eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
532 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر آمد كبوتريم همه اكثراً ناز ميخريم همه عاشقي دردسر كشيدن داشت غالباً ما گِران سَريم همه به گريبانِ ما نگاه مكن جامه از شوق ميدريم همه به پدر مادرِ تو مديونيم رعيت هستيم ، نوكريم همه كُنهِ الله اكبريد شما ما گدايان اكبريم همه بردن نام تو طَرَب دارد گر نميرد كسي عجب دارد سَلَّم الله لطف دستانت كَثَّر الله لقمه نانت عَوَضم کرد گوشه ى چشمت طَيِّب الله بر دو چشمانت من و غير از شما مَعاذَ الله قَدَّسَ الله عشقِ سوزانت هرچه ميخواستم دو چندان داد نَوَّرَ الله بِيت احسانت بَسكه مَمْسوسِ ذات، جلوه شدي قُل هو الله شد غزل خوانت حضرت مرتبط بذاتُ الله اَشهد اَنّك صِراطُ الله وَ فَدَيْناه جُرعه نوشِ دَمت و اِذا الشّمس ميدهد قَسَمَت ما به إِنَّ اصْطَفا گرفتاريم مصطفي هم به اَبروانِ خَمَت بي جهت نيست جلوه يِ حَسَنيت مجتباييست سفرهِ ى كَرَمت خوش اذان حسين ، والِه شد مأذنه زيرِ سايه ى علمت ما عَرَفناكَ حَقَّ مَعرِفَتِك هرچه گوييم باز هست كَمت اى وَرا از سخن علي اكبر همه ى پنج تن علي اكبر در نگاهت شراب ريخته اند جَذبه مستجاب ريخته اند دورِ ميخانه ى لَبت چِقَدَر مستِ خانه خراب ريخته اند خون ما را به پاي خوب كسي بي سوال و جواب ريخته اند زير سجّاده ى نمازِ شبِ ... تو زِبَرجدّ ناب ريخته اند كيست غير تو اين همه حيدر در رَگت بوتراب ريخته اند اي جلالت تمام قد زهرا خنده هاي تو مى شود زهرا كوثر آواره تو، زمزم هم عِيش بيچاره تو شد، غم هم همه دورِ سرِ تو مي گردند نوح و هود و خليل ، آدم هم بي تو يك دَم نميتوانم ، نه نه ، اضافيست بي تو يك دَم ، هم لیله القدرِ ما ولادت توست روضه ى هشتمِ محرّم هم مستِ تو، هم حسين، هم زينب عاشق تو، خودِ خدا هم، هم كربلا نام توست سرتاسر مست پايينِ پاست، بالا سر نَفحِه نابِ نوبهارى تو ما كويريم، تا بِبارى تو يك بنى هاشمند در طلبت كُشته مُرده زياد دارى تو اسدُ الله زاده اى حتماً يِكّه تازى و تكسوارى تو ابرويت ،گيسويت، لبت، چشمت صاحب چند ذوالفقاري تو اَوَلَسْنا عَلَي الْحَقَت ميگفت صاحب منبر ِقصاري تو نوكرىِ تو شد نشانىِ ما اى به قربانِ تو جوانى ما از لبت آبشار، بوسه گرفت پدرى بي قرار، بوسه گرفت عمه ات با نواىِ لالايي از تو در گاهوار، بوسه گرفت عطشِ كامِ تو بهانه شد و لبت از كامِ يار بوسه گرفت دیدی آخر سَرَت نظر خوردی از تنت نيزه دار بوسه گرفت ارباً اربا شدن بدين معناست نيزه اش چندبار بوسه گرفت دست و پايى زدي دلي خون شد عمه از خيمه گاه بيرون شد مرغِ بِسْمِل بدونِ پر سخت است گريه ى دیدگانِ تر سخت است ديدن دست و پا زدن هايت وسط اينهمه نظر سخت است ديدنِ شاه بر روى زانو به تو سوگند، بيشتر سخت است بين اين خنده ها و هلهله ها ولدي گفتنِ پدر سخت است پیش چشمِ پدر به روي زمين تنِ پاشيده ى پسر سخت است از بني هاشم او عبا ميخواست پیرمردي غمين، عصا ميخواست @raziolhossein
یم فاطمی دُر سرمدی، گل احمدی،مه هاشمی ز سرادقـات محمـدی طلـعت ظهـور جلالتی به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه دُر ،به علی گهر به حسن جگر،به حسیـن پسرچه نجابتی چه اصالتی به مَلک مُطاع ، به خدا مطیع ، به مرض شفا به جزا شفیع چُه مقام بندگیش مَنیع به چه بندگی و اطاعتی خم زلف او چه شکن شکن به مثال نقره فام و تَن سپری به کتف و کفن به تن به چه قامتی چه قیامتی ز جلو نظر سوی قتلـگه ، ز قفا نظر سوی خیمه گه که نموده شه به قدش نگه ، به چه حسرتی و چه حالتی ز قفا دو زن شده نوحه گر، یکی عمه گفت و یکی پسر که نما به جانب ما نظر، به اشارتی و نظارتی @raziolhossein
از نسل حیدری و دلاورتر از تو نیست یعنی پس از علی، علی‌اکبرتر از تو نیست منطق قبول داشت که با خُلق و خوی تو شخصی میان خَلق، پیمبرتر از تو نیست آنان که در شجاعت تو شک نموده‌اند خیبر بیاورند که حیدرتر از تو نیست آخر خلیفه خسته شد و اعتراف کرد از مردمان شهر کسی برتر از تو نیست ساقی کنار حوض نشسته‌ست منتظر حالا برو بهشت که کوثرتر از تو نیست هر کس که بویی از تن تو برده گفته است در دشت کربلا گل پرپرتر از تو نیست @raziolhossein
بر جلوه ی خلقت پیمبر صلوات بر چهره ی غرق نور اکبر صلوات تقدیم به آن جوان رعنا که بود سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات از خانه ی ارباب خبر می آید بر آل علی تازه پسر می آید در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال انگار محمدی دگر می آید می بارد از این جمال دلجو صد ماه سر تا به قدم، علی میاید از راه حق است اگر کعبه ترک بردارد لا حول و لا قوة الا بالله @raziolhossein
ای قد تو سرو ریاض حسین نور دل فاطمه را نور عین آینهء تمام‌قد رسول امید لیلا و عزیز بتول گرفته در دست، قمر آینه تا تو کنی نگاه، در آینه قدرِ شبِ قدر ز گیسوی تو قبلهء ارباب یقین روی تو ملاحت روی نبی در رخت کلیم، دلباختهء پاسخت گل ز رخ تو رنگ و بو وام کرد چهر تو روز مهر را شام کرد جوانی و به رهروان پیر عشق اکبری و طنین تکبیر عشق یم چو حبابی ست به پیش نمت مسیح را چشم شفا از دمت ماه، خجالت‌زدهء چهر توست مهر، دلش لبالب از مهر توست مور تو را فخر سلیمانی است خضر پی لبت بیابانی است سرو، سرافکندهء بالای تو چشم ملائک به کف پای تو یوسف اگر روی تو را دیده بود بساط حُسن خویش بر چیده بود داغ دل لاله به صحرا تویی مایهء مجنونی لیلا تویی حسین، خود به عالمی دلبرست و آن که برَد دل از حسین اکبرست ای حجرالاسود ما خال تو قبله نمای کعبه تمثال تو چشم و دل خامس آل عبا قامت تو قیامت کربلا اذن جهاد اگر تو را داده بود هزار سر به پایت افتاده بود ز پیش چشم اخترافشان او رفتی و بردی ز قفا جان او بانگ خدا حافظی ات چون شنید موی پدر به لحظه ای شد سپید شد چو نسیمی به سویت رهسپر ندید از شکفتن گل اثر نرگس دیدگان خود چو بستی سرو قد پدر ز غم شکستی @raziolhossein
و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر نوشتم اول خط سیدی علی اکبر خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر خوشا به حال هرآنکس که نام خادم داشت علی رسید،جهان شاهزاده لازم داشت و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی که برد نام علی را به هر مناره علی علیست وارث والایی و وقار علی به دست اوست برازنده... ذوالفقار علی حسین بر لبش الله اکبر آورده خدا برای جهان باز حیدر آورده به سینه مُهر(( انا فاطمی نسب )) دارد زمان زمان تبراست، پس غصب دارد به انتقام،سر از دشمنان طلب دارد همیشه نعره ی یا فارس العرب دارد... علی کنار ابالفضل مثل جان و تن اند بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن اند اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد ولی مقابل زینب همیشه زانو زد حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت اگر نبود...، علمدارمن رفیق نداشت میان کرببلا خواست تا نشان بدهد_ _علی شده ، که برای حسین جان بدهد چرا بهانه به دست حرامیان بدهد نخواست تا به امان نامه ها امان بدهد نظام لشکر خودکامه را به هم می زد همین که دور و بر خیمه ها قدم می زد. @raziolhossein
اى ورق روى تو عنوان حُسن خال و خطت نقشه ى ايوان حسن نسل جوان را به جهان رهبرى جلوه ى توحيد على اكبرى ريخته از شرم رخت در شفق گل به گلستان عرق از هر ورق گر چه خداوند وجود و عدم خلق نكرده دو نفر مثل هم ليك چو رخسار تو را آفريد نقش تو را شكل محمد كشيد چشم تو بيناى همه ماسوا گوش تو گنجينه ى صوت خدا روى تو از آب بقا صاف تر وز دل عشاق تو شفاف تر صبح تو از شام ابد دلرباست شام تو تا صبح ازل جان فزاست هر كه هواى رخ احمد كند در تو تماشاى محمد كند باد نقابت چو به بالا زند فاطمه لبخند به ليلا زند منطق شيواى جهانگير تو در لبه ى تيغه ى شمشير تو بسكه خدا خوب تو را ساخته خصم تو در مدح تو پرداخته دشمن سرسخت شما انجمن بود معاويه كه گفت اين سخن تاج خلافت كه ز پيغمبر است ساخته بر فرق على اكبر است هر چه سخن گشت برازنده تر مانده به مدح تو سر افكنده تر حق سخن گشت به مدحت ادا از لب جانبخش شه كربلا گفت تويى اى پسر باوفا اشبه مردم به رسول خدا قبر تو شد اى همه را نور عين جلوه ى شش گوشه ى قبر حسين جان تو و جان حسين بُد يكى قبر تو و قبر حسين شد يكى اى ز تمام شهدا خوب تر پيش حسين از همه محبوب تر بين جوانان بنى هاشمى جانى و جانان بنى هاشمى بسكه بُدت شور شهادت به سر كشته شدى از همگى زودتر خون سرت تا به جبينت چكيد موى سياه پدرت شد سپيد خواست شود موى سپيدش خضاب روى به روى تو نهاد آن جناب روى تو و روى پدر رنگ شد عاشق و معشوق هم آهنگ شد چهره به رخسار منيرت گذاشت تا دلش آرام نشد برنداشت زينب مظلومه به حفظ امام صيحه زنان گشت برون از خيام تا كه نبازد پدرت جان پاك ناله كشيد از جگر چاك چاك گفت كه‏ اى تازه جوانم على ميوه ى دل، قوت جانم على ميثم اگر وصف تو را میسرود جز تو و الهام تو در او نبود @raziolhossein
شب رحمت ، شب احسان اباعبدالله باز عالم شده حیران اباعبدالله عرض تبریک به طه و به یاسین امشب آمده قاری قرآن اباعبدالله چه مبارک سحری ! قسمت عالم شده است دستگیری ِ حسن جان ِ اباعبدالله عرض تبریک به عباس ِعلمدار آمد شیر جنگاور گُردان اباعبدالله آسمان و قمرش سجده کنانند امشب پیش این شمع شبستان اباعبدالله حضرت خسرو دین ! نغمه ی شیرین آمد چشم بد دور ، علی جان ِ نخستین آمد کیست این بانی ِ الطاف ِ نهانی کردن عادتش مثل حسن خیر رسانی کردن طیب الله به این رحمت پیغمبری اش کار او گشته محبت به جهانی کردن ما نخواهیم از او غیر خودش را که خطاست از کریمان طلب لقمه ی نانی کردن زندگی چیست به جز لحظه ی شیرینی که به فدای سر و جانش ، سر و جانی کردن شهدا روز قیامت همگی می گویند این جوان داد به ما یاد جوانی کردن با سر و جان سوی این حضرت ِ جان باید رفت "زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت" حرکات و سکنات تو تجلای نبی با تو یک شهر نشسته به تماشای نبی چشم بد دور که تو آمدی و بار دگر همه دیدند نشسته است علی ، جای نبی تو فقط راه برو سرو خرامان حسین تا مدینه بکند یاد ز زهرای نبی شهد ِ دیدار دوباره ز پیمبر کردن نوش جان ِ علی ِ عالی ِ اعلای ِ نبی ای مسلمان ِ تماشای تو نصرانی ها فیض روح القدست فیض مسیحای نبی پسر ِ باب نجاتی و خودت باب نجات بر تو و این همه فیض و برکاتت صلوات آفریدند تو را تا که قیامت بکنی چون پدر بر دل عشاق حکومت بکنی حسرتی مانده میان دل عالم که نشد تا بر آن چند صباحی تو امامت بکنی از کرامات اباالفضل همین ما را بس که تو زیر علمش مشقِ رشادت بکنی قصد کردی چو پدر دست بگیری زهمه تا قیامت به بد و خوب محبت بکنی آی شهزاده ترین قصد نمودی انگار به پدر بیشتر از "جَون" تو خدمت بکنی گرچه بر کون و مکان ، سید و مولا بودی بیشتر از همه تو ، همدم بابا بودی ای که فرموده علی تا ابد همتایت نیست زینت دوش حسین ، روی زمین‌ جایت نیست زودتر از همه عازم شده ای چون که تو را بیش از این طاقت ِ تنهایی ِ بابایت نیست اف به دنیا که برای پدر بی تابت جای یک بوسه میان همه اعضایت نیست عطش و نیزه و شمشیر چه کردند حتی رمق آه کشیدن روی لب هایت نیست ... آه یعقوب حرم ! دل بکن از یوسف خود محرمی دور و بر زینب کبرایت نیست یک تنه لشکر ارباب ، شده لشکر ها ام لیلا شده آه ام ِ علی اکبر ها @raziolhossein
آن تازه جوان که هاشمی گوهر بود در روز دغا چو حیدر صفدر بود پرسی اگر از شمایلش می‌‌گویم سر تا به قدم شبیه پیغمبر بود ....... باخلق پیمبر آمده...ای جانم باهیبت حیدر آمده... ای جانم تبریک ملائکه بهم می گویند زیرا علی اکبر آمده...ای جانم ....... در باغ جنان فاطمـه مـسرور شده غـم، از دلِ آســمـانیان دور شده واشد گلِ لیلاییِ ارباب امشب دامان زمین قطعه ای از نور شده ....... این طفل چه حسن دلربایی دارد پیداست که اوصاف خدایی دارد روی نبی و روی علی را دیدن در یک صورت عجب صفایی دارد ........ این گل که شکفته ،عطر جنت دارد انــدازۀ  فـردوس طراوت دارد از یمـن شکفتـن علـی اکبـر ارباب به خانه اش ضیافت دارد @raziolhossein
به نام علی و خدای علی فقط می نویسم برای علی منم در دو عالم گدای علی سر و جان و روحم فدای علی سپردم دلم را به مولا علی بگو یا علی یا علی یا علی دوباره تب و تابمان آمده ببین نور مهتابمان آمده ببین درّ نایابمان آمده علی بن اربابمان آمده گره خورده بنده دلم با علی بگو یا علی یا علی یا علی دوباره دو عالم خبر می شود شب تار غم ها سحر می شود ببینید غم در به در می شود حسین بن زهرا پدر می شود دوباره بزن دل به دریا، علی بگو یا علی یا علی یا علی بهشت ولایت ثمر دار شد دوباره مدینه قمر دار شد حسین بن زهرا پسر دار شد تمام دو عالم خبر دار شد که آمد دوباره به دنیا، علی بگو یا علی یا علی یا علی سر و روی او مثل پیغمبر است وقارش که مثل خود مادر است قدم می زند، جلوه ی حیدر است شبیه علی اول و آخر است خدایی که دارد تماشا، علی بگو یا علی یا علی یا علی علی نه بگو نور هر انجمن علی نه بگو مظهر پنج تن نبی و وصی هر دو در یک بدن و نیمش حسین است و نیمش حسن چه زیبا چه زیبا چه زیبا علی بگو یا علی یا علی یا علی گره خورده دل ها به گیسوی او عجب محشری روی دلجوی او چه تیغی است در کنج ابروی او الهی شوم بنده کوی او بخوان با نفس های زهرا، علی بگو یا علی یا علی یا علی @raziolhossein
مَلَک‌خادم،مَلَک‌سائل،مَلَک‌دربان؛علی‌اکبر فَلَک‌‌رَفعت‌‌‌ به‌ تایید فَلَک‌گردان؛علی‌اکبر توخَلقاً‌مثل‌جَدّت‌مصطفی‌هستی‌واین‌یعنی تورابخشیده‌یزدان‌حُسن‌بی‌پایان؛علی‌اکبر توخُلقاً‌ مثل‌ختم‌ُالانبیا‌ هستی‌واین‌یعنی خدا،مدحِ‌تورا گُفته‌ست‌درقرآن؛علی‌اکبر* توداری‌منطقی‌مثل‌رسول‌الله‌ واین‌یعنی سخن‌گفتی‌فقط‌بامنطق‌ِ ایمان؛علی‌اکبر تو‌آن‌ماهی‌که‌وقتی‌دیده‌شددرعالم‌ِکثرت ز‌چشم‌افتاد‌حُسن‌ِیوسف‌ِکنعان؛علی‌اکبر توآن‌ممسوسِ‌فی‌اللّهی‌که‌ازماهندتاماهی درون‌بحر‌ اوصاف‌ِتو سرگردان؛علی‌اکبر عمومی‌گفت‌ای‌والله،به‌تومی‌گفت‌ثارالله بزن‌برقلب‌میدان‌همچنان‌طوفان؛علی‌اکبر برای‌تو ز هم پاشیدنِ شیرازه‌ی لشگر شبیه‌آب‌خوردن‌بوده‌است‌آسان؛علی‌اکبر نه‌تنهادشمنان‌،آن‌روز حتّی دوستدارانت شدند‌ ازطرز‌ِمیدان‌داریت‌حیران؛علی‌اکبر به‌یاد‌فاتح‌بدر و حنین و خیبر و احزاب نشاندی‌ مرگ‌‌را برگُرده‌ی‌گُردان؛علی‌اکبر توافتادی‌وبابای‌‌تو هم‌مُشرف‌به‌مُردن‌شد تو‌افتادی‌وباباگفت:زینب‌جان"علی‌اکبر"... به‌یاد‌مادرِ پهلو‌شکسته‌ ناله ها کردم چوپهلوی‌تورادیدم‌به‌خون‌غلطان‌؛علی‌اکبر عصای‌پیری‌ام‌ برخیز‌ من‌چشمم‌ نمی‌بیند به‌سمت‌خیمه‌زینب‌را تو برگردان؛علی‌اکبر دلم‌شدشرحه‌شرحه؛میوه‌ی‌قلبم کنار تو بلی‌داغ‌ِ‌جوان‌دردی‌ست‌بی‌درمان؛علی‌اکبر @raziolhossein
علی زره که بپوشد همین که راه بیفتد عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد همین که اسم علی آمده است در دل میدان بس است تا گذر مرگ بر سپاه بیفتد علی اکبر لیلاست یا جوانی حیدر؟ که از جمال و جلالش شکوه ماه بیفتد جمال یوسف ما را هر آنکه دیده نوشته: رواست یوسف کنعان به قعر چاه بیفتد چه هیبتی! چه وقاری! که سوی این قد و قامت هرآنکه خیره شود از سرش کلاه بیفتد علی است، مثل علی می دهد پناه گدا را اگر به خانه ی او راه بی پناه بیفتد چه بهتر است که اول به شاهزاده بگویی به هر دلیلی اگر کار تو به شاه بیفتد به آسمان روی و کار آفتاب کنی، گر فقط به سوی تو از سمت او نگاه بیفتد جوان اگر به جوان حسین دل بسپارد دگر نمی شود اصلا پی گناه بیفتد تمام‌شب سر راهش نشسته ام به امیدی که راه شاهزاده براین عبد روسیاه بیفتد @raziolhossein
منت خدای را که شب غم سرآمده صبح وصال با همه خوبی بر آمده درمشرق جلالت خورشید کربلا ماهی ز آفتاب فروزانتر آمده خورشید هم به گرد شکوهش نمیرسد این ماه کز حریم  حسینی بر آمده زیبا رخی که آمده درخانه ی حسین پیغمبر است یا که علی اکبر آمده درخلق و خلق و صورت و سیرت چنان نبی باور کن  ای مدینه  که پیغمبر آمده تبریک بر حسین که امشب پدر شده لیلا  عروس فاطمه هم مادر آمده سرچشمه ی جدا شده از کوثر بهشت آئینه ی  تمام  پیام  آور آمده دارد حسین شوق مضاعف که بهر او تنها نه یک پسر که بر او یاور آمده نام علی برای حسین است افتخار این افتخار با پسرش اکبر آمده آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل سیراب بوسه ی پدر و مادر آمده عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد روح  مجرد است که  در پیکر آمده گیسوی او روایت حبل المتین کند ابروی ذوالفقاری او صفدر آمده کمتر گلی به خوبی او دیده شهر وحی گلخانه ای که آن همه گل پرور آمده زیبایی جمال علی را نداشته است هرجا ملک به صورت انسان در آمده یوسف که دلبرانه دل از مصریان ربود دیوانه ی کرشمه ی این دلبر آمده قرآن کند وجاهت یوسف بیان ولی یوسف بیا ببین ز تو زیباتر آمده اکبر که حُسن از رخ او وام برده است اکبر که چرخ در بر او اصغر آمده از منطقش مپرس که چون مصطفی بود از صولتش مگوی که چون حیدر آمده انگشتر رسالت  خیرالانام را از مخزن مشیت حق گوهر آمده بهر  دفاع از  حرم  قدس کربلا این تکسوار عشق به جان و سر آمده شش گوشه قبر حضرت او عقل دید و گفت جانم که  پیش پای پدر با سر آمده از ما سلام باد به شش گوشِ مرقدش آنجا که قبله ی حرم داور آمده فردا بهشت عاشق و مشتاق زائری است که امروز عاشقانه سوی این در آمده منت خدای را که موید دوباره هم مدحتگر حسین و علی اکبر آمده @raziolhossein
ماه روزیم و آفتاب شبیم از قدیم عاشقیم! در طلبیم ما عجم زادگان منتخبیم... که گرفتار دلبری عربیم این که هم‌ احمد است هم علی است علی بن‌ الحسین اَوَّلی است بیخیال غم و مصیبت و درد ام لیلا مسیح را آورد همه مستش شدند فَردافرد! پدر از دیدنش چه کیفی کرد... تا حسین است اسم اعظم علی ست پدرش هم علی پسر هم علی ست مثل پروردگارخود اکبر مثل اجداد خویش پیغمبر مثل بابابزرگ خود حیدر مثل زهراست خیر او کوثر احمد و حیدر و حسن شده  است حاصل جمع پنج تن شده است آنچه دارد تمامی اش نوراست آنچه را خواسته ست مقدور است آنچه میلش کشیده انگوراست باعلی جمع کربلا جور است اهل عالم! بهشت ازین باب است قبله پایین‌ پای ارباب است درد دادیم و دارو اورده باخودش دام گیسو آورده هرزمان خم به ابرو آورده دشمنان را به زانو آورده وقت پیکار عزم او جزم است علی اکبر معلم رزم است برکتی را که بوی نان دارد حکمتی را که امتحان دارد کعبه ای  را که حق مکان دارد همه را اکبر جوان دارد اینکه ایینه جمال خداست شرف الشمس سیدالشهداست وسعتش انتها ندارد که بی علی دل بها ندارد که جنت حق صفا ندارد که شاه پایین‌ پا ندارد که السلام علیک یا دلبر با ابی انت یا علی اکبر درغم روضه امتداد تویی کاف وها یا وعین وصاد تویی آنکه بی درد جان نداد تویی زخم خورده تنش زیاد تویی لحظه ی احتضار جان تو شد پدرت تشنه ی اذان توشد چه حیاتی است جاری ازدهنت چه مماتی است دست وپا زدنت چه رواقی است وسعت بدنت چه عبایی است خرج آمدنت این جوانان تورا که میبردند توزمین ریختی زمین خوردند @raziolhossein
جهان‌دار و جهان‌بخش و جهان‌آرا علی اکبر فلک دست و فلک جاه و فلک پیما علی اکبر زبانها قاصرند از وصف تو آنجا که در مدحت سروده شعر، علیِ عالیِ اعلا - علی اکبر ((ندیده هیچ چشمی در تمام عالم امکان عَدیلت را، شبیه ات را، نظیرت را علی اکبر))*** از آنجایی که از هر حیث هستی مثل پیغمبر تویی شان نزول سوره ی طاها علی اکبر به وقت گفتن تکبیرة الاحرام با یادت چه خوش الله اکبر می شود معنا علی اکبر برای بُردن دل از حسین بن علی ، کافی ست بگویی با تبسّم زیر لب "بابا" علی اکبر اگر بگذاشت دست خویش را بر شانه ی جدّت خُدای لامکان در لیلة الاسرا علي اكبر بنازم شانه های استوارت را که ده ها بار به دوشت تکیه کرده زينب كبري علي اكبر تو از بس سفره داری کرده ای در شهر پیغمبر شده بعد از حسن با تو کرم،معنا علی اکبر تویی مصداق زیبای حدیث بضعةٌ مِنّي شباهت داشتی از بس که با زهرا علی اکبر مؤذّن زاده ها هنگام"اشهد"کرده اند اقرار تویی سرکرده ی خیلِ مؤذّن‌ها علی اکبر تو آن سروی که در هر پنج نوبت وقت "قَد قامت" کند تعظیم پیش قامتت طوبی علی اکبر نه دارد مادر موسی نه دارد مریم عذرا مقامی را که دارد مادرت لیلا علی اکبر منم پایین تر از پایین تر از پایین تر از پایین تویی بالاتر از بالاتر از بالا علی اکبر مرا در تن بود تا جان به هر سختی و هر آسان بگویم یا علی اصغر بگویم یا علی اکبر عقابت را چنان هِی میکنی در جنگ کز دشمن به گوش آید فقط فریاد واویلا علی اکبر چنان دست و سر از دشمن زدی در عرصه ی میدان که تکبیر ملک شد "لافتی الّا علی" اکبر عمو با دیدن رزم تو هِی می‌گفت ای والله زدی بر قلب لشگر بسکه بی پروا علی اکبر تو بردی ارث از ساقی کوثر که در عاشورا دوجا ظاهر شدی در کسوت سقّا علی اکبر حسین بن علی را سنگ و تیر و نیزه نه بلکه غم پاشیدنت انداخته از پا علی اکبر اگرچه سوی چشمش رفته بود از دست اما شاه تو را بر خاک صحرا دید صدها جا علی اکبر نمیگویم چگونه تا همین اندازه می‌گویم به سمت خیمه ها برگشت بابا با علی اکبر به دنبال صدای یک نفر از خیمه بیرون زد ولی برگشت لختی بعد با صدتا علی اکبر @raziolhossein
سلام الله علیٰ شهزاده‌ی لیلا  علی اکبر سلام الله علیٰ نورالهدی مولا علی اکبر جمالش احمد مختار ، جلالش حیدر کرار وصالش وصل ذات ربّیَ الاعلا علی اکبر عجب ماه دل آرایی ، چه نورالله عظمایی! تماماً جلوه‌ی آیات اعطینا... علی اکبر ببین وجه هوَالهو را ، ببین طاق دو ابرو را ببین نور امیرالمؤمنین را با علی اکبر «رخش جنت،لبش کوثر،قدش طوبی،علی اکبر» ــــــ میان بیت ثارالله نورالله تابیده تعالی الله خورشید از چه در مغرب درخشیده؟ مگر از عرش آوردند این شهزاده را امشب؟ که حالش را ملک از حاملان عرش پرسیده! ملک از بهر کسب فیض امشب بر زمین آمد فلک از شوق دیدار از مدار خویش چرخیده پدر مانند جان بگرفت این نوزاد را در بر عمویش مثل قرآن بوسه زد،بگذاشت بر دیده سحر می گفت این نوزاد را در مکه دیدم من قمر می گفت «لاحول ولا...» تا دید خوابیده به روی  دست های حضرت سقا علی اکبر ــــــ سلام الله بر این نور ، بر این رحمت مطلق که دوشا دوش عباس است فردا صاحب بیرق سلام الله علی لیلا که از دامان نورانی برای کربلا آورده میر خیبرو خندق چه می فهمیم از نورٌ علیٰ نورٌ علیٰ نوری... که از پیغمبر و زهرا و حیدر می شود مشتق وجودش فانیِ فی الله ، اَلمَمْسوس فی ذاته به موج نور ثارالله سرتا پاش مُستَغرَق زبس بودند مشتاق جمال حضرت خاتم بنی هاشم وصال مصطفی راخواستنداز حق نــدا آمــد کــه «اِنّا نَحنُ نَزَّلنٰا» علی اکبر ـــــــــــــــ اگر از خلقت نوریش بابا پرده بردارد از آن ترسمـ که خلق الله سر از کفر در آرد به شکر نعمت اُمّ علی اکبر شدن ، باید الی یوم القیامه ام لیلا سجده بگذارد فدای عشق بابایش که جای ذکر لالایی... به ذکر یاعلیّ و یاعلی تسبیح بشمارد کنار گاهواره می نشیند خیره بر رویش و تا وقت اذان از دیده اشگ شوق می بارد علی بگذاشت نامش را به عشق حیدر کرار حسین بن علی اسم علی را دوست می دارد دلش می خواست گیرد از خدا صدها علی اکبر ـــــــــــــ ندیده چشم ها در غیر معصوم این جلالت را طلوعش برد از اهل حرم رنگ ملالت را برو دربیت ثارالله و بشنو از خلیل الله طنین جمله‌ی شیرینِ «آقاخوش به حالت» را ببین در صورت خورشید حسّ سر به زیری را ببین  بر چشم ماه آسمان دست خجالت را زبسکه شبه خاتم هست ، می ترسم که جبرائیل برایش ناخود آگاه  آورد حکم رسالت را چه نور و هیبتی دارد ، عجب شخصیتی دارد بنازم این شرافت را ، بنازم این اصالت را علی بن حسین بن علی ، آقا علی اکبر ـــــــــــــ جمالش جلوه‌ی یاسین ، جلالش نور الرحمن گرفته ذوالفقار و مثل حیدر می دهد جولان چنان از میمنه تا میسره سر زد ، که می گفتند خدایا قابض الارواح  یا رَعد است یا طوفان؟! مگر مولا امیر المومنین در بدر ظاهرشد؟ و یا شیر جمل آمد که بر فتنه دهد پایان رجز می خواند با ذکر انابن حیدر الکرار  حسین بن علی می گفت بین خیمه ها،ای جان دهان ها باز مانده چون دهان ذوالفقاراو چنان مانند مولا یک تنه می تاخت در میدان که لشگر نعره می زد «لافتی الا» علی اکبر ـــــــــــــ سراپایت تماماً مثل سر تا پای پیغمبر به خَلق و خُلق ومنطق جلوه‌ی والای پیغمبر پدر روی تورا می دید در ظاهر،و در باطن نظر می کرد در روی تو بر سیمای پیغمبر بخوان قرآن ، سلام الله علیٰ اَنفاسِکَ القُدسی بخوان تا باز خلقت بشنود آوای پیغمبر همینکه سر به سجده می گذاری در نمازشب به گوش اهل خانه می رسد نجوای پیغمبر سرم خاک قدم هایت،  فدای قدو بالایت نقابی زن به سیمایت ، که ترسم جای پیغمبر بَرَندَت تا مقام «قُربِ اَو اَدنی» علی اکبر! ــــــ سلام الله علیکَ و علیٰ میلادکَ المَسعود سلام الله علیکَ ای نبی در صورتت مشهود سلام ای آیه‌ی والشمس ثارالله  رخسارت سلام ای رحمت بی انتها ،ای فیض نا محدود سلام ای نورِ«الرحمن علیَ العرش استویٰ» آقا سلام ای عشق عشاق الحسین ای کعبه‌ٔ مقصود تو عبد صالحی مثل عموجانت ابوفاضل چه عبدی!  صورتت آیینه‌ی وجه  هوالمعبود شبی مدح تو زینت بخش مجلس بود شهزاده شبی درمحفلی ذکرعلی بود،عاشقی فرمود علی مولا علی مولا علی مولاعلی اکبر @raziolhossein
با آمدنت وا شده باب حسنات نازل شده از بهشت خیر و برکات آنقدر به مصطفی شباهت داری که دیدنِ صورت تو دارد صلوات ...... هم صورت زیبای تو دارد صلوات هم قامت رعنای تو دارد صلوات سر تا به قدم عین محمّد هستی پس نام دل آرای تو دارد صلوات ...... از بهر نظاره آمده پیغمبر با ماه و ستاره آمده پیغمبر ذکر لب هر فرشته باشد صلوات انگار دوباره آمده پیغمبر ....... ناز قــدم عزیـز زهــــرا صلـوات بر مـاه رخ شبـیــه طاها صلوات تا شاد شود قلب علی بن حسین بفــرست به روح ام لیلا صلوات   ...... در باغ خدا گلی معطر دادند یا آل رسول را پیمبر دادند دیدند که دلتنگ نبی هست حسین بر دامن او علی اکبر دادند @raziolhossein
با آمدنت وا شده باب حسنات نازل شده از بهشت خیر و برکات آنقدر به مصطفی شباهت داری که دیدنِ صورت تو دارد صلوات @raziolhossein
او که یک کوه اُحد ریخته سر پشت سرش از دعای پدرش داشت سپر پشت سرش او که وارد شده در قلعه جرات تنها رفته و بسته در این معرکه "در" پشت سرش ایستاده ست چنان سیل، عدو رو در روش ایستاده ست چنان کوه، پدر پشت سرش مثل حيدر هنرش تیغ زدن رو در روست دشمن افتاده بی کسب هنر پشت سرش دشمن افتاد به خاک، آمد اگر رو در رو دشمن افتاد به خاک، آمد اگر پشت سرش بس که شوق سفر از خاک به افلاکش هست گرد راهش شده... جا مانده سفر پشت سرش زنده شد یاد على بسکه ملائک گفتند (ها على بشر کیف بشر) پشت سرش لحظه ای تشنه دیدار پدر شد، برگشت به جز آن لحظه نینداخت نظر پشت سرش عمر سعد به سردار سپاه خود گفت لشگری مانده اگر، زود ببر پشت سرش کاش آن روز جگر گوشه ليلا می دید چقدر ریخته بر خاک، جگر پشت سرش هي سنان پشت سنان، تیر پی تیر رسید هي خبر پشت خبر، پشت خبر... پشت سرش گریه می کرد کنارش پدر و خندیدند از زمین خوردن او چند نفر پشت سرش (اربا اربا ) شده طوری که زمان تشييع چشم انداخته صدبار پدر پشت سرش @raziolhossein
سر خوشم باز در هوای علی در هوای پر از خدای علی قلم آورده ام که بنویسم چند خطی فقط برای علی چند خطی سفارشی نذر برق زیبای چشم های علی ناگهان عطر نور نازل شد همه جا پر شد از صدای علی و لبی غرق در تبسم شد شکر صد بار از خدای علی بوسه باران شد از لب ارباب صورت مصطفا نمای علی سیب سرخ حسین بارید از بوسه هایش به گونه های علی سیب سرخ بهشتیان آمد روز زیبای هر جوان آمد به علی جلوه ی خدا دادند به جمالش چه جلوه ها دادند به لبانش کمی عسل دادند و به چشمش نمک، جدا دادند و به تیزی ابروانش هم خمی از تیغ مرتضی دادند و به اشک نماز نیمه شبش خوف دادند و هم رجا دادند و به یمن حضور محترمش خانه ی نور را صفا دادند به خرامیدنش برای پدر رنگ لبخند شوق را دادند به علی هر چه خوبها دارند همه را یک به یک، به جا دادند و به حق نور عالمین آمد پسر ارشد حسین آمد رسم و آداب دلبری دارد شیوه ی رزم حیدری دارد بیشتر تا دل از پدر ببرد قد و بالای مادری دارد نور سیمای فاطمی دارد خلق و خوی پیمبری دارد بی سبب نیست اینکه حسنش با حسن یوسف برابری دارد شیر مرد عشیره ی خورشید چند تا فتح لشکری دارد مثل حیدر فقط نه یک شیوه شیوه های دلاوری دارد مثل عباس مرد میدان است بین سرها علی سری دارد اسد الله یا علی اکبر جان ارباب ما علی اکبر شب شب مستی و گدایی شد باز هم هر دلی خدایی شد باز باران نور می بارد چه شب خوب و با صفایی شد دل دیوانه ام به شوق علی به هوای حرم هوایی شد کربلا یک علی فقط کم داشت با حضورش چه کربلایی شد نسل خورشید با دو تا اکبر غرق در نور و روشنایی شد یک علی اکبرش حسینی و یک علی اکبرش رضایی شد یک دلم مرغ کربلایی بود یک دلم مشهد الرضایی شد من گدای همیشه بی تابم یا امام الرئوف دریابم @raziolhossein
دلدار می رسد سالار می رسد جود و سخا و غیرت و ایثار می رسد شهزاده ی تمامی اعصار می رسد دارد دوباره حیدر کرار می رسد باید که طبل خاتمه ی جنگ را نواخت وقتی علی کنار علمدار می رسد الله اکبر از زور و بازوی پهلوان الله اکبر از قد و بالای این جوان یکدم میان میمنه یکدم به میسره در دو جناح مرد نبرد است همزمان فریاد الامان دارد بلند می شود آنجا به هر مکان اکبر جوان سلسله گيسوي کربلاست پیغمبر خداست با این حساب احمد مختار می رسد ((شهزاده ی مؤذن کرببلا علي)) غوغا به پا شده تیر از کمان غیرت مولا رها شده شمشیر ذوالفقار علی را کشید و بعد صحرا پر است از سر و دست جدا شده یک تن دوتا شده یعنی علی رسیده زمان عزا شده آمار کشتگان عدو بی حساب شد وقت عذاب شد دنیا خراب شد تيغش خضاب شد وقت مصاف شد از بس که ضربه زد تیغ کجی که دست علی بود صاف شد روز قیامتی که به کرب و بلا شده از شدت بلا پشت دلاوران عرب زاده تا شده غوغا به پا شده ((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی)) وقت حذر رسید تا شیر نر رسید وقتی که بین لشگریان این خبر رسید فریاد استغاثه ی "این المفر" رسيد باز شکاری از حرم شاه کربلا ارباب ماسوا قصد شکار کرد خاک تمام معرکه را لاله زار کرد از میمنه به میسره را تارومار کرد بنگر چه کار کرد سیل عذاب را سر دشمن آوار کرد دشمن هوار کرد از جنگ با جوان حسین احتذار کرد یعنی فرار کرد اینجای قصه کار عدو به سپر رسید عمرش به سر رسید ((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی)) هم ماه آمده هم شاه آمده تکرار دوم اسدالله آمده فرماندهی میمنه از راه آمده ارباب زاده ای که ز درگاه آمده یوسف به شوق دیدنش از چاه آمده پیش جمال پر جبروت یل حسین کوتاه آمده تکبیر می کشد وقتی میان معرکه شمشیر می کشد از ترس و واهمه قلب و دل همه گردن کشان کل عرب تیر می کشد این خنده دار نيست؟ وقتی به جنگ شیر ، روباه آمده ((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی)) پیغمبر آمده از خیمه های کرببلا حیدر آمده وقت نبرد حضرت سرلشکر آمده با این حساب روی زمین محشر آمده خونش به جوش آمد و صبرش سر آمده شیر از میان بیشه به قصد سر آمده به به به این ابهت و قدرت به به به این شهامت و غیرت به به به این شجاعت و صولت در یک کلام ختم کلام است این کلام شیر نر حسین علی اکبر آمده ((شهزاده ي مؤذن کرببلا علی)) صهبا علی و ساقی میخانه ها علی آقا علی و زاده ی خیر النساء علی مولا علی و آیه ی "قالوا بلی" علی والا علی و عالی اعلا نما علی شهزاده ی شهنشه ملک بقا علی پیغمبر جوان شده ی کربلا علی هرکس به جنگ خشم خداوند رو کند راه فرار هر طرفی جستجو کند هرکس که جنگ تن به تنش را نگاه کرد با خود میان معرکه هی گفتگو کند یا مظهر العجايب و یا مرتضی علی ((شهزاده ی شهنشه کرببلا علی)) @raziolhossein
عطر تنشان عطر نسیم است انگار بوی خوش قرآن کریم است انگار سیمای علی‌اکبر و پیغمبر سیبی‌ست که از وسط دو نیم است انگار @raziolhossein
برای وصفِ تو با قلم -این زبانِ الکن- چه می‌توان گفت؟ مؤذنا! در مقابلِ شوکتت فقط می‌توان اذان گفت گدایی ما بهانه‌‌ای تا ضریحِ پابوسی کریم است نمی‌شود از زیارتت دست شُست و از فقر و آب و نان گفت چنان مقاماتی و کراماتی و حکایاتی از تو گفتند که می‌شود در کتابتت مُرد و بعدِ مرگ از تو همچنان گفت پیمبری یا که حیدری یا شکوهِ آیاتِ کوثری یا ...! که می‌توان با ثَنایَت از مدحِ خاندانِ تو هم‌زمان گفت به عشقت انگور داد محراب و تاک شد هر ستونِ مسجد مناره نامِ تو را چشید و به خَلق، جای اذان، از آن گفت تو آنچنان روشنی که حتی زبان به مَدحت گشود دشمن به شوق یک دَم نفس کشیدن جهنم از جانِ آسمان گفت بتاز ای ذوالفقارِ میدان! چه کرده‌ای در غبارِ میدان؟ که دشمنت در فرارِ میدان به حضرتت حیدرِ جوان گفت شکستِ یک شاخه‌ات تبر می‌زند به دنیای باغبانت حسین را کُشت، هر کسی در بهارِ سَروِ تو از خزان گفت خلیلِ خنجر کشیده، حیران؛ ذبیح، از آنچه دیده حیران که جبرئیل آمد از ذبیح عظیم، از مردِ امتحان گفت ضریحِ پایین پای بابا! دلیلِ خون‌گریه‌های بابا! چه می‌شود یک خدانگهدار، با دَمِ روضه‌ات به جان گفت @raziolhossein
اکبر که رخش جلال سرمد دارد این آینه زیبایی احمد دارد چون اوست شبیه مصطفی دیدارش پاداش زیارت محمد دارد @raziolhossein
... لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ چنان لبخند زد در اولین دیدارِ بابایش که شد جبریل از عرش برین محو تماشایش کسی را که شود ممسوس حق، باید علی نامید علی جانم فدای او و اسم با مسمایش چه تصویری، تصور کن به روی دست، ثارالله... علیِ اکبر خود را نشان داده به سقایش قسم بر طور سینا و قسم بر تین و بر زیتون مراد از أحسنِ تقویم باشد روی زیبایش شبیه مصطفی خَلقش، شبیه مصطفی خُلقش شبیه مصطفی حتی کلام و نطق و آوایش همه یاد نبی افتاده، باور کن که حق دارند امینِ وحیِ حق، هم خوانده او را گاه طاهایش یقین دارم که جان داده اذانش بر دل عیسی که تکبیر علی اکبر نمود او را مسیحایش اگر انگور می خواهد علی، حق می کند نازل جناب شاهزاده، میوه ی جنت گوارایش بدان بانوی پر فضل و اصیلی مادر او بود بخوان این جلوه از انوار را فرزند لیلایش تمام عمر دست و پای بابا را علی بوسید که روزی تا ابد سر را گذارد زیر پاهایش چنین آرامش قلب و چنین فرزند رعنا را چرا باید پدر روزی ببیند ارباً اربایش؟! کفن نه که فقط سطح کسای اهل بیت وحی شرف دارد برای پهن گشتن زیر اعضایش فَدَینا آیه ی ذبح حسین و بچه های اوست سرم نذر علی اکبر، به قربان فَدَینایش @raziolhossein