش می گفت از لباس عروسی اش می گفت امّ سلْمه  قصیده ای می خواند غزل نو رسیده ای می خواند در هیاهوی خانه ی زهرا گوشه ای بغض کرده بود اسماء آرزوی خدیجه در یادش وعده داده است تا کند شادش تا رسیدند جان و جانانه جا گرفتند کنج یک خانه رو به محراب راز آوردند هر دو با هم نماز آوردند هر دو تا رو به یک خدا کردند خالق عشق را صدا کردند اشک شوق بهشت دیدن داشت لذت سرنوشت دیدن داشت ماه با آفتاب زیبا بود تابش و بازتاب زیبا بود لیف خرما اگر چه فرش شده با شما خانه مثل عرش شده اصلا این خانه خالی اش بهتر آب زمزم زلالی اش بهتر رونق خانه ی علی زهراست جان و جانانه ی علی زهراست خانه خالی ولی صفا دارد مروه هم رو به این سرا دارد خانه ای همطراز عرش خدا قبلگاه نماز عرش خدا خانه ای دلگشا تر از عالم خانه ای "هل اتی" تر از حاتم خانه ای جان پناه مظلومان خانه ای دلنواز محرومان کاش این بیت ساقی کوثر در امان باشد از گزند خطر دور باد از کرانه اش آتش نرود سمت خانه اش آتش خانه ای را که وحی در می زد دست نامحرمی شرر می زد در این خانه ازدحام شود کاش این قائله تمام شود بانوی خانه در امان باشد شمع و پروانه در امان باشد ولی افسوس کار بدتر شد آنچه باید نمی شد آخر شد @raziolhossein
نبی نشاند دو آیینه را برابر هم شدند این دو چنین چهره‌ی مکرر هم چگونه مرد و زنی نوع غایی از هر دو علی و فاطمه هستند شکل دیگر هم علی ز فاطمه آغاز و فاطمه ز علی مقیدند به هم این دو اند مصدر هم کدام از این دو شرافت به آن دگر دارد کدام از این دو نبودند گاه رهبر هم امام و مرشد و پیر و بزرگ یکدیگر امیر و راضی و مرضیه اند و حیدر هم وقوف و طائف و قربانیان هم هستند منا و کعبه‌ی یکدیگرند و مشعر هم چه یافت میشود آیا در این دو اقیانوس در عمق این دو ندیدیم غیر گوهر هم نجف زیارت زهرا مدینه طوف علی که عاشقان جهان رفته‌اند در بر هم @raziolhossein
. غیر زهرا که به جز حق به کسی راغب نیست اَحدی ، کفو علی بن ابی‌طالب نیست... @raziolhossein
. دل در طَبَق نور به دلدار رسید چشمان دو آیینه به دیدار رسید زهرا به علی؟!، علی به زهرا؟!، آری در هر دو وصال، حق به حقدار رسید @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین             🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
پای هرروضه ی توگریه نمودن زیباست از  گدایان  سر  کوی  تو بودن زیباست جز در خانه ی تو هیچ کجا بهتر نیست نوکر هیچ کسی جز تو نبودن زیباست داشت فطرس به تمامی ملائک میگفت در حوالی  حرم  بال گشودن زیباست هرکه را طبع روان است به آن میگویم بر تو و کرببلا شعر سرودن زیباست هیچ کس مثل تو محبوب دل عالم نیست هرکه دیوانه ی عشق تو نشد آدم نیست @raziolhossein
غمخوارِ کربلا غم عالم نمی‌خورد دنیایِ بی حسین به دردم نمی‌خورد هرکس که خورد نان تو جایی نمی‌رود هرکس که خورد داغِ تو را غم نمی‌خورد شأنِ دو چشمِ خیسِ عزادار  عرشی است این حرفها به چشمه‌ی زمزم نمی‌خورد آنکه به زیر سایه‌ی زهرا نشسته است غمهای روزِ حشر مسلم نمی‌خورد آنکس که جای بستر بیماری ، از غمت آتش گرفت حسرت عزیزم نمی‌خورد من با محرم تو نفَس می‌زنم هنوز هرچند طعنه نوکرتان کم نمی‌خورد من حتم دارم از نفسِ گرمِ مادرت این سینه باز  داغِ محرم نمی‌خورد @raziolhossein
ای سرو رشید یا اباعبدالله آقای شهید یا اباعبدالله ظلمت زده ایم رحم کن بر دل ما ای نور امید یا اباعبدالله غیر از تو که رحمت خدایی ما را یک تن نخرید یا ابا عبدالله دل خون شد و خون اشک غریبی تو شد از دیده چکید یا ابا عبدالله ما روضه شنیدم و چنینیم بگو زینب چه کشید یا ابا عبدالله از جانب خیمه با تمامی توان سوی تو دویید یا ابا عبدالله هی خورد زمین و پا شد و خورد زمین فریاد کشید یا ابا عبدالله وقتی که رسید شمر بود و بدنت از غصه خمید یا ابا عبدالله لعنت به کسی که چنگ زد بر مویت آن موی سپید یا ابا عبدالله سر تا سر دشت پر شد از آیاتت قرآن مجید یا ابا عبدالله بعد از تو نبودی که ببینی در شام طفلت چه شنید یا ابا عبدالله دنبال کنیز بود مستی بی شرم در بزم یزید یا ابا عبدالله @raziolhossein
هر که با خاک درت کام لبش بردارد از همان کودکیش چشم به کوثر دارد اولین آرزویم هست همانی باشم که به لب نام تو تا لحظه ی آخر دارد چند صد حج پیادست ثواب آنکه قصد پا بوسی شش گوش تو در سر دارد پادشاهان همه مبهوت مقامت گویند این چه شاهی است مگر این همه نوکر دارد چشم هایم شده چون شاخه ی پر باری که چار فصلش زغمت میوه ی نوبر دارد هر که بر داغ تو نگریسته پیغمبر نیست گریه بر توست مدالی که پیمبر دارد تکیه بر نیزه ی غربت زدی و فرمودی چشم غارت به حرم این همه لشکر دارد خواهرش گفت سرش را سر نیزه نزنید کین هلال سر نی آمده دختر دارد @raziolhossein
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🌷اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🌷             🌴اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌴
کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می آید کسی که نسل او را می شناسد، خوب می داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می آید همان تیغی که برقش می شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می دهد پیوند می آید همه تقویم ها را گشته ام، هجری و میلادی نمی داند کسی او چندِ چندِ چند می آید جهان می ایستد با هرچه دارد روبروی او زمان می ایستد، بوی خوش اسفند می آید ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله علی را گرچه بعضی بر نمی تابند، می آید بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب ها برای بیعت با او نمی آیند می آید برای یک سلام ساده تمرین کرده ام عمری ولی می دانم آخر هم زبانم بند می آید بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می آید به در می گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند... می آید @raziolhossein
لبيک به جحفه، پی حج خواهم گفت حاجات به ثامن الحجج خواهم گفت تا هست تپش به نبض من، یا الله عجل لوليك الفرج خواهم گفت @raziolhossein
کسی که از سر نفسش حذر نداشته باشد دمی به کوی امامش گذر نداشته باشد چه ضجر آور و تلخست اینکه بهر ظهورت دعا کنیم ولیکن اثر نداشته باشد چگونه شرح دهم حال و روز منتظرت را شبیه حال کسی که پدر نداشته باشد دوباره سال جدید است و ذوق نیست در آن کس که از امام زمانش خبر نداشته باشد قبول میکنم آقا که مستحق شرار است دلی که از غم هجرت شرر نداشته باشد اگر که نوکرت آقا به دردتان نخورد هم خدا کند که برایت ضرر نداشته باشد چه حسرتیست اگر نوکری بمیرد و یک دم به روی پاک امامش نظر نداشته باشد به روز حشر پر از حسرت است و غرق خجالت کسی که از غمتان چشم تر نداشته باشد @raziolhossein
اگرچه حقیرم لیاقت ندارم پناهی جزاین در به جانت ندارم شکستم دلت را دلم را شکستند من از کار دنیا شکایت ندارم بدون اجازه به این سو دویدم تو ردم نکن برگ دعوت ندارم ز چشمت بیوفتم به خاری میوفتم نگاهم بکن گرچه قیمت ندارم سرم هرچه آمد گناه خودم بود که گوشی برای نصیحت ندارم اگر تو کنارم نباشی قیامت امیدی برای شفاعت ندارم دلم لک زده کربلا قسمتم کن نیازی بغیر از زیارت ندارم دوچشمم شده وقف غمهای جدت به جز گریه کردن عبادت ندارم ازآن دم که بر نیزه زد تکیه اش را ز تنهایی اش جز خجالت ندارم @raziolhossein
🍂🍃🍂🍃🌹🍃🍂🍃 از من مرنج گر وسط دل نشاندمت سائل عزيز خویش به ویرانه می‌برد @raziolhossein 🍂🍃🍂🍃🌹🍃🍂🍃🍂
بازآ كه بى تو خسته دلان را قرار نيست يك روز خوش به كام دل روزگار نيست در چار فصل باغ، خزان موج مى‏ زند يعنى بيا كه تا تو نيايى بهار نيست يوسف جمال مصر ولايت ظهور كن جانسوزتر ز تاب و تب انتظار نيست همپاى اشك ، نام تو را داد مى‏ زنم باور كن اين نواى دل است و شعار نيست سخت است سخت اينكه بگويم حقيقتى مولا ،  كسى به ياد تو در اين ديار نيست ! تقديم خاك پاى تو دار و ندار من هر چند لايق تو براى نثار نيست سوز فراق ، مى‏ كشد آخر "کمیل" را هرگز كسى به داغ دل من دچار نيست @raziolhossein
هزاران جمعه رفت و نیست دیگر باورم بی تو نگـردد بـاز صبح جمعـه ای، چشم ترم بی تو دوایش را نمی خواهم شفایش را نمی‌خوانم اگر عیسی ابن مریم پا گذارد بر سرم بی تو ز هنگام ولایـت پیشتـر هـم بـود معلومم که باشد تلخ تر از زهـر، شیر مـادرم بی تو ز هر رکن حرم، سنگ ملامت بر سرم بارد اگـر یکبـار بـر دیـوار کعبـه بنگرم بی تو بـه امید ظهورت  زنـده بودم، زندگی کردم الهـی جـان نیاید لحظه ای در پیکرم بی تو سزد تا همچو شیطان رانَد ابراهیم با سنگم اگـر در حجـر اسماعیل هم رو آورم بی تو بـه صبح جمعـه سوگند ای امید روزهای من غروب جمعه گـردد شـام غـربت باورم بی تو به روح مادرت زهرا به دست خود کنم دورش اگر روح الامین چـون روح آید در برم بی تو بیا یابن الحسن صبحی بدم بـر شـام هجرانم کـه شب هـا از چراغ انجمن، تنها تـرم بی تو @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای سائل مهر تو نجوم ادرکنی ای قاتل تو هشام شوم ادرکنی قبرت به بقیع ، قبله ی حاجات است یا حضرت باقر العلوم ادرکنی @raziolhossein
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی» بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت گلدسته‌ای نداشت حرم، مرقدی نبود صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟ غم‌های عهد کودکی از یاد کی رود آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه تو دیده‌ای چه‌ها به اسارت به عمه شد در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد تو طفل روی ناقه‌ی عریان نشسته‌ای بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته‌ای تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ای بر روی خار، همره طفلان دویده‌ای دیدی تو خیمه‌های به آتش کشیده را داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را @raziolhossein
نینوا را سوزاند ناله‌ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند به عبا پیچیدم میکشم آه ، همین آه عبا را سوزاند بازهم سوخت لبم کفِ آبی ، عطشم کربُبلا را سوزاند کربلا گفتم باز جگرم را نَفَسم را ، سر و پا را سوزاند شد غروب و گودال دیدم آتش همه‌جا را ، همه‌جا را سوزاند خیمه‌ای اُفتاد و بدنِ غرقِ به خونِ شهدا را سوزاند مشعلی روشن شد دامنِ دخترکی غرقِ دعا را سوزاند شعله تا بالا رفت گیسوانِ زِ سرِ نیزه رها را سوزاند وای از نامحرم حرمله باز دلِ عمه‌ی ما را سوزاند... نینوا را سوزاند @raziolhossein
در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده ام از غروب روز عاشورای سال شصت و یک بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام در منا آب گوارا دست زائر ها دهید حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند؟! من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام آن قدر در بین صحرا بر زمین افتاده ام آن قدر در پای خود خار مغیلان دیده ام چشم من بر آیه ی شق القمر افتاده است آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده ام خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من عمه ام را بین نامحرم پریشان دیده ام با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ عمۀ هم بازی ام را کنج ویران دیده ام @raziolhossein
هر جا کلاس درس شما برگزار شد با شور و شوق روح الامین رهسپار شد هر حرف غیر حرف شما فانی است، شکر حرف شماست بین کتب ماندگار شد یا باقرالعلوم، فقط با کلام توست افکار پوچ مرجئه* بی اعتبار شد ای قیمتی ترین گهر دین بگو چرا سهمت مزار خاکی از این روزگار شد؟ آن زین زهر خورده چه ها کرده با شما آثار مرگ در بدنت آشکار شد آقا شنیده ایم که ازدست زهر زود جسمت ورم کرده دلت داغدار شد جسمت ورم که کرد دلت رفت کربلا آن خاطرات له شده رویت هوار شد بر تن سری نبود ولی جدتان حسین ده اسب تازه نعل به سمتش قطار شد از دستباف فاطمه بر پیکر حسین پودی نماند و پیرهنش تار تار شد تقصیر شمر بود که سر روی نیزه رفت زینب به روی ناقه ی عریان سوار شد @raziolhossein
روزی که بادهای مخالف امان نداد هفت آسمان به قافله ای سایه بان نداد خورشید بود و سایه‌ی شوم غبارها خورشید بود همسفر نیزه دارها دیدی به روی نیزه سر آفتاب را دیدی گلوی پرپر طفل رباب را دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود در موج خیز شیون و ناله دویده ای تا شام پا به پای سه ساله دویده ای گل زخمهای سلسله یادت نمی رود هرگز غروب قافله یادت نمی رود هم ناله با صحیفه‌ی ماتم گریستی یک عمر پا به پای محرم گریستی @raziolhossein
کودکی باغی از ریاحین است آسمانش ستاره آذین است کودکی فصل خوب خاطره هاست و پر از روزهای شیرین است روزهایی شبیه یک رویا مملو از خوابهای رنگین است ولی انگار خاطرات شما راوی زخم‌های دیرین است توی تصویر چار سالگی ات کودکی بغض کرده غمگین است با سوالی که ذبح شش ماهه راه و رسم کدام آیین است؟ یا سوالی شبیه اینکه چرا عمه پیشانی‌اش پر از چین است چه بگویم خودت که می‌دانی روضه‌ی قتلگاه سنگین است دستهایی که می‌رود بالا دستهایی که رو به پایین است @raziolhossein
منکه داغ بی حساب رو دلمه غصه و درد و بلا حاصلمه منو کشت زهر جفا گرچه ولی خاطرات کودکی قاتلمه دیگه حالا لحظه رفتنمه دیگه وقت درد دل گفتنمه یادگاری دارم از کرببلا جای کعبه نی هنوز رو تنمه از غریب و آشنا جفا دیدم توی زندگی فقط بلا دیدم هنوزم جلو چشامه به خدا کی می دونه کربلا چها دیدم من حال مضطر جدمو دیدم لحظه ی آخر جدمو دیدم رنگ آسمون همینکه تیره شد روی نیزه سر جدمو‌ دیدم من دیدم که اسبا نعل تازه شد کینه ی دشمنا بی اندازه شد تن جدمو دیدم به زیر پا که چجوری تشییع جنازه شد صبر آل طاها رو محک زدن همگی به زخم ما نمک زدن بعد از اون که کشته شد عموی ما به خدا خیلی مارو کتک زدن تو‌ دلم یه دنیا درده بی حساب چقدر فاطمه رو  دادن عذاب مارو بازار که کشوندن  بمونه مارو بردن وسط بزم شراب من دیدم آینه سلاله رو من دیدم خرون باغ لاله رو گوشه ی خرابه بین شهر شام من دیدم جون دادن سه ساله رو @raziolhossein
بسكه تصويري از اندوه به هر مرحـله داشت خوشيِ كودكي از خاطر او فاصله داشت بــه حسـابي كه پـسر آيــنه دار پـدر است او هم از كوفه و از شـام، فراوان گِـله داشت صنــم سلسله مويي كه دل ما با اوست سالها دور گــلويش اثـر از سلسله داشت چون ولي بود بَـلا ديد ، ولي سنگين تر پاي او بيشتر از عمّه ي خود، آبلـه داشت بعد پنجاه و سه سال از غمِ جانسوز عطش جگر سوخته ، با آب خُنــك مسئله داشت دل او محفل يك روضـه ي زهـــرايي بود اُنـس با فاطمه ي سوخــته ي قافله داشت كينه از شمر به دل داشت ولي بيش از آن نفرت از خولي و بُغضي به دل از حرمله داشت شام ديده ست كه در بـزم شرابِ اُمَــوي نطق كوبنده ي او حالت يك زلزله داشت لب به نفرين نگشود اين نوه ي شاه كرم بسكه در صبر همانند حسن حوصله داشت آه برعكس همه ، موقعِ طفليش ، اين مَـــرد خاطرات بدي از سـاز و كف و هلهله داشت @raziolhossein