eitaa logo
ریشه‌ها
55 دنبال‌کننده
9هزار عکس
5.2هزار ویدیو
8 فایل
رهیافتی بر افول استعمار و ظهور حکومت مستضعفان جهت ارتباط با مدیر: @dastmalbaf
مشاهده در ایتا
دانلود
كفر ديدى چه كرد با اسلام؟!/ اى عجب! لا اله إلّا الله! اعلم عصر را به دار زدند/ در كجا؟ پايتخت شاهنشاه! كفر شد آشكار و دين پنهان/ گشت اسلام خوار و علم تباه رفت منصوروار بر سر دار/ آن‌كه حق گفت و شد ز حق آگاه داد از خواب غفلتِ امروز/ آه از انتقامِ فردا، آه! پىِ تاريخِ اين بَليّه ز غيب/ گفته شد: «الشهيد فضل الله» میرزا لطف‌علی صدرالاَفاضل نصیری @risheh
سید جلال آل‌احمد: «من با دکتر «تندر کیا» موافقم که نوشت: «شیخ شهید نوری نه به عنوان مخالف «مشروطه»- که خود در اوایل امر مدافعش بود- بلکه به عنوان مدافع «مشروعه» باید بالای دار برود.» و من می‌افزایم: و به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامی. به همین علت بود که در کشتن آن شهید، همه به انتظار فتوای نجف نشستند آن هم در زمانی که پیشوای روشنفکران غرب‌زده‌ی ما ملکم خان مسیحی بود و طالبوف سوسیال‌دموکرات قفقازی! و به هر صورت از آن روز بود که نقش را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای مملکت افراشته شد. و اکنون در لوای این پرچم، ما شبیه به قومی «از خود بیگانه»ایم؛ در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان، و خطرناک‌تر از همه در فرهنگمان، می‌پروریم. و فرنگی‌مآب راه حل هر مشکلی را می‌جوییم.» risheh@
بهترین اثر در معرفی ، مجموعه‌ی هفت‌جلدی مرحوم حجةالاسلام و المسلمین () است: در مقدمه‌ی ناشر این کتب (مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ معاصر ایران) آمده است: از حیث تأثیر عمیق و ماندگار آن در سیاست و فرهنگ این سرزمین، نقطه‌ی عطفی در تاریخ کشورمان به شمار می‌رود و کاوش پیرامون ریشه‌ها و پیامدهای آن، در جهت شناخت و بهبود وضعیت کنونی، ضروری به نظر می‌رسد. بررسی مشروطیت بدون پرداختن به مواضع فکری و سیاسی حاج ممکن نیست. شیخ، در مراحل گوناگون تاریخ مشروطیت، دخیل و موثر بوده و اگر مشروطیت را در تاریخ کشورمان بستر بروز نخستین نزاع جدی و بنیادین میان دین و مدرنیزم به شمار آوریم، شیخ در آن هنگامه، پرچم‌دار دفاع از دین محسوب می‌شده و هزینه‌ی سنگینی چون اعدام در ملأ عام را در این راستا به جان می‌خرد. در بررسی حوادث مشروطه باید حتی‌الامکان به اسناد دست اول تاریخی و مستنداتِ قابل اعتناء رجوع کرد، اما متأسفانه باید گفت که تاریخ مشروطیت غالباً نه از منظری بی‌طرفانه و واقع‌بینانه، بلکه جهت‌دار و یک‌سویه نوشته شده و تحریفات فراوان در آن‌ها به روندی معمول تبدیل شده است. آن‌چه در باب کتمان و تحریف حقایق گفتیم، بیش از همه درباره‌ی شیخ فضل‌الله نوری صادق است، چندان‌که با بررسی نقادانه‌ی اظهارات غالب مورخین مشروطه درباره‌ی وی، می‌توان دامنه‌ی وسیع حقیقت را در تواریخ مشروطیت دریافت و از آشنایی با این فاجعه، چراغی برای بازنگری و بازنگاری مشروطیت بر افروخت و به واقعیات این دوران سرنوشت‌ساز نزدیک‌تر شد. معطوف به دغدغه‌ی مطرح‌شده و خلأ موجود، مؤلف گرامی این مجموعه، همت گمارده و سلسله مباحث تحلیلی-تاریخیِ زیر را پیرامون مشروطیت و حاج شیخ فضل‌الله نوری به رشته‌ی نگارش درآورده است: 1- آخرین آواز قو (بازکاوی شخصیت و عملکرد شیخ فضل‌الله نوری بر اساس آخرین برگ زندگی او و فرجام مشروطه‌خواهی) 2- شیخ فضل‌الله نوری و مکتب تاریخ‌نگاری مشروطه 3- اندیشه‌ی سبز، زندگی سرخ (زمان و زندگی شیخ فضل‌الله نوری) 4- خانه بر دامنه‌ی آتشفشان! (شهادتنامه‌ی شیخ فضل‌الله نوری) 5- دیده‌بان، بیدار! (دیدگاه و مواضع سیاسی-اجتماعی شیخ فضل‌الله نوری) 6- کارنامه‌ی شیخ فضل‌الله نوری (پرسش‌ها و پاسخ‌ها) 7- کالبدشکافی چند شایعه درباره‌ی شیخ فضل‌الله نوری @risheh
ریشه‌ها
#کتاب_های_امین بهترین اثر در معرفی #شیخ_فضل_الله_نوری ، مجموعه‌ی هفت‌جلدی مرحوم حجةالاسلام و المسلم
زمانی که پنج جلد از این هفت جلد چاپ شده بود، استاد ذبیح‌الله نعیمیان که خود از شاگردان مرحوم ابوالحسنی هستند، مقاله‌ی مفصلی در بررسی و نقد این مجموعه نوشتند که در بیان نکات مثبت و برخی نقصیه‌های آن بسیار مفید است. خواندن این مقاله، مکملی است برای این مجموعه: https://hawzah.net/fa/Article/View/85606/بررسی-پنج-اثر-از-علی-ابوالحسنی-(منذر)-درباره-شیخ-فضل-الله-نوری @risheh
پیرامون مشروطه (1) این روزها غالباً گفته می‌شود که در ابتدای مشروطه، شعار عدالتخانه محور بود و پس از آن‌که مردم به باغ سفارت انگلیس رفتند، انحراف ایجاد شد و مشروطه جای عدالتخانه را گرفت. این سخن هم درست است و هم نادرست. غلط بودنش را در این نوشته بیابید و صحتش را اگر خدا خواست خواهم نوشت: (تذکر: مهاجرت صغری از 17 شوال 1323 ق آغاز شد و تا 16 ذی‌القعده ادامه داشت. همه‌ی گزارش‌های زیر، پیش از مهاجرت کبری (آغاز در 23 جمادی‌الاولی 1324 ق) و تحصن در باغ قلهک است.) 1. ناظم‌الاسلام کرمانی: «شب سه‌شنبه دويّم ماه ذی‌الحجة الحرام سال هزار و سيصد و بيست و دو هجرى و هفتم فوريه‌ی سال 1905 ميلادى ... سيد محمد طباطبایی ... فرمودند: «تا دولت ايران مشروطه و داراى قوانين اساسى نگردد و اين استبداد برداشته نشود، هرگز متوقع اصلاح و منتظر انتظام نبايد بود.» نگارنده عرض كرد: «كى و چه وقت دولت مشروطه خواهد شد؟» فرمود: «وقتى كه افراد ملت عالم و و از خواب گران غفلت بيدار و معنى مليت و قوميت را بدانند و بر نفع و ضرر ملكى كه ما بِهِ الاشتراك عمومى اهالى مملكت است واقف شوند و يا عده‌ی عالم بر جاهل غلبه نمايد و يا لااقل عالم و جاهل در عدد مساوى باشند.» (تاريخ بيدارى ايرانيان، ج1، ص: 159-162.) 2. ملک‌المورخین: «در عُشر اول شوال المكرم 1323 [ه‍.ق]، مردم می‌گويند كه علماء گفته‌اند دولت و سلطنت ايران هم بايد سلطنت مشروطه بشود. لكن اين صدا هنوز عام نشده [است].» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، ص: 873.) 3.ملک‌المورخین: «در ماه شوال [1323]، ميان علما با دولت نزاع است و همه متحد شده‌اند و هر روز كنکاش دارند كه صدراعظم را از ميان بردارند و مى‌گويند بلواى عام خواهد [شد] و گاهى هم ميان مردم شهرت سلطنت مشروطه مى‌باشد.» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، صص: 874-875) 4. مقاله‌ای در ایام مهاجرت صغری: «... [پس از تنبیه تجار قند]، تجار دلال‌ها را وسیله‌ی اجراء مقاصد محرکین قرار داده، مسجد سلطانی پناهنده شدند. ... آن‌جا واحداً بعد واحد محترمین را به مسجد کشانیدند و مسئله‌ی قند تبدیل به استدعای جعل قانون و سلطنت مشروطه شد و جداً مردم را تحریک کردند. ...» (کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری، صص 60-62.) 5. ملک‌المورخین: «علماى طهران كه در حضرت عبدالعظيم عليه‌السلام مى‌باشند، در عشر دوم و سوم شوال [1323] ... بعضى واعظين در آن‌جا رفته‌اند و هرروزه به منبر مى‌روند و ... مى‌گويند ما به طهران نمى‌آیيم مگر به بعضى شروط: -اولاً، ما نمى‌گویيم كه دولت ايران مشروطه باشد، زيرا كه هنوز قابل و مستعد اين كار نيست. ما مى‌گویيم بايد مجلسى در ايران تشكيل شود محتوى از چهار نفر عالم بى‌غرض و چهار نفر وزير بى‌غرض و چهار نفر از تجار بى‌غرض و هرگاه دولت بايد اقدام به امرى نمايد، به اطلاع اين مجلس باشد. اين كلام را نسبت به آقا سيد محمد مجتهد طباطبایى مى‌دهند. ...» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، ص: 888. قابل توجه آن‌که، در این گزارش، عنوان عدالتخانه بیان نشده است.) 6.ناظم‌الاسلام کرمانی: «روز شنبه هفدهم ذی‌القعدة الحرام سنه‌ی 1323 مطابق با 13 ژانويه ماه فرانسه سال 1906 ميلادى: ... روزنامه‌ی ادب را توقيف كردند براى آن‌كه نويسنده‌ی آن از حدود خويش تجاوز نموده، مقالاتى را مي‌نويسد كه مشتمل بر الفاظ منفور سلطنت است از قبيل «مشروطه» و «جمهورى» و «آزادى» و «مساوات» و «برابرى». انجمن مخفى هم اين ايام شعباتش متعدد است، طلاب و اهل علم و شاگردان مدارس از جهت بيدارى مردم و شبنامه نوشتن و [این‌که] چرا روزنامه‌ی ادب توقيف شده است سعى خودشان را مي‌نمايند.» (تاريخ بيدارى ايرانيان، ج2، صص: 308-311.) 7. احمد کسروی پس از آوردن نامه‌ی سید محمد طباطبایی در ربیع‌الاول 1324 ق به عین‌الدوله، چنین می‌نویسد: «مي‌بايد نيك ديد كه در اين نامه، به‌جاى «عدالتخانه»، ياد «مجلس» و «اتحاد دولت و ملت» كرده مي‌شود. راستى اين است كه اين دو سيد و همدستان ايشان، يك گام ديگرى به سوى پيش نهاده، و كم‌كم پرده از روى خواست آخرين خود، كه مجلس شورى و مشروطه می‌بود، برمی‌داشتند.» (تاريخ مشروطه ايران، صص: 81-82) 8. سید محمد طباطبایی در ربیع‌الثانی 1324 ق، در سخنرانی خود، بر این نکته تأکید می‌کند که: «به اين زودى مشروطه نمي‌خواهيم، يعنى مردم ايران هنوز به آن درجه تربيت نشده‌اند و قابل مشروطيت و جمهوريت نمي‌باشند، زيرا كه مشروطيت در وقتى است كه افراد ملت عالم باشند. ... ما عدل و عدالت‌خانه مي‌خواهيم. ما اجراى قانون اسلام را مي‌خواهيم. ما مجلسى مي‌خواهيم كه در آن مجلس، شاه و گدا در حدود قانونى، مساوى باشند. ما نمي‌گویيم مشروطه و جمهورى، ما مي‌گویيم مجلس مشروعه‌ی عدالت‌خانه.» (تاريخ بيدارى ايرانيان، ج2، صص: 374-380.) @risheh