eitaa logo
ریشه‌ها
55 دنبال‌کننده
9هزار عکس
5.2هزار ویدیو
8 فایل
رهیافتی بر افول استعمار و ظهور حکومت مستضعفان جهت ارتباط با مدیر: @dastmalbaf
مشاهده در ایتا
دانلود
ریشه‌ها
رفع یک سوء تفاهم (2) عین‌السلطنه: «گفتند شيخ را به دار زدند ... مطلب بزرگ بود و باور نمى‌شد. دو مرت
رفع یک سوء تفاهم (3) از جمله سران جریان که از بزرگ‌ترین مجتهدین تهران محسوب می‌شد، آخوند بود. او نیز همچون پس از فتح تهران، دستگیر شده و در حبس بود. پسر ایشان، عارف بزرگوار آیت‌الله شیخ محمدتقی آملی در این باره می‌نویسد: پدرم همزمان با دستگیری شیخ به زندان افتاد و یک روز بعد از شهادت شیخ، مردم تماشاچی به دعوت برای دیدن مراسم اعدام پدرم در میدان توپخانه گرد آمدند «ولکن فجیعه‌ی مَصلوبیّت مرحوم شیخ، انعکاس عجیبی بخشیده بود و چون عالِم‌کشی تا آن عصر در ایران معمول نبود، آن هم به این‌طور فجیع، لذا نصف از را گویا از خواب بیدار کرد و وقوع این حادثه به امر که معروف به بود، و مباشرتِ یفرم [= یپرم] از این بیش‌تر در مردم انزجار پدید آورد تا به درجه[ای] که زمامداران از تهاجم فتنه خائف، و برای تبرئه‌ی خود، این امر را به رؤساء آن دوره‌ی اشرف و چنین اظهار کردند که وقوع این حادثه برای امتثال فرمان روحانیون نجف بود و هرکس را در این مطلب شبهه‌ای است، خود از نجف با تلگراف استعلام نماید... و بالجمله، سوء انعکاس مصلوبیةِ مرحوم شیخ، دفع قتل از مرحوم پدرم و سایر محبوسین نمود، و در حق پدرم حکم به تبعید بیرون آمد... و در مدت پنج سال تحت‌الحفظ در مازندران محبوس بودند...» (خانه بر دامنه‌ی آتشفشان، ص 221، به نقل از: زندگی‌نامه و خدمات ... آیت‌الله شیخ محمدتقی آملی، مجموعه مقالات، انجم آثار و مفاخر فرهنگی، تهران، 80، صص 126-127.) @risheh
ریشه‌ها
پیرامون مشروطه #خلاف_مشهور (1) این روزها غالباً گفته می‌شود که در ابتدای مشروطه، شعار عدالتخانه مح
یکی از دوستان درباره‌ی (۱) نوشتند: مطلب خلاف مشهور جای کار داره گزارش‌های تحصن سفارت خیلی جالبه بذار کنار اینها تا تکمیل بشه قطعا لفظ مشروطه از خیلی وقت پیش‌ها در دهان‌ها می‌چرخیده چون امثال ملکم و طالبوف و این‌ها که بی‌کار نبودند اما وقتی مشروطه شد یک مرام سیاسی، اون‌جا پای شخص انگلیس در میانه
ریشه‌ها
یکی از دوستان درباره‌ی #خلاف_مشهور (۱) نوشتند: مطلب خلاف مشهور جای کار داره گزارش‌های تحصن سفارت خی
در پاسخ عرض می‌کنم: ما باید تکلیف خودمان را به‌طور شفاف با تاریخ روشن کنیم؛ اگر مبدأ را سال 1323 ه.ق می‌دانیم، طبعاً رهبر جریان، و خواهند بود. حال، باید هدف انقلاب را از رهبران آن جویا شد. جناب سید محمد طباطبایی، در صدد مشروطیت به همان سبکی است که در دیگر کشورها اتفاق افتاده، و سید عبدالله بهبهانی هم بیش‌تر در پی شورش علیه عین‌الدوله است و تحول بنیادینی مد نظر ندارد. اما اگر رهبر قیام را می‌دانیم، مبدأ حرکت، سال 1324 است و مجزا از آن‌چه در سال قبل اتفاق می‌افتاد. این‌جا می‌توانیم نهضت را مطالبه‌ی بنامیم و تبدیل آن به مشروطه را انحراف از مسیر اصلی به حساب آوریم. بنا بر این تقریر، مهاجرت کبری را نباید در طول مهاجرت صغری دانست. فتأمل! تفصیل مطلب را در متن زیر پی می‌گیریم...
درباره‌ی و (1) فهم درست مواضع شیخ فضل‌الله نوری در سال‌های پایانی عمرش، نیازمند توجه به چند نکته است: 1. آن‌چه در سال 1324 ق/ 1285 ش در ایران واقع شد، آوردگاه چند جریان بود، نه صرفاً یک حادثه. 2. حوادث شکل‌دهنده به مشروطیت را نباید یک جریان واحد در نظر گرفت که ابتدا در قالب نهضت عدالتخانه رخ نُمود و سپس منحرف گشت و مشروطه نامیده شد. 3. یکی از جریانات مهم در میدان مشروطه، جریان است. این جریان، از قرن‌ها پیش از مشروطه به‌تدریج شکل گرفته بود و در قرن اخیر، به سرعت، خود را در چهره‌ی جریانی فعال و مستقل در تحولات ارتقاء می‌داد. مهم‌ترین نقطه‌ی عطف حضور این جریان در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران، است. و از دیگر نمونه‌های این حضور، تأسیس و نهضت اجتماعیِ برآمده از آن است. این دو نمونه، از مصادیق کلان این پدیده‌ی اجتماعی است و مصادیق خُرد فراوانی نیز برای آن می‌توان یافت که همه شواهد تبدیل این جریان، به مهم‌ترین بازیگر عرصه‌ی عمومی در ایران اند. یکی از این شواهد، این گزارش اعتمادالسلطنه است مربوط به حدود یک ساعت پیش از قتل ناصرالدین شاه (یعنی سال 1312 ق): ناصرالدین شاه «پریروز به مسجد سپهسالار تشریف آوردند و بیش‌تر از سه چهار دقیقه نمانده، با کمال تغیر تشریف برده بودند. روایت مختلف است. بعضی می‌گویند سبب تغیر خاطر مبارک ... این است که دمِ درِ مسجد و خود مسجد زیادتر از سی‌هزار نفر زن و مرد بودند، اما در خود مسجد یعنی شبستان که میرزا ابوالفضل نماز می‌خواند، زیاده از سی نفر در موعظه حاضر نبودند. مردم می‌دانند که زمین این مسجد غصب است و میرزا ابوالفضل، پیش‌نمازِ دولتی است. بنا بر این، در نماز او حاضر نمی‌شوند. به‌خلاف ملا محمدعلی رستم‌آبادی که پارسال در این مسجد نماز می‌خواند و حالا در مدرسه‌ی مروی نماز می‌خواند و مردم از روی عقیده به او اقتدا می‌کنند و در صفوف نماز جماعت او بیست‌هزار نفر حاضر می‌شوند. به‌حسب ظاهر این مسائل چندان اهمیتی ندارد، لیکن در باطن، اثبات عدم تدیّن رجال دولت را می‌نماید و علمایِ بر ضد دولت را، و من به قدر نوکری و حق رعیتی که دارم این وضع را نمی‌پسندم.» (روزنامه‌ی خاطرات اعتمادالسلطنه، صص 1058-1059) https://eitaa.com/risheh/241
ریشه‌ها
درباره‌ی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (1) فهم درست مواضع شیخ فضل‌الله نوری در سال‌های پایانی عمرش،
درباره‌ی و (2) 4. علاوه بر دو جریان بالا (اسلام فقاهتی و سلطنت)، جریان عمده‌ی دیگر، پدیده‌ای است که از آن به‌عنوان منورالفکری یا یاد می‌شود و وجه مشترکی است میان ها، ها، فرنگ‌رفتگان، غربزدگان و دیگر عناصر وابسته به استعمار. این جریان نیز همچون جریان اسلامی، سعی در تثبیت و توسعه‌ی خود در میان اقشار جامعه و حضور هرچه بیش‌تر در تحولات اجتماعی و سیاسی در راستای اهداف خود دارد. 5. در تحلیل عملکرد جریان‌ها، نکته‌ی حائز اهمیت، شناخت نوع ساختار آنان است. جریان ، به‌تدریج تعین و تشخص یافته و رشدی طبیعی و مردمی دارد، و یک حزب مدرن نیست که اعضاء آن، از ابتدا با تصویری روشن از روش‌ها و سلسله‌مراتب گرد هم آمده باشند. طبیعت یک جبهه آن است که حتی اهداف و حدود آن نیز تدریجاً از ابهام خارج می‌شود و افراد و اقشار، جایگاه و وظیفه‌ی خود را می‌یابند. پس طبیعی است که در طول سالیان، این حرکت، هم فراز داشته باشد، هم نشیب. و نشیب‌ها ناشی از اختلال در انتظام‌یافتن مناسبات و کارکردها یا وجود حفره‌های ساختاری یا اشتباهات محاسباتی است. و البته با توجه به انباشت تجارب و نیز سنت الهی، باید خط سیر کلی جریان حق، صعودی باشد. 6. جریان غرب‌گرا، از ابتدا در پی بازسازی مدل‌های غربی در ساختار سیاسی ایران بود؛ الگوهایی چون نظام پارلمانی ، و . هدف تقابلی آنان نیز، براندازی نظام اجتماعی و ساختار سنتی پادشاهیِ ایلاتیِ دارای مناسبات نسبی با بود. روش آنان نیز حادثه‌آفرینی و ایجاد یک از طریق رسانه‌های مدرن ( ) و پیاده‌نظامِ مهیاشده توسط نهادهایی چون و مخاطبان پدیده‌هایی چون ( و ) و (کتب ، ، ، ، و ...) و همراه کردن برخی روحانیون از طریق و در نهایت، ایجاد یک و استقرار نیروی‌های استعماری بود. @risheh
ریشه‌ها
درباره‌ی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (2) 4. علاوه بر دو جریان بالا (اسلام فقاهتی و سلطنت)، جریان
درباره‌ی و (3) 7. در مقابل، جریان اسلام‌خواه، در راه افزایش اقتدار خود و محدود کردن تدریجی اقتدار پادشاه از روش تبیین فلسفه‌ی سیاسی اسلام، ارتقاء مطالبات سیاسی و ایجاد جنبش‌های اجتماعی گام برمی‌داشت. سیر پیشرفت این جریان در طول قرون گذشته چنین بود: - تعیّن تدریجی حوزه‌های علمیه به‌عنوان پشتیبان راهبردی جریان ؛ - ایجاد جنبش‌های سیاسی؛ - همراهی با حکومت صفوی و تثبیت موضع در ایران اسلامی؛ - استقلال سیاسی از حکومت و تبدیل تدریجی منصب صدر و شیخ‌الاسلام به عالم بلد؛ - همراهی با حکومت در راستای تحقق اهداف اسلامی همچون جنگ‌های ایران و روس؛ - درک عدم کارآیی و در نتیجه کاهش همکاری با آن؛ - اتخاذ رویکرد تقابلی با حکومت ایلاتیِ تحت نفوذ (مانند )؛ - ورود به عرصه‌ی نهادسازی با پیشتیانی نیروی مردمی ()؛ - افزایش سیاسی و فشار بر حکومت (مانند برکناری امین‌السلطان در سال 1321) 8. حال باید دید حوادث منجر به صدور فرمان مشروطیت، در راستای فعالیت کدام جریان تحقق یافت و ورود - به‌عنوان مهم‌ترین نماینده‌ی جریان در تهران- چرا و چگونه واقع شد. @risheh
ریشه‌ها
درباره‌ی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (3) 7. در مقابل، جریان اسلام‌خواه، در راه افزایش اقتدار خود
درباره‌ی و (4) همچنان که گفتیم، جریان اسلام‌گرا به سرعت در حال توسعه‌ی نفوذ خود بود و در این راه، موفقیت‌هایی نیز کسب می‌کرد. آخرین این توفیق‌ها، برکناری از صدارت و روی کار آمدن بود. امین‌السلطان عنصری هم‌پیمان با دو همسایه‌ی جنوبی () و شمالی () بود، چنان‌که انحصار توتون و تنباکو را به کمپانی انگلیسی داد و استقراض‌های متعدد از روس تزاری داشت. او شخصاً عنصری بسیار فاسد و بی‌بندوبار بود، ولی تظاهر به تقدس می‌کرد و به قول احتشام‌السلطنه «با قند چای نمی‌خورد که قند نجس است. سال‌ها دیدم که با نبات چای می‌خورد. در زیارات حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم و دیگر اماکن متبرکه و تعمیرات بقاع آن‌ها و احترام به علماء و سادات و اقامه‌ی نماز و خواندن او قصور نداشت». بی‌بندوباری اخلاقی و مالی او، و استقراض‌های مکررش و نیز بستگی‌اش به روس و انگلیس، علمای عتبات را بر آن داشت که برکناری او را از شاه بخواهند و چه‌بسا تا حکم تکفیر او پیش روند. این مطالبات، به کشاکش‌های درون دربار بر سر صدارت ضمیمه شد و امین‌السلطان، جای خود را به عین‌الدوله داد. عین‌الدوله در اوایل تصدی ریاست وزراء، از نظام‌السلطنه‌ی مافی مشورت می‌خواهد و او چنین پاسخ می‌دهد: «شما حاجت به تعليم نداريد. چند چيز در شما هست كه امين‌السلطان نداشت: اول، استيلایى در مزاج شاه و اطمينان و حبّ مفرط شاه به شما و تسلّط بر اجزاء [= اطرافیان] شاه و محرميت در هر موقع به شاه. دوم، سحرخيزى كه از طلوع فجر براى كار حاضريد. سوم، امساك و عقل معاش. با اين حالت، هرچه اسباب خرابى او شد، مَكُن و آن‌چه او نكرد، بكن.» عملکرد او در سیاست خارجه نیز چنان بود که هاردنیگ (وزیرمختار انگلیس در ایران) به لندن نوشت: «در ارزش‌یابی حکومت عین‌الدوله، باید گفت: تا کنون سیاست او، عکس‌العمل وضع صدارت اتابک [امین‌السلطان] است، یعنی در جهت داخلی، علیه بی‌بندوباری و ولخرجی‌های او؛ و در جهت خارجی، علیه تمکین او از روس که در سه ساله‌ی 1900 تا 1902 (1316 تا 1319 قمری) مشهود بود. عین‌الدوله هنوز نتوانسته کسر بودجه‌ی حکومت سلف خود را از میان بردارد و برای کمک مالی نه به ما روی آورده و نه به روس ... . روابط عین‌الدوله با ما هرگز صمیمی و یک‌جهت نبوده است. به نظر می‌آید که هدف عمده‌اش، برانداختن مداخله‌ی خارجی است در امور مملکت... و ایستادگی در برابر هر نوع تقاضای بیگانگان مانند امتیازهای بازرگانی، راه‌سازی و کشیدن خط تلگراف و امثال آن... سیاست او را می‌شود چنین خلاصه کرد: دفع هرگونه نفوذ اروپایی تا حد امکان. ... بر خلاف انتظار، تمایلات ضد بیگانه‌ی عین‌الدوله موجب کاهش نفوذ عنصر بلژیکی نگشته... و آن، نتیجه‌ی ضروریات سیاست اقتصادی وزیر اعظم است. او تمییز داده که بدون وزیر اروپایی، بهبود وضع مالی ایران که نخستین شرط لازم استقلال آن می‌باشد، ناممکن خواهد بود. از این رو، اگرچه به اندازه‌ی امین‌السلطان به شخص «مسیو نَوز» اعتماد ندارد، دست او را در اداره‌ی امور بازگذارده است.» جالب آن‌که «عین‌الدوله از تراز اول علما، دو نفر را برای خود برگزید: اول مرحوم حاج شیخ فضل‌الله نوری، دوم حاج میرزا ابوالقاسم امام‌جمعه. اما انتخاب مرحوم حاج شیخ فضل‌الله برای این بود که اولاً از تمام علمای طهران بدون استثناء اعلم بود و مخصوصاً مورد توجه علمای نجف [بود]، بلکه در معلومات با آنان همسری داشت. دوم آن‌که مرحوم شیخ، اگرچه از گرفتن هدایا ابایی نداشت، ولی کمتر ناسخ و منسوخ از او دیده می‌شد. سوم آن‌که در امور سیاسی از سایرین بهتر و داناتر بود. چهارم آن‌که مخالف جدّی میرزا علی‌اصغر خان امین‌السلطان بود. پنجم آن‌که در دوستی ثابت‌تر بود و خوف و هراس او در آزادی عقیده از دیگران کمتر. بدین جهت او را برگزید و احکام او را به موقعِ اجرا می‌گذاشت.» 2 @risheh
ریشه‌ها
درباره‌ی #مشروطه و #شیخ_فضل_الله_نوری (4) همچنان که گفتیم، جریان اسلام‌گرا به سرعت در حال توسعه‌ی ن
درباره‌ی و (5) این روند، دقیقاً در تعارض با مقاصد جریان غربگرا بود، به همین سبب، پس از تأسیس کتابخانه‌ی ملی در تهران، روشنفکران آن را به پاتوقی برای تبادل نظر بدل کردند و در نهایت، تشکیلاتی پنهان را برای هم‌افزایی هرچه بیش‌تر ایجاد نمودند. این نقطه‌ی عطف در حرکت جریان غربگرا در ایران، دستورالعمل‌هایی برای شتاب بخشیدن به تحولات و جهت‌دهی آن‌ها به سوی مقاصد این جریان داشت، از جمله: همسو کردن افراد جاه‌طلب، نفوذ در مراجع حاضر در عتبات، افزایش تنش میان طرفداران امین‌السلطان و عین‌الدوله، تولید و انتشار مطبوعات در جهت ایجاد انقلاب، و نیز ایجاد جلسات مباحثه در بین اقشار میانی پیرامون تحولات دنیای غرب. از این پس، تحولاتی رخ می‌دهند که رنگی دیگر دارند؛ با ارتحال دو مرجع تقلید ساکن عتبات (فاضل شربیانی و مرحوم مامَقانی) که مقلدینی در ایران دارند، مقلدین ایشان در پی انتخاب مرجعی جدیدند که ناگاه خبر دیوانگی آقا سید محمدکاظم طباطبایی یزدی از مراجع عتبات، شایع می‌شود، که البته دوامی نمی‌آورد. در آستانه‌ی محرم، عکسی از مسیو نوز- مسئول بلژیکی گمرکات ایران که پیش از صدارت عین‌الدوله منصوب شده- در مجلس رقص که با لباس روحانیت، سال‌ها قبل گرفته بود، به دست می‌افتد که از قضا از طرفداران است. و این‌گونه جنجالی در محرم بر پا می‌شود ولی علماء با او همراهی نمی‌کنند. جمعی از تجار، در اعتراض به وضع گمرک در آستانه‌ی حضرت عبدالعظیم متحصن می‌شوند. ساختمان نیمه‌ساز بانک استقراضی روس در زمینی وقفی در بازار تهران توسط مردم تخریب می‌شود و در این میان، بیش از همه، شیخ فضل‌الله نوری که کم‌ترین دخالت را در واگذاری این زمین داشته، مورد هجمه و اتهام قرار می‌گیرد. ناگاه قیمت نان در تهران و تبریز بالا می‌رود و اعتراضات بالا می‌گیرد. ناگهان در این میان، «در عُشر اول شوال المكرم 1323، مردم می‌گويند كه علما گفته‌اند دولت و سلطنت ايران هم بايد سلطنت بشود. لكن اين صدا هنوز عام نشده» (مرآت الوقايع مظفرى، ج2، ص: 873) و این در زمانی است که هنوز هیچ ندایی برای عدالتخانه برنخاسته بود. ناگاه قند گران می‌شود، علاءالدوله حاکم تهران، تجار را ملزم به ارزان کردن قیمت قند می‌کند، ولی چند نفر از تجار که سید هم بودند، زیر بار نرفتند و علاءالدوله در مقابل، آنان را فلک کرد. این تجار هم با جمعی از خویشان و طلاب، به خانه‌ی علماء رفتند تا ایشان را با خود همراه کنند. با ایشان همراه می‌شود ولی شیخ فضل‌الله نوری نه. اجتماع اعتراضی شکل گرفت و از قضا، هدایت جریان به دست معمّمین جریان غربگرا (چون ) می‌افتد و آنان پیکان تهاجم به سوی ، و حتی شاه می‌برند. کار به آن‌جا می‌رسد که تعدادی انگشت‌شمار از علمای تهران، در حرکتی اعتراضی، در آستانه‌ی حضرت عبدالعظیم متحصن می‌شوند. () @risheh
💠اسرار پیدا کانال جریان‌شناسی و تاریخ معاصر: 💠 @asrar_p
عذر می‌خواهیم، تقصیر از ماست جناب آقای ، ما را ببخشید که آن‌قدر از تاریخ‌مان حرفی نزدیم که شما از سیر تطور نظام مرجعیت در شیعه اطلاعی ندارید. عذر می‌خواهیم اگر کوتاهی کردیم، و شما گمان کردید با در فتوا تفاوتی ندارد. پوزش می‌خواهیم اگر نفهمیدید که دوره‌ی و دیگر گذشته است و ما در دوران به رهبری قرار داریم. ولی آقای علوی بروجردی! شما آن‌قدر هم جاهل نیستید که نفهمید پدیده‌ی مرجعیت در تشیع، امری ایستا نبوده و همواره رو به پیشرفت و ساختارمند شدن داشته است. آقای علوی بروجردی! اگر بحث بر سر فتوا دادن است، کسی مانع شما نبوده و جنابتان را نکرده است؛ محل نزاع را عوض نکنید. هر کسی می‌تواند فتوا دهد، ولی لابد می‌دانید که صرف فتوا دادن، با تبلیغ مرجعیت و پول‌پاشی و دفتر و دستک به راه انداختن و تشکل درست کردن و با سیاسیون بستن و حمایت شدن از سوی پروپاگاندای رسانه‌ای و ... متفاوت است. جناب علوی بروجردی، درست می‌گویید. تاریخ تشیع مشکلی با اجتهاد و فتوا دادن افراد متعدد ندارد، ولی به ما حق خواهید داد اگر درک کنیم که امتداد اجتماعی مرجعیت، امری صرفاً علمی یا حوزوی نیست و نمی‌توان آن را با امور سیاسی و مدیریت جامعه بی‌ارتباط دانست. جناب آقای علوی! راستش را بخواهید ما آن‌قدر هم که شما و دوستانتان گمان می‌کنید ساده نیستیم. حقیقت را بگویید؛ شما ریاست شرعیه می‌خواهید، و البته این ریاست را از طریقی غیر شرعی و برای مقاصدی غیر شرعی هدف گرفته‌اید. راستش نمی‌توانیم سر در برف کنیم و ارتباطات پیدا و پنهان شما با برانداز و غربی را نبینیم و نفهمیم که شما را برای مرجعیتِ جریان برانداز در آب‌نمک خوابانیده‌اند، چون دریافته‌اند مراجع بزرگوار تقلید موجود، منزه از همراهی با آنان‌اند و هایی چون و هم مقبولیتی در میان عامه ندارند. شما را پیش انداخته‌اند تا از نام جد بزرگوارتان که در میان مردم بسی نیک‌نام است، سوء استفاده کنند. جناب علوی بروجردی! تاریخ خیلی چیزها به ما آموخته. ما آموخته‌ایم که اگر با همراه نشویم و به همراهی غرب‌گرایان دل خوش کنیم یا توطئه‌ی آنان را نفهمیم، ما نیز سرنوشتی جز کشته شدن یا عزلت نخواهیم داشت؛ چنان که به سید بهبهانی گفت و همان شد، چنان که آخوند خراسانی را هم کشتند، حاج‌آقا نورالله را هم کشتند و دیگران را، البته آن هنگام که کام خود را از غفلت آنان گرفته بودند. شما هم از همراهی با این جریان طرْفی برنخواهید بست. تا دیر نشده از خر آنان پیاده شوید و بیش از این عِرض خانواده‌ی خود را نبرده، زحمت ما مدارید! یا علی! @risheh
هدایت شده از جدال
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شصت و هفت سال پیش ملت ایران برای استقلال مبارزه میکرد. دقیقا مثل این روزها و امپریالیسم جوابش را با تروریسم اقتصادی میداد. دقیقا مثل این روزها. و در بی‌بی‌سی فارسی، چند ایرانی نما هر روز مقاومت ایران را دلیل اصلی بدبختی و فلاکت و فقر مردم و به خطر انداختن صلح جهانی می‌خواندند. دقیقا مثل این روزها. بیست و نه خرداد سی و یک، انگلیس نفت‌کش رزماری که با دور زدن تحریم، نفت ما را به ایتالیا می‌برد توقیف کرد. ایران در دادگاه محکوم، نفتش مصادره و حتی مجبور به پرداخت هزینه دادگاه شد. و امید به دور زدن تحریم از بین رفت. شصت و هفت سال بعد اما نه فقط نفتکش ایران آزاد که آمریکا و بریتانیا با تحقیر سیلی خوردند تا بیاموزند ایران نودو هشت ایران سی ویک نیست. که نه فقط باید خواب کودتا و قلدری از سر بیرون کنند که غرامت گذشته را هم بدهند. چه مسیر طولانی آمدیم. از ملت ضعیفی که سر استقلال داشت اما بازوی حفظش را نداشت حالا به ملتی قدرتمند بدل شدیم که اسممان ترس در دل قلدرها میندازد. و دویست و پنجاه هزار جان زیبا را ببین که از همه ما زنده‌تر، هر یک تکه ای از این مسیر بلندند، تکه‌ای از آنچه «ما» را ما میکند. به کانال علی علیزاده بپیوندید @jedaall