جعفریان و #ستایش_نامه_نویسی به سبک #تاریخ_نگاران_قجری
[صفحه 3 از 6]
5) از جمله اعترافات جالب جعفریان، صحه گذاری وی بر علائق فکری و سیاسی لاریجانی و شخص جعفریان نسبت به آقای #هاشمی_رفسنجانی و #حسن_روحانی است! و ایضا از مهم ترین نقدهای جریان انقلابی و عموم مردم دلسوز ایران به لاریجانی، همپیمانی و همپایی لاریجانی با روحانی و هاشمی در تحمیل برجام خسارت بار و نافرجام به این کشور بود که به تعبیر رئیس بانک مرکزی سابق روحانی، #تقریبا_هیچ دستاوردی برای ایران نداشت و به فرموده رهبری معظم انقلاب، #خسارت_محض بود!
این فراز از سخنان جعفریان، واقعا خواندنی است، آنجا که می نویسد:
«خیلی خوشحال شدم که پریشب در مصاحبه اش در شبکه یک، رسما گفت که یکی از بدترین روزهای زندگی وی، وقتی بوده که خبر درگذشت #هاشمی را شنیده است. او چوب هاشمی و #روحانی را خورد، در حالی که اساسا به مصلحت کشور می اندیشید و کاری به اشخاص نداشت. با تمام وجود از #برجام برای حفظ کشور دفاع کرد، با این که می توانست نوع دیگری رفتار کند تا محبوبیتش بین مدعیان انقلابی گری باقی بماند.»
اکنون که نتایج خسارت بار برجام بر همگان آشکار شده، بیش از هر زمان دیگری روشن است که امضای قرارداد ننگین برجام، بدون لحاظ شرایط حکیمانه رهبری معظم و با بی توجهی محض به دیدگاه های نخبگان ایرانی، برخلاف #مصالح_ملی و #منافع_ملت بوده است و از این رو، جا داشت امثال جعفریان به جای فرار به جلو، ضمن عذرخواهی از پیشگاه ملت، از مواضع دقیق و عالمانه و دوراندیشانه #منتقدان_برجام تشکر کند و لاریجانی را به خاطر بی توهی به آن، ملامت نماید. نه آنکه به روش #ماست_مالی، با یک مسئله ملی برخورد کند و در ادبیاتی قبیله گرایانه، به فحاشی علیه منتقدان برجام و لاریجانی بپردازد.
5) تکرار ادبیات رادیکال #برجامیان_عاشق آمریکا و شخص حسن روحانی در مواجهه با منتقدان #خرده_جریان_اعتدال، از مهم ترین فرازهای یادداشت جعفریان است که حاوی نوعی عقده گشایی و فحاشی سیاسی است. جعفریان می نویسد:
«در قم، طلاب و فضلای تحصیل کرده، و عالمان و مراجع تقلید همیش از او حمایت می کردند، اما شماری از طلاب جوان تحت تأثیر جریان هایی که می دانیم، با او رفتار بدی کردند. بدترین آنها چند سال پیش در حرم حضرت معصومه بود که به او کفش و مهر پرتاب کردند. لاریجانی با صبوری و مظلومیت، از کنار این ماجرا گذشت و هیچ کس به آن رسیدگی نکرد.»
جعفریانبا تقلید از حسن روحانی که منتقدانش را بیسواد خطاب می کرد، منتقدان لاریجانی را تلویحا #بیسواد نامیده و در ادبیاتی مطلق انگارانه، چنین القا کرده که لاریجانی در میان طلاب تحصیلکرده، مخالفی نداشته و مخالفان او شامل «شماری از طلاب جوان» می شد که آنهم تحت تأثیر جریان هایی که او می داند، به مخالفت با لاریجانی دست زده اند!
او آنگاه ماست را به دروازه و گودرز را به شقایق ربط داده و با گریزی به ماجرای اعتراض عمومی به لاریجانی در حرم، تلاش کرده طیف گسترده منتقدان لاریجانی را به این اقدام منتسب کند و با مغالطه #برچسب و #ساده_سازی، همه مخالفان مراد سیاسی خویش را با یک چوب براند و با #نیت_خوانی و #ارزش_داوری، در مورد همه مخالفان لاریجانی، قضاوتی واحد ارائه دهد؛ در حالی که در قم مقدسه، از مردم کوچه و بازار گرفته تا مجتهدان نام دار و فضلای سرشناس و بدنه طلاب مقدمات و سطح، لاریجانی منتقدانی جدی و معقول و منطقی دارد و با این تاریخ سازی های امثال جعفریان، حقیقت عوض نمی شود.
استفاده از تعبیر #طلاب_جوان نیز در این سالها به عنوان یک کلیشه و کلیدواژه نخ نما برای #برجامیان و #سکولارهای_حوزوی مبدل شده که به جای پاسخگویی عالمانه به انتقادات علمی و دقیق مخالفان حوزوی خود، تلاش می کنند با ادبیاتی تحقیرآمیز و خلاف ادب، آنان را مشتی طلبه جوان معرفی کنند که از این و آن خط می گیرند و از خود هیچ ندارند!
در پاسخ به این ادبیات قیم مآبانه و خلاف آداب طلبگی این عزیزان نیز باید گفت: اولاً سن ملاک تام و تمامی برای قضاوت در مورد حوزویان نیست؛ ای بسا طلبه جوانی که فاضل و فرهیخته و مستقل و منطقی باشد و در عین حال، ممکن است معدود افراد حوزوی را بشناسیم که به سان #طفلکان_سیاست، خود را در حد پادو و وزیر شعار و پا انداز سیاسی فلان سیاست مدار متوسط تنزل دهند و از فلان روزنامه نگار ریش تراش خط بگیرند و از خود هیچ نداشته باشند و فحاشی های بی بی سی را با ادبیات آخوندی بلغور کنند!
در سال های قبل برخی از سران #نشست_اساتید نیز از همین شیوه شاهانه در برخورد با مخالفان خود استفاده می کردند که ره به جایی نبرد و شکستی مفتضحانه را در پی داشت؛ چه اینکه آنان وقتی دیدند اشکالات مبنایی و دقیق منتقدان حوزوی شان، جواب ندارد، اقلاً عقل به خرج دادند و از شیوه اشتباه پیشین تا حدی دست برداشتند.
@rozaneebefarda
ادامه:👇🏽
حقیقتی به نام #شیخ_شهید
اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
امروز ۱۱ مرداد ماه سالروز شهادت آیتالله حاج #شیخ_فضل_الله_نوری است.
شیخ شهید عالم اول پایتخت بود
شاگرد ممتاز میرزای شیرازی بزرگ بود
دشمن خونین استعمارگران و اجانب بود
اول قدم #جنبش_عدالتخانه را او برداشت.
متمم قانون اساسی مشروطه و #اصل_طراز با مجاهدت او تصویب شد.
او زودتر از علمای نجف من جمله آیات #آخوند_خراسانی و #نائینی، #انحراف_مشروطیت و ماهیت دین ستیزانه #روشنفکران_عرفی را متوجه شد.
او را در دل پایتخت تشیع و در میان هلهله مردم و به حکم مشتی بی هویت #انقلابینما که به خود لقب #مجاهد داده بودند، و به توسط یک اجنبی اعدام کردند!
بعد از شیخ، ملت و حوزات مقدسه هزینه زیادی داد؛ فقط و فقط یکی از آنها
استیلای یک #بیسواد سوادکوهی بر امر دین و دنیای ملت بود!
تا کنون کمتر از این حقیقت تلخ سخن گفته ایم اما:
برخی از حضرات منتقد و مخالف شیخ شهید، همانانی بودند که زمینه بر سر کار آمدن رضاپالانی را فراهم کردند. پازل #انگلیس را تکمیل کردند! برخی بعدا پشیمان و مخالف استبداد رضاخانی شدند، برخی دیگر تا پایان عمرشان به سکوت و انزوا زیستند!
آنان عده ای شان شیخ شهید را #تندرو و عده ای هم او را #مستبد و عده ای هم روسی می دانستند!
بعدا تاریخ ثابت کرد که تا چه اندازه تحت تاثیر روشنفکران غرب اندیش بوده اند و تا چه حد به شیخ بی انصافی کرده اند و ابتلای رضاخانی سیلی سخت تقدیر برای همینان بود.
عزاداری منع شد، لباس روحانیت ممنوع شد، حجاب از سر زنان سرزمین شیعه برکشیده شد، دست روحانیت از مشارکت اجتماعی قطع شد و از قضاوت تا تعلیم و تربیت و حتی تبلیغ دین تحت نظر دولت انگلیسی درآمد!
آیا این حقائق تلخ، جای عبرت ندارد؟!
@rozaneebefarda