eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.9هزار دنبال‌کننده
759 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اي شهيد ركاب پيغمبر پدر و مادرم فداي تو باد اي اُحُد شاهد شهادت تو عمر من وقف در ثناي تو باد * در دلم حسرت زيارت توست كه تو محبوب مردمي حمزه طبق نصّ صريح آل نبي اسدالله دومي حمزه * از سلام زيارتت پيداست كه تو ياور شدي نبوت را گر پيمبر تو را دهد رخصت خود شفيعي همه قيامت را * اي علمدار غزوه هاي رسول كاشف الكرب مصطفايي تو وي يل ِ يكه تاز بدر و اُحُد تحت فرمان مرتضايي تو * گر بني هاشمي كني حمله بر يمين و يسار ميتازي گر كني قصد جان هر مشرك مركب و راكبش بر اندازي * آه از آندم كه قصد جان تو كرد هندِ ملعونه ي جگر خواره كرد قاتل پس از شهادت تو با غضب سينه ي تورا پاره * عَلَمت چونكه بر زمين افتاد واي ، دندان مصطفي بشكست گفت زهرا پس از تو يا عَمّاه سر پيغمبر خدا بشكست * دشمن از پيكر تو هم نگذشت مُثله شد قامت مطهر تو ليك جسم پُر از جراحاتت ماند مخفي ز چشم خواهر تو * من بميرم براي آن خواهر كه تن بي سر برادر ديد جسم هفتاد و دو گل ِ پرپر بر سر نيزه هيجده سر ديد * راهِ زينب به قتلگاه افتاد قتلگاه برادر بي سر خواهر انگار با برادر خود ميشنيدند ناله ي مادر * مادر انگار با پسر دارد ميزند حرفهاي آخر را ميشنيدند قاتل و مقتول ناله هاي غريب مادر را * اين همان ناله هاي مادر بود قتلوك بُنَيَّ عطشانا اولين نوحه هاي كوثر بود ذبحوك بُنَيَّ عريانا @raziolhossein
بس در حرم تو سوز و آهم دادند تخفیف به نامۀ گناهم دادند با اذن تو، ای فاطمۀ معصومه در وادی فاطمیه راهم دادند _ از کفش کنِ تو طور موسی پیداست در هیبت تو زینب کبری پیداست ای از حرم تو باز ، باب الزهراء از تربت تو تربت زهرا پیداست ___ کاش از حرمت صدای ما را ببرند پیغام بسوی قبر زهرا ببرند ما عقدۀ بانوی مدینه داریم ما را سرِ قبر مخفی آیا ببرند ...... جز درگه معصومه مرا نیست پناه بردوش دلم کوله ای ازبار گناه چشمم به شفاعت شما باشدوبس یافاطمه اشفعی لنا عندالله @raziolhossein
گل کرده بهار سبزِ تقدیر و قضا پُر شد ز شمیم عطر توحید فضا لبهاست پر از ذکر و سلام و صلوات حقا که رئوف اهل بیت است رضا ...... میلاد رضا خسرو طوس آمده است آیینه حق شمس شموس آمده است جبریل زعرش حق به بیت موسی با خیل ملک به پای بوس آمده است @raziolhossein
گل کرده بهار سبزِ تقدیر و قضا پُر شد ز شمیم عطر توحید فضا لبهاست پر از ذکر و سلام و صلوات حقا که رئوف اهل بیت است رضا @raziolhossein
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد در جان ماست محنت تو یا اباالجواد با اذن فاطمه به دل ما رسیده است سرمایه محبت تو یا اباالجواد این قلبهای ما که بنام تو می تبد جامی است از ولایت تو یا اباالجواد ای نیت تو یاری زوار خسته ات قربان قصد قربت تو یا اباالجواد بیمار لاعلاج نداری در این مطب محشر کند طبابت تو یا اباالجواد هر شاخه گل ز گلش بالای مرقدت داروی درد امت تو یا اباالجواد صحن و رواق و باب و ضریحت بهشت ما دارالشفاست تربت تو یا اباالجواد باب الجواد روزی هر صبح و شام ماست کو دوری از ضیافت تو یا اباالجواد آنچه ز وصف جنت اعلا شنیده ایم بالاتر است جنت تو یا اباالجواد ما دل بریده ایم ز دولت مدارها ماییم و صبح دولت تو  یا اباالجواد هر کس که بعد مشهد تو کربلا نرفت از دست داده فرصت تو یا اباالجواد با اينهمه هنوز غریبی امام من ای جان فدای غربت تو  یا اباالجواد @raziolhossein
نم نم کنار حجره دربسته میرسید کم کم به قتلگاه خودش خسته میرسید مانند شخص مار گزیده به پیچ و تاب فریاد یا جواد چه پیوسته میرسید پهلو بخاک حجره که از درد میگذاشت آهی بیاد پهلوی بشکسته میرسید از کام تشنه و جگر پاره پاره اش انگار حرف روضه سر بسته میرسید این جسم خسته زیر سم اسبها نرفت اما صدای حمله یک دسته میرسید خواهر نبود یار برادر شود ولی یک خواهری به مقتلی آهسته میرسید اینجا جواب زمزمه یابنیی از... یک نوجوان ز پشت در بسته میرسید اما صدای یا ولدی بی جواب ماند هرچند صوت یک پدر خسته میرسید @raziolhossein
این زهر کاری کرد من از نا فتادم در کوچه مثل مادرم از پا فتادم با احتیاط از درد، خود را میکشدم تا خانه چندین بار چون زهرا فتادم در خانه گفتم زود درها را ببندید تا داخل حجره شدم، درجا فتادم پیراهنم را از عطش بالا گرفتم یاد آمد از جدّ غریبم تا فتادم نیزه نخورده پیکرم میسوخت از درد یادِ تن صد چاک عاشورا فتادم یاد هزار و نهصد و پنجاه زخمش بیخود ز خود گشتم، ز پا آنجا فتادم گر چه سر من را جدا از تن نکردند یاد سرِ بر نیزه در نجوا فتادم تا که جوادِ من سرم از خاک برداشت یاد علیِ اکبر لیلا فتادم @raziolhossein
از بس که پای تا سرم آتش گرفت و سوخت شیرازه های پیکرم آتش گرفت و سوخت آتش ز جان سوخته ام شعله می کشد از آن زمان که مادرم آتش گرفت و سوخت از کودکی ز خاطره ی رنج مادرم تا پای مرگ خاطرم آتش گرفت و سوخت زهرم دهید باز، مگر راحتم کنید در کنج حجره بسترم آتش گرفت و سوخت مثل کبوتری که فقط بال و پر زند این بازمانده ی پرم آتش گرفت و سوخت از احتضار من پسرم شد به اضطرار وای از دلش که در برم آتش گرفت و سوخت خواهر نداشتم که عزاداری ام کند از راه دور دخترم آتش گرفت و سوخت جسم مذاب را چه غم از هُرم آفتاب خورشید هم ز پیکرم آتش گرفت و سوخت این چند ساعتی که عطش را چشیده ام با یا حسین، حنجرم آتش گرفت و سوخت دل پای مرگ حضرت لیلا به ناله گفت: مجنون منم که دلبرم آتش گرفت و سوخت انگار می شنیدم عزای رباب را می گفت: کام اصغرم آتش گرفت و سوخت با این که جان تازه و جسم جوان من... از کینه های همسرم آتش گرفت و سوخت... بالای تربتم بنویسید: عمر من... از غصّه های مادرم آتش گرفت و سوخت @raziolhossein
در سینه دوباره ابتلا می آید غم باز به اُردوی ولا می آید دلهای شکسته کاظمینی شده است اینجاست که بوی کربلا می آید @raziolhossein
شکر حق که مادرزاد بندگان یکتاییم با ولایت مولا ، عبد کوی طاهاییم افتخار ما این است ما اسیر مولاییم از ازل گرفتار ساربان زهراییم ما همه عنان دار ناقه عروس او با سرود "من مثلی" جمله خاک بوس او سر فراز هر قومیم سربزیر دلداریم از عروس و داماد آسمان نشان داریم در عروسی اش دعوت با تمام حضاریم حرمت عروسش را تا ابد نگهداریم ما غلام زهراییم عبد حیدر کرار جان ،به رسم تبریک است نذر احمد مختار شرح حال این زوجین سوره های قرآنی ذکر و وصف این هر دو آیه های رحمانی حمد و مدح زیباشان خطبه های طولانی جایگاه والاشان غرفه های رضوانی حاصل همین تزویج   یازده امام دین مهرشان کمال دین  فعلشان پیام دین حجت خدا حیدر عصمت خدا زهرا لنگر زمین حیدر لنگر سما زهرا محور فلک حیدر محور کسا زهرا صاحب جزا حیدر شافع جزا زهرا هردو مظهر توحید هردو مظهر کوثر هردو کفو هم یعنی  هردو محو یکدیگر صوت خطبه خوان این عقد آسمانی را بشنو با صدای هو نغمه نهانی را خوش به غمزه میخواند  بانوی جنانی را این چنین روایت شد عقد جاودانی را گفته حق: وکیلم من؟ گفت فاطمه  بله بر شما دلیلم من؟ گفت فاطمه  بله این عروس و این داماد عاشقند و دلداده شد اثاث این بانو  یک جهیزیه ،ساده ظرف و چادر و معجر  یک حصیر و سجاده ذوالفقار مولا و  یک غلاف آماده بی سپر علی آمد چون سپر نمیخواهد او مدافعی غیر از  پشت در نمیخواهد بهر نو عروسان است فعل فاطمه مصداق عطر این خبر پیچید  در تمامی آفاق در شب عروسی هم فاطمه کند انفاق داده بر محبانش درس برترین اخلاق فاطمه به یک سائل داد بهترین رختش با دو کهنه پیراهن رفت خانه بختش حرف کهنه پیراهن  گر چه ماجرا دارد لا اقل به مقدار یک  گریز جا دارد ذکر کهنه پیراهن یاد کربلا دارد دستباف مادر هم جای بوسه ها دارد نیزه کی دهد بوی  بوسه های مادر را زخمه میکشد روی  بوسه های خواهر را @raziolhossein
"در رهِ اِبقای ولای علی" عالم و آدم به‌فدای علی گر شهدایند همه فاطمی فاطمه هست از شهدای علی کارِ رسالت به چه تایید شد؟ مُهرِ ولای کفِ پای علی وحی به آوای که نازل شده؟ صوتِ الهی‌ست، صدای علی چیست که اِتمامِ همه نعمت است؟ نورِ ولایت، ز عطای علی سِرِ خداوند، غدیر است و خم اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم اول و آخر به حقیقت علی است حافظ قرآن و شریعت علی است راهِ صراط است اگر مستقیمِ سلسله جنبانِ طریقت علی است پرتوِ خورشیدِ فروزانِ عدل ضامنِ اجرای عدالت علی است بابِ علومِ نبوی، قلبِ او ماهِ شبستان هدایت علی است سَروَر و مولای همه اولیاء قافله سالارِ ولایت علی است سِرِ خداوند، غدیر است و خم اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم غدیر، شیرازه‌ی دینِ خداست غدیر، نوروزِ همه انبیاست غدیر، معراجِ رسول خدا غدیر، روزِ سِدرةُ المُنتهاست غدیر اُستوانه‌ی دینِ حق غدیر پشتوانه‌ی اولیاست غدیر اِحرازِ امامت به خلق غدیر جاودانه در نسل‌هاست غدیر ضامنِ بقای ولی غدیر ضامنِ بقای وِلاست سِرِ خداوند، غدیر است و خم اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم کیست علی؟ جلوه‌گرِ آفتاب کیست علی؟ نوردِهِ ماهتاب کیست علی؟ زمزمه‌ی فاطمه کیست علی؟ خواسته‌ی مستجاب کیست علی؟ مالکِ روزِ جزا کیست علی؟ بوالحسن و بوتراب کیست علی؟ فصلِ حق و باطل است کیست علی؟ مَرزِ ثواب و عِقاب سِرِ خداوند، غدیر است و خم اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم جانِ جهان، علی علیه السلام شاهِ شهان، علی علیه السلام مظهر اَسماءِ خدای بزرگ نورِ جنان، علی علیه السلام آن نَبَاءِ عظیم در عالمین نبضِ زمان، علی علیه السلام هم شهِ مردانِ جوانمرد، هم... سِرّ نهان علی، علیه السلام علی سایه ی سبحان به سرِ بندگان اَمن و اَمان، علی علیه السلام سِرِ خداوند، غدیر است و خم اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم کیست معمای خدا؟ حیدر است عبدِ سراپای خدا حیدر است مَحرمِ اَسرارِ اَزل تا اَبد مَردِ سحرهای خدا حیدر است زینتِ محراب جمال علی دستِ تمنای خدا حیدر است عارفِ بِالله، بِوَالله اوست عاشق و شیدای خدا حیدر است دستِ خدا، چشمِ خدا، گوشِ حق دیده ی بینای خدا حیدر است سِرِ خداوند غدیر است و خم اَلیَوم اَکمَلتُ لِکُم دینَکُم اُلگوی هر مؤمنِ پرهیزگار اُسوه‌ی اخلاص و شکیب و قرار محنتِ او محو کند از مُحِب کوه‌ترین سَیئه‌ی روزگار مُظهِرِ ایمان به همه مؤمنین کاتبِ وحی و شهِ دُل دُل سوار کاشفِ کرب از سَر و روی نبی جانِ محمد، سپرِ جانِ یار شیر خدا، دَمدَمه‌ی لافتی صاحبِ تیغِ دو دمِ ذوالفقار سِرِ خداوند، غدیر است و خم اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم اوست امیرِ همه‌ی مؤمنین اوست مبیرِ همه‌ی مشرکین اوست مجیرِ همه پیغمبران اوست مجیبِ همه‌ی مرسلین اوست امیدِ همه مستضعفان اوست کمینِ همه مستکبرین اوست براتِ همه یاران ز نار اوست نجاتِ همه اصحابِ دین ختم کُنِ قائله‌ی نَهرَوان کور کُنِ فتنه‌گر و قاسطین سِرِ خداوند، غدیر است و خم اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم "آنچه ز مخلوق، خدا طالب است حبِ علی بنِ ابیطالب است" وجهِ جمالِ اَزلی روی او وَه که چه رخسارِ علی جاذب است هر چه سئوال است بپرسید از او پاسخِ او بر همگان جالب است فاتحِ خیبر، همه جا پهلوان مَرحب، مغلوب و علی غالب است طبقِ فرامینِ رسولِ خدا نشرِ غدیرِ علوی واجب است سِرِ خداوند، غدیر است و خم اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم قدرِ غدیر از چه شناسا نشد؟ اُمتِ دین، یاورِ مولا نشد! بعدِ پیمبر، ز چه رو هیچکس بر سرِ آن عهد، مهیا نشد؟ روزِ حمایت ز ولایت، چرا یارِ علی، جز دلِ زهرا نشد؟ خانه نشین شد ولی الله، آه... شیعه که جز فاطمه اِحیا نشد! سیلیِ محکم که به رویش زدند خورد زمین، جز به عصا پا نشد! شد در و دیوارِ حرم شعله‌ور هیچکسی مُعترضْ آنجا نشد! در وسطِ شعله در آن اِزدحام جز به لگد، دربِ حرم وا نشد! دستِ علی بسته شد و باز هم مردِ رهی، مانعِ شورا نشد! باز کمربندِ علی را گرفت مانعِ او صد صفِ اعدا نشد! ضربِ غلاف آمد و دستش فتاد باز علی یکه و تنها نشد! قامت زهرا وسطِ کوچه‌ها جز به غمِ غربتِ او تا نشد! باز خروشید چو آتشفشان کار بجز خطبه‌ی غرّا نشد! با همه تأکیدِ رسول خدا مزدِ رسالت ز چه اجرا نشد؟! وای به بیعت‌شکنانِ غدیر بیعتشان بهر چه ابقا نشد؟! بعدِ علی و حسن و فاطمه پرچمِ دین، جز به حسین پا نشد کرب و بلا، یارِ غدیر است و خم اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم @raziolhossein
تیری که بر گلوی علی جای آب شد از خونِ او محاسنِ منهم خضاب شد پنجاه و چند سال ز بدر و حنین رفت گفتند خونِ خیبر و خندق حساب شد این طفلِ تشنه لب، سندِ غربت من است تیری مکید و بر روی دستم بخواب شد شد پاره پاره مثل فدک، حلقِ نازکش ذبحی عظیم پاره ی قلب رباب شد آغوشِ من، اگرچه شده قتلگاه او لبخند میزند! جگرِ من کباب شد "لا تُحرِ قَلبی" از طرف خیمه میرسد گوید سکینه: زَهره ی قلبم مذاب شد گوید رقیه: بند دلم پاره شد بیا... ای نازنین برادرِ من، وقت خواب شد اما ز پشت خیمه کسی گفت: ای رباب... تعجیل کن، که روی علی در نقاب شد یک عده نیزه دار، به دنبال غارتند بشتاب که، مزارِ علی هم خراب شد بر نیزه، راسِ کودک شش ماهه جا نشد زینب که دید، در دل او انقلاب شد بر سر زنان، تمام زنان جیغ می‌کشند زهرا شنید و خونجگرش بوتراب شد سرها به نیزه رفت و بدنها بخاک ماند با اینکه دفن کشته ی اهل عذاب شد @raziolhossein