eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.2هزار دنبال‌کننده
528 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرسو که رو نهادم و هرجا قدم زدم دیدم کشد امام رضا سوی مشهدم روزم سیاه رو سیه و نامه ام سیاه زوار قبر او همه خوبندو من بدم آنقدر لطف و مرحمتش داد رو به من تا باز آمدم در این خانه را زدم گفتم امام رانده مرا دیگر از درش از بس رؤف بود صدایم زد آمدم صد بار دید جرم و خطای مرا ولی یکبار هم نکرد از این آستان ردم وقتی که با امام رؤف آشنا شدم گررو کنم به درگه بیگانه مرتدم اول رساند دست مرا برضریح او آنگه گرفت دست ، خداوند سرمدم گفتم گناه کارم و آلوده دامنم گفتا بمال صورت خودرا به مرقدم این است هست و نیست و دارو ندار من پرونده از گنه پرو خالی بود یدم آلوده دامنم ولی اعلام می کنم من میثم محمد و آل محمدم @raziolhossein
ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان . @raziolhossein
ماییم هم جوار تو یا حضرت رضا پروانه ی مزار تو یا حضرت رضا چون ذره بر مدار تو یا حضرت رضا هر لحظه بی قرار تو یا حضرت رضا داریم زیر سایه ات ارامش بهشت بی معنی است در حرمت خواهش بهشت آقای من سلام غریب غریب ها درمانده ایم و دل زده ایم از طبیب ها زخمی مشت واشده ی نا حبیب ها لبخند توست پاسخ امن یجیب ها ای قبله ی همیشه ی دستِ توسلم با تکیه بر نگاه تو مستِ توکلم در شهر با دعای تو باران گرفته است مهر تو سایه بر سر ایران گرفته است هر دل شکسته راه خراسان گرفته است دلمرده بود زائرتان جان گرفته است اینجا گدای ساده پر آوازه می شود با هر زیارتی نفسش تازه می شود اینجا شکسته بالی زائر سعادت است هر قطره اشک واسطه ی استجابت است عاشق تر آنكه خواهش جانش شفاعت است سرمایه ی قیامت ما این زیارت است با اینکه شهر از نفس افتاده در گناه در زیر آسمان تو داریم سر پناه یادش به خیر حال خوش بی گناهی ام حالا که روسیاه جهان تباهی ام از تو جدا نکرده مرا روسیاهی ام یادت رفیق دوره ی بی تکیه گاهی ام اذن ورود،اشک زلال است در حرم رؤیای ناامید، محال است در حرم با هر بهانه سمت حرم می کشانی ام از لطف هم جواری تان آسمانی ام مهرت چه نقش ها زده بر زندگانی ام طی گشته پای آینه هایت جوانی ام این اشک های داغ که فریاد بی صداست با گونه های پنجره فولادت اشناست زائر شدم دوباره جلال امام را از من گرفته اشک مجال کلام را آقا ببخش سادگی این سلام را می خواهم از تو وعده ی حسن ختام را عمریست از هوای هیاهو بریده ایم از هر که غیر ضامن اهو بریده ایم @raziolhossein
ما را به کسی جز تو نظر عیب بود  کوبیم اگر در دگر عیب بود  با دست تهی آمدنم عیبی نیست  با دست تهی روم اگر عیب بود    @raziolhossein
ای شه طوس که سلطان سریر دو سرائی ماسوالله همه ظل تو و تو ظل خدائی . تا خلایق همه در روی تو بینند خدا را پرده بردار که بی پرده خدا را بنمائی . خازن مخزن اسماء تعالی و تقدس والی ملک قدر منشی دیوان قضائی . ثقل اکبر که به فرمان نبی تا لب کوثر در میان تو و قرآن به خدا نیست جدائی . نظری هم به گدائی چو من خاک نشین کن ای که در پادشهی صاحب ایوان طلائی . به گدا قدر بیفزاید و از شاه نه کاهد گاهگاهی که کند شاه نگاهی به گدائی . عرش رحمان بود این روضۀ سلطان خراسان پای بر عرش خدا هشته ای ای دوست کجائی . در حریم حرم زادۀ موسی به ادب رو نه زنی تا بسر و دوش ملائک سر پائی . زانکه در بارگه اقدس سلطان سلاطین خالی از فوج ملائک نبود گوشه جائی . آمدم قبر تو بوسیده و رفتم به امیدی که شب اول قبرم تو به دیدار من آئی . وای فردای « ریاضی » اگرش دست نگیری ای که خود دست خدا و پسر خون خدائی @raziolhossein
یا غریب الغـربا،بـده در راه خدا یا معین الضعفاء،بـده در راه خدا تـو پنـاه همـه‌ای،پســر فاطمـه‌ای نظری کن به گدا بـده در راه خدا  من اگـر روسیهم غرق بحـر گنهـم  تو زدی مرا صـدا بـده در راه خدا  نگشـایی در اگـرنروم جـای دگر  به جـوادت ابـدا  بده در راه خدا  من گنهکار و بدم نه تو می‌کنی رَدَم نه شوم از تو جدابـده در راه خدا  بـه هـوای کرمت آمدم در حرمت غمـم از دل بزدا  بده در راه خدا من تهی‌دست و فقیر از خجالت سربه‌زیر تـو امـام و مقتــدا  بـده در راه خدا بـه امـامتت قسم به کرامتت قسم     به مقــام شهـداء بده در راه خدا یابن‌الطور وعادیات پسـر والذاریات یـابن‌مصباح‌الهدی بده در راه خدا نگهی به «میثمت» که گدای حرمت  بــوده‌ام از ابتــدا  بـده در راه خدا @raziolhossein
خیرت رسید و آدم عاصی بقاگرفت پست و حقیر عالم امکان بها گرفت رو بر تو کرد با همه ی روسیاهی اش ازگوشه چشم نافذتان او شفا گرفت آقا ردش نکن که امیدش فقط تویی باصد امید کوبه ی بیت الولا گرفت جانی دوباره در تن بی جان او نشست تا عشقتان میان دلش را فرا گرفت یاایهالرءوف و زلطف مجسمت بی دست و پاترین بشردست و پا گرفت بخشیده شد تمام گناه و خطای او وقتی قدم در آن حرم باصفا گرفت شبنم ز دیده ی تر او بر زمین چکید بازائرین تو چو دم یارضا گرفت یا ایهاالکریم و به عشق نگاه تو بنگر دراز دست خودش این گدا گرفت قربان نام تو که گره را گشایش ست  باید که نام اطهرتان را طلا گرفت هرکس زآب دلکش این بارگه چشید دیگر کجا نشانه ز آب بقا گرفت من از لبان عاشق رندی شنیده ام  اینجا ز رأفت تو شود کربلا گرفت بی شک نشسته در دلتان مهر نوکری کو در حرم نوای شه سر جدا گرفت گفتی که گریه کن تو به جد غریب ما یابن الشبیب گریه ی تو هر کجا گرفت ما هم به رسم و کار شما گریه میکنیم هرجا کسی زماتم جدت عزا گرفت شعرم تمام، حرف دلم ناتمام ماند نوکر زیاده تر ز سرش از شما گرفت . @raziolhossein
دوباره مرغ این سینه به فکر سِیر در طوس است خدا را شکر می گویم که این دل با تو مأنوس است رجب...ذی القعده... می چسبد زیارت کردنت آقا زیاراتی که منصوص و زیاراتی که مخصوصه است چنان که قبل ذی الحجه رسیده ماه ذی القعده بدون طوف در مشهد طواف کعبه منحوس است ‌"برو" یعنی "بمان پیشم"، "نمی خواهی نمی آیم" تکلم کردن عاشق پر از افعال معکوس است میان زندگیِ تک تک ما را که می گردی عطایای تو ملموس و کرامات تو محسوس است سگ ولگرد در مشهد، نگاهش خورد بر گنبد به یمن این نظر کردن، مقرّب تر ز طاووس است عَسیٰ أنْ تَکْرَهوا شیئًا...هُوَ خیرٌ لَکم... باشد... ...شده روزی من خیری، که در دوری و افسوس است مرا بیست و سه ی ذی القعده دعوت کن دلم تنگ است تمام حاجتم این روزها یک اذن پابوس است @raziolhossein
به جز هوای حرم در سرم هوایی نیست اسیر دام تورا حاجت رهایی نیست به غیر گوشهٔ بام تو-ای امام رئوف کبوتر دل من جلد هیچ جایی نیست بدون پَرتُوِنور تو ای جناب ضُحی فقط سیاهی محض است روشنایی نیست سرت همیشه شلوغ است وهیچ سلطانی به خواب صاحب همچین برو بیایی نیست اگر که نوکر این درگهم حساب کنی مرا به شاهی عالم هم اِعتنایی نیست خدا گواست که دردستهای محتاجم به جز به محضرتان کاسهٔ گدایی نیست همه قبیلهٔ من رفته اند قربانت به غیر تیر نگاهت که آشنایی نیست بدون آبرویی که شما به من دادید به قدر پول سیاهم مرا بهایی نیست دلم گره به ضریح تو خورده میدانم به غیر این گره،هیچم گره گشایی نیست هزار سال نمیخواهم آن بهشتی را که دل سپردهٔ این گنبد طلایی نیست @raziolhossein
آره تنهايى رو خيلى دوست دارم مخصوصا وقتى تو مونسم باشى اون روزى كه هيچكى نيست دور و برم تو رو جون مادرت قسم، باشى اگه قسمتم نشه حرم بيام يه سلام عرض مى كنم از دور آقا لحظه هاى آخرم منتظرم مثل سلمانىِ نيشابور آقا من با هيچى مثل رفت و آمد از صحن سقاخونه حظ نمى كنم يه دقيقه موندن تو حرم و باهمه دنيا عوض نمى كنم حرمت اينقده جاى خوب داره كه يه گوشه ى مشخص ندارم وقتى فكر و ذكر من امام رضاست ديگه فرصت واسه هيچكس ندارم همه لحظه هايى كه از عمر من توى اين حرم گذشتُ دوست دارم كفشامم فهميدن از بس اومدم خيلى كفشدارى هشتُ دوست دارم @raziolhossein
مستحقم بده در راه خدا آقاجان آمدم باز به امید شما آقاجان دست تنگم به امید کرمت آمده ام رحم کن بر منِ افتاده ز پا آقاجان اهل ایرانم و همسایه چشمان شما حقِ آب و گل ما هست به جا آقاجان ؟ فقط این جاست که رویم به گدایی باز است داده ای بس که خودت رو به گدا آقاجان گره آخرتم دست تو را می بوسد مکن آن روز فراموش مرا آقاجان سر سال است و من خرجی خود میخواهم بعد دو ماه غم و اشک و عزا آقاجان من به این آب و هوا انس گرفتم اما چه کنم با هوس کرببلا آقاجان ** کودکی من از این صحن به آن صحن گذشت مثل پروانه در باد رها آقاجان با همان لهجه پاک پدری میگویم قربون کفترای صحن رضا...آقاجان @raziolhossein
اگر چه غرق گناهم اگر خطادارم ولی به رافت تو من امیدهادارم ببین به شانه من کوهی از پشیمانی ست نبین به نامه اعمال خود چها دارم یقین که در حرمت پا نمی نهم به زمین که من ز بال ملک فرش زیر پا‌ دارم هنوز مورد لطف و عنایتت هستم هنوز در حرم تو برو بیا دارم مریز آبرویم را تو ای امام رئوف که گفته ام به همه من امام رضا دارم اگر گهی ز درت میروم ز بی خردیست وگرنه من به جز از کوی تو کجا دارم؟؟ ز بی محبتیم نیست گر دلت شکنم!! نه اینکه دوست ندارم تورا، چرا دارم! مرا ز نوکری کوی خود مکن محروم که از غلامی تو دارم آنچه را دارم اگر که از تو نگیرم بگیرم از چه کسی منی که حاجت رفتن به کربلا دارم همیشه مهر تو بامن چنان نموده شها که بی خیال ز خوفم فقط رجا دارم عنایتی تو به این عبد بی نشانت کن چو آهویت سگ خود را بیا ضمانت کن @raziolhossein
من کیستم گدای گدایان این درم گر پا نهم به جای دگر خاک بر سرم روزی اگر بناست از این در جدا شوم از هم جدا شوند سر و جان و پیکرم محتاج دام و شیفته ی دانه ی توام هر چند در حریم تو کم از کبوترم زوار عارفند به حقّ تو یا رضا ای وای من که از همه بی معرفت ترم بر پادشاهی دو جهان ناز می کنم از آن خوشم که بر در این خانه نوکرم مهر تو گشت شیره ی جان و روان روح از لحظه ای که شیر به من داد مادرم فیض زیارت تو و آلوده ای چو من گر لطف تو نبود نمی گشت باورم هر کس که دشمن است تو را دشمنش منم حتّی اگر بود پدرم یا برادرم از صدق و پاکی پدر و مادرم بود گر عاشق پیمبر و آل پیمبرم یک عمر از تو گفتم و خواهم که وقت مرگ خیزد رضا رضا ز نفس های آخرم پای مرا ببند که پابند خود کنی دست مرا بگیر که مسکین این درم من «میثمم» که با همه بیدست و پائیم جز دار عشق تو نبود دار دیگرم @Raziolhossein
سلام گرم مرا چون ز راه دور شنیدی کـرم نمـودی و بهـر زیارتت طلبیدی برای آنکه گل از اشک دیده بر تو بیارم دل مـرا تـو شکستی، غم مرا تو خریدی بـه نـامه سیه‌ام لحظه‌ای نگاه نکـردی مـرا صـدا زدی و پـرده مـرا ندریـدی چگونه راه به من دادی ای رئوف رئوفان مگـر سیـاهی پـرونده مـرا تو ندیدی در آستان تو من روی آورم به چه رویی که من چو خار سیه رویم و تو یاس سفیدی نیاز بـر کـه بیارم؟- تو حاجتی تو نیازی امید بـر کـه ببندم- تو آرزو تـو امیدی چـه رازهای نهانی که بود در دل تنگم نگفتـه بـودم و دیدم تمام را تو شنیدی به حیرتم که نکرد این همه گنه ز تو دورم من از تو هر چه بریدم، تو از کرم نبریدی چه می‌شود گره از کار «میثمت» بگشایی مگـر نـه قفـل مهمـات را فقط تو کلیدی @raziolhossein
دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم کبوترانه در این آستانه پر بزنم به نا امیدی از این در نمیروم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره دربزنم خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم سواد نامۀ من رنگ صبح خواهد داشت شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم بیاد غربت تو عهد کرده ام با خود که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم خدا ی را کمی ای زائران درنگ کنید که خاک پای شما را به چشم تر بزنم بمن هر آنچه که بخشیده اند توفیق است مبادآنکه دم از دولت هنر بزنم اگرچه خارم و نسبت بگل ندارم باز خوشم که گاه گداری بباغ سر بزنم اگر شمیمی از این بوستان بمن برسد معاشران بخدا تاج گل بسر بزنم من آشنای همین درگهم ، خدا نکند که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم صفای تربیت باغبان ، حرامم باد که در مجاورت گل دم از سفر بزنم اگر چه غرق گناهم سفینه ام اینجاست مراد و قبله ام اینجا مدینه ام اینحاست @raziolhossein
تـا در کنف لطف تو مأوای من است       خـــــاک در تو عرش معلای من است ای خسرو طوس، این بود مَسلک من      آنکس که بود عبد تو، مولای من است @raziolhossein
ای که دل غریب من، با تو شد آشنا، رضا اشک من است پنجه در پنجرۀ تو یا رضا من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا می‌شنوم ز قدسیان زمزمۀ رضا رضا ای به فدای جان تو، جانِ به لب رسیده‌ام من که گل بهشت را از حرم تو چیده‌ام من به بهای هستی‌ام، مهر تو را خریده‌ام عشق تو می‌برد مرا، تا حرمِ خدا، رضا ای که به باغ مکرمت، گل تویی و گلاب، تو ذکر تویی، دعا تویی، اجر تویی، ثواب، تو علم تویی، حلم تویی، فاتحة الکتاب، تو می‌دمد از ضریح تو جلوۀ ربنا، رضا آن‌که وجود را به خود، از عدم آوَرَد تویی بارقۀ امید ما روز نشاط و غم تویی مروه تویی، صفا تویی، قبله تویی، حرم تویی تویی شمیم سورۀ کوثر و هل‌اَتی، رضا فدای خاک پای تو، خدای را ولی تویی تداوم ولایت مطلقۀ علی تویی مراد اهل بینش از ذکر «سینجلی» تویی بی‌تو کسی نمی‌برد، ره به سوی خدا، رضا شبی که سر زد از افق جمال ماهت آمدم پناه ماسوا تویی، که در پناهت آمدم کبوترانه پر زدم، بر سر راهت آمدم اگر ز در برانی‌ام، کجا روم، کجا رضا؟ به پیشگاه قدس تو اگر چه دست‌خالی‌ام اگر کسی نمی‌خورد، غم شکسته‌بالی‌ام هست اگرچه اشک من، گواه خسته‌حالی‌ام خوشم که دارم از جهان ولایت تو را رضا ای که به این شکسته‌دل فرصت آه داده‌ای ای که مرا به این حرم خوانده و راه داده‌ای اگرچه در جوار خود مرا پناه داده‌ای بخوان مرا به دیدن روضۀ کربلا، رضا @raziolhossein
سوگند به انکه این کرامت دادت ما را نبری امام رضا از یادت تا اینکه گره ز کار او  باز کنی دل خورده گره به پنجره پولادت در خیمه ی  آه و زمزمه گریه کنیم در هیأت عاشقان همه گریه کنیم از «یابن شبیب» گفتنت فهمیدیم باید به حسین فاطمه گریه کنیم ای کاش که قسمتم مکرر می شد با آینه اشک من برابر می شد در کنج رواق صحن گوهر شادت یک شب دل خسته ام کبوتر میشد ذکر تو به هر بهانه می گیرد دل در صحن تو آشیانه می گیرد دل از سفره ی اشک زایران تو , رضا سهمیه ی آب و دانه میگیرد دل آورد نسیم صبح تا بوی رضا پر زد دل بیقرار من سوی رضا یارب به کرامت تو سوگند ، ببخش آهوی٭ «کمیل» را به آهوی رضا ٭ آهو : عیب ، نقص @raziolhossein
 این جا ره امید کسی سد نمی شود کس نا امید از حرمت رد نمی شود این جا دعا به مرز اجابت رسیده است راه دعای اهل دعا سد نمی شود مهمان این حریم بهشتی، بهشتی است حال کسی که با تو بود بد نمی شود بین همه ز رأفت تو صحبت است وکس مانند تو به مهر زبانزد نمی شود ای انعکاس مهر چنان تو کسی دگر آئینه دار خُلق محمدّ نمی شود حسرت بَرد کسی که به چندین بهار عمر بهر زیارت تو مقیّد نمی شود هرکس رسیده است به جائی ز لطف توست بی التفات تو که مؤید نمی شود بی بهره از ولایت تو روز رستخیز مستوجب عنایت ایزد نمی شود بسیار رفته است «وفائی» سفر ولی جائی دگر به خوبی مشهد نمی شود @Raziolhossein
دامن آلوده و بار گناه آورده ام گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده ام هر که آرد تحفه ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام بر کبوترهای صحنت هدیه ی ناقابلی است گندم اشکی که در این بارگاه آورده ام ناله ام در سینه، اشگم در بصر، سوزم به دل نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام نی عجل با کوه عصیان عفو، نازم را کشد رو به سوی مظهر عفو اله آورده ام ذرّه بودم زائر شمس الشّموسم کرده اند قطره ای بودم به این دریا پناه آورده ام گر چه هستم قطره ای ناچیز، یک دریای اشک هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده ام هر فقیری هست دست خالیش سرمایه اش من فقیرم دست خالی را گواه آورده ام «میثما» مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو سر به خاک زائرت از گرد راه آورده ام @Raziolhossein
بیمارم و پای تا به سر دردم من از بهر شفا سوی تو رو کردم من مولا تو مرا شفا دهی یا ندهی از مقصد خویش بر نمی گردم من ....... روزی به طبیب عشق از صدق و صفا گفتم که بگو درد مرا چیست دوا گفتا که اگر دوای دردت طلبی بشتاب به دربار شه طوس رضا @raziolhossein
شبی از داغ دل برآشفتم با مژه دُرّ اشک می‌سفتم اشک از دیده سُفتم و گفتم: یا انیس النّفوس! ادرکنی خفته در خاک توس! ادرکنی ...... هشتمین حجّت خدایی تو به همه دردها دوایی تو همه را قبله‌ی دعایی تو یا انیس النّفوس! ادرکنی خفته در خاک توس! ادرکنی .... از همه رسته با تو پیوستم با تو پیوسته از همه رستم ز عنایت رها مکن دستم یا انیس النّفوس! ادرکنی خفته در خاک توس! ادرکنی ..... من که حال تباه آوردم یک جهان اشک و آه آوردم به حریمت پناه آوردم یا انیس النّفوس! ادرکنی خفته در خاک توس! ادرکنی .... همه شب سر بر آستان توام «محرمم»، ریزه‌خوار خوان توام به امید خط امان توام یا انیس النّفوس! ادرکنی خفته در خاک توس! ادرکنی @raziolhossein
ای ضامن غریبان یاثامن الائمه پناه بی پناهان یاثامن الائمه چشم امید سویت گرد وغبار کویت دوای دردمندان یاثامن الائمه گیرم که خوب یا بد هر کس که بر تو رو زد نمیشود پشیمان یاثامن الائمه من قطره ام تو دریا من بنده ام تو مولا من مور و تو سلیمان یاثامن الائمه ماو هدایت تو باشد ولایت تو شرط قبول ایمان یاثامن الائمه ای مشهد الرضایت ایوان باصفایت خوشتر ز باغ رضوان یاثامن الائمه ای قبله گاه ایمان قبر تو در خراسان شد کعبه فقیران یاثامن الائمه من زارک کمن زارالله فوق عرشه کوی تو عرش رحمان یاثامن الائمه یکبار اگر مزارت هر کس کند زیارت سه جاست بر تو مهمان یاثامن الائمه با زائرت رفیقی با سائل همنشینی سلطان ندیدم اینسان یاثامن الائمه خیلی گناه کردم نامه سیاه کردم جرم مرا بپوشان یاثامن الائمه خورده گره به کارم جز تو کسی ندارم امید ناامیدان یاثامن الائمه دیدی که روسیاهم دادی دوباره راهم کردی کرم فراوان یاثامن الائمه الحق اباالجوادی لب وا نکرده دادی حاجات مستمندان یاثامن الائمه از بسکه مهربانی همیشه ازدحام است دور تو از گدایان یاثامن الائمه عالم به خود ندیده شاهی کند ضمانت بر آهوی بیابان یاثامن الائمه من روی رافت تو خیلی حساب کردم ای پادشاه خوبان یاثامن الائمه آقا به جان زهرا این سائل درت را نومید برنگردان یاثامن الائمه فقیر بی نوایم محتاج کربلایم از مرحمت کن احسان یاثامن الائمه به گریه جوادت در موقع وداعت لطفی به این پریشان یاثامن الائمه دردا که زهر مامون زد بر دلت شراره رسید بر لبت جان یاثامن الائمه بر خاک حجره خود لب تشنه سر نهادی می گفتی ای حسین جان یاثامن الائمه به جای خواهر تو کردند نوحه خوانی بر تو زنان نوغان یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اماجنازه ات را کردند لاله باران یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما پس از شهادت نشد تن تو عریان یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما نشد تن تو پامال سم اسبان یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما سرت نیفتاد به دست نیزه داران یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما تنت کفن شد با آیه های قرآن یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما ندید خواهر جسم تو در بیابان یاثامن الائمه تویی غریب اما غریب تر حسین است آن سید شهیدان یاثامن الائمه @raziolhossein
(هر بار کارم زار شد   گفتم علی موسی الرضا) وقتی گره در کار شد گفتم علی موسی الرضا آهویم و در دام تن وقتی به گرداگرد من غم حلقه ی پرگار شد گفتم علی موسی الرضا ای بضعه ی مدفون به طوس ای آسمانت  خاک بوس نامت امان از نار شد گفتم عای موسی الرضا باب حرم اذن دخول اادخل یاابن الرسول تا فرصت دیدار شد گفتم علی موسی الرضا بر زائرانت ای صنم گفتی سه جا سر می زنم من نیز بختم یار شد گفتم علی موسی الرضا ای شاهد بزم ازل ای نامت احلی من عسل چه لذتی تکرار شد گفتم علی موسی الرضا صد رنگ و بو دادی مرا تو آبرو   دادی مرا یک بار چون اظهار شد گفتم علی موسی الرضا دیوارها شد پنجره با اشک خود بستم گره چشمم پر از گفتار شد گفتم علی موسی الرضا ای عرش از تو منجلی ای اسم اعظم یا علی مکشوف این اسرار شد گفتم علی موسی الرضا هر بار با یاد غریب با روضه ی ابن شبیب این دیده گوهر بار شد گفتم علی موسی الرضا .(مصرع اول از آقای غفور زاده شفق است) @raziolhossein
همان‌قَدَرکه‌ ز اهل زمانه مایوسم امیدوار به الطاف خسرو طوسم هنوزهم‌که‌هنوزاست‌مثل‌کودکی‌ام تمام سال پُر از اشتیاق پابوسم حواس‌اوهمه‌جا‌به‌من‌است‌؛پس‌غم‌نیست اگر کسی نگذارد محل به افسوسم مرا صدازده‌ آقا دراین‌شب‌به‌خصوص دلم‌خوش‌است‌که‌از؛زائرانِ‌مَخصوصم من‌وزیارت‌ِاو؛خواب یاکه بیدارم؟ غلام‌این‌همه‌ بخشندگیِ مَلمُوسم همین‌که‌درحرمش‌شد‌صدای‌من‌آزاد چشید طعمِ اجابت؛دعایِ محبوسم سگ‌ِسیاهم‌وخُدّام‌؛جای سنگ زدن نموده اند نوازش به بال طاووسم اگرنفس‌نکشم در هوای آبی صحن همان‌صنوبر بیچاره‌ام‌که‌می‌پوسم مرا ز طعن زَراندوزها کُجا باکی‌ست؟ که‌کاسه‌لیسی‌‌این‌سُفره‌است‌قاموسم به لطف او که اَمینُ‌اَلله ست دور شده گزند از سر دنیا و دین و ناموسم @raziolhossein