بازنشر گزینشی #یادداشت_های_استاد_مطهری توسط آقای #رسول_جعفریان در بوته نقد
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
یکی از اقدامات انتشارات صدرا، بازنشر یادداشت های منتشر نشده آیت الله شهید مطهری است که گرچه در جای خود اقدامی قابل تقدیر در اسفتاده محققین از ایده ها و اندوخته های دانشی آن استاد شهید است اما استفاده گزینشی و برداشت های ناروا از آن، ممکن است چالش ها و آسیب هایی به دنبال داشته باشد.
ماجرا این است که از مدتها پیش تا کنون، برخی نویسندگان خاصه جناب #جعفریان، به بازنشر گزینشی محتوای این یادداشت ها پرداخته، به نوعی تلاش کرده اند مطهری مطلوب خود را از زبان این متن های منتشر نشده به مخاطب معرفی کنند؛ امری که ممکن است به #تحریف_مطهری یا #مصادره_مطهری بیانجامد.
طبیعی است یک پژوهشگر در مقام تحقیق و تهیه اطلاعات اولیه، منظرهای مختلفی را لحاظ قرار می دهد و داده های بعضا متناقض را در کنار هم گردآوری می کند اما همین مجموعه در مقام تدوین و تألیف، مورد ارزیابی نهایی قرار می گیرد و ای بسا بخش قابل توجهی از آن یادداشت های اولیه، با تغییر اساسی یا نقادی، به مخاطب عرضه شود.
آقای جعفریان بدون لحاظ این نکته بدیهی، محتوای یادداشت های منتشر نشده استاد مطهری را به عنوان نظرات نهایی ایشان به مخاطبان عرضه می کند.
این اقدام ایشان دقیقا مانند تجمیع مباحث اقتصادی استاد مطهری توسط سازمان مجاهدین انقلاب است که به دلیل وارد بودن برخی اشکالات اساسی بدان، با تذکر مستقیم امام جمع شد!
تجربه دیگر، انتشار یادداشت های استاد مطهری پیرامون عاشوراست که در قالب جلد دوم حماسه حسینی منتشر شد و حاوی برخی نکات جنجالی از جمله پیرامون حضرت رقیه(س) بود.
در مورد یادداشت های عاشورایی نیز دقیقا همین اشکال وارد بود؛ جلد نخست حماسه حسینی محصول فراوری شده استاد مطهری در مورد عاشوراست اما جلد دوم حاصل تجمیع یادداشت های ارزیابی نشده ایشان است.
طبعا انتساب چنین یادداشت هایی به استاد مطهری (مخصوصا اگر به عنوان دیدگاه نهایی ایشان تلقی شود) خطایی روش شناختی و نابخشودنی است.
اکنون جناب جعفریان در آستانه سالروز شهادت استاد مطهری به جای تکیه بر بازنشر محکمات فکری آن استاد فرزانه سراغ یادداشت های منتشر ناشده ایشان رفته که به بداهت عقلی روشن است که نمی توان آن را به عنوان دیدگاه نهایی استاد شهید برشمرد.
سؤال اینجاست که آقای جعفریان با اولیات روش شناسی پژوهش و اندیشه پژوهی آشنا نیست یا مسئله تفسیر دیگری دارد؟!
در ادامه برخی تبعات بازنشر دیدگاه های غیر رسمی استاد مطهری در دهه شصت را در #روزنه مرور خواهیم کرد.
@rozaneebefarda
May 11
هدایت شده از روزنه
آیت الله مطهری؛ فقیه تحول خواه و اسوه #حوزه_انقلابی
💥اختصاصی
@rozaneebdfarda
🔻🔻🔻
وقتی از #آیت_الله #شهید #مطهری٬ سخن به میان می آید٬ رویکرد تحول گرایانه ایشان نسبت به حوزه مقدسه قم کمتر مورد توجه قرار می گیرد اما تاریخ از یاد نمی برد که او در ضمن اعتقاد حداکثری به اصالت و کارآمدی نهاد روحانیت٬ تغییرات و تحولات بنیادین این نهاد دینی را از ضروریات می دانست.
شهید مطهری هرگز خود را به بیان دغدغه های صرف و #شعارزدگی٬ محدود نکرد و برای تکامل و بالندگی حوزه٬ #طرح و #برنامه داشت.
برنامه آیت الله شهید و عده دیگری از #فقهای_خوشفکر_جوان٬ اگرچه ابتدا با موافقت و تایید زعیم عظمای قم مواجه شد اما با #لجن_پراکنی و #کارشکنی برخی اطرافیان بی سواد و وابسته به دربار٬ ناتمام ماند و شهید بعد از آنکه از تأثیرگذاری در عرصه تحول حوزه ناکام شد٬ ناگزیر ره تهران در پیش گرفت.
بدخواهان و خناسان٬ مطهری فاضل٬ متقی و دلسوز را در منظر #آیت_الله_العظمی_بروجردی چنان جلوه دادند که نه تنها از پذیرفتن او که از مطالعه عریضه مکتوب آیت الله مطهری نیز امتناع کردند و مطهری غریبانه از حضور موثر در امور حوزه برکنار ماند.
بعدها در دهه چهل و پنجاه به اشارت امام مبنی بر حضور علمای انقلابی در کرسی های علمی قم٬ ایشان معدود جلساتی در قم داشت که برکات فراوانی را منتج شد اما هرگز دیگر حوزه نتوانست از اندیشه ناب مطهری در جهت اصلاح ساختارها بهره ببرد.
اکنون در سالگرد چهل سالگی شهادت آن متفکر کم نظیر معاصر٬ خادمی ها و شیخ غلامرضاهایی پیدا شده اند که استوانه های علمی حوزه را با انواع روشهای ناجوانمردانه از میدان بدر می کنند تا #نوشریعتمداریها بتوانند با ادبیاتی تقدس مأبانه به ستیز با تحول حوزه بپردازند و بر طبل جدایی دین از سیاست بکوبند.
دشمنان دیروز امام و شهید مطهری٬ اکنون با یک تیر دو نشان می زنند؛ همزمان هم با تحول مقابله می کنند که انزوای کلیسایی را خدای ناکرده ممکن است به دنبال داشته باشد و از طرف دیگر در پی فاصله حوزه و نظام هستند.
شهید مطهری در عین حال که پیشگام تحول حوزه است٬ نماد #حوزه_انقلابی نیز هست و از همین رو همزمان #سکولارهای_عرفی و #سکولارهای_مقدس به دشمنی با او و امثال او ادامه می دهند.
بازخوانی سیره انقلابی و شیوه تحولخواهی آیت الله مطهری٬ گمشده امروز حوزه مقدسه قم است که باید بسیار از آن سخن گفت تا توطئه بایکوت و واژگونه نمایی٬ سیره و سیمای آن اسوه نستوه را بیش از این مخدوش ننماید.
@rozaneebdfarda
هدایت شده از روزنه
روایت #آیت_الله_شهید_مطهری از شاخصه های عالم دینی در نگاه آیت الله العظمی #میرزای_شیرازی
💥پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹داستانى را من خيلى سابق از يكى از علماى قم شنيدم. در ميان علما و #مراجع گذشته در اين صد سال اخير، مرحوم ميرزاى شيرازى (ميرزاى بزرگ، مرحوم حاج ميرزا محمدحسن، همانكه #تنباكو را تحريم كرد) از كسانى است كه در علم و در عقل و در تقوا تقريباً در طراز اول است، و مخصوصاً در صفا و معنويت شايد در طبقه مراجع كسى به حد او نرسيده يا كمتر رسيده است، و ظاهرش هم هيچ نشان نمى داد، خيلى مرد عجيبى بوده است.
🔸در يكى از شهرستانها يك ملايى بوده است، بعضى از دوستان ميرزا گفته بودند ما نامهاى خدمت ايشان نوشتيم و از ايشان تأييد خواستيم كه اين آقا در اين شهرستان هست؛ مرتب نامه به ايشان نوشتيم كه فلان شخص در اين شهر مردى است خيلى عالم، در اين حد عالم است، #مجتهد است و خيلى هم باتقوا، شما ايشان را تأييد كنيد، مثلًا اجازه به ايشان بدهيد.
مى گويد: ما نامه نوشتيم، ميرزا جواب نداد. بار ديگر نامه مىنويسد، باز تعريف مىكند كه اين مردى است بسيار عالم و باتقوا، هم علمش را تأييد مى كند و هم تقوايش را. باز ميرزا جواب نداد.
تا بالاخره آن كسى كه اينهمه او را تأييد مى كرده بلند مى شود مى رود سامره كه چرا ميرزا جواب نداد، آيا به حرف ما اعتماد نكرد؟ رفت و گفت: آقا! چرا ما هر چه براى اين آقا تأييد خواستيم شما تأييد نكرديد، چرا نامه هاى ما را جواب نداديد، آيا حرف ما را قبول نداريد كه او مرد عالم و باتقوايى است؟
[میرزای شیرازی] فرمود: چرا، همه حرفهاى شما را قبول كردم. پس چرا شما تأييد نكرديد؟
فرمود: تو همواره در نامه هايت نوشتى كه اين چقدر عالم است و چقدر باتقواست، در يك نامه ات ننوشتى كه #عقلش در چه حدى است؟
براى ملّا٬ علم و تقوا كافى نيست، عقل و فكر و دورانديشى و هوشيارى و ادراك شرايط زمانِ خودش و شناختن مردم، اينها خودش ركن اساسى است.
خيلى هم عالم و باتقوا باشد اما يك آدم #ساده_دل، نتيجه چيست؟ #ابزاردست #شيّادها مىشود، يعنى ابزارى از اسلام در دست ضداسلام ها، ابزارى از علم و تقوا در دست فاسق و فاجرها؛ فايدهاش چيست؟
تو هيچ اسمى از آن مسأله عمده نبرده بودى. من نمى توانم كسى را فقط به دليل علم و تقوا تأييد كنم درصورتىكه براى من محرز نيست كه از نظر عقل و تدبير و هوشيارى و درك شرايط زمان و درك و شناخت مردم در چه حدى است.
بسيار خوب، آدم عالم و باتقوا براى خودش آدم خوبى است، اما من نمى توانم مقدّرات اسلامى مردم را در دست كسى بدهم كه عقلش براى من محرز نيست.
(مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج27، ص 498)
🔶حاشیه
در عصر حاضر با پدیده #سکولارهای_حوزوی مواجهیم که تمرکز خود را بر #مرجع_سازی قرار داده اند و سوگمندانه٬ مهم ترین شاخصه مورد تاکیدشان٬ تسلط به اصطلاحات علمی است و کمتر به توانمندی و صلاحیت افراد در اداره مقدرات اسلام و لوازم آن توجه دارند.
آنان با سلب مسؤولیت سیاسی/اجتماعی از خود٬ مرجعیت شیعه را از یک نهاد مقتدر و کارآمد به خرده جریانی کم اثر که صرفا جایگاه دانشی دارد٬ تقلیل داده اند.
آنگونه که خواندید٬ سلف صالح ما٬ همواره در صلاحیت سنجی مجتهدان٬ به عقل و تدبیر و صلاحیت های مدیریتی فراتر از علم و تقوا٬ تاکید داشته اند.
مساله ای که اگر اکنون مورد توجه #نوشریعتمداریها قرار می گرفت٬ در پرهیز آنان از ریاست دینیه و عدم دعوت به خود و گریز از فعال کردن گسل های اختلاف و انشقاق٬ کفایت می نمود.
@rozaneebefarda
مروری بر اعتراض آقای #علیدوست بر انتشار یادداشت منتشرنشده ای از #شهیدمطهری توسط آقای #رسول_جعفریان
#حافظه_تاریخی_حوزویان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔶جناب جعفریان چند سال قبل از این(در سال 96)، به مناسبتی به بازنشر بخشی از یادداشت های منتشر نشده استاد مطهری در مورد کارکردهای نهاد روحانیت، اقدام کرد. متن این یادداشت را در ذیل ببینید:
👇
yun.ir/p9utd3
🔹به دنبال انتشار این یادداشت گزینشی، برخی نویسندگان به اقدام غیرحرفه ای جناب جعفریان نقدهایی را وارد کردند که از آن جمله نقد آقای #علیدوست بود.
متن مزبور را در لینک ذیل ببینید؛
👇
yun.ir/zor574
🔲متن کامل نقد جناب آقای علیدوست به آقای #رسول_جعفریان:
🔹این روزها در یکی از کانالهای تلگرام [کانال آقای #جعفریان]، پیشنویسی از پیشنویسهای دهه 1330 منسوب به شهید مطهری منتشر شده است. این یادداشت که در عنفوان جوانی شهید مطهری نوشته شده و شاید بیتاثیر از آفات جوانی نبوده در شرایطی خاص و درباره روحانیان مشخصی که آن روزها آرزوهای دوران جوانی شهید مطهری را تأمین نمیکردهاند، نوشته شده است. وضعیت حاکم بر متن، گونهای است که امروز اگر شهید مطهری در قید حیات بود، آن را در آلبوم خاطرات خود نگه میداشت و لااقل با این وضعیت به انتشار عمومی نمیرساند.
انتشار تلگرامی این یادداشت و قرار دادن آن در دسترس همگان، موجب شده است چند نکته زیر یادآوری شود:
🔹1- کتاب سازی با پیش نویسهای غیر آماده، روشی ناپسند پیشنویسهای خصوصی شهید مطهری نیز مانند یادداشتهای همه محققان دیگر غالباً چیزی بیش از یک مشت فرضیه نیست و خاصیت فرضیه این است که در فرایند تحقیق ممکن است تغییر کند. اگر به معنای «اندیشه» و «کتاب» و رابطه این دو عنصر توجه کافی بشود، تصدیق خواهد شد که انتشار یادداشتهای خصوصی و پردازش نشده یک محقق اولا برخلاف فرهنگ صحیح کتابخوانی است (ای کاش متولیان انتشار صدرا از اول مرتکب این قصور نمیشدند!)، ثانیاً چون چنین یادداشتهایی معمولا خام و پردازش نشده هستند، انتشارشان ظلم آشکاری به محقق است. چنین عملی به این میماند که شخصی را با لباس خواب از خانه بیرون بکشند و درست به همان جایی ببرندش که در آنجا همیشه با لباس رسمی و آراسته ظاهر میشده است.
🔹2- تعمیم مغالطه آمیز و ناروا در خود یادداشت
در این پیشنویس ادعا شده است که روحانیت تقسیم کار کرده و کارهای بیزحمت و منفعت طلبانهای مانند جمع آوری وجوهات را با علاقه انجام میدهد ولی کارهای پرزحمتی مانند اصلاحات اجتماعی را انجام نمیدهد(!) اگر (چنانکه ظاهر این یادداشت است) این قضاوت درباره کلیت سازمان روحانیت باشد پس در طول تاریخ روحانیت، شهید اول و ثانی برای چه اعدام شدند؟ قاضی نور الله تستری برای چه بر دار رفت؟ جلوی ستم آشکاری که در قرار داد تنباکو بر مردم شده بود را چه کسی گرفت؟ شیخ فضل الله نوری در تهران به صورت جهری و آخوند خراسانی در نجف به صورت إخفاتی برای چه به شهادت رسیدند؟ سید حسن مدرس را در غربت کاشمر برای چه شهید کردند؟ محمد تقی بافقی را در قم چرا تازیانه زدند؟ اگر روحانیت وظایف خود را انجام نمیداد، در همان دهه 30 که این یادداشت تحریر شده، شاه ایران تا پایان عمر آیت الله بروجردی از خوف چه کسی اصلاحات ارضی و سیاستهای دیگرش را اجرا نمیکرد؟ و سرانجام خون چه کسانی بود که بر هیبت 2 هزار و 500 ساله شاهان ایرانی مهر بطلان زد و انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساند؟ روحانیون تصمیمگیر و تصمیم ساز و سازمان دهنده روحانیت در زمان نوشتن این یادداشت ناستوده از اساتید و همراهان شهید مطهری آیا آن گونه که در این یادداشت آمده، تقسیم کار کرده بودند؟!
🔹3- مغالطه زمان پریشی در انتشار یادداشت
بی تردید این پیش نویس شهید مطهری در شرایط سیاسی – اجتماعی خاصی نوشته شده و درباره کوتاهیهای خاصی که ایشان با مشخصات شخصی خودشان ( به ویژه جوانی) فکر میکردهاند در بخشی از روحانیت وجود دارد، به صورت خام (و به غیر قابل عرضه) تحریر شده و این حق ایشان (فقط ایشان) بوده است که پیشنویسهای مقدماتی خودشان را پردازش، ویرایش و اصلاح کنند و اگر صلاح دیدند آماده انتشار عمومی بکنند.
🔹چنین پیشنویس پردازش نشدهای که در زمانی خاص تحریر یافته و نوک پیکان انتقاداتش متوجه گروه خاصی بوده، در این زمان آن هم در فضای مجازی (که اغلب کاربرانش به مشخصات آن زمان آگاهی کافی ندارند)، منتشر میشود و نوک پیکان انتقادش به سویی دیگر تغییر داده میشود! چنین عملی مصداق روشنی از «مغالطه #زمان_پریشی» است و از هر کس صادر شود، نارواست.
🔻🔹بعد از انتشار نقد آقای علیدوست، آقای #علی_مطهری به میدان آمد و ضمن وارد کردن انتقاداتی صریح به وی، عملا به دفاع از بازنشر #یادداشت_های_منتشرنشده #شهیدمطهری پرداخت.
متن نقد علی مطهری به آقای علیدوست را اینجا بخوانید:👇
yun.ir/5qhtbf
@rozaneebefarda
روزنه
مروری بر اعتراض آقای #علیدوست بر انتشار یادداشت منتشرنشده ای از #شهیدمطهری توسط آقای #رسول_جعفریان
متن کامل نقد آقای #علی_مطهری به آقای #ابوالقاسم_علیدوست
[صفحه 2 از 2]
۴_ حجت الاسلام علیدوست به گونه ای به تحلیل یادداشت های استاد می پردازد که اگر کسی جنابشان را نشناسد فکر می کند ایشان دارای گرایشات پست مدرن است و اعتبار هر مطلبی را وابسته به شرایط روحی و شخصی و اجتماعی خاص زمان نویسنده می داند و لذاست که به جای اینکه بگویند آیا عبارت شهید مطهری به صورت موجبه جزئیه مراد بوده و در این صورت آیا قابل انکار است یا خیر، سراغ «آفات جوانی» و «شرایط اجتماعی – سیاسی خاص» در هنگام نوشتن متن مربوطه رفته اند. اینجاست که روشن می شود که حتی پردازش شدن این یادداشت درباره روحانیت توسط استاد نیز مشکل مستشکل را مرتفع نمی کرد زیرا اگر پردازش هم شده بود فورا اعتبار آن را به دلیل تأثیر پذیرفتن از «شرایط اجتماعی –سیاسی خاص» و نیز حالات شخصی مؤلف زیر سؤال می بردند. آیا می توان اعتبار سخنان امام خمینی(ره) در کتاب «صحیفه نور» را چون متأثر از شرایط خاص اجتماعی –سیاسی و شاید آفات پیری(!) است زیر سؤال برد؟! راستی این توصیه به حبس یادداشتهای استاد شهید تحت تأثیر کدام انگیزه های شخصی و شرایط اجتماعی- سیاسی نوشته شده است؟
اگر امثال آقای علیدوست نگران جایگاه روحانیت هستند یقین داشته باشند که از شخصیت شناخته شده و امتحان داده ای مثل استاد مطهری نه تنها گزندی به آن نخواهد رسید بلکه جایگاه آن را تحکیم خواهد کرد مشروط بر اینکه برای آیت الله شهید مطهری آنقدر احترام قائل باشیم که «ضع فعل اخیک علی احسنه» را در برخورد با مطالب ایشان فراموش نکنیم و تعمیمی که یقین داریم مقصود نبوده است پایه استدلال خود قرار ندهیم. البته اکنون که بهانه گیر و جنجال طلب در فضای مجازی فراوان است لازم است کلماتی مثل «بعضی» در قلاب در متون اینچنینی قرار گیرد تا بهانه ای به بدخواهان ندهد که نسبت به این امر اقدام خواهد شد گرچه محققان و آشنایان با اندیشه استاد نیازی به این ایضاح واضح ندارند. وقتی چنین ساده می توان از سوء استفاده ها پیشگیری کرد اصرار بر حبس این گنجینه بی نظیر و «ظلم آشکار» خواندن انتشار آن، آنهم از طرف یک استاد شناخته شده حوزوی غیر قابل توجیه و شگفت انگیز است.
@rozaneebefarda
روزنه
مروری بر اعتراض آقای #علیدوست بر انتشار یادداشت منتشرنشده ای از #شهیدمطهری توسط آقای #رسول_جعفریان
متن کامل نقد آقای #علی_مطهری به آقای #ابوالقاسم_علیدوست
[صفحه 1 از 2]
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔻استاد محترم حوزه جناب حجت الاسلام ابوالقاسم علیدوست مطلبی به غایت شگفت درباره یادداشت های استاد شهید آیت الله مطهری منتشر کرده و همه این مجموعه را یادداشت «خصوصی» دانسته و آرزو کرده اند که کاش مجموعه یادداشت های استاد که بیش از ده هزار صفحه است اساسا منتشر نمی شد! استدلال ایشان نیز دقیقا بر اساس همان تشبیهی است که جناب آقای دکتر سروش در حدود بیست سال پیش پس از انتشار حواشی شهید مطهری بر یکی از کتب مرحوم دکتر شریعتی ابراز کردند که این کار، در حکم بیرون کشیدن یک فرد از خانه با لباس زیر است. درباره متن کوتاه ایشان که ناخواسته توهین آمیز نسبت به استاد از کار درآمده است چند نکته قابل تامل است:
۱_ عدم انتشار این یادداشتها که حاوی صدها بلکه هزاران نکته ای است که در آثار استاد نیامده، محروم کردن مردم و اهل تحقیق در ایران و سایر کشورها از یک سرمایه بزرگ علمی و معنوی منحصر به فرد است. یک غیب گویی هم فرموده اند که اگر شهید مطهری حضور داشت این یادداشتها را پردازش می کرد، در حالی که سخن در این است که اکنون که شهید مطهری به دست دشمنان روحانیت شهید شده و حضور ندارد با این سرمایه غنی چه باید کرد؟ آیا می توان به خاطر چند جمله که مقصود از آن واضح است و با این حال با مذاق برخی سازگار نیست، مردم را از این سرمایه عظیم محروم کرد؟ یا باید آنها را تحت عنوان «یادداشت» در دسترس قرار داد؟ البته این کار هرگز «کتاب سازی با یادداشتهای خصوصی» چنانکه فرموده اند نیست. بدیهی است که یادداشتهایی از آن اسلام شناس عظیم الشان که صرفا جنبه شخصی و محرمانه داشته باشد منتشر نشده و نخواهد شد.
۲_ جمله ای در یادداشت های استاد که باعث شده است جناب اقای علیدوست فتوا به حبس دهها هزار یادداشت استاد بدهند در نقد علمای شیعه است. استاد شهید انتقاد کرده اند که علمای شیعه و فقهای عظام در کارهایی که منفعت دارد پیشقدم می شوند ولی به اصلاحات عمومی کاری ندارند و می گویند خود حضرت بیایند. جناب علیدوست با اینکه یقین دارد که مقصود ایشان بخشی از فقهاست، تجاهل کرده، مطلب را عمومیت می دهد و بعد به دفاع می پردازد که ما در میان روحانیت افرادی مانند شهید اول و شهید ثانی و مدرس را نیز داریم. گویی آن متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام از وجود چنین شخصیت هایی در میان روحانیت بی خبر بوده است!
عجیب است که یک استاد حوزوی که سالها با قرائن مقالیه و مقامیه و مطلق و مقید و عام و خاص قرین بوده است، جمله شخصیتی را حمل بر همه روحانیون می کند که می گوید: «من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست» (حماسه حسینی، ج۱، ص۱۴۱). آیا ردیف کردن موارد به اصطلاح نقضی پیش پا افتاده از فقهای بزرگ، برای «مؤلف کتاب نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر» و کسی که خود شهید مبارزه با «تز اسلام منهای روحانیت» است شگفت و سؤال انگیز نیست؟ آیا امام خمینی هم که در منشور روحانیت، از افرادی روحانی به مارهای خوش خط و خال تعبیر می کند مقصودشان تمام روحانیون است؟ یا آنجا که می گوید کوزه ای را که پسرم مصطفی از آن آب خورده بود آب کشیدند چون پدرش فلسفه می گوید، مقصودشان همه علمای حوزه بوده است؟
۳_ ظاهرا ایشان فرصتی برای مروری ولو اجمالی بر یادداشتهای استاد که مملو از تحلیل و تدقیق و گاه فتح باب است نداشته اند و لذا آنرا «غالبا مشتی فرضیات» توصیف کرده اند! در رد این جفا همین بس که استاد چند بار در اواخر عمر گفته بودند که اگر هیچ منبعی در اختیار نداشته باشم با استفاده از یادداشتهایم تا سی سال می توانم کتاب منتشر کنم. بله، نمی توان این یادداشتها را «لزوما» همان متن نهایی که استاد در صورت ادامه حیات منتشر می کردند دانست و احتمال حک و اصلاح در آن منتفی نیست همچنان که یک نویسنده و محقق در چاپ دوم کتابش هم گاهی حک و اصلاح می کند. درست به همین دلیل است که این مطالب تحت عنوان «یادداشتها» منتشر می شوند و نام این کار کتاب سازی با پیش نویس های خصوصی نیست.
ادامه:👇
ماجرای جمع آوری یادداشت های اقتصادی شهید مطهری به دستور امام!
#حافظه_تاریخی_حوزویان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹در ابتدای #دهه_شصت مجموعه ای از مباحث #اقتصادی شهید مطهری برای نخستین بار منتشر شد که انتقاداتی را برانگیخت و نهایتا منجر شد به آنکه به دستور #امام_خمینی این اثر جمع آوری شود!
برای اطلاع از ابعاد ماجرای پیش گفته٬ مطالعه دو یادداشت ذیل بسیار راهگشاست؛
۱) تعطیلی روزنامه اطلاعات به واسطه نشر یادداشتی از شهید مطهری٬ توسط سیدمحمود دعایی!
👇
http://www.m-ghorbani.com/content/khaterat/11603/
۲) شرح ماجرای جمع آوری کتاب 416 صفحه ای منسوب به شهید مطهری با عنوان «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» بعلاوه خلاصه کتاب
👇
http://5657.persianblog.ir/post/106/
@rozaneebefarda
بیانیه سیدمحمد الحیدری معاونت عقیدتی حشدالشعبی به مناسبت جدایی تیپ های عتبات
#اختصاصی
الحیدری در این بیانیه تلویحا بدون نام بردن از سید احمد الصافی(نماینده آیت الله سیستانی و تولیت حرم حضرت عباس علیه السلام) ایشان را به اختلاف افکنی و زمینهسازی برای جدایی نیروهای حشدالشعبی متهم کرد.
متن بیانیه و پاسخ سیداحمد الصافی را در روزنه بخوانید👇
@rozaneebefarda
بیانیه معاونت عقیدتی حشدالشعبی به مناسبت جدایی تیپهای چهارگانه عتبات
[صفحه۱از۲]
#درعراق_چه_می_گذرد؟!
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
براى آن كه تصور واضحى درباره خروج نيروهاى چهارگانه (تيپ العباس و تيپ امام على و لشكر على اكبر و لكشر انصار مرجعيت) كه از برادران ما هستند، بوجود آيد، شايسته است كه ابتدا مفاهيمى را مشخص كنيم:
1-فتواى آيت الله العظمى سيد على سيستانى دام ظله در خصوص جهاد كفايى، فتوايى در راه خداست يعنى اين كه ايشان احساس كردند كه وضعيت خطرناك است و اين موضوع ايشان را واداشت كه اين فتوى را براى دفاع از اسلام و ملت عراق و بلكه منطقه صادر كنند.
2-شرط نيست كه لبيك گفتن به نداى فتواى جهاد كفايى محدود به مقلدين آيت الله سيستانى باشد و اين از بديهيات نزد علماى دين است.
3-هركس كه براى مقابله با داعش شتافت پس در راستا و در جهت منافع فتوى عمل كرده است پس اقدامات برادران لبنانى و ايرانى در پشتيبانى و مشاوره به نيروهاى عراقى در راستا و در جهت منافع فتوى و دفاع از اسلام و عراق و ملت اين كشور مى باشد.
4-بر پايه همين نكته -كه در شماره قبلى بيان شد- دولت عراق با دولت ايران درخصوص پشتيبانى از حشد از نظر اسلحه و آموزش و...الخ، به توافق رسيد و همچنين جهت يادآورى بايد گفت كه كشورهاى ديگر پشتيبانى از عراق در سختى و مشكلات مربوط به هجوم داعش را رد كرده بودند.
5-برادران در حشد كه به جهاد و فداكارى مى پردازند، به مفاهيم اسلامى در خصوص جهاد و فداكارى نيازمندند تا به مقابله با دشمن ادامه دهند و اين مفاهيم اسلامى از علماى دين گرفته مى شود، صرف نظر از اين كه مليت آن ها چه باشد و اين روش علماى بزرگ ما بوده است.
6-هركس كه پايبند به ادامه فتوى و موفقيت آن باشد پس چنين شخصى پايبند به اسلام و ملى گرايى به معناى دفاع از كشور و ملت مى باشد.
7-مفهوم ملى گرايى در اين موضوع مرتبط با ميزان فداكارى و مقابله با داعش و دشمنان اسلام و پياده سازى مفاهيم اسلامى بدون قصد براى به دست آوردن دستاوردهاى شخصى مى باشد.
8-نزديكى به مرجعيت عراق در حقيقت به معنى پايبندى به اجراى فتوى طبق موازين شرعى -كه مهم ترين آن جهاد در راه خدا و فداكارى است- مى باشد و نه صرفا ادعاى نزديكى به مرجعيت.
9-از نظر دينى تقسيم بندى به عنوان عراقى و ايرانى در فتواى مرجعيت وجود ندارد بلكه چارچوب فتوى اسلام و در راه خدا بودن است پس بنابراين برادران نيروهاى چهارگانه عناوين و پشتيبانى هاى خود را از عتبات مقدسه دريافت كرده اند و نه از مرجعيت.
پس اگر بگوييم كه عتبات مقدسه مرتبط با مرجعيت است پس بايد عتبات، حشد را با تمام اصناف و نيروهاى آن پشتيبانى كند چراكه مرجعيت براى همه است و نه براى طرف يا گروه خاصى.
ولى ما مى دانيم كه همانطور كه نماينده مرجعيت در لبنان آقاى حامد الخفاف فرمودند عتبات مرتبط با اداره اوقاف شيعه و نيروهاى نظامى مرتبط با فرماندهى نظامى كشور هستند و اداره اوقاف و فرماندهى طبق قانون مرتبط با دولت هستند و ربطى به مرجعيت ندارند.
اين نيروهاى چهارگانه سعى در جداسازى وضعيت وعناوين خود با نام مرجعيت عراق داشتند ولى همانطور كه در سطرهاى سابق بيان كرديم اين اقدام صحيح نبوده است ولى اين نيروها به اين تقسيم بندى ها براى خود تحت اين عناوين ادامه دادند كه اين اقدام آن ها تفاوتى با نيروهاى نظامى كه داراى عناوين سياسى هستند، ندارد و هرآنچه كه بر آن نيروهاى نظامى-سياسى منطبق است، بر اين نيروهاى چهارگانه نيز منطبق است.
ممكن است برخى از آنان اين گونه تفسير كنند كه ما نيروهايى عراقى هستيم ولى نيروهاى غير ما ايرانى هستند و اين تقسيم بندى همانطور كه بيان شد، تقسيم بندى اسلامى نمى باشد، البته كه اگر كسى ايمان به ضرورت و اهميت كشور اسلامى ايران داشته باشد پس اين اعتقادى حق است و اعتقاد باطلى نيست زيراكه بالاترين منصب در اين كشور فقيهى است كه دعوت به اسلام مى كند و به همين خاطر مى بينيم كه مرجعيت به ديدارهاى خود با مسئولين ايرانى ادامه مى دهد و اما اگر كسى به اصل ولايت فقيه اعتقاد داشته باشد يا اگر كسى چنين اعتقادى نداشته باشد، پس اين مسأله مرتبط با جانب فقهى است چراكه فقها، برخى از آنان به اين اصل اعتقاد دارند و برخى نيز به اين اصل اعتقاد ندارند و اين موضوع عملا نزاع و اختلافى را به وجود نمى آورد زيرا آيت الله العظمى سيد على خامنه اى دام ظله نسبت به ارتباط با مرجعيت عراق كه آيت الله العظمى سيد على سيستانى است وجوب و تأكيد دارند.
@rozaneebefarda
ادامه👇
بیانیه معاونت عقیدتی حشدالشعبی به مناسبت جدایی تیپهای چهارگانه عتبات
[صفحه ۲از۲]
از طرفى ديگر آقاى سيستانى در بسيارى از جزئيات امور دخالت داشته اند مانند قانون دولت موقت و يا اين كه نوشتن قانون اساسى جديد عراق از طرف اشخاصى كه منتخب مردم هستند باشد و همچنين دستورات سياسى كه در نماز جمعه به نام مرجعيت عراق بيان مى شود نيز از نظر واقع گرايى همان سخنان و عمل ولايت فقيه است درحاليكه مرجعيت آقاى سيستانى دام ظله برپايه منافع اسلامى مى باشد.
آنچه كه اخيرا اتفاق افتاد اين است كه هنگامى كه برادر ابوفدك به جانشينى شهيد المهندس معين شدند اين نيروهاى چهارگانه بيانيه اى در رد اين جانشينى صادر كردند و اين اقدام مغاير با قوانين نظامى است و اين درحالى است كه تبعيت از قوانين نظامى براساس فتواى آقاى سيستانى دام ظله واجب مى باشد چراكه درصورت سرپيچى شاهد هرج و مرج خواهيم بود.
البته كه اگر نيروهاى چهارگانه نظر خاصى داشتند پس شايسته بود كه وارد گفتگوهايى با حشد مى شدند تا به باورى مشترك با آن ها برسند ولى معيار، اطاعت و التزام به دستورات و قوانين نظامى است حتى اگر خلاف نظر شخصى باشد و آنچه كه تأسف برانگيز است اين است كه برخى از علماء دين، نيروهاى چهارگانه كه برادر ما هستند را به عدم التزام و پايبندى به قوانين نظامى تحريك مى كنند!!
و اما اين ادعا كه پست ها و مناصبى به اين نيروهاى چهارگانه داده نمى شود پس اين موضوع مرتبط با فرماندهى حشد است و از نظر واقع گرايانه نيز آنان در حال حاضر قسمت مهمى از حشد را در دست دارند درحاليكه نفرات آن ها نسبت به بقيه حشد بسيار محدود مى باشد و به طور كل اين اصرار بر گرفتن پست و منصب صحيح نيست و با عمل در راه خدا تناسبى ندارد ولى نيروهاى چهارگانه براى ارتباط با وزارت دفاع به اين وزارتخانه رفتند ولى با اين موضوع رو به رو شدند كه طبق قوانين وزارت دفاع درصورت پيوستن به اين وزارت مناصب خود در حشد را از دست خواهند داد!!
پس به حشد بازگشتند با اين پيام كه يا مناصبى دريافت مى كنند و يا اين كه جدا خواهند شد!!
همچنين خروج اين نيروها از حشد باعث تضعيف حشد مى شود و كسى كه ادعاى ارتباط با مرجعيت را دارد بايد در اتحاد حشد سهيم باشد زيرا دشمنان از زمان تشكيل حشد تا به امروز سعى در تضعيف و جنگ با اين نهاد نظامى را داشته اند.
اما بيرون دادن اين اختلاف از ابتدا به بيرون از حشد موضوعى خطرناك است كه به نفع حشد نمى باشد و ضرورى است كه علماى دين به اين نيروها نصيحت كنند تا از حشد محافظت شود و نه اين كه اختلافات را عميق تر كنند يا يكى از طرف هاى اين اختلاف باشند و نيز برخى از آنان مى گويند كه كاركنان و متوليان حشد فضا را براى مرتبطين با حوزه نجف باز نمى كنند و من مى گويم كه هيچ كس را نسبت به پيوستن و ارتباط با امور عقيدتى منع نكرده ايم بلكه ما سعى كرديم كه هر طلبه اى را براى عمل با خود جذب كنيم.
همچنين همانطور كه سخنگوى فرمانده كل نيروهاى مسلح تصريح كرد حكم نخست وزيرى امرى ادارى و نظامى بود، به عبارتى ديگر از آنجا كه آنان اصرار بر جدايى داشتند پس فرمانده كل نيروهاى مسلح براى محافظت از آنان و طبق صلاحيت هاى خود فرمانى مربوط به ارتباط اين نيروها با خويش صادر كرد.
شايان ذكر است كه اين نيروهاى چهارگانه و افرادى كه با آنان هستند بر اعطاى مناصب و پست هايى بدون ملاحظه و تفاهم با تركيب بندى حشد و نيروهاى آن اصرار داشتند و اين موضوع شبيه سهمبندى حزبى است كه مرجعيت آن را رد مى كند.
اميد داريم كه برادران در نيروهاى چهارگانه بر روى گفتگو درمورد موضوعات اختلافى با روحيه اى اسلامى و به دور از ديكته كردن تحت هر نام و عنوانى كار كنند و تلاش كنند كه در نهايت برادرى مشكلات را حل كنند چراكه همگى با دشمنان جنگيده اند و فداكارى هايى انجام داده اند.
#در_عراق_چه_می_گذرد؟
@rozaneebefarda
💥نان نفوذیها در اختلافافکنی و فتنهگری است و ابزارشان سخنچینی!
آنان با تملق گویی یک طرف ماجرا وارد محدوده قرمز و اندرونی جبهه انقلاب میشوند
با اطلاعات داخلی، با دست انقلابیون بر صورت یک دسته دیگر سیلی میزنند
وقتش که فر برسد با مشت بر فرق همین ارباب بدلی شان خواهند کوفت
آنان هرگز از ارباب اصلی شان دست برنمیدارند
افسوس که چقدر ساده اندیش اند نفوذپذیران و چقدر خوش خیال اند که گمان میکنند میتوانند عناصر آموزش دیده را به آسانی جذب و بکارگیری کنند
حالا این اول راه است
در ماههای آینده که همین خبرچینی ها موجب گیس و گیس کشی و آبروریزی بین نیروهای انقلابی شد، آنوقت حضرات خودعاقل پندار همپیاله نفوذی ها، خواهند فهمید چه خبطی کردهاند اما آن زمان خیلی دیر شده است.
فعلا که حضرات خود را عقل کل میپندارند و به توصیههای دوستان هم بیتوجه اند اما زودا که با لگد دشمن از خواب ناز بلند میشوند.
حاج باقر باید در پالایش اطرافیان بیشتر دقت کند
دکتر زاکانی هم با نخبگانی انقلابی قم بیشتر بنشیند
کار اینقدرها که فکر میکنید آسان نیست!
خود دانید...
@rozaneebefarda