#حضرت_قاسم_شهادت
تب تنهایی من بود که تاب از تو گرفت
فکر نوشیدن یک جرعه ی آب از تو گرفت
به جمال حسنی دست درازی کردند
تازه داماد حرم نیزه نقاب از تو گرفت
هرکسی از پدرم از پدرت بغضی داشت
انتقامی عوض آن دو جناب از تو گرفت
پدر تو شتر مادرشان را پِی کرد
کینه ی جنگ جمل خُرده حساب از تو گرفت
تا به حالا نشده بود جوابم ندهی
من صدایت زدم و سنگ جواب از تو گرفت
بوی خونِ بدنت کرب و بلا را بر داشت
گل نیلوفری ام نعل گلاب از تو گرفت
ورمِ پلکِ لگد خورده دو چشمت را بست
ورنه فکر حرم آرامش و خواب از تو گرفت
گریه ی تازه عروست وسط صدتا مرد
گریه ها در وسط بزم شراب از تو گرفت
#یا_مظلوم
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
چقدر نام تو زیباست یا امام حسین
غم تو دلخوشیِ ماست یا امام حسین
غرض زخلقت من نوکری برای تو بود
مرا چه کار به دنیاست یا امام حسین
زکودکی پدرم یاد داد سینه بزن
بگو که جای تو اینجاست یا امامحسین
غلامی سر کوی تو عین آقایی است
خوشآن که عبد تو مولاست یا امام حسین
خدای عزَّوجل سروری عالم را
فقط برای تو میخواست یا امام حسین
تفاوت تو و شاهان روزگار این است
حکومت تو به دلهاست یا امام حسین
چقدر عاشق و دیوانه در جهان داری
در اربعین تو پیداست یا امام حسین
به حُر که راه تو را بست هم نبستی راه
که جز تو اینقدر آقاست یا امام حسین
سرآمد همه شد هر چه منتسب به تو شد
گواه، تربت اعلاست یا امام حسین
زِگوشه گوشه شش گوش تو به گوش آید
که این حرم حرم اللهست یا امام حسین
هزار سال زِاُفتادنت گذشت و هنوز...
لوای عشق تو برپاست یا امام حسین
(به روضه های حسینم بلند گریه کنید)
سفارش خودِ زهراست یا امام حسین
ز تلّ زینبیه داشت خواهرت می دید
سر لباس تو دعواست یا امامحسین
چقدر نیزه مگر خورده ای که زینب گفت
تنت (مُقَطَّعُ الاَعظا)ست یا امامحسین
رسید شمر زراه و نشست روی تنت
نگفت مادرت اینجاست یا امامحسین
@raziolhossein
یاحسین
بی کس و کارترین عبد خدا بودم که...
عشق تو خیمه در این سینه ی پُر آهم زد
تانفس بودو نفس هست ونفس خواهد بود
از تو دم میزدم و میزنم و خواهم زد
#بهمن_عظیمی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#حضرت_رباب
از غمی جانکاه سرشاری عروس مادرم
پا به پای من عزاداری عروس مادرم
داغ دیدی و کنارم مینشینی و مرا
میدهی هر روز دلداری عروس مادرم
روضه خوانی کن برایم جان زینب ، با همان-
-لحنِ لالاییِ تکراری عروس مادرم
صبح نزدیک است و...تو با حالِ آشفته هنوز
خیره بر قنداقه بیداری عروس مادرم
بر دلت یک زخم کاری از کمانِ حرمله
یادگاری داری انگاری عروس مادرم
گوش تا گوشِ علیِ اصغرت را خون گرفت
گریه کن آرام، حق داری! عروس مادرم
هر کجا شش ماهه می بینی در آغوش زنی
اشک هایت میشود جاری عروس مادرم
میدهی آغوشِ خالی را تکان بی اختیار
دست از غم برنمیداری عروس مادرم
تشنه ای بعد ازحسین و گاه با اصرارِ من
میخوری از آب مقداری عروس مادرم
جمع کن این بوریای کهنه را از آفتاب
سوختی در این وفاداری عروس مادرم!
#_عاطفی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#حضرت_رباب
#دوبیتی
غمت غوغای محشر بود عزیزم
رخت مهتاب مادر بود عزیزم
سرت دیدم به نی با خویش گفتم
برایت تیر بهتر بود عزیزم
#علی_سلطانی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#حضرت_رباب
#دوبیتی
افسوس کبوترم دگر پر نگرفت
هر قدر دعا نمودم آخر نگرفت
نفرین به تو ای حرمله که طفلی را
با تیر ز شیر هیچ کافر نگرفت
#علی_سلطانی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
آزاد گشت آب امان از دل رباب
افزون شد التهاب امان از دل رباب
افسوس میخورَد که دعاهای دیشبش
شد دیر مستجاب امان از دل رباب
لبهای بی تبسم و آغوش بی علی
لالای بی جواب امان از دل رباب
نزدش چو میرود سخن از آب، شعله سان
افتد به پیچ و تاب امان از دل رباب
امشب بعکس دیشب، گوید به طفل خویش:
«بیدار شو ز خواب!» امان از دل رباب
پیراهن دو سالگیاش را گرفت و رفت
تا افکند به آب... امان از دل رباب
تا شام، نیشِ زخم زبانهای حرمله
او را دهد عذاب امان از دل رباب
تا شام، روز و شب نِگَرد قرص ماه را
همراه آفتاب امان از دل رباب
با پیکرش وداع کند، با سرش رود
تا مجلس شراب امان از دل رباب
گویند بانوان حرم جمله یکصدا
وای از دل رباب امان از دل رباب
حاجت روا روی تو از این درگه ای «فقیر»
کن ناله بیحساب: امان از دل رباب
#علیرضا_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#حضرت_رباب
رفت و سرش را روی نی دیدم؛ دلم سوخت
از کربلا تا شام رنجیدم؛ دلم سوخت
چشمم چهل منزل به سمتِ نیزه بود و
از اضطراب و ترس لرزیدم؛ دلم سوخت
ترسیدم از اینکه بیفتد با نسیمی
پشت سرش چون ابر باریدم؛ دلم سوخت
تیرِ سه پر را حرمله می شُست با آب
چشمان خود را زود دزدیدم؛ دلم سوخت
داغش تمام عمر از یادم نمیرفت
گاهی اگر یک لحظه خندیدم؛ دلم سوخت
شاید سه ماهش بود خندید اولین بار
در خاطراتم هر چه چرخیدم؛ دلم سوخت
دیدم که خوردم آب و شد سیراب از شیر
کابوس دیدم هر چه خوابیدم؛ دلم سوخت
در کارهای خانه خیلی گریه کردم
قنداقه را رویِ عبا چیدم؛ دلم سوخت
آهسته خواندم زیر لب لالا لالا لا
من شیرخواره هر کجا دیدم دلم سوخت
#م_عاطفی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#دوبیتی
شش ماهه ی محتضر، نمی دانی چیست
پرپر زدن پسر، نمی دانی چیست
می رفت به سمت خیمه و برمی گشت
شرمندگی پدر، نمی دانی چیست
#مجید_لشکری
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#دوبیتی
ای صورت قرص ماهت آیینه ی من
دشمن چو گرفت در دلش کینه ی من
یک تیر سه شعبه رفت در حنجر تو
یک تیر سه شعبه رفت در سینه ی من…
#محمدحسین_مهدی_پناه
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
چگونه داغ تو باشد جگر کباب نباشد
چگونه نام تو باشد سخن از آب نباشد
به رغم خواندن لای لای عمه خواب نرفتی
زمان غربت بابا که وقت خواب نباشد
به حنجر پسری اینچنین سه شعبه نخورده
محاسن پدری اینچنین خضاب نباشد
ز گبر و کافر و از هر شکارچی که بپرسند
بریدن گلوی نازکی صواب نباشد
خراب کرد گلوی تو را سه شعبه ی داغی
چگونه حال دل مادرت خراب نباشد
نداشت شیر، تو بودی و، شیر داشت، نبودی
برای مادر از این سخت تر عذاب نباشد
کنار نیزه ی تو مادری دوباره کتک خورد
خدا کند که عروس ابوتراب نباشد
سرت به نیزه بلند است در مقابل محمل
خدا کند که فقط محمل رباب نباشد
نجات می دهد از دست نیزه دار سر ت را
اگر رباب اسیر غل و طناب نباشد
شده ست مشکل زینب شده ست حاجت زینب
عروس فاطمه دیگر در آفتاب نباشد
#یا_مظلوم
@raziolhossein