eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.6هزار دنبال‌کننده
587 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین... در وقت مرگ، چهرۀ ما دیدنی‌تر است از اشک‌هایِ شوق ملاقات با حسین هنگام غسل دادن ما، روضه‌خوان بگو: عالم فدای بی‌کفن کربلا حسین با گریه بر غریبی او خاکمان کنید بر ریگ‌های داغ، تنش شد رها حسین وقتی به سمت قبر سرازیر می‌شویم مشکل‌گشای ماست در آن تنگنا حسین نوکر به اسم و رسم خودش بی‌علاقه است بر سنگ قبر ما بنویسید: «یا حسین» در گیر و دار محشر و هول و هراس آن فریاد استغاثۀ ما یک‌صدا: حسین... @raziolhossein
حیات آب بقا جز غم تو نیست، حسین نمیرد آن‌که دلش با غم تو زیست، حسین صفای عمر ابد یافت هر که در غم تو به قدر یک مژه بر هم زدن گریست، حسین به روز حشر که محشر کند شفاعت تو کسی که سایه‌نشین تو نیست، کیست؟ حسین جهنم است بهشتی که خالی از تو بُوَد بهشت بی گل رویت بهشت نیست، حسین تویی که آیت حُرّیت از رخت پیداست خوشا کسی که چو حر بر تو بنگریست، حسین گدای راه تو هر کس که گشت آقا شد که گرد خاک رهت تاج سروری‌ست، حسین نشسته بر سر راه تو «رستگار» مدام به دستگیری او لحظه‌ای بایست، حسین @raziolhossein
یابن الشبیب ، کاسه ی خون گر دو دیده شد یعنی هلال ماه محرم دمیده شد یابن الشبیب ، گریه فقط بر حسین کن حتی اگر قدت ز مصیبت خمیده شد یابن الشبیب ، گریه بر او کن که در برش یک دشت لاله اش همه با خنده چیده شد یابن الشبیب ، خون ز دو چشمت رود رواست بر لحظه ای که پیکر اکبر دریده شد یابن الشبیب ، ذکر حرم شد عمو عمو وقتی که رنگ چهره ی جدم پریده شد یابن الشبیب ، عمه ی ما هم ز هوش رفت وقتی صدای خنده و خنجر شنیده شد یابن الشبیب ، گریه امانم نمیدهد تا گویمت چسان سر جدم بریده شد یابن الشبیب ، بر اثر نعل اسبها جسمی که سر نداشت به هر سو کشیده شد یابن الشبیب ، سینه که شد خوب نرم نرم گهواره شد که اصغرمان آرمیده شد یابن الشبیب ، تا به ابد یا بُنه ایه ای ذکر عزای آن تن در خون طپیده شد @raziolhossein
شبیه مادرم دیگه نمیشه هیچکس اما تو نشون دادی به بابات جلوه‌ی اُمّ‌ابیهاتو صدام‌ کردی و آخرسر ، کنارت اومدم با سر میبینی کار دنیامو، میبینی کار دنیاتو نباید با طبق من رو جلو روت پرت میکردن نمیخواستم ببینی اینجوری تعبیر رویاتو چرا چشماتو بستی پس؟ منم بابا.. نگاهم کن خجالت میکشی از من؟ غریبم من مگه با تو؟ بیا بازی کنیم بابا بیا زخمامونو بشمار ببین من بیشتر زخمی شدم توو این سفر یا تو اگه لبهام پر از زخمه اگه خشک و ترک خورده‌ست تحمل کن یه کم بابا ببوسم تاول پاتو تو هم گوشواره هات گم شد منم انگشترم گم شد گوشات زخمه، خدا رو شکر ندیدی دست باباتو توی طشت دیدمت امروز که پاک کردی با آستینت نخواستی که ببینم چشم خیس مثل دریاتو خبر دارم شبا از درد پاهات دیر میخوابی سرِشب دونه دونه بچه ها خوابیدن الا تو میدونم که دلت تنگه میدونم که بغل میخوای نبین رفتم پیش راهِب.. نمیگیره کسی جاتو منو محکم بغل کردی میترسی باز تنها شی نترس جایی نمیرم یا برم میرم فقط با تو @raziolhossein
تا از غم تو نداده ام جان به دیدن من بیا شتابان تب کرده ام از ندیدن تو کم حوصله ام ز درد هجران گفتم به همه پدر می آید گفتم به همه می آیی الان شان تو خرابه هیچ اما با بزم شراب نیست یکسان من رخت مناسبی ندارم شرمنده شدم ز روی مهمان گفتند که در تنور بودی از بوی غذا شدم گریزان من دخترم انتظار دارم که باز ببوسی ام دو چندان گفتم که ببوسم از لب تو با این لب پاره نیست امکان رفتی و مرا بغل نکردی باید بغلم کنی کماکان با دیدن روی غرق خونت هم مُردم و هم گرفته ام جان من چوب یزید را شکستم تا از عملش شود پشیمان کوتاه نیامدم خلاصه در پیش عدو به هیچ عنوان دندان تو را شکست چوبش طفل تو گرفت درد دندان افتاد به جان دخترت زجر شد شام غم تو عید قربان من فاتحه بهر خویش خواندم تا زجر رسید در بیابان پاداش به حرمله ندادند از دختر تو گرفت تاوان در شام زدند بین بازار ناموس تو را دکان به دکّان یک مشت شرابخوار کافر گفتند به عمه نامسلمان یک عده دروغگوی بی عار به آل نبی زدند بهتان عمه که همیشه مقتدر بود با حرف کنیز شد پریشان تاراج شدی ، حراج کردند اموال تو را ولی چه ارزان من را تو ببر از این خرابه اوضاع من است نابسامان @raziolhossein
به شانه بار غمت را نبرده بودم و بردم مرا به عمه سپردی تو را به خاک سپردم شبی شبیه تو افتادم از بلندی مرکب چه زجرها که ندیدم چه زخم‌ها که نخوردم به روی خار دویدم که بی تو زود بمیرم مرا ببخش پدر جان اگر هنوز نمردم به جای آب گوارا شراب سهم لبت شد به بزم شام چه زهری زمانه داد به خوردم برای آنکه بخوابم تو را به خواب ببینم هزار و نهصد و پنجاه تا ستاره شمردم نشد به پای تو خیزم مرا ببخش عزیزم گُل تو بوده‌ام اما شکسته ساقه‌ی خُردم تو بوریا کفنت شد من این لباس سیاهم به رسم عشق، کفن هم در این مزار نبردم @raziolhossein
گرچه در شام ولی در حرمت جا شده‌ام یااباعبدالله     یااباعبدالله هفتمین گوشه‌ی شش‌گوشه‌ی بابا شده‌ام یااباعبدالله     یااباعبدالله
دختر غم زده خرابه هام آرزویی ندارم غیر بابام می‌خوام امشب تا سحر صدات کنم ولی لکنت افتاده توی صدام من که تو آغوش تو می‌خوابیدم قبل خواب باید تورو می بوسیدم حالا سر به روی خاکا می‌زارم دیدنت تو خوابه  تنها امیدم اگه من پرم شکست بابا فدات چشامم نمی‌بینه فدا چشات پر زخمم ولی من یه درد دارم بابایی خیلی دلم تنگ برات روی خاکا بابایی کشیدمت خم شدم یه دل سیر بوسیدمت تموم غصه من همین شده وقتی رفتی خواب بودم ندیدمت رفتی و با سیلی از خواب پریدم نفسم بند اومد از بس دویدم تا صدات زدم بابا منو زدن پناهی جز عمه زینب ندیدم بابا کل حرم و آتیش سوزوند چادر خواهرمو آتیش سوزوند اگه شونه نمیشه موی سرم معجر رو سرمو آتیش سوزوند گل سر دیگه برا موهام نخر دیگه خلخال واسه پاهام نخر لاله گوشم ببین زخمی شده گوشواره بابا دیگه برام نخر من که بودم روز آهوی حرم نمیتونم دیگه حتی راه برم همش از قافله ها جا میمونم تازیونه می رسه تا ببرم بابایی بال و پرم درد می‌کنه زخمای چشم ترم درد می‌کنه از شبی که افتادم از رو ناقه هنوزم موی سرم درد می کنه مثل شمعی پیکر من آب شده صورتم با زخم سیلی قاب شده مثل مادرت که بی هوا زدن بی هوا زدن تو این جا باب شده شبی که گم شده بودم زجر اومد عمو جون نشنوه بابا بد می زد قد به من به چکمه هاش نمی رسید بی هوا به پهلو هام .... می زد  اومدی و گره من وا شده آخرای  عمر این زهرا شده هر کسی منو تورو دیده می گه این سه ساله پیرتر از بابا شده @raziolhossein
پیک نورآمده از راه که حاشا نکنی نکند امرگل فاطمه اجرا نکنی دعوتت کرده پی یاری دین خون خدا زود برخیز دگر شاید و اما نکنی باید آماده شوی بهرسفر،دریادل قطره ای ، تاکه سفر جانب دریا نکنی بال پرواز نداری به سوی عالم قدس بند تردید گراز پای دلت وا نکنی راه فردوس گشوده ست به روی توحسین نکند روی به فردوس زدنیا نکنی باخبرباش زهیرا که ضرر خواهی کرد تاکه جان را به ره عشق تو سودا نکنی آن چنان دل زتو برده ست حسین بن علی که به غیر از رخ او هیچ تماشا نکنی پشت پابرهمه ی دولت دنیا زده ای تاکه یک لحظه دگر پشت به مولا نکنی ازکلامی که تو گفتی به امامت پیداست جزشهادت زخداوند تمنا نکنی ای گوارای وجود تو شهادت،نکند روزمحشرتو نگاهی به سوی ما نکنی چون «وفایی»نتوان گفت زاصحاب حسین تاکه روجانب گلزار تولا نکنی @raziolhossein
از جنس حیدر است رجزها که از بر است با یا علی همیشه دهانش معطر است در وصف او کتاب فراوان نوشته‌اند دیگر نوشته‌اند که این مرد، دیگر است در آسیاب کوفه نکرده‌ست مو سفید او پیرِ پای منبر اولاد حیدر است بر دست اگر که نیزه بگیرند، سربلند در دست اگر که تیغ بگیرند، او سر است با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر آمدند حق داشتند، جبهه‌‌ی‌شان نابرابر است! تیغ از غلاف خویش اگر در بیاورد تنها خودش به منزله‌ی چند لشکر است با تیغ در غلاف، به میدان قدم گذاشت گفت آن‌که پای پس کشد از مرد کمتر است حاشا نفس نفس بزند پیر کارزار! این‌ها نفس نفس که نه، ذکر مکرر است وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست دیدند شیر معرکه دیگر کبوتر است... وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست معلوم بود فکر لب خشک اصغر است وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست پیچید بوی سیب... وَ این بیت آخر است @raziolhossein
اسیر عشقم و غیر از بلا نمی‌خواهم که در بلای تو جز ابتلا نمی‌خواهم اگر اجازه دهی خود فدایی‌ات باشم که زندگانی بعد از تو را نمی‌خواهم گرفته است صدایت پس از علی اکبر منم شریک تو یعنی صدا نمی‌خواهم تو بی پسر بشوی من فقط نگاه کنم؟ غریب ماندی و من آشنا نمی‌خواهم تمام دار و ندار من  این دوتا پسرند برای موسم پیری عصا نمی‌خواهم منی که نذر تو کردم دو نوجوانم را به جز سلامتی ات از خدا نمی‌خواهم اگر بناست تو بر خاک بی کفن باشی برای پیکرشان بوریا نمی‌خواهم من و تو مادرمان پیشمان کتک خورده من این بلا به سر این دوتا نمی‌خواهم @raziolhossein
پسر فاطمه تنهاست کجایید اصحاب خون جگر حضرت زهراست کجایید اصحاب عهد بستید که تنها نگذارید او را اوج مظلومی آقاست کجایید اصحاب با لب تشنه زند ناله که هل من ناصر پاسخش نیزه اعداست کجایید اصحاب می گرفت آنکه به دامن سرتان را ، حالا بر روی دامن صحراست کجایید اصحاب سرِ پیرهن و عمامه و انگشتر او وسط معرکه دعواست کجایید اصحاب یک نفر نیست به دادش برسد در گودال زینب از شمر کمک خواست کجایید اصحاب هرچه آقای شما داشت که غارت کردند نوبت خیمه زنهاست کجایید اصحاب سختی دیشب و امروز گذشت هر چه که بود سخت تر امشب و فرداست کجایید اصحاب پسر فاطمه همراه عزیزانش رفت دختر فاطمه تنهاست کجایید اصحاب @raziolhossein